آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۷

چکیده

یکی از مفاهیمی که در مطالعات نظری معماری از آن بسیار سخن گفته شده، مفهوم «مرکز» است. در حوزه هنر و معماری، نظریه پردازانی چون کریستیان نوربرگ-شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، همگی مفهوم «مرکز» را اساس نظریه پردازی های خویش قرار داده اند. این پژوهش در پی آن است که با مرور نظرگاه های گوناگون، منظومه معنایی جامعی برای فهم بهتر مفهوم «مرکز» پدید آورد. بدین منظور با تعمق در سخنان متفکران، انواع مختلف مراکز استخراج، نام گذاری و به صورت اجمالی شرح داده می شود. این انواع عبارتند از: مرکز حقیقی، جوهری، معنایی، عملکردی، کالبدی (شامل کالبدی مصنوع و طبیعی). پس از تبیین این انواع، روشن می شود که این مراکز مختلف ارتباطاتی درونی با یکدیگر دارند و در سایه اصولی در اثر معماری به قوام می آیند. این اصول موجب می شوند مراکز متنوع موجود در اثر، در نظامی وحدت یافته و متعادل کلیت آن را بیافرینند. برای تبیین این اصول از روش «تحلیل مضمونی» و «تعمق درونی» بهره گرفته شده است. این اصول عبارتند از: مراتب، تقارب، منظومه، تعادل و وحدت مراکز.در نهایت روشن می شود که سه اصل قوام بخش مقدماتی یعنی مراتب، تقارب و منظومه مراکز در ذیل اصول جامع تر تعادل و وحدت مراکز قرار دارند. هم چنین، کلیه اصول پنج گانه قوام بخش مراکز در حقیقت نظرگاه های مختلف نسبت به یک حقیقت واحدند که همان وحدت مراکز است. کمال اثر هنری، ماحصل تحقق جمیع اصول قوام بخش است. همچنین اصول مذکور را می توان اصول جهان بینی برای معمار دانست به طوری که تا در جان معمار محقق نشوند، نمی توانند در آثار نیز ظهور یابند. اگر معماری ایرانی- اسلامی را مبتنی بر اصول و نظام های بنیادین هستی بدانیم، این نوشتار با روشن کردن بخشی از نظم ثابت موجود در هستی به بازخوانی معماری اسلامی کمک می کند.

تبلیغات