مقالات
حوزه های تخصصی:
موقعیت ویژه ایران در منطقه همچون چهارراهی بین تمدن های مختلف شرق و غرب، این سرزمین را از راه های مهمی در دوره های مختلف تاریخی برخوردار کرده است. در مسیر شاهراه خراسان یا شرق، یک شاخه فرعی در شمال خراسان واقع است. راه تاریخی جرجان به نیشابور با نُه منزلگاه نقطه گذاری شده است و پیشینه تاریخی آن به قرن چهارم تا نهم هجری بازمی گردد. رشته کاروان سراهای پشت سرهم معدودی در ایران مربوط به پیش از دوره صفوی باقی مانده است. با توجه به اینکه کاروان سراهای زنجیره ای به دلیل کارکرد به هم پیوسته در پناه دادن به مسافران به احتمال زیاد هم زمان ساخته شده اند، تحلیل زنجیره ای از آن ها جایگاه ویژه ای در مطالعات الگوشناسی معماری ایران دارد. در این پژوهش، ابتدا با کمک روش تفسیری تاریخی، این مسیر و منزلگاه ها و رباط های آن از قرن چهارم هجری به بعد شناسایی شده اند. در گام بعدی، با تکیه بر نظریه نحو فضا و گراف های توجیهی حاصل از آن، روابط فضایی این رباط ها تحلیل شده و با کمک روش استدلال منطقی الگوهای حاکم بر این روابط تفسیر شده اند. یافته ها نشان می دهد که نقطه ورود به بناها یگانه و سردر ورودی است. هشتی به عنوان مفصل ارتباطی در فضای میانی قرار دارد. اسطبل از طریق هشتی و برج از طریق اسطبل راه دارد. هشتی به ایوان ورودی حیاط متصل است. اتاق ها اطراف حیاط چیده شده اند؛ اما ایوانچه مفصل میان اتاق و حیاط است. وجه افتراق بناها وجود بخش های اضافی همانند اسطبل و شیوه اتصال آن ها با هشتی است. بدین ترتیب طرح این بناها در حین دارا بودن الگوی واحد، با تمهیداتی ازجمله تعداد اتاق، هشتی و شکل اسطبل برای هر بنا یگانه است.
مطالعه قیاسی ویژگی های محیطی مرتبط با رفتار ازنظر کاربران و مؤلفه های نحو فضا در محله مسکونی با بافت ارگانیک؛ محله چیذر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود فاصله میان یافته های مطالعات محیط-رفتار و طراحی، واقعیتی است که امروزه توجه بسیاری از صاحب نظران را به خود جلب کرده است. مقاله حاضر با برقراری ارتباط میان ویژگی های کیفی محیط و مؤلفه های کمی قابل تحلیل با نرم افزار، تلاشی برای نزدیک کردن این نتایج به طراحی محسوب می شود. بافت ارگانیک محله چیذر به عنوان نمونه موردی برای این بررسی انتخاب شده است. روش های کیفی و معمول جمع آوری اطلاعات در مطالعات علوم رفتاری، یعنی مشاهده و پرسش نامه از یک طرف، و روش کمی و نرم افزاری تحلیل نحو فضا، ازطرف دیگر مورد استفاده قرار گرفته اند. ازآنجاکه تحلیل نرم افزاری بر مبنای موقعیت خانه ها انجام شده، نتیجه پژوهش نشان دهنده وجود رابطه میان رفتار و ارزیابی ساکنان از ویژگی های محیطی محله با ویژگی های نحوی موقعیت خانه آن هاست. طبق یافته های پیمایش، بافت چیذر دارای تعاملات اجتماعی گسترده، قرارگاه های رفتاری پویا و قابلیت های محیطی مناسب ازنظر ساکنان است. جدول همبستگی بین مؤلفه های نحو فضا، به عنوان یک گروه متغیر، و نتایج پرسش نامه به عنوان گروه دیگر، که شامل سه محور تعاملات اجتماعی، قرارگاه های رفتاری و قابلیت های محیط است، یافته اصلی این مطالعه محسوب می شود. این جدول نشان می دهد که در بافت چیذر میان یافته های پیمایش و مؤلفه های هم پیوندی کلان، هم پیوندی محلی، عمق میانه، عمق تام محلی، پیوستگی، انتخاب، انتخاب محلی و مرتبه نسبی از نحو فضا همبستگی های بالاتری نسبت به مؤلفه های دیگر برقرار است. این مؤلفه ها را می توان در مطالعه و طراحی بافت های مشابه مهم تر و مؤثرتر دانست، یا در ارزیابی مرحله پیش طرح مورد استفاده قرار داد. به دلیل ماهیت کل نگر و اکتشافی، این پژوهش یافته های متعدد دیگری نیز دارد، که رابطه معکوس هم پیوندی و پیاده روی و رابطه مستقیم پیاده روی و همچنین امنیت با عمق میانه، به دلیل مغایرت با یافته های پژوهش های پیشین، شایسته پیگیری است.
گونه شناسی معماری مساجد تبریز و باکو در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آذربایجان یکی از مناطق باسابقه در فرهنگ و هنر ایران است که شناخت معماری آن ضروری است. برای شناخت معماری و هنر این منطقه نباید بر مرزهای کنونیتکیه کرد، بلکه باید به یاد آوریم که در گذشته ای نه چندان دور، این منطقه دارای رابطه در تبادل اندیشه ها، انگیزه ها و پیشه وران در زمینه های هنر و معماری با سرزمین های اطراف ازجمله اَران(جمهوری آذربایجان) بوده است. در کالبد معماری اسلامی مسجد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است که با توجه به ثبات الگوی رفتاری در آن می توان فارغ از مرز های سیاسی و در گستره مرزهای فرهنگی به گونه شناسی آن پرداخت. هدف این تحقیق،شناخت ویژگی های مساجد تبریز و باکو در دوران قاجار و دسته بندی آن ها براساس خصوصیات کالبدی و درنهایتگونه شناسیاست. برای دستیابی به هدف مذکور، از روش تحقیق توصیفی تحلیلیاستفاده شده و جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در این مقاله، ابتدا مساجد تاریخی در هر دو شهرکه شامل 28 مسجد است،شناسایی و اندام هایی بااهمیت تعریف خواهد شدو سپسبا توجه به این اندام ها و ترکیب اجزای کالبدی، به گونه شناسی آن ها پرداخته خواهد شد و در ذیل معرفی هر گونه، ویژگی های بارز آن ها مورد مطالعه خواهد گرفت. مساجد این مناطقبرسه گونه است که عبارت اند از:مساجد گنبدخانه ای، مساجد گنبدخانه ای با رواق اطراف و مساجد شبستانی. گونه شبستانی فقط آذربایجان قابل شناسایی است و گونه های گنبدخانه ای و گنبدخانه ای با رواق اطراف در هر دو منطقه موجود است.
استراتژی های حمل بار در عصر هخامنشی با تکیه بر شناسایی روش های حمل مصالح سنگی در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جابه جایی مصالح در محورهای افقی و عمودی،یکی از چالش های اساسی در ساخت همه ابنیه ازجمله بناهای تاریخی است. معماران و مهندسان تمدن های باستان،راهبرد های ساده ولی کاربردی برای حل این چالش ها توسعه دادند. در معدود پژوهش های محققان، حوزه فناوری تاریخی ساختمان موضوع حمل بار در دنیای باستان مورد توجه قرار گرفته، اما پاسخی قاطع برای ابزارها و روش های حمل مصالح در بخش های مختلف فرایند استخراج تا اجرا وجود ندارد. تمدن هخامنشی ازجمله تمدن های برجسته تاریخی بوده و مجموعه تخت جمشید به عنوان شاخص ترین پروژه این تمدن، دربرگیرنده دستاوردهای بدیع مهندسی و هنری است. با توجه به استفاده از قطعات سنگی بسیار بزرگ و سنگین در ساخت این مجموعه، و به ویژه مسیر های طولانی میان معادن برداشت سنگ و محلکاربرد آن ها، استفاده از راهکارهای هوشمندانه و ابزارهای کارآمد برای فائق آمدن بر مشکلات جابه جاییمصالح،اهمیتی ویژه داشت. در این مقاله،نویسندگان در جست وجوی شناسایی استراتژی های به کار گرفته شده توسط سازندگان هخامنشی برآمده اند؛بدین منظور با بررسی روش های حمل بار در تمدن های پیش از هخامنشی یا هم عصر با آنان، که مطابق با شواهد تاریخی تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری فرهنگ معماری هخامنشی داشته اند، به فرضیه پردازی درخصوص روش های حمل مصالح در فرایند ساخت تخت جمشید پرداخته اند. شواهد باستانی، برداشت های میدانی، و داده های جغرافیایی در بستری از تاریخ فناوری معماری، پارامترهایی هستند که محققان حاضر برای شناسایی صحت فرضیات خود بر آن ها اتکاکرده اند.نتایج این تحقیق نشان از آن دارد کهبنا بر موقعیت شیب طبیعی زمین، ماشین هایساده متکی بر چرخ و سورتمه، برای حمل بار بر روی زمین مورد استفاده قرار گرفته اند. در دامنه های با شیب بسیار تند استفاده از صفه بندی های محدود نیز دور از انتظار نیست. مواجهه با آب برای سازندگان چالش برانگیز نبوده است و شناورها یا پل های موقت برای انتقال بار کاربرد می یافتند.جرثقیل هایی متشکل از قرقره مرکب و طناب محتمل ترین راه برای بالابردن مصالح سنگین در محور عمودی است.
تبیین رویکرد نهادهای مشاور کمیته میراث جهانی در ارزیابی پرونده های نامزد میراث جهانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی همهآثار نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی توسط نهادهای مشاور کمیته میراث جهانی (ICOMOS و IUCN) انجام می شود. این ارزیابی ها به تصمیم گیری کمیته میراث جهانی برای ثبت یک اثر یاری می رساند. با وجود توصیه نهادهای مشاور درباره یک اثر نامزد، این کمیته میراث جهانی است که تصمیم نهایی را می گیرد؛ این تصمیم می تواندبا نظر نهاد مشاور کاملاً مغایر باشد. از همین رو بسیاری از آثاری که حتی به ثبت رسیده اند نیز لزوماً توسط نهاد مشاور تأییدنشده اند. بازبینی وارزیابی های فنی نهادهای مشاور از یک اثر نامزد می تواندجنبه هایی از ایرادات در پرونده های نامزدی آثار را نمایان کند که در سایه تصمیمات کمیته کمتر مورد توجه قرار می گیرند. ازسویی شناخت رویکرد نهادهای مشاور در ارزیابی آثار نیز می تواند در تهیهپرونده های نامزدی مورد توجه قرار گیرد و از تحمیل هزینه های سنگین در این مسیر جلوگیری کند. پژوهش حاضر نیز بر این اساس، همه آثار ایران را که نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی شده اند، مورد بررسی قرار داده و به تحلیل چالش ها و ایرادات پرونده های نامزدی این آثار از نگاه نهادهای مشاور پرداخته است. به منظور انجام این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی همهگزارش های ارزیابی نهادهای مشاور درباره آثار نامزد ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی هانشان می دهد که رویکرد ایکوموسICOMOS در بررسی پرونده های فرهنگی معطوف به بخش «توجیه اثر» است و آی یو سی انIUCNعمدتاً بر «توجیه و مدیریت اثر» متمرکز است. ازسویی بررسی های نشان می دهد عمده چالش هادر مرحله ارزیابی به عدم درک متقابل نهادهای مشاور و کشور ایران دربارهوضعیت آثار نامزد و پرونده های نامزدی آن هابرمی گردد. به طورکلی عمده ایرادات در مرحله ارزیابی آثار نامزد ایران از نگاه نهادهای مشاور، در بخش های توجیه اثر، حفاظت اثر وتحلیل مقایسه ای بوده است.
بازآفرینی گنبد برج مقبرهسه گنبد ارومیه بر پایه مستندات معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سه گنبد یکی از بناهای دوره سلجوقی است که به رغم داشتن ویژگی های خاص این دوره، چندان موردمطالعهقرار نگرفته است. تزیینات هندسی، کتیبه های کوفی در کنار سایر مشخصه های معماری، این بنا را به عنوان یکی از مصادیق بناهای آرامگاهی قرن ششم قرار داده است. اگرچه این بنا از حیث تزیینات و متن کتیبه ها توسط پژوهشگران پیشین تا حدودی مورد توجهقرارگرفته، اطلاعات محدودی در ارتباط با ساختار معماری آن در دسترس است. با توجه به اینکه برخی عناصر معماری مقابر، به ویژه پوشش خارجی آن ها، در اثر بی توجهی در طول سال ها دچار تغییراتی شده اند، سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود این است که ویژگی های معماری گنبد خارجی برج مقبره سه گنبد به چه صورت بوده است؟ در این راستا هدف از این مطالعه، بررسی ساختار کالبد کنونی برج سه گنبد و بازشناسی ویژگی های شکلی، هندسی و تناسبات آن برایدست یافتن به ساختار اصلی بنا و درنهایتبازآفرینی بخش تخریب شده بنا یعنی «خود» گنبد است. در این مقاله، یافته های حاصل از تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانه ای در قیاس با نمونه های هم عصر و همسان مورد ارزیابی قرار گرفت. ازطرفی با نگاهی جزئی تر، تحلیل های هندسی برای ارزیابی تناسبات سه گنبد در انطباق با برج مقبره های منطقه، در شکل گیری الگویی بدیع از نظام هندسی در این بناها و ویژگی های بارز پوشش خارجی آن هامؤثر واقع شد. بر همین اساس، بر مبنای تحولات کالبدی صورت گرفته در برج مقبرهسه گنبد و وجوه مشترک ساختار معماری و هندسی آن با نمونه های مشابه، می توان به این نتیجه رسید که این بنا نیز درگذشته دارای گنبد خارجی، احتمالاًبه صورت رُک، بوده است.
شناسایی نقوش و بررسی عناصر تشکیل دهنده خوون چینی های شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر معماری در شوشتر محصول قرن ها تجربه زیستن در منطقه ای با آب وهوای گرم و نیمه خشک می باشد و حدی اعلی از همسازی با اقلیم را به نمایش گذاشته است. از ارزشمندترین خدمات معماری این شهر، نماسازی به وسیله آجر یا «خوون چینی» بوده که با کارکردی دوگانه، علاوه بر زیباسازی، وجهی اقلیمی نیز داشته است. مسئله اصلی در این پژوهش، شناخت نقوش، مستندنگاری و شناسایی دقیق اجزای تشکیل دهنده و میزان بیرون زدگی خوون های شوشتر است. این تحقیق با رویکردی کمی و به روش توصیفی تحلیلی، هفتاد نقش از نمای ساختمان های بافت تاریخی شوشتر (تزیینات سردر ورودی اصلی خانه ها و جداره های حیاط) را که غالباً مربوط به اواخر قاجار و دوره پهلوی اول هستند، بررسی کرده است. شیوه دستیابی به این نقوش از طریق مطالعه میدانی بافت تاریخی و اسناد کتابخانه ای بوده است. براساس تصاویر به دست آمده، نقشه آن ها به وسیله نرم افزار اتوکد ترسیم و داده های به دست آمده برای رسیدن به نمودارهای تحلیلی، در نرم افزار اِکسل بارگذاری گردید و نتیجه بررسی های کمّی به دست آمد. در این مقاله ضمن یافتن مساحت نقش های مورد مطالعه، مشخص گردید میانگین مساحت این نقوش 45 / 0 متر مربع است. در ادامه، اجزای تشکیل دهنده خوون ها معرفی و نقش هریک از آن ها در شکل دهی هر خوون مشخص شد. میزان بیرون زدگی هر نقش محاسبه و درنهایت، میانگین میزان بیرون زدگی نقوش، حدود 35% به دست آمد. به کمک یافته های این پژوهش، مسیر مرمت و بازآفرینی خوون ها تسهیل و کوتاه شده و با عنایت به محاسبه و تحلیل اجزای تشکیل دهنده آن ها، حجم مصالح مورد استفاده برای تولید هر نقش، از طریق مراجعه به جداول این مقاله قابل برداشت گردیده است. ازآنجاکه میزان بیرون زدگیِ هر نقش متغیری مهم در میزان تولید سایه توسط آن خوون است، داده های موجود می تواند در شناسایی کارایی حرارتی و ارزش گذاری آن ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
معماری و نظام استقراری سکونت گاه های فصلیِ جوامع دام پرور-کشاورز دوره باستانِ متاخر در جنوب فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی طیف گسترده ای از مولفه هایِ مادی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستانِ متاخر می پردازد که در یک محدوده 250 هزار هکتاری در جنوب غرب استان فارس واقع شده اند. مولفه هایِ نام برده متشکل از معماری هایِ مسکونی، دیوارها، تراس بندی ها قنات ها و سازه هایی با کاربرد نامشخص و البته سفال هایِ گونه نمایِ دوره باستانِ متاخر است. ساختار این مولفه هایِ مادی در کنار تطبیق متغیرهایِ اقلیمی در دوره باستانِ متاخر و زمان حال، به ما این اطمینان را می بخشد که مولفه هایِ نام برده متعلق به جوامع متحرکی از دوره باستانِ متاخر هستند که بخشی از سال را در این حوزه سکونت داشته اند. افزون بر این، ساختار معماری و نظام استقراری منزل گاه های فصلی و رابطه مستقیم آن ها با مراتع و همچنین سیستم کنترل آب جهت کشتِ دیم در دامنه های شیب دار، نشان دهنده ساختار اجتماعی و راهبرد اقتصادی (دام پرور/کشاورز) جامعه مورد مطالعه در پژوهش حاضر است. مشخصه های منزل گاهی و سکونت گاهی و چگونگی مختصات اقتصادی و اجتماعی جوامع دام پرور/کشاورز دوره باستانِ متاخر پرسش بنیادین و همچنین ارزیابیِ تواناییِ بالقوه این جامعه در پیکربندی نهادهایِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عصر باستانِ متاخر از مهم ترین اهداف و این مقاله به شمار می آید. ضرورت این پژوهش نیز از آنجاست که باستان شناسی دوره باستانِ متاخر، در بیشتر موارد معطوف به بررسیِ شواهد به دست آمده از سکونت گاه هایِ شهری و روستایی بوده است، مطالعه یافته های به دست آمده از بررسی های میدانی صورت پذیرفته در این پژوهش می تواند درک عمیق تری از ساختار اقتصادی-اجتماعی دوره باستانِ متاخر برای پژوهشگران این حوزه مطالعاتی ایجاد نماید. بنابر این، از مطالعه نظام استقراری، ظرفیت های ساختاریِ منزل گاه ها و دیگر مولفه هایِ مادی موجود می توان این گونه استنباط به عمل آورد که جوامع دام پرور/کشاورز باستانِ متاخر به درجاتی از پیچیدگی هایِ اقتصادی و اجتماعی دست یافته و در یک نظام اقتصادی-اجتماعی بزرگتر نقشی کلیدی را ایفا می نموده اند.
بررسی ارتباط سازمان فضایی و شیوه زندگی در خانه های حیاط دار دهه پنجاه تا نود شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه محیط و رفتار،سازمان دهی فضایی خانه و شیوه زندگی همواره در یک ارتباط دوسویه بایکدیگر بوده اند. تغییرات سازمان دهی فضایی خانه به شکلی کاملاً ملموس بر شیوه زندگی ساکنانش تأثیرگذار بوده است. شیوه زندگی در هر خانه در ارتباط مستقیم با فرهنگ، فعالیت های روزمره و قوانین اهالی خانه است که تغییرات آن ها قابل مشاهده و کاوش می باشد. با بررسی شیوه زندگی نیز می توان به فهم و خوانشی درست از علل شکل گیری فضاهای داخلی خانه ها و درنتیجه تغییرات سازمان دهی آن ها رسید. در راستای رسیدن به این هدف، نمونه هایی از خانه های معاصر حیاط دار شهر ایلام از دهه پنجاه تا نود به طور جداگانه در هر دهه انتخاب شده است که همگی آن ها دو ویژگی مهم دارند: یکی اینکه در شهر شاخص نیستند و عمومیت بیشتری دارند؛دیگر اینکه برای مطالعه رفتاری داخل خانه ها قابل دسترس اند. نمونه ها به ترتیب براساس دهه و محل قرار گیری حیاط نسبت به ساختمان ازA1 تا اE4 کدگذاری شده اند. روش تحقیق در این پژوهش موردی، ترکیبی است شامل روش های تفسیری و تطبیقی با استفاده ازمطالعات کتابخانه ای، مشاهده و دسته بندی داده های رفتار و شیوه زندگی، به دست آمده از مصاحبه با ساکنان توسط نرم افزار مکس کیودا. نتایج نشان از تغییرات در سازمان دهی فضایی خانه های حیاط دار شهر ایلام دارد. این تغییرات فقط مرتبط به محل قرار گیری حیاط نسبت به ساختمان نیست، بلکه مربوط به دهه ساخت خانه نیز هست و با توجه به تغییرات در فرهنگ و شیوه زندگی اهالی شهر قابل پیگیری است. با توجه به این پژوهش، این تغییرات مربوط به تعداد فضاها، نام آن ها، محل قرار گیری در پلان، همچنین نوع و تعداد فعالیت های هرکدام در دهه های مختلف از پنجاه تا نود است؛ امابا توجه به فرهنگ غنی مردم کرد بومی، همچنان در شیوه زندگی ساکنان اهمیت به مهمان و جانمایی بهترین قسمت خانه به فضای پذیرایی مشاهده می شود. حیاط نیز ازجمله فضاهایی است که تقلیل کاربری و تغییر مبلمان داشته که در بحث ها بیان شده است.
مقایسه تطبیقی رویکردهای طراحی میان بافت تاریخی در پژوهش های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی ساختارهای جدید در بافت تاریخی در راستای حفاظت از آن، موضوعی است که حفاظت گران و معمارانی که در بافت تاریخی طراحی می کنند، بر سر آن اختلاف نظر دارند؛ ازاین رو پژوهش های بسیاری به عنوان بخشی از ادبیات موضوع، معطوف به مطالعه رویکردهای مختلف طراحی و پیامدهای آن تدوین شده است که به طور آشکار یا ضمنی ماهیت توصیه ای دارند. بنابراین بررسی و تحلیل آن ها نیز در کنار اسناد سازمان های بین المللی و سایر دستورالعمل ها و راهنماهای طراحیِ ملی و منطقه ای اهمیت دارد؛ مطالعه ای که تابه حال صورت نگرفته است. بر این اساس، این پژوهش با هدف صورت بندیِ مواضع پیشنهادی در قالب رویکردهای طراحی در این دست از پژوهش ها می پردازد؛ به بیان دیگر، معطوف به چیستی رویکردهاست. بدین منظور، داده های مورد نیاز در پژوهش های مرتبط به کمک مطالعه پژوهش های مرتبط گردآوری و براساس مضمون و مبتنی بر ساختار رویکرد در سه سطح نگرش، رهیافت و روش، به تفکیک کدگذاری شدند. سپس، به کمک مقایسه تطبیقی توصیف شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد در مطالعات گروت (1985) و ستوده و وان عبدالله (2013) در سطح نگرش، سندانگاری بافت تاریخی بر بافت شهری انگاریِ آن ارجح است؛ ازاین رو به اجتناب از تغییر در سطح رهیافت و همانندی در سطح روش توصیه شده است. این درحالی است که در سایر موارد نگرش سندانگاری و بافت شهری انگاریِ بافت تاریخی مبنا بوده است؛ با این تفاوت که در مطالعات ائرز (2010)، بیانکا (2010)، آدام (2010)، دوچ (2010)و دیسکو (2012)، چهارچوب مرجع، سنّت و در باقی پژوهش ها مدرنیته است. متأثر از نگرش مبنا، ائرز، بیانکا، دیسکو، آدام و دوچ به مدیریت تغییر از طریق کاربست الگوهای معماری و شهرسازیِ سنّتی توصیه می کند؛ولی باقی پژوهش ها، متأثر از نگرش مبتنی بر مدرنیته به مدیریت تغییر با ارجاع به ویژگی های بافت تاریخی با هدف طرحی هماهنگ توصیه کرده اند.
نسبت اصالت و یکپارچگی در مرمت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصالت و یکپارچگی از مفاهیم کلیدی در جهت انتقال ارزش ها و درک بهتر اثر هستند. مبهم بودن این مفاهیم در میراث معماری، به کار بستن مؤثر آن ها را با چالش مواجه ساخته است. در طول تاریخ، مفاهیم اصالت و یکپارچگی دغدغه ای برای سازندگان نبود؛ زیرا مصالح و از آن مهم تر فناوری ها تقریباً بدون تغییر، برای قرن ها، رایج بودند، درحالی که امروزه از معیارهای ضروری برای حفاظت و استفاده مجدد از آثار تاریخی هستند. اصالت و یکپارچگی در عین ارتباط نزدیک با یکدیگر، متفاوت از هم دانسته می شوند. تحلیل های صاحب نظران و متن اسناد بین المللی درباره مفهوم اصالت در میراث معماری از شفافیت بیشتری برخوردار است، اما در تعریف دقیق یکپارچگی، نوعی خلأ وجود دارد. مقاله حاضر در پی تبیین جایگاه و نسبت اصالت و یکپارچگی در فرایند حفاظت میراث معماری و چگونگی کاربست دو مفهوم در روند حفاظت این دسته از آثار است. این پژوهش با روش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا و استدلال منطقی، ابتدا از طریق بازخوانی و واکاوی اسناد بین المللی و دیدگاه های صاحب نظران، به تعریف دو واژه و معرفی مؤلفه های آن ها در قالب میراث معماری پرداخته است. پس از جمع بندی، در مرحله دوم، رابطه و نسبت اصالت و یکپارچگی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و رویکردهای متعدد در برخورد با این آثار ارائه شده است. با توجه به ویژگی های منحصربه فرد هریک از میراث معماری، سنجش اصالت و یکپارچگی در مورد آن ها، براساس هفت مؤلفه طرح، مواد و مصالح، فن ساخت، زمینه، کارکرد، سنت ها و جنبه های ناملموس و روح مکان، به عنوان چهارچوبی جامع و مانع ارائه می گردد.
مطالعه کیفی و گونه شناسی بادگیرهای یک طرفه در شرق ایران نمونه موردی: شهرستان خوسف و روستای خور در استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بادگیر به عنوان یک عنصر معمارانه و مهندسی در معماری بومی ایران، در سیمای شهرهای گرم و خشک دیده می شود. امروزه با ورود تکنولوژی و تغییر سبک زندگی و همچنین افزایش میزان گردوغبار در منطقه، بادگیر جایگاه پیشین خود را در این منطقه از دست داده و بومیان به استفاده از سیستم های سرمایشی متداول مانند کولر آبی و گازی روی آورده اند. در این مقاله، شهرستان خوسف و روستای خور از توابع بیرجند به عنوان نمونه های مورد مطالعه از اقلیم گرم و خشک در شرق ایران برگزیده شده اند. در اینجا سعی می شود ضمن معرفی شهرستان خوسف و روستای خور و بررسی مختصر بافت و خانه های بومی منطقه، معماری بادگیرهای یک طرفه و ساختارکالبدی آن ها نیز مطالعه گردد. هدف اصلی مقاله، گونه شناسی بادگیرهای منطقه ازطریق بررسی موقعیت قرارگیری بادگیر در پلان و مقطع بنا، پلان و نمای بادگیر و ارتباط بین اتاق بادگیر و سایر فضاهاست. بادگیرهای مورد مطالعه با کمک مستندات موجود از بادگیرها و مشاهدات و برداشت های میدانی، براساس سلامت بنا، امکان دسترسی به بنا و محدودیت های تحقیق انتخاب و سعی شده تنوعی از بادگیرهای شناخته شده منطقه در این نمونه ها باشد. روش تحقیق حاضر، توصیف و تحلیل منطقی است. نوع تحقیق کیفی است و روش اصلی یافته اندوزی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و اندازه گیری های دقیق در ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎی ﻣﯿﺪاﻧﯽ است. این مطالعه بیانگر سه گونه بادگیر یک طرفه در منطقه است که براساس زبان محلی با عناوین خول، شرفه و بادگیر دسته بندی می شوند. هریک از این انواع با توجه به سهولت ساخت، هزینه و میزان تأمین تهویه، به تعداد و در بخش های معینی از فضاهای خانه مورد استفاده قرار گرفته اند. در انتها، بر پایه اطلاعات حاصل در این مطالعه و کمبودهای اطلاعاتی در منطقه شرق ایران، پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی ارائه شده است.