هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره 21 زمستان 1395 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت صرفه جویی در مصرف انرژی، به کارگیری تمهیدات لازم برای بهبود عملکرد حرارتی جدارهای نورگذر جزو اولویت های اول می باشد. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از انتقال حرارت تابشی در شیشه ها از طریق جذب و گسیل اتفاق می افتد، برای کاهش میزان انتقال حرارت تابشی، کاربرد شیشه های با پوشش کم گسیل پیشنهاد می شود. هدف از این مقاله، ارزیابی فنی و اقتصادی کاربرد شیشه های با پوشش کم گسیل در جدارهای نورگذر ساختمان است. برای دستیابی به این هدف، به بررسی این نوع پوشش با استفاده از شبیه سازی های رایانه ای و انجام محاسبات عددی پرداخته شده است. در این مقاله، عملکرد حرارتی شیشه های تک جداره، دوجداره ساده و دوجداره با پوشش کم گسیل در دو اقلیم حاد در چهار جهت جغرافیایی مورد مطالعه، تحلیل و مقایسه قرار گرفته است. همچنین، به منظور مقایسه اقدامات و اولویت بندی آن ها، زمان بازگشت سرمایه هر کدام از اقدامات مشخص گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهند کاربرد شیشه دوجداره کم گسیل، تنها در اقلیم های بسیار گرم که به طور عمده از انرژی الکتریکی برای سرمایش استفاده می کنند، توجیه اقتصادی بالایی دارد و در اقلیم های سرد کشور، با توجه به مقدار زیاد تابش و اضافه هزینه پوشش کم گسیل، زمان بازگشت سرمایه، در مقایسه با عمر مفید ساختمان، قابل توجه می باشد و به هیچ وجه قابل توصیه نیست.
ارزیابی آسایش حرارتی در کلاس درس در اقلیم گرم و خشک؛ مطالعات میدانی: دبستان دخترانه در شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که دانش آموزان بیش از یک سوم زمان خود را در مدارس می گذرانند، آسایش حرارتی در کلاس های درس بدلیل تأثیر مستقیم بر بهره وری و سلامت دانش آموزان از اهمیت زیادی برخوردار است. تحلیل آسایش حرارتی در فضاهای داخلی میتواند اطلاعات مهمی برای طراحی فراهم کند؛ هرچند فاکتورهای متعدد تأثیرگذار، تحلیل آسایش حرارتی را معمولاً پیچیده کرده اند. آسایش حرارتی در مدارس به دلیل سن، جنسیت، نوع فعالیت، پوشش و زمان استفاده دیکته شده موضوعی چالش برانگیز بوده که نیازمند مطالعات میدانی است. در این پژوهش آسایش حرارتی دانش آموزان دختر پایه ابتدایی (10-11سال) در دو کلاس درس در مدرسه ای در شهر کاشان ارزیابی شده است. ارزیابی شامل دو بخش کمّی و کیفی، شامل استفاده همزمان از پرسشنامه و اندازه گیری کمیت های فیزیکی بوده است. نتایج حاصل تحلیل و با استانداردهای آسایش حرارتی از جمله اشری55 و ایزو 7730 مقایسه شده است. بنابر نتایج، احساس حرارتی دانش آموزان متفاوت از بزرگسالان بوده و با استانداردهای متداول قابل ارزیابی نیست. شرایط حرارتی کلاس های درس در تمامی ساعت های مورد مطالعه قابل قبول نبوده و با هیچکدام از استانداردها مطابقت ندارد. همچنین در مدارس با توجه به محدودیت های رفتاری دانش آموزان در تطبیق خود با شرایط محیطی لازم است بر روی تمهیدات معماری و تأسیساتی برای تأمین شرایط آسایش در کلاس تمرکز کرد.
سنجش کیفیت زندگی در قلمرو مسکن در بافت های فرسوده واجد ارزش تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، سنجش کیفیت زندگی در قلمرو مسکن در بافت های فرسوده واجد ارزش تاریخی شهر اصفهان بود. بدین منظور از مطالعه کتابخانه ای و فن تحلیل مقایسه ای جهت تحلیل بُعد عینی کیفیت زندگی در قلمرو مسکن و از مطالعه میدانی از نوع پرسش نامه ای و فن تحلیل عاملی برای تحلیل بُعد ذهنی آن استفاده گردید. نتایج به دست آمده در ارتباط با بُعد عینی کیفیت زندگی در قلمرو مسکن حاکی از آن بود که به غیر از شاخص های کیفیت مسکن و میانگین مساحت قطعات و تعداد اتاق در واحد مسکونی، سایر شاخص های کیفیت زندگی در قلمرو مسکن از وضعیت مناسب تری نسبت به نواحی شهری کشوری برخوردارند. بررسی وضعیت ذهنی کیفیت زندگی در قلمرو مسکن نیز مشخص نمود که اولاً کیفیت زندگی در قلمرو مسکن قابل تقسیم به چهار زیرقلمرو شامل کیفیت مسکن، فضای مسکن، امنیت تصرف و تعلق به مسکن می باشد که به ترتیب بیشترین درصد از واریانس را تبیین می نمایند و ثانیاً بیشترین مشکل در قلمرو مسکن در ارتباط با زیرقلمروهای کیفیت مسکن و تعلق به مسکن نمود یافته است. از این رو با توجه به وجود مشکل در زیرقلمرو کیفیت مسکن و شدت تاثیرگذاری آن در قلمرو مسکن، می توان کیفیت مسکن را الویت اصلی پرداختن به مقوله کیفیت زندگی در قلمرو مسکن عنوان نمود.
بازشناسی ارزش و عوامل تاثیرگذار در دگرگونی دیدگاه های ارزشی در حفاظت از میراث فرهنگی در قرن حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش به عنوان مفهومی مهم در حفاظت از میراث فرهنگی مورد توجه است اما با این حال تعریفی جامع از آن بیان نگردیده است و می توان تنها در نظریات و قوانین گوناگون ویژگی هایی را به طور پراکنده برای آن برشمرد. در این پژوهش، روش تحقیق از نظر هدف بنیادی-نظری و بر اساس ماهیت و روش توصیفی است، هدف دستیابی به مفهوم ارزش بر اساس خوانش مولفه ها و زیربخشهای معنایی آن در حوزه حفاظت و شناخت عوامل موثر در تغییر دیدگاه های ارزشی در جوامع است. رهاورد تحقیقات مولفه های موثر در تبیین ارزش را همچون اصالت، هویت، یکپارچگی، بستر فرهنگی و محیطی، زمان و نوع مداخلات حفاظتی سنجیده و بر این مبنا در بیان ارزش می توان گفت زمانی که مداخلات حفاظتی در راستای سلامت فیزیکی در گذر زمان با توجه به یکپارچگی و حفظ هویت ذاتی و درونی بر اساس اصالت، در تعامل با بستر محیطی صورت پذیرد ارزش بیان می گردد و این مفهوم در تغییر دیدگاه های ارزشی در قالب معیارهای درونی اصالت، هویت و تمامیت در تعامل با معیارهای بیرونی تغییرات بستر، زمان و مداخلات حفاظتی بر اساس ویژگی های محیطی، مخاطب، نگرش ها و تعابیر، تفاوت اندیشه و مفاهیم و همبستگی عناصر در تغییر دیدگاه های ارزشی در حوزه حفاظت تاثیر دارند.
مسکن و پَشتونوالی: نگرشی به ارزش های قومی در معماری خانه های قلعه ای پشتون های افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پَشتونوالی را ایدئولوژی و نظامنامه ی قبیله ای قوم پشتون دانسته اند که تمامی وجوه حیات قومی ایشان را هدایت کرده است. لذا مطالعه مفاهیم و محتوی آن برای شناخت شیوه و محیط زندگی آنها اهمیت می یابد. با وجود این، عواملِ فرهنگ قومی موثر بر محیط انسان ساختِ افغانستان که تکثر فرهنگی مشخصه بارز آن است کمتر مطالعه شده است. لذا سعی شده با تشریح پشتونوالی به تعیین اثر آن بر الگوی معماری خانه ی قلعه ای پشتون های افغانستان پرداخته شود. بنابراین نخست با روش تحقیق تحلیلی– توصفی چهارچوب نظری تدوین و محتوی پشتونوالی بررسی شده، سپس یافته ها در رابطه با خانه قلعه ای پشتون(قَلا)، به روش مطالعه تطبیقی و استدلال منطقی در قالب چهارچوب نظری، تحلیل و نتایج به صورت جدولی که سطوح و لایه های پنهان پشتونوالی را در ارتباط با این الگو و به صورت سلسله مراتبی مشخص می کند، ارائه گردید. مطالعه نشان داد پشتونوالی نظامنامه ای ارزشی است و از طریق مفاهیمی هنجاری در زندگی و معماری پشتون ها نمود پیدا می کند. در این میان استقلال، مِلمَستیا، ناموس و سِیالی مفاهیمی اند که اثر ملموس تری بر الگوی قلا ها داشته اند.
علت کاویِ بحران هویت در معماری و شهرسازی معاصر ایران با تأکید بر سه گانه بینش، ارزش و کنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بحران هویت در معماری و شهرسازی معاصر ایران» موضوعی است که تاکنون، تألیفات متعددی پیرامون آن نگاشته شده است. اغلب آنها به تحلیل کالبدیِ مصادیق این مسئله پرداخته اند اما این مهم، مسئله ای نیست که تحلیل و ریشه یابیِ آن را بتوان در حوزه های کالبدی-فضاییِ صرف ژرفکاوی نمود. پرسشی که شاکله اصلی این پژوهش را شکل می-دهد این است که «منشأ بروز بحران هویت در معماری و شهرسازی معاصر ایران چیست؟». برای پاسخ گویی به این پرسش، ضمن اتخاذ رویکردی میان رشته ای و بهره گیری از متون دست اول دینی، در مقام گردآوری داده ها از روش اسنادی-کتابخانه ای و در مقام تحلیل و داوری داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. طبق یافته های این پژوهش، رمزگشایی از بحران فوق الذکر را بایستی در چالش تمدن اصیل اسلامی (به عنوان تمدنی الهی) و تمدن معاصر غرب (به عنوان تمدنی الحادی) واکاوی نمود. در سامانه ای که ارزش هایش ریشه در ملکوت دارد، بروز بحران هویت برای کنش ها و سبک هایی که محصولِ اصالت بخشیدنِ به مُلک در مقابل ملکوت است، امری محتوم است؛ به بیان دیگر، به دلیل عدم تجانس و تناسب مبانیِ بینشی و ارزشیِ معماری و شهرسازی معاصر ایران با کنش ها و سبک های کالبدی رایج در این نظام، این بحران همچنان تداوم خواهد داشت.
بازاندیشی در کیفیت ارتباط مدرسه و شهر بر پایه تحلیل اجتماع پذیری مدارس دوره تیموری تا ابتدای قرن چهاردهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر، دست آورد پژوهشی میدانی و کتابخانه ای می باشد و سعی دارد با بررسی سیر تحول کالبدی مدارس و تحلیل خاستگاه آن ، ارتباط مدرسه و شهر را در برخی دوره های اسلامی ایران بازشناسد. بر این اساس نخست، بیش از دوازده بنا از مدارس شاخص دوره های تیموری، صفوی و قاجار انتخاب شد. سپس ضمن مطالعه ی اوضاع کشور در آن زمان، وجود یا عدم وجود و مکان یابی فضای جمعی در مدارس مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم، مبتنی بر یافته های بخش نخست، ویژگی مدارس از منظر موقعیت قرارگیری و شیوه ی تفکیک فضای همگانی مقایسه شد. مقایسه ها نشان می دهند که در مدارس این دوره ی ایران، دیدگاه اتصال به شهر بوده و بستر این پیوند لحاظ شده است. لیکن تلفیق غیر مشابه فضای مردمی با مدرسه حاکی از آن است که شیوه ی واحدی بر همه ی تعاملات دلالت ندارد. به نظر می رسد خاستگاه چنین تنوعی را می بایست در تفاوت ضروریات عملکرد هر حکومت جست و جو نمود. تطابق تحلیل ها، سه تعبیر کلی از مفهوم ارتباط را روشن می نماید. شایسته است به منظور درک این تعابیر، انواع کیفیات ارتباطی دسته بندی گردد. بر این اساس در پایان، گونه های مختلف ترکیب فضاهای آموزشی و مردمی با ذکر نمونه بیان شده است.
بررسی تاریخی نحوه مالکیت مجموعه میدان نقش جهان اصفهان (از صفویه تا انقلاب اسلامی و بر مبنای اسناد وقفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد وقف در اسلام عبارت است از اختصاص و یا انتقال تمامی یا بخشی از اموال و املاک شخصی به افراد خاص و در جهت انجام اقداماتی که عمدتاً عام المنفعه هستند. نمونه عینی و مهم این موضوع که تحقیق حاضر نیز به بررسی آن پرداخته است، میدان نقش جهان اصفهان می باشد. شاه عباس اول ( 1035- 996 ه.ق ) بعد از ساخت آن، رقباتی را به منظور حفظ و صیانت از آن، وقف نمود. وقفنامه های میدان نقش جهان در طول تاریخ در ادوار مختلف اگر چه مصون ماند ولی تغییراتی توسط برخی حکام در آنها بوجود آمد و بعضاً وقفنامه ها و رقبات جدیدی تدوین گردید که منتج به ساختار مالکیتی متنوعی برای این مجموعه گردیده است. آنچه در این مجموعه در اولویت قرار گرفته حفظ بقاء و جاودانگی آن است که در همان زمان پیدایش با وقف آن راهکار اساسی در این زمینه پایه ریزی شده است. با نگاهی گذرا به مجموعه میدان نقش جهان می توان مشاهده کرد که نظام وقف در عملکرد و حیات آن نقش بسزایی داشته است. این تأثیر به گونه ای است که اگر این نظام در آن حذف می شد، چیزی جزء یک مجموعه گسسته از آن باقی نمی ماند.