فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۰۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
پیاده راه ها، به عنوان فضایی برای افزایش ارتباطات و تعاملات اجتماعی شهروندان، باعث تقویت زندگی جمعی، افزایش حس تعلق به مکان و دستیابی به اعتدال بین مفهوم سواره و پیاده می شود. همچنین پیاده راه ها، هم ابزار و هم مکان هایی برای تبلور و احقاق حق عابران و شهروندان می باشند. هدف پژوهش حاضر برنامه ریزی راهبردی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور تهران می باشد.برای این امر از مدل های SWOT و AHP استفاده شده است. نوع پژوهش حاضر، کاربردی– راهبردی و روش انجام آن توصیفی–تحلیلی است. در انجام پژوهش حاضر علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از روش پیمایشی نیز استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی پژوهش حاضر، تکنیک دلفی و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین امر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که راهبرد تدافعی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور دارای اولویّت می باشد. بدین نحو که نقاط تهدید و ضعف باید کاهش پیدا کند و برای این امر نیز از نقاط قوت و فرصت در جهت افزایش اثرات مثبت کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیط زیستی استفاده شود. برخی از راهبردهای تدافعی شامل برنامه ریزی در جهت هدایت راهبردی اقدامات لازم الاجرا در پیاده راه 17 شهریور و چشم اندازی سازی این اقدامات جهت جلوگیری از خرده اقداماتی که منجر به اغتشاش فضایی در محدوده می شود، شناسایی و حفاظت از بناهای ارزشمند در فضای پیرامون پیاده راه و نوسازی آنها به خصوص جداره های بلافصل محدوده، افزایش فعالیت های فرهنگی و آئینی و همچنین برگزاری مسابقات و جشنواره های فرهنگی، تدوین طرح زیست محیطی برای محدوده در جهت جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی، دفع و جمع آوری مناسب پسماندهای بیمارستانی و سایر مسائل مربوط به کیفیّت و بهداشت محیط محدوده.
گذرگاه حیات وحش در منظر راه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
خیابان ها و جاده ها مسیرهای ارتباطی هستند که دو مکان یا به عبارتی دیگر اجتماعات انسانی را به هم وصل کرده و پیوند می دهند. در تمامی تعاریف مربوط به جاده مفهوم پیوند و ارتباط دادن وجود دارد؛ اما در تاریخ قرن ها ساخت جاده ها، به همان اندازه که پیوند میان فضاها وجود دارد، ازهم گسیختگی نیز دیده می شود. با مشخص شدن نقش مخرب جاده ها و بزرگراه ها در گسیختگی اکولوژیک و زیست بومی مناظر، زمان آن رسیده است که در مورد جاده ها و خیابان ها بازنگری صورت پذیرد و درباره نقش اصلی جاده به عنوان پیونددهنده و نه عناصری که زیستگاه های طبیعی و حیات وحش را از هم می گسلد، دوباره بی اندیشیم. امروز از طراحان و برنامه ریزان انتظار می رود تا علاوه بر انتخاب بهترین محل برای احداث جاده ها و بزرگراه های بین شهری، راهکارهای گوناگونی را در طراحی و ساخت آن ها در نظر بگیرند. جاده ها و بزرگراه ها باید عناصری باشند که باعث ایجاد پیوند میان انسان ها و حیات وحش، فرهنگ و طبیعت می شوند. طراحی و برنامه ریزی منظر راه یکی از مهم ترین وظایف معماران منظر است. نوشتار حاضر با بررسی و تحلیل نمونه ها و ایده های نوین ارائه شده برای دالان های اکولوژیک در مسابقه آرک، تأثیر این مؤلفه ها در طراحی و برنامه ریزی منظر راه و نقش آن ها در ایجاد پیوستگی منظرین و اکولوژیک جاده ها را مورداشاره قرار می دهد.
Prioritize of Intervention Zones in Central Deteriorated Fabrics of Arak City According to Functional, socio-Economic and Environmental Indicators (اولویت بندی پهنه های مداخله در بافت فرسوده مرکزی شهر اراک بر اساس شاخص های کالبدی، اجتماعی- اقتصادی و محیطی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده بخش قابل توجهی از پهنه بسیاری از شهرهای کشورمان را تشکیل می دهند که به دلیل معضلات خاص خود از گستره حیات شهری خارج شده و به بخش های مسئله دار شهرها تبدیل شده اند. این بافت ها علاوه بر مسایل و مشکلات کالبدی، ابعاد و کیفیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فضاهای شهری را نیز دچار تنزل کرده، حضور انسان در فضاهای شهری را با معضل روبرو و یا مختل می سازند. شناسایی این مناطق شهری و اولویت بندی پهنه های مداخله به منظور اعمال راهکارهای منطقی و متناسب که به ارتقای کیفیت فضاهای شهری در این بافت ها می پردازد، جهت بازگرداندن هویت و حیات شهری بدان ها ضروری به نظر می رسد. پیشینه اکثر تحقیقات مرتبط و همچنین بررسی اسناد فرادست از جمله تفصیلی و جامع مرتبط با بافت فرسوده مرکزی شهر اراک که به عنوان منطقه مطالعاتی این تحقیق انتخاب شد، حکایت از به کارگیری مطالعات کالبدی در شناسایی این مناطق دارد. لذا در این تحقیق به منظور افزایش جامعیت و کارایی در بازشناسی و اولویت بندی حوزه های مداخله بافت مورد بررسی، علاوه بر شاخص های کالبدی از عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی نیز استفاده شد.
به منظور اولویت بندی بلوک های بافت فرسوده مطالعاتی بر اساس هر سه دسته معیار فوق و تشکیل لایه های اولویت بندی مربوط به هر کدام و سپس برهم نهی شاخص ها از تلفیق دو روش تصمیم گیری AHP و Delphi استفاده شد. به این منظور ابتدا با استفاده از شاخص ها و متغیرهای موجود، لایه مربوطه تعیین و اولویت بندی حوزه های مداخله برای هریک از مؤلفه های کالبدی، اجتماعی- اقتصادی و محیطی تهیه شد، در نهایت با برهم نهی (روی هم اندازی) لایه های مذکور مبتنی بر روش تلفیقی، حوزه های نیازمند مداخله در بافت فرسوده تعیین و با توجه به مسایل و مشکلات موجود در هریک از حوزه ها اولویت بندی های لازم صورت گرفت. نتایج بیانگر تطابق نسبی مناطق اولویت بندی شده بر اساس معیارهای اجتماعی- اقتصادی و محیطی با معیارهای کالبدی است. بر این مبنا می توان استنباط کرد که اگر بخشی از اطلاعات لازم در ارزیابی کالبدی بافت مورد نظر به هر دلیلی قابل حصول نباشد، اطلاعات و تحلیل های اجتماعی- اقتصادی و محیطی می تواند به عنوان جایگزینی مطمئن در شناسایی و اولویت بندی مناطق فرسوده مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر تلفیق اولویت بندی پهنه ها بر اساس سه شاخص مورد بررسی ضمن آنکه منجر به شناسایی بهتر و دقیق تر پهنه های مداخله شد، در مواردی هم سبب تغییرات جزیی اولویت بندی پهنه های مداخله به ویژه در اولویت های سوم تا پنجم شد.
منظر راه در جغرافیای تاریخی ایران؛ نگاهی به کتاب «راه و رباط » با رویکرد منظرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
کتاب «راه و رباط» به قلم مرحوم دکتر کریم پیرنیا و کرامت الله افسر در سال 1370 توسط سازمان میراث فرهنگی و انتشارات آرمین به چاپ رسید. مرحوم پیرنیا در این کتاب با روش مرسوم خود نگاهی تاریخی- فرهنگی به سیر پیدایش و تکامل راه و راهداری در پهنه سرزمین ایران داشته است. کتاب، سیر راهداری در ایران را به دو سرفصلِ «پیش از اسلام» و «پس از اسلام» تقسیم کرده و در قالب این دو سرفصل به بررسی تاریخی وضعیت راه ها پرداخته است. از دیدگاه منظرین، کتاب حاضر شامل اطلاعات ارزشمندی پیرامون منظر راه در ایران است که تصویر نسبتاً دقیقی را از سیر پدیدار شدن و توسعه این منظر ارائه می کند. بر این اساس دو مؤلفه اصلی در پدید آمدن منظر راه در ایران قابل شناسایی است : 1. چراییِ به وجود آمدن منظر راه؛ علل مکان یابی مسیرهای اصلی و فرعی در سرزمین ایران؛ که منجر به «انتخاب» منظر راه شده است. 2. چگونگی ساختار منظرین راه؛ شکل گیری و توسعه مؤلفه ها، تجهیزات و تأسیسات مرتبط با راه و راهداری در مسیر راه های ایران، که منجر به «شکل گیری» منظر راه شده اند. در این بخش نقش منظرین و چند عملکردی این مؤلفه ها در ایجاد مفهوم منظر راه مختص به ایران موردتوجه قرارگرفته است. این نوشتار کتاب حاضر را از دیدگاه منظرین و بر اساس دو عنوان ذکرشده در بالا بررسی می نماید تا درنهایت به الگویی برای منظر راه در ایران دست پیدا کند.
زیبایی شناسی پایداری؛ نسبت زیبایی با پایداری محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های پیش روی توسعه پایدار، دستیابی به الگوهایی برای تعامل پاینده میان محیط های انسان ساخت و طبیعت پیرامون است. علم پایداری در تلاش است مجموعه ای از مفاهیم و دستورالعمل ها ارائه نماید که به تعامل بهتر این دو منجر شود. آنچه امروزه به عنوان منظر پایدار مطرح می گردد، بر سه اصل تأکید دارد: پایداری اکولوژیک، پایداری اجتماعی و پایداری اقتصادی. در این دسته بندی عموماً جنبة زیبایی شناسی در پایداری در نظر گرفته نمی شود و یا آنکه به عنوان امری فرعی تلقی می گردد. بااین حال به نظر می رسد منظر به عنوان پدیده ای فرهنگی، برای دستیابی به پایداری به مفاهیمی فراتر از صرفاً اکولوژیک نیاز دارد. چنانچه جنبة زیبایی شناختی یک اثر قادر است با تأثیر بر عواطف فردی به آگاهی بخشی در جهت افزایش پایداری محیطی منجر شود. این مقاله در پی آن است که به بررسی نسبت مقوله زیبایی شناسی با پایداری و جایگاه آن در رسیدن به منظر پایدار بپردازد. با توجه به آنکه این پژوهش در پی بررسی معیارهایی کیفی و آنالیز و نتیجه گیری از آن است، روش تحقیق، تحلیل محتوا گزیده شد. در این جستار ابتدا رویکرد پایداری و تأثیر آن بر ارتباط انسان و طبیعت معرفی می گردد سپس به بیان مفاهیم زیبایی شناسی و ضرورت تدوین اصول زیبایی شناسی پایداری می پردازد. در پایان، این نوشتار چهار اصل بنیادین را برای تدوین زیبایی شناسی پایدار معرفی می نماید و نمونه هایی عملی از به کار گرفته شدن آن ها در مناظر پایدار به دست می دهد.
مطالعه موردی : پیوند حرفه و دانش در معماری منظر؛ تجربه بنیاد معماری منظر آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
جداییِ فعالیت های دانشگاهی و حرفه ای از یکدیگر، مسئله ای است که با عنوان لزوم «پیوند حرفه و دانش» در سطح کشور مطرح است. لزوم پیوند میان حرفه و دانش در رشته هایی نظیر معماری و شهرسازی نیز به شدت احساس می رود. این انفصال دو دلیل اصلی دارد : اولی مربوط به تولیدِ علمِ نامرتبط با نیاز داخلِ کشور و دومی عدمِ امکانِ ترجمه کاربردی از دانش های تولیدشده است. در کشورهای توسعه یافته، به سبب روندِ همسانِ توسعه دانش و صنعت، تولید علم، مرتبط با زمینه است که با اقداماتی سازمان یافته تحت کنترل درآمده و کاربردی می شوند. در رشته معماری منظر، یکی از متصدیانی که در این زمینه تأسیس شده بنیادِ معماری منظرِ آمریکاست. در این راستا، هرچند برنامه ای که کشورهای توسعه یافته اجرا می کنند به عنوان یک حقیقت عینی برای کشوری چون ایران لزوماً راهگشا نیست، ولی شناخت و بررسی تجارب این کشورها حتماً می تواند بخشی از روند رسیدن به جوابِ مسئله قرار گیرد. سؤال نوشتار حاضر این است که این بنیاد چه برنامه سازمان یافته ای برای حل معضل «جدایی میان دانش و حرفه» معماری منظر اجرا می کند؟ مطالعه 2 نمونه موردی در این برنامه سازمان یافته چه اعتباری دارد؟ تعریف این بنیاد از مطالعه موردی چیست؟ در بنیاد معماری منظر آمریکا «مطالعه موردی» به عنوان هسته محورِ «تحقیقِ» این بنیاد، در کنار دو محور دیگر، یعنی «بورس تحصیلی» و «رهبری»، نقش بسیار پررنگی در شش حوزه آموزش، تحقیق، عمل، ساخت نظریه، نقد و ارتباطات و توسعه در معماری منظر دارد. در این مقاله ضمن بررسی چیستی مطالعه موردی، مزیت ها و محدودیت های آن برای معماران منظر، روش و قالب انجام مطالعه موردی منظر از نگاه بنیاد معماری منظر آمریکا بررسی می شود. توجه به تجربه بنیاد معماری منظر آمریکا، بهره گیری نظام مند و برنامه ریزی شده از شیوه مطالعه موردی در آموزش معماری منظر و همین طور در حوزه های حرفه ای معماری منظر به عنوان یکی از راه های برقراری پیوند میان حرفه و دانش معماری منظر معرفی و مطرح می کند.
وجوه شکل شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
گوناگونی مجموعه های زیستی در شناخت بشر از آن نیز انعکاس یافته است. غنای مطلب و لایه های متمایز این شناخت باعث پدیدار شدن روش های متفاوتی در پژوهش های شکل شهر شده است. حتی در حوزه ای مانند ریخت شناسی شهری، رویکردهای متفاوتی با منابع مطالعاتی مختلف وجود دارد. چالش اصلی، انتخاب میان این رویکردهای متنوع نیست، بلکه این است که چگونه آن ها را ترکیب و هماهنگ کنیم. مقصود این مقاله، یک تحلیل نقادانه اولیه از رویکردهای مختلف به ریخت شناسی شهری، در تلاش برای حل این چالش است. هدف اول، بازشناسی و تحلیل رویکردهای مختلف به مکاتب اصلی فرم شهر به عنوان مسئله اصلی موضوع ریخت شناسی است. هدف دوم، بازشناسی یک جنبه است که میان همه رویکردها مشترک باشد و بتواند به عنوان کلید مرجع برای هماهنگی میان دیدگاه های مختلف به صورت روشمند مورداستفاده قرار گیرد. هدف غایی نوشتار، دست یافتن به یک دیدگاه ترکیبی است که در آن رویکردهای گوناگون یکدیگر را حمایت کرده و ادراکی بهتر از زیستگاه های بشری ارائه کنند.
آشتی شهر و طبیعت؛ مسائل منظر در شهر فردا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشته حاضر متن سخنرانی خانم دکتر «ناتالی بلان» در همایش «هنر، شهر، طبیعت» است که با اندکی تلخیص منتشر می شود. این همایش، هشتمین نشست از سری نشست های «پدیدارشناسی منظر شهری» است که در یازدهم شهریور 1395 توسط پژوهشکده نظر و با حمایت سازمان زیباسازی شهر تهران برگزار شد. ناتالی بلان، جغرافیدان و پژوهشگر، مدیر لابراتوار پژوهشی «لادیس»، استاد دانشگاه پاریس دیدرو (پاریس 7) و متخصص در موضوعات «طبیعت در شهر» و «زیبایی شناسی محیطی» است.
احیاء رودخانه های شهری، بر اساس دو رویکرد طراحی شهری بیوفیلیک و حساس به آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به مسائل زیست محیطی از جمله بحران آب به عنوان یکی از موضوعات چالش برانگیز در محافل علمی و تصمیم گیری های سیاسی نقش پررنگی به خود گرفته و توجه به رودخانه ها به عنوان یکی از عناصر اصلی زیست محیطی در شهرهای ایران مغفول مانده و کیفیت فضاها و بافت شهری مجاور آن ها تنزل یافته است. از این رو متخصصین شهری به دنبال ارائه راه حل هایی مختلف برای مقابله با مهجور ماندن رودخانه ها و بازگرداندن و پیوند آن ها با بستر و زمینه شان هستند. در این میان طراحی بیوفیلیک و حساس به آب به عنوان دو رویکرد جدید مطرح در طراحی شهری سعی در تلفیق شهر و طبیعت با در نظرگیری مسائل مرتبط با آب دارند. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش های توصیفی و تحلیل داده های ثانویه (اسنادی)، معیارهایی برای طراحی لبه های رودخانه های شهری بر مبنای دو رویکرد بیوفیلیک و حساس به آب ارائه شود.
طرح کمربند سبز فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش جمعیت شهر، حریم آن ها در معرض توسعه محیط شهری قرار می گیرد و منجر به پیشروی شهرها در حومه آن ها می شود . یکی از راه حل های دنیای مدرن در جلوگیری از رشد بی رویه شهرها ایجاد کمربند سبز در اطراف شهرهای بزرگ است . این راهکار دارای ارزش های زیست محیطی بسیاری است و طبیعت و چشم انداز گسترده را در دسترس جوامع شهری قرار می دهد . شهر فرانکفورت از نمونه های موفق به کارگیری کمربند سبز است . این مقاله به تحلیل کمربند سبز و به طور ویژه کمربند سبز فرانکفورت می پردازد . این شهر به علت موقعیت جغرافیایی دارای ذخایر طبیعی ارزشمندی در اطراف شهر است که مدیران شهری آن را هوشمندانه حفظ و از گسترش بی رویه شهر جلوگیری کرده اند . در طرح برنارد لاسوس برای کمربند سبز فرانکفورت، فضایی چند عملکردی برای مردم شهر در بستری طبیعی طراحی شد، فضایی که علاوه بر ارتقا سطح اکولوژی منطقه، این مکان را تبدیل به محلی برای تفریح، سرگرمی و آموزش برای جامعه شهری کرده است . لاسوس در این طرح برای وحدت بخشی به مکان های ناهمگن موجود در حومه شهر، با به رسمیت شناختن تفاوت آن مکان ها و درعین حال سازمان دهی آن ها به صورت کلیتی واحد و متشکل از عناصر متفاوت عمل کرده است . از مهم ترین دستاوردهای این طرح استفاده از تمایز منظر و حفاظت از گونه های زیستی متنوع، زمین های کشاورزی و جنگلی در اطراف شهر و ایجاد فعالیت های بینابینی اجتماعی برای حمایت از یک جامعه شهری فعال است .
بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و معلولان و ارائه راهکارهای بهینه سازی
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه جوامع، ایجاد بسترهای فضایی کالبدی مناسب جهت استفاده همه اقشار جامعه از خدمات و امکانات عمومی به منظور تحرک و جابجایی بهتر انسان و دسترسی آسانتر در سطح شهر است. ناتوانان جسمی، معلولان و جانبازان، بخشی از افراد جامعه اند که همچون سایرین، نیازمند دسترسی و استفاده از امکانات و خدمات عمومی هستند. اما، وجود برخی موانع به خصوص در نحوه طراحی، معماری و شهرسازی، بسیاری از فضاهای شهری، به ویژه معابر عمومی، پارکها و فضاهای سبز را فاقد شرایط لازم برای برآورده ساختن نیازهای دسترسی افراد معلول نموده است پژوهش حاضر با بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و ارائه راهکارهای بهینه سازی تدوین شده است روش به کار گرفته توصیفی-تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی-پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه در قالب مدل تاپسیس بوده است. نتایج حاصل از روش تاپسیس نشان می دهد که در برخی فضاهای مورد مطالعه در شهر کوهدشت، با توجه به مولفه های مناسب سازی که بیان شد، برخی مولفه های مناسب سازی رعایت شده است و در این مدل به نوعی ارزیابی تطبیقی بین فضاهای مورد مطالعه به لحاظ مناسب سازی جهت استفاده جانبازان و معلولان صورت گرفته است. به لحاظ شاخص مناسب سازی آموزش و پرورش کوهدشت در رتبه1، شرکت برق در رتبه2 و دانشگاه آزاد-ملی در رتبه سوم قرار دارند و جایگاهی مطلوبتری نسبت به سایر فضاهای عمومی دارند و در همین راستا نتایج حاصل از مدل ویکور نشان می دهد که آموزش و پرورش در جایگاه نخست در بین فضاهای مورد مطالعه قرار دارد و شاخص دانشگاه آزاد- ملی در رتبه دوم و در نهایت اینکه شهرداری کوهدشت در جایگاه سوم قرار دارد
تصویرسازی منظر در شهرسازی فرانسه (1970-1960)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با ابعاد دوگانه تاریخی و معرفت شناسانه، ابتدا مختصراً به دریافت منظر شهری و جایگاه این مفهوم در مداخلات ساماندهی و همچنین به عنوان ابزاری برای تحلیل شهر در سه دوره زمانی از 1960 تا اوایل 1980 می پردازد؛ سپس با بررسی آثار عکاسی و سینما به عنوان ابزارهای منظرین سازی، جایگاه تصویرسازی در منظر شهری را مطالعه می کند. این مطالعه بر پایه سه گروه سند استوار است : گروه اول شامل مجلات تخصصی معماری، شهرسازی، منظر و رساله های دکتری، گروه دوم مجموعه ای از پروژه های تخصصی منظر که صورت های طراحی در آن نمودار است و گروه آخر دو مجموعه عکس و منتخبی از فیلم هایی است که بین سال های 1957 تا 1974 ساخته شده اند. عکاسی و سینما به طرق گوناگون از مستندنگاری منظر و قرائت آن گرفته تا ایجاد خلاقیت و ایفای نقش به عنوان ابزاری برای مشارکت مردم و خوانا کردن شهر نزد جمعیت غیرمتخصص، نشان دهنده تمام عیار جایگاه تصویر در منظر شهری هستند. مطالعه ارتباط این شیوه های هنری با حوزه های تخصصی شهر و منظر گام مهمی در شناخت تاریخ منظر شهری به شمار می رود.
منظر راه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
مفهوم راه در ایران به دلیل وضعیت و تنوع جغرافیایی خاص، قدمت طولانی زیست، کوچ نشینی و لزوم تعامل بین اقوام ایرانی و ارتباط بین مراکز زیستی از دیرباز با مفاهیم و تعابیری که امروزه از راه در سایر نقاط زیستی جهان وجود دارد متفاوت است. راه ها مبتنی بر کریدورهای طبیعی، حفاظت مردم در مقابل تهدیدهای گوناگون و با بینشی فرهنگی ایجاد می شد. از این منظر راه به عنوان معبر یا محل عبور تلقی نمی شد بلکه خود مقصد و دربرگیرنده عناصر و نشانه های مربوطه و رویدادهای مختلف بود. رفتن در مسیر برخی از این راه ها خود رسیدن به مقصود محسوب می شد؛ مانند راه خراسان که علاوه بر اینکه بسیاری از استقرارگاه های زیستی را به هم متصل می کرد تبدیل به راه مهم زیارتی و فرهنگی در مقیاس حوزه فرهنگ ایرانی شده به گونه ای که تمامی مکان های زیست و عناصر مربوطه از نعمت بودن در راه خراسان بهره مند و متبرک می شدند. نشانه ها و مجموعه های وابسته به راه و پدیده های فرهنگی که در طول زمان ایجاد می شد خود به عنوان جذابیت ها و محل رجوع انسان ها تبدیل می شد. از این نظر شناخت راه در ایران می تواند مفهوم و معنای راه فرهنگی را که ایکوموس در دهه اخیر به عنوان موضوع ثبت آثار جهانی مطرح نموده توسعه بخشد. این نوشتار ضمن پرداختن به طرح مفهوم و تعاریف راه فرهنگی در جهان به اهمیت این نگرش و منظر راه در ایران و گونه های متنوع آن در دوره های تاریخی مختلف می پردازد.
منظر ایرانی : رابطه دوگانه
حوزه های تخصصی:
روستاهای ایران مرز روشنی با طبیعت ندارند . برای آن ها ساخت وساز برای سکونت، همسان با طبیعت شکل می گیرد . در نظر ایرانی طبیعت، موجودی است که زندگی و جریان خود را دارد و برای همسایگی با او، باید سازگاری نشان داد . مهار طبیعت یا جدایی گزینی از آن خوش عاقبت نیست . همسازی با طبیعت در طول تاریخ تدریجاً زیبایی شناسی خاصی را در روستای ایرانی پدید آورده است که طبیعت بکر در آن جایگاه پراهمیتی دارد . صحنه هایی نیز که طبیعت در جریان حیات خود می آفریند، زیباست؛ چه، در نظر ایرانی صحنه های طبیعی، تصادفی پدید نیامده اند بلکه محصول فعالیت نظاماتی در دل طبیعت هستند که بسیاری از آن ها برای ما روشن نیست . اما همچون هندسه فرکتال، در پس ظاهر متنوع خود، از نظمی قابل دسترسی برخوردارند . ازاین روست درختی که تنهایی توانسته با صخره های کوهستان تعامل حیاتی داشته باشد، به عنوان بخشی از « موجود » طبیعت به رسمیت شناخته می شود و باقی می ماند . چنین تک درخت هایی در منظر ایران به وفور دیده می شود؛ و چه بسا پدید آمدن سه گانه منظر ایرانی، که منظری تاریخی و مصنوع است، ناشی از قدرت و اصالت چنین رویکردی در تاریخ فرهنگ ایران بوده باشد . خانه هایی میان صخره ها، تقلید از حیات درخت در لابه لای آن هاست . همان طور که درخت پیرامون خود به سازگاری رسیده، خانه ها هم در اندازه و شکلی محدود، همسازی با محیط را تقلید کرده اند و هر سه باهم زندگی به تعادل رسیده ای را ادامه می دهند . در سوی دیگر، شهرهای ایرانی، اغلب لبه ای قاطع و متضاد با طبیعت دارند . در بیشتر نمونه ها، حصاری قوی مرز میان شهر و طبیعت را تعریف می کند . این لبه آن قدر قوی است که برای تردد میان شهر و طبیعت، دروازه ای به مثابه فضای واسط ساخته می شود و « رفتار » ارتباط میان این دو چنان پراهمیت می گردد که دروازه ها نمادهای شهر می شوند و تعیین کننده ساختار و ستون فقرات شهر . جدایی گزینی شهر و پیرامون در مقابل همسازی روستا با محیط، دو رویکرد متضاد به حساب می آید . چرایی آن را در سرشت و سرنوشت شهر باید جستجو کرد . از دیرباز، حصار، لبه ای معنا بخش به ساکنان درون آن ها بوده که قلعه امن را به وجود آورده است . شهرها، پس ازآن و با تبعیت از همان روش برای حفظ خود و دارایی ساکنان، هم آغوش با طبیعت را به قیمت امنیت رها کردند . درعین حال، شهروند ایرانی، در شهرهای پیش از اسلام و در پناه دیوارها انسانی ممتاز بود که در جایگاه اجتماعی بالاتری از ساکنان پیرامون، که در دل طبیعت جای داشتند، می ایستاد . صرف نظر از سده های نخستین دوره اسلامی که حصار شهرها با شعار برابری اجتماعی اهالی درون و بیرون شهر فروریخت، سنت دیرین ممتاز گرداندن مکان زیست شهروندان، این بار به بهانه یا دلیل امنیت ایجاد شد . نتیجه قهری این باززنده سازی، جدایی گزینی شهر از طبیعت بود که در دوره مدرن، با صورتی آذین شده ادامه یافت . کمربندهای سبز شهرهای امروزی، اگرچه در نگاه خرد و جزءنگر، فضاهای مطلوبی برای محیط زیست یا خدمات شهر پدید می آورند اما از منظر کل نگر، همچنان بر دوگانگی شهر و پیرامون اصرار می ورزند و رابطه ای قهرآمیز با طبیعت محیط خود برقرار کرده اند . رابطه ای که تأکید ویژه و پررنگی بر حفظ فاصله و حتی تبدیل آن به یک موجود مستقل که حائل شهر و طبیعت باشد دارند .
زیرساخت به عنوان منظر: تلفیق قلمروهای انسانی و طبیعی در برنامه ریزی و طراحی بزرگراه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
در خلال تغییرات سریع جهانی در محیط های شهری و رویکردهای پایداری و تاب آوری ، بسیاری از عناصر در شهرها، از جمله زیرساخت های حمل و نقل، تغییر الگویی را تجربه می کنند که برنامه ریزی برای استفاده چندمنظوره و یکپارچه کردن نیازهای انسانی و طبیعی از ملاحظات اصلی آن است. در رویکرد شهرسازی اکولوژیک، زیرساخت شهری؛ شامل مسیرهای حمل ونقل، دیگر به عرصه انحصاری مهندسان، برنامه ریزان حمل ونقل و مدیران تعلق ندارد و نقش معماری منظر و اکولوژی منظر در این فرآیند رو به فزونی است. ظرفیت سیستم های زیرساختی در اجرای کارکرد مکمل شکل دهی به فرم های معماری، اکولوژیک و شهری تا حد زیادی تحقق نیافته است. دالان های حمل ونقل به عنوان بخش مهمی از اکوسیستم های شهریِ ساخته شده، می توانند از طریق تلفیق با ویژگی های اکولوژیکی به لحاظ تأثیر در تجربه انسانی از محیط های شهری و همچنین زیرساخت های سبز شهری، ارتقا یابند. نقش های قابل توجه معماری منظر، اکولوژی منظر و شهرسازی منظرگرا در برنامه ریزی و طراحی دالان های حمل ونقل شهری، موضوع اصلی این مقاله است تا روشن کند که چگونه پروژه های زیرساخت شهری می توانند پایدارتر ساخته شده، چند عملکردی بوده و خدمات اکولوژیک را به شهر ارائه کنند. این پژوهش از یک نمونه موردی برای تحقیق استفاده می کند : «ایست لینک»1 که یک پروژه زیرساخت حمل ونقل بزرگ مقیاس در ملبورن، استرالیا است. این پروژه یک شبکه راه گسترده مشترک برای دوچرخه سواران و عابران را در خود جای داده و مجموعه ای از تالاب های مصنوعی، حوضچه های ذخیره آب و باریکه های زمین برای ذخیره و تصفیه زیستی آب های سطحی2 در طول دالان ایجاد کرده است. تجربه محیطی رانندگان، دوچرخه سواران، عابران پیاده و مردمی که در نزدیکی این محیط زندگی می کنند، در برنامه ریزی و طراحی مدنظر قرارگرفته و معماران منظر و طراحان به صورت فعالی در این فرآیند شرکت داشتند. این پژوهش دسترسی، پیوستگی، چند عملکردی بودن، عملکردهای چند مقیاسه و قابلیت حفظ و نگهداری را به عنوان معیارهای اصلی برای یکپارچه سازی قلمروهای انسانی و طبیعی در طراحی زیرساخت امروزی و تغییر شکل مناظر شهری آینده نشان می دهد.
منظر پارک طبیعی از جاده؛ شکل گیری منظر جاده در تعامل با اجتماع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
ما در عصر «راه ها» هستیم. در اروپای غربی، اصول و قواعد شبکه های ارتباطی سه قرن پیش تعریف شده بود. بدون کارایی این شبکه های ارتباطی، هیچ گونه نشر ایده و دانش، هیچ نوع هماهنگ سازی تجاری و هیچ سیستم اجرایی کارآمدی وجود نداشت. راه ها، بیش از هر نشانه دیگری، یکی از بهترین ابزارها برای سیستم حاکمیت، برای نظام اجتماعی و سیاسی هستند. یک جنبه متناقض راه این است که زمانی که هر یک از نواقص آن از بین می رود کارایی اش افزایش می یابد. راه ها زمانی که کسی به آن ها توجهی نمی کند مفید به نظر می رسند. تجربه رانندگی با تمایلی برای سیالیت هدایت می شود. امروزه، نقشه های قدیمی راه با سیستم پایش جی. پی. اس. جایگزین شده است. فردا، سازندگان خودرو نوید وسایل نقلیه خود هدایت شونده را می دهند. سیستم و شبکه راه ها به طرف این ایده درحرکت اند. در فرانسه، نشانه این فرآیند فلکه (میدان ترافیکی) است، یک شیء توپوگرافیک عجیب که به سرعت به عنوان راه حلی منحصربه فرد در مدیریت ترافیک مورداستفاده قرار گرفت. سی هزار تا از فلکه ها در تقاطع راه ها ساخته شده اند. راه ها در جامعه ما (جامعه مردانه) شور و شوقی زنده، یک شیء انسان شناسانه ساختاری، یک نشانه بنیادین در سیستم برنامه ریزی و اجرایی ما به شمار می روند. این روبان های آسفالتی، به نظر می رسد تأثیر مشترک بیشتری نسبت به سایر عناصر اساسی دیگر : خاک هوا یا آب بر انسان ها دارند. آیا راه ها می توانند ما را به رویکردی بهتر به این موضوعات اساسی رهنمون شوند؟ آیا ما اسیر «شیوه تفکر جاده ای» هستیم؟
کوچاس (پلازا) به مثابه تئاتر شهری در منظر شهری غیر رسمی ارگ- شهر لاهور (انگلیسی) Koochas (piazzas) as street theatres In historic urban informal landscape of Haveli nau nihal singh, the walled city, lahore
حوزه های تخصصی:
According to a demographical study conducted in 2012, Lahore is the largest city of the Punjab, Pakistan with a population of about 10 million. The study also suggests that the population of this striving metropolis has been growing at a growth rate of about 3% per annum. The growth of population as compared to designed residential spaces is unbalanced. Lahore is facing a shortage of housing authenticated by the statistical data of 1980 and 1998. With the increasing number of people we have a rapidly decreasing designed residential landscape required for the socialization of such a large population due to the profit-making strategy employed by the real estate developers merely observing human clusters as money machines. Our urban settlements are gradually becoming dead, lifeless spaces with no attraction, zeal and activity areas for all age groups. Question remains that how should we design our urban settlements especially residential clusters catering the growing population simultaneously having the same spatial qualities, urban benefits and aspiring planning techniques that are present in historically grown informal settlements. This manuscript analyzes an urban cluster located in the historic city center of the Walled City Lahore and documents those qualities and uncountable benefits that are being offered by the “Koochas” (piazzas or squares) of this historic informal settlement to its residents. The role of a “Koocha” in this informal settlement has been analyzed particularly in order to emphasize their importance in providing a luxurious space for routine gatherings and cultural events. Informal settlements like these are the most appropriate socio-culturally built environments that were developed (and are still developing) gradually with the passage of time over a period of several hundred years without the services of professionals. On the basis of characteristics of “Koochas” discussed different guidelines are developed in the form of conclusions so as to propose a basis for planning of futuristic urban settlements of Lahore.
زیباشناسی نورپردازی چنارهای خیابان ولیعصر(عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورپردازی هویت مند منظر طبیعی شهر کیفیت زندگی شبانه را ارتقاء می دهد. شناسایی عناصر هویتی و نورپردازی مناسب آن ها هنری شهری محسوب می شود. عناصر طبیعی شهر به واسطه مشارکت در ساخت خاطره جمعی، واجد هویت هستند و مهم ترین آن ها در منظر شهر تهران را می توان درخت دانست. چنارهای خیابان ولیعصر (عج) هویت مندترین درختان این شهر شناخته شده اند. حفظ هویت چنارهای ولیعصر در نورپردازی آن ها، به جهت پایداری منظر روزانه و شبانه، از طریق رعایت نکات زیبایی شناسانه امکان پذیر است. بسیاری از نکات زیبایی شناسی تجسمی قابلیت انطباق با نورپردازی را دارند، زیرا نورپردازی منظر شبانه مانند تابلویی نقاشی انرژی عناصری چون خط، نقطه، سطوح، بافت و غیره را داراست که از طریق نور بر سیاهی شب ایجاد می شود. همانند نقاشی کنترل این عناصر به همراه کنترل زمینه می تواند به بیانی متفاوت از موضوعاتی یکسان منجر شود. بررسی نقش زیبایی شناسی در حفظ هویت عناصر بصری شهر و ارتقاء منظر شبانه هدف این پژوهش را تشکیل می دهد.
بازطراحی بوستان های شهری با تأکید بر توسعه اجتماع پذیری (مورد مطالعه: بوستان های شهر مهاباد)
حوزه های تخصصی:
فضاها و عرصه های عمومی یکی از عناصر ضروری و اساسی زندگی روزمره شهری و مهمترین بخش شهرها به شمار می روند، در این میان پارک های شهری به عنوان بخش مهمی از فضاهای عمومی و بازنمود زندگی مدرن شهری، محیطهایی برای لذت، تفریح،گذران اوقات فراغت، زندگی اجتماعی وتبادل فرهنگ، افکار، دیدگاه ها،عقاید و نظرات هستند. در دوران معاصر با افزایش فردگرایی، عملکرد اجتماعی بسیاری از فضاهای عمومی ازجمله پارک های شهری از بین رفته است، لذا توجه به محیط کالبدی پارکها به عنوان محملی برای بازیابی همجواری از دست رفته انسانها، درجهت نزدیکتر کردن آنان به یکدیگر و جبران بخشی از تعاملات اجتماعی از دست رفته اهمیت بیشتری یافته است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد مؤثر بر اجتماع پذیری پارکهای شهری، قصد دارد با سازگاری هرچه بیشتر شرایط کالبدی و معنایی محیط پارکهای شهری منطبق بر نیازها و خواسته های کاربران فضا، پارکها را تبدیل به فضایی جامعه پذیر سازد. لذا پس از بررسی سوابق موضوع در بخش مبانی نظری، با استخراج شاخص های مؤثر اجتماع پذیری در محدوده مورد مطالعه از طریق نظرسنجی ارزیابی گردید.در بخش نظرسنجی پاسخ دهندگان به صورت تصادفی ساده، و به تعداد 384 نفر انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss تحلیل گردیدند و روابط معنادار بین متغیرهای دخیل در اجتماع پذیری، استنباط گردیدند. براساس نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، بین شاخص های اجتماع پذیری که شامل معیارهای خوانایی و کیفیت محیط، الگوهای فرهنگی- اجتماعی،منظروعناصرگیاهی،حیات جمعی و سرزندگی،مدیریت،کاربری های همجوار و آسایش و امنیت روانی و ...را شامل می شودومطلوبیت اجتماع پذیری در فضای پارک های شهری ارتباط معناداری وجود دارد. به معنای اینکه با ارتقای ویژگی های کالبدی پارک های شهری، اجتماع پذیری نیز بهبود خواهد یافت. بین شاخص های معنایی محیط نیز که معیارهای سرزندگی، خاطره، آسایش و راحتی، زیبایی، ایمنی و امنیت را دربر می گیرد و اجتماع پذیری پارکهای شهری همبستگی ارتباط معنادار وجود دارد.
معماری قلمرو، فراتر از محدوده های شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار خلاصه ای است از متن سخنرانی « میلیسا توپالوویچ » در نوامبر 2015 در دانشگاه ای . تی . اچ زوریخ، که به تشریح پروژه ای تحقیقاتی در حوزه قلمروهای شهری در کلان شهرهای قرن 21 به صورت ویژه جهان - شهر سنگاپور می پردازد . این پروژه در سال 2010 در لابراتوار شهرهای آینده دانشکده معماری ای . تی اچ زوریخ آغاز شد و به خاطر درآمیختن با ایده تغییر مقیاس در توسعه محدودیت های سنتی موجود در رشته معماری، منحصربه فرد است . اهمیت این پروژه در تعریف ارتباطی جدید میان معماری و برنامه ریزی قلمرو { سرزمینی } و رابطه بین معمار با مقیاس های بزرگ تر قلمروهای شهری است . نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که چرا و چگونه زمینه فعالیت معمار در اوایل قرن 21 تغییر می کند؟ و دلایل، اهداف و روش های واردکردن مقیاس قلمرویی در حوزه معماری چیست ؟ در این نوشتار میلیسا توپالوویچ، پس از مقدمه ای در ارتباط با مقیاس سرزمینی، پژوهشی در مقیاس سرزمینی در مورد ارتباط یک شهر با قلمروهای شکل دهنده اش در جهان - شهر سنگاپور ارائه می دهد و نگاهی به روند تاریخی شکل گرفتن رویکردهای معمارانه به موضوع قلمرو در قرن بیستم و راه حل های که باید در این راه کشف شوند، دارد .