فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱۲٬۷۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
رویدادها از جاذبه های مهم گردشگری اند. گردشگری رویداد، علاوه بر تأثیرات اقتصادی، در جنبه های دیگر حیات اجتماعی و فرهنگی مردمان میهمان و میزبان اهمیت بسیاری دارد. رویدادهای فرهنگی، از جمله اجرای موسیقی، در جای جای کشور وجود دارد. برای اینکه این اماکنِ اجرایی به مقصد گردشگری تبدیل شود و میهمانان مشتاق را به خود جلب کند، ضروری است رویدادهای موسیقی مدیریت شود و فضاهای موسیقی به جاذبه های گردشگری مبدل شود. طراحی گردشگری رویداد، از هر نوعی که باشد، به سه بُعد اصلی وابسته است: 1. مکان؛ 2. زمان؛ 3. مخاطب. تجزیه و تحلیل این سه مؤلفه در طراحی محتوای بسته گردشگری موسیقی نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. برخی فعالیت های قابل استفاده در سبد گردشگری موسیقی عبارت اند از: دیدار گردشگران با خوانندگان و آهنگ سازان خاص و گروه های موسیقی؛ شرکت در کنسرت ها؛ بازدید از مکان های ساختِ ساز و سازندگانِ ساز؛ دیدار از زادگاه، محل زندگی، و مقبره موسیقی دانان؛ بازدیدِ موزه های موسیقی و خانه موسیقی دانان قدیمی؛ آشنایی با خاطرات هنرمندان موسیقی؛ آشنایی با موسیقی و رقص محلی؛ و کسب مهارت های جدید در نواختن موسیقی بومی یا مشارکت در حرکات موزون گروهی. برای جلب گردشگر بیشتر، به داشته های موجود نباید بسنده کرد و باید اتفاقات موسیقایی را به شکل طراحی شده برای گردشگران ارائه کرد. این شیوه از صنعتِ جلب گردشگر از نظر زمان، مکان، فرم، و محتوای برنامه به طراحان امکان کنترل بیشتری را می دهد.
خوانش بیش متنی چهار اثر برگزیده تصویرسازی کلودیا پالماروسی با پیش متن هایی از نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
نقاشی ایرانی به عنوان یکی از زیباترین جلوه های فرهنگ ایرانی_اسلامی، واجد ویژگی های بینشی، مضمونی و ساختاری است که آن را مورد توجه هنرمندان و پژوهشگران بسیاری قرار داده است. کلودیا پالماروسی، تصویرساز ایتالیایی معاصری است که پیش متن چهار اثر شاخص خود را طی سال های 2015و2016 از نگاره های ایرانی برگزیده است. این گزینش بیش از همه براساس ویژگی های ساختاری نقاشی ایرانی صورت گرفته است. هدف از این پژوهش مطالعه چگونگی ارتباط میان این آثار پالماروسی و پیش متن های برگرفته آنها از نقاشی ایرانی است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش ها است که رابطه میان این آثار با پیش متن های خود چگونه تبیین می شود؟ و در فرآیند اقتباس این آثار از نگاره های ایرانی چه تغییراتی صورت گرفته است؟ این پژوهش با هدف بنیادی و به شیوه توصیفی_تحلیلی و تطبیقی است که با روش ترامتنیت و رویکرد بیش متنی صورت گرفته است. در جمع بندی نتایج این پژوهش می توان گفت که ارتباط میان متن های پیشین و پسین از نوع درزمانی و بینافرهنگی بوده و بیش متن ها با تغییر و تراگونگی در پیش متن ها ایجاد شده اند. فرآیند اقتباس آثار تصویرسازی پالماروسی از نگاره های ایرانی، اگرچه با توجه به ویژگی های ساختاری نقاشی ایرانی با تغییرات بسیاری چون تغییرات فرهنگی، روایی، نشانه ای، زمانی، جنسیتی، سنی و... همراه بوده، اما یک انتقال فرهنگی-هنری را درپی داشته است.
نقش های پارچه در شهریاری ساسانی برپایه گزارش عربی حمزه اصفهانی از نگاره های کتاب ملوک بنی ساسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
69 - 78
حوزه های تخصصی:
حمزه اصفهانی در فرازی از کتاب سَنی مُلوک الأرض والأنبیا (4ه.ق) به زبان عربی، تن پوش های 26 شه بانو/شهریار ساسانی را از روی نسخه نگاره های صورملوک بنی ساسان باز گو کرده است. او برای توصیف جامه ها، واژگانی در 5 گروه (بِلَون، مُوَشَّح، وَشْیْ بِالذَّهَب، وَشْیْ مُدَنَّر، وَشْیْ بِلَون) برگزیده، و هر کدام را با همنشینی یکی از این گروه ها و رنگی ویژه بازنمایانده است. معانی این واژگان عربی در سده های پی درپی، دستخوش دگرگونی هایی شده است. گوناگونی توصیف تن پوش ها در شرح و برگردان های امروزی، برخاسته از همین دگرگونی هاست. پژوهش پیش رو، برپایه معانی واژگان پیش گفته در عربی کهن، بازخوانی دیگر گزارش های تاریخی، کنکاش در شیوه بازنمایی جامه های شاهانه بر فلزکاری ها و سنگ تراشیده های ساسانی، و بررسی پارچه های آن دوران می کوشد مفهوم مناسب را برگزیند؛ گروهی از پارچه های ساسانی را بربنیان بازنمایی های الصور بشناسد؛ و ریزبینی و درستی گزارش اصفهانی را در سنجش با یافته های باستان شناختی بیازماید. از این پویه برمی آید بِلَون، پارچه هایی بی آرایه و رنگین است؛ مُوَشَّح، دو شیوه بازنمایی جامه های گوهردوخت را در خود دارد؛ وَشْیْ بِالذَّهَب همان بافته های زرین است؛ وَشْیْ مُدَنَّر، آشناترین نقش اندازی پارچه های ساسانی (قاب بندی های گِرد) را بازمی نماید؛ و وَشْیْ بِلَون، منقش های رنگ اندازی شده و مخططی است که امروزه، نه چندان دقیق، پارچه های یمنی نامیده می شود. پژوهش، رویکردی تاریخی دارد و در فرازهای گوناگون، برای بررسی داده ها، شیوه توصیفی تطبیقی و تحلیل را پی می گیرد. گردآوری داده ها، کتابخانه ای؛ و بررسی آن ها، کیفی است.
تبیین فرآیند و مزایای حاصل از طراحی خدمات با رویکرد مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
119 - 129
حوزه های تخصصی:
با توجه به جایگاه مشارکت در طراحی خدمات، اهمیت رویکرد مشارکتی در این حوزه روز به روز افزایش می یابد. اما در رابطه با روند طراحی مشارکتی در حوزه ی طراحی خدمات و فواید حاصل از بکارگیری رویکرد طراحی مشارکتی در این حوزه، مواردی وجود دارد که به بررسی و مطالعه ی بیشتر نیاز دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، بررسی روند طراحی خدمات با رویکرد مشارکتی و تاثیرات مثبت حاصل از این رویکرد در چنین پروژه هایی می باشد. در این نوشتار روش تحقیق از نوع تحلیل کیفی مبتنی بر مطالعه ی موردی است؛ که در این راستا چهار پروژه ی طراحی خدمات به عنوان مطالعه های موردی انتخاب شده است. مهم ترین نتیجه ای که در راستای تحلیل این پروژه ها بدست آمد نشان می دهد که می توان فرآیندی سه مرحله ای را در اجرای کلیه ی پروژه های طراحی خدمات که در قالب رویکرد طراحی مشارکتی به انجام می رسند، شناسایی و به طراحان در این حوزه معرفی کرد. همچنین با بررسی تاثیر ابزارهای طراحی مشارکتی در ارتقای حوزه های نوآوری در طراحی خدمات، این نتیجه بدست آمد که بکارگیری این ابزارها در حوزه های نوآوری می تواند تاثیرات مثبتی در پی داشته باشد. در انتها جهت ارزیابی فرآیند پیشنهادی در این نوشتار، روند یک پروژه ی اجرایی و نتایج حاصل از آن مورد ارزیابی و مقایسه ی تطبیقی قرار گرفت.
از جشنِ عروسی تا مدرسه موسیقی: نظام استاد شاگردی و تغییرات در روش های انتقال سنّت در هنر شعری- موسیقاییِ عاشیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه عاشیق ها به عنوان نوازنده، خواننده، شاعر و، برخی اوقات، راویِ داستان های عاشقانه و حماسی در عروسی های سنّتیِ ترک زبانانِ ایران نقش های مهمی برعهده دارند. این کُنشگرانِ آیینی نیازمندِ فراگیریِ مهارت هایی برای اجرایِ شعر، موسیقی، داستان ها و همچنین مدیریتِ مراسم و مخاطبانِ خود هستند. ما در این مقاله نحوه انتقال سنّت در هنر عاشیقی را مطالعه خواهیم کرد. روش تحقیق کیفی است: یعنی داده ها در طول کارمیدانی و حضور در میدان با مشاهده و مصاحبه به دست آمده اند. در اینجا با معرفیِ روش های متأخرِ انتقال سنّت، تغییرات ایجاد شده در روش های فراگیریِ مهارت های لازم برای عاشیق شدن را بررسی می کنیم. یافته های این تحقیق نشان می دهند که به طور سنّتی یک عاشیق مهارت های لازم برای اجرای هنر خود را به صورت غیررسمی و در عروسی ها فرامی گیرد و فرهنگ پذیر می شود. اما تغییراتِ اخیر در نظامِ انتقال سنّت، یعنی جدا شدنِ فرایندِ یادگیریِ عاشیق از عروسی ها، منجر به کنارگذاشته شدنِ برخی گونه های شعری و موسیقایی، عدمِ آشنایی عاشیق با بستر اجرایی و ناتوانیِ او در برقراریِ ارتباطِ فعال با مخاطبانش شده است. در ضمن، این تغییراتِ منجر به ورودِ ارزش های هنریِ جدید به توی ها می شود؛ ارزش هایی که با بیشتر بر بخش های موسیقاییِ نظام تأکید دارند، سلیقه هنریِ مخاطبان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و با ارزش های سنّتیِ حاضر در توی و مخاطبانِ سنّتیِ توی ها در تضاد و تنازع است.
بررسی شاخصه های ساختاری نگارگری در آثار سه تن از هنرمندان دوران پست مدرن(با مطالعه ی موردی آثار فرح اصولی، دوقلوهای سینگ و شاهزیا سکندر)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱
81 - 95
حوزه های تخصصی:
هنر دوران پست مدرن بستری را فراهم آورده که در آن اقتباس از سنت، ارج نهاده می شود. بنابراین به نظر می رسد در این دوران می توان زیرساخت هنری را پیش بینی کرد که با تکیه بر هنر گذشته، علاوه بر معاصر بودن، در تعامل با مخاطب بومی و غیربومی نیز به درستی عمل کند. پژوهش حاضر در تلاش است تا به چگونگی ارتباط بین سنت نگارگری و مقتضیات جامعه ی پست مدرن پی برده و برای خلق اثری معاصر و مبتنی بر سنت راهی یابد. بنابراین در راستای رسیدن به این هدف شاخصه های ساختاری نگارگری را در آثار سه هنرمند از ایران، هند و پاکستان مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل از این پژوهش که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، نشان داده است که هنرمندان بسیاری نگارگری را ابزاری مناسب برای بیان مفاهیم مورد نظر خود یافته، و آن را در راستای هدف خویش دگرگون ساختند. در واقع آنچه در خلق اثری معاصرکه در ارتباط با سنت نیز باشد اهمیت دارد، شناخت قابلیت های سنت و مقتضیات هنر معاصر است. به نظر می رسد که رابطه ی معناداری میان سنت و معاصریت وجود دارد، و اگر ریشه های سنتی در تعامل با شناخت هنرمند از جهان معاصرش همراه باشند، تجلی تازه ای مبتنی بر سنت در آثارش بروز خواهد کرد.
سلاح هایی از نور و فرّ «بررسی موردی ستاره های هشت ضلعی آیینه ای در نگاره های شاهنامه صفوی والترز»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
47 - 54
حوزه های تخصصی:
حرمت تصویرگری جانداران، موجب اعتلای هندسه اسلامی گردید؛ زمانی که تصویرسازی قرون وسطی به باروک منتهی می شد، هنر اسلامی به نقش ونگارهای آیینه کاری ها سوق پیدا می کرد. امتزاج آیینه کاری با نقوش هندسی و مشبک پنجره ها، روزن ها و درب ها باعث نمی شد بیننده از ورای آن ها به جهان بی روح، هندسی نگاه بیندازد، بلکه همان جهانی بود که در نگاه عارفانه شرقی، تجلی حضور مالامال و معطر یزدان بود. نگاه معناشناختی به این اشکال را می توان فلسفه مستتر در نهان و نهاد هندسه دانست که غیر از هندسه ایرانی-اسلامی کمتر سراغی از آن را می شود در هنر سایر نقاط جهان یافت. این جستار تلاش دارد با روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، به شناسایی رموز به کاررفته در نقش هندسی ستاره هشت پری بپردازد که در نگاره هایی از شاهنامه 602W موزه هنر والترز به عنوان سلاح و سپر رزم آوران دیده می شود. فارغ از کارکرد نظامی ستاره هشت پر، این نماد در هندسه اسلامی دارای مفهوم معنوی بوده و نماد یادشده، جدای از کارکرد فیزیکی خود به عنوان سلاحی که از نور بهره می گرفت، در هندسه اسلامی تلاشی برای بُعددِهی به انوار ساطعه خورشید حقیقت و تکاپویی برای انجماد انوار فرّار زمان و غلبه بر گذار آن نیز بوده است. خورشیدی که در اندیشه اسلامی، هم قرینگی ماوراءطبیعی با حقیقت ازلی داشته و دارد.
تفسیری بر شکل پذیرش پرسپکتیو خطی در نقاشیِ متأخرِ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 92
حوزه های تخصصی:
تأثیرپذیری نقاشی ایرانی از نقاشی اروپایی از اواسط عهد صفوی باعث ایجاد جریانی در نقاشی ایرانی شد که تا دوران معاصر نیز ادامه یافته است. به نظر می رسد طرحِ فضا در این جریان نقطه کانونی این مواجهه باشد. این مقاله شکل پذیرش و اجرای تکنیک پرسپکتیو خطی را در نقاشی متأخر صفوی به عنوان نمودی از نخستین مواجهه های هنری ایران با «مدرنیته» تحلیل و تفسیر می کند. یافته های بخشِ تحلیلی مقاله نشان می دهد که جریان اصلی نقاشی در اواخر عهد صفوی واجد فضایی «ترکیبی» یا «دوگانه» است و پرسپکتیو خطی در این نقاشی ها اغلب به صورت «ناقص» و «منطقه ای» اجرا شده است. در بخش تفسیری با استفاده از رویکردِ پدیدارشناسیِ هرمنوتیکِ هایدگر نشان داده شده است که این «ترکیبِ تعارض آمیز» تجسمِ مواجهه دو هستی شناسی ناهمساز است. به نظر می رسد پیش از آنکه در فضای اندیشه ایران طرحِ افکنش تکنیکی و ریاضیاتی «هستی» استقرار یافته باشد؛ در فضای نقاشی ایرانی ابزارهای تکنیکی برای بازنمائی فضایِ ریاضیاتی مدرن به کار بسته شد و در کنار فضای باقیمانده از سنت نقاشی ایرانی قرار گرفت. بنابراین می توان گونه ای «ناهمزمانی» را در شکلِ پذیرش تکنیک پرپسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی تشخیص داد. این امر تصویرگر شکلی از مواجهه با مدرنیته است که در آن دریافتِ صورتِ کالایی و تکنولوژیکِ مدرنیته مقدم بر استقرار طرحِ هستی شناسانه آن است.
زیبایی، دشمن سخاوتمند هنر! درآمدی تحلیلی بر مقاله «هنر پس از فلسفه» اثر جوزف کُسوث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
103 - 114
حوزه های تخصصی:
جوزف کُسوث در مقاله خود، «هنر پس از فلسفه»، نه تنها زیبایی شناسی به مثابه فلسفه هنر بلکه تمامی فلسفه پیش از ویتگنشتاین را سزاوار نفی و دورشدن از هنر می داند. کُسوث در این مقاله به طرح هنری می پردازد که فارغ از هر مدیوم و بی توجه به ظاهر و ریخت، از فلسفه گذر کرده و با تکیه بر کارکرد خود، زبانی فلسفی یافته است: هنری با عنوان «هنر مفهومی» که جایگزین فلسفه و هنر پیش از خود خواهد شد و تاریخ و تعریف هنر را دگرگون خواهد ساخت. در چنین هنری، «زیبایی» که تا پیش از این جزئی لاینفک از اثر هنری تلقی می شد، دیگر مورد ضمانت و تعهد هنر قرار نخواهد گرفت و هنر پس از این تلاش خواهد کرد با علم و گزاره های قابل استدلال تولید و تبیین شود. این مقاله با رویکردی تحلیلی، به بررسی سیر تطور تعاریف زیبایی شناسی و ارتباط آن با علم، فلسفه و هنر می پردازد تا بتواند مولفه های نظری کُسوث در مقاله «هنر پس از فلسفه» و نگرش نقادانه وی درباره زیبایی و هنر پیشادوشانی را مورد ارزیابی قرار دهد و تعریف محدود هنر ذیل گزاره های تحلیلی زبان و ماهیت پرسشگر آن نزد کسوث را آشکار کند. گزاره های منطقی ای که باید از زمینه خود جدا شوند تا امکان تبدیل شدن به اثر هنری را پیدا کنند.
تخیل فعال دربازیگریِ رئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده این مقاله، به روش قیاسی/تحلیلی سعی دارد با پاسخ دادن به سوالات پایین، جایگاه تخیّل و تقلید را در بازیگری واقعگرا مطالعه کند و سپس با مقایسه «تخیل فعال» و «تخیل منفعل» در بازیگری رئالیستی، مرتبه هر کدام را در رسیدن بازیگر به خلق شخصیت و بازنمایی نقش، مشخص نماید. تخیل و واقعیت در هنر چه نسبتی با هم دارند؟ آیا رئالیسم، اثر هنری را بیشتر از زاویه علم می بیند و یا تخیّل؟ آیا بازیگر واقعگرا بیشتر در فرایند شناسایی، یک «کاشف» است و یا در فرایند تولید، یک «مخترع»؟ آیا اساسا همنشینی تخیل و واقعیت در بازیگری واقعگرا میسر است؟ بی شک نظریات استانیسلاوسکی و مقایسه او با متاثرینش، سهم عمده ای از این پژوهش را شامل خواهد شد. آنچه مسلم است، تقلید -بر خلاف تصور رایج- هیچ مرتبه ای در بازیگری رئالیستی ندارد و این تخیّل رئالیستی است که اساس بازیگری را شکل می دهد. هیچکدام از نظریه پردازان سرشناس بازیگری رئالیستی، نقش اساسی تخیل در واقع گرایی بازیگر را نفی نمی کنند، اما اختلاف بر سرکیفیت آن تخیّلی است که آیا بیشتر شاخصه های فردی خود بازیگر در روزمرگی اش را بر ملا می سازد یا ویژگی های شاخص آن نقشی که ایفا می کند.
گذر معنا از نگاره به فرانگاره: گذر معنا از نگاره به فرانگاره تنها بر مَرکَب خیال میسر است.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
13 - 20
حوزه های تخصصی:
تفسیر، فرایندی است که هدف از آن رسیدن به فهم است. هدف از تفسیر، درک معنای اشکال و یافتن پیامی است که آن ها می خواهند به انسان منتقل سازند. از نقطه نظر گادامر، ایماژها بیانی مبتنی بر مشارکت بیننده/تاویل گر در روند شکل گیری تصویر هستند و از این رو امکان جدایی ابژه و تاویل گر وجود ندارد. هم تصویر و هم بیننده هنگام تجربه تولید ایماژ تغییر می یابند. ایماژ موضوعی ثابت و ایستا نیست بلکه ادراکی است که خود را طی تجربه ی «مشاهده» شکل می دهد. در روند دیدن، زمینه های فرهنگی و تجربه های دیداری بیننده در پردازش تصویر دخالت کرده و از این رو تجربه های دیداری او دارای ساختاری تاریخی-فرهنگی می گردد؛ داده ها و داشته های پیشین برنوع دیدن و درک بیننده تاثیر می گذارند. از این رو ناظر تحت تاثیر فرانگاره ها تصویر را می بیند، می سازد و معنا می کند. این مقاله به واکاوی نقش خیال در بازتولید تصویر در ذهن بیننده پرداخته و قصد دارد برای وجود فرانگاره و کیفیت تاثیر آن روشی علمی و قابل سنجش کمی پیدا کند. در نهایت نمونه پژوهشی نشان می دهد بیننده اثر بیش از آنکه نگاره ها را ببیند تحت تاثیر فرانگاره های ذهن خود قرار دارد و تصاویر را پیش از دیدن و فهمیدن تفسیر کرده و فرم را تنها به واسطه تجربه دیداری خود می فهمد وکامل می کند.
روایت های شلی و آرتو از خاندان چن چی: پژوهشی تطبیقی جهت آسیب شناسی اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در پی پاسخی است، بر این مسئله که، چرا" آنتونن آرتو" نظریه پردازتاثیرگذارتئاتر، در اجرای نمایشنامه خاندان چن چی خودموفق نیست؟ این مقاله در صدد اثبات این نظریه است که آرتو در عین رد کردن سبک رمانتیسیسم، درارائه نمایش خاندان چن چی به این شیوه هنری وابسته است . این مقاله نه تنها از طریق نشانه های درون وبیرون اثر اقدام به اثبات نظر خود می کند، بلکه با آوردن نشانه های مستقیم تاثیرات روحی و روانی وارد شده به ادبیات او، از طریق روانشناسی(دیدگاه فروید) رمانتیسم بودن خاندان چن چی آرتورا تایید می کند . ضمن رجوع به منابع مطالعاتی آرتو (نمایشنامه: خاندان چن چی، اثرپرسی شلی وداستان راهبه دیر کاسترواثر استندال ، به شناسائی وضعیت اجتماعی دو دوره گذار، (رنسانس وجنگ جهانی دوم) پرداخته وبه تاثیرات هریک از مقاطع تاریخی، فرهنگی بر شکل گیری آثار مطروحه می پردازیم. ودرآخر ، در می یابیم که عمده پیشنهادات وی برای ساخت ،"تئاتر زندگی" امروزه در پرفور منس ها واجراهای آوانگارد تجربه شده است . از همین طریق مقاله پاسخ خود مبنی بر چرائی عدم موفقیت اجرای آرتو از خاندان چن چی رادر می یابد، که اشاره ایست به فاصله تئوری در عمل.
زندگی و آثار علی اشرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
29 - 38
حوزه های تخصصی:
درباره علی اشرف، نقاش لاکی قرن دوازدهم هجری، اطلاعاتی درخور در دست نیست و آنچه هست اشارات گذرای چند منبع تاریخی است. در این مقاله با فرضیه اینکه علی اشرف، نقاش دربار نادرشاه بود و در نزد منشی و مورخ او میرزا مهدیخان استرآبادی کار می کرد و از شاگردان محمد علی نقاشباشی در دربار نادرشاه بود، تلاش شد تا زندگی و آثار او از لابلای اشارات کوتاه منابع و بویژه رقم های او در آثار باقیمانده لاکی، بازسازی نموده و تصویری مقبول و متعادل و مستند از زندگی او در نزد میرزا مهدیخان استرآبادی حامی او، پیش رو نهاده شود. از دستاوردهای قابل ملاحظه علی اشرف، مرقع میرزا مهدی خان استرآبادی است که امروزه در موزه ارمیتاژ سن پطرزبورگ نگهداری می شود. این مرقع که حاصل کار علی اشرف و سه شاگرد اوست، دربردارنده آثاری از این چهار هنرمند و نیز پیشینیان آنها محمد زمان و علیقلی بیگ جبادار است. روش تحقیق در این پژوهش، مبتنی بر تجزیه و تحلیل آثار باقیمانده بصری و منابع مکتوب موجود با امعان نظر به سه فرآیند درهم تافته وصف، ارزیابی و تحلیل است و جزئیات فرازآمده، منجر به تصویری گویا و کل نما از زندگی هنری علی اشرف شده است.
کشف اندیشه انیمیشن هزار و پانصد ساله ایرانی در تابلو سنگی شکار گراز- تاق بستان کرمانشاه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد به بررسی تابلو سنگی هزار و پانصد ساله ایرانی" شکار گراز" در منطقه ی کرمانشاه ایران بپردازد. این تابلو به طول 5 متر و عرض 4 متر در بدنه کوهی در ناحیه ی تاق بستان کرمانشاه ایران کنده کاری شده که متعلق به دوره امپراتوری ساسانیان است. یافته ها نشان می دهد که این تابلو سنگی، نمونه ای از ایده انیمیشن(پویا نمایی) ایرانی است که تاکنون از نگاه ژرف پژوهشگران ایران و جهان غافل مانده است. اگر چه گیرشمن، کریستین سن و شین جی فوکای اشاراتی به نوع سنگ نگاری آن داشته اند. اما به اندیشه انیمیشن در آن اشاره نکرده اند. سابقه هنر انیمیشن در جهان به سال 1892 پاریس بر می گردد. پیش از این در هیچ مقاله، کتاب و یا دایره المعارفی از وجود انیمیشن باستانی اشاره ای مستند نشده است. تنها سند ماندگاری که سابقه انیمیشن پنج هزار ساله ایرانی را مطرح کرده و بی هیچ بازتاب جهانی مسکوت مانده، نقاشی متحرک درخت آسوریک در شهر سوخته زابل است. این مقاله با تکیه بر روش اسنادی، کتابخانه ای، مطالعات میدانی و استفاده از فن آزمایشگاهی در کارگاه انیمیشن و عکاسی دانشگاه به کشف ایده انیمیشن 1500 ساله ایرانی اهتمام ورزیده است.
تأثیر مشاوره ی گروهی به شیوه عقلانی-عاطفی الیس، بر اضطراب اجرایی نوازندگان نوآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان اثربخشی مشاوره ی گروهی به شیوه عقلانی-عاطفی الیس، بر اضطراب اجرایی نوازندگان نوآموز موسیقی جهانی در اجرای صحنه ای است که مبتنی بر روش تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام می پذیرد. جامعه آماری مشتمل بر 60 نفر از نوازندگان آموزشگاه های موسیقی شهر کرج است که بصورت غیر تصادفی انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه مطالعه و گواه تقسیم شدند. در گام نخست، برای هر دو گروه، پیش آزمون بصورت برگزاری اجرای اول در یک بافت عمومی صورت پذیرفت و در مرحله بعد آزمودنی ها، پرسشنامه اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر تکمیل کردند. در گام بعد گروه مورد مطالعه به مدت هشت جلسه تحت آموزش های عقلانی-عاطفی به صورت گروهی قرار گرفته و در پایان آموزش، پس آزمون برای هر دو گروه انجام می شود. تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار spss و با آزمون t-مستقل و دیگر شاخص های آمار توصیفی صورت پذیرفته است. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد تفاوت میانگین نمرات اضطراب حالتی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری کاهش یافته (p <0.05) و مشاوره ی گروهی به شیوه عقلانی-عاطفی برکاهش اضطراب اجرایی نوازندگان اثر معنی دار مثبتی دارد. با توجه به یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت گنجاندن آموزش های عقلانی-عاطفی در فرآیند آموزش نوازندگی راهگشا است.
ظرفیت های زبان جنسیتی در دراماتیک کردن نمایش های رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درام رادیویی بازتابی از زندگی حقیقی انسان ها و دیالوگ های نمایشی وجه دراماتیزه شده مکالمات انسانی است. اما در علم زبانشناسی بین زبان زنانه و مردانه تفاوت هایی اثبات شده وجود دارد که هریک حاصل هویت اجتماعی متفاوت آنهاست که به آن زبان جنسیتی می گویند . زبان جنسیتی تحت تاثیر فرهنگ و اجتماع ویژگی های متفاوتی را خلق می کند. لذا همین ویژگی ها در دیالوگ های نمایشی نیز سرایت کرده و هویدا می شود. در پژوهش حاضر هدف براین است که تاثیر حضور زبان جنسیتی در یک درام رادیویی در موقعیت های نمایشی را کشف کرده ونشان دهد چطور دیالوگ های مردانه و زنانه با توجه به جنس گوینده و موضع او می تواند بر میزان دراماتیک شدن یک اثر، بیافزایند. چنانچه با توجه به مبانی نظری تحقیق (نظریه تفاوت) و بعد از تحلیل محتوای کیفی ده نمایش پخش شده از شبکه رادیویی جوان در دهه هشتاد مشخص شد که استفاده از زبان جنسیتی در دیالوگ ها منجر به خلق دونیروی برابرو متضاد کلامی می شود که تعادل دراماتیک اثر را تضمین می کند. این دو نیرو لازم و ملزوم یکدیگرند از برآیند آمیزش آنها می توان شاهد پیشبرد فضای دراماتیک اثر و خلق موقعیت های نمایشی بود.
طراحی فرمی کیف دستی بانوان بر اساس سلایق مشترک در گروه های ادراکی کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
125 - 133
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه و پژوهش، استفاده از فرآیند های طراحانه برای منطبق سازی بیشتر محصولات با گروه های ادراکی کاربران بود. برای دستیابی به هدف مورد نظر، از مطالعات کتابخانه ای و روش پیمایش توصیفی به منظور شکل دادن به یک مدل مفهومی و اعتبار سنجی آن استفاده شد. بر اساس تعاریف و روش های شناسایی گروه های ادراکی، وبا استفاده از مشاهده و پرسشنامه، ویژگی های مشترک فرمی محصولات مورد استفاده ی یک جامعه آماری 82 نفری از خانم ها استخراج شد. بر اساس اطلاعات استخراج شده در مورد ویژگی های مشترک محصولات مورد علاقه هر یک از گروه های ادراکی، تعدادی ایده بر همین مبنا طراحی شد و تصاویر این طرح ها در قالب جلساتی توسط گروهی از خانم ها به عنوان گروه هدف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که انسان ها بواسطه ی گروه ادراکی که به آن تعلق دارند، دارای ویژگی ها و سلایق مشترکی در انتخاب محصولات مورد استفاده ی خود هستند و با مبنا قرار دادن این موضوع می توان به طراحی محصولی متناسب با گروه ادراکی ایشان پرداخت. یافته های این مطالعه می تواند در حال و آینده، به منظور طراحی محصولاتی متناسب تر با سلایق ادراکی کاربر انسانی استفاده شود.
جلوه های هنری در تزیینات کاشی کاری مدرسه خان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
53 - 64
حوزه های تخصصی:
مدرسه خان شیراز یکی از مهم ترین مدارس دوره صفوی است که از نظر معماری و تزیینات معماری، خصوصا کاشی کاری حائز اهمیت است. یکی از خصوصیات بارز در تزیینات کاشی کاری این بنا، وجود نقوش متفاوت با سبک های مختلف است. با توجه به تاریخ ساخت بنای این مدرسه و تنوع در نقوش و رنگ های استفاده شده در تزیینات کاشی کاری آن، این سوال مطرح می شود که آیا این تزیینات مربوط به دوره صفوی هستند و یا در دوره های بعد به بنا الحاق شده اند؟ همچنین ویژگی های نقوش موجود در تزیینات کاشی کاری این بنا با کدام بناها همخوانی دارد؟ هدف اصلی این پژوهش معرفی، طبقه بندی و بررسی نقوش واقع در تزیینات کاشی کاری مدرسه خان شیراز است. رویکرد این پژوهش توصیفی، تطبیقی است و اطلاعات به شیوه میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد بیشترین حجم از تزیینات معماری مدرسه خان شیراز متشکل از کاشی های هفت رنگ قاجاری و معاصر با نقوش گیاهی، حیوانی، هندسی و کتیبه است که به مرور زمان جایگزین تزیینات دوره صفوی در این بنا شده اند. حجم اندک تزیینات باقی مانده از دوره صفوی نیز به دلیل هم زمانی ساخت مدرسه خان با بنا های مهمی چون مسجد شیخ لطف الله و مسجد امام اصفهان، تأثیراتی را از این بناها، خصوصا مسجد شیخ لطف الله پذیرفته است.
ساختار شکنی در مفاهیم( تاریخ ،افسانه،مرگ،مکان) در فیلم "آتش سبز" ساخته ی محمدرضا اصلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی صورت بندی روایی فیلم آتش سبز که با تکیه بر ساختارتو درتوی افسانه های ایرانی و بر اساس شناختی عمیق از هنر (نگارگری و خوش نویسی، معماری ...) و ادبیات ایران در چندین سطح به نقل تاریخ و فرهنگ کرمان و چهره های مهم آن سرزمین می پردازد،به دنبال آن است که در ورای روایات پیچیده فیلم معانی عمیق و شگرف مستتر در بطن آن را دریابد. هدف فیلم بازنمایی دقیق و واقع نمایی تاریخی نیست از این رو برای ارائه حکایات تاریخی از ظرف قصه بهره می برد افسانه، اسطوره و تاریخ را در هم می آمیزد و با پرهیز از تکرار تصاویر و ساختار رایج، از حکایات تاریخی و افسانه ها شکل و ساختاری بدیع به آن ها می بخشد. نتیجه مهم این بررسی آن است که فیلم آتش سبز با بسیاری از مفاهیم رایجی که معمولاً در روایات تاریخی به کار می رود برخوردی شالوده شکنانه دارد؛ مفاهیمی چون افسانه و اسطوره، تاریخ، زمان، مکان، شخصیت، مردن و زنده بودن. البته همگی این برخوردها، تأویل ها و بازخوانی ها در فرم و ساختار فیلم منجر به زبانی نوین می شود که شکلی پیچیده به فیلم می دهد ،پیچیدگی که در عین حال ناشی از پیچیدگی فرم ها و اشکال در هنر ایرانی و زبان و مفاهیم در شعر و ادبیات و مبانی حکمی آن هاست.
فرم، ژانر و هارمونی در قطعه توکاتا اثر هرمز فرهت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی فرم، ژانر، مد و هارمونی در قطعه "توکاتا" اثر هرمز فرهت است. اهمیت این قطعه از آن روست که آهنگساز ضمن استفاده از تم محلی (تم کُرَیشیم) با بهره گیری از زبان هارمونیکی نو و جنبه های ویرتوزیستیک ساز پیانو، قطعه ای نو را به رپرتوار این ساز در آثار آهنگسازان ایرانی افزوده است. پرسش این پژوهش بدین شرح است که "عوامل اساسی آهنگسازی و ارتباط آن با مصالح مدال در این اثر چیست؟" بدین منظور، پیش از پرداختن به قطعه "توکاتا"، با استناد به منابع کتابخانه ای مفهوم، پیشینه و نیز ویژگیهای اصلی این ژانر در دوره-های مختلف بررسی خواهد شد. قسمت دوم پژوهش، با روش تحقیق تحلیلی به بررسی مولفه های توکاتا و نیز فرم قطعه می پردازد. با وجود آزادی نسبی فرمال در ژانر توکاتا، می توان فرم این قطعه را سه بخشی مرکب دانست که بخش ها برگرد تم محلی کریشیم سازمان یافته اند. در ادامه، قسمت سوم به بررسی گوشه ها، مدها و ملودی اصلی و قسمت چهارم به رویکردهای هارمونیک در این اثر می پردازد. طبق بررسی انجام شده، می-توان نتیجه گرفت، آهنگساز در این اثر، تکنیک های موسیقی نئوتنال نظیر هارمونی کوارتال، کویینتال، تیرس غیرفونکسیونل و تیرس هایی با نت اضافه شده را متناسب با پتانسیل تم محلی و ژانر توکاتا بکار گرفته است.