تخیل فعال دربازیگریِ رئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده این مقاله، به روش قیاسی/تحلیلی سعی دارد با پاسخ دادن به سوالات پایین، جایگاه تخیّل و تقلید را در بازیگری واقعگرا مطالعه کند و سپس با مقایسه «تخیل فعال» و «تخیل منفعل» در بازیگری رئالیستی، مرتبه هر کدام را در رسیدن بازیگر به خلق شخصیت و بازنمایی نقش، مشخص نماید. تخیل و واقعیت در هنر چه نسبتی با هم دارند؟ آیا رئالیسم، اثر هنری را بیشتر از زاویه علم می بیند و یا تخیّل؟ آیا بازیگر واقعگرا بیشتر در فرایند شناسایی، یک «کاشف» است و یا در فرایند تولید، یک «مخترع»؟ آیا اساسا همنشینی تخیل و واقعیت در بازیگری واقعگرا میسر است؟ بی شک نظریات استانیسلاوسکی و مقایسه او با متاثرینش، سهم عمده ای از این پژوهش را شامل خواهد شد. آنچه مسلم است، تقلید -بر خلاف تصور رایج- هیچ مرتبه ای در بازیگری رئالیستی ندارد و این تخیّل رئالیستی است که اساس بازیگری را شکل می دهد. هیچکدام از نظریه پردازان سرشناس بازیگری رئالیستی، نقش اساسی تخیل در واقع گرایی بازیگر را نفی نمی کنند، اما اختلاف بر سرکیفیت آن تخیّلی است که آیا بیشتر شاخصه های فردی خود بازیگر در روزمرگی اش را بر ملا می سازد یا ویژگی های شاخص آن نقشی که ایفا می کند.