فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱۲٬۷۶۴ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
15 - 25
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل علل گرایش فارغ التحصیلان رشته هنر به تحصیلات تکمیلی در دهه 90 و با استفاده از روش تحقیق آمیخته انجام شده است. در این روند ابتدا عوامل موثر به کمک مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل مضمون استخراج شده و بر اساس روش «تحلیل لایه ای علت ها» در چهار لایه «لیتانی»، «علل اجتماعی»، «جهان بینی/ گفتمان» و «استعاره» تحلیل شد. در بخش کمی، لایه های بدست آمده با هدف رتبه بندی عوامل موثر به وسیله ابزار پرسشنامه و انتخاب 30 نفر از خبرگان مرتبط با دوره های تحصیلات تکمیلی هنر در دانشکده های تهران مورد سنجش قرار گرفت. نتایج دو آزمون تی و فریدمن نشان می دهد که سه عامل اولیه موثر در گرایش فارغ التحصیلان رشته هنر به تحصیلات تکمیلی، به ترتیب شامل عوامل گفتمان، اقتصادی و فرهنگی می شود. سیاست های آموزش عالی، کهن الگو، استعاره، عوامل هنری، عوامل فردی و خانوادگی، علاقه به کسب دانش و تخصص و در انتها عامل جهانبینی نیز رتبه های چهارم تا دهم را کسب کردند. همچنین کسب مدرک علمی بالاتر که به دلیل ماهیت رشته هنر بر وضعیت اقتصادی و شأن اجتماعی هنرمندان موثر بوده، انگیزه هایی قوی تر از علم جویی و پژوهش در گرایش این قشر به تحصیلات تکمیلی است.
بیش متنیتِ ژنتی به مثابه رویکردی در خوانش متون تصویری؛ مطالعه موردی: لوگوی هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش متن لایه های متکثر معانی آن را آشکار می کند و مخاطب را از معانی ضمنی و پنهان متن آگاه می سازد. به این منظور در صد سال گذشته رهیافت های مختلف خوانش متون نظریه پردازی شده است؛ از خوانش شکل گرایانه در اوایل قرن بیستم گرفته تا تاریخ گرایی نوین در سال های پایانی آن. خاستگاه اغلب این نظریه ها نظام نشانه ای کلامی است، اما منتقدان هنری اغلب از آنها به مثابه رویکردی در خوانش متون تصویری بهره برده اند. مسئله اصلی نوشتار حاضر تبیین فرایند اجرایی کاربست بیش متنیت در خوانش متون تصویری است؛ نظریه ای که در اصل خاستگاهی کلامی دارد که به منظور خوانش متون تصویری به کار برده می شود. برای پاسخ به این پرسش که متنی تصویری چگونه با بیش متنیت خوانش می شود، لوگوی هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به عنوان پیکره مطالعاتی و بیش متنیت به عنوان رهیافت خوانش انتخاب شد. در این رهیافت از طریق پیگیری روابط درهم تنیده شبکه های متنی، دلالت مندی های متن آشکار می شود و لایه های مختلف معانیِ ضمنی تشریح می شود. نتایج نوشتار نشان داد بیش متنیت یکی از رهیافت های کاربردی در خوانش متون تصویری است و در این راستا الگویی شش مرحله ای ارائه شد. مقاله حاضر به روش توصیفی - تحلیلی انجام یافته و داده های آن با مراجعه به منابع کتابخانه ای و مقالات علمی جمع آوری شد.
نقش فرهنگ پذیری در تغییرات تکنیک، ساختار و کارگان نرمه نای در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نرمه نای سازی بادی و یکی از سازهای اصلی ملودیک در موسیقی استان کردستان و منطقه مُکریان است که در حدود پنجاه سال اخیر رواج بیشتری در این مناطق داشته است. این ساز بیشتر در موقعیت های شادیانه برای اجرای گورانی به کار گرفته می شد. تبادلات فرهنگ موسیقایی این مناطق با سایر مناطق کردنشین و حوزه های موسیقی ایرانی عربی ترکی منجر به گسترش کارگان و پیدایش بسترهای اجرایی جدید مانند سالن کنسرت و ضبط های استودیویی شده است. بر همین اساس بعضی از نوازندگان نرمه نای برای انطباق با تحولات جدید، تغییراتی در تکنیک های نوازندگی و ساختار این ساز به وجود آورده اند. مقاله حاضر با استفاده از بنیادهای نظری موجود در زمینه فرهنگ پذیری موسیقی و تأثیر آن در تغییرات یک ساز، علت و نحوه تغییرات ساز نرمه نای در موسیقی استان کردستان را مورد بررسی قرار داده است. ارزیابی ها نشان می دهد که در اثر تبادلات فرهنگی صورت گرفته ازجمله ورود سازهای جدید به این منطقه، اجرای قطعات کُردی به صورت ارکسترال در سالن های کنسرت و لزوم همنوازی نرمه نای با سازهای دیگر در موقعیت های جدید اجرایی، تغییراتی در کاربرد نرمه نای به وجود آمده است. روند این تغییرات به گونه ای بوده که امکان حضور این ساز در موقعیت های اجرایی بیشتری فراهم شده است. این تحقیق به روش کیفی و بر اساس تحقیقات میدانی و مصاحبه های عمیق نگاشته شده است.
نقش هنرمندان در شکل گیری تئاتر خصوصی در ایران با تمرکز بر دوره پهلوی دوم
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
37 - 51
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با شرح ویژگی های تئاتر خصوصی و تمایزاتش با تئاتر غیرخصوصی، به بررسی شکل گیری گروه های نمایشی و فعالیت آن ها در تئاتر ایران خاصه در دوره پهلوی دوم می پردازد. در این مقاله می توان دید که در دوره اول سلطنت محمدرضا پهلوی پیش از کودتای 1332 همانند دوره مشروطه (پیش از کودتای 1299) تلاش های قابل توجهی در راستای خصوصی سازی تئاتر انجام شده است. در این دو دوره گروه های نمایشی را احزاب یا گروه های سیاسی مستقل از دولت اداره کردند، که تئاترهایی مردمی به حساب می آمدند و با هدف آگاهی بخشی افکار عمومی شکل گرفته بودند. اما با آگاهی حکومت ها از چنین امکاناتی، تئاتر تبدیل شد به ابزاری در دست حکومت. بنابراین مقاله حاضر به دو پرسش زیر می پردازد: 1. امکانات شکل گیری تئاتر خصوصی در ایران چگونه فراهم شد؟ 2. چه عواملی مانع از شکل گیری ایده تئاتر خصوصی در ایران، خاصه در دوره پهلوی دوم، شده اند؟ با مطالعه و بررسی تئاتر در چهار دهه حکومت پهلوی دوم، می توان گفت هرچند عدم حمایت دولت و البته سنگ اندازی های حکومتی دلیلی بر شکل نگرفتن تئاتر خصوصی در ایران بوده است، اما مقاله حاضر همراهی و پشتیبانی برخی پیشکسوتان و پیشروان هنر تئاتر با برنامه های حکومت را که در کسوت مقامات دولتی بودند عامل اصلی شکل نگرفتن تئاتر خصوصی در دوره مورد نظر می داند .
بازکاوی مجسمه های پرویز تناولی با تأکید بر نقد روانسنجانه شارل مورون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرویز تناولی یکی از هنرمندان مجسمه ساز ایرانی و از بنیانگذاران جنبش سقاخانه است. آثار او به عنوان هنرمندی پیشرو و خلاق، پیش تر ها باید به نقد روان شناسانه درمی آمد. شارل مورون از بانیان نقد روان سنجی، برای مطالعه آثار هنری و ادبی، چهار مرحله معرفی می نماید: گام اول، گردآوری و مطالعه آثار یک هنرمند و بررسی عناصر مشترک آن ها؛ گام دوم، یافتن تصاویر ثابت در آثار هنرمند؛ گام سوم، شناسایی اسطوره شخصی هنرمند؛ و گام آخر، مطالعه سرگذشت هنرمند با هدف ارزیابی نتایج به دست آمده از مراحل قبلی. با این رویکرد در مقاله پیش رو، پرسش آن است، ذهنیت هنرمند چه تأثیری در انتخاب غالب و محتوای آثارش دارد؟ هنرمند با آگاهی شخصی به سوی ضمیر درونی و ناخودآگاهش هدایت می شود؟ این پژوهش به روش مطالعه موردی که یکی از رایج ترین روش های تحقیق کیفی است و با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. این خوانش علاوه بر، بازیابی اسطوره شخصی تناولی، امکان شناخت بهتر آثار و نگاه پنهان هنرمند به دنیای اطرافش و ضمیر ناخودآگاه مؤثر در خلق آثارش را آشکار می نماید؛ ناخودآگاهی که بیانگر تعلق خاطر و جست وجوهای درونی هنرمند به ریشه های بومی و ملی است و هم چنین عمق گفت وگوی درونی هنرمند با خودش را نمایان می سازد.
سوگردانی از ساحت صنعت به ساحت هنر؛ امکان نجات بخش زمانه ما از نگاه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیدگر در رساله پرسش از تکنیک ضمن صحیح دانستن تعریف های موجودشناسانه از صنعت یعنی صنعت به مثابه مجموعه ابزارآلات و وسایل یا فعالیت هدفمند انسانی، معتقد است این تعریف ها به هیچ وجه ذات یا حقیقت صنعت را به دید نمی آورند. در نگاهی وجودشناسانه، وی صنعت را - به مانند هنر- نحوی انکشاف وجود به واسطه آدمی میداند و عقیده دارد برخلاف هنر که انکشافی به نحو پوئسیس یعنی تحقق حقیقت وجود در موجودات است، صنعت انکشافی به نحو گشتل یعنی ظاهرشدن موجودات به عنوان منابع قابل بهره برداری است. هیدگر در این رساله گشتل را تقدیر انکشاف در عصر کنونی دانسته و مخاطرات آن را برای زمانه ما برشمرده است. اما درعین حال بین سرنوشت و تقدیر تفاوت قائل شده و بر این باور است که چنانچه بشر امروز خطر گشتل را - که بیش از همه متوجه سرشت انسانیاش است - به عمق جان دریابد، سوگردان خواهد شد. به عقیده وی با سوگردانی یا چرخش به سوی وجود، نسبت آدمی با وجود - از بُعد ُ به قرب- تغییر خواهد کرد و امکان تغییر تقدیر زمانه - از گشتل به پوئسیس- و در نتیجه امکان نجات از خطر گشتل در عصر جدید ّ میسر خواهد شد.
نقش فیلم های معاصر عامه پسند آمریکایی در مشروعیت دادن به تفکر اومانیسم
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
7 - 17
حوزه های تخصصی:
اومانیسم و طرحِ آن در سینمایِ وابسته به تفکرمادی، کوششی است در جهت حذف یا تضعیف دیدگاهِ خدا محور. از طرفی در سینما برای به تصویرکشیدن هیچ موضوعی احتیاج به مدرک نیست، زیرا که این رسانه ذاتا قادر است که تخیلات را در ظاهری واقعی به تصویر کشد. با در نظر گرفتن این واقعیت که تاثیری که از یک فیلم بوجود می آید با ارائه مدارک واقعی و مستند هم به سختی از بین می رود و گاه هرگز از بین نمی رود، این مقاله به بررسی دیدگاه های اومانیستی در سینمای غرب و تلاش آن در جهت مشروعیت بخشی به تفکرات نژادپرستانه در مباحثی مانند دین، خداوند و منجی می پردازد. در همین ارتباط فیلم های مطرح سینمای نوینِ عامه پسند، با مخاطب عام، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته اند، فیلم هایی که بنا به موقعیت عامه پسند و به ظاهر تخیلی شان بوجودآورنده شکیّات و سئولات عمیق عقیدتی در ذهن مخاطب خود هستند. مقاله حاضر سعی دارد که با روش تحلیل محتوای تولید شده در سینمای نوین غرب، پژوهش را پیش برده و در ادامه پاسخ این سوال را بیابد که: "نقش و جایگاه "سینمای نوین غرب " در توجیه درستی نگاه انسان محور در مقابل دیدگاه خداباور، به چه میزان است؟" یافته های مقاله بیانگر این مهم هستند که الگوی حاکم بر سینمای غرب (مادی)، از سوی متفکرین اومانیست ترسیم گشته و در جهت حذف نگاه الهی/روحانی، و جایگزین کردن آن با دیدگاه مادی/ انسانی گام برمی دارد.
خوانش بینامتنی اسطوره ی میوه ممنوعه در سه نمایشنامه ی برتر جشنواره های تئاتر کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار نمایشی کودک و نوجوان، به ویژه وقتی پدیدآورندگان آن ها، در تعاملی بینامتنی با متون کهن، عناصر ساختاری مهمی از قبیل زمان، مکان، شخصیت های داستانی و گاه حتی همه ی یک پیکره ی داستانی را دستمایه ی کار خود قرار می دهند، گذشته از فراهم آوردن زمینه ی سرگرمی، تفریح و تخلیه ی روانی، از سویی کارکرد آموزشی دارد و از دیگرسو بستر مناسبی است برای انتقال میراث نیاکانی (سنت ها، آیین ها و ...) به آگاهی نسل امروز. یکی از این آبشخورهای برجسته، اسطوره و روایت های اسطوره ای است که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها و متون ادبی و هنری از جمله داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه ها بازتاب یافته است. در این جستار با بهره گیری از نظریه ی بیش متنیت ژرار ژنت، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، چگونگی بازآفرینی اسطوره ی میوه ی ممنوعه (سیب) در سه نمایشنامه ی برتر جشنواره های تئاتر کودک و نوجوان، بررسی شده است. از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر می توان به این موارد اشاره کرد: نویسندگان این نمایشنامه ها بیشتر با بهره بردن از روش گسترش متن (تراگونگی کمی)، بن مایه ی اسطوره ای میوه ی ممنوعه را به کار برده اند. البته در قسمتی از نمایشنامه ها نیز برای درک بهتر و جذاب کردن نمایش، تراگونگی محتوایی نیز به چشم می خورد. از این رو، زوایای پنهان این نمایشنامه ها در پیوند با این بن مایه ی اسطوره ای بهتر فهمیده می شود.
مصحف معظم: فرضیاتی درباره کاتب و زمان کتابت قرآن بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
41 - 50
حوزه های تخصصی:
در برخی از موزه ها و مجموعه های جهان برگ هایی از قرآنی عظیم نگهداری می شود که به قرآن بایسنغری مشهور است. به سبب پراکندگی برگ های این قرآن و در دست نبودن اسناد و مدارک موثق کافی تقریبا هیچ یک از تحقیقات انجام شده به شناخت روشن و متقنی از کاتب، زمان تولید و انگیزه تهیه این مصحف نرسیده است. آخرین اظهار نظر مورد توافق عموم محققان بر پایه گزارشی از قاضی احمد قمی، انتساب خط نسخه به عمر اقطع، خطاط اوایل عصر تیموریان است. در حال حاضر حدود 65 برگ از این قرآن در مجموعه آستان قدس رضوی نگهداری می شود که تحقیق بر آنها نکاتی تازه درباره خط این مصحف دربردارد. این مقاله پس از بررسی مختصر ویژگی های نسخه شناسانه این برگ ها به تحلیل و تدقیق در خط نسخه پرداخته و نشان می دهد در این نسخه دست کم سه دست خط متفاوت اما بسیار نزدیک به کار رفته است. همچنین از مقایسه این دست خط ها با قطعه ای رقم دار از عمراقطع مشخص می شود هیچ یک از آنها نمی تواند خط عمراقطع باشد. از نتایج دیگر زمان احتمالی تهیه نسخه، نیمه نخست سده نهم، و به طور دقیق تر بین 823-832ق (زمان حضور غیاث الدین جمشید کاشانی در سمرقند) است و نقش الغ بیگ در حمایت از نسخه بسیار پررنگ می نماید.
طرح و نقش منسوجات کاربردی (غیرجامگانی) در اوایل عصر ناصری با نظر به نگاره پردازی های هزارویک شب صنیع الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
71 - 82
حوزه های تخصصی:
هزارویک شب صنیع الملک، منبع تصویری مردم نگار به حساب می آید که با جستجو در آن می توان ظرایف فرهنگی عصر ناصری را مورد مطالعه قرار داد. در سوی دیگر، طرح و نقش منسوجات دورۀ قاجار هستند که در کاربردی جز تنپوش، کمتر محل بررسی بوده اند. هدف این پژوهش، جستجو در خصایص طرح و نقش این انواع با نظر به تصاویر هزارویک شب صنیع الملک است که امکان گمانه زنی دربارۀ شیوه های تولید را نیز فراهم خواهد آورد. بدین تقریر پرسش آن است: با نظر به تصاویر هزارویکشب صنیع الملک، طرح ها و نقوش منسوجات غیرملبوس در عصر ناصری چگونه و در چه قالبی تعریف می شود؟ با نظر به دستاوردهای مطالعات پیشین و به احتمال، طرح واگیرهای و نقش بته جقه در منسوجات کاربردی در زندگی روزمرۀ رواج بیشتری داشته است. بهرغم این فرضیه، نتیجۀ مطالعه به شیوۀ توصیفی-تحلیلی به مدعای نمونه گیری طبقه بندی احتمالی هجده تصویر از هزارویکشب صنیع الملک نشان می دهد: در این دوره، حداقل پارچه های بدون طرح، واگیرهای، قابی، محرمات، محرابی و ترنج دار با نقوش گیاهی طبیعت گرا و انتزاعی ازجمله بته جقه و اسلیمی در تهیۀ منسوجات غیرجامگانی به کار می آمده که برخی با تکنیک های بافت همچون دارایی، طرح اندازی شده اند و برخی دیگر با عملیات تکمیلی همچون چاپ، نقش گرفته اند. در این بین، محرمات همچون ترمه از پرکاربردترین انواع بوده و در تنوع وسیع نسبت به سایرین استعمال می شده است.
نسبت سراسطوره با گفتمان های سیاسی در دوسالانه های هشتم و دهم پوستر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، بدون آن که به شاکله دیداری آفریده های گرافیکیِ دوسالانه های هشتم و دهم پرداخته شود، تنها مناسبات میان اسطوره ای در دو وضعیت چیره بر دوسالانه های هشتم و دهم، تحلیل خواهدشد. چارچوب نظری و روش شناسی آن نیز تحلیل گفتمان لاکلائو است که البته از نظریه سراطوره نیز با آن درمی آمیزد. بر پایه این چارچوب نظری برای سنجش اثرگذاری گفتمان های سیاسی بر حوزه هنری، نیاز به آن است که حوزه هنری از دو جنبه «تخیل ورزی زیباشناختی» و «سوژمندیِ هنرمندان» درنظر گرفته شود و دو مدل آنتاگونیستی و آگونیستی برای سنجشِ آن، تدوین شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که دوسالانه دهم، هم خوانی بیشتری با مدل آنتاگونیستی دارد تا دوسالانه هشتم با مدل آگونیستی. چرا که وضعیت گفتمانی در زمان برگزاری دوسالانه هشتم آگونیستی نبود و حتی گفتمانی برتر، دیگر گفتمان ها را از میدان سیاست کنار زده بود و جایگاهی چیره داشت. حتی این گفتمان در حوزه هنری نیز وارد شده بود و رابطه های آنتاگونیستی خود را به این حوزه (البته تنها در ساحت سوژه سازی هنرمندان) گسترش داده بود. ولی با وجود گسترش آنتاگونیسم در سطح «سوژه شدگی هنرمندان»، زنجیره هم-ارزی گفتمان غالب در تولید معنا، به حوزه هنری گسترش نیافت است.
بازخوانی تاریخ نقاشی از خلال سینمای روی اندرسون
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره دوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
53 - 64
حوزه های تخصصی:
سینما ازآنجاکه بر پایه تصویر است ریشه در سنت های کهن تصویرپردازی پیش از خودش به ویژه نقاشی دارد؛ در این میان فیلم سازانی نیز هستند که آگاهانه به منظور خلق مفاهیم مورد نظرشان ارجاع به آثار نقاشی را دستمایه خلق آثارشان قرار می دهند و با این کار یک رابطه بینامتنی قدرتمند بین فیلم و نقاشی به وجود می آورند. یکی از این فیلم سازان روی اندرسون فیلم ساز سوئدی است؛ پرسش اصلی این مقاله چگونگی تأثیرپذیری روی اندرسون از آثار نقاشی در خلق سکانس های فیلم هایش است و با این هدف که به شناخت بیشتری به رابطه بین سینما و نقاشی در فیلم هایش دست پیدا کرد. ازاین رو با رویکرد توصیفی و به شیوه مشابهت یابی به نسبت میان تاریخ هنر نقاشی و فیلم های او پرداخته می شود. با توجه به فضاسازی، صحنه پردازی و پرداختن به شخصیت ها در فیلم های اندرسون می توان گفت که در فیلم هایش به آثار طیفی از نقاشان مهم تاریخ هنر ارجاع می دهد و به شیوه های مختلف از آنها تأثیر می گیرد. میزان تأثیرپذیری او از نقاشی حدفاصل رنسانس تا الهام از هنرمندان معاصری مانند فرانسیس بیکن و هاکنی را در برمی گیرد، هرچند غالب ارجاع او به نقاشان جریان مدرنیسم است. نحوه تأثیرپذیری او از هر نقاشی متفاوت است، از شیوه صحنه پردازی های پیچیده ای که از بروگل ارشد تأثیر گرفته است تا وفاداری به بازسازی آثار برخی نقاشان که به تناوب در فیلم هایش دیده می شود. این حجم از ارجاع به تاریخ نقاشی در آثار اندرسون باعث می شود تا زبان مفهومی و کیفیت هنری فیلم هایش بدون شناخت از تاریخ نقاشی آن گونه که باید درک نشود.
مقایسه شیوه کرسی بندی در دو چلیپای مشابه از سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
39 - 47
حوزه های تخصصی:
سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی از نامدارترین نستعلیق نویسان تاریخ خوشنویسی هستند که نوآوری های تأثیرگذاری در ساختار هندسی نستعلیق و فرم چلیپا داشته اند. این پژوهش با هدف بررسی ساختار فرمی دو چلیپای مشابه از سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی، با تمرکز بر نحوۀ کرسی بندی آنها انجام شده است. شیوۀ جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مشاهدۀ میدانی است و با رویکرد توصیفی - تحلیلی انجام شده است. نتایج نشان می دهد در هر دو چلیپا، کرسی تمامی سطرها منحنی است که میتوان مقطعی از یک بیضی در نظر گرفت؛ در چلیپای سلطانعلی الگوی بیضی کرسی سطرها متفاوت است، اما در چلیپای میرعلی الگوی بیضی چهار سطر یکی است. در هر دو چلیپا حسن تشکیل و حسن وضع کلمات با توجه به انحنای کرسی هر سطر انجام شده که تأثیر کلمات از میزان انحنا، در چلیپای سلطانعلی بیشتر است. در چلیپای او ارتباط کلمات و کرسی هر سطر به نحوی است که قسمت های ضخیم کلمات در یک راستا قرار گرفته و سطر کرسی قوت تشکیل داده است. حسن وضع کلمات چلیپای میرعلی قاعده مند شده و چیدمان روی کرسی انجام شده است. چلیپای سلطانعلی بر اساس دید ّ مورب و نهایی طراحی شده، در حالی که در چلیپای میرعلی، هر سطر با دید افقی طراحی شده است.
مطالعه تطبیقی تصوف در دو نگاره از صوفیان اثر بهزاد و سلطان محمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
97 - 107
حوزه های تخصصی:
هنرنگارگری ایرانی ریشه در اعتقادات دینی ومذهبی دارد و بسیار تحت تأثیر عرفان قرارگرفته است. نقش کردن اعمال صوفیان یکی ازمشترکات نقاشی های دوهنرمند، بهزاد(نگارگر مکتب هرات)و سلطان محمد(نگارگر مکتب صفوی) می باشد. شباهت این دونگاره از هنرمندان در ترسیم صوفیان این گمان را تقویت می کند که سلطان محمد نگاره سماع درویشانِ بهزاد را ازنظر گذرانده و با دیدگاه خود نگاره متفاوتی را ترسیم کرده است. هدف این پژوهش مقایسه ی تطبیقی آثار این دوهنرمند با نگاه به صوفی گری درنگارگری ایرانی می باشد. سوال پژوهش این است که چه تحولات تجسمی در نگاره صوفیان با فاصله اندک زمانی دیده می شود؟ و چه شباهت و تفاوت هایی تجسمی بین این دونگاره وجود دارد؟ این پژوهش بنیادین بوده و به روش تطبیقی، باماهیت تاریخی و به صورت کیفی انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات بااستفاده ازمنابع کتابخانه ای صورت گرفته و درج تصاویر به روش اسکن وبارگیری ازنسخه های اینترنتی می باشد. جامعه آماری این پژوهش دو نگاره از صوفیان می باشد که بهزاد در سماع درویشان و سلطان محمد در مستی لاهوتی و ناسوتی به تصویر کشیده اندو این آثار و ویژگی های بصری آنها مورد تطبیق قرارمی گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد سلطان محمد درترسیم صوفیان به نگاره ی بهزاد وفاداربوده ولی با توجه به درآمیزی تصوف و سیاست درروزگار صفوی و فاصله گرفتن صوفیان ازعالم عرفان، جنبه طنزی به اثر اضافه شده است.
جستجوی هویت فرهنگی در نمایشنامه « جو ترنر آمد و رفت » اثر آگوست ویلسون: رویکردی جامعه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر بررسی عوامل مختلف فرهنگی لازم برای رشد فرهنگ و هویت آمریکایی های آفریقایی تبار در اوایل قرن بیستم آمریکا، آنگونه که در نمایشنامه ی « جو ترنر آمد و رفت» اثر آگوست ویلسون ارائه شده، می باشد و نقدی فرهنگی از این نمایشنامه ی به نام را در پرتو نظریه ی بی طرف و سیستماتیک پیر بوردیو ارائه می دهد. ویلسون یکی از نمایشنامه نویسان مطرح است که در این نمایشنامه نیروهای اجتماعی، تاریخی و اقتصادی را نشان می دهد که منجر به مهاجرت بزرگ آمریکایی های آفریقایی تبار از جنوب به شمال آمریکا شد، که یادآور مهاجرت اسرائیلی ها درکتاب مقدس است. او مردان و زنانی را به تصویر می کشد که سعی می کنند خود را از زنجیر های نامرئی بردگی و ظلم رها کرده و به دنبال زندگی جدید، رفاه، توانمندی، امنیت، فردیت و البته در نهایت هویت نژادی جمعی خود باشند. در نهایت، استدلال می شود که بدون تسخیر اشکال مختلف سرمایه چون سرمایه فرهنگی، تحصیلی و اقتصادی و رشد سلایق فردی و در نتیجه تمایز واقعی در یک محیط، تلاش این افراد برای ساختن هویت اجتماعی خود بیهوده است. اهمیت مقاله ی حاضر در این است که می توان از دست آوردهای آن برای تحلیل سایر فرهنگ های تحت سلطه در سراسر جهان نیز استفاده کرد.
کارکرد تخیل ثانویه در تسکین اضطراب برآمده از تنهایی و مرگ در نمایشنامه ی خرس های پاندا اثر ماتئی ویسنی یک از منظر کولریج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۱)
31 - 55
حوزه های تخصصی:
این مقاله کوششی است در تبیین و ارایه ی مفهوم «تخیل ثانویه» براساس آرای کولریج و بررسی تاثیر آن در اضطراب برآمده از تنهایی و مرگ در نمایشنامه ی داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد اثر ماتئی ویسنی یک . مسیر اصلی این مقاله، معطوف است به درک مفهوم «تخیل ثانویه» مبتنی بر آرای سیموئل تیلور کولریج و درک تفاوت معنایی و مفهومی آن با «تخیل اولیه» و «خیال» به منظور اثبات این نکته که «تخیل ثانویه» نقش کلیدی و مهمی در تسکین اضطراب برآمده از «تنهایی» و «مرگ» در شخصیت های نمایشنامه ی داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد ایفا می کند. این پژوهش بر چگونگی عملکرد «تخیل ثانویه» به عنوان ساز و کاری دفاعی در نمایشنامه ی انتخابی معطوف است، بنابراین پرسش بنیادین این پژوهش عبارت است از: مطابق رویکرد کولریج ، چرا و چگونه تخیل ثانویه می تواند اضطراب برآمده از تنهایی و مرگ شخصیت ها در نمایشنامه ی مورد بحث را برطرف نماید؟ این مقاله که به صورت تحلیل محتوای کیفی به نگارش درآمده به همراه ارایه ی جدول و نمودار به صورت مستدل نشان می دهد چگونه شخصیت های نمایشنامه ی داستان خرس های پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستی در فرانکفورت دارد با پناه بردن به «تخیل ثانویه» با آفرینش جهانی ساخته و پرداخته ی ذهن شان، اضطراب های تنهایی و مرگ خود را از پنج مسیر مختلف روساختی و ژرف ساختی تسکین می دهند.
نمودهای عجایب نگاری در چند نسخه برگزیده از ایران عهد ایلخانی و جلایری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عجایب نگاری، ازجمله واژگانی است که در رابطه با یک سنت ریشه دار در هنر و ادبیات ایران به کار می رود. این پژوهش با هدف دستیابی به یک سیاق مشخص در شخصیت پردازی و فضاسازی خیالی و عجایب نگارانه در هنر دوره ایلخانی، مبتنی بر رویکرد مقایسه تطبیقی میان گزیده ای از آثار شاخص هنری و متون داستانی، حکمی و دینی برجای مانده از این دوره، با استناد به مطالعات تاریخی و روش توصیفی و تحلیلی، متخذ از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی پرداخته و درمجموع با دسته بندی نمودهای عجایب نگاری در آثار یادشده، به طبقه بندی و بررسی وجوه تشابه و تمایز میان آنها پرداخته و به پرسش: «نمودهای عجایب نگاری، در نسخه های شاخص ایران عهد ایلخانی کدام اند؟» پاسخ داده است. نتیجه حاصل آنکه سنت کاربست صور عجایب در این دوره دارای زنجیره ای پیوسته و الگومدار از عهد پیش از اسلام تا سدههای پس از ورود این آیین در ایران داشته و همین امر افزون بر اشتراک سبک شناختی بصری سبب ساز تشابهات و در عین حال تمایزات ویژه ای شده است. پژوهش حاضر، از نوع بنیادی بوده و با بررسی پژوهش های پیشین در حیطه تاریخ، ادبیات، مطالعات فرهنگی و تاریخ نگارگری ایران تنظیم شده است.
هنرمند ایرانی و حمایت درباری: دستاوردها و خسران ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدفاصل فرمانروایی ایلخانان تا پایان نیمه حکومت صفویان بر ایران، عصر شاخص انواع هنرها در «جهان فرهنگ ایرانی» است. در این میان علاقه حامیان سلطنتی نقش تعیین کننده ای در رونق هنر داشت و نوع و میزان حمایت شاهان و شاهزادگان عامل مهمی در تحولات هنری این دوران بود. هریک از حامیان قدرتمند هنر به انواع روش ها هنرمندان را جذب دربار خود می کردند و جهان هنر ایرانی را رنگ و شکلی تازه می بخشیدند. ازاین رو مسئله این پژوهش چگونگی تعامل حامیان سلطنتی با هنرمندان دربارهایشان است و اینکه نحوه تعامل آن ها با هنرمندان چه دستاوردهای مثبت و منفی برای هنرمندان به ارمغان می آورد؟ روش این پژوهش، تاریخی و استفاده از داده های اسنادی است. یافته ها نشان می دهد با توجه به نظام تک قطبی حاکم بر دوران مورد مطالعه، تعامل میان حامیان سلطنتی و هنرمندان، وابستگی زیادی به انگیزه و ذوق و علاقه حامیان سلطنتی داشت. برخی هنرمندان با نزدیکی به حامیان سلطنتی از ثروت و نعمت فراوانی برخوردار می شدند و حتی تا مراتب بالای دیوان سالاری ترقی می کردند. درعین حال همین نظام تک قطبی باعث می شد تا کار و زندگی هنرمندان تابعی از تصمیمات حامی سلطنتی باشد، درنتیجه هرگونه تغییر نگرش می توانست تبعات منفی و ناگواری ازجمله انزوا، تبعید و حتی مرگ برای هنرمندان به بار بیاورد.
تحلیل بازتاب نقشمایه های تزئینی محراب مسجد جامع اصفهان در تزئینات رحل ایلخانی موزه ی متروپولیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
25 - 32
حوزه های تخصصی:
محراب اولجایتوی مسجد جامع عتیق اصفهان و رحل منسوب به حسن بن سلیمان الاصفهانی موجود در موزه ی متروپولیتن هر دو از آثار دوره ی ایلخانی هستند که دارای نقشمایه های زیبا و اصیل ایرانی- اسلامی هستند. غنای نقوش تزئینی دو اثر و تاریخ ساخت مشترک آنها، ضرورت انجام پژوهش را ایجاب کرده است. شناسایی انواع نقوش تزئینی رحل ایلخانی و محراب اولجایتو و وجوه اشتراک و افتراق و شناخت تأثیرات و بازتاب نقوش تزئینی در دو اثر، اهداف پژوهش حاضر است. سؤالات پژوهش چنین است: .1چه نوع نقوشی در تزئینات دو اثر رحل ایلخانی و محراب اولجایتو وجود دارد؟ .2چه وجوه اشتراک و افتراقی در بین نقوش دو اثر وجود دارد؟ در پژوهش پیشرو اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی مورد مطالعه قرار گرفته است . نتایج پژوهش نشان میدهد که نقوش تزئینی محراب اولجایتو شامل نقوش گیاهی اسلیمی و ختایی، هندسی و خطی است و نقوش تزئینی رحل ایلخانی شامل درخت سرو، گلدان، محراب، اسلیمی، ختایی، هندسی و خطی است. به طورکلی نقوش رحل ایلخانی از تنوع بیشتری برخوردار است نقوش رحل ایلخانی متأثر از نقوش تزئینی محراب اولجایتو بوده است و این امر نشان دهنده تأثیر متقابل هنر معماری و هنر صناعی چوبی در دوره ایلخانی است.
تحلیل موضوعی و روش شناسی پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته نوازندگی ساز جهانی در دانشگاه های دولتی ایران از سال 1388 تا 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی موضوعی و روش شناسی پایان نامه های نظری مقطع کارشناسی ارشد رشته نوازندگی ساز جهانی در دو مرکز دانشگاهی دولتی ایران، شامل دانشکده موسیقی دانشگاه هنر و گروه موسیقی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران در بازه زمانی ده ساله (1388 تا 1398) پرداخته که مجموعاً شامل یکصد و بیست و شش پایان نامه است. طبقه بندی موضوعی و بررسی روش های استفاده شده در پایان نامه ها به منظور تبیین دستاوردها در حوزه های پژوهشی مورد نظر در مراکز دانشگاهی ایران، و هموار ساختن زمینه مطالعه و انتخاب موضوعات پژوهش های آتی از اهداف اصلی مقاله حاضر بوده است. تحقیقات مشابهی به ویژه، در حوزه علوم انسانی انجام شده است، اما در زمینه موسیقی چنین پژوهشی تازگی دارد. در این تحقیق با بهره گیری از روش کتابخانه ای اطلاعات مورد نیاز گردآوری و سپس با روش توصیفی– تحلیلی، پایان نامه ها به لحاظ موضوعی در پنج گروه اصلی تقسیم بندی گردیده اند. افزون بر تحلیل موضوعیِ مبتنی بر متن پایان نامه ها، چکیده و کلیدواژه ها نیز مورد تحلیل قرارگرفته اند. بررسی ها نشان داد که موضوعاتی نظیر «آموزش موسیقی سازی»، «تجزیه و تحلیل آثار» و «تفسیر و اجرای موسیقی» بیشترین پژوهش ها را به خود اختصاص داده و تعداد کمی از پایان نامه ها در زمینه هایی نظیر «اضطراب اجرا»، «آسیب های نوازندگی» و «طراحی، برنامه ریزی و آمادگی برای اجرا» نوشته شده اند.