رهپویه هنرهای نمایشی

رهپویه هنرهای نمایشی

رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول بهار 1401 شماره 3

مقالات

۱.

نقش فیلم های معاصر عامه پسند آمریکایی در مشروعیت دادن به تفکر اومانیسم

نویسنده:

کلید واژه ها: اومانیسم سینما سینمای نوین غرب خدا منجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 986 تعداد دانلود : 11
اومانیسم و طرحِ آن در سینمایِ وابسته به تفکرمادی، کوششی است در جهت حذف یا تضعیف دیدگاهِ خدا محور. از طرفی در سینما برای به تصویرکشیدن هیچ موضوعی احتیاج به مدرک نیست، زیرا که این رسانه ذاتا قادر است که تخیلات را در ظاهری واقعی به تصویر کشد. با در نظر گرفتن این واقعیت که تاثیری که از یک فیلم بوجود می آید با ارائه مدارک واقعی و مستند هم به سختی از بین می رود و گاه هرگز از بین نمی رود، این مقاله به بررسی دیدگاه های اومانیستی در سینمای غرب و تلاش آن در جهت مشروعیت بخشی به تفکرات نژادپرستانه در مباحثی مانند دین، خداوند و منجی می پردازد. در همین ارتباط فیلم های مطرح سینمای نوینِ عامه پسند، با مخاطب عام، مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته اند، فیلم هایی که بنا به موقعیت عامه پسند و به ظاهر تخیلی شان بوجودآورنده شکیّات و سئولات عمیق عقیدتی در ذهن مخاطب خود هستند. مقاله حاضر سعی دارد که با روش تحلیل محتوای تولید شده در سینمای نوین غرب، پژوهش را پیش برده و در ادامه پاسخ این سوال را بیابد که: "نقش و جایگاه "سینمای نوین غرب " در توجیه درستی نگاه انسان محور در مقابل دیدگاه خداباور، به چه میزان است؟" یافته های مقاله بیانگر این مهم هستند که الگوی حاکم بر سینمای غرب (مادی)، از سوی متفکرین اومانیست ترسیم گشته و در جهت حذف نگاه الهی/روحانی، و جایگزین کردن آن با دیدگاه مادی/ انسانی گام برمی دارد.
۲.

تکنیک های تعزیه راهی به سوی غربی زدایی در آثار عباس کیارستمی

کلید واژه ها: غربی زدایی مطالعات فیلم تعزیه عباس کیارستمی سینما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 656 تعداد دانلود : 1000
میان غرب و غیرغرب همواره یک رابطه ی متغیر و در حال بازتعریف برقرار بوده است. برای آن که گفتمانی غیرغربی شده شکل بگیرد باید حرکت دوگانه ای آغاز شود. فیلم سازان، نخست به تشخیص کلام مسلط غربی می پردازند و سپس تصمیم می گیرند از آن پیروی نکنند. آنگاه به دنبال روش های فیلم سازی غیرغربی ای می گردند که می خواهند از آن ها استفاده کنند. اکنون در حوزه ی عملی و نظری فیلم، صداهای غیرغربی بسیار واضحی به گوش می رسند و تفاوت خود را به رخ جهانیان می کشند. می توان نمونه های موفقی از غربی زدایی سینما را در سینمای ایران، پیدا کرد. سینمای عباس کیارستمی با تکیه بر ریشه های کهن فرهنگ ایرانی، توانسته از جریان رایج غربی فاصله بگیرد و از مرزهای ملی فراتر برود. در شیوه ی فیلم سازی انحصاری کیارستمی، مؤلفه های «ایرانی» فراوانی قابل مشاهده و بررسی است. اشاره های تاکیدکننده ی او به وطن و بازتاب وطن در آثارش، تایید می کند که او در پی ایجاد یک شیوه ی محلی، بومی و ملی فیلم سازی بوده است؛ شیوه ای آگاهانه و از سر تامل. این پژوهش سعی دارد با روش مونتاژ، سیر فیلم سازی عباس کیارستمی را مرور و شاخصه هایی که به فیلم های او هویت ملی می دهند را پیدا کند. همچنین سعی دارد که به پرسش هایی از این دست پاسخ دهد: از منظر غربی زدایی، مؤلفه های تکنیکی، ساختاری، محتوایی آثار عباس کیارستمی چیستند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد عباس کیارستمی از تکنیک های تعزیه همچون استفاده از نابازیگران، ارتباط با مخاطب فعال، بداهه سازی و حضور کارگردان بر روی صحنه ی نمایش بهره برده است.
۳.

نقش خاطره در برساخت تاریخ و شکل دهی جامعه در درام تاریخی دوران پهلوی اول بر اساس آرای پل ریکور

کلید واژه ها: خاطره برساخت تاریخ جامعه پهلوی اول درام تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 786 تعداد دانلود : 826
تاریخ ماحصل بازنمایی خاطره هاست. پل ریکور خاطره را به دو دسته خاطره فردی و خاطره جمعی تقسیم می کند که به امر بازنمایی گذشته می پردازند. اما همواره بخشی از گذشته دیگر در دسترس نیست. این امر ناشی از فراموشی بخش هایی از خاطره است که باعث ایجاد اختلال در بازنمایی گذشته می شود. بنابراین تاریخ همواره با واقعه تاریخی اختلاف دارد. نهادهای اجتماعی و سیاسی نیز از این اختلال استفاده کرده و جوامع را با ایدئولوژی مدنظر خود کنترل و هدایت می کنند. نحوه چگونگی ارائه خاطره و تاریخ نیز وابسته به سیاست نهاد ارائه دهنده است. در دوران پهلوی اول حاکمیت با استفاده از همین سیاست خاطره توانست یک تاریخ برساخت شده را از ایران باستان ایجاد کند که این امر به مدد هنر تئاتر در جامعه شکل گرفت. پژوهش حاضر با استناد به داده های کتابخانه ای و با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا با بررسی برخی درام های تاریخی مهم این دوره چگونگی انجام سیاست خاطره و تزریق ایدئولوژی برای برساخت تاریخ را در دوران پهلوی اول از طریق تئاترها را بررسی کند. در این مسیر نقش پررنگ دستگاه های سیاسی و چگونگی دستکاری خاطره و تاریخ مورد بررسی قرار خواهد گرفت. همچنین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه حاکمیت از وجوه تئاتری جامعه برای رسیدن به این هدف استفاده کرده و روشنفکران نیز-خواسته یا ناخواسته- در این ایدئولوژی نقشی یاری دهنده داشتند.
۴.

بررسی تطبیقی مضامین و درونمایه های کتب مقدس در آثار اقتباسی انیمیشن سینمایی، نمونه مطالعاتی: انیمیشن عزیز مصر و فیلشاه

کلید واژه ها: اقتباس کتب مقدس انیمیشن سینمایی انیمیشن عزیز مصر انیمیشن فیلشاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 276 تعداد دانلود : 560
امروزه حجم بسیار زیادی از تولیدات سینمایی از طریق اقتباس از انواع منابع و متون نوشتاری، ادبی تولید می شوند. اغلب آثار اقتباسی معمولا از متون تاریخی، رمان ها، نمایشنامه ها، داستان های کوتاه، متون مذهبی و غیره تشیکل می شوند. به بیان دیگر اقتباس همواره راهی برای تولید انواع محتوا که در متون گذشته تولید شده، در رسانه ای تازه به شمار می رود. اهمیت و جذابیت برخی از متون گذشته، بویژه متون مذهبی به حدی است که در عرصه سینما گاه شاهد اقتباس های متعدد از یک اثر بوده ایم.این پژوهش با مطالعه نمونه های انیمشین های اقتباسی ایرانی و خارجی، که منبع اقتباسی آنها از کتب مقدس بوده، به بررسی مضامین و درونمایه های موجود در متون مذهبی و چگونگی اقتباس از این درونمایه ها در انیمیشن های سینمایی با روش توصیفی، تحلیلی می پردازد. لیندا هاچن اعتقاد دارد که لازم است اثر اﻗﺘﺒﺎﺳﯽ را ابتدا به عنوان یک محصول مستقل مورد مطالعه قرار داد و سپس به جنبه ها و ابعاد اقتباس در آن پرداخت؛ لذا نظرگاه او به عنوان رویکرد نظری در این پژوهش مد نظر قرار می گیرد. براساس نظر ﻫﺎﭼﻦ که اﻗﺘﺒﺎس را از سویی ﺑﻪ عنوان ﻓﺮآورده، و اثری مستقل، و از سویی اثری که بخشی از هویت خود را به عنوان یک فرآورده ی اقتباسی، وامدار اثر اصلی می داند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، یکی از کارکردهای مهم اقتباس در آثار انیمیشن، احیای دوباره مضامین و درونمایه های آثار کهن و فراموش شده ادبی، تاریخی و مذهبی و درونمایه های ت ربیتی و اخلاقی است .
۵.

مطالعه ی بازنمایی «سفره ایرانی» در سینمای ایران با رویکرد نشانه شناسی

نویسنده:

کلید واژه ها: غذا سفره ایرانی سینمای ایران جنسیت طبقه پیوندهای اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 831 تعداد دانلود : 822
در این مقاله تلاش شده تا با رویکرد نشانه شناسی، شیوه بازنمایی سفره های غذا در سینمای ایران و نسبت آن با پیوندهای اجتماعی، مطالعه و معنای ضمنی آنها تفسیر شود. بدین منظور بر اساس منطق نمونه گیری نظری، فیلم هایی (از سینمای بعد از انقلاب) انتخاب شده اند که در آنها غذا و تهیه آن از مضامین اصلی و یا گرد هم آمدن شخصیت های اصلی به بهانه صرف غذا از فصل های کلیدی در روایت به شمار روند. این مطالعه مطالعه ای توصیفی- اکتشافی است که با این فرضیه آغاز شد که تصویر سفره های غذا در سینمای ایران به ضرورت فرهنگی موجبات برقراری پیوند های اجتماعی را ایجاد می کند ؛ اما در ادامه پیوند ضمنی این پدیده با مفاهیمی چون جنسیت و طبقه نیز آشکار شد. به این معنا که تصویر سفره های غذا در سینمای ایران، تصویری است که با مناسبات جنسیتی و در واقع زنانه گی و همچنین تمایزات طبقاتی پیوندی انکار ناپذیر دارد. به این معنا که سفره در سینمای ایران، پدیده ای زنانه و خانوادگی است که موجب ایجاد پیوندهای قوی اجتماعی می شود و محتوا و شیوه چینش آن طبقه اجتماعی افراد پیرامون آن را نمایندگی می کند.
۶.

مطالعه ی نظریه های شناختی در درک مخاطب از تخیل براساس آرای دیوید بوردول و گریگوری کوری

کلید واژه ها: تخیل شناختی تماشاگر بوردول کوری لینچ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 433 تعداد دانلود : 519
نظریهه شناختی یکی از مهم ترین نظریات معاصر در حوزه سینما و رسانه است که تلاش می کند از طریق تلفیق دستاوردهای شناختی (نحوه ادراک و تفکر افراد)، فلسفی و سینمایی درک مخاطب را در مواجهه با فیلم مورد ارزیابی قرار دهد و با این رویکرد ضمن مخالفت با نظریات روانکاوی و کلاسیک سینما، توجه خود را بر فعالیت ذهنی مخاطب در حین تماشای فیلم متمرکز سازد. بدین صورت که با تمرکز بر چگونگی درک تماشاگر از تصاویر سینمایی و به شکل کلی روایت، ثابت کند که مخاطب دست به فعالیتی خودآگاهانه می زند. این مقاله، با تبیین و بررسی الگوهای شناختی پژوهشگرانی چون دیوید بوردول و گریگوری کوری درباره درک و تحلیل انگاره های تخیل شناختی معاصر، در نظر دارد از طریق مواجهه ی مخاطب با فیلم سوررئالیستی کله پاک کن 1977، به ارزیابی درک و کاکرد تخیل بپردازد. پژوهش حاضر برای نیل به هدف مذکور روش پیمایشی را اتخاذ نموده است: پنجاه شرکت کننده بر اساس تحصیلات و سن طبقه بندی شدند و به طور اتفاقی در دو گروه قرار گرفتند و به سؤالات مطروحه پاسخ دادند. یافته های حاصله نشان می دهد نظریات شناختی بوردول به نحوی پراکنده شکل می گیرند اما به درک روایت منتهی نمی شوند اما با توجه به مشخصه های قوه ی تخیل امکان گسترش آن ها به فرمی پیوسته و منجسم وجود دارد، در مقابل نظریه شناختی کوری در حالت آزمایشی به درک روایت منتهی می شود و از آنجاییکه قوه تخیل نقش کلیدی در نظریه او ایفا می کند این امکان وجود دارد این نظریه را به شکل جدید و کامل تر تبیین کرد.
۷.

پدیدارشناسی مفهوم حضور و غیاب در نمایشنامه فعل محمد رضایی راد

نویسنده:

کلید واژه ها: هستی نیستی حضور غیاب محمد رضایی راد فعل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 408 تعداد دانلود : 611
یکی از متفکرانی که با رویکرد هستی شناسانه ی خود موجب شد دو مفهوم حضور و غیاب در فلسفه ی قرن بیستم اهمیت ویژه ای پیدا کنند، مارتین هایدگر بود. تفسیر هستی شناسانه ی مارتین هایدگر از دو مفهوم فوق، توانست توجه را به این نکته جلب کند که حضور الزاماً به معنای آن چیزی که حاضر است، نیست و غیاب نیز الزاما به معنای آن چیزی که ناپیدا است، نیست؛ بلکه یک پدیده میتواند در غیاب خود حاضر باشد و یا ذاتش در حاضر بودنش غایب گردد. این دو مفهوم امکانی هستند تا هستی، خود را بر ما آشکار کند و ما بتوانیم پدیده ها را از وجه هستی شناسانه ی آنها به فهم در آوریم. این مقاله به بررسی نسبت هستی شناسانه ی حضور و غیاب و نحوه ی تجلی آنها در نمایشنامه ی فعل محمد رضایی راد می پردازد. نمایشنامه ی فعل را بدین علت برگزیدیم که در آن، نسبت حضور و غیاب موجب خلق روایت شده و عاملی بنیادین در ساختار اثر است. هدف پژوهش این است که با تمرکز بر نحوه ی کار کرد دو مفهوم مذکور در ساختار این اثر نشان دهیم که بنیان این نمایشنامه بر نسبت میان حضور و غیاب بناشده است. نتایج حاصل از این پژوهش به این نکته می پردازد که دیالکتیک مذکور صرفاً در حدود فلسفه قرار نمی گیرد بلکه ژرف نگری در آن می تواند امکانی برای خلق اثر هنری را نیز برای ما میسر سازد.