فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱۲٬۷۶۴ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
125 - 134
حوزه های تخصصی:
نسخه پراکنده مجمع التواریخ یکی از هشت کتاب مصوّر شناخته شده ای است که برای شاهرخ پادشاه تیموری کتابت شده است. در حقیقت، بخش تاریخ پیش از اسلامِ آن، مجمع التواریخ حافظ ابرو و سایر بخش های آن جامع التواریخ رشیدالدین را تشکیل می-دهد. این کتاب در اوایل قرن بیستم به دنیای غرب راه یافته و در سال 1926 به صورت کامل در نمایشگاه بین المللی هنر ایران در موزه پنسیلوانیا به نمایش در آمده است. شواهد نشان می دهد که بلافاصله پس از آن نمایشگاه، نسخه مُثله شده و روند فروش برگ های مصوّر آن آغاز شده است. پراکندگی اوراق این کتاب در بیش از پنجاه مجموعه خصوصی و عمومی در سراسر جهان اگرچه سبب شهرت آن شده، اما مجال بررسی دقیق متن و تصاویر آن را از محققان گرفته بوده است. پس از هفت سال جست و جو، 146 برگ از 150 برگ مصوّر نسخه شناسایی شده است. از طریق مقایسه متن و تصاویر این نسخه با کتاب دیگری که به دست خطِ حافظ ابرو برای شاهرخ تولید شده، سه سبک متمایز را می توان در نقاشی های نسخه پراکنده تشخیص داد. این نوشتار با بررسی سبک شناختی این نقاشی ها نشان می دهد که حدود نیمی از صفحات مصوّرِ آن توسط دلالان طمع کار آثار هنری خلق و یا دست کاری شده اند.
بررسی و تحلیل نقوش پرنده سفالینه های اسلامی نیشابور با پرندگان موجود در زیست بوم منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مشاهده مقالات منتشر شده در حوزه سفالینه های نیشابور به روشنی می توان دریافت که بسیاری از این مقالات بر روی تاثیر این نقوش از آثار و مفاهیم نمادین از جمله منظومه منطق الطیر عطار متمرکز شده اند اما آیا سفالگر نیشابوری هنگام تزئین اثر خود تنها متاثر از اینگونه آثار بوده است؟ آیا وجود انواع گونه های مختلف پرندگان در زیست بوم منطقه) باعث تاثیرپذیری هنرمند در منقوش نمودن ظروف سفالی خود با نقش پرنده نداشته است؟ با طرح این پرسش ها با انجام یک پژوهش از نوع توصیفی- تطبیقی سعی شده است تا با بازطراحی انواع نقوش بکار رفته در تصاویر ظروف سفالی منتشر شده و مقایسه ویژگی های ظاهری آن ها و گونه های مختلف پرندگان موجود در منطقه، تاثیر زیست بوم در تولیدات سفالی نیشابور نشان داده شود. در این پژوهش با بررسی سفالینه ها بیش از 29 نقش شناسایی گردید. بعد از مطالعه ویژگی های ظاهری نقوش و مقایسه آنان با گونه های مشابه مشخص گردید که تمامی نقوش در غالب 8 راسته و 23 گونه مختلف قرار دارند از این بین حجم عمده مربوط به پرندگانی است که عموما در مناطق مسکونی زیست و پرورش دارند و انسان ارتباط نزدیکی با آنان دارد. از نکات مهم نبود هیچ گونه پرنده شکاری در بین نقوش مورد بررسی است.
تحلیل روش دوسونشان (آمبیگرام) و قابلیت آن در طراحی نشانه با نگاهی به آثار نیکیتا پروخروف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
117 - 124
حوزه های تخصصی:
دوسونشان (آمبیگرام) یک معمانویسی و یک سخن واژگون است که مخاطب را با ابهام روبرو می کند و یک پیچ وتاپ پنهان به نشانه نوشته می دهد. در واقع، دوسونشان روش نشانه نوشته ای است که در جهات و زوایای مختلف به معانی مشابه یا مختلف دیده و خوانده می شود. یک ساختار تایپوگرافی است که زمانی که آن را می چرخانیم یک کلمه ی کاملا متفاوت بوجود می آید. تقارن خاص در طراحی دوسونشان ها و فریب چشمی که آن ها در نگاه نخست در بیننده بوجود می آورند، بسیار خیره کننده و اثرگذار است. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر مطالعه و معرفی دوسونشان به عنوان روشی متفاوت با رویکردی خلاقانه از طراحی نشانه نوشته و بررسی و قابلیت اجرای این روش در حروف الفبای فارسی است. نیکیتا پروخروف طراح گرافیک اهل روسیه است که به طراحی روش دوسونشان در طراحی نشانه و در دنیای طراحی امروزی توجه بیش تری نشان داده و به تاثیر و جذابیت آن برای مخاطب پرداخته است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، توصیفی _ تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. نتایج پژوهش حاضر بیان گر آن است که این روش طراحی نشانه می تواند در ایران بیش تر مورد توجه و طراحی قرار گیرد، چون حروف الفبای فارسی این قابلیت را دارند که مانند حروف لاتین به صورت دوسونشان طراحی و در تبلیغات گرافیک دیده شوند.
واکاوی نظریه انتقادی در گفتمان هنر اجتماعی-سیاسی پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
طرح مواضع پست مدرنیسم و نظریه انتقادی در جامعه قرن بیستمی، ابعاد جدیدی در رویکرد تفکر انتقادی به وجود آورد. تأثیری که نظریه انتقادی بر اندیشه سیاسی، فرهنگی و جامعه شناسی در نقد و دگرگون ساختن جامعه مطرح کرد، موضعی مقابل شرایط سلطه و سرکوب بود. از سویی پست مدرن، نگرش انتقادی به مدرن در همه ابعاد است؛ این دو جریان، حرکتی به سوی نوع جدیدی از جامعه عقلانی را ایجاد کردند. از آنجایی که هنر نمود روح دوران در جوامع است، در دوران معاصر با نگرشی نقادانه، شیوه بازتولید هنری را در عصر پسامدرن معرفی می نماید که معرف سیر تحولات جوامع در کنش اجتماعی تحت عنوان هنر متعهد است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای در تلاش است تا با این فرض که نمونه های هنرِانتقادی که با ایجاد آگاهی و بیداری اجتماعی در پی عدالت اجتماعی در برابر نظام سلطه در جوامع معاصر است، هنر متعهد را با درنظرداشتن شیوه انتقادی هنر پست مدرن و نظریه انتقادی (قرائت هورکهایمر و آدورنو) مطالعه کند. بنابراین می توان نتایج را براساس تحلیل نمونه های هنر در حیطه بیان اجتماعی و سیاسی بدین صورت تبیین نمود: هنرِانتقادی در نگرش اجتماعی-سیاسی نمود بیان اعتراضی- اجتماعی هنر با ویژگی های پست مدرن است که با مطرح شدن صدای مخالف و زیر سئوال بردن ساختار قدرت، بیانگر شکل تحقق یافته نظریه انتقادی است.
مفهوم خشونت در گفتمان با نگاهی به فیلم "پنهان" اثر میشائل هانکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود گستردگی طیف معانی گفتمان در نظریه های مختلف ادبی و فرهنگی، منظور مورد نظر این مقاله، گفتمان از منظر میشل فوکو است که به مجموعه قواعد و ارزش های حاکم بر هر عصر که طی فرایند طرد و حذف حاکمیت یافته و حقیقی تلقی می شود، اطلاق می گردد. گفتمان در این مفهوم دربردارنده ی حذف ها و خشونت هایی است که از سوی ساختارهای قدرت اعمال شده و آن را مرزبندی می کنند. سینما به عنوان یکی از ابزراهای قدرت در القای گفتمان حاکم و روند انقیادسازی افراد نقش مؤثری داشته و با استفاده از مفاهیم خشونت آمیزی چون مونتاژ، نگاه خیره، مفهوم دوخت و به ویژه خاصیت آپاراتوسی، بیننده را به واقعی پنداشتن توهمات سینمایی وامی دارد. هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی کاستن ابعاد مختلف خشونت در فیلم پنهان با استفاده از کمترین تکنیک های خشونت آمیز سینمایی است. از این رو با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای این نکته محرز شده است که فیلم پنهان، در پرداخت به خشونت روندی معکوس در پیش گرفته و این فرضیه را به اثبات رسانیده که با پرهیز از به کارگیری مفاهیم خشونت آمیز سینمایی تنها به نقد خشونت پرداخته است و خود حتی با نمایش صحنه های مختلف خشونت، فیلمی خشن محسوب نمی شود.
ارتباط ساختاری موسیقی کردستان و موسیقی دستگاهی ایران (مطالعه موردی آواز بیات کرد و خرده بندِ بهاره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات موسیقی شناسی ایرانی، نسبت میان موسیقی قومی و موسیقی دستگاهی است. اعتقاد بر این است که میان این دو موسیقی، ارتباط وجود دارد. یکی از نمودهای این ارتباط، نسبت میان آواز بیات کرد موسیقی دستگاهی ایران و موسیقی قوم کرد است. موسیقی شناسان حوزه موسیقی دستگاهی بر ارتباط این دو تأکید دارند، در حالی که درون فرهنگ موسیقی کردی زمزمه های نفی چنین ارتباطی وجود دارد. با این وجود، هیچکدام از اینان نتوانسته اند شواهد قانع کننده ای بر مدعای خود بیاورند. در این پژوهش به چرایی ارتباط بیات کرد و موسیقی کردستان پرداخته می شود و با تکیه بر مطالعه تطبیقی بیات کرد و یکی از گونه های موسیقی کردستان به نام خرده بندِ «بهاره»، وجود نسبت خانوادگی و شباهت های ساختاری مُدال در بیات کرد و موسیقی کردستان تبیین می شود. این پژوهش با تأثیرگیری از شیوه تحلیل مُدال معرفی شده توسط استاد داریوش طلایی، ویژگی های مُدال بهاره را تحلیل کرده، و سپس به مقایسه بهاره و بیات کرد، بر اساس سه محور اشل صوتی، نقش و فونکسیون درجات، و الگوهای رفتاری گردش نغمات و سیر ملودی، با استفاده از سنجه های مربوطه می پردازد. مطالعه تطبیقی نشان می دهد که این دو در واحدهای ساختاری فواصل و اشل صوتی، دانگ بندی، درجات دارای نقش و جاذبه، و الگوهای گردش نغمات مرتبط با پرورش جاذبه مدال، شباهت بنیادین و کلان دارند.
الگویی کاربردی برای تفسیر در نوازندگی موسیقی کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر نوازندگی همواره در طول تاریخ با چالشی بزرگ روبرو بوده است. بیان یک قطعه ی موسیقی چگونه شکل میگیرد و آیا مفاهیم مشخصی برای تفسیر موسیقی وجود دارد؟ این نوشتار به ارائه ی الگویی کاربردی برای تفسیر موسیقی می پردازد و با معرفی رویکردی کاربردی در استفاده از مصالح موجود در قطعات، روشی تازه را برای درک و دریافت موسیقی و تشویق نوازندگان به یافتن معانی پنهان در لابلای نت ها ارائه میکند. این الگو طی مطالعه آرای اندیشمندان اثرگزار در حوزه ی موزیکولوژی و روانشناسی موسیقی، و با تبدیل و انطباق یافته های فلسفی و نظری آنان با مفاهیم کاربردی در موسیقی، و با استفاده از تجربیات شخصی، به تبیین ارکان شکل دهنده در تفسیر موسیقی پرداخته و سه لایه ی موسیقیایی تحت عناوین لایه ی ساختار، لایه ی زیبایی شناسی و لایه ی حرک و پویایی را معرفی کرده و عناصر شکل دهنده ی هریک را با مثال هایی از قطعات رپرتوار فلوت توضیح داده است. با استفاده از این الگو، نوازندگان میتوانند شناخت خود را از قطعات موسیقی تقویت کرده و با درک بهتر از مصالحی که قالب قطعه در اختیار دارند، از آزمون و خطا در فراگیری قطعات پرهیز و تمرینات خود را با آگاهی بیشتر به سمت اجراهای معنی دار با بیانی شیوا هدایت کنند.
بازشناسی ویژگی های مرکزی موسیقی ایرانی به عنوان عناصر هویت ساز در این سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارگان مرتبط با سنت موسیقی کلاسیک ایرانی، حاوی آثار موسیقایی متنوعی است که نسبت های متفاوتی با ردیف به عنوان کارگان مرجعِ این سنت دارند. از سوی دیگر، با وجود فرآیندهای دگرگونیِ رویداده در حیات موسیقایی صد و پنجاه سال گذشته، قاعدتا وجود عناصر مشخصی وجه ایرانی بودن یک اثر را تامین کرده و نزدیکی آن را به هسته مرکزی سنت موسیقایی نشان می دهد. بنابر نظر نتل این عناصر در یک فرهنگ موسیقایی می بایست دارای سه ویژگی باشند: تکثر در بستر سنت، تأکید اهل فن و مقاومت در برابر تغییر. روش تحقیق در مطالعه حاضر بدین صورت است که شاخص ترین مفاهیم قابل قرارگیری در زمره ویژگی های مرکزی موسیقی کلاسیک ایرانی، بر اساس سه ویژگی مذکور بررسی شده و از طریق استقرا در منابع مکتوب و همچنین مصاحبه با داریوش طلایی و عبدالمجید کیانی، شخصیت های مرجع سنت موسیقایی استخراج شده است. نتیجتا پنج دسته از ویژگی ها به دست آمده است که عبارت اند از: ساختار و تنوع مدال، گام بالقوه و فواصل، بیان موسیقایی، ریتم و ویژگی های گونه شناختی. در نهایت با نگاهی به وجوه اشتراک و تفارق میان ویژگی های هویتی موسیقی ایرانی و فرهنگ های هم خانواده این سنت، سعی می کند به این پرسش به طور کاربردی تری پاسخ دهد که هویت موسیقایی چه شاخصه هایی دارد.
منابع و سرچشمه های سازنده حرکت در تئاتر گارجنیدزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ولادیمیر استانیوسکی از کارگردانان سرشناس سالهای اخیر، مؤسس و کارگردان هنری کمپانی تئاتر گارجنیدزه لهستان است که اجراهای وی مورد توجه بسیاری ازهنرمندان و پژوهشگران سراسر جهان قرار گرفته است . بزعم بسیاری از نظریه پردازان و پژوهشگران حوزه تئاتر از جمله پال آلین ، اهمیت آثار استانیوسکی بیش ازهرچیز در حرکات بازیگران و فرم های حرکتی آن نهفته است . شناخت عوامل سازنده و ریشه ها و سرچشمه های شکل دهنده حرکات بازیگران گارجنیدزه می تواند به دانش بازیگران و کارگردانان و طراحان حرکات نمایشی بیفزاید و منجر به افزایش کیفیت آثار نمایشی گردد. براساس بررسی انجام شده، درزمینه موضوع این مقاله ، هیچ پژوهشی ثبت نشده است. سوال مقاله حاضر عبارت است از: تئاتر گارجنیدزه مواد خام و اولیه حرکات خود را از کجا و چه چیزهایی تهیه می کند ؟ روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های معتبراینترنتی جمع آوری شده است. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش می توان به " هیرونومیا " و " ژستیکولیت" یونانی ، " ساماودا"ی هندی ، رفتار سرخپوستان " تاراموهارا"ی مکزیکی و زبان بدن کولی های لهستانی بعنوان بخشی ازسرچشمه های سازنده حرکات تئاتراستانیوسکی اشاره نمود . کلید واژه ها : بدن ، حرکت ، هیرونومیا ، تئاتر استانیوسکی ، گارجنیدزه ، لمس فاصله
تحلیل انتقاد ی گفتمان مسلط بر صورتگری حضرت پیامبر(ص) د ر مکتب ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نخستین کتاب هایی که پس از اسلام آغازگر تحولاتی د ر هنر نگارگری ایران بود و پس از قرن ها به صورتگری حضرت پیامبر(ص)پرد اخت، کتاب جامع التواریخ اثر خواجه رشید الد ین فضل الله همد انی بود که د ربرد ارند ه نگاره هایی با موضوع زند گانی و توصیف پیامبر اسلام(ص) است. لذا پژوهش حاضر د ر پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که چگونه مقوله تصویرگری پیامبر(ص) که تا پیش از این مقوله ای نارایج و حتی انجام آن نزد یک به احتیاط بود ، د ر گفتمان حاکم د وره ایلخانی به امری طبیعی بد ل شد ؟ پاسخ د هی به این پرسش با استفاد ه از روش تحلیل انتقاد ی گفتمان فرکلاف میسر شد . نتایج پژوهش حاکی از آن است که حکومت ایلخانی با پذیرش برخی ارزش های ایرانی، یعنی اسلام و تشیع و با کنار هم نشانی آن با برخی ارزش های مغولی، پیش متن هایی از د و تمد ن ایرانی- اسلامی و مغولی را برگرفته و د ر یک گفتمان بیناتمد نی، آثاری بینامتنی را خلق کرد ند که هم از جانب شهروند ایرانی مسلمان قابل پذیرش بود و هم سیطره مغولان بر این سرزمین را امری طبیعی جلوه می د اد . به عنوان مثال د ر نمونه مطالعاتی این پژوهش با انتخاب موضوعی تاریخی از د وره اسلامی و هم نشانی آن با برخی ارزش های مغولی، مطلوب خود را به شیوه ای بصری به منصه ی ظهور رساند ه اند .
تأویل پدیدارشناختی معنا د رنگاره ها؛ نمونه مورد ی: نگاره ی نیایش «معراجنامه میر حید ر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل یکی از روش های شناختی متن های تصویری است سؤال اساسی د ر این پژوهش این است که آیا می توان چنین روشی را با رویکرد ی پد ید ار شناختی د ر نگاره ی نیایش د نبال نمود ؟ برای پاسخ به این پرسش از میان کتب تصویری د وره تیموری کتاب «معراجنامه میر حید ر» و نگاره نیایش که سفر حضرت محمد (ص) را د ر فرآیند خاص به تصویر کشید ه را براساس نظریه د اد ه مبنا تأویل نمود ه است. هد ف پژوهش یافتن معانی د ر پس عناصر موجود د ر تصویر به روش تأویلی وبا رویکرد پد ید ار شناسی است .پژوهشگر با استناد به گزاره های اسناد ی و متن تصویری مفاهیم را با اتکا به فلسفه حاکم برذهن پد ید آورند ه آشکارسازی نمود ه است. نتایج حاصل از این پژوهش: ابزارهای معنی ساز د ر نگاره ها شامل ساختارنگاره، رنگ، اعد اد ، تصویر ابد ان و اشیاء و متن مکتوب است. مرتبت د ر نگاره از جمله ساختارهای سلسله مراتبی است که نه تنها تقد م و تأخر زمانی،که مفهوم سازی سینوپتیکی معنی را نیز میسور و وحد ت د ر هد ف انبیاء را نیز آشکار می سازد . حضور هفت پیامبر نمود ی از رمزگان عد د هفت د ر فلسفه مبشران وحی ورنگ جامگان و نحوه جلوس هر یک از انبیاء، نماد ی از مرتبت آنها د ر سازمان هد ایت بشری است.
مطالعه تطبیقی عکس و تاریخ مکتوب جنگ تحمیلی عراق بر ایران در فاصله سال های 1361-1359(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی بررسی مضامین و مفاهیم موجود در عکاسی جنگ تحمیلی و مقایسه آن با تاریخ مکتوب است. رویکرد نظری بینشی در این مطالعه بر مبنای دیدگاه تاریخ تحلیلی کالینگوود شکل گرفته و روش تحلیل محتوای تجمیعی در حکم رویکرد نظری روشی مقاله به کار رفته است. بازه زمانی موضوع مقاله از آغاز جنگ تا فتح خرمشهر یعنی حدود 22 ماه است و 667عکسِ مورد مطالعه از مجموعه مجلدات«جنگ تحمیلی» انتخاب شده است. در بخش تاریخ مکتوب نیز مجموعه مجلدات «تقویم تاریخ دفاع مقدس» نیروی زمینی ارتش در قالب 17039 صفحه، مرجع بررسی قرار گرفته است. پس از شناسایی و استخراج مقولات تصویری و متنی، تاریخ مصور و تاریخ مکتوب جنگ با هم مقایسه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هم عکس ها حاوی برخی مفاهیم و پیام های مستقل از متن مکتوب هستند و هم برخی اطلاعاتی که متن مکتوب ارائه می دهد در عکس ها نه وجود دارد و نه قابل ارائه در قالب تصویر است. به طور کلی عکس های جنگ تحمیلی عمدتاً قلمرو مفاهیم متعین و آشکارسازی احساسات و درونیات هستند و متن مکتوب در بیشتر موارد از قابلیت پردازش اطلاعات تاریخی و طرح مفاهیم نامتعین بهره می برد.
خوانش نشانه گی و رموز تصاویر آیینی- حرکتی در نخستین سفال نگاری های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران پیش از تاریخ، پدیده های هنری_انسانی بسیاری قابل شناسایی است که با مطالعه بر روی آنها کاربست نماد در ساختار آنها مشهود می آید. از میان این پدیدارهای هنری به هنر تصویرسازی بر روی سفالینه ها باید اشاره کرد. پدیدارشناسی اینگونه از پدیدارها، نیاز به رمزگشایی نشانه های نمادین کاربردی در ساختار آنها را دارد. علم نشانه شناختی و رویکردهای وابسته آن، جهت پدیدارشناسی تبار چنین پدیده هایی و نیز رمزگشایی از این نمادها کارآمد خواهد بود. بخش قابل توجه ای از هنر مزبور به نگاره گری تصاویری انسانی در حال اجرای موزون نمادین آیینی مربوط است. این مقاله سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مطالعات، روش ها،آراء و رویکردهای نوین علم نشانه شناسی به خوانش و رمزگشایی تصاویر باقی مانده از حرکات نمادین آیینی بر روی سفالینه ها به مثابه اثر هنری و متن تصاویرسازی شده هنری_ فرهنگی ایران در پیش از تاریخ، نائل آید. به واسطه این مطالعه،هم بخشی از تاریخ مطالعات هنرهای تجسمی ایران مورد واکاوی قرار می گیرد و هم بخش مغفول مانده باوری، فرهنگی و آیینی حرکات آیینی_نمادین موزون در گذشته ایران، به مثابه هنر آیینی و نمادین خوانش خواهد شد. نتیجه بنیادین این پژوهش آشکار خواهد کرد که بخش اعظم تصاویر ساده سفال نگاره ها پیش از تاریخ در ایران به صورت نمادگرایانه ای به تصویر در آمده اند که برای خوانش، نیاز به رمزگشایی نشانه گی دارند.
بازشناسی عملکرد نظیره سازی در نقاشی صفوی سده ی دهم (بررسی رابطه ی دوسویه ی میدان و منش با تمرکز بر آثار سلطان محمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیل دولت صفوی را می توان نقطه ی عطفی در روابط میان کنشگران عرصه ی نقاشی ایرانی برشمرد. تا پیش از آمدن بهزاد به تبریز، سلطان محمد سرآمد نقاشان کتابخانه ی سلطنتی به شمار می رفت اما ارجحیت نمادینی که شاه اسماعیل برای بهزاد در نظر گرفت، او را وادار کرد تا به فراخور روابط جدید حاکم بر میدان نقاشی، استراتژی مناسبی را در پیش گیرد. این استراتژی روی آوردن به نظیره سازی بود. پژوهش حاضر ضمن توجه به روابط تاریخی و تحولات اجتماعی مؤثر در نقاشی متقدم صفوی، به مناسبات مابین کنشگرانِ عرصه ی نقاشی و تأثیر روابط مذکور در عملکرد نهاییِ نقاشان تأکید داشته است. هدف اصلی، شناخت رابطه ی میان عملکرد نقاشان و نیروهای مؤثر در صحنه ی نقاشی سده ی دهم می باشد. ماهیت پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی توصیفی به تبیین عملکرد سلطان محمد در جریان تغییرات اجتماعی و سیاسی آن دوران پرداخته است. رویکرد مورد استفاده در تفسیر متنها، عملکردها و نگاره ها، جامعه شناسی رابطه گرایانه ی پی یر بوردیو می باشد. این رویکرد سبب گردید تا دریابیم روابط موجود در میدان نقاشی صفوی به گونه ای بود که کنشگران حاضر در آن براساس منش شخصی شان دست به انتخاب استراتژی مناسب با مقتضیات میدان می زدند و در این راستا از قوانین حاکم بر میدان های موازی (مانند ادبیات) نیز بهره می بردند.
سرآغاز عکاسی در ایران (درآمدی انتقادی بر تاریخ عکاسی ایران در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
125 - 134
حوزه های تخصصی:
بایگانی عکس های دوره ی قاجار، یکی از بزرگترین گنجینه های تصویری تاریخ ایران است. اگر این بایگانی را همچون یک فضای بصری متصور شویم، می توان چیستی و چگونگی آن را مورد تحلیل انتقادی قرار داد و اگر نام دیدمان را به کلیت این فضای بصری اطلاق کنیم، می توان پرسید چه دیدمانی، چرا و چگونه در دوره ی ناصری صورت بندی شده و این دیدمان چه کارکردی می توانست در گذشته داشته و یا حتی در ادوار بعدی می تواند داشته باشد؟ چنین موضعی در قبال تاریخ عکاسی ایران، می تواند فصلی آغازین و مطالعه ای بنیادین در این حیطه باشد؛ امری که در تحقیقات انجام شده کم و بیش مورد غفلت قرار گرفته است. تبارشناسی به عنوان یک نظریه-روش تاریخی، راه گشای مناسبی برای این نوشتار خواهد بود. هدف، ارائه ی تحلیلی کیفی از تاریخ عکاسی ایران از بدو ورود دوربین عکاسی به این سرزمین، در دوره ی ناصری است. آنچه که نگارندگان در این مجال موجه می سازند، این مهم است که دیدمان عکاسی در دوره ی ناصری به شکلی سیاسی، البته با توجه به مفهوم سنتی سیاست، صورت بندی شده است. البته در این میان نباید دیدمان سیاسی-اریانتالیستی را هم از نظر دور داشت؛ موردی که می تواند کارکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به نحوی حتی تا به اکنون حفظ کند.
بازشناسی کاربرد طلق در هنر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 94
حوزه های تخصصی:
تزیین کاخ ها، بناهای عمومی و خصوصی در دوره ی صفوی رونقی فراوان داشت، چنانچه آرایه های گوناگونِ به کاررفته، شامل انواع مختلفی در طرح و نقش و اجرا است که با وجود پژوهش های بسیار، اطلاعات کاملی درباره ی چگونگیِ همه انواع این تزیینات وجود ندارد. تحقیقات در این زمینه نیز اغلب پیرامون انواع شیوه های رنگی و پرکار است، و شناختِ تزیینات ساده تر به نوعی در سایه و حاشیه قرار گرفته است. در میان همه ی گونه های تزیینات در دوران صفوی، برخی از سطوح به صورت ساده و سفیدرنگ با جلوه ای صدف گونه و درخشان تزیین شده اند. هدفِ این پژوهش شناساییِ نوع ماده ی بکاررفته برای ایجاد چنین جلوه ای در کاخ هشت بهشت و یکی از خانه های تاریخی اصفهان است. شناسایی این شیوه ی تزیینی با اتکا بر مشاهدات میدانی، منابع تاریخی و بکارگیری روش های دستگاهی آزمایشگاهی صورت گرفت چراکه تنها با بسنده کردن به روش های تجربی و بازخوانی منابع کهن نمی توان به بازشناسی کاملِ روش های بکاررفته در گذشته، دست یافت. دستیابی به شناختِ یکی از گونه های آرایه های معماری ایرانی با چنین روش هایی می تواند گامی در جهت رفع ابهامات هنر نقاشی های دیواری در ایران باشد. نتیجه حاکی از استفاده از پولک های برخی کانی های گروه میکا با جلای شیشه ای و صدفی است که درگذشته با عنوان سنگ طلق شناخته می شد و در پژوهش پیش رو با خوانش متون تاریخی، دیگر کاربردهای هنریِ آن در کتابت و کتاب آرایی بررسی خواهندشد.
خوانش بینامتنی آثار فیگوراتیو منصور قندریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95 - 104
حوزه های تخصصی:
بنا بر تعریف بینامتنیت، هر متن با بازآفرینی معانی گذشته، صورت متحول شده متون پیش از خود است. رولان بارت با طرح بینامتنیت خوانشی و توجه به مخاطب، گستره نوینی را به روی تاویل معنا و خوانش چندباره آثار هنری و ادبی گشود. در این نوشتار سه اثر از مجموعه آثار فیگوراتیو منصور قندریز، به روش توصیفی- تحلیلی، توسط نویسنده و جامعه آماری منتخب وی، مورد خوانش بینامتنی قرار گرفته است. هدف اصلی در این پژوهش، اول: امکان کاربرد روش بینامتنی در خوانش آثاری بدون امکانات ارجاعی مختلف (نوشتار، رنگ و...) و دوم: شناخت میزان و چگونگی بهره-برداری از روابط بینامتنی (همچون ارجاع صریح به متن های دیگر) توسط مخاطبینی با جامعه آماری متفاوت است. بنا بر نتیجه الف) با وجود آنکه این آثار، از وجوه شاخص خوانش آثار تجسمی به روش بینامتنی، همچون کلاژ و نوشتار و گاه رنگ و بافت بهره نبرده اند، اما به دلیل وجود فضای سورالیستی حاکم بر تصویر، خوانش های متفاوتی را پذیرا هستند. ب) بسیاری از مخاطبین، با خوانشی ترکیبی، بطور همزمان از انواع شیوه متنی، بینامتنی و بافتاری بهره برده اند ج) تحلیل خوانش ها مشخص نمود که ارتباط نزدیکی میان شناخت و پیش متن های ذهنی هر فرد با خوانش بینامتنی وی وجود دارد.
تأثیر متقابل کاربرد و معنا بر فرم اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
115 - 124
حوزه های تخصصی:
به طور عمده اشیاء در چرخه عمر خود با ابتکار یا اقتباس به وجود آمده، با گذر زمان فرم های مختلف به خود گرفته و در نهایت رها شده و از بین می روند. سوال های اساسی عبارتند از: فرم یک شیء بر چه مبنا و بر اساس چه فرآیندی و چگونه با نیازهای کاربردی و معنایی انسان مرتبط می شود؟ و دلیل بهره مندی برخی اشیاء از ارزش های نمادین چیست؟ این مطالعه، محیط زندگی را به عنوان سیستمی در نظر می گیرد که در آن انسان ها و اشیاء به طور مداوم باهم در تعامل اند تا محیط حالت تعادلی خود را حفظ کند. هدف پژوهش بررسی فرم شیء در چرخه عمر خود در مواجه با خواست ها و نیازهای کاربردی و معنایی انسان است. انسان به جهت استفاده و فرم دادن به شیء، و شیء به وسیله قابلیت های بالقوه خود با انسان ارتباط برقرار می کند. روش این تحقیق کیفی است و با بهره مندی از فرآیندی استقرایی به دنبال تبیین تمام روابط ممکن بین کاربرد، معنا و فرم است. در یک فرآیند و مدل نُه مرحله ای چگونگی توسعه فرم اشیاء در ارتباط با معنا و کاربرد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که علی رغم تغییرات در طول زمان فرم شیء نیازهای کاربردی و معنایی انسان را در سطوح مختلفی تأمین می کند.
بررسی ناپدیدی هنر در عصر فراواقعیت از منظر بودریار با تاکید بر آثار ریچارد پرینس به مثابه مصادیق آن اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دهه 1960 به بعد با رشد فزاینده شمار تصاویری که در زندگی روزمره رسوخ می کردند، مفهوم وانموده به مرور وارد مباحث نقد هنری گردید. از نظر بودریار در فرهنگ پسامدرن، وانموده ها بر همه وجوه زندگی بشر سلطه یافته اند و به هیچ روی قابل تشخیص از امر واقعی نیستند. ایماژها در عصر پسامدرن نه تنها ادعای نمایش واقعیت را ندارند بلکه خود را به جای آن معرفی می کنند. افزون بر این نقشی که عکاسی در دوره پسامدرن ایفا می کند، بسیار تحت تاثیر اندیشه های بودریار است. عکاسان پسامدرن بر اتمام جهان تصویری تاکید می کنند و معتقدند تنها حقیقتی که اکنون در اختیار ماست، جهان عکاسی شده است. متفکران پسامدرن و از جمله بودریار نیز بر این اندیشه اند که بازنمایی همه آن چیزی است که هست و می تواند باشد. ریچارد پرینس از جمله هنرمندان پسامدرنی است که با از آن خودسازی تصاویر دیگر هنرمندان، تمایز میان اصل و کپی را مخدوش می کند. این پژوهش می کوشد ضمن تحلیل چرایی آرای بودریار درباره ناپدیدی هنر معاصر، به تبیین آثار پرینس به مثابه مصادیق آن اندیشه بپردازد و به روش توصیفی و تحلیلی نشان دهد که وی از ماهیت تصویر به عنوان وانموده بهره گرفته است.
مطالعه پیکرک های زنانه عصر مفرغ شوش از منظر ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
33 - 40
حوزه های تخصصی:
تولیدات کاربردی و هنری ایران در عصر مفرغ توسعه پیدا کرده بود. شوش نیز در این دوره از تحول و توسعه چشمگیری برخوردار شده بود. شیوه تندیس گری در شوش از حدود نیمه ی دوم هزاره سوم ق.م شروع شد. پیکرک تراشی شوش شامل پیکرک های حیوانی و انسانی است. تعداد پیکرک های زنان نسبت به مردان بیشتر است. تندیسک های زنانه در اوایل عصر مفرغ متأثر از دوره متأخر(مس و سنگ) بوده و از حالت انتزاعی به سوی واقع گرایی تحول پیدا نموده اند. ساخت پیکرک های زنانه به عنوان نمادهای تولیدمثل، مادرانه و پیشکش دارای کاربرد و تنوع ظاهری بیشتری بوده است. هدف از این پژوهش پاسخ دادن به پرسش مطرح شده می-باشد: سیر تحول پیکرک های زنانه در شوش از منظر ریخت شناسی چگونه بوده است؟ پیکرک ها در ابتدا به صورت ابتدایی و بدوی ساخته شده اند و به لحاظ باورها و اعتقادات، اغراق هایی در برجسته سازی نمادها و نشانه های زنانه پیکرک های برهنه انجام شده است. تندیسک های پوشیده ای نیز وجود دارند که با دقت در جزییات اجزای بدن، صورت، آرایش مو، جواهرات و لباس های منقوش همراه با اصول و شناخت اندام انسانی به حالتی واقعگرایانه ساخته شده اند. این موضوع به اهمیت جایگاه زن در تمدن شوش عصر مفرغ اشاره دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده است.