فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۹۲ مورد.
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
153 - 171
حوزه های تخصصی:
هر فیلسوف، به ویژه هر معرفت شناسِ بزرگی را دغدغه ادراک حسّی، مخصوصاً ابصار، بوده است. این بدین خاطر است که ادراک حسّی، به ویژه ابصار، اساسی ترین راه ارتباط ما با جهان خارج است و همه حالت های شناختی ما به نوعی با آن در ارتباط اند. نظریه های ادراک حسّی، که بر محور ابصار می چرخند، از سنّت یونانی و رومی به سنّت اسلامی راه می یابند. نکته سنجی ها در این باب با حنین ابن اسحاق آغاز می شود. با بزرگ ترین چرخش در تاریخ این مسأله، توسط ابن سینا و ابن هیثم، ادامه می یابد تا اینکه به سهروردی می رسیم. او دیدگاهی کاملاً فلسفی ابراز می دارد و نظریه ادراک حسّی (ابصار) خود را از فیزیک، فیزیولوژی، و هندسه می پیراید. ما در این جستار، با رویکرد تحلیلی و تاریخی، هم نظریه ادراک حسّی (ابصار) دانشمندان عالم اسلام، از حنین ابن اسحاق تا سهروردی، را روشن می سازیم هم سیر تاریخی بحث را تا فلسفیِ محض شدنِ نظریه ادراک حسّی نشان می دهیم. در این میان، نقش علوم در این سیر و نقش تعامل دانش ها در پیشرفت دانش را نیز می توان دید.
بررسی تاریخی تغییرات کتاب های درسی تاریخ طبیعی مدارس با تأکید بر موضوع تکامل جانوران و انسان از دوره قاجاریه تا کنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
31 - 65
حوزه های تخصصی:
روند گسترش مدارس جدید در دوره قاجار در پیوند با مسائل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بوده است. هرگز نمی توان اعزام گروه های دانشجویی به اروپا، جنگ های مداوم ایران و روس و نهایتاً پیروزی انقلاب مشروطه را، در تکوین مدارس جدید نادیده گرفت. با آغاز به کار مدارس جدید نیاز به تولید کتاب های متناسب با آن نیز احساس شد و اهالی فرهنگ در هر دوره کوشیدند این امر مهم را سامان دهند. این مقاله می کوشد تاریخ تدوین یکی از این کتاب ها را بررسی و تغییرات ایجاد شده را در آن آشکار کند. این پژوهش بیشتر به کتاب های «تاریخ طبیعی» نظر دارد و از آن میان نیز انگشت تأکید بر نظریه تکامل و چگونگی ورود و بسط آن به کتاب های درسی از آغاز تا کنون گذاشته است. با بررسی اسناد می توان نشان داد، علی رغم چالش جدی برخی از جریان ها در ایران با نظریه تکامل، این موضوع بیش وکم در کتاب ها آمده است، هر چند روایت های هر دوره خود بازتابی از شرایط سیاسی و فرهنگی حاکم بر نهادهای علمی و فرهنگی دارد.
علمای شیعه و استفاده از علوم جدید برای تبلیغ دین در دوران قاجار: تفسیر و تأویل متن مقدس نزد محمدحسین کاشف الغطاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
67 - 91
حوزه های تخصصی:
از زمان گسترش علوم جدید در قرن هفدهم میلادی، رهبران مذهبی از آن برای تطبیق و تبلیغ دین خود استفاده کردند. علمای مسیحی ایتالیایی پیترو دلاواله (1586-1652م) را به شرق فرستادند که نسخه های زبان اصلیِ کتاب ایوب را بیابد تا معلوم شود آیا می توان ظاهرِ آیات مربوط به آسمان های جامد را طوری تأویل کرد که با حذف افلاک در نجوم تیکو براهه هم خوانی داشته باشد. او و دیگر هیئت های تبشیری مسیحی به هدف تبلیغ مسیحیت علوم جدید را به شرق آوردند. در مقابل ایشان، علمای مذاهب بومی نیز از همین طریق برای حفظ و تبلیغ دین خود در برابر مسیحیت سود بردند. در چین و ژاپن و هند، علمای کنفوسیوسی و بودایی و تائویی و هندو نشانه های از نجوم جدید را در متون خود یافتند. علمای مسلمان نیز به نوبه خود اندیشه اعجاز علمی قرآن را مطرح کردند. در میان علمای شیعه متشرعه در قرن نوزدهم، هبهالدین شهرستانی (1301-1386ق) آثاری در هماهنگی نجوم جدید با آیات و روایات شیعی نوشت و مفهوم اعجاز علمی قرآن و روایات شیعه را عرضه کرد. این اندیشه در میان علمای بزرگ شیعه هم طرفدارانی پیدا کرد، اما بعضی علما موافق این رویه نبودند. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (1294-1373ق) عالمی نوگرا بود که خورشیدمرکزی را پذیرفته بود و نجوم قدیم بطلمیوسی را غیرمستدل می دانست، ولی معتقد بود «ظاهر» آیات بیشتر با نجوم قدیم سازگار است تا با خورشیدمرکزی و در نتیجه، «اعجاز علمی» مورد نظر هبهالدین شهرستانی را در آن ها نمی دید. البته او معتقد بود که با تفسیر درست می توان آیات را با علوم جدید هماهنگ ساخت. او نظریه تکامل را نیز بدون حواشی مادی آن می پذیرفت ولی نظریه تکامل انسان را رد می کرد. کاشف الغطاء می دانست ظاهر بسیاری روایات نه تنها با خورشیدمرکزی، بلکه با نجوم قدیم هم سازگاری ندارد و چاره ای جز تأویل یا رد این روایات نیست. به عقیده او این رویه را باید در باره روایات استقرار زمین روی شاخ گاو و ماهی و در باره روایات کسوف وخسوف به کار بست. در این مقاله ضمن بررسی عباراتی از آثار مختلف کاشف الغطاء، به بررسی پرسش وپاسخی در کتاب الفردوس الأعلی می پردازیم. مقاله نشان می دهد که او با نفی هیئت قدیم، راهی پیدا می کند تا با استفاده از مفاهیم هیئت جدید، تفسیری از آیات و روایات در باره «کرسی و عرش» بیابد که با نجوم جدید در تعارض نباشد.
اختلاط حقیقیه و خارجیه: ضرب های عقیم و مثال های نقض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
133 - 151
حوزه های تخصصی:
در مقاله دیگری ضرب های منتج و نتایج اختلاط حقیقیه و خارجیه را مورد بحث قرار داده و برای تک تک ضرب های منتج برهان آوردیم. در این مقاله اما می خواهیم ضرب های عقیم و نتایج غیر قابل اثبات را به صورت جامع بررسی کنیم و با ارائه مثال های نقض مناسب، عقیم بودن آن ضرب ها و غیر قابل اثبات بودن آن نتایج را نشان دهیم. با این کار، برنامه پژوهشی شمس الدین سمرقندی به سرانجام مطلوب خود می رسد، برنامه ای که در دو کتاب قسطاس الأفکار و شرح القسطاس آغاز و بدون رسیدن به نتیجه نهایی رها شده و با شگفتی تمام، از سوی منطق دانان بعدی پی گیری نشده بود. در ادامه، مجموعه ضرب ها و اختلاط های منتج و عقیم و نیز نتایج قابل اثبات و غیر قابل اثبات را مقایسه کرده و با استقرای آنها به استخراج برخی احکام کلی و جزئی آنها می پردازیم. این پژوهش هم چنین به انبوهی از سؤال های باز دامن زده است که چکیده ای از آنها را در پایان مقاله آورده ایم به امید آن که به یاری اندیشمندان دیگر دشواری های آنها فروگشاده شده و پاسخ های آنها به دست آید
بررسی تحلیلی برونداد علمی مجله علمی- پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد صعودی تولیدات علمی در ایران و جهان، نیاز به معیارهایی برای سنجش و مقایسه انتشارات علمی به شدت احساس می شود که این امر با استفاده از علم سنجی صورت می گیرد؛ علمی که از روش تجزیه و تحلیل داده ها بهره می گیرد. مجله علمی - پژوهشی زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد، یکی از مجلات معتبر و مهم در زمینه زبان و ادبیات عربی در ایران به شمار می رود که در 11 شماره منتشره، 82 مقاله را از 131 نویسنده با مدرک دانشگاهی معتبر و از 27 دانشگاه و مؤسسه آموزشی به چاپ رسانده است. مقاله حاضر به بررسی آماری و تحلیلی تعداد نویسندگان مقالات، مدارک نویسندگان، میزان همکاری بین نویسندگان، مراکز و مؤسسات فعال در مجله و ... پرداخته است. در این میان نتایج زیر به دست آمده است: 37 مقاله به صورت انفرادی و 45 مقاله نیز به صورت مشترک نگاشته شده است که 36 مقاله از مقالات مشترک به صورت هم دانشگاهی و 9 مقاله به صورت غیرهم دانشگاهی تألیف شده است. حسن عبداللهی با 5 مقاله، بیشترین مشارکت را در نگارش مقالات مجله داشته و بیشترین فراوانی در زمینه مدارک علمی با 8/45 درصد متعلق به استادیاران است. ادبیات معاصر نیز با 4/30 درصد بیشترین فراوانی را در موضوعات مقالات نگارشی داشته است.
رتبه بندی مراکز تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی شیراز با استفاده ازشاخص های علم سنجی در پایگاه استنادی Scopus(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی برون داد علمی مراکز تحقیقاتی ضمن تعیین مراکز فعال، می تواند در توزیع عادلانه بودجه و نیروی انسانی مؤثر باشد. هدف این پژوهش ارزیابی برون داد علمی مراکز تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی شیراز از طریق شاخص های ارزیابی برونداد در پایگاه استنادی اسکوپوس است.
روش بررسی: این پژوهش کاربردی و به روش توصیفی مقطعی انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست می باشد که از طریق مشاهده اطلاعات موردنظر جمع آوری شده است. در این پژوهش مدارک نمایه شده 34 مرکز در پایگاه استنادی اسکوپوس تا پایان سال 2010 میلادی مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از نرم افزارExcel ، شاخص های ارزیابی برونداد برای آنها محاسبه گردیده است.
یافته ها: مرکز تحقیقات «شیمی دارویی و گیاهی» بیشترین تعداد مدرک (169) و نیز بیشترین تعداد کل استناد (589) را داشته است. بیشترین h-index و g-index مربوط به سه مرکز تحقیقات«سرطان شناسی»، «هماتولوژی» و «شیمی دارویی و گیاهی» است ) 11h=و17g= (. بیشترین مقدار R-index با مقدار 16 متعلق به مرکز «هماتولوژی»، بیشترین مقدار A-index برابر با 75/25 مربوط به مرکز « گوارش و کبد» و بیشترین مقدارm-index (57/1) مربوط به مرکز« شیمی دارویی گیاهی» است.
نتیجه گیری: محاسبه همزمان چند شاخص علم سنجی می تواند وضعیت تولیدات علمی مراکز تحقیقاتی را بهتر نشان دهد. مقادیر R-index مراکز کاملاً هماهنگ با A-index می باشد و مقادیر این دو شاخص برای همه مراکز به طور هماهنگ با هم افزایش یا کاهش می یابد.
همکاری علمی بین المللی در میان اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در فاصله سال های 2005-2011 در پایگاه Web of Science(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همکاری علمی بین المللی یکی از زاویه های مهم همکاری علمی است که بررسی خصوصیات آن در میان محققان می تواند جنبه های تازه ای از رفتارهای ارتباط علمی آن ها را روشن نموده و در تدوین سیاست گذاری ها، مدیریت استراتژیک پژوهش و تسهیل همکاری به کار گرفته شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تعیین همکاری علمی بین المللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بوده است.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر تحلیل استنادی و نوع مطالعه کاربردی بوده است. این مطالعه بر روی مقالات جستجو شده در پایگاه استنادی Web of Science در بازه زمانی سال های 2011- 2005 میلادی انجام گرفته است. پس از بررسی و پالایش در برنامه Excel در نهایت تعداد 338 مقاله به دست آمد. یافته ها با استفاده از آمار توصیفی ( نمودارهای فراوانی) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی اسپیرمن) در نرم افزار Excel تحلیل شد.
یافته ها: تعداد کل مقالات تألیف مشترک همکاری بین المللی در طول دوره مورد بررسی 338 عدد بوده است که برابر با 6/11 درصد کل مقالات نمایه شده در Web of Science (2893 عدد) بوده است. ضریب همبستگی اسپیرمن نشان دهنده رابطه ای مثبت میان نرخ رشد کل مقالات با مقالات تألیف مشترک بین المللی است (344/0rs= )0 بیشترین همکاری به ترتیب با ایالات متحده آمریکا، استرالیا و انگلستان بوده است. در مجموع 313 عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز در چرخه تألیف مشترک بین المللی فعالیت داشته اند.
نتیجه گیری:به طورکلی می توان گفت روند تألیفات مشترک بین المللی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در دوره مورد بررسی رو به افزایش بوده است. در عین حال، نسبت مقالات تألیف مشترک بین المللی در مقایسه با کل مقالات پایین است. از طرف دیگر، معنی دار نبودن رابطه میان افزایش تولیدات علمی و افزایش همکاری ها می تواند حاکی از آن باشد که رشد کل مقالات الزاماً معلول رشد مقالات تألیف مشترک بین المللی نیست. عکس این رابطه نیز می تواند صحیح باشد.
مبانی فلسفی مردم شناسی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه مطالعات علم، تبیین فلسفی اولین رویکرد به علم بود که از اواخر قرن نوزدهم شروع شد و سبب پیدایش مکاتبی همچون پوزیتیویسم، ابطالگرایی و برنامه های پژوهشی لاکاتوش در قرن بیستم شد. از نیمه دوم قرن به بعد مکاتب هایی همچون مکتب اجتماعی ادینبورا سعی کردند تا تبیین های اجتماعی از علم ارائه دهند. مطالعاتی از این دست، علم را نه صرفا مجموعه ای از گزاره ها بلکه حاصل فعالیت جامعه ای با عنوان جامعه فیزیکدانان، شیمی دانان و... می دیدند که ویژگی های اجتماعی آنها در ظهور و پیدایش نظریه های علمی تاثیری مهم دارند. از دهه هفتاد به بعد رویکرد نوینی به علم به وجود آمد که همچون رویکرد اجتماعی به علم دو ساحت جداگانه برای علم و جامعه قایل نبود که به تاثیر آنها بر یگدیگر بپردازند، بلکه علم را یک «شکل زندگی» می دید که برای فهم آن باید از روش های مردم شناسی استفاده کرد. این روش بدنبال ارائه تبیین فلسفی یا اجتماعی از علم نبود بلکه می کوشید تا توصیفی از فعالیت علمی در جامعه مورد نظر ارائه کند. چنین رویکردی به علم مبتنی بر نگرشی فلسفی خاصی است. این مقاله سعی دارد تا با بیان روش مردم شناسی علم، مقومات فلسفی آن را بر اساس نگرش های فلسفی ویتگنشتاین دوم نشان دهد.
رویکرد فارابی و ابن سینا به علوم و تقسیم آن؛ رویکردی پیشارشته ای، رشته ای و یا میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اندیشه فارابی و ابن سینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی به دست می آید. در این نمودار خوشه ای دو تصویر وحدت انگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علم شناسی ابن سینا هم از وحدت علوم و ارتباط آن ها با یکدیگر سخن گفته شده است و هم از تمایز و تفرد هر یک از دیگری. با این حال این موضع نه معادل رویکرد رشته ای در عصر مدرن و نه معادل رویکرد میان رشته ای است. این موضع حتی معادل وحدت این دو با یکدیگر هم نیست. بلکه اساساً این علم شناسی در یک فضای فکریِ متفاوت از علم شناسی قرون اخیر طرح گردیده است. این نوشتار درصدد است پس از تشریح علم شناسی فارابی و ابن سینا و سپس تشریح رویکرد رشته ای و میان رشته ای این تفاوت را نشان دهد. در پایان با لحاظ احتیاط در استعمال واژه «پیشارشته ای» این رویکرد به علم شناسی فارابی و ابن سینا نسبت داده می شود.
ترسیم «میان رشتگی» در پژوهش های علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات علم سنجی در سال های اخیر بسیار فزونی یافته است. بیشتر این مطالعات به گزارش های اجرایی شبیه بوده است و متخصصان این حوزه نیز از این مسأله ابراز نگرانی کرده اند. اینکه علم سنجی یک حوزه فرارشته ای، میان-رشته ای، و یا چندرشته ای است در پژوهش های بسیار فراوان پیشین چندان مورد توجه نبوده است. در این پژوهش، با استفاده از یک رویکرد علم سنجی به بررسی مقالات منتشرشده با عنوان علم سنجی پرداخته می شود و نتایج آن در قالب پاسخ پرسش های زیر ارائه می گردد: 1) آیا علم سنجی رویکردی میان رشته ای است؟ 2) سهم حوزه های علمی گوناگون از مقالات علمی با عناوین علم سنجی چقدر است؟ 3) تحولات اخیر علم سنجی به کدام سمت وسو سیر می کند؟ داده های این پژوهش از پایگاه «وب آوساینس» استخراج گردید و براساس آن به ترسیم ارتباطات حوزه های علمی گوناگون در تولید مقالات با عنوان علم سنجی پرداخته شد. نتایج نشان می دهد مطالعات علم سنجی را می توان در زمره مطالعات میان رشته ای قلمداد کرد که بیشتر در سیطره دو رشته علوم کتابداری و اطلاع رسانی و علوم رایانه قرار دارد. همچنین، سهم حوزه های علمی گوناگون از مطالعات علم سنجی یکسان نیست و بیشترین میزان مقالات منتشرشده با این رویکرد، به دو حوزه علمی پیش گفته تعلق دارد. گفتنی است سال های 2006 تا 2010 پررونق ترین دوره زمانی انتشار مقالات با عناوین علم سنجی است. در این سال ها، حوزه های علمی به مطالعات علم سنجی بیشتر روی آورده اند و به احتمال، این مسأله ناشی از توجه کشورهای مختلف جهان به مطالعات سنجش کمّی در حوزه علم و سیاست گذاری و برنامه ریزی برای پیشی گرفتن از یکدیگر است.
به سوی پارادایمی جدید از علم: تآملی انتقادی در باب ماهیت فراعلمی الگوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
تعیین روابط علّیتی شاخص های توسعه ای علم و فناوری در بخش خصوصی صنعتی به کمک فرآیند تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله هدف اصلی بررسی ارتباط علّی و معلولی میان شاخص های کارایی در حوزه علم و فناوری مورد استفاده بخش خصوصی صنعتی بر پایه کارت امتیازی متوازن می باشد. بررسی میزان حمایت سازمان های توسعه ای وزارت صنایع و معادن در توانمندسازی بخش خصوصی در حوزه علم و فناوری بر اساس رویکرد کارت امتیازی در چهارجنبه بوده که در قدم اول شاخص های ارزیابی بر اساس مطالعات میدانی و در نهایت تهیه پرسشنامه هایی دوطرفه در این سازمان ها بدست آمده است. این شاخص ها در دسته هایی به نام موضوعات راهبردی در وجه مورد نظر گروه بندی و ارتباط اولیه مفهومی میان آنها ترسیم گردید. در قدم بعدی روابط بین هر یک از این موضوعات به کمک مفاهیم آماری اعتبارسنجی و در نهایت مسیرهای اجرایی اولویت بندی می گردند. این تحقیق به مدیران کمک می کند مدیریت شاخص های کلیدی در رسیدن به موفقیت را شناخته و مسیرهای بحرانی و نحوه غلبه بر مشکلات را مشخص کنند.
بررسی نقش و جایگاه میان رشته ای در رابطه دانشگاه و صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی سیاستگذاری ها در حوزه توسعه علوم و پژوهش و میزان اثر بخشی آنها
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی معرفت شناسی علم،تعریف علم، تاریخ علم، مرزگذاری علم با غیر علم علم سنجی و تعامل علم و جامعه
- حوزههای تخصصی علوم انسانی نظام آموزشی در حوزه علوم انسانی کارویژه های دانشگاه به مثابه یک نهاد مستقل و آسیب شناسی آن
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش و جایگاه میان رشته ای در رابطه دانشگاه و صنعت نوشته شده است. با بررسی فرایند تولید علم و مرور هر سه پارادایم موجود در جامعه شناسی علم، پارادایم اخیر تولید علم، رابطه دانشگاه و صنعت را به عنوان یکی از الگوهای تولید علم معرفی می نماید. اما ارتباط دانشگاه با صنعت یک رابطه ساده و بی چالش نبوده و مطالعات انجام شده در این زمینه گویای این مسئله است. از طرفی دیگر آموزش و انجام پژوهش های میان رشته ای نیز در سال های اخیر رونق گرفته است. با بررسی عوامل موثر بر انجام کار میان رشته ای و محدودیت های موجود در آن این نتایج بدست آمد که چالش های موجود بر سر راه ارتباط دانشگاه با صنعت، مواردی هستند که جزو عوامل موثر بر کار میان رشته ای تلقی می شوند و عدم وجود این عامل ها باعث اخلال در کار میان رشته ای و ایجاد چالش در رابطه دانشگاه و صنعت شده است. بنابراین تاکید بر کار و پژوهش های میان رشته ای می تواند قسمت عظیمی از چالش های موجود در رابطه دانشگاه و صنعت را بر طرف کند.