در ادیان مختلف همواره اموری به عنوان مقدس وجود داشته که پاسخگوی بنیادی ترین نیازهای انسان که توجه و اشتیاق برای رسیدن به «کمال مطلق» و تقرب و توسل به اوست، می باشد. از اینرو در جوامع امروز که نیاز به آرامش روانی و معنویّات بیش از پیش احساس می شود؛ مناظر مقدس شهری به عنوان بخشی از مناظر فرهنگی، عجین شده با آداب و رسوم و آیین و مذهب جوامع شهری، توانسته است با سوق دادن انسان از مادیات به سوی معنویّات در ارتقاء ارزش ها و اعتقادات سهم به سزایی داشته باشد. بررسی ها نشان می دهد افراد در مواجهه با این مناظر می توانند شاهد فنومن یا پدیدارهایی باشند که به فضا یا منظر مقدس معنا داده و در مواجهه با ذهن، ایجاد مفهوم خاص نمایند. بنابراین، نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و منظر پیرامون خود، در بهره مندی از آرمان های مطلوب او بسیار اثر گذارند. از طرفی فرآیند طراحی با نگاهی پدیدار شناسانه در مناظر مقدس، این امکان را مهیا ساخته تا با دیدن این مناظر، نسبت به ادراک فضا، تقویّت حس مکان و هویّت بخشی به منظر پرداخته و بدین گونه موجبات حفظ و ارتقاء ارزش های فرهنگی و مذهبی را در جوامع بشری به وجود آورد. هر پدیدار با ایجاد معانی و مفاهیم گوناگونی که در ذهن انسان شکل می دهد، با محیط و فضاهای پیرامون خود ایجاد رابطه کرده و همین ارتباط می تواند زمینه ای برای شکل گیری، به تصویر کشیدن و به طور کلی، به عینیت بخشیدن فضاها، فراهم آورد. در ادامه پدیدارهای نشأت گرفته از ذهن و تجربه ناظرین در برخورد با این مناظر مورد بررسی قرار گرفت که برای هر یک شاخصه هایی درنظر گرفته شد. این تحقیق با رویکرد پدیدار شناسانه و روی هم گذاری موارد شناسایی شده منطبق با نیازها و خواسته های استفاده کنندگان و زائرین، نسبت به معرفی و تعیین فضاهای مورد نیاز این پدیدارها، گام برداشتهو نشان می دهد می توان با استفاده از روش مذکور و تعیین شاخص های طراحی، مناظر مقدس را در قالب فضاهایی مشخص نظیر فضاهای معنوی، یادمانی، تعاملات جمعی، نیایشی و فضاهای مکث، معرفی و ارائه نمود.
سیاست شهری در تاریخ معاصر ایران به ویژه در عرصه فضاهای عمومی شهری به باور متخصصان و صاحبنظران شهرسازی یک دوره تحولآفرین و در عین حال سرآغاز عصر نوین در تاریخ شهرسازی ایران محسوب میشود. تحولات مربوط به فضاهای عمومی شهری در مقطع سالهای 1299 – 1320 ش. در نهایت خود را به عنوان یک تحول الگویی به نمایش نهاد. پژوهش پیش رو در راستای پاسخگویی به این پرسش اصلی بوده که ""سیاست شهری این دوره در زمینه فضاهای عمومی شهری چگونه بوده است؟""
پژوهشهای انجامشده در حوزه تاریخ معاصر غالباً حول موضوعات سیاسی متمرکز بوده و کمتر به مقولات اجتماعی توجه داشته است. حال آنکه انجام چنین تحقیقاتی با توجه به ایده ""گذشته، چراغ راه آینده"" و نیز این تفکر که ""تاریخ، تمشناسی و یا ریشهشناسی تحولات اجتماعی روز است""، نه تنها به بخشی از نیازهای هویتی جامعه ایرانی پاسخ خواهد داد، بلکه میتواند مورد استفاده طراحان و مدیران عرصههای سیاست شهری و به خصوص در مقولة مهم فضاهای عمومی شهری قرار گیرد که امروزه به عنوان یک نیاز حیاتی و مبرم در زندگی اجتماعی بشر خودنمایی میکند.
این مقاله بر این فرض استوار است که سیاست دولت ایران در فاصله سالهای 1299 تا 1320ش. برای ایجاد تأثیر عمیق در زندگی مردم و انجام تحول و تجدد در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منجر به شکلگیری فضاهای جدید شهری شد که منعکسکننده نمادهای تحول مذکور بودند.
شرایط اسفبار فضاهای شهری در عصر قاجاریه زمینه تحول در دورة بعدی را فراهم آورد. اقدامات و تحولات صورت گرفته در سالهای مورد اشاره نخست مبنای خود را در وضع قوانین و مقررات یافته و سپس تمرکز خود را در عرصههای اجرایی قرار داد. البته همچون هر اقدام نو و تحولگرا، سیاست شهری این دوره به رغم به تأثیرگذاری بسیار با موانع، واکنشها و نقدهایی درخصوص کاهش مشارکتهای مردمی، تخریب نمادها و نشانههای شهری روبرو بوده است.
قالی بافی ، هنری اجتماعی است که در اقتصاد ملی کشورهایی چون ایران و ترکیه نقش مهمی را از گذشته تا کنون ایفا نموده و با توجه به تقاضای زیاد این کالای هنری ، اشتغال فراوانی را در زندگی روزمره ی مردم این دو کشور ایجاد نموده است . علی رغم وجوه مشترک و فراوان بین قالی دو کشور ، وجه تمایز گوناگونی نیز وجود دارد که با توجه به رقابت ترکیه با ایران در این زمینه ، می تواند برای شناسایی این تفاوت ها کمک کرده و احیانا زمینه های این رقابت را فراهم سازد . لذا در این مقاله سعی شده با روش اسنادی و تاریخی و همچنین با استفاده از شیوه ی تحقیقی - کتابخانه ای به مطالعه و کنکاش در وجوه اشتراک و افتراق هنر صناعی قالی بافی ایران و ترکیه پرداخته شود ...