محمدعلی خبری

محمدعلی خبری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

نسبت هنر و جاودانگی در هستی نگری ویتگنشتاین و کاربست آن در معناباختگی انسان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۹
تصور اینکه زندگی عاری از معنی و مرگ پایان همه چیز باشد، موجب می شود هستی دیگر در نظر انسان، چندان زیبا و ارزشمند جلوه نکند. ویرانگری زمان, دشواری های زندگی و هراس از مرگ از جمله عواملی است که باعث ایجاد حس سرخوردگی و رواج اندیشه های معناباخته در دنیای امروز شد. در مقابل عده ای از متفکرین با تاکید بر معناداری و جاودانگی زندگی, درصدد یافتن راه حلی ملموس برای دردهای وجودی آدمی و معنا بخشیدن به هستی او می باشند. در این راستا, نظریات ویتگنشتاین متقدم و شیوه جهان نگری او از منظر جاودانگی مورد تامل واقع شد. با نگاهی به دغدغه های عمیق اگزیستانسی و بررسی پویش های اندیشه ای وی، نقش «زیبایی شناسی» و «اخلاق» در مساوقت با یکدیگر, به عنوان بنیادی ترین مؤلفه های معنابخش به زندگی, در ساختار فلسفی او انکار ناشدنی است. چنانکه در غالب فرازهای اندیشه ای او می توان ردپایی از این دو عامل را با محوریت «نگاه ازلیِ سوژه متافیزیکی» در بنیان نهادن زندگی معنادار و غایتمند مشاهده نمود. مبتنی بر این نظرگاه هنر به عنوان والاترین شیوه نمایاندن ارزش های حقیقی زندگی و راه حلی برای عبور از دشواری های آن مورد توجه قرار می گیرد. زندگی که در نگاه ویتگنشتاین امتدادی ابدی می یابد.
۲.

معراج سلطان محمد و ﺑرگرفتگی آن در سه نقاشی معاصر ایران با رویکرد بیش متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۳۷
مروری بر تاریخ هنر نقاشی نشان از توجه هنرمندان به دیگر آثار هنری از پیش موجود و اقتباس و الهام یا کپی برداری از آنها دارد. این امر به دلایل مختلفی انجام می پذیرد که از مهمترین آنها می توان به شیوه های آموزش و تجربه اندوزی یا نقد و تفسیر اشاره کرد. هنرمندان و نقاشان معاصر ایرانی نیز امروزه با الهام از دیگر آثار هنری به ویژه نگارگری سنتی به خلق آثار نوین می پردازند که می تواند عاملی در پیوستگی هنر معاصر با هنر سنتی ایران و انتقال مضامین و تجارب و سنت های هنری گذشتگان باشد. هدف از این پژوهش بررسی نحوه برگرفتگی سه نقاش معاصر از نگاره معراج سلطان محمد تبریزی و تجارب و مضامین به کاربرده شده ایشان برای خلق اثرو معنای نوین از این نگاره است و به این پرسشها پاسخ میدهد: چه رابطه ای میان نگاره سلطان محمد و آثار اقتباس شده از آن وجود دارد؟ روابط بیش متنی در هر یک از این آثار از چه سازوکاری برخوردار است و چگونه معنای جدید تولید کرده اند؟ برای این منظور از روش بیش متنیت ژنتی و گونه شناسی این روابط استفاده خواهد شد تا بتوان به مطالعه، تدقیق و تحلیل نمونه هایی از هنر معاصر ایران پرداخته و از ویژگیهای آن رمزگشایی کرد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و با گردآوری اطلاعات از طریق منابع اسنادی و مطالعهٔ کتابخانه ای و نیز مشاهده مستقیم آثار هنری صورت پذیرفته است. در نهایت مشخص می شود که نقاشان معاصر با الهام و برگرفتگی از یک نگاره و تغییر در کیفیت و کمیت آن و با بهره گیری از داده های هم زمانی، می توانند آثار متعدد و نوینی در قالب و سبک شخصی خود بیافرینند که ضمن پیوند با سنت نگارگری ایرانی اسلامی، بازتاب دغدغه ها و جهانبینی هنرمندان معاصر باشد.
۳.

برگرفتگی های نقاشی معاصر ایران از یک نگاره بهزاد (گریز یوسف از زلیخا)

تعداد بازدید : ۵۰۳ تعداد دانلود : ۳۶۹
بررسی روابط میان متن ها که از دیر باز توجه محققان را به خود جلب کرده بود در قرن بیستم به شکل نظام مند و جدی در قالب نظریه بینامتنیت توسط کریستوا  و بارت مطرح و نظریه پردازی شد. ژنت با بهره گیری از نظرات کریستوا انواع روابط میان متن ها را با عنوان ترامتنیت نامگذاری و آن را به پنج گونه تقسیم کرد که بیش متنیت یکی از آنهاست. مقاله حاضر در دو بخش مباحث نظری و نقد عملی،  نخست به بررسی و شرح روابط بیش متنی از منظر ژرار ژنت و گونه شناسی این روابط متنی می پردازد. و سپس در بخش دوم سه نقاشی از آثار نقاشان معاصر ایران با رویکرد بیش متنیت تحلیل می شوند. علت انتخاب این سه نقاشی توجه و برگرفتگی آنها از یک نگاره بهزاد به عنوان پیش متنی واحد بود که زمینه لازم برای بحث و تحلیل بیش متنی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی داده های برآمده از مطالعه کتابخانه ای درباره بیش متنیت، و مشاهده آثار، از مفاهیم مورد توجه در بررسی و مطالعه نقاشی معاصر ایران بهره خواهد گرفت. تحلیل این آثار تلاشی به منظور رمزگشایی از آنها و یافتن الگوی مناسب برای توصیف، نقد و تحلیل هنر معاصر ایران و ارتباط آن با هنر سنتی گذشته است.
۴.

گونه شناسی و موقعیت های روایی در قصه های قرآن از منظر ژپ لینت ولت (قصه حضرت نوح، حضرت صالح، اصحاب فیل، اصحاب کهف از کتاب محمد محمدی اشتهاردی)

تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۲۹۲
قصه های قرآن را می توان از جنبه های روایی بررسی کرد. ژپ لینت ولت از نظریه پردازانی است که تعریف خود را بر پایه کنش گران از یک سو و راوی و مخاطب از سوی دیگر پایه ریزی کرده و بر تقابل دوتایی بین سطح عمل روایت (یعنی آن جایی که راوی و مخاطب قرار دارند) و سطح کنش گران (یعنی در زمان و مکان کنش گران) اشاره داردکه می توان قصه های قرآن را  از این منظر مورد تحلیل قرار داد. در این تحقیق، دو قصه از قصه های پیامبران (قصه حضرت نوح} و حضرت صالح}) و دو قصه از قصه های غیر پیامبران (اصحاب فیل و اصحاب کهف) به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش تحقیق در این مقاله، تحلیل روایت است، که بعد از بررسی های انجام شده در این چهار قصه، این مطلب برای ما آشکار شد که دنیای داستان در هر چهار قصه به صورت همسان است و گونه شناسی روایی این قصه ها به صورت متن نگار می باشدکه قصه از پرسپکتیو و جهت راوی -کنش گر (خداوند) برای مخاطب (حضرت محمد,) بیان می شود و راوی – کنش گر سعی دارد با استفاده از کلمات و واژگانی مخاطب را به این مطلب سوق دهد که ایمان آورندگان در سایه یاری حضرت حق بر گروه باطل غلبه پیدا می کنند و این قصه ها دارای صدق و واقعیت تاریخی هستند.
۶.

بررسی حکمت و زیبایی قصه یوسف(ع) در قرآن کریم

تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۵
قرآن حاوی گفتارهای ارزنده ای است که برخی در قالب قصه و سرگذشت بیان شده است. موضوع ها و داستان های قرآن مجید از وجوه گوناگون، همواره مورد توجه پژوهشگران در عرصه های مختلف قرار گرفته است. این مقاله به بررسی حکمت و زیبایی در قرآن، بر اساس وی ژگی های حکمت محور بودن قصه یوسف و جایگاه زیبایی شناسی قرآنی در این قصه می پردازد. این پژ وهش با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی قواعد حاکم بر حکمت و زیبایی در قرآن کریم پرداخته، این قواعد را با شخصیت یوسف (ع) در قرآن مقایسه می کند نتیجه تحقیق حکایت از آن دارد که قصه حضرت یوسف (ع) یک قصه حکمت محور شناخته شده و با قواعد حکمت در قرآن مطابقت دارد.
۸.

تحلیل عناصر داستانی قصه حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم

کلید واژه ها: داستان قرآن عناصر داستانی قصه حضرت یوسف

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی قصص قرآنی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک داستانهای بلند منثور
تعداد بازدید : ۸۴۵۱ تعداد دانلود : ۳۳۵۷
"در قرآن کریم سرگذشت بسیاری از پیامبران با قصه بیان می شود. از جمله قصه یوسف (ع) که به زندگی این پیامبر می پردازد. این سوره صد و یازده آیه دارد. سه آیه نخست و ده آیه آخر غیر داستانی و آیات دیگر بدون آنکه آیه های غیر داستانی، تسلسل آنها را برهم بزند، داستان را بیان می کنند. هدف قرآن داستان پردازی نیست، ولی این سوره بسیاری از جنبه ها و عناصر داستانی متعارف در ادبیات داستانی را دارد. هدف این مقاله بررسی فراوانی عناصر داستانی، در این قصه است. مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و طی آن به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار، اندیشه (تم و موضوع)، کشمکش، شخصیت، شخصیت پردازی، گفت و گو، زمان و مکان می پردازد. قصه یوسف، تنها قصه قرآن کریم است که از ابتدا تا انتهای آن، در یک سوره آمده است. در این قصه با بهره مندی از فنون عناصر داستان پردازی نوین، اهداف والای قرآن کریم، آشنایی با فرهنگ مذهبی، تعلیم، تربیت، هدایت و عبرت آموزی انسان، در قالب یک داستان بیان شده است. پرداخت عناصر داستانی در این قصه به گونه ای است که مخاطب در برخورد با آن به مثابه یکی از شخصیت های داستان حضور فعال دارد"

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان