فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
فضاهای خاکستری که تحت تاثیر روابط قدرت و سرمایه و دو گانه انگاری های رسمی/غیررسمی در یک حالت موقتی بودن دائم همواره در انتظار اصلاح شدن هستند، همانند سایر نواحی شهر دارای طرح های توسعه شهری می باشند اما آنچه که در حال اتفاق است این است که این فضاها نه همانند ضوابط و مقررات طرح های توسعه شهری بلکه به شیوه ای دیگر یعنی برنامه ریزی شورشی در حال شکل گیری هستند. از این رو، هدف این پژوهش آن است که نشان دهد چگونه تولید فضا در فضاهای خاکستری نه صرفا از طریق فرآیندهای رسمی برنامه ریزی فضایی بلکه همچنین از طریق برنامه ریزی شورشی در حال شکل گیری است. این پژوهش با رویکرد برساخت گرایی اجتماعی و تحلیل گفتمان انتقادی دو گفتمان رایج را شناسایی کرده است. نخست گفتمان غالب که از طریق قدرت-دانش سعی بر ایجاد فضاهای دعوت شده است و گفتمان آلترناتیو که با برنامه ریزی شورشی سعی بر ایجاد فضاهای خلق شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با وجود تهیه طرح های متعدد توسعه شهری و محله ای برای محله آبکوه، تولید فضا در این محله تحت تاثیر مولفه های برنامه ریزی شورشی رخ داده است. ساکنان این محله ها در کمبود عرضه مسکن در توان مالی، خود توانسته اند مسکن حداقلی برای زندگی خود تامین کنند و حداقل انتظار از مدیریت شهری تامین تاسیسات و تجهیزات شهری و خدمات در سطح محله است.
تحلیل معنای قالیچه محرابی «سلیمان نبی» با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
99 - 108
حوزه های تخصصی:
با خوانش متون هنری به شکل نظام مند، می توان اندیشه ی دوره ای که اثر هنری در آن خلق شده است را بهتر شناخت. از جمله این متون، قالی و قالیچه های محرابی است که در دوره صفویه جایگاه ویژه ای دارد. اکثر قالیچه های محرابی در دوره صفویه با آیه آمن الرسول یا آیه الکرسی آغاز می گردد؛ ولیکن در این بین تعدادی قالیچه موجود است که با نام سلیمان قسمتی از آیه 30سوره نمل آغاز می گردند. حال پرسشی که مطرح می شود این است، چرا در دوره ای خاص این متن جانشین دیگر متون می شود؟ برای رسیدن به پاسخی مطلوب، نیاز است معنای متن دریافت گردد. این گذار از صورت ظاهریِ قالیچه و درک معنای نهفته در آن، فرایندی است که به روش آیکونولوژی قابل تحصیل است. پس از مطالعه قالیچه به روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات با توجه به اسناد موجود در کتابخانه و سایتهای اینترنتی و با روش آیکونولوژی، شبکه ای از معانی ایجاد می گردد، که در ارتباط با کل اثر می تواند بیانگر تفکرات آیینی- اسطوره ای با مفهومی اسلامی باشد. بنابراین به نظر می رسد حضور نام سلیمان در آستانه در کنار قسمتی از سوره انعام و فرم محراب علاوه بر مفهوم عروج، دلالت به مفهوم شهریاری در مفهوم ایرانی-اسلامی آن و مشروعیت بخشی به حکومت پادشاهان صفوی را دارد.
ارزیابی تاثیرات شاخص های جغرافیایی انسانی و طبیعی معماری قلعه زیویه
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
150-161
حوزه های تخصصی:
غرب ایران در هزاره اول قبل از میلاد سرشار از رخدادهای تاثیر گذار در زمان حکومت های آشور و اورارتو بود. در این میان نیاز به دفاع از سرزمین، ماناها را مجبور به ساخت بناهای مستحکم برای جلوگیری از غارت و تخریب کرد. در این زمان، سازه ای بزرگ در محلی موسوم به (تپه زیویه) ایجاد شد که از طرف محققین به عنوان (قلعه) یا (کاخ - دژ) معرفی شده است. در تحقیق حاضر که با روش، تحلیلی - تطبیقی و روش وزن دهی انجام می شود، در تلاش هستیم وزن تاثیرگذاری هریک از این فاکتورها را در معماری قلعه زیویه مشخص کنیم تا ضمن شناخت تخصصی این اثر معماری فاخر، ویژگیهای جغرافیایی انسانی - طبیعی منطقه زیویه شهرستان سقز را بشناسیم و از این داده ها در طراحی آثار مخصوص این منطقه استفاده نماییم. برای انجام این کار برداشت های میدانی از پلان معماری انجام گرفته است. در نهایت با استفاده از نظرات متخصصین فاکتورها وزن دهی می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ترکیبی از فاکتورهای جغرافیای طبیعی و انسانی بر مکانیابی، طراحی و معماری زیویه تاثیر گذار بوده که از میان عوامل طبیعی، توپوگرافی و اختلاف ارتفاع حایز رتبه اول و از میان عوامل انسانی، فاکتور امنیت بیشترین وزن را داشته است.
رویکردهای طراحی معماری و نظریه های بنیادین برای کاربران مبتلا به اختلالات طیف اتیسم
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
87-94
حوزه های تخصصی:
طراحی و ایجاد محیطی متناسب با نیازهای کاربران در قلمرو معماری قرار می گیرد؛ امروزه با بالا رفتن سطح آگاهی جامعه از تاثیر کالبدی محیط زندگی بر آسایش و کیفیت زندگی انسان، نیاز به طراحی و ساخت فضاهای معماری متناسب با ویژگی های جسمی و روحی کاربران، به ویژه برای کاربران با نیازهای خاص نظیر مبتلایان به اختلالات طیف اتیسم که تعداد و حضور آنها در جامعه رو به افزایش است؛جهت افزایش بهره وری،ارتباط و بروز رفتار سازگارانه بیش از پیش احساس میشود.بنابراین ضروری است که معماران راه حل های طراحی جهت پاسخگویی به نیازهای حسی خاص کاربر اتیسم مشابه راه حل های تدوین شده برای افراد با معلولیت های حرکتی و بصری ایجاد کنند وآنها را نباید مجبور به سازگاری کامل با محیط های فعلی موجود کرد و تحت هیچ شرایطی،معماری مسائل حسی که افراد مبتلا به اتیسم در محیط برای یادگیری و پیشرفت نیاز دارند را نباید نادیده بگیرد. این مقاله براساس مطالعات کتابخانه ای یک پژوهش کاربردی با هدف معرفی و تفصیل رویکرد های طراحی معماری و نظریه های بنیادین جهت طراحی و ایجاد محیط متناسب با نیاز ها و مسائل حسی خاص کاربران مبتلا به اتیسم میباشد و از آنجایی که در کشور ایران اکثر مراکز آموزشی و توانبخشی فضاهایی مسکونی هستند که تغییر کاربری داده اند و با استانداردهای جهانی فاصله زیادی دارند؛ معماران و طراحان میتوانندبرای دستیابی به اهداف خود یعنی طراحی کارآمد منطبق با نیازها و افزایش کیفیت بهره وری این دسته از کاربران خاص در تمام مکان ها اعم از آموزشی و مسکونی و...این مبانی را مد نظر قرار دهند. در پژوهش حاضر رویکردهای طراحی مناسب برای این افراد شامل رویکرد طراحی حسی(توسعه مهارت)،عصبی-معمولی(انطباق با شرایط روزمره)و تغییر تئوری تحریک حسی(ترکیب دو رویکرد طراحی حسی و عصبی-معمولی) و نظریه های بنیادین شامل رفتارمحیطی،درمانی محیطی،گشتالت،ادغام حواس،کوری ذهن وعملکرد اجرایی که به شناخت نیازهای خاص کاربر مبتلا به اتیسم در تعامل با محیط اطراف میپردازد؛مورد بررسی قرار میگیرد.
طراحی خانه موسیقی سنندج با تاکید بر نقش موسیقی فولکلور در معماری
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
21-38
حوزه های تخصصی:
بشر همواره در طول تاریخ به تلاش های گوناگون دست زده تا باورها و آرمان های انسانی خویش را در قالب اشکال مختلف بیان و به دیگران منتقل کند. بی تردید تاکنون اهمیت هیچ یک از تلاش ها به اندازه هنر، در نمایان ساختن جوهر پندار و اندیشه انسان و فرهنگ او امکان پذیر نگشته است و هنرهای گوناگون همچون موسیقی، نقاشی، معماری، مجسمه سازی، رقص، تئاتر و غیره به مثابه یکی از راه های بیان دانش و اشتیاق بشری نقش ارزنده ای در بافت کلی فرهنگ و جامعه بزرگ بشری ایفا کرده است. در طول تاریخ موسیقی از جمله هنرهای جدانشدنی انسان بوده و حضور در فضاهای آکنده با موسیقی بخشی از فعالیت های آگاهانه انسان در جوامع بشری بوده است. بطوریکه اولین جرقه های نزدیکی دو هنر معماری و موسیقی و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن ها بر یکدیگر را گوته در اذهان مردم روشن ساخت. به گفته گوته یک فیلسوف برجسته معماری را به موسیقی منجمد تشبیه کرد. در راستای مطالب فوق پژوهش هدف از پژوهش حاضر طراحی خانه موسیقی سنندج با تأکید بر نقش موسیقی فولکلور در معماری می باشد که با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی به انجام و طراحی پژوهش پرداخته شد.
بازشناسی تحلیلی نقش مربع در شکل گیری فضاهای معماری ایران در دوره صفویه
حوزه های تخصصی:
معماری ایران در ادوار مختلف تاریخی، همواره الگوهایی نمادینی در اجزای خود را متجلی ساخته است. به کارگیری فرم های هندسی که شاخصترین آن ها فرم مربع بوده است، در معماری ایرانی از دیرباز مرسوم بوده و با تأمل و تعمق در سیر تحول معماری از دوران کهن تا کنون، میتوان دریافت که به کارگیری این فرم در باورها و نگرش مردمان این سرزمین ریشه دار بوده است. در عصر صفوی که یکی از دوران باشکوه معماری ایران به شمار میرود. معمار ایرانی با توجه به تحولات اعتقادات مردمی در پی رسمی شدن مذهب شیعه جعفری و به تبع آن تقویت اصول و مبانی دین مبین اسلام در ایران، عنایت بیشتری نسبت به ارتباط میان دو عالم انفسی و آفاقی داشته و هر یک را با نشانه مفهومی و هر نشانه را با هندسه و فرمی شاخص تعریف و هویتی ریشه دار را احیاء نموده است. به کارگیری هندسه مربع در تهرنگ، نماها، نقوش و احجام بناهای دوره صفوی، ریشه در بنیان های فکری و اندیشههای عرفانی معماران و حاکمان آن زمان دارد. که به نظر می رسد این موضوع با معماری کهن و رابطه هندسه مربع با تفکرات معماری در دوران باستان بی ارتباط نبوده است. هندسه مربع در ابنیه صفوی به میزان قابل توجهی نسبت به سایر ادوار پیشین و پسین مورد استفاده قرار گرفته است. به گونهای که این فرم هندسی را میتوان در کلیه آثار این دوره در فرم بنا یا نقش و نگارههای آن ملاحظه نمود. در این پژوهش سعی شده تا ضمن تحلیل خصوصیات هندسی و میزان اهمیت مربع در تاریخ معماری ایران، بررسی گردد که این شکل هندسی چه جایگاهی در تعریف و تکوین فضاهای معماری ایران در دوره صفویه داشته است. روش تحقیق این مقاله از نظر نوع، کیفی و از لحاظ روش، توصیفی تحلیلی، با استفاده از منابع کتابخانه های علمی تخصصی معماری شهرسازی و مطالعه وبسایت های علمی پژوهشی دانشگاهی و مرکز اطلاع رسانی علوم و فن آوری بوده است.
ارزیابی نقش فضای باز مجتمع های مسکونی بر ایجاد حس امنیت ساکنین با تاکید بر رویکرد CPTED (نمونه موردی: مسکن مهر رشت)
حوزه های تخصصی:
امنیت به عنوان یکی از شاخص های مهم کیفیت زندگی شهری و به عنوان عاملی روانی موثر بر کشش و جذابیت فضای عمومی مورد توجه می باشد. مسکن به عنوان یک عنصر تعیین کننده در سازمان اجتماعی، در شکل گیری هویت فردی، امنیت، روابط اجتماعی و اهداف جمعی افراد نقش مؤثّری دارد. با توجه به تحولات اقتصادی و فرهنگی - اجتماعی معاصر و هم چنین افزایش سرعت شهرنشینی، ایجاد مسکن در قالب مجتمع های مسکونی در راستای پاسخ گویی به نیاز طبقات مختلف مردم از مهم ترین چالش های کشورهای کمتر توسعه یافته از جمله ایران است. در همین راستا و به دلیل کمبود مسکن و گرانی آن جهت تامین مسکن اقشار آسیب پذیر مجتمع هایی در قالب مسکن مهر شکل گرفتند. نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی و توجه به جنبه های اقتصادی در مسکن مهر موجب شکل گیری توده های از ساختمان های بی روح و عاری از سرزندگی شده است. یکی از اهداف این تحقیق بررسی مولفه های ادراکی و کالبدی موثر بر امنیت ساکنین در فضاهای باز مجتمع های مسکونی با تاکید بر رویکرد CPTED می باشد. این پژوهش از نوع تحقیق کمی و به روش توصیفی - تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و پرسشنامه صورت گرفته و تحلیل ها به کمک نرم افزار SPSS انجام شده است. مولفه های موثر بر ایجاد امنیت به 2 عامل کالبدی و روانشناختی- ادراکی دسته بندی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که به طور میانگین ساکنان از امنیت مجموعه مسکن مهر رشت با توجه به مولفه های ادراکی- روانشناختی رضایت متوسط و از مولفه های کالبدی (روشنایی شبانه-رویت پذیری-کنترل ورودی ها-تفکیک مسیرها-کیفیت بصری-خدمات رسانی و...) رضایت کمی داشته اند. در نتیجه میان شاخص های فضای باز و امنیت رابطه مستقیمی وجود دارد. بنابراین، نیاز به بازنگری و توجه ویژه به امنیت فضای باز مجتمع های مسکونی امروزی به عنوان حیاط مشترک و جمعی، در راستای افزایش کیفیت زندگی و ایجاد حس سرزندگی ضروری می باشد. در همین راستا پیشنهاداتی جهت ارتقا امنیت مجموعه نیز طی جدولی ارائه شده است.
بررسی آموزش معماری در دانشگاه های ایران درراستای حل بحران هویت معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
175 - 187
حوزه های تخصصی:
معماری در ایران در دوره معاصر دارای ویژگی های متعددی است که برخی از این ویژگی ها از حافظه تاریخی معماری ایران فاصله زیادی دارد. با توجه به ارتباطات گسترده فرهنگی در نظام جهانی و از میان رفتن بسیاری از عناصر هویت ساز منجر به ایجاد بحران در هویت در عرصه های مختلف شده و هنر معماری نیز از این تحول دور نمانده است. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد چگونگی مدیریت بحران معماری توسط آموزش دانشگاهی است. آموزش معماری یکی از موضوعات مهم و کلیدی در جریان رشد و شکوفایی هنر معماری در ایران و ترسیم آینده معماری ایران به شمار می آید. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. شیوه گردآوری اطلاعات پیمایشی است که از طریق ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش 100 نفر از مجموع اساتید خبره دانشکده های معماری کشور می باشد و حجم نمونه گیری در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 79 نفر است. به دلیل تسهیل در این نمونه گیری پنج دانشگاه معتبر کشور دانشگاه تهران، بهشتی، علم و صنعت، رازی کرمانشاه و کردستان بررسی شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که الگوی اصلی معماری اصیل ایرانی با حل بحران نظام آموزش دانشگاهی کشور ارتباط مستقیم دارد. از سوی دیگر آموزش دانشگاهی و وجود یک الگوی مناسب آموزشی مهم ترین اصول برپایی یک نظام مناسب و برطرف کردن بحران هویت معماری داخلی است. با امحال معماری اصیل ایرانی در نظام آموزش معماری به صورت هویت گرا می توان بحران هویت معماری معاصر کشور را برطرف کرد. اهداف پژوهش: تعین نقش آموزش معماری دانشگاه های ایران در راستای حل بحران هویت معمار معاصرکشور. ارائه رویکردی در آموزش معماری و در جهت بهبود بحران هویت معماری معاصر کشور. سوالات پژوهش: 1.برنامه ریزی نظام آموزش معماری جامع چه تأثیری بر حل بحران هویت معماری ایران دارد؟ مهم ترین رویکردهای آموزش معماری جهت ارتقای دانش معماری دانشجویان کشور و در راستای آن ارتقا معماری دانشگاهی کشور جهت بهبود بحران هویت معماری کشور چیست؟
پدیدارشناسی مفهوم محله با تأکید بر محلات شهر شیراز در دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
33 - 42
حوزه های تخصصی:
ی و ادراک شهروندان از شهر روی داده است. اساس مدیریت شهری شهرهای سنتی و مداخله در آن اجتماع محور و مبتنی بر نظامی اجتماعی بود که پیروِ انتقال صورت گرفته جای آن را متخصصین و مدیران مبتنی بر قدرت/دانش در شهرهای معاصر گرفتند. محله به عنوان یکی از مهمترین ارکان شهر سنتی و اساس شکل گیری شهر تحت کل های کوچک، بستر مداخلات اجتماعی و حس تعلق به مکان را برای ساکنین ایجاد کرده و در واقع وطن هر فرد محسوب می شد. با توسعه های معاصر و تغییرات بنیادین در نظام سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، و گذار به جامعه مدرن، مفاهیم نوینی نظیر منطقه و ناحیه با تقسیمات تخصص محور به منظور مداخله در شهر جایگزین مفهوم محله شد و برساخت اجتماعی شهر تحت مفهومی برخواسته از زمینه با مشارکت مردمی جای خود را به برساخت سیاسی فضاهای شهری تحت نفوذ حکومت مرکزی داد. در حال حاضر پژوهشگران و مدیران در نظر و عمل به دنبال احیای مفاهیمی همچون محله هستند. هدف از این پژوهش بررسی منظر محلات شیراز در دوران گذار از شهر سنتی به شهر معاصر است. پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اساسی است که آیا شکل گیری فضاهای شهری در دوران قاجار مبتنی بر نظام محله ای، منجر به مرزبندی اجتماعی تحت عنوان محله بود؟ آیا تقسیمات محله در ادراک ساکنین و بازتولید فضا مؤثر بود؟ به منظور پاسخگویی به سؤال پژوهش با روش پژوهش اسنادی، نقطه عطف انتقال از شیراز سنتی به معاصر بررسی شده و با رویکردی پدیدارشناسانه، نمود ادراک شهروندان از شهر سنتی شیراز بر مبنای آثار به جای مانده از قبیل اسناد و اشعار، مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که منظر شهر سنتی و تجارب زیسته ساکنین تا اواخر دوران قاجار متفاوت از شیراز امروزی است که در پژوهش ها و اقدامات تخصصی، صرفاً به جنبه کالبدی بافت تاریخی شیراز توجه شده و تنها آثار تجسمی به جای مانده از مقیاس کلان شهری تا مقیاس خُرد هنرهای مستظرفه بدون توجه به تجارب زیسته ساکنین قدیم بررسی می شود. احیای مفاهیمی مردمی نظیر محله و حراست از بافت تاریخی در درجه اول مستلزم نگاهی پدیدارشناسانه به کالبد و معناست که پژوهشگر در فضایی مشابه مخاطب حلول کند و به طور عمیق با پدیده های شهر سنتی نظیر محله مواجه شود.
هویت و اثر بخشی به معماری معاصر ایران با بررسی مفهوم فرم، تحلیل مجموعه فرهنگی هنری ۱۳۳۰
حوزه های تخصصی:
فرم یکی از مفاهیم بنیادین در معماری معاصر ایران است که معماران ایران زمین از گذشته های دور تاکنون تلاش کرده اند آن را در آثار معماری خود به کار گیرند. به وجود آمدن گرایش های جدید در معماری باعث شده توجه به فرم، در معماری معاصر نیز امتداد یابد. در این راستا، نوشتار حاضر به مفهوم فرم و جایگاه ان در معماری معاصر پرداخته است و هدف از نگارش این مقاله بیان هویت و اثر بخشی به معماری معاصر ایران با بررسی مفهوم و جایگاه فرم، با بررسی و تحلیل مجموعه فرهنگی،هنری ۱۳۳۰ در مهاباد به عنوان نمونه موفق در این زمینه معرف کرده ایم.
استیتمنت در نقاشی معاصر ایران از منظر تحلیل گفتمان چندوجهی (مطالعه موردی: نمایشگاه های انفرادی نقاشی در گالری طراحان آزاد، از سال 1385 تا 1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
67 - 82
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: استیتمنت نمایشگاه از جمله وجوه زبانی منفصل از اثر است که در کنار وجه تصویری آثار در نمایشگاه های هنری معاصر، به گفتمانی چندوجهی شکل می دهد. وجوه زبانی و تصویری در قالب یک گفتمان واحد و برای رسیدن به یک هدف با یکدیگر تعامل دارند. امروزه استیتمنت ها بخش انضمامی مهمی از روند خلق، خوانش و یا شکل گیری نمایشگاه ها هستند، به ویژه در موقعیت هایی که دلالت های مفهومی بر معناهای زیبایی شناختی پیشی یابد. بنابراین یکی از مسائل تازه در هنر معاصر کارکرد متن ها و یادداشت های نمایشگاهی و ارتباط آن ها با وجه تصویری گفتمان هنری است. سؤال: کارکرد این متون چیست؟ روابط این بخش از وجه زبانی با وجه تصویری در نمایشگاه و نقش آن ها در ارتباط با کارکرد استیتمنت ها به چه شکلی است؟ هدف: هدف از مقاله پیش رو مطالعه و طبقه بندی روابط افزایشی وجه زبانی نسبت به وجه تصویری در نقاشی معاصر ایران است. روش تحقیق: این مقاله از طریق مطالعه کیفی به بررسی کارکرد اصلی استیتمنت ها توجه کرده و با بررسی کارنماهای انفرادی نقاشی در گالری طراحان آزاد در فاصله زمانی 1385 تا 1395 و با استفاده از چارچوب نظری تحلیل گفتمان چندوجهی، به استخراج و طبقه بندی روابط زبانی (استیتمنت) و تصویری در بافت نقاشی معاصر می پردازد. نتیجه گیری: استیتمنت مؤثر قادر است با افزودن جزییات، وجه تصویری را افزایش دهد و یا از طریق توصیف، آن را تقویت نماید. اما از همه مهم تر می تواند وجه تصویری را گسترش دهد. این رابطه های افزایشی وجه تصویری را زمینه مند کرده که از مهم ترین کارکردهای استیتمنت به عنوان وجه زبانی منفصل است و به سمت یک صورت بندی یکپارچه ارتباطی و فرارشته ای که حاصل فرآیند روابط میان وجوه است حرکت می کند.
مطالعه نقش و جایگاه عالم خیال در جمال شناسی شیخ شهاب الدّین سهروردی
حوزه های تخصصی:
در اندیشه سهروردی، واژه زیبایی به حُسن تعبیر می شود که به جمال و کمال اشاره دارد، پس هر چه در نهایت کمال قرار دارد، زیباست. الگوهای زیبا شناختی که سهروردی در ساختار حُسن و عشق معرفی می کند، به مفهوم خیال باز می گردند. با در نظر گرفتن عالم خیال به عنوان یکی از عوالم چندگانه هستی و قوای انسانی و مظهر دانستن قوه متخیله برای صور خیالی در عالم خیال و وجود رابطه قهر و محبت میان مراتب مختلف هستی، بازتاب صور معلقه آن عالم در روح هنرمند را می تواند معیاری برای کشف ریشه های متعالی هنر اسلامی معرفی کند. اگر عالم خیال نبود و یا اگر بود و صرفاً به مثابه حافظه و نیروی بایگانی، نقش ایفا می کرد، هیچ یک از انحاء هنر صورت نمی بست، هیچ اثر هنری ای شکل نمی گرفت و دیگر زبان دارای رمز و استعاره نبود و ادبیات شعری نیز پدید نمی آمد. با این تفاسیر، هنرمند در این معنا به سانِ یک سالک اشراقی با اشراق در قوه خیال متّصل خود به سوی قوه منفصل حرکت کرده و با راه یافتن به به عالم مثال نغمات و تصاویر مثالی را در جهت خلق اثر هنری به کار می بندد. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که عالم خیال چه نقش و جایگاهی در جمال شناسیِ شیخ اشراق دارد؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد.
مطالعه ای بر گفتمان چندوجهی نوشتار/تصویر در هنر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
141 - 155
حوزه های تخصصی:
امروزه آثار هنری بسیاری با تلفیق وجوه زبانی و تصویری شکل گرفته اند و این شکل از خلق، ارائه آثار و دریافت آن ها را نیز تحت تأثیر قرار داده است. با درنظر گرفتن ارتباط دیرینه زبان و تصویر در هنر و همینطور نظریه های چرخش زبانی و تصویری، هیچ یک به تنهایی قادر نیستند ویژگی های این قسم از آثار و نمایشگاه های هنر معاصر را دربرگیرد. گفتمان چند وجهی نوشتاری و تصویری با مؤلفه های این بخش از هنر معاصر مطابق است. به این ترتیب این مقاله با هدف تبیین تعامل میان وجوه زبانی و تصویری در هنر معاصر از جمله هنر معاصر ایران قصد دارد به این دو پرسش پاسخ گوید که: 1- گفتمان چندوجهی در هنر معاصر به چه معناست؟ و 2- ویژگی های گفتمان چندوجهی در این بافت چگونه است؟ مقاله پیش رو از لحاظ روش، توصیفی و تحلیلی است و ابزارهای پژوهش شامل فیش برداری، مشاهده و مراجعه به اسناد و آرشیو نمایشگاهی می باشد. پاسخ این پرسش ها در قالب نتایج پژوهش به این ترتیب است که گفتمان چندوجهی به معنی مطالعه منابع نشانه شناختی متفاوت از جمله زبان و تصویر در نسبت با یکدیگر است. اگر گفتمان را بر اساس تعریف ون دایک، کاربرد زبان در بافتی خاص در نظر بگیریم، می توان گفت در بخشی از هنر معاصر، با گونه ای از گفتمان چندوجهی زبانی و تصویری روبه روییم. چراکه این بخش از هنر بر خلاف سنت مدرن، نماینده رابطه ناگسستنی زبان و تصویر است. استفاده از تکنولوژی های متنی و بصری این رابطه را به نمایش می گذارد و شبکه ای به هم پیوسته از وجوه و معناها به وجود می آورد. مخاطب نیز در مواجه با این گفتمان از بیننده صرف به بیننده/خواننده بدل می شود. در هنر معاصر ایران نیز شاهد نمونه های بسیاری از همکاری دو وجه زبان و تصویر در قالب یک فرم بیانی تازه و نمایش آثار در بافت نمایشگاهی به مثابه گفتمانی چندوجهی هستیم.
بررسی انشاء مزرعه دولت آباد قم، از آغاز تا اضمحلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انشاء مزرعه دولت آباد قم، از آغاز تا اضمحلال چکیده مزرعه دولت باد در اوایل دوره قاجار توسط شخصی به نام میرزا ابوالحسن خان معروف به سیدکَهَکی در پیرامون قم انشاء شده است. این مزرعه به عنوان یکی از مهم ترین مزارع مسکون تاریخی در فلات مرکزی ایران با الگوی قلاع کشتخوانی شکل گرفت و با استقرار افرادی از قوم لُر بختیاری تا دوره پهلوی دوم و همزمان با اصلاحات ارضی در ایران به فعالیت خود ادامه داد. پس از آن تبدیل به روستا شد و با آغاز مهاجرت مزرعه نشینان به شهرهای اطراف در حال متروکه شدن است. هم اکنون بخش هایی از کشت خوان مزرعه فعال است و بقایای عناصر کالبدی وابسته به آن از قبیل؛ آسیاب، آب انبار، کاروانسرا، قنوات و قلعه کشتخوانی در این مکان دیده می شوند. مسئله اصلی تحقیق روند روبه تزاید فرسایش و نابودی کالبد مزرعه دولت آباد و تغییر هویت آن در سایه فراموشی و عدم آگاهی مزرعه نشینان، مسئولان و جوامع علمی در این باره است. در این تحقیق دو پرسش مطرح می شود؛ مزرعه دولت آباد چگونه انشاء شد ؟ و چه عواملی در انشاء و اضمحلال مزرعه دولت آباد تأثیر داشتند؟ هدف از این پژوهش معرفی مزرعه دولت آباد با واکاوی در گذشته و حال آن است. به این دلیل سعی می شود از رویکرد تفسیرگرایی و رهیافت تفسیری تاریخی برای خوانش اسناد مکتوب و پیمایش آثار مادی استفاده می شود. استفاده از اسناد شفاهی و مصاحبه با مزرعه نشینان کنونی و بازمانده های پیشین در کنار بررسی های علمی و فنی در آثار باقیمانده، ابزارهای اصلی روش تحقیق را تشکیل می دهد. پژوهش و غور در این باره نشان داده است که نظام های کالبدی و کارکردی و زیرنظام های اقتصادی، بهره برداری، معماری، اجتماعی و فرهنگی در انشاء مزرعه دولت آباد نقش داشتند و عواملی چون؛ تغییر مالکیت ها، الغای تیولداری، اصلاحات ارضی دهه 40 شمسی، ایجاد امنیت نسبی در کشور و عوامل زیست محیطی و اقلیمی موجب اضمحلال آن شدند. ثبت این مزرعه در فهرست آثار ملی کشور، اعطای کاربری گذشته در کنار صنایع تبدیلی همگون و استفاده از زمینه های مختلف گردشگری به ویژه فارم توریسم و اگری توریسم می تواند مسیرهایی برای حفاظت از نظام های کالبدی و کارکردی مزرعه دولت آباد در پیرامون قم قلمداد گردد.
بررسی رابطه درون- بیرون و سیر تحولات آن در مساجد ایران ( از آغاز تا دوران صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۳
119 - 138
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه درون- بیرون در معماری مساجد ایران از آغاز تا دوران صفوی می پردازد. هدف، آشکار نمودن این موضوع است که سیر تکاملی معماری مساجد ایران در جهت شکل گیری رابطه ای متعادل میان حوزه درون و بیرون بوده است. به عبارت دیگر معماران ایرانی به کمک راهکارهایی که در یک سیر تاریخی تکمیل شده اند، تلاش کرده اند بنای مسجد را به زمینه مکانی اش پیوند دهند و با حفظ حریم مسجد، پیوستگی فضایی میان درون و بیرون آن برقرار سازند. راهبرد پژوهش، ترکیبی از استدلال منطقی و پژوهش موردی است. در ابتدا با مرور نظریات موجود، معیارهای تعیین کننده نوع رابطه میان درون و بیرون بناها دسته بندی می گردد. از آنجا که این دسته بندی با دیدی تکمیلی و انتقادی انجام می شود، پژوهش حاضر در دسته پژوهش های ثانویه در روش استدلال منطقی قرار می گیرد. مبنای نظری حاصل شده، زمینه ای برای آزمون فرضیه فراهم می آورد. در جهت آزمون فرضیه نمونه هایی از مساجد جامع به عنوان بناهایی که در تمامی دوران ها بیشترین توان جوامع را مصروف برپایی خود کرده اند و بنا بر این بیش از هر گونه دیگر می توانند معماری مساجد را نمایندگی کنند، بر مبنای اولویت هایی انتخاب شده است. مصادیق، بر اساس اسناد کتابخانه ای شامل عکس و نقشه بناها و تغییراتی که در ادوار تاریخی داشته اند، تحلیل شده اند. مشخص می گردد در مساجد اولیه رابطه درون- بیرون بیشتر از نوع تفکیک حداکثری میان این دو حوزه بوده است. در حالی که در دوران های بعدی به تدریج راهکارهایی در طراحی مسجد به کار گرفته می شود که رابطه درون- بیرون را به سوی پیوند هر چه بیشتر میان این دو حوزه سوق می دهند. این راهکارها از سه طریقِ تقویت رابطه بصری، تقویت رابطه حرکتی و تقویت رابطه شکلی- ساختاری، سبب ارتباط و اتصال هر چه بیشتر مسجد به بیرونش گردیده اند.
Introduction of Augmented Reality Ins tances utilizing Matter-Information Hybrid via Technology in Urban Spaces(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۴ - Serial Number ۴۲, Autumn ۲۰۲۱
41 - 50
حوزه های تخصصی:
Today city residents are experiencing a new way of life which is unprecedented ever since the urbanization concept appearance. The continuous demand to build and maintain the real city space with all the well-known problems, alongside the simultaneous management of urgency and the presence of a developing virtual parallel world, has baffled the city's management sys tems and city's residents. One of the proposed solutions is employing a machine approach to solve these related issues. The general purpose of this research is to provide a comprehensive definition of the concept of urban technology synthesis in the area of physical space as an urbanism machine. This inves tigation is a comparative s tudy to allocate and provide a particular paradigm for the introduction of augmented reality ins tances utilizing matter and information combination via technology in urban spaces. After the semantic framework formulation of the mentioned concept, recognition of tools ins tances in the context of nowadays cities have been considered. In the process of this research, the phenomenon of augmented reality has been retrieved, with its definitions and capabilities as tools for the realization of technological synthesis in the context of current cities. Another result of this research is the introduction of some advantages in applying augmented reality in cities.
بررسی تحلیلی نظریه اسکریپت در فرایند القای هنجارها و ارزش ها از طریق طراحی مصنوعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
38 - 48
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه نظریه کنشگر-شبکه، جهان یک نظام از کنشگران است که در آن مصنوعات نیز چون انسان ها در ارتباط با سایر کنشگرها درجه ای از عاملیت را دارند؛ ازاین رو مصنوعات ضمن وساطت کنش های مختلف، باعث تغییر و تحول آنها نیز می شود. عاملیت مصنوعات حاصل نیات سازندگان یا طراحان آنها است. این نیات و مقاصد، توسط برنامه های کنشی که اسکریپت نام دارند، در مصنوعات نگاشته می شوند. برنامه های کنش می توانند حامل ارزش ها و هنجارهای اجتماعی نیز باشند که در این صورت می توانند رفتارها یا کنش های خاصی را به کاربران القا کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی توصیفی تحلیلی نقش اسکریپت ها در رابطه طراح-محصول-کاربر به منظور درک چگونگی القای هنجارهای اجتماعی به وسیله مصنوعات است. این پژوهش به لحاظ هدف یک مطالعه بنیادی-نظری است که در آن، اطلاعات لازم به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده و سپس به شیوه توصیفی مورد تحلیل قرار گرفته است. فرایند پژوهش از استخراج مفاهیم و ارائه تعاریف از ادبیات پژوهشی آغاز شده و پس از تحلیل آنها نمونه هایی از مصنوعات سنتی ایرانی که مشخصاً هنجار یا ارزش خاصی را القا می کنند معرفی شدند. اسکریپت ها و نحوه القای هنجار یا ارزش در هر یک از این مصنوعات نیز بر اساس مبانی نظری تحلیل شد. نتایج این مطالعه وجود اسکریپت ها با هدف القای هنجارها و ارزش های اجتماعی در مصنوعات بررسی شده را تأیید می کنند.
اسطوره کاوی عشق در « به یت خه ج و سیامه ند» از موکریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
62 - 75
حوزه های تخصصی:
در اولین قدم اسطوره یک روایت و داستان به نظر می رسد؛ اما اساطیر حامل راه و روش، اندیشه و پیام های نهفته در لابه لای روایت اند. حقایق نهفته در این روایت ها از بسیاری جهات الگو و روشی بر پایه فرهنگ دیرینه ما، برای زندگی در جامعه امروز ارائه می دهند. فرهنگ غالب و مسلط غرب بر جهان، الگوهای جدید عشق را منتشر می کند و جایگاه عشق را تنزل بخشیده به لذت جسمانی منتهی می کند. این امر باعث بحران روابط انسانی در جامعه شده است. به همین جهت واکاوی الگوهای عشق در فرهنگ گذشته امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. در فرهنگ شفاهی مردمان موکریان، منظومه های داستانی و توصیفی وجود دارد که بیت خوانده می شود. بیت ها را خوش خوانان موکری تنها با آواز و بدون استفاده از هیچ ساز موسیقی به شکل ملحون روایت می کنند. یکی از معروف ترین آنها بیت خدیجه و سیامند است که داستانی عاشقانه و تراژیک بین دو عموزاده را روایت می کند. به منظور بررسی و شناسایی الگوی عشق در فرهنگ کهن مردمان موکریان، شیوه و نحوه رابطه عشق میان خدیجه و سیامند موضوع اصلی این پژوهش قرار گرفت. در واقع باید گفت که اسطوره کاوی عشق، درک صحیح و خوانشی نو از (به یت خه ج و سیا مه ند) در موکریان به مخاطب داده و یکی از الگوهای عشق را در این فرهنگ برای مخاطب روشن کرده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که آیا عشق در روایت مدنظر دارای ساختار مشخص است، آیا نمونه این ساختار در سایر اساطیر ایران و دیگر ملل مشاهده می شود. نتیجه نشان داد که ساختار عشق در این روایت، هدفمند طراحی شده و قابل شناسایی است. همچنین مشابه این ساختار در سایر اساطیر ملل دیگر مشاهده می شود. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای، میدانی، همچنین شبکه جهانی اطلاع رسانی (اینترنت) صورت گرفته است.
مطالعه ویژگی های طرح و نقش، رنگ و بافت قالی های عشایر عرب خمسه اسکان یافته در روستاهای شهرستان سرچهان (مطالعه موردی: طایفه غنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
15 - 33
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: ایل خمسه به همراه ایل قشقایی از ایلات تولیدکننده قالی در استان فارس محسوب می گردد. طایفه غنی از ایل عرب خمسه از معروف ترین طایفه قالی باف این ایل می باشد. این طایفه در طول سه دهه اخیر به صورت خودجوش و هدایت شده در روستاهای شهرستان سرچهان ساکن شده اند. از زمان اسکان تاکنون، قالی بافی در این روستاها ادامه داشته است. این مقاله به دنبال پاسخ دهی به این پرسش هست که وضعیت کنونی قالی بافی طایفه غنی در روستاهای سرچهان از نظر طرح و نقش، رنگ و ساختار بافت چگونه است؟ هدف: شناسایی ویژگی های فنی و فرمی قالی طایفه غنی اسکان یافته در روستاهای سرچهان هدف این پژوهش می باشد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و انتخاب نمونه ها تصادفی بوده است، به جز بخش های تاریخی که از طریق مطالعه کتابخانه ای به دست آمده، بخش اعظم گردآوری اطلاعات مقاله بر پژوهش های میدانی استوار است که از منطقه به دست آورده شده است و در بخش تخصصی این پژوهش ابزار گردآوری اطلاعات کارت مشاهده می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش بر اساس تحلیل ۲۸ تخته قالی نشان می دهد طرح ترنجی، لچک ترنجی، سه ترنجی، چهار ترنجی و چند ترنجی (ترنج دو ردیفه) از اصلی ترین و متنوع ترین طرح قالی این طایفه می باشد که در آن ترنج ها به هم پیوسته و در نمونه لچک دار نیز لچک ها به هم پیوسته هستند، نقوش گیاهی، جانوری و انسانی به شکل هندسی و الگوپذیری از طبیعت پیرامون و همچنین با تکیه بر باورها و اعتقادات آن ها بافته شده، نقوش مرغ و درخت به اشکال گوناگون از بسامد بیشتری برخوردارند. و در نمونه های متأخر از تعدد و تنوع نقوش کاسته شده و نقوش غیرهندسی به صورت طبیعی استفاده شده است. از نظر فنی، ساختار بافت با استفاده از گره متقارن، مواد اولیه پشمی (تار، پود، پرز) و چله کشی ثابت می باشد. الیاف به کار رفته با مواد شیمیایی رنگرزی شده که رنگ زمینه تمام قالی مورد بررسی لاکی بود.
بازخوانی نقش هویت اجتماعی در ساخت فضای جمعی (نمونه مورد مطالعه: میدان نقش جهان اصفهان به مثابه فضای جمعی عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
30 - 43
حوزه های تخصصی:
فضاهای جمعی هر تمدن ازجمله مباحث مهم در تعیین هویت اجتماعی آن عصر است و تاریخ اجتماعی زمینه ای هدایتگر در شکل گیری و موفقیت این فضاهاست. برای بازیابی هویت ازدست رفته اقوام با توجه به حفظ تسلسل هویت تاریخی، می توان به گذشته رجوع و خوانشی مجدد از نشانه ها و معانی نهفته در کالبد نمود. در دوره صفوی علی رغم استفاده از قوه قهریه و تصرف در اموال عمومی در رونداحداث میدان نقش جهان، این فضا پس از مدتی مورداستقبال قرارگرفت که آثار آن تا به امروز باقی است. این مقاله در پی یافتن چگونگی اثرگذاری حکومت صفوی در استحاله معنای فضا و ایجاد هویت اجتماعی فضاهای جمعی است. به عبارت دیگر پرسش از چگونگی ساخت هویت اجتماعی ویژه عصر صفوی و نقش آن در ساخت فضای جمعی مطلوب این پژوهش بوده است . پژوهش حاضر بر اساس مطالعه اسنادی و کتابخانه ای از روش پژوهش تاریخ اجتماعی، به تأثیرات گرایش های اجتماعی در معماری می پردازد. به این منظور پس از معرفی بن مایه فکری حکومت صفوى، نتایج اجتماعیِ حاصل از این اندیشه ها و اثرات آن بر معماری فضای جمعی و مقبولیت اجتماعی آن بررسی قرار می گیرد. این تحقیق بر این فرض استوار است که اقداماتی که از لحاظ سیاسی و فرهنگی در جهت ایجاد یکپارچگی دینی و فرهنگی انجام شده است، بیشترین تأثیر را در هویت بخشی به فضاهای جمعی داشته است. نتیجه حاصل ازین پژوهش روشن ساخت که فضای جمعی عصر صفوی از لحاظ عوامل زمانی شکل گیری شامل سه بعد سیاسی، دینی و سرزمینی و از منظر علت ها در رویه اجتماعی شامل سه بخش نظام مند کالبدی و فضایی و ساخت است و این عوامل منجر گردید که فضاهای جمعی این دوران واجد ویژگی های منحصر به فردی شود که جز در نگاه حاکمان، رفته رفته از دید مخاطبان فضا نیز مشروعیت و هویتی اجتماعی یافت.