ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۶۹۲ مورد.
۳۸۱.

تأثیر ده هفته تمرین مقاومتی همراه با مکمل دهی سیاه دار بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی دیابتی نوع دو عوامل خطرزای قلبی- عروقی مکمل سیاه دار

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۵۵۹
دیابت نوع دو یک اختلال متابولیکی است که عوارض متعددی از جمله بیماری قلبی- عروقی را در پی دارد. برای پیشگیری از عوارض آن روش های مختلفی از جمله تغییر سبک زندگی و اصلاح رژیم غذایی پیشنهاد شده است. در این تحقیق اثر ده هفته تمرین مقاومتی و مکمل دهی سیاه دار بر برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی زنان دیابتی نوع دو بررسی می شود. به این منظور در یک طرح تحقیقی نیمه تجربی 31 زن میانسال مبتلا به دیابت نوع دو با میانگین و انحراف استاندارد سن 76/3±12/41 سال، وزن 9/7±15/79 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 26/2±70/30 داوطلب شرکت در تحقیق شدند و به طور تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین، مکمل، ترکیبی (مکمل+تمرین) قرار گرفتند و به مدت ده هفته پروتکل تمرینی و مصرف مکمل ویژه خود را دنبال کردند. گروه تمرین، برنامه تمرین مقاومتی با وزنه را برای گروه عضلانی اصلی با شدت 40 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه (IRM) سه جلسه در هفته به مدت ده هفته اجرا کردند. گروه مکمل در این مدت روزانه دو کپسول سیاه دار 500 میلی گرمی را در دو وعده صبحانه و ناهار صرف کردند. گروه ترکیبی هر دو برنامه تمرینی و مصرف مکمل را دنبال کردند. گروه کنترل نیز تحت هیچ گونه مداخله ای قرار نگرفت. نمونه های خونی در دو مرحله پیش از شروع تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی برای اندازه گیری متغیرهای تری گلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL) و بالا (HDL)، قند خون ناشتا (FBG) و مقاومت به انسولین انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از آنوای دوراهه ( 4*2) در سطح معنا داری کمتر از 05/0 استفاده شد. براساس نتایج تحقیق حاضر در شاخص های FBG و مقاومت به انسولین در هر دو گروه تمرین و مکمل سیاه دار کاهش معناداری گزارش شد (05/0>P). اما در شاخص های TG، TC، LDL و HDL اثر تمرین معنادار بود، اما تأثیر مکمل سیاه دار روی عوامل مذکور معنادار نبود (05/0<P). ازاین رو به نظر می رسد اجرای تمرین مقاومتی روی نیمرخ لیپیدی و مقاومت به انسولین و مکمل سیاه دار در بهبود عوارض دیابت مؤثر باشد.
۳۸۲.

مقایسه QTc ورزشکاران مرد نخبه، باشگاهی و مبتدی در حالت استراحت و ورزش وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الکتروکاردیوگراف فاصله زمانی QT ورزشکار نخبه ورزشکار باشگاهی ورزشکار مبتدی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۶۵۸ تعداد دانلود : ۵۵۳
از علل مرگ ناگهانی در ورزش طولانی بودن مرحله استراحت قلبی است. هدف از این تحقیق مقایسه QTc از الکتروکاردیوگراف ورزشکاران مرد نخبه، باشگاهی و مبتدی است. نمونه آماری پژوهش 7 ورزشکار مرد قایقران تیم ملی کانو، 10 فوتبالیست مرد باشگاه نیروی زمینی و 10 دانشجوی غیر تربیت بدنی مرد بودند. میانگین و انحراف معیار 27 ورزشکار شامل گروه نخبه: سن 43/2 ± 42/22 سال، قد 29/4 ± 14/182سانتی متر، وزن 16/6 ± 28/81 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 13/2 ± 53/24؛ گروه باشگاهی: سن 48/0± 30/20 سال، قد 27/4 ± 5/177سانتی متر، وزن 44/6 ± 6/71 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 47/1 ± 69/22؛ و گروه مبتدی: سن 93/1 ± 20/20 سال، 71/4 ± 4/176 سانتی متر، وزن 5/7 ± 92/70 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 13/2 ± 77/22 بود. کلیه آزمودنی ها در آزمون بروس تا مرحله واماندگی شرکت کردند. با استفاده از دستگاه الکتروکاردیوگرام ورزشی پیش و پس از آزمون بروس، الکتروکاردیوگراف آنها ثبت شد. پس از محاسبه فاصله زمانی QTc، نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندعاملی و آزمون تعقیبی شفه استخراج شد. نتایج نشان داد که فاصله زمانی QTc در هر دو مرحله استراحت و واماندگی در سه گروه تفاوت معنا دار دارد (001/0> P). همچنین فاصله زمانی QTc در دو مرحله استراحت (001/0> P) و واماندگی (01/0> P) با افزایش سطح ورزشکاری از مبتدی به نخبه افزایش معنا داری را نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که احتمالاً ورزش و سطح آمادگی جسمانی می تواند موجب افزایش دپولاریزاسیون و رپولاریزاسیون بطن و عملکرد قلب شود.
۳۸۳.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر فاکتور رشد فیبروبلاست 21 و آدیپونکتین در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چاقی تمرین هوازی آدیپونکتین فاکتور رشد فیبروبلاست 21

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۷۴ تعداد دانلود : ۴۸۴
هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر فاکتور رشد فیبروبلاست 21 و آدیپونکتین در مردان چاق بود. بدین منظور، 20 مرد چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (سن 34/3±40/29سال، قد 053/0±80/1 سانتی متر، وزن 86/7±10/108 کیلوگرم و شاخص توده بدن 68/1±13/33 کیلوگرم بر مجذور متر) و کنترل (سن 39/2±80/29سال، قد 052/0±79/1 سانتی متر، وزن 16/8±80/106 کیلوگرم و شاخص توده بدن 93/1± 13/33کیلوگرم بر مجذور متر) قرار گرفتند؛ گروه تجربی تمرینات هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب هدف را به مدت هشت هفته انجام دادند. نمونه های خون آزمودنی ها پس از 12 تا 14ساعت ناشتایی پیش و پس از هشت هفته جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس در سطح معنا داری 05/0P≤ تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که هشت هفته فعالیت هوازی موجب افزایش معنا دار فاکتور رشد فیبروبلاست 21 (011/0P=)، آدیپونکتین (000/0P=)، عملکرد سلول بتا (008/0P=) و انسولین (000/0P=) در مقایسه با گروه کنترل شد. همچنین سطوح گلوکز پس از هشت هفته فعالیت هوازی در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنا داری نداشت (05/0P>). براساس یافته های پژوهش حاضر، احتمالاً تمرینات هوازی می تواند با افزایش سطوح آدیپونکتین و فاکتور رشد فیبروبلاست21 و همچنین تغییرات مطلوب در انسولین سرم، به بهبود عملکرد سلول های بتای پانکراس در مردان چاق منجر شود.
۳۸۴.

تأثیر فعالیت بدنی منظم بر تغییرات سطح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز، بهره هوشی و تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهره هوشی فعالیت بدنی کم توان ذهنی تبحر حرکتی عامل رشد عصبی مشتق از مغز

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی رشد حرکتی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۷۳ تعداد دانلود : ۸۷۶
فعالیت ورزشی از طریق تحریک ترشح عوامل رشد عصبی بر عملکرد حرکتی و شناختی اثرگذار می باشد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته فعالیت ورزشی بر سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز و تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی بود. بدین منظور، 40 دانش آموز پسر ( 12 6 سال) کم توان ذهنی آموزش پذیر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه شاهد (20 نفر) و تجربی (20 نفر) قرار گرفتند. برنامه فعالیت ورزشی شامل انجام حرکات ریتمیک مختلف و بازی به مدت 12 هفته و به صورت چهار جلسه 45 دقیقه ای در هفته بود. 48 ساعت قبل از اولین جلسه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از تمامی آزمودنی ها درحالت ناشتا خون گیری به عمل آمد. همچنین، سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز با استفاده از روش الایزا و تبحر حرکتی از طریق مقیاس لینکلن اوزرتسکی سنجیده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز آزمون تحلیل کوواریانس مورداستفاده قرار گرفت (P≤0.05). نتایج نشان می دهد که سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز پس از اجرای یک دوره فعالیت ورزشی منظم افزایش معناداری یافته است و نمره کلی آزمون تبحر حرکتی نیز در گروه تمرینات ورزشی به صورت معناداری بهبود پیدا کرده است (P≤0.05). از سوی دیگر، بهره هوشی در هیچ یک از گروه ها تغییر معناداری را نشان نمی دهد؛ در نتیجه، فعالیت ورزشی منظم ممکن است به واسطه افزایش سطح عامل رشد عصبی مشتق از مغز موجب بهبود تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی شود.
۳۸۵.

تأثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک بر سطوح هموسیستئین و BDNF در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هموسیستئین BDNF تمرینات پلیومتریک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۸۱۰ تعداد دانلود : ۵۸۶
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی هموسیستئین و BDNF مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 14دانشجوی مرد که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 4 هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با 6 تا 12 تکرار اجرا کردند. خون گیری به منظور اندازه گیری سطوح BDNF و هموسیستئین قبل و 48 ساعت بعد از دوره ی تمرینات جمع آوری گردید. از آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت بین گروه ها و از تی همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهی، و نیز به منظور تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معناداری 05/0P
۳۸۶.

تأثیر فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت ورزشی هوازی شاخص مقاومت به انسولین آدروپین محدودیت کالریک زنان چاق کم تحرک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۹۲ تعداد دانلود : ۱۳۷۵
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه آثار فعالیت هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین سرم، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و شاخص های آنتروپومتریک در زنان چاق کم تحرک بود. بدین منظور، ٣٠ نفر از زنان چاق کم تحرک (با میانگین سنی ٤/٥±3/٤٠ سال؛ وزن ١/٧±9/٧٧ کیلوگرم) در پژوهش شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه محدودیت کالریک (گروه تجربی یک)، فعالیت هوازی به همراه محدودیت کالریک (گروه تجربی دو) و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی یک از یک رژیم غذایی با ٢٥ درصد محدودیت کالریک به مدت ١٦ هفته استفاده نمود. آزمودنی های گروه تجربی دو نیز از یک برنامه تمرینی شامل: فعالیت هوازی و دویدن بر روی تردمیل به مدت ٣٤/٥±٨٥/٦٦ دقیقه به صورت هفته ای سه جلسه به همراه 50 درصد محدودیت کالریک از برنامه رژیم غذایی گروه تجربی یک به صورت ترکیبی استفاده نمودند (٥/١٢ درصد افزایش هزینه انرژی و ٥/١٢ درصد محدودیت کالریک). قبل و پس از ١٦ هفته، خون گیری به منظور اندازگیری آدروپین سرم انجام شد. داده ها نیز با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معناداری (P
۳۸۷.

اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز خون، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزش مقاومتی با شدت بالا عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 اینترلوکین 6 کودکان چاق

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۵۲ تعداد دانلود : ۴۳۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر یک جلسه ورزش مقاومتی با شدت بالا بر عوامل انعقادی و فیبرینولیز، قبل و بعد از 10 هفته تمرین مقاومتی در کودکان چاق بود. بدین منظور، 30 کودک پسر چاق هشت تا 12 سال (با شاخص توده بدن 96/08±0/27 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به صورت سه جلسه در هفته و به مدت 10 هفته با شدت 60 40 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت اجرا شد. ورزش مقاومتی با شدت بالا شامل دو ست 12 تکراری با 75 درصد یک تکرار بیشینه برای هشت حرکت بود. خون گیری در چهار مرحله، قبل و بعد از دوره تمرینی در دو نوبت (قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد) انجام شد. برمبنای نتایج مشاهده می شود که یک جلسه فعالیت مقاومتی با شدت بالا باعث افزایش سطوح عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و وان ویلبراند و کاهش عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 شده است؛ اما در هیچ یک از گروه ها تغییری در سطوح پروتئین S، پروتئین C، تعداد پلاکت ها، زمان نسبی ترومبوپلاستین و زمان پروترومبین در پاسخ به یک جلسه فعالیت مقاومتی مشاهده نمی شود. سطوح D دایمر نیز تنها در گروه تمرین در پاسخ به فعالیت افزایش یافته است. علاوه براین، تفاوت بین گروهی در سطوح فیبرینوژن و اینترلوکین6 مشاهده می شود. همچنین، یافته ها حاکی از آن است که تغییرات عوامل فیبرینولیز و انعقادی قبل از تمرین مقاومتی در هر دو گروه کنترل و تمرین در پاسخ به ورزش مقاومتی حاد تقریباً مشابه می باشد؛ اما پس از سازگاری با تمرینات مقاومتی، در گروه تمرین مقاومتی افزایش عوامل فیبرینولیز و کاهش عوامل انعقادی و التهابی در پاسخ به یک جلسه ورزش مقاومتی حاد مشاهده می شود که با سطوح پلاسمایی عامل فعال کننده پلاسمینوژن بافتی ،D دایمر و عامل وان ویلبراند بالاتر و سطوح اینترلوکین6، عامل مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن 1 و فیبرینوژن پایین تر نشان داده شده است.
۳۸۸.

مقایسه رکورد شنای سرعت و استقامت در صبح و عصر متعاقب مصرف کافئین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رکورد شنا مکمل کافئین سرعت استقامت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۴۷
مقدمه و هدف: تحقیقات نشان داده اند که زمان روز در جذب کافئین یک متغیر مداخله گر است که باید هنگام مطالعه اثر نیروزایی کافئین در نظر گرفته شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مقایسه رکورد شنای سرعت و استقامت دختران شناگر در صبح و عصر متعا قب مصرف کا فئین بود. روش شناسی: بدین منظور 14 دختر شناگر (سن 4± 6/24 سال، شاخص توده بدنی 73/0± 1/23) به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. طرح تحقیق به شکل متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها 8 مرتبه بافاصله 5 روز از یکدیگر در یکی از دو حالت کا فئین (6 mg/kg) و دارونما (6 mg/kg) قرار گرفتند. درهرجلسه رکورد شنای 50 متر و 400 مترکرال سینه در دو نوبت صبح و عصر (8 صبح و 6 عصر) یک ساعت پس از مصرف کافئین یا دارونما اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نتایج عملکرد شنای 50 متر (شنای سرعت) در نوبت صبح و عصر و 400 متر (شنای استقامت) در نوبت صبح و عصر تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>P ) همچنین مصرف مکمل کافئین در مقایسه با دارونما در نوبت صبح بر عملکرد شنای 50 متر و 400 مترکرال سینه تأثیر معنی داری داشت (05/0>P ) درحالی که در نوبت عصر تفاوت معنی دار نبود (05/0<P ). بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مصرف 6 میلی گرم کافئین به ازا هر کیلوگرم وزن بدن در نوبت صبح در مقایسه با نوبت عصر می تواند بر رکورد شنای سرعت و استقامت اثر بسزایی داشته باشد که نشان دهنده تاثیر زمان مصرف کافئین بر عملکرد ورزشی است.  
۳۸۹.

اثر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن GSK-3β در بخش حرکتی نخاع رت های نر ویستار با نوروپاتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بخش حرکتی نخاع تمرین استقامتی نوروپاتی دیابت GSK-3β

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۷۹۵ تعداد دانلود : ۵۵۱
گلیکوژن سنتازکیناز3 بتا، کلید تنظیمی است که خروجی بسیاری از مسیرهای پیام رسانی را تعیین می کند. مهار آن در افزایش بقای نورونی مؤثر گزارش شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به بررسی اثر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن GSK-3β در بخش حرکتی نخاع رت های نر ویستار با نوروپاتی دیابت می پردازد. بدین منظور 16 سر رت نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه سالم کنترل، سالم تمرین، نوروپاتی کنترل و نوروپاتی تمرین تقسیم شدند. برای القای دیابت از روش تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزوسین (45 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. دو هفته پس از تزریق استرپتوزوسین، با اثبات نوروپاتی دیابت توسط آزمون های آلودینای مکانیکی و هایپرآلژزیای حرارتی، برنامه تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت شش هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح و نورون های حرکتی L4-L6 بافت نخاع استخراج شد. بررسی بیان ژن نیز با روش Real Time-PCR صورت گرفت. تجزیه وتحلیل آماری نشان داد در مقایسه با گروه نوروپاتی کنترل، نوروپاتی تمرین کاهش بیان GSK-3β را تجربه می کند (02/0= P) ؛ از سوی دیگر اختلاف معناداری بین گروه های سالم کنترل و نوروپاتی کنترل دیده شد (02/0= P)، به طوری که بیان ژن در گروه نوروپاتی کنترل افزایش نشان داد، اما اختلاف گروه کنترل سالم و نوروپاتی تمرینی معنادار نبود. براساس نتایج این تحقیق یکی از عوامل احتمالی درگیر در گسترش آسیب نورون های حرکتی نوروپاتی دیابت، تنظیم افزایشی mRNAGSK-3β است و ورزش به عنوان یک راهبرد غیردارویی، می تواند آن را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند. بنابراین، پیشنهاد می شود GSK-3β به عنوان یک هدف درمانی بدیع در بیماری دیابت مورد توجه قرار گیرد.
۳۹۰.

تخمین سطح مقطع عضله چهار سر ران و همسترینگ با استفاده از اندازه های آنتروپومتریکی ناحیه ران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنتروپومتریک سطح مقطع عضله چهارسرران عضله همسترینگ معادله برآورد

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۹۳۷ تعداد دانلود : ۵۹۳
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل هایی جهت پیش بینی سطح مقطع عضله چهار سر ران و همسترینگ براساس اندازه های آنتروپومتریکی در مردان 20 تا 70 ساله بود. بدین منظور، 88 مرد غیرفعال و سالم با دامنه سنی 20 تا 70 سال از بین افراد داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. شایان ذکر است که از تصویربرداری سی تی اسکن به عنوان روش مرجع و از اندازه گیری های آنتروپومتریکی ناحیه ران به عنوان متغیرهای پیش بین استفاده گردید. نتایج رگرسیون چند عاملی، ارتباط معنا داری را میان اندازه گیری های آنتروپومتریکی با سطح مقطع و حجم عضله چهارسرران در دو گروه نشان می دهد (0.05≥P). در این پژوهش مدل تخمین سطح مقطع به صورت (1.013 0.102(A)-+(12.861(M - (O)1.418 =سطح مقطع عضله چهارسرران) و ( 34.672- 0.253(A)+ 0.628(M)- (1.302(O =سطح مقطع عضله همسترینگ) بود که در این مدل ها منظور از O، دور ران در ناحیه میانی؛ M چربی زیر پوستی در ناحیه میانی به سانتی متر در ناحیه قدامی ران؛ A سن به سال می باشد. همچنین، براساس نتایج خطای استاندارد برآورد برای این مدل ها به ترتیب 8/8 و 1/9 درصد بود. نتایج این پژوهش مدل های معتبر و دقیقی را برای برآورد سطح مقطع عضله چهارسرران و همسترینگ براساس متغیرهای آنتروپومتریکی در مردان 20 تا 70 سال غیرفعال و سالم ارائه داد که برای پژوهش در زمینه های بالینی، فیزیولوژی ورزشی و علم تمرین سودمند می باشد. با توجه به سهولت کاربرد مدل های این پژوهش می توان از آن ها به عنوان یک روش عملی در مراکز بهداشتی، سلامتی و پژوهشی استفاده کرد.
۳۹۱.

مقایسه اثر دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیش بینی کننده منتخب نارسایی قلبی در زنان یائسه کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید تمرین تداومی با شدت متوسط زنان یائسه کم تحرک عوامل پیش بینی کننده نارسایی قلبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۵۴۵
فعالیت بدنی خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را با تعدیل فرایند التهاب کاهش می دهد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیش بینی کننده نارسایی قلبی در زنان یائسه کم تحرک بود. در این پژوهش 30 زن یائسه کم تحرک (با میانگین ± انحراف معیار سنی 49/45 ± 0/55 سال؛ وزن 59/1 ± 26/71 کیلوگرم) سالم شهر اصفهان انتخاب شده و به سه گروه تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. گروه تمرین تناوبی شدید در برنامه ای با شدت 60 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و گروه تمرین تداومی با شدت متوسط در برنامه ای با شدت 50 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره شرکت کردند؛ اما گروه کنترل درطول این دوره در هیچ گونه برنامه ورزشی منظمی شرکت نکرد. در این پژوهش پروتئین واکنشگر سی و شاخص های نیم رخ لیپیدی، قبل و بعد از هشت هفته با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در سه گروه مقایسه گردید. نتایج نشان دهنده کاهش معنادار نشانگر التهابی پروتئین واکنشگر سی و افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال در گروه تمرین تناوبی شدید نسبت به دو گروه دیگر می باشد. همچنین، افزایش معنادار نسبت لیپوپروتئین پرچگال به لیپوپروتئین کم چگال در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده می شود. به طورکلی، یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش مؤثرتر تمرینات تناوبی شدید نسبت به تمرینات تداومی با شدت متوسط در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی در زنان یائسه می باشد.
۳۹۲.

بررسی ویژگی های آنتروپومتریک و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی مردان نخبه اپه، فلوره و سابر تیم ملی شمشیربازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمادگی جسمانی شمشیربازی آنتروپومتریک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۹۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۲۰
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگی های آنتروپومتریک و برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی مردان نخبه اپه، فلوره و سابر تیم ملی شمشیربازی ایران بود. جامعه آماری 30 شمشیرباز عضو تیم ملی با دامنه سنی 67/3 ± 2/22 سال در سه اسلحه (اپه 10 نفر، فلوره 10 نفر و سابر10 نفر) بودند. از ویژگی های آنتروپومتریکی قد نشسته، طول دست ها، شاخص توده بدن و درصد چربی بدن و از فاکتورهای آمادگی جسمانی توان هوازی، توان بی هوازی، نیروی عضلانی، سرعت، چابکی، انعطاف پذیری و زمان واکنش مورد سنجش قرار گرفت. تست ها در مرکز سنجش کمیته ملی المپیک انجام گرفت. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد بین ویژگی های آنتروپومتریکی شمشیربازان سه اسلحه مرد نخبه ایران تفاوت معناداری وجود ندارد، اما از نظر فاکتورهای آمادگی جسمانی شمشیربازان فلوره از نیروی عضلانی (پا) و سرعت (40 یارد) بالاتر و شمشیربازان اسلحه سابر از انعطاف پذیری (ران) بهتری نسبت به دو اسلحه دیگر برخوردارند.
۳۹۳.

اثر حاد تمرین مقاومتی کاتسو بر هورمون رشد، عامل شبه انسولینی – 1 و لاکتات مردان جوان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاکتات تمرین کاتسو فاکتور رشد شبه انسولینی-1 (IGF-1) هورمون رشد انسانی (hGH)

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۶۸ تعداد دانلود : ۵۳۵
تمرینات کاتسو تمرینی مفید و مؤثر برای بهبود فاکتورهای جسمانی مختلف بوده و با آسیب و التهاب عضلانی کمتری همراه است. ازاین رو هدف از تحقیق حاضر مقایسه اثر دو روش تمرینی کاتسو و عدم محدودیت جریان خون بر تغییرات هورمون رشد، IGF-1 و سطح لاکتات مردان جوان سالم بود. این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح اندازه های تکراری و همچنین استفاده از روش موازنه بود. در این مطالعه 10 مرد جوان 25 - 20 ساله با نمایه توده بدنی 36/21 کیلوگرم بر متر مربع به صورت فراخوان عمومی انتخاب شدند. 72 ساعت پس از تعیین یک تکرار بیشینه (1RM) افراد و همچنین ارزیابی فشار خون عضلات ناحیه ران، اولین جلسه تمرین مقاومتی کاتسو آغاز شد. سپس با گذشت یک هفته از اولین جلسه تمرین کاتسو، همان افراد تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون را انجام دادند. به منظور بررسی متغیرهای مورد نظر از افراد در سه وهله متفاوت نمونه گیری خونی به عمل آمد. نتایج نشان داد که سطوح لاکتات و هورمون رشد در هر دو گروه و طی وهله های دوم به طور معناداری افزایش می یابد (05/0 P <). با وجود این، نتایج بیانگر آن بود که بلافاصله پس از فعالیت ورزشی، IGF-1 طی تمرین کاتسو نسبت به تمرین بدون محدودیت به طور معناداری افزایش می یابد (05/0>P). از این نتایج چنین برمی آید که الگوی تغییرات غلظت لاکتات خون و هورمون رشد در هر دو گروه شبیه به هم بود. ضریب همبستگی پیرسون بین سه فاکتور نیز نشان داد که تنها ارتباط بین hGH و لاکتات گروه تمرین کاتسو معنادار است. همچنین تمرین کاتسو به افزایش معنادار IGF-1 نسبت به گروه دیگر منجر شده بود.
۳۹۴.

تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین و برخی عوامل التهابی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان یائسه TNF-α متابولیسم ورزشی آدیپولین فورین TGF-β1 یک جلسه تمرین هوازی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۹۱ تعداد دانلود : ۶۳۳
در پژوهش حاضر، تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین، فورین، فاکتور رشد تغییر دهنده بتا1 (TGF-β1)، فاکتور نکروز کننده تومور آلفا (TNF-α) و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان یائسه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 18 زن چاق یائسه و غیر فعال (با شاخص توده بدنی 2/7±30/2 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین سنی 4±57/8 سال ) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 30 دقیقه در یک جلسه دویدن روی تردمیل با شدت 70 60 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت نمود و سطوح سرمی آدیپولین، فورین، TGF-β1، TNF-α، انسولین و گلوکز ناشتای آن ها پس از پایان جلسه تمرین اندازه گیری شد . تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تی زوجی، تی مستقل و آزمون هم بستگی پیرسون در سطح معناداری (P<0.05) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که اجرای یک جلسه تمرینات هوازی به ترتیب موجب کاهش و افزایش معنا دار سطوح آدیپولین (P=0.049) و فورین (P=0.001) شده است، اما تغییر معنا داری در سطوح TGF-β1، TNF-α، انسولین، گلوکز و HOMA-IR مشاهده نمی شود (P>0.05). قابل ذکر است که تنها تغییرات آدیپولین بین دو گروه تجربی و کنترل معنا دار می باشد (P=0.046). علاوه براین، پس ازیک جلسه تمرین هوازی، بین تغییرات آدیپولین با تغییرات انسولین ارتباط منفی و معنا داری مشاهده می شود (P=0.001). چنین به نظر می رسد که تغییرات نیم رخ التهابی و متابولیکی نمی تواند علت اصلی تغییرات آدیپولین در پاسخ به یک جلسهتمرین هوازی با شدتمتوسط در زنان چاق یائسه و کم تحرک باشد و انجام مطالعات بیشتر جهت درک سازوکار درگیر، ضروری می باشد.
۳۹۵.

تأثیر سابقه تمرینی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان یائسه چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هموسیستئین مقاومت به انسولین فعالیت بدنی منظم زنان یائسه چاق

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۲۲ تعداد دانلود : ۵۳۷
در زنان یائسه میزان هموسیستئین و مقاومت به انسولین به دلیل کاهش سطح استروژن، کم تحرکی و افزایش وزن بالا می رود که باعث افزایش بیماری های قلبی- عروقی می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر سابقه تمرین هوازی بر پاسخ هموسیستئین و مقاومت به انسولین نسبت به فعالیت هوازی در زنان فعال و غیرفعال چاق یائسه بود. به همین منظور، 21 زن چاق یائسه با دامنه سنی 65- 48 به طور داوطلبانه در تحقیق همکاری کردند و در دو گروه فعال (11n=) و غیرفعال (10n= ) قرار داده شدند. یک جلسه فعالیت هوازی پس از 10 ساعت ناشتایی، با انجام دو مرحله خون گیری قبل و بعد از آزمون پیاده روی بریسک با 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه صورت گرفت. نتایج نشان داد که سطح پایه هموسیستئین (003/0p=) و مقاومت به انسولین (003/0p=) در گروه زنان فعال به طور معنی داری نسبت به گروه غیرفعال کمتر است. با وجود این، پاسخ هموسیستئین در زنان فعال از مقدار بیشتری نسبت به گروه غیرفعال برخوردار است (028/0p=). هرچند تفاوت معنی داری در پاسخ مقاومت به انسولین نسبت به آزمون بریسک در دو گروه مشاهده نشد (05/0p>)، می توان گفت فعالیت بدنی منظم سبب بهبود سطح هموسیستئین و مقاومت به انسولین در زنان یائسه چاق می شود، ولی یک جلسه فعالیت هوازی با شدت متوسط نمی تواند بر مقاومت به انسولین تأثیر گذارد، هرچند پاسخ هموسیستئین نسبت به فعالیت هوازی در گروه فعال بیشتر بود. به نظر می رسد رفتار این دو متغیر نسبت به فعالیت هوازی متفاوت است
۳۹۶.

اثر طول دورة مصرف مکمل کورکومین بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تکواندوکاران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ظرفیت آنتی اکسیدانی مکمل کورکومین تکواندوکاران نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۳۲ تعداد دانلود : ۶۰۶
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر طول دورة مصرف مکمل کورکومین بر ظرفیت آنتی اکسیدانی تکواندوکاران نوجوان در زمان مسابقات یک روزة تکواندو می باشد. 30 تکواندوکار نوجوان مرد (با میانگین سنی 96/2±13/15 سال، قد 29/7±17/173 سانتی متر و وزن 83/10±82/59 کیلوگرم) به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری میان مدت، کوتاه مدت و دارونما قرار گرفتند. گروه میان مدت از 48 ساعت پیش از شروع مسابقات تا شروع مسابقات و گروه کوتاه مدت در فواصل بین مسابقات، کورکومین دریافت کردند (به ترتیب و درمجموع 140 و 70 میلی گرم). گروه دارونما نیز طی 48 ساعت و در فواصل مسابقات، دارونما دریافت کرد . یک ساعت پس از پایان آخرین مسابقه ( سه مسابقة 10 دقیقه ای با یک ساعت فاصله بین هر مسابقه) نمونه گیری خون به عمل آمد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که فعالیت آنزیم GPX (واحد بر میلی گرم پروتئین) در گروه میان مدت، افزایش معنا داری نسبت به سایر گروه ها دارد (P=0.0001)، اما در مورد آنزیم CAT (واحد بر میلی گرم پروتئین)، تفاوت معنا داری بین گروه ها مشاهده نمی شود (P=0.098 در مقایسه با گروه دارونما و P=0.399 در مقایسه با گروه کوتاه مدت). همچنین، سطح MDA (نانومول در میلی لیتر) نیز بین هیچ یک از گروه ها تفاوت معناداری ندارد (0.437=P)، اما به شکل غیرمعنا داری در گروه 48 ساعت (59/38±1/3)، کمتر از گروه کوتاه مدت (85/61±0/3) می باشد و در هر دوی این گروه ها، کمتر از گروه دارونما (65/02±0/4) گزارش شده است. این نتایج بیانگر آن است که مصرف میان مدت مکمل کورکومین طی 48 ساعت پیش از مسابقات یک روزه و پرتنش می تواند برخی آنزیم های مرتبط با ظرفیت آنتی اکسیدانی را تحت تأثیر قرار دهد و ظرفیت آنتی اکسیدانی ورزشکاران را بهبود بخشد.
۳۹۷.

تأثیر 14 هفته فعالیت استقامتی بر بیان miR-1 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قلب فعالیت استقامتی بطن چپ miR-1

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۸۲۱ تعداد دانلود : ۴۵۷
miR-1 در بسیاری از فرایندهای سلولی از جمله هایپرتروفی بافت عضلانی (اسکلتی و قلبی) درگیر است. فعالیت های استقامتی نیز موجب هایپرتروفی قلب می شود، بنابراین هدف این مطالعه بررسی اثر فعالیت استقامتی بر بیان miR-1 قلب است. بدین منظور 14 رت در شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری شدند و بعد از آشناسازی با پروتکل تمرینی به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی یک برنامه (14 هفته ای) استقامتی را روی تردمیل اجرا کرد. در ادامه 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب و بطن چپ آنها خارج و با استفاده از روش Real time-PCR میزان بیان miR-1 قلب آنها اندازه گیری شد. در پایان با استفاده از آزمون آماری t اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین بیان miR-1 قلب گروه کنترل و تجربی وجود ندارد (191.P=). فعالیت استقامتی بر بیان miR-1 قلب تأثیر معناداری نداشت، احتمال دارد تغییرات miR-1 هرچند کم، در سطح پروتئین ژن های هدف آن مشخص شود.
۳۹۸.

تأثیر تمرین هوازی و هایپوکسی بر میزان بیان عوامل آنژیوژنز بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هیپوکسی متناوب تمرین هوازی عوامل آنژیوژنزیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۲
مقدمه و هدف: علی رغم مشاهدات بالینی فراوان مبنی بر اثرات مفید هیپوکسی متناوب، تا به حال مکانیسم اثر آن بر روی آنژیوژنز بافت قلب بررسی نشده است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و هیپوکسی متناوب بر بیان پروتئین های مرتبط با آنژیوژنز در بافت قلبی موش های نر نژاد ویستار بود. روش شناسی: تعداد 40 رأس موش صحرایی در محدوده وزنی 20±220 گرم، به طور تصادفی در 4 گروه 10تایی: کنترل سالم، هیپوکسی، تمرین هوازی، تمرین هوازی توام با هیپوکسی تقسیم بندی شدند. شرایط هیپوکسی، متناوب و ایزوباریک و شرایط تمرین هوازی سرعت 26-22 متر در دقیقه با شیب 6 درجه نوارگردان به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته طراحی شد. غلظت پروتئین های آنژیوژنز شامل عامل القاشده هیپوکسی (HIF1-a)، عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و فسفاتیدیل اینوزیتول تری کیناز PI3K/Akt با روش وسترن بلات اندازه گیری شد و از روش آماری آنووا یکراهه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافت ه ها: بیان پروتئین های HIF1-a ، VEGFو PI3K/Akt در هر سه گروه تمرین (01/0p<)، هیپوکسی (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (01/0p<). ولی بیانHIF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (95/0p<) تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (09/0p<)، هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی تفاوت معنی داری نداشت (09/0P<). هم چنین غلظت پروتئینVEGF بین گروه های تمرین با هایپوکسی (56/0P<)، تمرین با ترکیب تمرین با هیپوکسی (31/0p<)، تفاوت معنی داری نداشت، ولی بین هیپوکسی با ترکیب تمرین با هیپوکسی افزایش بیشتری نشان داد (03/0p<). بالعکس سطح بیان PI3K/Akt در گروه تمرین (01/0p<) و تمرین توام با هیپوکسی نسبت به گروه هیپوکسی بیشتر بود (001/0P<). ولی مقایسه بیان PI3K/Akt بین گروه هیپوکسی و تمرین توام با هیپوکسی تفاوت معنی داری دیده نشد (08/0p<). بحث و نتیجه گیری: احتمال دارد هیپوکسی برای القا آنژیوژنز و تمرین هوازی برای فعالیت مسیر پیام رسانی PI3K/Akt محرک بهتری می باشند.
۳۹۹.

تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن های TLR4 و IL-1β در بافت قلب موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزش هوازی PM10 التهاب بافت قلب

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۹۴۶ تعداد دانلود : ۵۷۷
پژوهش حاضر اثرات تمرین هوازی بر فاکتورهای التهابی قلب موش های در معرض ذرات کربن سیاه را مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش، 24 سر موش نر بالغ نژاد ویستار 10 هفته ای با میانگین وزنی 97/26±29/279 گرم به چهار گروه شش تایی تقسیم شدند که عبارت هستند از: گروه کنترل (بدون تمرین هوازی و قرارگیری در معرض PM10)، گروه تمرین هوازی (پنج جلسه در هفته و به مدت چهار هفته)، گروه قرارگیری در معرض PM10 کربن سیاه (پنج میلی گرم در متر مکعب) و گروه تمرین هوازی همراه با قرارگیری در معرض PM10 کربن سیاه. شایان ذکر است که بیان ژن های TLR4 و IL-1β در بافت قلب با استفاده از روش Real-Time PCR سنجیده شد. همچنین، جهت تعیین اختلاف معنادار بین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس دو سویه و آزمون تعقیبی LSD با سطح معناداری 05.0≥P استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که تمرین هوازی توانسته است افزایش بیان ژن IL-1β ناشی از PM10 را در بافت قلب مهار کند، اما در مقایسه با گروه کنترل، بیان ژن IL-1β تنها در گروه آلودگی به شکل معناداری بالاتر می باشد (046. P=0). نتایج به دست آمده حاکی از آن است که چهار هفته قرارگیری در معرض PM10کربن سیاه، به شکل معناداری بیان ژن IL-1β را در بافت قلب افزایش می دهد و این وضعیت با انجام تمرینات هوازی وخیم تر نمی گردد.
۴۰۰.

تأثیر تمرینات استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز G4 در عضلات تند و کندانقباض موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات استقامتی تمرینات مقاومتی استیل کولین استراز عضلات FHL و نعلی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۵۴۴ تعداد دانلود : ۵۴۶
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز نوعG4 در عضلات خم کنندة دراز انگشت شست (FHL) و نعلی موش های صحرایی انجام گرفت. تعداد 24 سر موش صحرایی نر ویستار (سن 10 هفته و وزن 961/8±94/171گرم) به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین استقامتی و مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی و مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای پنج جلسه تمرینات خود را اجرا کردند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان های مخصوص به ارتفاع 1متر و 26 پله با حمل یک وزنه بود. نتایج نشان داد که میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در عضلات تند گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنا دار (به ترتیب 045/0=P و 015/0=P) افزایش یافت، ولی تفاوت معنا داری در میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 بین گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در عضله تندانقباض مشاهده نشد (838/0=P). در عضلات کندانقباض نیز میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه تمرین مقاومتی به صورتی معنا داری بالاتر از گروه های کنترل و تمرین استقامتی بود (به ترتیب 003/0=P و 005/0=P)؛ ولی تفاوت معنا داری بین میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه های کنترل و تمرین استقامتی مشاهده نشد (958/0=P). به نظر می رسد تمرین مقاومتی پژوهش حاضر تأثیر بارزی در میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در هر دو نوع عضله داشته است که احتمالاً حاکی از اهمیت این نوع تمرینات در سازگاری های این عضلات باشد. پاسخ تارهای نوع تندانقباض به هر دو نوع تمرین ممکن است به دلیل تأثیرپذیری بیشتر این عضلات به محرک های تمرینی باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان