فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات IL-15، CRP و آیریزین سرمی پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در سالمندان و در فواصل مختلف پس از فعالیت و همچنین با نگاه امکان تغییر وضعیت عضلات و بهبود سارکوپنیا انجام گرفت. 15 سالمند (میانگین سنی 5/4±32/63 سال، قد33/2±61/168سانتی متر و وزن 2/4±5/78 کیلوگرم) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به مدت 45 دقیقه و در سه دوره هشت تکراری با شدت 80 درصد 1RM فعالیت با وزنه را انجام دادند. فاصله استراحتی بین دوره های هر فعالیت دو دقیقه و فاصله بین فعالیت ها سه دقیقه بود. تحلیل آماری داده ها با کمک آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD صورت گرفت (05/0P<). یافته ها نشان داد که سطوح IL-15 و آیریزین بلافاصله پس از جلسه آزمون افزایش معناداری دارد و 24 ساعت پس از جلسه آزمون نیز CRP و آیریزین به طور معناداری افزایش می یابد (05/0P<). 72 ساعت پس از زمان آزمون، فاکتورهای التهابی نسبت به پیش از فعالت افزایش معناداری نشان دادند (05/0P<)؛ بنابراین یک جلسه فعالیت مقاومتی می تواند سبب بالا رفتن سطوح برخی از این فاکتورها در سالمندان شود که ممکن است به عنوان عاملی تأثیرگذار در بهبود عملکرد عضلانی و به ویژه کنترل سارکوپنیا در این افراد عمل کند.
تاثیر شدت تمرین تناوبی بر مقادیر بیان ژن ANP و BNP عضله قلبی در رت ها پس از ابتلا به آنفارکتوس میوکارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۶
159 - 172
حوزه های تخصصی:
آنفارکتوس میوکارد ، مرگ سلولی غیرقابل برگشت بخشی از عضله قلب است که ریشه در فقدان جریان خون دارد. مقادیر ANP و BNP نشانگرهای قوی وقوع آنفارکتوس میوکارد و شدت عارضه می باشند. لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی خیلی شدید و تمرین تناوبی با شدت پایین بر بیان ژن های ANP و BNP در رت ها پس از ابتلا به انفارکتوس میوکارد انجام گرفت. 18 سررت نر نژاد ویستار 10 هفته ای با وزن 250 تا 300 گرم در دو گروه تجربی تمرین تناوبی خیلی شدید ( 85-90 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و تمرین تناوبی با شدت پایین (55- 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) و یک گروه کنترل (بدون مداخله تمرین) قرار گرفتند. بیان ژن های مذکور پس از ابتلای رت ها به آنفارکتوس میوکارد پس از شش هفته تمرین به روش qRT-PCR بررسی شد. داده ها به روش آماری تی مستقل و آنوا با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 تجزیه و تحلیل شدند ( α≤0.05 ). یافته ها نشان داد شش هفته تمرین تناوبی خیلی شدید باعث کاهش غیرمعنادار BNP و ANP در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل (به ترتیب 0.67 = P و 0.475 ≥ P ) و کاهش معنادار آن ها در طی شش هفته تمرین تناوبی با شدت پایین نسبت به گروه کنترل شد (به ترتیب 0.001 = P و 0.011 ≥ P ). این کاهش در گروه تمرین تناوبی با شدت پایین به طور معناداری از گروه تمرین تناوبی خیلی شدید موثرتر بود. BNP ( (p= 0.001 و ANP ( (p= 0.005 . در کل ، هر دو شدت تمرینی باعث کاهش مقادیر هورمون های قلبی نسبت به گروه بدون تمرین پس از آنفارکتوس میوکارد می شود.
پیش بینی پاسخ های فیزیولوژیک شمشیربازان نخبه براساس ابعاد کمال گرایی رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی رقابتی با پاسخ های فیزیولوژیک شمشیربازان نخبه مرد انجام گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آن شامل شمشیربازان مرد بود. داده های پژوهش از 46 نفر از شمشیربازان حاضر در مسابقات قهرمانی کشور که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. برای سنجش ابعاد کمال گرایی رقابتی از ورزشکاران خواسته شد مقیاس کمال گرایی رقابتی بشارت (1383) را تکمیل کنند. پاسخ های فیزیولوژیک ورزشکاران شامل کورتیزول و ایمونوگلوبین بزاقی نیز به وسیله کیت های 96 تستی کورتیزول و ایمونوگلوبین آ بزاقی ساخت شرکت زلبایو اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده ارتباط مثبت معنادار بین کمال گرایی منفی رقابتی و افزایش کورتیزول بزاقی و کاهش ایمونوگلوبین بزاقی پیش از رقابت بود، درحالی که ارتباط معناداری بین کمال گرایی مثبت رقابتی با هیچ یک از پاسخ های فیزیولوژیک یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد کمال گرایی منفی رقابتی می تواند تغییرات مربوط به کورتیزول بزاقی و ایمونوگلوبین بزاقی را در شمشیربازان پیش بینی کند.
تأثیر دوازده هفته تمرینات مقاومتی – توانی با بارهای مختلف بر کارکردهای عضلانی و عملکردی بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات مقاومتی – توانی با بارهای مختلف بر کارکردهای عضلانی و عملکردی بازیکنان فوتبال نخبه است. بدین منظور ۳۶ آزمودنی از چهار دانشگاه و به روش نمونه گیری تصادفی به سه گروه مساوی شامل گروه ۱، تمرینات مقاومتی- توانی با ۷۰-۶۰ درصد 1RM، گروه ۲، تمرینات مقاومتی- توانی با ۸۰-۷۰ درصد 1RM، گروه ۳، تمرینات مقاومتی – توانی با ۹۰-۸۰ درصد 1RM تقسیم شدند. برنامه تمرینات مقاومتی – توانی شامل شش حرکت بود که به مدت دوازده هفته (هر هفته سه جلسه) برای تمام گروه ها اجرا شد. نتایج نشان داد که بار سنگین موجب افزایش معنا داری در قدرت عضلانی پایین تنه نسبت به بار سبک شد. بار سنگین و متوسط موجب افزایش معنا داری در توان بی هوازی پایین تنه نسبت به بار سبک شد و بار سنگین کاهش معنا داری را در زمان دو ۲۰ متر، ۳۰ متر و زمان آزمون هاف نسبت به بارهای سبک و متوسط نشان داد و بین سایر بارها تفاوت معنا داری مشاهده نشد. در دو ۱۰ متر سرعت و توان انفجاری نیز تفاوت معنا داری مشاهده نشد. پیشنهاد می شود بازیکنان فوتبال برای بهبود کارکردهای عضلانی و عملکردی خود از تمرینات مقاومتی– توانی با بار ۹۰-۸۰ درصد 1RM استفاده کنند.
تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا در محیط گرم بر عملکرد هوازی و بی هوازی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا در محیط گرم بر عملکرد هوازی و بی هوازی مردان فعال بود. 24 دانشجوی مرد فعال با توجه به برآورد vVO 2maxبه سه گروه تمرین در محیط گرم (8 نفر)، تمرین در محیط طبیعی (8 نفر) و کنترل (8 نفر) به صورت همتا تقسیم شدند. آزمودنی های گروه محیط گرم و طبیعی 12 جلسه طی دو هفته متوالی تمرین کردند. هر جلسه تمرین شامل 5 وهله 150 ثانیه ای دویدن با شدت 90-85 درصد vVO 2maxروی نوار گردان بود و بین هر وهله 150 ثانیه دویدن با شدت 50 درصد vVO 2maxبه عنوان استراحت فعال قرار داشت. پیش و پس از پروتکل پژوهش، آزمون T maxو آزمون فزاینده بیشینه روی نوار گردان جهت بررسی عملکرد هوازی و آزمون وینگیت به منظور بررسی عملکرد بی هوازی در محیطی با دمای 1±23 درجه و رطوبت 5±35 درصد طبیعی اجرا شد. بررسی داده ها، از طریق تحلیل واریانس یکسویه در سطح 05/0P< نشان داد، تمرین تناوبی با شدت بالا در محیط گرم، شاخص های vVO 2max، T max، مسافت حداکثر سرعت توان هوازی و میانگین توان بی هوازی به ترتیب به مقدار 3/14 درصد، 3/16 درصد، 4/33 درصد و 1/40 درصد نسبت به پیشرفت گروه تمرین در محیط طبیعی افزایشی معنا دار داشت، اما حداکثر توان بی هوازی (15 درصد) تنها نسبت به گروه کنترل افزایش معنا داری داشت (05/0P<). همچنین مقدار لاکتات پس از آزمون T maxتنها در گروه تمرین در محیط گرم (6/12- درصد) کاهش معناداری نشان داد، اما در مقایسه های بین گروهی تفاوت معنادار نبود (05/0P<). گروه کنترل در هیچ یک از شاخص ها تفاوت معناداری نشان نداد (05/0P<). به طور کلی نتایج نشان داد دو هفته تمرین تناوبی با شدت بالا در محیط گرم، عملکرد هوازی و برخی شاخص های عملکرد بی هوازی را نسبت به محیط طبیعی به طور معناداری بهبود می دهد.
تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و مقاومت به انسولین در موش های دیابتی نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رزیستین هورمون جدید مترشحه از آدیپوسیت ها است که می تواند در ارتباط با مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی باشد. تداخل ورزشی و تداخل دارویی مخصوصا داروهای گیاهی، از جمله ی بهترین رویکردهای بهبود وضعیت در افراد دیابتی محسوب می شود. هدف: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و مقاومت انسولینی در موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع 2 بود. مواد و روش ها: : تعداد 75 سر موش نر نژاد ویستار در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابت + تمرین، دیابت + سیاه دانه، دیابت+تمرین+سیاه دانه قرار گرفتند. دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین( (50mg/kg القا شد برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین هوازی روی نوارگردان (5 جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 30 دقیقه و 22 متر در دقیقه و شیب 5 درصد)بود. پس از 8 هفته تمرین هوازی و مصرف سیاه دانه سطح پلاسمایی گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا، مقاومت انسولینی و رزیستین اندازه گیری شد. داده ها با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و Tukey با سطح معنی داری 5%>p تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ، شاخص گلوکز ناشتا، مقاومت انسولینی، و رزیستین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم به طور معنی داری بالاتر بود. همچنین میانگین شاخص های رزیستین، گلوکر ناشتا، مقاومت انسولینی در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معنی داری پایین بود .اما در گروه دیابتی+تمرین+سیاه دانه این کاهش چشمگیرتر بود.و شاخص سطوح انسولین ناشتا در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه معنی دار مشاهده نشد. نتیجه گیری : نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که انجام فعالیت های ورزشی به همراه مصرف سیاه دانه، می تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل در بهبود وضعیت بیماران دیابتی مد نظر قرار گیرد.
تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر دستگاه قلبی عروقی و نقش آن در آمادگی هوازی و بی هوازی ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بسیاری به بررسی تأثیرات مکمل کراتین پرداخته اند؛ اما تأثیرات احتمالی قلبی عروقی آن بررسی نشده است؛ بنابراین، با توجه به مصرف گسترده آن در بین ورزشکاران، در این پژوهش به بررسی تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر عملکرد همودینامیک قلب و عروق و تغییرات انقباض پذیری و نقش آن در آمادگی هوازی و بی هوازی ورزشکاران پرداخته شده است. بدین منظور، هشت ورزشکار کاراته کای نخبه (با میانگین سنی 1/5 ± 0/21 سال، وزن 6/9 ± 2/71 کیلوگرم، قد 7/4 ± 4/180 سانتی متر و سابقه تمرین 4/5 ± 4/12) پس از احراز شرایط به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت نمودند. لازم به ذکر است که پژوهش با طرح متقاطع و به صورت دوسویه کور انجام گرفت و اطلاعات همودینامیک و انقباض پذیری قلب و عروق، ظرفیت هوازی و بی هوازی و قدرت آزمودنی ها به ترتیب به وسیله کاردیواسکرین در حالت استراحتی ، آزمون فزاینده بر روی نوارگردان همراه با دستگاه گاز آنالایزر، آزمون وینگیت بر روی دوچرخه مونارک و نیروسنج دست و تنه، قبل و بعد از مصرف مکمل و دارونما جمع آوری گردید. آزمودنی ها در گروه های تصادفی تعیین شده مکمل و دارونما به مدت پنج روز و هر روز 20 گرم کراتین یا دارونما در چهار مرحله دریافت نموده و قبل و بعد از آن در آزمون فزاینده شرکت کردند. بین دو مرحله مصرف کراتین یا دارونما نیز 10 روز فاصله برای پاکسازی در نظر گرفته شد. علاوه براین، تحلیل آماری نتایج با نرم افزار اس. پی. اس. اس و آزمون تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری های تکراری در سطح معناداری (05/0) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر حجم ضربه ای، برون ده قلبی، کار قلب چپ، مقاومت منظم عروقی، شاخص سرعت خروج خون، شاخص شتاب خروج خون، نسبت زمان سیستولیک، آستانه بی هوازی، اکسیژن مصرفی بیشینه، توان بیشینه و شاخص خستگی، تأثیرات مطلوب؛ اما غیرمعناداری دارد ( P≤0.05 )؛ بنابراین، مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر عملکرد قلبی عروقی و تنفسی ورزشکاران اثرات مطلوبی بر جای می گذارد. این امر بیانگر آن است که اثرات مطلوب مکمل کراتین در کوتاه مدت، احتمالاً ناشی از سازگاری های پیرامونی و غیرمرکزی می باشد.
تأثیر یک دوره مکمل دهی ال آرژنین بر پاسخ گیرنده نیکوتینی استیل کولین عضله اسکلتی موش های صحرایی نر سالمند به فعالیت حاد وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر یک دوره مکمل دهی ال آرژنین بر پاسخ گیرنده نیکوتینی استیل کولین بافت عضلات اندام عقبی موش های صحرایی سالمند به فعالیت حاد وامانده ساز بود. بدین منظور، 32 سر موش نر نژاد ویستار (22 ماهه،20 ± 380 گرم) آزمودنی های این پژوهش را تشکیل دادند و به طور تصادفی به چهار گروه مکمل ال آرژنین همراه با فعالیت استقامتی وامانده ساز بلافاصله ، مکمل ال آرژنین بلافاصله، ورزش و کنترل تقسیم شدند. قابل ذکر است که موش های گروه مکمل به مدت دو هفته، آب حاوی 5/2 درصد ال آرژنین را مصرف نمودند. در روز فعالیت ورزشی، رت های گروه ورزش در شرایط فعالیت وامانده ساز با سرعت 30 متر در دقیقه و شیب پنج درجه، معادل 80 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی فعالیت کردند. سپس، حیوانات بلافاصله و چهار ساعت بعد از فعالیت استقامتی وامانده ساز بی هوش شدند و نمونه گیری از بافت عضله بازکننده دراز انگشتان پا و نعلی صورت گرفت. جهت بررسی داده ها نیز از تحلیل واریانس یک سویه استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که میزان پروتئین گیرنده نیکوتینی استیل کولین عضله نعلی و بازکننده دراز انگشتان در گروه های ال آرژنین بلافاصله، به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل می باشد ( 0.001 > P ). میزان پروتئین گیرنده نیکوتینی استیل کولین عضله نعلی و بازکننده دراز انگشتان نیز در گروه های فعالیت وامانده ساز چهار ساعت بعد و گروه ال آرژنین به همراه فعالیت وامانده ساز چهار ساعت بعد، به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است ( 0.001 > P ). به نظر می رسد مکمل دهی ال آرژنین به همراه فعالیت استقامتی می واند روش مناسبی برای کاهش سارکوپنیا با اثر گذاری بر میزان پروتئین گیرنده نیکوتینی استیل کولین در افراد سالمند باشد.
آثار حاد یک وهله فعالیت هوازی تناوبی بر اتساع رگی ناشی از جریان و فشارخون در زنان مبتلا به پیش پرفشاری خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی آثار یک وهله فعالیت هوازی تناوبی بر اتساع رگی ناشی از جریان و فشارخون در زنان مبتلا به پیش پرفشاری خون (فشارخون سیستولی 120تا139 یا دیاستولی 80تا89 میلی متر جیوه) بود. بدین منظور، 12 زن مبتلا به پیش پرفشاری خون (با میانگین سنی 6/3±4/29 سال؛ وزن 6/4±7/65 کیلوگرم؛ شاخص توده بدن 5/1±9/24 کیلوگرم بر مترمربع)، بدون سابقه فعالیت ورزشی و ابتلا به هرگونه بیماری قلبی عروقی در دو شرایط کنترل و فعالیت هوازی تناوبی مورد مطالعه قرار گرفتند. فعالیت هوازی تناوبی شامل چهار ست چهار دقیقه ای دویدن با شدت 90 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و چهار دقیقه فاصله استراحتی فعال به صورت راه رفتن بود. اتساع رگی ناشی از جریان پیش از فعالیت و یک ساعت پس از آن با استفاده از دستگاه سونوگرافی داپلر اندازه گیری شد. فشار خون نیز پیش از فعالیت و بلافاصله تا یک ساعت پس از فعالیت در فواصل 10 دقیقه ای اندازه گیری گردید. یافته های آزمون تی وابسته نشان می دهد که فعالیت هوازی تناوبی موجب افزایش معنادار اتساع رگی ناشی از جریان در یک ساعت پس از تمرین می شود (P=0.000). همچنین، فعالیت هوازی تناوبی موجب کاهش معنادار فشارخون از دقیقه 20 پس از فعالیت گردید که این کاهش تا آخرین زمان اندازه گیری فشار خون؛ یعنی 60 دقیقه پس از فعالیت ادامه داشت. به طور کلی، یافته ها حاکی از آن است که انجام یک وهله فعالیت هوازی تناوبی با پاسخ مثبت در اتساع رگی ناشی از جریان و فشارخون در زنان مبتلا به پیش پرفشاری خون همراه می باشد.
پیش بینی گرایش به عضلانی شدن بر حسب نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا در میان مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی گرایش به عضلانی شدن برحسب نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا در میان مردان ورزشکار بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ورزشکاران شهر تهران در سال (1395) تشکیل دادند که از میان آن ها برمبنای نمونه گیری دردسترس، 240 ورزشکار به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه های گرایش به عضلانی شدن، وابستگی به تمرین، نگرش به عضلانی بودن و نگرش به ارتقای عملکرد مبتنی بر مصرف مواد نیروزا جمع آوری شد. تحلیل داده ها نشان می دهد که سه متغیر نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا می تواند گرایش به عضلانی شدن را در ورزشکاران پیش بینی نماید .به طورکلی، به منظور کاهش تأثیرات منفیگرایش به عضلانی شدن در ورزشکاران و نیز افزایش آگاهی متصدیان ورزشی،شناساییسه عامل پیش بینی کننده آن؛ یعنی نگرش عضلانی، وابستگی به تمرین و نگرش به مصرف مواد نیروزا توصیه می گردد.
بررسی تأثیر دو الگوی کاهش وزن سریع بر آسیب سلولی عضلات قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف:کاهش سریع وزن بدن برای قرار گرفتن در رده وزنی پایین تر در مسابقات رشته کشتی یکی از مهم ترین معضلات این رشته است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو نوع برنامه کاهش وزن حاد بر سطوح شاخص های آسیب سلولی میوکارد می باشد. روش کار: تعداد 16 کشتی گیر جوان (سن:31/1±18 سال، وزن:17/13±68/71 کیلوگرم، قد:40/6±171سانتی متر) به طور تصادفی و بر اساس ویژگی های ترکیب بدنی در یک طرح تحقیقی متقاطع در قالب دو گروه (گروه اول:کاهش وزن به میزان 2درصد و گروه دوم: کاهش وزن به میزان 4درصد وزن بدن) در این مطالعه شرکت نمودند. نمونه های خون در چهار مرحله؛ (قبل، بلافاصله، 6 ساعت و 24 ساعت بعد از کاهش وزن) اندازه گیری شد. روش آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی برای ارزیابی تغییرات درون گروهی و t مستقل جهت مقایسه بین گروهی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج:نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان CK-MB بلافاصله پس از کاهش وزن در دو گروه افزایش معنی داری دارد (009/0=P). با وجود این، در مدت 24 ساعت بعد از کاهش وزن، سطح ایزوآنزیم کراتین کیناز به مقادیر استراحت بازگشت. همچنین، افزایش معنی داری در سطح LDH در گروه اول مشاهده شد (008/0=P ). هرچند تغییر معنی داری در سطح آنزیمی CK در هر دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری:به نظر می رسد که کاهش وزن سریع به میزان 2 و 4 درصد وزن بدن نمی تواند سبب آسیب های جدی قلبی شود. گرچه سطح آنزیم های LDH و CK-MB در دو گروه بعد از کاهش سریع وزن افزایش یافت. بدیهی است انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
مقایسه رکورد شنای سرعت و استقامت در صبح و عصر متعاقب مصرف کافئین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تحقیقات نشان داده اند که زمان روز در جذب کافئین یک متغیر مداخله گر است که باید هنگام مطالعه اثر نیروزایی کافئین در نظر گرفته شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مقایسه رکورد شنای سرعت و استقامت دختران شناگر در صبح و عصر متعا قب مصرف کا فئین بود.
روش شناسی: بدین منظور 14 دختر شناگر (سن 4± 6/24 سال، شاخص توده بدنی 73/0± 1/23) به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. طرح تحقیق به شکل متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها 8 مرتبه بافاصله 5 روز از یکدیگر در یکی از دو حالت کا فئین (6 mg/kg) و دارونما (6 mg/kg) قرار گرفتند. درهرجلسه رکورد شنای 50 متر و 400 مترکرال سینه در دو نوبت صبح و عصر (8 صبح و 6 عصر) یک ساعت پس از مصرف کافئین یا دارونما اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین نتایج عملکرد شنای 50 متر (شنای سرعت) در نوبت صبح و عصر و 400 متر (شنای استقامت) در نوبت صبح و عصر تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0>P ) همچنین مصرف مکمل کافئین در مقایسه با دارونما در نوبت صبح بر عملکرد شنای 50 متر و 400 مترکرال سینه تأثیر معنی داری داشت (05/0>P ) درحالی که در نوبت عصر تفاوت معنی دار نبود (05/0<P ).
بحث و نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مصرف 6 میلی گرم کافئین به ازا هر کیلوگرم وزن بدن در نوبت صبح در مقایسه با نوبت عصر می تواند بر رکورد شنای سرعت و استقامت اثر بسزایی داشته باشد که نشان دهنده تاثیر زمان مصرف کافئین بر عملکرد ورزشی است.
اثر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن GSK-3β در بخش حرکتی نخاع رت های نر ویستار با نوروپاتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلیکوژن سنتازکیناز3 بتا، کلید تنظیمی است که خروجی بسیاری از مسیرهای پیام رسانی را تعیین می کند. مهار آن در افزایش بقای نورونی مؤثر گزارش شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به بررسی اثر شش هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن GSK-3β در بخش حرکتی نخاع رت های نر ویستار با نوروپاتی دیابت می پردازد. بدین منظور 16 سر رت نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه سالم کنترل، سالم تمرین، نوروپاتی کنترل و نوروپاتی تمرین تقسیم شدند. برای القای دیابت از روش تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزوسین (45 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. دو هفته پس از تزریق استرپتوزوسین، با اثبات نوروپاتی دیابت توسط آزمون های آلودینای مکانیکی و هایپرآلژزیای حرارتی، برنامه تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت شش هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح و نورون های حرکتی L4-L6 بافت نخاع استخراج شد. بررسی بیان ژن نیز با روش Real Time-PCR صورت گرفت. تجزیه وتحلیل آماری نشان داد در مقایسه با گروه نوروپاتی کنترل، نوروپاتی تمرین کاهش بیان GSK-3β را تجربه می کند (02/0= P) ؛ از سوی دیگر اختلاف معناداری بین گروه های سالم کنترل و نوروپاتی کنترل دیده شد (02/0= P)، به طوری که بیان ژن در گروه نوروپاتی کنترل افزایش نشان داد، اما اختلاف گروه کنترل سالم و نوروپاتی تمرینی معنادار نبود. براساس نتایج این تحقیق یکی از عوامل احتمالی درگیر در گسترش آسیب نورون های حرکتی نوروپاتی دیابت، تنظیم افزایشی mRNAGSK-3β است و ورزش به عنوان یک راهبرد غیردارویی، می تواند آن را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند. بنابراین، پیشنهاد می شود GSK-3β به عنوان یک هدف درمانی بدیع در بیماری دیابت مورد توجه قرار گیرد.
تأثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک بر سطوح هموسیستئین و BDNF در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک بر تغییرات سرمی هموسیستئین و BDNF مردان فعال و ارتباط بین آنها بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 14دانشجوی مرد که از سلامت کامل جسمانی برخوردار بودند به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین به مدت 4 هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را در دو یا سه دوره و با 6 تا 12 تکرار اجرا کردند. خون گیری به منظور اندازه گیری سطوح BDNF و هموسیستئین قبل و 48 ساعت بعد از دوره ی تمرینات جمع آوری گردید. از آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت بین گروه ها و از تی همبسته برای بررسی تفاوت درون گروهی، و نیز به منظور تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معناداری 05/0P
تأثیر فعالیت ورزشی هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه آثار فعالیت هوازی و محدودیت کالریک بر سطوح آدروپین سرم، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و شاخص های آنتروپومتریک در زنان چاق کم تحرک بود. بدین منظور، ٣٠ نفر از زنان چاق کم تحرک (با میانگین سنی ٤/٥±3/٤٠ سال؛ وزن ١/٧±9/٧٧ کیلوگرم) در پژوهش شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه محدودیت کالریک (گروه تجربی یک)، فعالیت هوازی به همراه محدودیت کالریک (گروه تجربی دو) و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی یک از یک رژیم غذایی با ٢٥ درصد محدودیت کالریک به مدت ١٦ هفته استفاده نمود. آزمودنی های گروه تجربی دو نیز از یک برنامه تمرینی شامل: فعالیت هوازی و دویدن بر روی تردمیل به مدت ٣٤/٥±٨٥/٦٦ دقیقه به صورت هفته ای سه جلسه به همراه 50 درصد محدودیت کالریک از برنامه رژیم غذایی گروه تجربی یک به صورت ترکیبی استفاده نمودند (٥/١٢ درصد افزایش هزینه انرژی و ٥/١٢ درصد محدودیت کالریک). قبل و پس از ١٦ هفته، خون گیری به منظور اندازگیری آدروپین سرم انجام شد. داده ها نیز با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معناداری (P
تأثیر فعالیت بدنی منظم بر تغییرات سطح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز، بهره هوشی و تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت ورزشی از طریق تحریک ترشح عوامل رشد عصبی بر عملکرد حرکتی و شناختی اثرگذار می باشد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته فعالیت ورزشی بر سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز و تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی بود. بدین منظور، 40 دانش آموز پسر ( 12 6 سال) کم توان ذهنی آموزش پذیر به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه شاهد (20 نفر) و تجربی (20 نفر) قرار گرفتند. برنامه فعالیت ورزشی شامل انجام حرکات ریتمیک مختلف و بازی به مدت 12 هفته و به صورت چهار جلسه 45 دقیقه ای در هفته بود. 48 ساعت قبل از اولین جلسه و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از تمامی آزمودنی ها درحالت ناشتا خون گیری به عمل آمد. همچنین، سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز با استفاده از روش الایزا و تبحر حرکتی از طریق مقیاس لینکلن اوزرتسکی سنجیده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز آزمون تحلیل کوواریانس مورداستفاده قرار گرفت (P≤0.05). نتایج نشان می دهد که سطوح سرمی عامل رشد عصبی مشتق از مغز پس از اجرای یک دوره فعالیت ورزشی منظم افزایش معناداری یافته است و نمره کلی آزمون تبحر حرکتی نیز در گروه تمرینات ورزشی به صورت معناداری بهبود پیدا کرده است (P≤0.05). از سوی دیگر، بهره هوشی در هیچ یک از گروه ها تغییر معناداری را نشان نمی دهد؛ در نتیجه، فعالیت ورزشی منظم ممکن است به واسطه افزایش سطح عامل رشد عصبی مشتق از مغز موجب بهبود تبحر حرکتی کودکان کم توان ذهنی شود.
مقایسه QTc ورزشکاران مرد نخبه، باشگاهی و مبتدی در حالت استراحت و ورزش وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از علل مرگ ناگهانی در ورزش طولانی بودن مرحله استراحت قلبی است. هدف از این تحقیق مقایسه QTc از الکتروکاردیوگراف ورزشکاران مرد نخبه، باشگاهی و مبتدی است. نمونه آماری پژوهش 7 ورزشکار مرد قایقران تیم ملی کانو، 10 فوتبالیست مرد باشگاه نیروی زمینی و 10 دانشجوی غیر تربیت بدنی مرد بودند. میانگین و انحراف معیار 27 ورزشکار شامل گروه نخبه: سن 43/2 ± 42/22 سال، قد 29/4 ± 14/182سانتی متر، وزن 16/6 ± 28/81 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 13/2 ± 53/24؛ گروه باشگاهی: سن 48/0± 30/20 سال، قد 27/4 ± 5/177سانتی متر، وزن 44/6 ± 6/71 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 47/1 ± 69/22؛ و گروه مبتدی: سن 93/1 ± 20/20 سال، 71/4 ± 4/176 سانتی متر، وزن 5/7 ± 92/70 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 13/2 ± 77/22 بود. کلیه آزمودنی ها در آزمون بروس تا مرحله واماندگی شرکت کردند. با استفاده از دستگاه الکتروکاردیوگرام ورزشی پیش و پس از آزمون بروس، الکتروکاردیوگراف آنها ثبت شد. پس از محاسبه فاصله زمانی QTc، نتایج با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندعاملی و آزمون تعقیبی شفه استخراج شد. نتایج نشان داد که فاصله زمانی QTc در هر دو مرحله استراحت و واماندگی در سه گروه تفاوت معنا دار دارد (001/0> P). همچنین فاصله زمانی QTc در دو مرحله استراحت (001/0> P) و واماندگی (01/0> P) با افزایش سطح ورزشکاری از مبتدی به نخبه افزایش معنا داری را نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که احتمالاً ورزش و سطح آمادگی جسمانی می تواند موجب افزایش دپولاریزاسیون و رپولاریزاسیون بطن و عملکرد قلب شود.
تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید، بر تعداد لکوسیت ها و پلاکت های خون مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید بر تعداد لکوسیت ها و پلاکت های خون مردان غیرورزشکار بود. در این مطالعه 11 مرد جوان غیرورزشکار به اجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و یک جلسه فعالیت تناوبی شدید پرداختند. قبل، بلافاصله و دو ساعت پس از اجرای فعالیت، تعداد لکوسیت ها، نوتروفیل ها، لنفوسیت ها، مونوسیت ها و پلاکت ها شمارش شد. از آزمون های آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری، تعقیبی LSD و t مستقل استفاده شد. شمار لکوسیت ها بلافاصله پس از اجرای هر دو فعالیت افزایش یافت (05/0P≤). شمار نوتروفیل ها بلافاصله پس از هر دو نوع فعالیت افزایش یافت (05/0P≤). تعداد لنفوسیت ها نیز بلافاصله پس از هر دو نوع فعالیت افزایش یافت و دو ساعت پس از اجرا با کاهش، به پایین تر از سطوح استراحتی رسید (05/0≤ P). شمار مونوسیت ها و پلاکت ها بلافاصله پس از اجرای هر دو فعالیت افزایش یافت (05/0P≤).به نظر می رسداجرای یک جلسه فعالیت هوازی پیشرونده و تناوبی شدید، می تواند موجب افزایش معنادار مقادیر سلول های سیستم ایمنی و گردش خون شود و اختلاف معناداری بین این دو نوع فعالیت در میزان تحریک سلول های سیستم ایمنی وجود ندارد.
تأثیر شدت های مختلف تمرینات مقاومتی بر عملکرد کبد در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این اساس هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی با شدت های مختلف بر نتایج تست های عملکرد کبد در مردان چاق بود. مطابق معیارهای ورود به پژوهش 32 مرد چاق انتخاب شدند و به طور تصادفی در 4 گروه 8 نفری (کنترل، تمرین با شدت کم:30% یک تکرار بیشینه، تمرین با شدت متوسط:50% یک تکرار بیشینه و تمرین با شدت زیاد:70% یک تکرار بیشینه) قرار گرفتند. سه گروه تمرینات مقاومتی را با شدت های مختلف 3 بار در هفته انجام دادند. نمونه های خونی در پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون ( پس از 12 ساعت ناشتایی) اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تجزیه وتحلیل شدند. در گروه های تمرین درصد چربی بدن، ALT،GGT و AST در مقایسه با گروه کنترل به طرز معنا داری کاهش یافتند (P<.05). اما تغییرات معنا داری در نشانگران غیرآنزیمی (آلبومین و بیلی روبین سرم) مشاهده نشد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که تمرینات مقاومتی موجب بهبود نشانگران آنزیمی عملکرد کبد در مردان چاق می شود. همچنین تمرین با شدت سبک و تکرار زیاد می تواند فواید بهتری داشته باشد.
مقایسه اثر دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیش بینی کننده منتخب نارسایی قلبی در زنان یائسه کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت بدنی خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را با تعدیل فرایند التهاب کاهش می دهد. دراین راستا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه دو شیوه تمرینی تناوبی شدید و تمرین تداومی با شدت متوسط بر عوامل پیش بینی کننده نارسایی قلبی در زنان یائسه کم تحرک بود. در این پژوهش 30 زن یائسه کم تحرک (با میانگین ± انحراف معیار سنی 49/45 ± 0/55 سال؛ وزن 59/1 ± 26/71 کیلوگرم) سالم شهر اصفهان انتخاب شده و به سه گروه تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. گروه تمرین تناوبی شدید در برنامه ای با شدت 60 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و گروه تمرین تداومی با شدت متوسط در برنامه ای با شدت 50 تا 65 درصد ضربان قلب ذخیره شرکت کردند؛ اما گروه کنترل درطول این دوره در هیچ گونه برنامه ورزشی منظمی شرکت نکرد. در این پژوهش پروتئین واکنشگر سی و شاخص های نیم رخ لیپیدی، قبل و بعد از هشت هفته با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در سه گروه مقایسه گردید. نتایج نشان دهنده کاهش معنادار نشانگر التهابی پروتئین واکنشگر سی و افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال در گروه تمرین تناوبی شدید نسبت به دو گروه دیگر می باشد. همچنین، افزایش معنادار نسبت لیپوپروتئین پرچگال به لیپوپروتئین کم چگال در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل مشاهده می شود. به طورکلی، یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش مؤثرتر تمرینات تناوبی شدید نسبت به تمرینات تداومی با شدت متوسط در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی در زنان یائسه می باشد.