فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی ویژگی های پیکرسنجی و فیزیولوژیک بازیکنان نوجوان والیبال به منظور استعدادیابی براساس پست های مختلف والیبال بود. روش پژوهش: پانزده بازیکن تیم ملی والیبال نوجوانان ایران با میانگین سن 3/0±7/17 سال در مطالعه شرکت کردند. بازیکنان براساس پست بازی به پنج گروه پاسور، بازیکن آزاد، دفاع کننده وسط، دریافت کننده قدرتی و پشت خط زن تقسیم شدند. سپس متغیر های فیزیولوژیک، عوامل پیکرسنجی و ویژگی های تیپ بدنی آنها ارزیابی شد. یافته ها: نیمرخ آنتروپومتری بازیکنان در بین پست های مختلف به ویژه در قد، وزن، طول اندام پایین تنه، گستره طولی دست ها، طول دست، طول بازو، طول کف دست، عرض شانه، توده خالص عضلانی، نسبت کمر به لگن و تیپ بدنی از لحاظ آماری متفاوت بود (05/0>P). بازیکن آزاد کوتاه تر و سبک تر از سایر بازیکنان بودند (05/0>P)، پشت خط زن و دریافت کننده قدرتی مزومورف تر و دفاع کننده های وسط اکتومورف تر از سایر پست ها بودند (05/0>P). دریافت کننده های قدرتی عملکرد پرش عمودی بهتری نسبت به سایر بازیکنان داشتند (05/0<P).در مورد سایر متغیرهای فیزیولوژیک و آنتروپومتریک تفاوت معنا داری بین پست ها وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تفاوت های بیشتر آنتروپومتریکی بین بازیکنان پست های مختلف والیبال است و در مراحل استعدادیابی و استعدادگزینی بازیکنان باید ویژگی های آنتروپومتریک، تیپ بدنی و توان انفجاری آنها را در نظر گرفت.
تاثیر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی ، مقاومتی و موازی بر آمادگی عملکرد و ترکیب بدنی دانشجویان مرد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق عبارت است از تعیین اثر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی، مقاومتی، و موازی بر توان هوازی و بی هوازی قدرت بیشینه و درصد چربی دانشجویان مرد تمرین نکرده. ۳2 نفر دانشجو (24/1±94/24 سال، قد 07/7±09/176 سانتی متر، و وزن 1/11±91/71 کیلوگرم) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه ۱۲، 9 و ۱۱ نفره تمرین استقامتی، مقاومتی، و موازی قرارگرفتند و به مدت ۸ هفته تمرین کردند. تمرینات گروه استقامتی، دویدن روی نوارگردان با 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و به مدت 16 تا 30 دقیقه، و گروه مقاومتی تمرین وزنه در 4 حرکت با 65 تا 80 درصد حداکثر قدرت در مدت مشابه بود. گروه موازی ترکیبی از تمرینات گروه استقامتی و مقاومتی را با حجم و شدتهای ذکر شده اجرا می کرد. آزمون زیربیشینه جرج و آزمون وینگیت برای ارزیابی توان هوازی و بی هوازی و یک تکرار بیشینه برای قدرت بیشینه و درصد چربی با استفاده از چین پوستی سه نقطه ای در آزمون اولیه، پیش آزمون (پس از دوره تمرین)، و پس آزمون (پس از 8 هفته بی تمرینی) محاسبه شد. تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بن فرونی و LSD برای مقایسه درون گروهی و روش تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه بین گروهی استفاده شد (05/0P<).
بعد از 8 هفته بی تمرینی در مقایسه درون گروهی در گروه استقامتی کاهش معناداری در max2VO، قدرت مطلق پایین تنه (اسکوات)، و قدرت نسبی بالاتنه (پرس سینه) و افزایش معناداری در درصد چربی بدن مشاهده شد (05/0P<). بی تمرینی در گروه مقاومتی و موازی تغییرات معناداری بر max2VO، قدرت مطلق و نسبی بالاتنه و پایین تنه و درصد چربی بدن نشان داد (05/0P<). تفاوت معناداری در درصد تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون در متغیرهای اندازه گیری شده تحقیق در بین گروهها مشاهده نشد (05/0
تأثیر تمرین با کفی شنا در شنای کرال پشت برظرفیت هوازی و بی هوازی شناگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر تمرین با کفی شنا بر ظرفیت هوازی و بی هوازی شناگران رده سنی در شنای کرال پشت بود. برای دستیابی به این هدف 20 نفر از شناگران پسر رده سنی (9تا 17سال) شهرهای تهران و کرج به صورت هدفمند انتخاب شدند. با استفاده از روش تصادفی طبقه ای به دو گروه تجربی (تمرین با کفی شنا) با میانگین سن45/2 ± 56/13سال، میانگین قد07/16± 44/160سانتی متر و میانگین وزن02/10± 48/53 کیلوگرم وکنترل (تمرین بدون کفی شنا) با میانگین سن29/2± 44/13سال میانگین قد37/13± 44/159سانتی متر و میانگین وزن17/9 ± 93/53 کیلوگرم تقسیم شدند. هرکدام از این گروهها یک دوره تمرینی هشت هفته ای را پشت سر گذاشتند (شناگران گروه تجربی در بخشی از تمرین از کفی شنا استفاده می کردند). قبل و بعد از این دوره تمرین، توان هوازی به روش مستقیم و با یک آزمون فزاینده با دو چرخه کارسنج دست و ظرفیت هوازی با استفاده از تعیین سرعت شنایی اندازه گیری شد. همچنین توان بی هوازی اندام فوقانی با استفاده از آزمون وینگیت نه ثانیه و ظرفیت بی هوازی با اندازه گیری لاکتات بیشینه بعد از 100 متر شنای کرال پشت اندازه گیری شد. نتایج زیر با استفاده از آزمون t مستقل برای بررسی تفاوت بین گروهها با تعیین 05/0 = α به دست آمد: تمرین با کفی شنا باعث افزایش سرعت متوسط شناگران در 100 متر کرال پشت شد (05/0≥P). اما تمرین با کفی شنا تأثیری بر توان هوازی، V4، توان بی هوازی و لاکتات بیشینه و سرعت متوسط 400 مترکرال سینه شناگران نداشت (05/0 < (P. بنابراین استفاده از کفی در بخشی از حجم تمرین تأثیر قابل توجهی بر توان هوازی، V4، توان بی هوازی عملکرد استقامتی و لاکتات بیشینه شناگران کرال پشت ندارد.
ارتباط بین قد و توان هوازی بیشینه در آزمون های پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین قد و توان هوازی بیشینه (VO2 max) در آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج بود. 54 دانشجوی دختر تمرین کرده با میانگین سنی 93/1 ±22/23 سال قد 19/8 ±13/162 سانتی متر توده بدن 59/8 ± 97/57 کیلوگرم شاخص توده بدنی 24/2 ± 03/22 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی بدن 79/4±24/24 درصد آزمودنی های پژوهش بودند که به سه گروه قدی کوتاه 11/3 ± 22/153 سانتی متر متوسط 77/1 ± 27/161 سانتی متر و بلند 17/3 ± 91/171 سانتی متر تقسیم شدند. توان هوازی بیشینه با استفاده از دو آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج اندازه گیری شد. یافته ها نشان داد بین توان هوازی بیشینه در گروه های کوتاه متوسط و بلند قد در هر یک از دو آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p). به هنگام مقایسه توان هوازی بیشینه اندازه گیری شده در آزمون های پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج در درون هر یک از گروه های قدی تفاوت معناداری دیده شد (001/0 P<)؛ به این ترتیب که توان هوازی بیشینه به دست آمده در پله کویین در هر سه گروه بیشتر بود. همچنین بین توان هوازی بیشینه و قد در کل آزمودنی ها در هر دو آزمون همبستگی معناداری دیده نشد (05/0> P). نتیجه این که بین توان هوازی بیشینه و قد در دو آزمون پله کویین و سنجش گازهای تنفسی روی چرخ کارسنج ارتباطی وجود نداشت؛ بنابراین می توان گفت بین توان هوازی بیشینه و قد در آزمون پله کویین ارتباطی وجود ندارد.
اثر دو الگوی باردهی هرمی مسطح و هرمی اریب بر قدرت بیشینه، توان عضلانی پایین تنه و حجم عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر دو الگوی باردهی متفاوت تمرین مقاومتی بیشینه بر قدرت، توان و هایپرتروفی، پس از شش هفته تمرین است. 21 آزمودنی تمرین کرده مرد، به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. 16 آزمودنی در دو گروه هشت نفری، به مدت شش هفته، با هر یک از پروتکل های باردهی هرمی مسطح (FPLP) و هرمی اریب (SPLP) تمرین کردند و یک گروه نیز پنج نفری نیز در برنامه تمرین مقاومتی شرکت نکرده، به عنوان گروه کنترل به کار گرفته شدند. قدرت، توان و هایپرتروفی آزمودنی ها، قبل و پس از شش هفته تمرین ارزیابی شد. مقدار 1RM اسکوات نیمه (از16/15 ± 99 به 68/13 ± 118 و از 37/14 ± 3/98 به 70/15 ± 6/114 کیلوگرم) و خم کردن آرنج (از 21/4 ± 9/17 به 03/4 ± 4/23 و از 97/4 ± 6/18 به 42/7 ± 3/25 کیلوگرم) پس از شش هفته تمرین با هر یک از پروتکل های SPLP و FPLP، به طور معنی دار و مشابهی افزایش یافت. همچنین، ارتفاع پرش عمودی برون ده توان بیشینه و توان میانگین، سطح مقطع عرضی عضله ران و محیط عضله بازو، در مقایسه با مقادیر پیش از تمرین افزایش معنی داری نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان داد سازگاری های اولیه (شش هفته تمرین مقاومتی) در قدرت، توان و حجم عضلانی، با اعمال روش باردهی ثابت در هر نوبت و افزایش تدریجی بار از یک نوبت تا نوبت بعدی، تفاوت قابل ملاحظه ای با یکدیگر ندارند.
اثر مصرف مکمل امگا 3 بر مقدار سرمی پروستاگلاندین ای 2 زنان ورزشکار پس از یک وهله فعالیت ورزشی درمانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر اثر مصرف مکمل امگا 3 بر مقدار سرمی پروستاگلاندین ای 2 پس از یک وهله فعالیت ورزشی درمانده ساز بررسی شده است. در این پژوهش 22 دانشجوی دختر ورزشکار با میانگین سنی، تودة بدن و حداکثر اکسیژن مصرفی به ترتیب 78 /0 ± 17 /21، 32 /2 ± 24 /21 و 97 /4 ± 55 /40 به دو گروه دارونما و مکمل تقسیم شدند. گروه مکمل روزانه 1 عدد کپسول امگا 3 حاوی ایکوساپنتانوییک اسید (EPA) و دکوساهگزانوییک اسید (DHA) و گروه دارونما کپسول دارونما را در طول 3 هفته مصرف کردند. نمونه های خونی در ابتدا و پایان دوره مکمل سازی پیش و پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز جمع آوری و پروستاگلاندین ای 2 سرم آنها به روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها به وسیلة آنالیز واریانس دوراهه در سطح 05 /0 P< تجزیه-وتحلیل شد. نتایج نشان داد پروستاگلاندین ای 2 پس از فعالیت بدنی افزایش داشته است (05 /0 P<). مصرف مکمل موجب کاهش معنادار پروستا گلاندین ای 2 ناشی از تمرین شد (05 /0 P<). یافته ها نشان می دهد که مصرف مکمل امگا 3 می تواند موجب کاهش پاسخ التهابی به فعالیت ورزشی درمانده ساز شود.
واکنش هورمون های GH و IGF-1 نسبت به دو برنامه مقاومتی شدید هم حجم با استراحت های متفاوت بین ست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تغییرات غلظت GH و IGF-1 نسبت به استراحت های متفاوت بین ست ها در تمرینات مقاومتی. از این رو، 15 ورزشکار رشته پرورش اندام با میانگین سن 2 ± 22 سال و وزن 8 ± 84 کیلوگرم در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها دو برنامه تمرین مقاومتی مختلف را که از نظر حجم یکسان (حرکت پرس سینه و اسکات با 5 ست × 10 تکرار بیشینه) ولی از نظر استراحت بین ست ها متفاوت بودند انجام می دادند (1 دقیقه در برابر 3 دقیقه استراحت). از آزمودنی ها قبل، بلافاصله بعد، و 1 ساعت بعد از دو برنامه تمرینی نمونه خون گرفته شد. نمونه های خون برای اندازه گیری میزان GH و IGF-1 با استفاده از روش رادیوایمونواسی (RIA) و لاکتات خون در آزمایشگاه تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس دوسویه و آزمون تعقیبی شفه انجام شد. سطح معناداری در این تحقیق 05/0P < در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد هر دو برنامه تمرینی در غلظت هورمون GH و لاکتات خون نسبت به قبل از تمرین افزایش معناداری را سبب شدند. همچنین، مقایسه تاثیرات دو برنامه نشان داد GH و لاکتات خون در برنامه تمرین مقاومتی با استراحت کوتاه مدت (1 دقیقه) نسبت به برنامه تمرین مقاومتی با استراحت بلندمدت (3 دقیقه) افزایش معناداری داشت. تغییرات هورمون IGF-1 نسبت به قبل از تمرین در هر دو برنامه تمرین مقاومتی از نظر آماری معنادار نبود. با این وجود، افزایش معناداری در غلظت این هورمون 1 ساعت بعد از انجام هر دو برنامه مشاهده شد. نتایج پژوهش حاضر از استراحت بین ست ها در تمرینات مقاومتی که متغیر مهمی در افزایش غلظت هورمون های GH و IGF-1 است حمایت می کند. باید خاطر نشان کرد استراحت کوتاه مدت (1 دقیقه) بین دوره های تمرینی نسبت به استراحت بلندمدت (3 دقیقه) افزایش بیشتری را در هورمون های آنابولیکی سبب شده است.
بررسی عملکرد محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - تیرویید پس از به کارگیری تمرین هوازی در دانشجویان با اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نتایج مطالعات نشان می دهد که غده تیرویید و هورمون های آن نقش مهمی در سبب شناسی افسردگی ایفا می کنند. علاوه برآن، انجام تمرینات ورزشی هوازی منجر به تغییر معنی دار در غلظت هورمون های تیروییدی می گردد. در این مطالعه، تأثیر تمرینات هوازی بر عملکرد تیرویید و هورمون های مترشحه آن در بیماران افسرده بررسی شد. تعداد ۱۸۸ نفر دانشجوی پسر به صورت نمونههای در دسترس در آزمون اولیه شرکت کردند و از آزمون بک، جهت اندازه گیری میزان افسردگی آنان استفاده شد. از این تعداد ۵۲ نفر نمره افسردگی آزمون بک را بیش از ۱۸ کسب کردند که پس از جلسه توجیهی در ارتباط با چگونگی مطالعه، تنها ۲۵ نفر از این تعداد داوطلب شرکت در این تحقیق شدند. برنامه تمرینی شامل ۶۰ دقیقه بازی یا توپ در آب (شبیه واتر پلو) بود که ۳جلسه در هفته تکرار شد و به مدت ۷ هفته ادامه یافت. آزمون بک در چهار مرحله شامل دو ماه قبل از شروع تمرین، روز اول تمرین، هفته چهارم و هفتم تمرین به انجام رسید. آزمایش عملکرد تیرویید نمونهها نیز از طریق اندازه گیری تیروگلوبولین، هورمون محرک تیرویید، تیروکسین تام، شاخص تیروکسین آزاد، تری یودوتیرونین، تری یودوتیرونین برداشتی، در روز اول و هفته هفتم تمرین با روش رادیو ایمونواسی به عمل آمد. نتایج حاصله از آزمون بک نمونهها توسط روش آنالیز واریانس دادهها با اندازهگیری مکرر و ارزیابی عملکرد تیروئید نمونهها، توسط آزمون t تحلیل شد. میانگین نمره بک نمونه ها در روز قبل از شروع تمرین ۸/۸± ۱۹/ ۲۵، در هفته چهارم بعد از تمرین ۸/۸± ۰۸/۱۵ و در هفته هفتم ۲/۸ ± ۶۴/۱۱ بهدست آمد که کاهش معنی داری نسبت به روز اول تمرین را نشان میدهد. .نتایج آزمون عملکرد تیرویید در روز اول و هفته هفتم تمرین به ترتیب: تیروگلوبولین ۴/۴۴۶/۹۵ درمقابل ۴/۱۲ ۶/۷۴نانو گرم در میلی لیتر، هورمون محرک تیرویید ۰/۶۲۱/۳۵ در مقابل ۰/۴۰۱/۱۸میلی لیتر واحد در میلی لیتر، تیروکسین تام ۱/۳۶ ±۸۸/ ۸ در مقابل ۱/۱۶۸۲/۸۲ گرم واحد در دسی لیتر، شاخص تیروکسین آزاد ۰/۳۸ ± ۲/۵۸ در مقابل 30/0 52/2 گرم واحد در دسی لیتر، تری یودوتیرونین ۱۱/۵۱۰۱/۵ در مقابل ۱۷/۳۱۰۲/۴۷ نانو گرم در دسی لیتر، تری یودوتیرونین برداشتی۲/۳۶۲۹/۲۲ ٪ در مقابل ۵۴/۱ ± ۲۸/۶ ٪ بهدست آمد که پس ازآزمون، تفاوت معنی داری در نتایج آزمون عملکرد تیرویید مشاهده نگردید. به نظر می رسد که الگوی تمرین هوازی طراحی شده در آب می تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر مورد توجه قرارگرفته شود و در صورت انجام پژوهش های تکمیلی حتی به عنوان یک روش درمان جایگزین در برخی از بیماران مبتلا به افسردگی تحت نظارت پزشک بهکار رود. به علاوه، تمرینات ورزشی هوازی با سازوکارهای دیگری غیر از تغییر عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز- تیرویید، نقش درمانی خود را در بهبود نمرات افسردگی ایفا مینماید.
بررسی اثر مصرف مکمل ویتامین B1 بر غلظت گلوکز و اسید لاکتیک خون به دنبال اجرای فعالیت بیشینه هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر تاثیر مصرف ویتامین B1 تیامین بر تغییر غلظت های گلوکز و اسید لاکتیک خون را بررسی می کند بدین منظور 41 مرد غیر ورزشکار با دامنه سنی 30-20 سال داوطلبانه انتخاب شدند ودر 3 گروه تجربی 1 تجربی 2 و کنترل پلاسبو به صورت تصادفی جای گرفتند قرص های ویتامین B1 در دورز های مختلف به صورت تصادفی به هر یک از سه گروه اختصاص داده شد این پژوهش به شیوه دو سو کور انجام شد آزمودنی ها دو مرحله برنامه بیشینه استورردیویس را روی ارگومتر با میانگین شدت 90 در صد ضربان قلب ذخیره HRR اجرا کردند مرحله اول قبل از مصرف تیامین و مرحله دوم بعد از ده روز متوالی مصرف تیامین افراد روی ارگومتر طوری رکاب می زدند که به واماندگی می رسیدند هزینه کالری مصرفی روزانه افراد برآرود شد بلافاصله پس از اجرای پروتکل 5 سی سی خون از ورید بازویی به صورت ناشتا گرفته می شد تغییرات غلظت گلوکز به روش آنزیماتیک GOD-PAP و اسید لاکتیک خون به روش تایلور 1996 انالیز گردید یافته ها نشان می دهد مصرف روزانه 30 و450 میلی گرم تیامین در کاهش غلظت گلوکز خون تفاوت معنی داری نداشت 05/0
مقایسه اثر شش هفته تمرینات پلایومتریک در آب و خشکی بر میزان پرش عمودی و کوفتگی عضلانی تاخیری دختران ورزشکار غیرنخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد محکمی دال بر تأثیر تمرینات پلایومتریک در افزایش معنیدار قدرت عضلانی و پرش عمودی وجود دارد، اما بهدلیل ماهیت شدید این تمرینات، احتمال افزایش آسیبهای عضلانی - اسکلتی وجود دارد. بنابراین بهنظر میرسد انجام تمرینات پلایومتریک در یک محیط آبی، احتمالاً منجر به بهبود پرش عمودی با خطر آسیب کمتر میشود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر یک برنامه پلایومتریک در آب (APT) بر پرش عمودی، کوفتگی عضلانی و سرعت 40 متر و مقایسه آن با تمرینات خشکی بوده است. بدین منظور، تعداد 21 والیبالیست دختر غیر نخبه (سن: 12/1 ±19/22 سال، وزن: 35/6 ±13/59 کیلوگرم و قد: 81/4 ± 16/163سانتی متر) داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها به صورت تصادفی جفت شدند و بر اساس پرش عمودی، به دو گروه تجربی آب و خشکی و یک گروه کنترل تقسیم گردیدند. گروههای تجربی علاوه بر انجام تمرینات والیبال، به مدت 6 هفته، دو جلسه در هفته و هر جلسه 55-45 دقیقه در برنامه تمرینی پلایومتریک در محیط آبی یا خشکی شرکت کردند. میزان پرش عمودی و زمان اجرای دوی 40 متر سرعت قبل از شروع تمرینات، پس از 4 هفته و بعد از 6 هفته تمرین اندازه گیری شد. همچنین کوفتگی عضلانی در عضلات همسترینگ، چهارسر و دوقلو بعد از جلسه اول و بعد از 4 هفته تمرین و بعد از 6 هفته تمرین بلافاصله پس از تمرین، 24 ساعت و 48 ساعت پس از تمرین، با پرسشنامه استاندارد 10 امتیازی کوفتگی عضلانی اندازه گیری شد.
با استفاده از روش تحلیل واریانس برای اندازههای تکراری، مشخص شد که میزان پرش عمودی گروه APT بعد از 6 هفته تمرین، افزایش معنیداری نداشته است (05/0p>)، اما میانگین گروه آب 3/21 درصد در مقابل 77/0- درصدگروه کنترل و 081/0 درصد در گروه خشکی پیشرفت نشان داد. میانگین زمان دوی سرعت 40 متر بین گروهها در پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون معنیدار نبود(05/0p>). کوفتگی عضلانی بعد از جلسه اول ، بعد از 4 هفته و پس از 6 هفته تمرین در هیچ کدام از عضلات در هیچ یک از زمان های یاد شده در گروه آب معنیدار نبود (05/0p>). در مقابل گروه خشکی در جلسات مختلف، در ساعت-های آزمون گیری (0,24,48) و در عضلات متفاوت، میزان کوفتگی معنیداری را گزارش کرد. میزان کوفتگی در گروه آب از بلافاصله پس از تمرین و تا 48 ساعت بعد کاهش نشان داد(05/0p<)، در مقابل میزان کوفتگی گروه خشکی، بعد از 24 ساعت افزایش معنیداری را نشان داد (05/0p<).
هر چند نتایج این مطالعه، پیشرفت معنیداری را در متغیرهای اجرای گروه های تجربی نسبت به پیش آزمون و نسبت به گروه کنترل نشان نداده است، اما با توجه به پیشرفت عددی میانگین پرش عمودی گروه آب نسبت به پیش آزمون، و در مقایسه با دو گروه دیگر، می توان گفت که تمرینات پلایومتریک در آب احتمالاً میتواند سبب بهبود پرش عمودی والیبالیست های زن بدون ایجاد کوفتگی عضلانی شود.
تغییرات هورمونی و حجم پلاسما پس از تمرینهای استقامتی
حوزه های تخصصی:
به طور معمول، پس ازورزش های استقامتی شدید وتمرینات طولانی مدت،حجم پلاسما درحیوان وانسان هردو افزایش می یابد.افایش حجم پلاسما در اکثر موارد ،همراه با هماتوکریت کمتر بدون تغییر درتعداد گلبول های قرمز خون یا یک کاهش مقطعی ‹همزمان با وقوع افزایش حجم پلاسما ›در تعداد این سلول ها است،که به ترتیب آن را دلیل کم خونی نسبی یا واقعی می دانند . ترکیبی از ورزش وسازگاری باگرما، [که این پدیده هم به نوبه ی خودسبب هیپرولمی‹پرحجمی خون› ولی به نسبتی کمتر از تمرینات ورزشی می شود] پرحجمی را افزایش می دهد. این پدیده به تنهایی به وسیله ی تمرینات ورزشی نیز ایجاد می شود .بروز این پدیده ،خیلی سریع است: پرحجمی ،چند دقیقه یا چند ساعت پس ازقطع ورزش هنوز قابل مشاهده است. بنابراین، برایاینکه افزایش حجم پلاسما ،پس از یک دوماراتون یا یک مسابقه ورزشی طولانی به حداکثر خود برسد،2 روز وقت لازم است.دامنه ی افزایش طبیعی پلاسما ،بین 9 تا 25 درصد است که با افزایش پلاسما به میزان 300 تا 700 میلی لیتر برابر است .اندازه ی تغییر افزایش حجم پلاسما به وش های تمرینی وابسته است که این روش ها عبارتند از: محدودیت تمرین ،شدت ومدت تمرینات، وضعیت بدنی وتعدادجلسات تمرین . هرچقدر کاهش حجم پلاسما در طی تمرین بیشتر باشد،به همان اندازه ،هیپرولمی پس از تمرین،بزرگتر خواهد بود .همچنین محلول شدن مواد درآب بدن افراد قبل ودر جریان تمرینات،ممکن تغییرات حجم پلاسما را به دنبال داشته باشد.نوشیدن به اندازه ی کافی آب ،می تواند موجب افزایش حجم پلاسماحتی در طی تمرینات طولانی مدت شود. هورمون های تنظیم کننده ی مایعات‹آلدوسترون، وازوپروسین آرژنین وفاکتور آزاد کننده ی سدیم عروق کلیوی ›که با افزایش مقدار پروتئین پلاسما در ارتباط هستند،هیپرولمی را بالا می برند.با وجود این نقش ومکانیزم افزایش پروتئین های پلاسما،همچنان نا شناخته باقی مانده است و در ضمن نقش هورمون ها در به وجود آمدن هیپرولمی مزمن سوالی است که هنوز پاسخی بدان داده نشده است.هیپرولمی می تواند از طریق افزایش حجم ضربه ای وحداکثربون ده قلبی ،سبب به گردش درآمدن خون ومایعات در عضله در هنگام اجرای فعالیت های ورزشی شود.همچنین،افزایش حجم پلاسما از طریق ازدیاد جریان خون پوست ،واکنش های تنظیم کننده ی دمای بدن در حین تمرین را بهبود می بخشد .سرانجام این بحث،منجربه اهمیت مفهوم پلاسما وهماتوکریت مطلوب ‹رضایت بخش › در ارتباط با اجرای تمرینات ورزشی می شود .
تغییرپذیری فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آنها با نیمرخ چربی های بدن در افراد فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آن با نیمرخ چربی های بدن در دانشجویان فعال و غیرفعال است. به این منظور ده دانشجوی فعال (میانگین سن 21 سال، وزن 1/68 کیلوگرم و قد 1/174 سانتی متر) و ده دانشجوی غیرفعال (میانگین سن 5/21 سال، وزن 07/73 کیلوگرم و قد 177 سانتی متر) به صورت تصادفی از بین دانشجویان پسر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که برای شرکت در پژوهش داوطلب شده بودند، انتخاب شدند. شرکت کنندگان تست کانینگهام فالکنر را شامل دویدن روی نوار گردان با شیب20 درصد و سرعت km/hr9/12 تا رسیدن به واماندگی انجام دادند. ابتدا فشار خون سیستولی (SBP) و دیاستولی (DBP) و ضربان قلب (HR) در حالت نشسته، حاصل ضرب دوگانه (DP)، شاخص های چربی خون و احشایی، نسبت چربی و نمایه توده بدن پیش از فعالیت اندازه گیری شد. در ادامه نیز BP و HR در حالت نشسته و DP هر شرکت کننده بلافاصله پس از تست و 3 دقیقه بعد دوباره سنجیده شد. برای تحلیل آماری از آزمون های تحلیل واریانس و کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد بازیافت HR (006/0=P و 012/6=F)، SBP (02/0=P و 353/4=F) و DP (004/0=P و 38/6=F) در افراد فعال بهتر صورت می گیرد. اصلاح نتایج با شاخص های اضافه وزن و چربی های خون، ارتباط بین برخی از این عوامل با بازیافت نامناسب در افراد غیرفعال را تأیید کرد. ازاین رو نظر به این یافته ها می توان گفت آمادگی و فعالیت بدنی بر بازیافت بهتر شاخص های همودینامیک بعد از فعالیت ورزشی تأثیر مثبت دارد، هرچند تفاوتی در مقادیر استراحت و فعالیت مشاهده نشد. اضافه وزن و دیس لپیدمیا می تواند بخشی از تفاوت های بین افراد فعال و غیرفعال را در این زمینه توضیح دهد. ازاین رو کنترل این عوامل با فعالیت ورزشی و رژیم غذایی مناسب توصیه می شود.
تاثیر برنامه تمرینی شدید بر Tmax , vVO2max , VO2max و زمان اجرای دوی 3000 متر دوندگان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر تمرین تناوبی شدید بر VO2 max ( حداکثر اکسیژن مصرفی )،vVO2max (حداقل سرعت در VO2 max)، Tmax ( مدت زمان فعالیت با شدت vVO2 max) و زمان اجرای دوی 3000 متر دوندگان تمرن کرده بود. متغیرها نیز سه روز جداگانه، قبل و پس از اعمال متغییر مستقل روی 16 آزمودنی اندازه گیری شدند. مقادیر VO2 max و vVO2 max با گاز آنالیزر تعیین شدند. آزمودنیها بر اساس زمان اجرای دوی 3000 متر به صورت تصادفی جفت شدند و در دو گروه کنترل ( سن 20.5 ±1.55 سال ) و تجربی ( سن 19.2 ±1.85 سال ) قرار گرفتند. آزمودنیها هر دو گروه به مدت 10 هفته هر هفته دو جلسه در تمرینها شرکت کردند. تمرینهای تناوبی گروه تجربی در هر جلسه عبارت بود از: پنج تا هشت تکرار با شدت vVO2 max D50 و مدت 50-60 Tmax درصد و زمان بازگشت به حالت اولیه1:2 . گروه کنترل به تمرینهای متداول تدامی با شدت 75 درصد VO2 max ، vVO2 max، Tmax و مدت 55 تا 65 دقیقه در هر جلسه ادامه دادند. از روش آماری t استودنت همبسته برای مقایسه میانگینهای پیش آزمون – پس آزمون در هر گروه و از GLM اندازه گیریهای مکرر به منظور مقایسه تفاوت میانگینها بین دو گروه استفاده شد. پس از دوره تمرینی، بهبود معناداری در مقادیر VO2 max ( 8.4 درصد) ، vVO2 max ( شش درصد ) ، Tmax (35.4 درصد) و زمان اجرای دوی 3000 متر ( هفت درصد ) گروه تجربی مشاهده شد (P<0.05). در گروه کنترل، تغییر معناداری در هیچ کدام از متغییرها مشاهده نشد . پیشرفت تمام متغییرها در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود(P<0.05). نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که به کارگیری تمرینهای تناوبی شدید با تاکید بر vVO2 max ، Tmax توانست، زمان اجرای دوی 3000 متر دوندگان تمرین کرده را بهبود بخشد.
اثر مصرف کوتاه مدت مکمل تورین بر میزان خستگی عصبی عضلانی و سطوح لاکتات خون در فعالیت تناوبی بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل اسید آمینة تورین بر خستگی عصبی- عضلانی و تجمع لاکتات پس از اجرای فعالیت ورزشی تناوبی بیشینه بود. جامعه آماری دانشجویان تربیت بدنی و روش تحقیق نیمه تجربی بود. بدین منظور 20 مرد فعال داوطلب (با میانگین سنی 25/1±12/22 سال، قد 63/4±59/174 سانتی متر، وزن 97/8±52/71 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 19/2±40/23 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 21/1±81/11) در دو گروه مکمل یا دارونما که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، طی دو جلسه پیش آزمون و پس آزمون در اجرای فعالیت ورزشی تناوبی بیشینه شرکت کردند. مکمل تورین و دارونما (نشاسته) به صورت کپسول های یک گرمی در اختیار آزمودنی های گروه تجربی و کنترل قرار گرفت، تا روزانه 5 کپسول را به مدت دو هفته مصرف کنند. پس از پایان دوره مصرف مکمل، بلافاصله، پس آزمون صورت گرفت. به منظور تعیین تفاوت بین متغیرها از آزمون انوا با عامل بین گروهی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که مصرف کوتاه مدت مکمل اسید آمینه تورین میزان خستگی عصبی- عضلانی (002/0P=) و میزان تجمع لاکتات خون (000/0P=) را پس از اجرای فعالیت ورزشی تناوبی بیشینه کاهش می دهد. بنابراین، می توان بااحتیاط گفت که از این مکمل می توان به عنوان راهگشای بهبود عملکرد ورزشی در فعالیت های متناوب سرعتی استفاده کرد.
تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژی مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئولوژی زیستی، شاخه ای از بیولوژی است که به مطالعه جریان و تغییر شکل مواد زیستی تحت نیروهای وارده می پردازد و با تأکید بیشتر بر خون این علم را همورئولوژی نامیده اند. ارتباط آمادگی جسمانی و وضعیت همورئولوژیکی در تحقیقات متعددی گزارش شده است. علی رغم اهمیت تمرینات مقاومتی بر سلامت افراد، تأثیر این تمرینات بر همورئولوژی مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین مقاومتی فزاینده بر متغیرهای همورئولوژیکی مردان جوان سالم بود. به همین منظور، تعداد 20 دانشجوی پسر غیرورزشکار سالم به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره تمرین (میانگین± انحراف معیار، سن: 7/1±0/22 سال، درصد چربی: 0/2±5/15، قد: 7/3±3/177 سانتی متر و وزن: 7/3±5/77 کیلوگرم) و کنترل (میانگین± انحراف معیار، سن: 1/2±5/22 سال، درصد چربی: 5/2±1/15، قد: 7/2±0/174 سانتی متر و وزن: 7/2±4/74 کیلوگرم) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین برای 12 هفته و هر هفته سه جلسه با شدت های متفاوتی تمرین کردند. ابتدا، تمرینات با شدت 50 درصد یک تکرار بیشینه (RM-1) شروع شد و در پایان هفته چهارم شدت تمرین به 60 درصد RM-1 و در پایان هفته هشتم به 70درصد RM-1 افزایش یافت. هر جلسه تمرین شامل سه ست 10 تکراری برای هشت حرکت پرس سینه، چهارسر ران، پرس سرشانه، دراز و نشست در سطح شیب دار، پارویی، کشش پایینی (لت پول)، جلو بازو و پرس پا بود. نمونه های خونی قبل از تمرین و در انتهای هفته های چهارم، هشتم و دوازدهم جمع آوری شدند و برای اندازه گیری ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، آلبومین، پروتئین تام و هماتوکریت مورد آنالیز قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس دو طرفه مکرر با عامل بین گروهی استفاده شد. نتایج نشان دادند که ویسکوزیته خون، ویسکوزیته پلاسما، فیبرینوژن، پروتئین تام و هماتوکریت در پایان هفته های چهارم و هشتم کاهش معنی داری (05/0P<) داشتند که هم زمان، کاهش معنی داری در درصد چربی و وزن بدن نیز مشاهده شد (05/0P<). باوجود این، با افزایش شدت تمرین به 70درصد RM-1 در چهار هفته پایانی، علی رغم کاهش معنی دار درصد چربی بدن متغیرهای همورئولوژیکی تقریباً به سطوح قبل از تمرین بازگشتند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تمرین مقاومتی با شدت های 50 و 60درصد RM-1 می تواند سبب بهبود سطوح استراحتی متغیرهای همورئولوژیکی شود که با افزایش شدت تمرین، این تغییرات به سطوح اولیه قبل از تمرین باز می گردند.
استفاده ناصواب از داروها در ورزش آمفتامین ها
حوزه های تخصصی:
تصور استفاده از داروهای انرژی زا ومخدر به عنوان موادی که قابلیت های جسمانی ورزشکاران رابهبود می بخشند،عواقب نامطلوبی رابربدن ورزشکاران دربرداشته است ونمونه های بیشماری از بیماری ها ومرگهای ناشی از مصرف این گونه داروها گزارش شده است وهمواره درحال افزایش است .این پدیده ،سابقه ای دیرینه دارد کهدربین ورزشکاران وصاحب نظران تحت عنوان «دوپینگ» مورد ارزیابی وشناسایی واستفاده قرار می گیرد.به طور معمول دوپینگ درکلاس های مختلف صورت می گیرد که این کلاسها طبق طبقه بندی ioc شامل: 1- گروه استروئیدهای آنابولیک 2- گروه مواد مخدر 3- گروه محرک های سیستم عصبی مرکزی ‹CNS› بتابلوکرز.خون 4- گروه مدرها 5- واخیراً نیز ویتامین ها واملاح نیز میشوند. دربین محرک های سیستم عصبی ،آمفتامین هاشایع ترند وورزشکاران اعتنای بیشتری به آنها دارند ،این گروه دارویی برای درمان بیماری های قلبی وعصبی مصرف می گردند ولی متاسفانه ورزشکاران برای پوشاندن خستگی وبه تاخیر انداختن آن وغلبه بردردبرمصرف آنها مبادرت می ورزند . ازمهمترین آمفتامین ها می توان آمفتامین، بنزفتامین، متیل فنیدیت، فنترمین، مترازین را نام برد که متیل فنیدیت نمونه ی بارزی از این گروه می باشد که مورد ارزیابی قرار می گیرد .
آموزش طبقه بندی شده بالانس در ژیمناستیک
حوزه های تخصصی:
لپتین، بیماری قلبی و فعالیت ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاقی عارضه پیچیده ای است که با تجمع بیش از حد بافت چربی مشخص می شود. چاقی با بسیاری از مشکلات سلامتی از جمله بیماری های عروقی مرتبط است.کشف هورمون لپتین باعث پیشرفت هر چه بیشتر تحقیقات در زمینه چاقی شد. دلیل عمده این پیشرفت آن بود که نشان داد از بافت چربی سیگنال های آوران به سیستم عصبی مرکزی صادر می شود. لپتین که توسط ژن چاقی تولید می شود یک هورمون پروتئینی است با توده مولکولی kDa 16 که به طور عمده از بافت چربی ترشح می شود در تنظیم وزن بدن نقش کلیدی داشته باشد. بهتر است بگوییم که لپتین به عنوان یک مکانیزم هشدار دهنده برای تنظیم محتوای چربی بدن عمل می کند. این هورمون با افزایش فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک و لیپولیز موجب بالا رفتن انرژی مصرفی می گردد. لپتین با تاثیر بر گیرنده های هیپوتالاموسی اشتها را نیز مهار می کند. بنابر این اثر خالص عملکرد لپتین در جهت کاهش وزن است، اما کمبود این هورمون و یا مقاومت نسبت به اثرات آن، هر دو می تواند سبب افزایش وزن شود. مقاومت لپتین که با افزایش آن در خون همراه است، در چاقی انسان بسیار شایع تر از کمبود این هورمون می باشد. در سال های اخیر پژوهش های فراوانی بر همراهی لپتین با افزایش فشار خون شریانی و ضربان قلب تاکید کرده اند. لپتین مستقل ازCRP ، که خود یک نشانگر التهابی است، با بیماری های عروقی مرتبط است و این یافته اشاره بر اهمیت میزان چربی بدن در بروز مشکلات قلبی عروقی دارد. گیرنده های لپتین بر روی دیواره اندوتلیوم و سلول های عضلات صاف عروق وجود دارد. به همین دلیل لپتین اثرات واسطه ای گیرنده ای را بر توان و رشد عروقی اعمال می کند. در سطح سلولی لپتین عضلات صاف عروق را برای پرولیفریشن تحریک می کند. کلسیفه شدن عروقی نیز در مدل های تجربی به وسیله لپتین شتاب گرفته است. این هورمون فشار اکسیداتیو در دیواره عروق را افزایش می دهد که موجب آسیب آنها می گردد. بنابراین در یک جمع بندی کلی می توان به این نتیجه رسید که میزان لپتین در خون، با سلامت قلبی عروقی مرتبط است.بیشتر تحقیقات نشان داده اند که رژیم غذایی متعادل وکم چرب و تمرین بدنی، سطوح لپتین را در خون کاهش می دهند، حتی اگر کاهش وزن قابل ملاحظه ای نیز رخ ندهد.کاهش لپتین از طریق ورزش، با تغییرات تعادل انرژی، بهبود حساسیت انسولین و تغییرات مناسب لیپید های خون همراه است. بررسی تغییرات لپتین همراه با فعالیت بدنی از مباحثی است که به خصوص در چاقی نوجوانی و جوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این زمان هنوز دیگر فاکتور های خطر بیماری های عروقی خود نمایی نمی کنند، در حالی که مطالعات بسیاری بر آغاز روند خشکی و آسیب عروقی در سنین نوجوانی تاکید دارند.
مقایسة اثر انواع تمرین بار شناختی بر زمان و دقت تکلیف هماهنگی دودستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به منظورمقایسة اثر انواع تمرین بار شناختی بر زمان و دقت تکلیف حرکت هماهنگی دودستی انجام گرفت. به این منظور 60 آزمودنی از بین دانشجویان ورزشکار دانشگاه شیراز داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده در چهار گروه 15 نفری قرار گرفتند. گروه ها شامل تکلیف بار شناختی کم (شمارش اعداد)، تکلیف بار شناختی متوسط (تکلیف ادراکی – حرکتی شامل واکنش پا) و گروه تکلیف بار شناختی زیاد (ادراکی حرکتی همراه با شنیداری) و گروه بی تمرین بودند. گروه های آزمایشی به مدت شش هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه شش بلوک دوازده کوششی تمرین کردند. آزمودنی ها قبل از شروع پروتکل و در پایان دورة تمرین، تکلیف هماهنگی دودستی را با استفاده از آزمون هماهنگی دودستی دستگاه وی ینا با اعتبار 71/0 تا 84/0 و پایانی 85/0 تا 96/0 انجام دادند. سپس نتایج زمان کلی حرکت و درصد خطای آزمودنی که در تکلیف هماهنگی دودستی بیانگر تخصیص توجه است، تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تی وابسته و تحلیل واریانس یکطرفه انجام شد. یافته ها نشان داد که تمرین بارشناختی زیاد بر دقت تکلیف هماهنگی دودستی اثر می گذارد، ولی در عامل زمان کلی، بین گروه ها نسبت به گروه کنترل اختلاف معناداری دیده نشد (05/0 =?). بر اساس یافته های این تحقیق، در فعالیت هایی که نیازمند تخصیص توجه اند، چنانچه تمرین با بار شناختی زیاد انجام گیرد، ممکن است ظرفیت توجه تغییر یافته و در مهارت های نیازمند توجه به واسطة تغییر ظرفیت، مهارت از بعد پردازش اطلاعات گسترش پیدا کند.
اثر تمرینات الاستیک، پلایومتریک و مقاومتی بر عملکرد بی هوازی والیبالیست های نخبة استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توان، ترکیبی از قدرت و سرعت و از عوامل مهم موفقیت ورزشکار در رقابت های ورزشی است. تمرینات الاستیک و پلایومتریک به عنوان روش هایی نسبتاً جدید برای بهبود توان معرفی شده اند. با توجه به کمبود مطالعات انجام شده در زمینة اثرات تمرینات الاستیک بر عملکردهای بدنی، در این تحقیق تفاوت بین اثر تمرینات الاستیک، پلایومتریک و مقاومتی بر عملکرد بی هوازی والیبالیست های نخبة استان کردستان بررسی شد. 30 نفر از والیبالیست های نخبه (میانگین سنی59/1±86/24 سال، قد 84/3±187 سانتی متر و وزن 93/2±83/78 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه تمرین الاستیک (10نفر)، گروه تمرین پلایومتریک (10نفر) و گروه تمرین مقاومتی (10نفر). هر سه گروه به مدت هشت هفته، دو جلسه در هفته و طبق برنامه ای مدون به تمرین پرداختند. قبل و پس از برنامة تمرین، پیش و پس آزمون پرش عمودی، دویدن 72/45 متر، قدرت عضلانی پا (اسکات) از آزمودنی ها به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، t همبسته، ANOVA یک طرفه و آزمون غیرپارامتریک کروسکال والیس استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد در رکوردهای پس آزمون آزمودنی ها، در مقایسه با پیش آزمون افزایش معنی داری روی داده است. تحلیل ANOVA یک راهه نشان داد رکوردهای دویدن 72/45 متر گروه تمرین الاستیک به طور معنی داری کمتر از دیگر گروه هاست (05/0p<). پس از تمرین، میانگین قدرت عضلانی در گروه تمرین قدرتی و الاستیک نیز بیشتر از گروه تمرین پلایومتریک بود (05/0p<). با توجه به نتایج، به نظر می رسد تمرین الاستیک می تواند روشی مفید در بهبود برخی عملکردهای بی هوازی ورزشکاران باشد.