مقالات
حوزه های تخصصی:
توان، ترکیبی از قدرت و سرعت و از عوامل مهم موفقیت ورزشکار در رقابت های ورزشی است. تمرینات الاستیک و پلایومتریک به عنوان روش هایی نسبتاً جدید برای بهبود توان معرفی شده اند. با توجه به کمبود مطالعات انجام شده در زمینة اثرات تمرینات الاستیک بر عملکردهای بدنی، در این تحقیق تفاوت بین اثر تمرینات الاستیک، پلایومتریک و مقاومتی بر عملکرد بی هوازی والیبالیست های نخبة استان کردستان بررسی شد. 30 نفر از والیبالیست های نخبه (میانگین سنی59/1±86/24 سال، قد 84/3±187 سانتی متر و وزن 93/2±83/78 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه تمرین الاستیک (10نفر)، گروه تمرین پلایومتریک (10نفر) و گروه تمرین مقاومتی (10نفر). هر سه گروه به مدت هشت هفته، دو جلسه در هفته و طبق برنامه ای مدون به تمرین پرداختند. قبل و پس از برنامة تمرین، پیش و پس آزمون پرش عمودی، دویدن 72/45 متر، قدرت عضلانی پا (اسکات) از آزمودنی ها به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، t همبسته، ANOVA یک طرفه و آزمون غیرپارامتریک کروسکال والیس استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد در رکوردهای پس آزمون آزمودنی ها، در مقایسه با پیش آزمون افزایش معنی داری روی داده است. تحلیل ANOVA یک راهه نشان داد رکوردهای دویدن 72/45 متر گروه تمرین الاستیک به طور معنی داری کمتر از دیگر گروه هاست (05/0p<). پس از تمرین، میانگین قدرت عضلانی در گروه تمرین قدرتی و الاستیک نیز بیشتر از گروه تمرین پلایومتریک بود (05/0p<). با توجه به نتایج، به نظر می رسد تمرین الاستیک می تواند روشی مفید در بهبود برخی عملکردهای بی هوازی ورزشکاران باشد.
مقایسة هزینة انرژی و کارایی دوچرخه سواری در دوچرخه سواران حرفه ای و آماتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارایی حرکتی از عوامل مهم و تعیین کننده در عملکرد دوچرخه سواری استقامتی محسوب می شود. با وجود این، مطالعات قبلی که کارایی دوچرخه سواری را در دوچرخه سواران حرفه ای و آماتور مقایسه کرده اند، نتایج متناقضی گزارش کرده اند؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر مقایسة هزینة انرژی و کارآیی دوچرخه سواری در دوچرخه سواران حرفه ای و آماتور است. 73 دوچرخه سوار جادة تمرین کردة سطح بالا شامل 42 نفر دوچرخه سوار حرفه ای و 31 نفر دوچرخه سوار آماتور در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها یک آزمون ورزشی قلبی-تنفسی فزاینده (رمپ) را تا سرحد خستگی روی چرخ کارسنج اجرا کردند. هزینة انرژی آزمودنی ها از میانگین حجم اکسیژن دمی و حجم دی اکسید کربن بازدمی، به وسیلة دستگاه تجزیه کنندة گازها و با استفاده از معادلة ارائه شدة برور و همکاران محاسبه شد. کارآیی و اقتصاد دوچرخه سواری آزمودنی ها، به ترتیب به صورت نسبت میزان کار انجام شده به هزینة انرژی و نسبت کار انجام شده به اکسیژن مصرفی در بارهای کاری 200 و 300 وات محاسبه شد. نتایج نشان داد کارآیی و اقتصاد دوچرخه سواری در بار کاری 200 وات بین دو گروه دوچرخه سواران آماتور (کارآیی 76/1±58/22%، اقتصاد دوچرخه سواری، 37/0±68/4 لیتر/کیلوژول) و حرفه ای (کارآیی 45/2±27/23%، 51/0±79/4لیتر/کیلوژول) تفاوت معنی داری ندارد، اما در بار کاری 300 وات، کارآیی (011/0=p) و اقتصاد دوچرخه سواری (011/0=p) در دوچرخه سواران حرفه ای (کارآیی 72/1±87/23%، اقتصاد دوچرخه سواری 37/0±03/5 لیتر/کیلوژول) به طور معنی داری بیشتر از دوچرخه سواران آماتور (کارآیی 76/1±58/22%، اقتصاد دوچرخه سواری 27/0±75/4 لیتر/کیلوژول) و درمقابل، هزینة انرژی (98± 1263در برابر 71± 1333 ثانیه/ژول) کمتر بود (018/0=p). بین کارآیی و اقتصاد دوچرخه سواری در دو بار کاری 200 و 300 وات تفاوت معنی داری وجود نداشت. یافته های این پژوهش نشان داد دوچرخه سواران حرفه ای، در مقایسه با دوچرخه سواران آماتور در شدت های بالا، کارآیی بهتری دارند که تا حدی می تواند تفاوت عملکردی عمدة بین آن ها را در شدت های بالا توضیح دهد.
تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین مونوهیدرات بر عملکرد، توان و کار عضلانی دانشجویان دختر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات بر عملکرد، توان و کار عضلانی دانشجویان دختر ورزشکار است. بدین منظور، 16 نفر از دانشجویان ورزشکار غیررقابتی به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کراتین (8=n) و دارونما (8=n) تقسیم شدند. در پیش آزمون، عملکرد عضلات (پنج تکرار در سرعت 60 درجه بر ثانیه و 50 تکرار در سرعت 180 درجه بر ثانیه) طی حداکثر انقباض اختیاری درونگرا با پای برتر، توسط دستگاه ایزوکنتیک اندازه گیری شد. اندازه های تودة بدون چربی، درصد چربی و دور ران نیز آزمودنی ها گرفته شد. سپس، گروه کراتین روزانه 20 گرم کراتین را در چهار وعدة پنج گرمی (ساعت 8، 12، 16، 20) به مدت شش روز مصرف کردند. گروه دارونما مانند پروتکل گروه کراتین عمل کردند، با این تفاوت که به جای کراتین، نشاسته مصرف می کردند. همة اندازه گیری ها در پس آزمون طی زمان مشابهی تکرار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد اوج گشتاور عضلات خم کنندة زانو در سرعت 60 و 180 درجه بر ثانیه، زمان رسیدن به اوج گشتاور در باز کردن در سرعت 180 درجه بر ثانیه، تعداد تکرار حرکت در اوج گشتاور در خم کردن زانو در سرعت 60 و 180 درجه بر ثانیه توان عضلات بازکننده و خم کنندة زانو در سرعت 60 درجه بر ثانیه، کل کار انجام شده در خم کردن و باز کردن زانو در سرعت 60 درجه بر ثانیه در گروه کراتین، در مقایسه با گروه دارونما افزایشی معنی دار داشته است (05/0P<). بین تودة بدون چربی، درصد چربی و دور ران در گروه کراتین و دارونما تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P<)؛ بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین به بهبود عملکرد عضلانی در دختران ورزشکار منجر می شود و تأثیری بر تودة بدون چربی ندارد.
اجرای 10 هفته تمرینات مقاومتی با وزنه بر غلظت سرمی فاکتور افزایش دهندة سنتز کلونی سلول های پیش ساز بتا / ویسفاتین در زنان چاق میان سال تأثیر ندارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرینات مقاومتی با تغییرات متابولیکی و اندوکرینی چشمگیر همراه است و با کاهش روند تحلیل عضلانی و ضعف و سستی دوران پیری به بهبود عملکرد افراد در سنین بالاتر کمک می کند. پژوهش حاضر تأثیر تمرینات مقاومتی را بر سطح سرمی ویسفاتین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان میان سال مطالعه کرده است. 16 زن چاق (شاخص تودة بدنی برابر یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر مترمربع) یائسة غیرفعال (میانگین سنی 54 سال) در دو گروه تجربی و کنترل در 10 هفته برنامة تمرینات مقاومتی (1RM60-40%)، سه جلسه در هفته شرکت کردند. غلظت ویسفاتین سرم و HOMA-IR و شاخص های آنتروپومتریک، قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسة تمرین اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t زوجی، t مستقل و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0<P انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد مقادیر وزن و درصد چربی در گروه تجربی کاهش داشت، ولی این تغییر معنی دار نبود (05/0<P). مقادیر HOMA-IR و سطح ویسفاتین سرم پس از 10 هفته تمرین مقاومتی تغییر معنی داری نداشت (05/0<P). با توجه به نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین سطوح ابتدایی و تغییرات سطح سرمی ویسفاتین با مقادیر اولیه و تغییرات هیچ یک از متغیرهای آنتروپومتریک و HOMA-IR در گروه تجربی رابطة معنی داری مشاهده نشد (05/0 < P). به علاوه، بین مقادیر اولیه و تغییرات HOMA-IR با مقادیر اولیه و تغییرات هیچ یک از متغیرهای آنتروپومتریک رابطة معنی داری وجود نداشت (05/0<P)؛ در نتیجه، اجرای 10 هفته تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر سطح ویسفاتین سرم زنان چاق این پژوهش نداشت. این یافته ها با عدم تغییر در HOMA-IR نیز همسو است.
رابطه بین آمادگی جسمانی با درصد چربی بدن و چربی های سرم خون و تفاوت آن متغیرها در دانش آموزان پسر 15-13 ساله شهری و روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین میزان آمادگی جسمانی، درصد چربی بدن و چربی های سرم خون و تفاوت آن متغیرها در دانش آموزان پسر 13- 15 ساله دوره راهنمایی شهری و روستایی است. به همین منظور 60 دانش آموز پسر از مدارس راهنمایی شهرستان جوانرود از دو گروه شهری (30 نفر) و روستایی (30 نفر) انتخاب شدند. میانگین سن، قد و وزن گروه شهری به ترتیب 778/0±97/13 سال، 579/9 ±20/157 سانتی متر و 159/8±70/44 کیلوگرم و میانگین سنی، قد و وزن گروه روستایی به ترتیب830/0± 14 سال، 803/7±73/153 سانتی متر و 225/9±17/40 کیلوگرم بود. به منظور انجام این تحقیق از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف برای تعیین طبیعی بودن داده ها واز آزمون لوین برای همگنی واریانس ها استفاده شد. از آزمون برتر ایفرد که شامل آزمون های دراز و نشست، بارفیکس اصلاح شده، انعطاف پذیری و دویدن540 متر است، برای سنجش میزان آمادگی جسمانی دو گروه استفاده شد و همچنین برای به دست آوردن درصد چربی بدن از کالیپر و با استفاده از فرمول دونقطه ای (سه سر بازو- ساق پا ) لومان و اسلاتر استفاده شد. میزان چربی های سرم خون نمونه ها بر اساس نمونه خونی به دست آمد که در آزمایشگاه پزشکی از آن ها گرفته شد. ابزار اندازه گیری شامل آزمون برتر ایفرد و دستگاه کا لیپر بود. به منظور تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون تی مستقل برای مقایسه متغیرهای بین دو گروه و از آزمون همبستگی پیرسون برای ارتباط بین گروهی متغیرها استفاده و نتایج زیر حاصل شد. بین میانگین نمرات آمادگی جسمانی در دو گروه شهری و روستایی، اختلافی معنی دار به نفع گروه روستایی مشاهده شد. بین میانگین درصد چربی بدن دو گروه شهری و روستایی اختلافی معنی دار به نفع گروه روستایی مشاهده شد(گروه روستایی درصد چربی بدن کمتری داشتند). بین متغیرهای چربی سرم خون (TC, TG , LDL, HDL ) دو گروه شهری و روستایی، فقط در دو فاکتور HDL و TC اختلافی معنی دار به نفع گروه روستایی مشاهده شد (گروه روستایی مقادیر بیشتری HDL و TC نسبت به گروه شهری داشتند). بین سطح آمادگی جسمانی و چربی های سرم خون دو گروه شهری و روستایی فقط بین میانگین آمادگی جسمانی با HDL درگروه شهری (410/0=r ) ارتباط مستقیم معنی داری مشاهده شد. بین درصد چربی بدن و چربی های سرم خون دو گروه شهری و روستایی، فقط بین درصد چربی بدن با TG در گروه شهری (367/0=r ) ارتباط مستقیم معنی داری مشاهده شد.
تأثیر تمرین با وزنه بر برخی ویژگی های ساختاری و عملکردی قلب زنان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین با وزنه بر برخی ویژگی های ساختاری و عملکردی قلب زنان غیرورزشکار است. 20 دانشجوی دختر غیرورزشکار با میانگین سن 3/2 25 سال، قد 2/8 161 سانتی متر و وزن بدن 5/3 4/55 کیلوگرم با سلامت کامل قلبی - عروقی به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 نفر ) و تمرین با وزنه (10 نفر ) قرار گرفتند. برنامة تمرین عبارت بود از: اجرای حرکات پرس پا، پرس سینه، کشش زیر بغل و کشش پشت ساق پا. حرکات در هفتة اول با 50 % یک تکرار بیشینه (1RM) در دو نوبت با 10 تکرار اجرا شد که به 80 % 1RM در سه نوبت با شش تکرار در هفتة هشتم رسید. برنامة تمرین سه روز در هفته انجام شد. قبل و پس از فعالیت در شرایط استراحت، تعداد ضربان قلب، اندازة فاصلة PR، درصد کسر تخلیه ای، قطر پایان دیاستولی و سیستولی، ضخامت دیوارة خلفی و سپتوم بین بطنی و تودة بطن چپ به عنوان متغیرهای عملکردی و ساختاری قلب آزمودنی ها با روش الکتروکاردیوگرافی و اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شد. داده ها، با استفاده از آزمون t تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد در گروه تمرین ضخامت دیوارة خلفی و سپتوم بین بطنی و تودة بطن چپ افزایش معنی داری داشت ( 007/0- 03/0-017/0P=). در سایر متغیرها تغییرات معنی داری مشاهده نشد (05/0p≤). به طور کلی با توجه به نتایج می توان گفت تمرین با وزنه در ایجاد برخی سازگاری های مناسب ساختاری قلب مؤثر است و در عملکرد قلب نارسایی ایجاد نمی کند.
تأثیر آلیسین سیر بر کوفتگی عضلانی تأخیری و برخی آنزیم های پلاسمایی در ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوفتگی عضلانی از عوارض شایع فعالیت بدنی است که حالتی ناخوشایند همراه با احساس درد، سفتی، ضعف و گرفتگی در عضلات است و اغلب پس از انقباض های برونگرا رخ می دهد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آلیسین بر کوفتگی عضلانی تأخیری، با استفاده از پرسشنامة بورگ و فعالیت آنزیم های کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) در ورزشکاران است. در این تحقیق ۲۰ پسر کاراته کای داوطلب باشگاهی به طور تصادفی به دو گروه آلیسین (سن: ۵۲/۲±۲/۲۱ سال، وزن: ۱۳/۱۰±۵/۷۴ کیلوگرم، قد: ۵۹/۵±۱۷۹ سانتی متر) و دارونما (سن: ۴۱/۲±۶/۲۰ سال، وزن: ۰۹/۹±۵/۶۸ کیلوگرم، قد: ۰۳/۶±۱۷۶ سانتی متر) تقسیم شدند و به مدت ۱۴ روز قبل و دو روز بعد از فعالیت مکمل مصرف کردند. ۱۴ روز بعد از مصرف مکمل، آزمودنی ها به مدت ۴۵ دقیقه با شیب ۵%- و ۷۵% ضربان قلب ذخیره (HRR) روی نوار گردان دویدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش، از آزمودنی ها قبل و ۱۴ روز بعد از مصرف مکمل و همچنین یک، ۲۴ و ۴۸ ساعت پس از فعالیت نمونة خونی گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. آلیسین موجب کاهش معنی داری در فعالیت آنزیم های CK و LDHیک، ۲۴ و ۴۸ ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرین ش، ولی قبل و بعد از ۱۴ روز مصرف مکمل و قبل از اجرای پروتکل تمرین در فعالیت آنزیم های CK و LDH دو گروه اختلاف معنی داری مشاهده نشد. همچنین، با استفاده از مقیاس بورگ از نظر درک درد کوفتگی عضلانی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (۰۱/۰≥α). احتمالاً مصرف آلیسین قبل از فعالیت بدنی در کاهش کوفتگی عضلانی تأخیری و کاهش فعالیت آنزیم های CK و LDH مؤثر است.
تأثیر تمرین هوازی تداومی و بی تمرینی بر پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرین منظم و هوازی می تواند موجب هایپرتروفی قلب از نوع فیزیولوژیک شود. هدف از این تحقیق تعیین تأثیر تمرین هوازی تداومی و بی تمرینی بر پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ مردان سالم است. بدین منظور، 10 دانشجوی مرد غیرورزشکار به طور داوطلب انتخاب شدند و در برنامة تمرینی هشت هفته ای، هفته ای، سه روز با 70 درصد HRBmaxB شرکت کردند. پس از پایان هشت هفته، آزمودنی ها چهار هفته در دورة بی تمرینی به سر بردند. در هر جلسه، تمرین دو تداومی به مدت 45 دقیقه انجام شد. پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ با روش اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شد. با استفاده از آزمون t وابسته، بینESD ، PWT، FS% وEF % پس از هشت هفته، در مقایسه با قبل از تمرین تفاوتی معنی دار (05/0(P< و بین EDD، IVS ، LA، AO،HR ، SBP و DPB تفاوتی غیرمعنی دار (05/0(P> مشاهده شد. بین EDD، FS% وEF % پس از چهار هفته بی تمرینی پس از تمرین، در مقایسه با هشت هفته تمرین تفاوتی معنی دار (05/0(P< و بین ESD، IVS، PWT،LA AO، HR ، DPB و SBP تفاوتی غیرمعنی دار مشاهده شد (05/0(P>؛ در نتیجه، تمرین هوازی تداومی و بی تمرینی می تواند بر پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ مردان سالم تأثیر گذارد.
آیا ورزشکاران نخبه بیش از غیرورزشکاران مستعد اختلال تغذیه اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر برآورد شیوع اختلال تغذیه، بررسی نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن در زنان ورزشکار نخبه و زنان دانشجوی غیرورزشکار است. به این منظور 618 آزمودنی بین سنین 18- 30 سال در این پژوهش شرکت کردند. 211 ورزشکار نخبه (پنج رشتة ورزشی) و 407 غیرورزشکار، پرسشنامه ها را دریافت کردند. این مجموعه شامل پرسشنامة جمعیت شناسی، پرسشنامة بررسی سابقة فعالیت ورزشی، پرسشنامة نگرش غذایی و مقیاس تصویری شکل بدن بود. به علاوه، قد و وزن آزمودنی ها به منظور مقایسة BMI واقعی، ادراک شده و دلخواه اندازه گیری شد. یافته های این مطالعه نشان داد شیوع اختلال تغذیه در زنان ورزشکار نخبه بیش از زنان غیرورزشکار است. به علاوه، در مورد BMI، نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن تفاوت معنی داری بین زنان ورزشکار و غیرورزشکار مشاهده شد (05/0 p<). همچنین، نارضایتی از شکل بدن در زنان غیرورزشکار با اختلال تغذیه همبستگی مثبت نشان داد (05/0 p <). این یافته ها نشان می دهد علت بروز اختلال تغذیه می تواند در ورزشکاران و غیرورزشکاران متفاوت باشد. در مورد ورزشکاران نخبه اختلال تغذیه ممکن است بازتاب منطقی تمایل به داشتن شکل بدنی خاص برای افزایش عملکرد باشد؛ بنابراین برای برخی از ورزشکاران اختلال تغذیه می تواند ارمغان فعالیت ورزشی باشد نه عوامل روان شناختی.