فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۷۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر دو روش تمرینی تداومی وتناوبی هوازی بر حساس ترین شاخص التهابی پیشگویی کننده بیماری قلبی عروقیCRP) (Hs-در موشهای صحرایی ماده چاق نژادwistar 14848 با سن 5/21 ماه و گذشت دست کم سه ماه از اتمام دوران باروری آنها بود. به همین منظور56 سر موش صحرایی به گروههای کنترل ، تداومی و تناوبی تقسیم شدند. پروتکل تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه و هر جلسه نیز با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. خون گیری در سطوح پایه به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشـتایی در سه مرحله پیش آزمون، میان آزمون و پـس آزمون با شرایط مشابه انجام و مقـادیرhs- CRP با روش ایمنوتوربیدیمتریک اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانـس و اندازه گیریهای مکرر و آزمونهای تعقیبی شفه و LSD تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، مقادیر درون گروهی hs- CRP هر دو گروه تمرینی تداومی و تناوبی در 6 هفته نخست تمرین کاهش داشته، اما این کاهـش معنی دار نبوده است (مقدار P به ترتیب برابر است با 08/0 و351/0). با این وجود، این کاهش در این گروهها به دنبال 12 هـفته تمرین معنی دار بوده اسـت (مقدار p به ترتیب برابر است با 000/0 و003/0). از سوی دیگر، بررسی تفاوت hs-CRP سه گروه نشان داد این تفاوت فقط بین دو گروه تداومی و تناوبی پس 6 و 12 هفـته تمرین ـ هر دو ـ معنی دار نیست (مقدار P به ترتیب برابر است با 936/0 و427/0). با توجه به نتایج حاصـله می توان گفت کاهشhs-CRP پس از تمرینات تداومی و تـناوبی هوازی حاکی از تخفیف فرایند آتروژنز است و استفاده از هر یک از دو روش تمرینی تاثیر مشابهی بر این شاخص دارد.
مقایسه وضعیت استخوانی و قدرت عضلانی مردان نخبه کاراته کار سبک کاتا و کومیته استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق مقایسه تراکم استخوانی، محتوای مواد معدنی استخوانی و قدرت عضلانی مردان نخبه کاراته کار سبک کاتا و کومیته استان خراسان جنوبی است. آزمودنی های این پژوهش تعداد 12 مرد کومیته کار (سن: 23/2 ± 6/22 سال، شاخص توده بدنی: 95/1 ± 43/22 کیلوگرم بر متر مربع)، 12 مرد کاتارو (سن: 15/1 ± 5/21 سال، شاخص توده بدنی: 14/3 ± 38/22 کیلوگرم بر متر مربع) و 12 مرد غیرورزشکار سالم (سن: 60/1 ± 9/22 سال، شاخص توده بدنی: 89/2 ± 85/21 کیلوگرم بر متر مربع) از استان خراسان جنوبی بودند. گروه های ورزشکار از بین افرادی که حداقل 5 سال سابقه ورزشی مستمر در رشته کاراته داشتند و از سلامت بدنی و رژیم غذایی طبیعی برخوردار بودند، انتخاب شدند. با استفاده از روش DXA، میزان تراکم و محتوای مواد معدنی استخوان ران (نواحی گردن، برجستگی بزرگ و انتهای نزدیک به تنه) و ساعد (3̷2 انتهای دور از تنه استخوان زند زیرین و زند زبرین و استخوان های مچ دست) شرکت کنندگان اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (05/0=α) بهره برداری گردید. نتایج نشان داد در ورزشکاران سبک کومیته، میزان تراکم (به ترتیب 04/0p= و 000/0p=) استخوانی ناحیه ساعد؛ قدرت گریپ (به ترتیب 02/0p= و 000/0p= ) و قدرت عضلات پشت (به ترتیب 000/0p= و 000/0p= ) به طور معنی داری از ورزشکاران سبک کاتا و افراد غیر ورزشکار بالاتر است. همچنین ورزشکاران سبک کاتا در تراکم و محتوای مواد معدنی استخوان ران (به ترتیب 000/0p= و 03/0p= )، قدرت گریپ (00/0p= ) و قدرت عضلات پشت (00/0p= )، به طور معناداری از مقادیر بالاتری در مقایسه با غیر ورزشکاران سود می بردند. نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که ورزش کاراته به طور موثر موجب بهبود وضعیت استخوانی و قدرت عضلانی ورزشکاران می شود؛ اما در مقایسه دو سبک رایج این رشته، سبک کومیته به سبب ماهیت فشارهای مکانیکی، تاثیر بارزتری بر وضعیت استخوانی ناحیه ساعد و قدرت عضلانی کاراته کاران دارد.
تستوسترون و کورتیزول بزاقی در ورزشکاران نخبه پرورش اندام: ارتباط با علائم اولیه پیش تمرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین غلظت تستوسترون و کورتیزول بزاقی با نمره حاصل از پرسشنامه علائم اولیه بیش تمرینی در ورزشکاران مرد نخبه پرورش اندام بود.
15 نفر از ورزشکاران نخبه پرورش اندام (با میانگین و انحراف استاندارد سن 8/3 ±8/22 سال، قد 50/6 ±178 سانتی متر، وزن 30/10 ±53/86 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 40/2 ± 07/28 کیلوگرم بر مترمربع و چربی بدن 67/2 ± 87/9 درصد) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. همه آزمودنی ها از هدف و روش های مطالعه قبل از موافقت برای شرکت در تحقیق آگاهی داشتند. بلافاصله پس از 15 ساعت فاصله بین جلسه تمرین سنگین و آزمایش هورمونی، سه نمونه بزاقی از هر آزمودنی در روز استراحت (24 ساعت بدون تمرین) اخذ گردید. برای جلوگیری از اثر ریتم شبانه روزی و تغییرات غذای مصرفی روی ترشح هورمون ها، سه نمونه بزاقی بلافاصله پس از برخواستن از خواب و قبل از صبحانه (8 صبح)، قبل از ناهار (ساعت 11 صبح) و در بعدازظهر (5 عصر) برای تعیین میانگین غلظت این دو هورمون در طول روز گرفته شد. سپس، آزمودنی ها پرسشنامه بیش تمرینی (طراحی شده توسط گروه مطالعات بیش تمرینی انجمن فرانسوی طب ورزشی) که شامل 54 سؤال با پاسخ های ""بلی، خیر"" در روزی که نمونه های بزاق گرفته شد، تکمیل کردند. همبستگی بین داده های هورمونی و نمره حاصل از پرسشنامه بیش تمرینی با استفاده از ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن تحلیل شد.
نتایج داده ها ارتباط منفی و معکوس معن داری را بین نمرات حاصل از پرسشنامه و غلظت تستوسترون را نشان داد (53/0- =r، 05/0>p)، درحالی که بین نمرات حاصل از پرسشنامه و غلظت کورتیزول رابطه معن داری مشاهده نشد (22/0=r، 05/0<p). همچنین، بین نمرات حاصل از پرسشنامه و نسبت تستوسترون به کورتیزول رابطه منفی و معکوس معنی دار به دست آمد (52/0- =r، 05/0>p).
نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که غلظت تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول رابطه منفی معنی داری با نمره به دست آمده در پرسشنامه بیش تمرینی دارد و همین پرسشنامه برای بررسی تغییرات در تستوسترون (یک هورمون آنابولیک) نسبت به تغییرات در کورتیزول (یک هورمون کاتابولیک) برای تعیین میزان خستگی مفیدتر است.
تأثیر مکمل مالتودکسترین در طول فعالیت هوازی بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مصرف مالتودکسترین بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران جوان ورزشکار بود. 30 پسر جوان ورزشکار به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه تجربی (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 8 /0±67 /16 سال، قد22 /5±27 /171سانتی متر و وزن 29 /4±87 /67 کیلوگرم) و کنترل (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 03 /1±73 /16 سال، قد 41 /5±34 /173 سانتی متر و وزن 25 /4±11 /69 کیلوگرم ) تقسیم شدند. آزمودنی ها در طول 60 دقیقه دویدن با 70 درصد ضربان قلب بیشینه، هر 15 دقیقه، محلول مالتودکسترین 5 درصد یا دارونما به مقدار 3 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مصرف کردند. قابلیت های بی هوازی شامل اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی با استفاده از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. برای سنجش مقدار گلوکز خون از دستگاه گلوکومتر استاندارد استفاده شد. برای سنجش اندازة اثر مصرف مالتودکسترین بر متغیرهای وابسته از آزمون آماری اومگا دو (2) استفاده شد. براساس اطلاعات به دست آمده، 84 /61 درصد از کاهش گلوکز خون در گروه کنترل را می توان به اثر متغیر مستقل نسبت داد که بسیار زیاد ارزیابی می شود. با توجه به نتایج می توان گفت که مصرف مکمل مالتودکسترین در طول 60 دقیقه فعالیت هوازی با 70 درصد ضربان قلب بیشینه بر میانگین تغییرات گلوکز خون و متغیرهای بی هوازی در پسران جوان ورزشکار تأثیر معنی دار و اندازة اثر قابل قبولی دارد.
تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی در مردان چاق و لاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر ریتم شبانه روزی بر پاسخ کورتیزول و انرژی مصرفی مردان چاق و لاغر. 12 دانشجوی پسر غیرورزشکار در دو گروه چاق (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m8/1±08/31؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min9/3±45/35) و لاغر (6n=؛ شاخص توده بدن 2kg/m3/1±2/18؛ حداکثر اکسیژن مصرفی ml/kg/min3±86/45) آزمودنی های این تحقیق بودند. از t-student برای مقایسه متغیرها در دو گروه چاق و لاغر، و از ANOVA با اندازه گیری مکرر برای ارزیابی کورتیزول و انرژی مصرفی در حالت استراحت و وهله های مختلف بعد از فعالیت در سطح (05/0P<) استفاده شد. آزمون دویدن روی نوارگردان شامل 30 دقیقه دویدن با شدت max2Vo65% بود، که پس از 8 ساعت ناشتایی در ساعات 8 صبح و 6 بعد ازظهر انجام شد. نتایج نشان داد بین سطح پایه کورتیزول دو گروه تفاوتی وجود ندارد، در حالی که غلظت کورتیزول گروه چاق بلافاصله، 15، و 30 دقیقه بعد از فعالیت بالاتر از گروه لاغر بود (05/0P<). در هر دو گروه میانگین انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی در 30 دقیقه فعالیت در عصر بالاتر از صبح بود (05/0P<). بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد افراد چاق هنگام فعالیت انرژی مصرفی بیشتر و سطح کورتیزول بالاتری نسبت به افراد لاغر دارند. همچنین، ریتم شبانه روزی بر میزان انرژی مصرفی و اکسیژن مصرفی تاثیر دارد و در عصرها مصرف انرژی به طور معناداری بیشتر از صبح هاست. لذا، در برنامه های کاهش وزن می توان آن را لحاظ کرد.
اثر هشت هفته مصرف روی و تمرین هوازی بر سطح گلوکز پلاسما و تعداد سلول های بتای پانکراس در رت های دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثر مصرف مکمل روی و هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح قند خون و توزیع سلول های بتا پانکراس در موش های صحرایی دیابتی است. به طور تصادفی 60 رت نر بالغ به شش گروه تقسیم شدند: کنترل سالم (C)، کنترل تمرین (CE)، دیابت کنترل (D)، دیابتی با روی ((DZ، دیابتی با تمرین (DE)، و گروه دیابتی با روی و تمرین (DEZ). پس از هشت هفته، رت ها بی هوش شدند، سپس پانکراس جدا و پردازش شد. بخش هایی به طور تصادفی تعیین و تعداد سلول های رنگی بتا پانکراس شمارش شدند. سطح قند خون (BGL) در هفته های مختلف در این تحقیقات اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری از آزمون واریانس ها نشان داد که BGL به طور چشمگیری در گروه های DEZ و DZ در مقایسه با C و گروه های D و CE کاهش یافت (05/0>P). تعداد سلول های بتای جزایر لانگرهانس در گروه DEZ به طور معنا داری (05/0>P) بالاتر از گروه D (اندازه اثر 81٪) و DE (اندازه اثر 97٪) و DZ بالاتر از گروه D (اندازه اثر 99٪) بود و قابل مقایسه با گروه شاهد C و CE بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که مکمل روی همراه با تمرین هوازی می تواند نقش مؤثرتری در مدیریت دیابت داشته باشد و احتمالاً با کنترل بیماری دیابت و تحریک سلول های بتا به افزایش ترشح انسولین منجر شود. همچنین تا حد زیادی از تخریب سلول های بتای باقی مانده به وسیله برخی از تغییرات پاتولوژیک مثل هیپرتروفی جلوگیری می کند.
تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی بر غلظت اندوتلین-1 و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندوتلین_1 یک تنگ کننده قوی عروق میباشد که به وسیله سلولهای اندوتلیال عروقی ترشح شده و به عنوان قویترین تنگکننده عروقی شناخته شده است. هدف این تحقیق مطالعه تاثیر یک دوره تمرینات مقاومتی بر غلظت اندوتلین_1 پلاسما و رابطه آن با فشار خون زنان سالمند بود. بدین منظور 20 زن یائسه (میانگین سن 6/02±67/37 سال، قد 8/12±153/02سانتیمتر، وزن 12/03±65/78 کیلوگرم، BMI 4/16±26/87 کیلوگرم بر متر مربع ) به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته تمرین مقاومتی، سه جلسه در هفته با شدت 40 تا 65 درصد یک تکرار بیشینه را انجام داد. قبل و بعد از 8 هفته تمرین، سطح استراحتی غلظت اندوتلین-1، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک اندازهگیری و ثبت شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته و تفاوتهای بین گروهی از t مستقل و برای بررسی رابطه بین اندوتلین و فشارخون از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتایج این تحقیق نشان داد یک دوره تمرین مقاومتی تاثیر معنی داری بر کاهش غلظت اندوتلین_1 پلاسمای زنان سالمند دارد(p=0/007). همچنین، یک دوره تمرین مقاومتی تاثیر معنیداری بر کاهش فشارخون سیستولیک (P=0/004)و دیاستولیک (P=0/001) زنان سالمند دارد. بین غلظت اندوتلین_1 و فشار خون سیستولیک همبستگی مستقیمی وجود دارد(r=0/542). با این حال، بین غلظت اندوتلین_1 و فشار خون دیاستولیک همبستگی مشاهده نشد(r=0/378).
به طور کلی ، با توجه به کاهش غلظت اندوتلین_1 پلاسما و کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بر اثر تمرین مقاومتی و با توجه به رابطه اندوتلین_1 با فشار خون سیستولیک، به نظر میرسد یک دوره تمرین مقاومتی با این شدت و حجم میتواند در کاهش فشار خون سیتولیک ودیاستولیک و نیز کاهش غلظت اندوتلین_1 پلاسما به عنوان یک عامل خطر بیماریهای قلبی عروقی و ایجاد پرفشاری خون زنان سالمند موثر باشد
تمرین های شدید و تخصصی شدن ورزش در ورزشکاران جوان
حوزههای تخصصی:
تاثیر یک دوره تمرین هوازی پیشرونده بر آپوپروتئین های نوع A و B مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیپرگلیسمی و هیپرانسولینمی، واکنش Igfbp-1 را به ورزش طولانی مدت در دوچرخه سواران تمرین کرده از بین می برد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۲ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
به منظور تعیین اثر ورزش در مقدار IGFBP-1 در جریان خون مطالعه حاضر در شرایط ورزش طولانی و کلمپ هیپرگلیسمی و هیپرانسولینمی انجام شد هشت دوچرخه سوار مرد به طور تصادفی در دو نوبت جداگانه در شرایط کلمپ گلوکز G و کلمپ گلوکز به همراه تزریق انسولین IG به مدت 120 دقیقه روی دوچرخه ارگومتر با شدت تقریبا 70% حداکثر اکسیژن مصرفی VO2max رکاب زدند نمونه های خون در حالت استراحت قبل از کلمپ و سی دقیقه پس از کلمپ و زمان ورزش برای تعیین مقدار گلوکز انسولین IGFBP-3 ،IGFBP-1JGF-1 گرفته شد و مورد تجزیه قرار گرفتند غلظت گلوکز خون در هر دو آزمایش به طور معنی داری افزایش یافت 001/0< P و در حدود ده میلی مول در لیتر حفظ شد میانگین غلظت انسولین در پلاسما نیز در هر دو آزمایش به طور 32 معنی داری افزایش یافت 001/0> P و مقدار آن زمان ورزش به ترتیب در شرایط G 3/7+32 و GI 6/16+102 میکرو واحد در هر میلی لیتر بود مقدار IGFBP-1 پس از سی دقیقه کلمپ در هر آزمایش تغییر نکرد اما پس از 60 و 120 دقیقه ورزش به طور معنی داری کاهش پیدا کرد 001/0>P نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد غلظت زیاد گلوکز و انسولین در خون به دلیل تزریق خارجی این مواد ترشح IGFBP-1 را زمان ورزش کاملا متوقف کرده یا موجب افزایش کلیرانس (پاکسازی ) آن از گردش خون می شود بنابراین می توان گفت انسولین تنظیم کننده اصلی IGFBP-1 است و به نظر می رسد ورزش به تنهایی عامل تنظیم کننده ترشح IGFBP-1 باشد
مطالعة هزینه های مالی آسیب در اندام های مختلف فوتبالیست های لیگ برتر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مطالعة هزینههای مالی آسیبهای ورزشی در اندامهای مختلف در فوتبالیستهای حرفهای حاضر در لیگ 89 – 88 بود. تمامی بازیکنان آسیب دیده 6 باشگاه از مجموع 18 باشگاه حاضر در لیگ برتر که به طور تصادفی و به صورت گذشتهنگر، مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع 69 نفر (انحراف استاندارد میانگین: سن 2/5 ± 24/6، سابقة بازی رسمی 45/2 ± 26/7) دچار آسیب منجر به صرف نوعی از هزینه شده بودند و به عنوان نمونههای تحقیق ارزیابی شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامة اصلاح شدة هاوکینز و فولر مربوط به عوامل خطرآفرین داخلی و خارجی آسیب، فرم تکمیل شدة گزارش آسیب و چک لیست محقق ساخت برای جمعآوری و ثبت ریز هزینههای مالی، جمعآوری شد. هزینهها در دو بخش هزینههای مستقیم و هزینههای غیرمستقیم محاسبه گردید. از آزمونهای همبستگی پیرسون و ANOVA برای آنالیز دادهها استفاده شد (05/0=P). نتایج این تحقیق نشان داد اندام تحتانی با میزان آسیب (7/85 درصد) بیشترین هزینه را به خود اختصاص داد (در مجموع 867/1 میلیارد تومان) که در این بین هزینههای مربوط به آسیب زانو، با میزان آسیب 39 درصد به طور قابل ملاحظهای بیشتر بود (410/1 میلیارد تومان)، 68 درصد هزینهها (390/1 میلیارد تومان) برای آسیبهای برخوردی گزارش شد و تقریباً تمام موقعیتهای غیربرخوردی که بقیة هزینهها را شامل میشود، برای زانو و به طور مشخص مربوط به آسیب ACL و مینیسکها گزارش شده است. نتایج آزمون رابطة معناداری بین هزینة آسیب با شدت آسیب (806/0 = r) و نیز تفاوت هزینه در نواحی مختلف بدن را نشان داد (01/0 = P). بسیاری از آسیبهای بازیکنان به ویژه در مفصل زانو با مدیریت صحیح قابل شناسایی، پیشگیری و حذف از صحنة آسیب میباشند. تأکید بر استراتژیهای پیشگیرانه در بروز آسیب کلید کاهش هزینههای مالی در صنعت فوتبال است که در این تحقیق بر آن تأکید شده است.
اثر یک دوره تمرین منتخب (هوازی و قدرتی) بر برخی سایتوکاین ها در بیماران مرد و زن مبتلا به MS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیرات مثبت فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و تفاوت جنسی در میزان ابتلا و الگوی پیدایش بیماری، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین منتخب بر برخی سایتوکاین ها (TNF، IFN، IL-10، hs-CRP) در بیماران مرد و زن مبتلا به MS بود. به این منظور 35 بیمار زن و مرد مبتلا به MS با EDSS<4 به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند که از این تعداد 29 نفر شامل 9 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 9 /53 /34 سال، قد 8 /5 4 /160 سانتی متر، وزن 8 /82 /65 کیلوگرم و 8 مرد با میانگین سنی 01 /67 /32 سال، قد 93 /176 سانتی متر ، وزن 6 /78 /70 کیلوگرم در گروه تجربی و 7 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 6 /4 34 سال، قد 134 /166 سانتی متر ، وزن 6 /24 /68 کیلوگرم و 5 مرد با میانگین سنی 1 /32 /26 سال، قد 7 /94 /169 سانتی متر و وزن 132 /65 کیلوگرم در گروه کنترل پژوهش را کامل کردند. برنامة 8 هفته تمرینات منتخب شامل تمرین هوازی، قدرتی و کششی بود که 3 روز غیرمتوالی در هفته انجام گرفت. متغیرهای مورد اندازه گیری شامل سایتوکاین های TNF، IFN، IL-10، hs-CRP، آزمون 6 دقیقه پیاده روی و آزمون IRM بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) و آمار توصیفی، تحلیل واریانس سه طرفه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05 /0 P تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد IL-10 در زنان و مردان گروه تجربی کاهش معنادار داشت (02 /0=P) . متغیر IFN در هر دو گروه کنترل و تجربی در زنان و مردان کاهش یافت، اما بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (1 /0=P) . TNF در زنان بعد از تمرینات به صورت معناداری کاهش یافت (04 /0=P) ، ولی در مردان تغییرات معنادار نبود. تغییرات متغیر hs-CRP در دو گروه تجربی و کنترل، هم برای زنان و هم مردان، معنی دار نبود (09 /0=P) . نتایج نشان داد این تمرینات ناتوانی های بیماران MSرا بهبود می بخشد و در بیماران زن نسبت به مردان مبتلا تغییرات آشکارتری را در سایتوکاین ها ایجاد می کند.
تاثیر دو نوشیدنی انرژی زا بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف نوشیدنی های انرژی زا بین ورزشکاران رواج زیادی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق، تعیین تاثیر دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دانشجویان دختر ورزشکار بود. به این منظور، 12 نفر از دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه تهران (با میانگین سن 63/0 + 2/22 سال، قد 8/5 + 1/162 سانتیمتر و وزن 79/6 + 91/56 کیلوگرم) به صورت داوطلب و در دسترس انتخاب شدند و سه جلسه آزمون بروس را به فاصله 4 روز از هم انجام دادند. در هر جلسه با طرح دوسوکور، به طور تصادفی و در شرایطی یکسان 6 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، دارونما، دراگون یا فانتوم، 40 دقیقه قبل از آزمون مصرف شد. نتایج نشان داد مصرف نوشیدنی فانتوم و دراگون موجب تفاوت معنی داری بین VO2max و زمان درماندگی و نیز مقدار درک فشار در پس آزمون شد (05/0P<). بین ضربان قلب پیش آزمون هنگام مصرف دو نوشیدنی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>) و دراگون موجب افزایش معنی دار حداکثر ضربان قلب نسبت به دارونما و فانتوم شد (05/0P<). در نتیجه، به نظر می رسد مصرف دو نوشیدنی انرژی زای فانتوم و دراگون اثر ارگوژنیکی بر برخی فاکتورهای قلبی عروقی دارد.
تاثیر زمان های روز بر اجرا و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی شناگران پسر نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر زمان های روز بر رکورد شنای 100 متر کرال سینه و برخی از فاکتورهای فیزیولوژیکی در شناگران پسر نوجوان بود. تعداد 13 نفر از شناگران پسر نوجوان که در استخر بین المللی انقلاب شیراز به تمرین مشغول بودند به صورت در دسترس و بر اساس سابقه کسب مدال در مسابقات کشوری انتخاب شدند. متغیرهای تحقیق شامل ضربان قلب، فشار دیاستولی، فشار سیستولی، انعطاف پذیری مفصل شانه در دو حرکت خم شدن و چرخش داخلی و رکورد شنای 100 متر کرال سینه بود. تمامی این متغیرها در دو نوبت از زمان های روز (6 صبح و 6 عصر)، قبل و بعد از رکوردگیری اندازه گیری شده و با استفاده از آزمون t وابسته مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میانگین رکورد شنای 100 متر کرال سینه در ساعت 6 عصر (57 / 58 ثانیه) به طور معنا داری کمتر از 6 صــبح (17 / 59 ثانیه) بود (5 0/ 0 > P و 8 / 2- = (t همچنین میانگین متغیرهای دمای بدن، ضربان قلب، فشار دیاستول و فشار سیتولی در حالت استراحت در ساعت 6 عصر بیشتر از 6 صبح بود، اما تنها در مورد دمای بدن این تفاوت معنادار بود (05/0>P و50/5 = t ). هرچند انعطاف پذیری مفصل شانه در ساعت 6 عصر بیشتر از 6 صبح بوده ولی تنها در حرکت چرخش داخلی تفاوت معنادار بود (5 0/0>P و 81 / 2=t ). به دنبال رکوردگیری، میانگین دمای بدن (5 0/0 > Pو 09/ 6=t ) و ضربان قلب (5 0/ 0 > Pو 33 / 2=t ) در ساعت 6 عصر به طور معنا داری بیشتر از 6 صبح بود، در حالی که در متغیرهای فشار سیتولی و فشار دیاستولی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P> ). از نتایج این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که اجرای ورزشکاران نوجوان شناگر در ماده 100 متر کرال سینه تحت تاثیر زمان های مختلف روز قرار گرفته، بطوریکه آزمودنی ها در عصر دارای رکورد بهتری بودند.
مقایسه اثر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مردان فعال بود. 30 مرد فعال (با میانگین سنی 12/1±67/20 سال، قد 69/4±83/174 سانتی متر و وزن 51/7±45/63 کیلوگرم) به صورت دواطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و بر حسب میزان فعالیت در هفته و قدرت بیشینه، همسان سازی گردیدند. برنامه تمرینی به مدت چهار هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. همچنین، پس آزمون بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و اختلاف بین گروه ها توسط آزمون تحلیل عاملی کوواریانس وآزمون تعقیبی محاسبه گردید و اختلاف درون گروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که هر سه تمرین پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی باعث بهبود معنا دار ارتفاع پرش اسکات، پرش عمودی و پرش عمقی، حداکثر و میانگین توان در پرش عمودی، قدرت بیشینه و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیش آزمون شده است. تمرین پلایومتریک مقاومتی نیز منجر به بهبود معنا دار ارتفاع پرش عمقی نسبت به تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک معمولی گردیده است. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک مقاومتی، بهبود معنا داری را در قدرت بیشینه نسبت به تمرین پلایومتریک معمولی ایجاد کرده اند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات به نظر می رسد که استفاده از کش در تمرینات پلایومتریک (شتابی و مقاومتی)، مفیدتر از تمرینات پلایومتریک معمولی می باشد. همچنین، تمرین پلایومتریک شتابی، کارایی بیشتری در بهبود توان و قدرت عضلانی نسبت به پلایومتریک مقاومتی و معمولی دارد.
مقایسه اثر سه نوع تمرین قدرتی ، استقامتی و موازی ( ترکیب قدرتی و استقامتی ) بر ویژگیهای بیوانرژیک ، قدرت بیشینه و ترکیب بدنی مردان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از مقایسه اثر سه نوع تمرین قدرتی، استقامتی، و موازی بر ویژگیهای بیوانرژیک ، قدرت بیشینه و ترکیب بدنی دانشجویان تمرین نکرده.46 دانشجوی داوطلب شرکت در پژوهش با میانگین سنی 21/1+89/24 سال به صورت تصادفی در چهار گروه قدرتی ، استقامتی، موازی، و کنترل تقسیم شدند...
تأثیر یک جلسه تمرین شبیه سازی فوتبال بر غلظت IgA ، IgG ، IgM و کورتیزول بزاقی در بازیکنان فوتبال مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر یک جلسه تمرین شبیه سازی فوتبال بر غلـظت IgA، IgG، IgM و کورتیزول بزاقی در بازیکنان فوتبال مرد است. به این منظور، ابتدا از میان بازیکنان فوتبال شهرستان سقز 30 نفر آزمودنی که دارای میانگین قد 5/178 سانتی متر، وزن 2/76 کیلوگرم، درصد چربی بدن 3/14 بودند به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. یک هفته پیش از آزمون اصلی، حداکثر اکسیژن مصرفی آن ها با استفاده از آزمون شاتل ران اندازه گیری شد و با توجه به میزان حداکثر اکسیژن مصرفی، به دو گروه همگن تقسیم شدند. ده دقیقه قبل از اجرای آزمون، نمونه گیری بزاق از آن ها به عمل آمد. گروه تجربی در ساعت 5 بعدازظهر به انجام فعالیت بدنی پرداختند که شامل اجرای یک جلسه تمرین شبیه سازی شده فوتبال متشکل از شش دوره 15 دقیقه ای تمرینات ویژه راه رفتن، دریبل توپ از میان موانع، دویدن به عقب و دویدن با سرعت بود. بلافاصله بعد از فعالیت، مرحله دوم و مرحله سوم نمونه گـیری بزاقی بعد از گذشت دو ساعت انجام شد. برای اندازه گیری ایمونوگلوبولین ها و کورتیزول از روش الایزا و پروتئین تام از روش برادفورد استفاده شد. روش های آماری شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر به منظور تعیین تفاوت های مقادیر متغیرهای بین دو گروه و به منظور بررسی ارتباط ایمونوگلوبولین ها و کورتیزول بزاقی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتیجه پژوهش نشان داد غلـظت IgA و کورتیزول در مرحله پیش آزمـون، در مقایسه با بلافاصله بعد از آزمون، به ترتیب کاهش و افزایش معنی-داری داشت، اما غلظـت IgA و کورتیزول در مرحله پیـش آزمـون، در مقایـسه با دو ساعت بعد از آزمـون تفاوت معـنی داری نداشت. غلظت IgG و IgM در مرحله پیش آزمون، در مقایسه با بلافاصله بعد از آزمون و دو ساعت بعد از آزمون تفاوت معنی داری نداشت. همچنین غلظت IgA بلافاصله بعد از آزمون، همبستگی منفی با افزایش کورتیزول نشان داد؛ بنابراین با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد تمرین شبیه سازی فوتبال با توجه به مدت، شدت و سـایر ویژگی های آن ممکن است موجب تضـعیف موقتی IgA شود که مهم ترین ایمونوگلوبولین بزاقی است؛ یعنی ورزشکارانی که در این رشته به انجام تمرینات مشغول-اند احتمال دارد در معرض ابتلا به بیماری های مربوط به کاهش IgA قرار گیرند.
تأثیر سه برنامه منتخب سرد کردن بر میزان دفع لاکتات خون و کاهش ضربان قلب به دنبال یک فعالیت بیشینه درورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثر سه روش بیش تمرینی بر روی سیستم ایمنی شناگران زن باشگاهی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر اثر سه روش بیش تمرینی را بر سیستم ایمنی (لکوسیتها و زیر رده های آن مانند لنفوسیتها، مونوسیتها، نوتروفیلها) شناگران زن مورد مطالعه قرار می دهد. شناگران زن باشگاهی که بیش از یکسال به طور مرتب مشغول تمرین شنا بودند جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهد. چهل آزمودنی از این جامعه به طور تصادفی انتخاب شدند و در چهار گروه که شامل یک گروه کنترل و سه گروه تجربی بودند، با تعداد 10 نفر در هر گروه قرار گرفتند. پیش از شروع تمرینات نمونه خونی برای بررسی گلبولهای سفید و زیر رده های آن جمع آوری گردید. پس از آن آزمودنیها به مدت شش هفته در چهار گروه متفاوت با چهار برنامه تمرینی متفاوت که از نظر حجم تمرین و تعداد روزها در هفته تفاوت داشت به تمرین پرداختند.در پایان شش هفته تمرین، مجددا نمونه های خونی جهت برررسی میزان گلبولهای سفید و زیر رده های آن جمع آوری گردید. از آمار توصیفی برای توصیف شاخص های آمار توصیفی (میانگین، میانه، نما، دامنه، حداکثر و حداقل) استفاده گردید و از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) برای مقایسه میانگین ها در چهار گروه استفاده گردید. برای مقایسه اختلاف میانگین های پیش آزمون t وابسته استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که گروه تجربی، که بیشترین حجم تمرین و کمترین زمان دوره بازیافت را داشتند، بیشترین کاهش معنی دار (p ٪5) در گلبولهای سفید آنان مشاهده گردید. این امر همچنین با تحقیقات گذشته که ثابت نموده حجم ها و شدت های زیاد تمرین در ورزشکاران قهرمان، سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار داده و باعث کاهش گلبولهای سفید می شود مطابقت دارد.