فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۶۸۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
حاضرازنوعتوصیفی پیمایشیاستکهتمامدانشجویاندانشگاه های آزاداسلامیاستان زنجان،جامعهآماریآنبوده اند. این تحقیق با استفاده از یکپرسشنامه خودگزارش دهیواستانداردشدهبررویششصددانشجویپسرودختربهروشخوشه ایانجامگرفت.پساز حذفپرسشنامه های ناقص،تعداد 555 پرسشنامه کدگذاری شد و در دو سطح توصیفی (میانگین ها،جداولمتقاطعوتوزیعفراوانی) و استنباطی (آزمون های تحلیل واریانس و معادل های ناپرامتریک آنوتحلیلرگرسیونگام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که در کل 7/17درصد (98 نفر) از نمونه های تحقیق، مصرف حداقل یک ماده نیروزا در طول عمر خود تجربه کرده اند که البته میانگین میزان شیوع مصرف مواد نیروزا در دانشجویان دختر 6/8درصد و در دانشجویان پسر 3/26درصد بود. همچنین 1/6 درصد (34 نفر) از دانشجویان از داروهای دوپینگ و 8/16 درصد (93 نفر) از مکمل ها استفاده کرده بودند. میانگیننمرهآگاهیکلیدانشجویان،6از13 ومیانگیننمرهشناختمواد نیروزا3/12از45بود. اینتحقیقنشاندادکه مواد نیروزا در بین دانشجویان امری شناخته شده است، آگاهی از دوپینگ بسیار کم است و میزان شیوع مصرف موادنیروزادربیندانشجویان ایرانی در مقایسه با تحقیقات خارج از کشور در حد بالایی استودرصورتبی توجهیمسئولانوبرنامه ریزاندر تغییر نگرش و افزایش آگاهی این دانشجویان،هرروزشاهدآسیب های بیشترجوانانمیهناسلامی مانخواهیمبود.
ارتباط ضرایب سفتی اندام تحتانی با چابکی در ورزشکاران راکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفتی، معیاری برای تعیین میزان خاصیت الاستیک بدن است و میزان بهینه آن برای الگوهای حرکتی مختلف متفاوت است. یکی از روشهای محاسبه سفتی استفاده
از مدل جرم-فنر است که کل پا را با یک فنر ساده خطی مدل میکند. هدف این مطالعه، محاسبه ضرایب سفتی اندام تحتانی و بررسی ارتباط آن با چابکی، به الگوی
08 کیلوگرم داوطلبانه /2±7/ 12 سال و میانگین وزن 4 /1±3/ حرکتی غالب ورزشهای راکتی، بود. 21 نفر از ورزشکاران راکتی مرد سطح اول کشور با میانگین سن 7
در این پژوهش مشارکت کردند. ضرایب سفتی پا و عمودی برای مشارکتکنندهها حین انجام دو حرکت دویدن روی تردمیل و پرشهای عمودی متوالی محاسبه
8 تحلیل شد. در این مطالعه ارتباط / شدند و ارتباط آنها با زمانهای بهدستآمده در آزمون چابکی، با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون در سطح معناداری 82
معناداری بین متغیرهای تحت مطالعه به دست نیامد که ممکن است بهعلت اثر متضاد سفتی مفاصل مچ و زانو بر عملکرد باشد. این موضوع نیازمند بررسی مجزای
سفتیهای مفاصل است
تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α بافت ریه موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های صحرایی نر است. به این منظور 24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 97/26±29/279 گرم به طور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) تمرین هوازی، ج) آلودگی و د) آلودگی+ تمرین قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) به منظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از 10 میکروناستفاده شد. پروتکل تمرین هوازی با 50 درصد بیشینه سرعت هر گروه به مدت 4 هفته انجام گرفت و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و قرارگیری در معرض ذرات کربن سیاه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از تکنیک Real time-Pcr بیان ژن TLR4 و TNF-α در بافت ریه موش ها ارزیابی شد. به منظور تعیین معنادار بودن تفاوت بین گروه ها از تحلیل واریانس چندسویه و آزمون تعقیبی LSD و آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد. تمرین هوازی، به کاهش بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های در معرض ذرات کربن سیاه منجر شد. همچنین، تمرین با کاهش معنا دار توده بدن در گروه های در معرض ذرات کربن سیاه همراه شد. چهار هفته تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه به تعدیل عوامل التهابی TLR4 و TNF-α و توده بدن منجر می شود. به نظر می رسد این تغییرات در بخشی با کاهش خطر ابتلا به بیماری های ریوی همراه باشد.
تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر RBP4 سرم و مقاومت انسولینی در رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر RBP4 سرم و مقاومت انسولینی در رت های نر سالم است. در مطالعه حاضر 16 سر رت نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 سر) و تمرین (8 سر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی، 8 هفته شامل 3 جلسه در هفته بود که با شدت 30 درصد VO2max و مدت 10 دقیقه شروع شد و در دو هفته آخر به شدت 75 درصد VO2maxو مدت 50-45 دقیقه افزایش یافت. از آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معناداری 05/0P≤ در نظر گرفته شد. RBP4، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی در اثر تمرین هوازی کاهش معناداری را نشان دادند (05/0P<). با این حال هشت هفته تمرین هوازی تأثیر معناداری بر کلسترول، تری گلیسرید و HDL نداشت (05/0P>) و تنها کاهش LDL پس از هشت هفته تمرین معنادار بود (05/0P<). بررسی ارتباط بین RBP4 با نیمرخ لیپیدی و شاخص مقاومت انسولینی پس از هشت هفته همبستگی معناداری را نشان نداد .هشت هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنادار RBP4 سرم در رت های نر سالم شد و به نظر می رسد بهبود در مقاومت انسولینی عامل مؤثر در کاهش سطوح RBP4 سرم در رت های سالم باشد.
مقایسه اثر یک دوره تمرین ورزشی هوازی با دو حجم متفاوت بر برخی فاکتور های خطر بیماری-های قلبی-عروقی در دختران کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر یک دوره تمرین ورزشی هوازی با دو حجم متفاوت بر برخی فاکتور های خطر بیماری های قلبی-عروقی در دختران کم توان ذهنی بود. 24 دختر کم توان ذهنی به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند: 1. تمرین هوازی سه بار در هفته به مدت 45 دقیقه؛ 2. تمرین هوازی چهار بار در هفته به مدت 40 دقیقه؛ 3. کنترل. گروه های تجربی تمرینات هوازی شامل 10 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه راه رفتن، دویدن و بازی های آزاد و 5 دقیقه سرد کردن را به مدت هشت هفته با شدت 75-65 درصد ضربان قلب ذخیره انجام دادند. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه در سطح 05/0 > α تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سه گروه در شاخص های نیمرخ های لیپیدی، ضربان قلب و برخی از متغیرهای ترکیب بدن (درصد چربی، BMI و WC) تفاوت معنا داری وجود ندارد (05/0 < P). دختران کم توان ذهنی برای بهبود استقامت قلبی- عروقی می توانند از حجم تمرینی چهار بار در هفته به مدت 40 دقیقه استفاده کنند و برای کاهش WHR از حجم تمرینی سه بار در هفته به مدت 45 دقیقه بهره ببرند. در مورد شاخص های وزن و VO2max می توان از هر دو حجم تمرینی استفاده کرد.
تأثیر یک جلسه تمرین روی نوارگردان با محدودیت جریان خون بر سطوح سرمی هورمون های رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در دانشجویان دختر غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرین ورزشی با محدودیت جریان خون، تمرینی مفید و مؤثر برای ارتقای سطح عملکرد ورزشکاران است. هدف این تحقیق، بررسی اثر یک جلسه تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون بر سطح سرمی هورمون های رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در دانشجویان دختر غیرفعال بود.سی دانشجو ی دختر سالم با دامنه سنی 19 تا 24 سال که داوطلب شرکت در مطالعه بودند، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه قرار گرفتند: 1. تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون (با شدت دو مایل بر ساعت، پنج مرحله دودقیقه ای با یک دقیقه استراحت بین هر مرحله)؛ 2. تمرین روی نوارگردانبدون محدودیت جریان خون (با همان حجم ورزش)؛ 3. کنترل (با محدودیت جریان خون و بدون ورزش). سطح سرمی هورمون ها در شرایط ناشتایی قبل و بلافاصله بعد از ورزش اندازه گیری شد. در پایان مطالعه، برای مقایسه تفاوت میانگین متغیرها در بین گروه ها از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی و برای مقایسه تفاوت ها قبل و بعد از ورزش از آزمون t همبسته استفاده شد. سطحمعنا داری آماری 05/0P<تعیین شد. بر اساس تحلیل داده ها یک جلسه تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون، باعث افزایش معنا دار سطح سرمی هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در مقایسه با مقادیر پیش از ورزش شد (05/0P<). نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نیز بین میانگین سطح سرمی هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزولِ سه گروه، پس از یک جلسه ورزش، تفاوت معناداری نشان داد (05/0P<). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که یک جلسه تمرین روی نوارگردان همراه با محدودیت جریان خون می تواند باعث افزایش بیشتر هورمون های کاتابولیک آنابولیک در دختران جوان غیرفعال شود، از این رو به لحاظ کاربردی به نظر می رسد محدودشدن جریان خون در تمرینِ راه رفتن روی نوارگردان، خود عامل مهمی در ایجاد پاسخ های حاد هورمونی است و محدودیت اجرایی کمتری در مقایسه با تمرینات قدرتی با شدت بالا دارد و در عین حال، اهدافی را که از تمرینات با شدت بالا انتظار می رود، برآورده می کند و برای طیف وسیع تری از مردم، از جمله افراد غیرفعال، ضعیف، بیمار و مسن قابل اجراست.
اثر تمرینات ترکیبی هوازی- مقاومتی بر نیمرخ لیپیدی و آنزیم های کبدی بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی تحت رژیم غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی بر نیمرخ لیپیدی و آنزیمهای کبدی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی تحت رژیم غذایی بود. بدین منظور19 مرد مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی با میانگین سن 2/8± 1/38 سال و شاخص توده بدن 87/3± 1/28 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به دو گروه رژیم (8 نفر) و رژیم و ورزش (11 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی، ترکیبی از تمرین هوازی و مقاومتی به مدت هشت هفته، با تواتر سه جلسه ی 90 دقیقه ای در هفته بود. از تمام آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله خونگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل بر تفاوت نمرات استفاده شد (05/0 ≤ α). نتایج نشان داد که در گروه رژیم و تمرین ترکیبی کاهش معنی داری در شاخص های ترکیب بدن، کلسترول تام، حداکثر اکسیژن مصرفی، تری گلیسرید، کلسترول کم چگال و نسبت کلسترول تام به کلسترول پر چگال مشاهده شد؛ و در گروه رژیم غذایی بهبود قابل توجهی در فاکتور های وزن، شاخص توده بدن، دور کمر،نسبت دور کمر به باسن،حداکثر اکسیژن مصرفی، کلسترول تام، کلسترول کم چگال و نسبت کلسترول تام به کلسترول پر چگال مشاهده شد. این پژوهش نشان داد، هشت هفته تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی به همراه رژیم غذایی تاثیر معناداری روی متغیر های بیوشیمیایی بیماران کبد چرب غیرالکلی نداشت. کافی نبودن دوره مداخله (رژیم و ورزش)، تواتر و شدت تمرینات می تواند از جمله علل احتمالی عدم تاثیر تمرین و رژیم بین این دو گروه، بر متغیر های مذکور باشد.
بررسی رابطه نسبت انگشت دوم به چهارم و ژنوتیپ های آنزیم مبدل آنژیوتنسین با قدرت عضلانی در ورزشکاران تمرین کرده وزنه برداری شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نسبت انگشت دوم به چهارم و ژنوتیپ ژن مبدل آنزیم آنژیوتنسین با قدرت عضلانی در وزنه-بردارن تمرین کرده انجام شد. بدین منظور ترکیب بدن، قدرت یک ضرب، دو ضرب و مجموع آن در 18وزنه بردار شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب (سن:8/2±2/23سال، قد:3/9±1/176سانتی متر، وزن:3/28± 9/97کیلوگرم) داوطلب حاضر در سوپر لیگ کشور که در خوزستان و در شرکت ملی نفت فعالیت می کردند، اندازه گیری شد. در جلسه دوم میزان پنج سی سی خون در وضعیت ناشتا گرفته شد تا ژنوتیپ های آنزیم مبدل آنژیوتنسین با استفاده از دستگاه PCR شمارش شوند. با بهره گیری از روش همبستگی ساده مشخص شد که بین نسبت انگشت دوم به چهارم (P=0.3)، ژنوتیپ ID (P=0.4) و DD (P=0.39) ژن مبدل آنزیم آنژیوتنسین با قدرت عضلانی ارتباط معناداری وجود ندارد. از طریق آزمون همبستگی سهمی و با حذف اثر وزن بدن بین ژنوتیپ ID (P=0.01) و DD (P=0.01) ژن آنزیم مبدل آنژیوتنسین با قدرت عضلانی ارتباط معناداری مشاهده شد. آزمون رگرسیون ساده به روش ورود نیز نشان داد که می توان مدلی را جهت برآورد قدرت عضلانی با استفاده از متغیرهای نسبت انگشت دوم به چهارم، توده خالص عضلانی و ژنوتیپ های ژن آنزیم مبدل آنژیوتنسین ارائه نمود. لذا با توجه به نتایج شاید بتوان از نسبت انگشت دوم به چهارم به عنوان فاکتوری در برنامه استعداد یابی فدراسیون وزنه برداری استفاده نمود. همچنین با توجه به ارتباط ژنوتیپ های ژن آنزیم مبدل آنژیوتنسین با قدرت عضلانی، شاید بتوان با پژوهش های وسیع تر بر سایر فواید بهبود در قدرت عضلانی بر سلامتی دست یافت.
تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر بیان ژنPGC-1α در عضلات کند و تند انقباض رت های نر سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر اجرای HIIT بر بیان ژن PGC-1α در عضلات کند و تند انقباض رت های نر سالم بود. به همین منظور 12 سر رت نر ویستار به دو گروه کنترل (6=n) و تمرین (6=n) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید شامل پنج روز و در مجموع هشت هفته بود که از سه تناوب (چهار دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد VO2max و دو دقیقه با شدت 50 تا 60 درصد VO2max) تشکیل شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله باز کننده طویل انگشتان (EDL) و نعلی استخراج و میزان بیان متغیرهای مربوط به روش RT-PCR سنجیده شد. نتایج نشان داد اجرای HIIT موجب افزایش معنا دار بیان ژنPGC-1α در هر دو نوع عضلات گروه تمرین شد ( 004/0P= و 001/0 P=). با توجه به یافته های پژوهش حاضر، اجرای HIIT موجب افزایش PGC-1α و افزایش ظرفیت اکسایشی در عضلات SOL و EDL می شود.
تأثیر تمرینات مقاومتی بر شاخص های ریوی و ترکیب بدنی زنان چاق و دچار اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر عملکرد ریوی زنان چاق و دچار اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دو است. 24 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو با دامنه سنی 55-40 سال، میانگین شاخص توده بدنی (BMI) 26/3±16/30 کیلوگرم بر متر مربع و قند خون ناشتای بیشتر از 126 میلی گرم در دسی لیتر به طور هدفمند انتخاب شدند. پس از اندازه گیری های آنتروپومتریک و شاخص های ریوی، آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته، هفته ای 3 روز و هر روز به مدت60 تا 75 دقیقه و با شدت 40 تا 80 درصد 1RM انجام گرفت. شاخص های ریوی از طریق اسپیرومتری ارزیابی شدند. برای مقایسه تفاوت ها در پایان تمرین بین دو گروه از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. در پایان تحقیق بین وزن بدن (001/0 P=)، BMI (01/0 P=)، WC(001/0 P=)، WHR (004/0 P=)، FVC (001/0 P=)، FEV1 (001/0 P=)، FEV1/FVC (04/0 P=) و گلوکز ناشتای خون (001/0 P=) گروه ها تفاوت معنا داری مشاهده شد. براساس نتایج این تحقیق، برنامه تمرین ورزشی که موجب کاهش قند خون در افراد دیابتی شود، مداخله درمانی مؤثری برای بهبود عملکرد ریوی به شمار می رود.
تأثیر شدت فعالیت هوازی بر ابعاد خودپندارة سالمندان 60 تا 70 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شدت فعالیت هوازی (شدت کم و متوسط) بر ابعاد خودپندارة سالمندان 60 تا 70 سال انجام شد. آزمودنی های آن، 45 سالمند مرد بودند که به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارده شدند. پروتکل تمرینی افراد شامل 8 هفته فعالیت هوازی در قالب آزمون یک مایل پیاده روی/دویدن راکپورت بود. شدت فعالیت کم تا متوسط نیز با استفاده بلت های مخصوصی که به سینة آزمودنی ها متصل شده بود، اندازه گیری و کنترل شد. تمامی آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامة خودپندارة تنسی-2 را تکمیل کردند. نتایج نشان داد در مرحلة پس آزمون، اختلاف معناداری بین سه گروه در ابعاد خودپنداره وجود دارد (0.05 P<). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد گروه فعالیت با شدت متوسط، دارای میانگین نمرات بالاتر و بهتری نسبت به دو گروه دیگر بود. همچنین، گروه فعالیت با شدت کم نیز دارای میانگین نمرات بهتری نسبت به گروه کنترل بود. براساس نتایج پژوهش، انجام فعالیت هوازی با شدت متوسط، به عنوان یک روش مفید برای افزایش ابعاد خودپنداره به سالمندان توصیه می شود.
اثر مقادیر مختلف مصرف نیکوتین بر عملکرد روانی حرکتی ورزشکاران و غیر ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین اثر مقادیر مختلف مصرف نیکوتین بر عملکرد روانی حرکتی ورزشکاران و غیرورزشکاران بود. دو گروه مساوی ورزشکار و غیرورزشکار )36= n1= (n2 با استفاده از یک پرسشنامه اطلاعات عمومی که میزان مشارکت و سابقه فعالیت ورزشیآ نها را مشخص می کرد از بین دانشجویان پسر دانشگاه خوارزمی با دامنه سنی (24-18) به صورت در دسترس انتخاب شدند. هر گروه 36 نفری به صورت تصادفی در سه زیر گروه 12 نفری (مصرف 4 میلی گرم آدامس نیکوتین، مصرف 2 میلی گرم آدامس نیکوتین و مصرف صفر میلی گرم آدامس نیکوتین) جای گرفتند. از فرم غربالگری سلامت عمومی به منظور اطمینان از سلامت آزمودنی ها و عدم سابقه مصرف دارو به ویژه سیگار استفاده شد. طرح این تحقیق، نیمه تجربی و از نوع کاربردی بود. داده ها با استفاده از ابزار زمان واکنش انتخابی و هماهنگی دودستی وینا جمع آوری گردید. علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه گیری مکرر استفاده شد (α=0.05). نتایج نشان داد که در رابطه با زمان واکنش انتخابی، تفاوت های میانگین چه در رابطه با گروه (0.353=P) و چه در رابطه با مداخله (0.464=P) معنادار نبود. همچنین، به طور کلی اثر مقادیر مختلف نیکوتین بر زمان واکنش انتخابی در دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار معنادار نبود (0.0501=P). در آزمون هماهنگی دو دستی، تفاوت بین میانگین های دشواری هماهنگی دودستی در رابطه با گروه (0.001=P) معنادار بود، اما به طور کلی اثر مقادیر مختلف نیکوتین تفاوت معنی داری در دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار نشان نداد (0.544=P).
تاثیر تمرینات جسمانی و نوروفیدبک بر تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک و تمرینات جسمانی بر تعادل بیماران دچار سکته مغزی بود. روش پژوهش حاضر از نوع RCT و مطالعه بین گروهی بود، جامعه مورد مطالعه بیماران سکته مغزی در بازه سنی 35 – 70 سال بودند که از بین آنها 6 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، و به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین جسمانی و نوروفیدبک (هر گروه 2 نفر) قرار گرفتند. دوره درمان 12 جلسه 40 دقیقه ای (3روز در هفته) به طول انجامید. تمرین نوروفیدبک با هدف تقویت موج SMR انجام شد. همچنین به منظور تمرینات جسمانی از تمرینات کاوتورن و کوکسی استفاده شد. در این تحقیق از آمار توصیفی به منظور دسته بندی اطلاعات، میانگین و انحراف استاندارد و از روش آماریd کوهن و تحلیل واریانس دوطرفه آمیخته برای تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق استفاده شد. همچنین اندازه اثر در این پژوهش با استفاده از روشی مبتنی بر میانگین و انحراف استاندارد داده ها (dکوهن) محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در گروه نوروفیدبک و تمرین جسمانی بهبود معنی داری در تعادل نشان دادند اما در گروه فیزیوتراپی مرسوم تغییر چندانی حاصل نشد. در مجموع می توان گفت نوروفیدبک و تمرینات جسمانی می توانند به عنوان مکمل فیزیوتراپی معمول به تسریع درمان و بهبود تعادل بیماران دچار سکته مغزی کمک کنند.
تأثیر دو پروتکل پیش آمادگی متفاوت بر برون داد توان عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات اجرای حرکت پویا به دنبال توالی ای از اعمال پیش آمادگی متفاوت بود. دوازده آزمودنی زن سالم، فعال و غیرورزشکار (سن: 1±16سال، قد: 34/6±162 سانتی متر، وزن: 21/9±60 کیلوگرم) داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی ها در دو پروتکل پیش آمادگی به فاصله یک هفته شرکت کردند. پروتکل اول شامل اجرای 5 تکرار با 50 درصد و 2 تکرار با 75 درصد یک تکرار بیشینه حرکت اسکات و پروتکل دوم شامل اجرای 5 تکرار با 60 درصد و 2 تکرار با 90 درصد یک تکرار بیشینه جهت پیش آمادگی بود. آزمودنی ها آزمون های سارجنت و بوسکو 5، 15، 30 و 60 ثانیه ای را انجام دادند. نتایج نشان داد پروتکل دوم در هر پنج آزمون تغییرات بیشتر و معناداری نسبت به پروتکل اول ایجاد کرد (01/0P<). درصد تغییرات یا اختلاف بین دو گروه به ترتیب در آزمون سارجنت (05/19)، پرش بوسکو 5 ثانیه ای (20/15)، 15 ثانیه ای (58/14)، 30 ثانیه ای (37/11) و 60 ثانیه ای (06/11) کمتر بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت احتمالاً در اجرای پروتکل های پیش آمادگی هرچه شدت بیشتر باشد، اجرای پویای پیایند بهتر خواهد بود و به نظر می رسد اثر پروتکل های پیش آمادگی با گذشت زمان کاهش می یابد.
تأثیر شش هفته تمرین قدرتی با تراباند بر برخی متغیرهای توان بیهوازی بسکتبالیستهای جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترینعوامل موفقیت ورزشکککاران در بیشککتر ر ابتها، برخورداری از توان بیهوازی )سککرعت، بابکی و پرش( بالاسککت. بتکککتتاک ترکیتی از فعالیتهای کوتاه و بلندمدت شکدید اسکت ک ب آمادیی بیهوازی نیاز دارد. آمادیی بیهوازی بازیکنان بتکیاری از عملکردهای تاکتیکی در لوک متکابق را تعیین میکند. هدف تحقیق حاضککر بررسککی ت تیر تمرین درتی با تراباند بر توان بیهوازی و برخی متغیرهای مرتتط با آن اسککت. آزمودنیها متشکککل از 30 بتکتتالیتت جوان، ک ب لور تصادفی در دو یروه متاوی 15 نفری )تجربی و کنترک( تقتیم شدند، ب مدت شش هفت و س جلت در هفت تمرین مورد نظر اسککتفاده شککد. بعد از انجام تمرینات، تفاوت p≤0/ را انجام دادند. جهت تجزی و تحلیل دادهها از آزمونهای تی متککتقل و وابتککت در سککاد معناداری 05 معناداری بین رکوردهای ب دسکتآمده از متغیرهای توان بیهوازی )سکرعت، بابکی، پرش عمودی( بین دو یروه مشکاهده شکد. تحقیق حاضکر نشکان داد ک تمرینات درتی با تراباند باعث بهتود متغیرهای توان بیهوازی در ب تکتتالی تتهای جوان شد و با توج ب نتایج ب نظر میر سد تمرینات با تراباند رو شی مفید در بهتود برخی عملکردهای بیهوازی ورزشکاران باشد
تأثیر شدت فعالیت مقاومتی بر سطوح ویسفاتین پلاسمایی و ارتباط آن با مقاومت به انسولین و هورمون های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی پاسخ غلظت پلاسمایی ویسفاتین به شدت فعالیت مقاومتی و ارتباط آن با مقاومت به انسولین، هورمون رشد و اینترلوکین-6 بود. پانزده آزمودنی جوان و سالم با سن 1/4±2/26 سال و وزن 1/9±1/75 کیلوگرم، بعد از جلسات آشنایی و تعیین قدرت بیشینه، سه جلسه فعالیت مقاومتی با شدت های30درصد، 55درصد و 80درصد قدرت بیشینه و با حجم های یکسان را به فاصله یک هفته و به طور تصادفی اجرا کردند. قبل و بلافاصله بعد از فعالیت مقاومتی، از آزمودنی ها خون گیری به عمل آمد و نمونه ها برای اندازه گیری گلوکز، انسولین، هورمون رشد، اینترلوکین-6 و ویسفاتین آنالیز شدند. نتایج نشان داد که بین پاسخ پلاسمایی ویسفاتین، اینترلوکین-6 و شاخص مقاومت به انسولین به سه شدت متفاوت فعالیت مقاومتی، تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). صرف نظر از عامل شدت، یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی، تأثیر معنی داری بر همه فاکتورهای اندازه گیری شده غیر از ویسفاتین داشت (001/0>P). نتایج، ارتباط معنی داری را بین هیچ یک از فاکتورهای اندازه گیری شده تحقیق نشان نداد (05/0<P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد که شدت فعالیت مقاومتی، عامل مؤثری بر پاسخ ویسفاتین، اینترلوکین-6 و شاخص مقاومت انسولین به فعالیت مقاومتی نیست که احتمالاً می تواند ناشی از سطح پایین تفاوت انرژی مصرفی طی فعالیت مقاومتی با شدت های متفاوت اما حجم یکسان باشد. همچنین، با توجه به بی ارتباطی معنی دار بین ویسفاتین و مقاومت به انسولین در پاسخ به فعالیت، نمی توان این آدیپوکاین را در فرایند مقاومت به انسولین حین فعالیت ورزشی دخیل دانست.
تأثیر12هفته تمرینات تناوبی استقامتی بر تغییرات اپلین وشاخص های آنتروپومتری در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین استقامتی تناوبی برتغییرات شاخص های آنتروپومتری وتغییرات اپلین پلاسمایی بود. بدین منظور24 نفراز دانشجویان دختر واجد شرایط(غیرفعال،سالم،دارای شاخص توده ی بدنی 25تا30)دانشگاه حکیم سبزواری به صورت نمونه در دسترس انتخاب وبه طور تصادفی در دوگروه کنترل وتمرینی قرار گرفتند. آزمون های مورد نظر(تعیین ترکیب بدن وتوان هوازی بیشینه)یک هفته قبل از ورود به دوره ی تمرینی و نمونه های خونی 24 ساعت قبل از شروع دوره و48 ساعت بعد از آخرین جلسه ی تمرینی در حالت ناشتایی شبانه انجام گرفت.دوره ی تمرینی شامل 12 هفته، هر هفته 4 جلسه به صورت اینتروال هایی با 5 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 60 درصد ضربان قلب بیشینه واستراحت های 1دقیقه ای به صورت فعال با شدت 30تا40 درصد ضربان قلب بیشینه شروع وهرهفته 1دقیقه به تکرارها افزوده شده وشدت به صورت افزایش بار مرحله ای تنظیم شد طوریکه 4 هفته ی پایانی 13 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. داده ها نشان داد بین مقادیر پلاسمایی اپلین تفاوت معناداری، به نفع کاهش آن در گروه تمرینی مشاهده شد(p˂0/05). شاخص توده ی بدن، درصد چربی،WHR، در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش داشت(P˂0/05) نیزشاخصHDL-C در گروه تمرینی افزایش معناداری داشت(p˂0/05) اما دو گروه تفاوتی در سایر عوامل نیمرخ لیپیدی نشان ندادند.
نتیجه گیری: انجام 12هفته تمرین استقامتی اینتروال همراه با بهبود ترکیب بدنی و برخی عوامل نیمرخ لیپیدی با کاهش اپلین پلاسمایی در دختران دارای اضافه وزن همراه شد .
تغییرپذیری فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آنها با نیمرخ چربی های بدن در افراد فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آن با نیمرخ چربی های بدن در دانشجویان فعال و غیرفعال است. به این منظور ده دانشجوی فعال (میانگین سن 21 سال، وزن 1/68 کیلوگرم و قد 1/174 سانتی متر) و ده دانشجوی غیرفعال (میانگین سن 5/21 سال، وزن 07/73 کیلوگرم و قد 177 سانتی متر) به صورت تصادفی از بین دانشجویان پسر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که برای شرکت در پژوهش داوطلب شده بودند، انتخاب شدند. شرکت کنندگان تست کانینگهام فالکنر را شامل دویدن روی نوار گردان با شیب20 درصد و سرعت km/hr9/12 تا رسیدن به واماندگی انجام دادند. ابتدا فشار خون سیستولی (SBP) و دیاستولی (DBP) و ضربان قلب (HR) در حالت نشسته، حاصل ضرب دوگانه (DP)، شاخص های چربی خون و احشایی، نسبت چربی و نمایه توده بدن پیش از فعالیت اندازه گیری شد. در ادامه نیز BP و HR در حالت نشسته و DP هر شرکت کننده بلافاصله پس از تست و 3 دقیقه بعد دوباره سنجیده شد. برای تحلیل آماری از آزمون های تحلیل واریانس و کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد بازیافت HR (006/0=P و 012/6=F)، SBP (02/0=P و 353/4=F) و DP (004/0=P و 38/6=F) در افراد فعال بهتر صورت می گیرد. اصلاح نتایج با شاخص های اضافه وزن و چربی های خون، ارتباط بین برخی از این عوامل با بازیافت نامناسب در افراد غیرفعال را تأیید کرد. ازاین رو نظر به این یافته ها می توان گفت آمادگی و فعالیت بدنی بر بازیافت بهتر شاخص های همودینامیک بعد از فعالیت ورزشی تأثیر مثبت دارد، هرچند تفاوتی در مقادیر استراحت و فعالیت مشاهده نشد. اضافه وزن و دیس لپیدمیا می تواند بخشی از تفاوت های بین افراد فعال و غیرفعال را در این زمینه توضیح دهد. ازاین رو کنترل این عوامل با فعالیت ورزشی و رژیم غذایی مناسب توصیه می شود.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین A-1، B و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین A-1، B و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن بود. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی را زنان غیرفعال 30-20 ساله با شاخص توده بدنی بیشتر از kg/m2 25، تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری قابل دسترس و هدفدار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 نفر) و تجربی (11 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی سه جلسه در هر هفته برنامه تمرین هوازی دویدن با شدت %75-55 حداکثر ضربان قلب را به مدت 8 هفته تجربه نمودند. کلیه اندازه گیری ها در هر دو گروه در پیش و پس آزمون انجام و از طریق آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان داد درصدچربی بدن، شاخص توده بدن، کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین پرچگال و کم چگال در نتیجه هشت هفته تمرین هوازی تغییر معنی داری نداشتند (P>0.05)، در حالی که کاهش معنی داری در آپولیپوپروتئین B(0.008= P) و افزایش معنی دار در آپولیپوپروتئین A-1 (0.042= P) مشاهده شد. یافته های این مطالعه نشان داد که تمرین هوازی علی رغم عدم کاهش معنی دار وزن، درصد چربی بدن و بسیاری از عوامل خطرزای بیماری های قلبی عروقی ، سبب بهبود معنی دار در مراحل کلیدی روند انتقال معکوس کلسترول می شود و این تغییرات اثر مثبتی در پیشگیری از تصلب شرایین و بروز بیماری های قلبی عروقی دارند. این یافته نشان داد که متغیرهای apoB و apoA-1 در نتیجه تمرین ورزشی نسبت به LDLو HDL بیشتر دستخوش تغییر قرار گرفته و تأثیرات تمرین را به نحو شایسته تری نشان دادند.
تأثیر ترتیب تمرین ترکیبی (قدرتی و استقامتی) بر سطوح سرمی میوستاتین، فولیستاتین و نسبت فولیستاتین بر میوستاتین زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر ترتیب تمرین ترکیبی (قدرتی و استقامتی) بر سطوح سرمی میوستاتین، فولیستاتین و نسبت فولیستاتین بر میوستاتین زنان سالمند بود. تعداد 40 نفر از زنان سالمند (با دامنه سنی 82/0±34/60 سال؛ قد 01/0±155 سانتی-متر؛ وزن 89/1±72/71 کیلوگرم و BMI 63/0±45/29 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی ساده در یکی از 4 گروه تمرین استقامتی + قدرتی (E+S) (n=9)، قدرتی + استقامتی (S+E) (n=10)، ترکیبی چرخشی (ACT) (n=12) و کنترل (n=9) تقسیم شدند. برنامه های تمرینی به مدت 8 هفته و 3 روز در هفته انجام شد. برنامه تمرین استقامتی شامل کار بر روی دوچرخه کارسنج (با شدت 80-60% (MHR و برنامه تمرین قدرتی شامل چندین تمرین منتخب بالاتنه و پایین تنه ( با شدت 75-40% 1RM، 18-8 تکرار) بود. نتایج نشان داد میزان فولیستاتین و میوستاتین پس از 3 نوع ترتیب تمرین، تغییر معنی داری نیافت (0.05≤P). نسبت فولیستاتین به میوستاتین در گروه E+S افزایش یافت، هرچند معنی دار نبود (0.05≤P)؛ ولی این نسبت در گروه S+E کاهش معنی داری را نشان داد (0.04=p) و پس از تمرین، ACT تغییری نیافت (0.05≤P). همچنین، 8 هفته تمرین ترکیبی، به افزایش معنی دار قدرت بالاتنه در گروه های تمرین ترکیبی E+S و ACT و قدرت پایین تنه در همه گروه های تمرینی منجر شد (0.05>p). بر اساس یافته های این مطالعه به نظر می رسد ترتیب تمرین می تواند بر سازگاری های عملکردی ناشی از تمرین تأثیرگذار باشد. همچنین، به نظر می رسد با توجه به افزایش نسبت فولیستاتین بر میوستاتین در گروه E+S و کاهش این نسبت در گروه S+E، ترتیب استقامتی + مقاومتی، به محیط آنابولیک تر و ترتیب مقاومتی + استقامتی، به محیط کاتابولیک تری منجر شود.