فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۷۲۵ مورد.
سهمیه بندی جنسیتی اقدامی ضد عدالت
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی نظام تنبیه در مدارس (تنبیه در مدرسه چه نقشی دارد)
حوزه های تخصصی:
خودباوری را از مدرسه در کودک بارور کنیم
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل اقتصادی، اجتماعی و آموزشی مؤثر بر تمایل به خروج معلمان فوق لیسانس و بالاتر از آموزش و پرورش شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" هدف این پژوهش، بررسی جامعه شناختیِ عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی موثر بر تمایل به خروج معلمان فوق لیسانس و بالاتر، از آموزش و پرورش شهر شیراز می باشد. در این راستا، پس از بررسی مطالعه های انجام شده داخلی و خارجی و همچنین نظریه های موجود در این زمینه، یک مدل نظری بر پایه ی نظریه های انگیزشی از جمله، نظریه های مازلو،هرزبرگ و آدامز و نظریه های جامعه شناسی از جمله نظریه مبادله تهیه شد. این تحقیق با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام گرفت. بنابراین، به روش نمونه گیری طبقه ای، متناسب با حجم هر ناحیه از آموزش و پرورش شهر شیراز، تعداد 264 نفر از معلمان فوق لیسانس و بالاتر به طور تصادفی انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها به وسیله نرم افزار آماری spss تجزیه و تحلیل شد. ابتدا جدول های مربوط به آزمون فرضیه ها با استفاده از آزمون های T test، Oneway Anova و رگرسیون دو متغیره و چند متغیره محاسبه و سپس، معادله پیش بینی مربوط به رابطه متغیرهای مستقل تاثیرگذار بر تمایل به خروجِ معلمان محاسبه گردید. نتایج این تحقیق از این قرارند:
متغیرهای جنس، سن، تعداد فرزندان، احساس نابرابری و عدم رضایت از محیط کاربا تمایل به خروج معلمان، رابطه معنادار دارند که برخی از آن ها رابطه مستقیم و برخی؛ مانند سن، رابطه معکوس با این تمایل داشته اند. میان متغیرهای اعتقاد به آموزه های دینی، منزلت اجتماعی و نوع مسکن، با احساس نابرابری، به عنوان یکی از متغیرهای واسط، رابطه معنادار مشاهده شد. همچنین، میان متغیر نوع مدرسه و برخورد نامناسب مدیر با عدم رضایت از محیط کار به عنوان یکی دیگر از متغیرهای واسطِ تحقیق، رابطه معنادار مشاهده گردید. همچنین مشخص شد که میان وضعیت تاهل و تمایل به خروج افراد رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین میان میزان حقوق، مزایای اقتصادی، قومیت، میزان تحصیلات خود و همسر و رشته تحصیلی، با احساس نابرابری و همچنین سنوات خدمت با عدم رضایت از محیط کار، رابطه معناداری مشاهده نشد.در تحلیل رگرسیون گام به گام، پس از وارد شدن همه ی متغیرهای فاصله ای و متغیر ساختگی1 جنس، نهایتاً سه متغیر احساس نابرابری، عدم رضایت از محیط کار و جنس وارد معادله رگرسیون شد و با توجه به مقدار ضریب تعین (2R)،این متغیرها 29 درصد از تغییرها متغیر وابسته را تبیین نمودند."
بررسی میزان توجه به مولفه های هویت ملی در کتاب های درسی دوره راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف توصیف میزان توجه به مولفه های هویت ملی در کتاب های درسی دوره آموزش راهنمایی ایران انجام شده است. بدین منظور با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، سی جلد کتاب درسی دوره آموزش راهنمایی سال 87-1386 بررسی و تحلیل شده که شامل 488 درس و 3895 صفحه بوده است. از روش آنتروپی شانون نیز برای تفسیر پیام و پردازش اطلاعات موجود برای به دست آوردن ضریب اهمیت هر یک از مقوله های هویت ملی و مقایسه ضرایب اهمیت آن ها استفاده شده است. مقوله های هویت ملی شامل ارزش های باستانی، ارزش های دینی – مذهبی و ارزش های فرهنگ غرب است که هر یک با بهره مندی از معیارهای تعریف شده بررسی گردیده اند. بر اساس یافته های پژوهش، توجه متعادلی به عناصر و مولفه های هویت ملی نشده است. بیشترین ضریب اهمیت در میان دروس و صفحات کتب درسی دوره راهنمایی، در 299 درس با 931 صفحه به مقوله دینی و مذهبی، در 96 درس با 161 صفحه به مقوله باستانی و ملی و در 21 درس با 46 صفحه به ارزش های فرهنگ غرب توجه شده است.
همبستگی ملی در کتب درسی دوره ابتدایی (مورد مطالعه: کتب فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد روح جمعی، پیوند بین اعضای جامعه و دستیابی به همبستگی ملی یکی از اهداف نظام های آموزشی در هر جامعه ای است. برای دستیابی به این هدف، دوره های مختلف آموزشی طراحی شده است که هر یک متناسب با مختصات آموزش پذیران ایفای نقش می کنند. در این میان دوره آموزش ابتدایی با توجه به خصوصیات دانش آموزان این دوره، نقش زیر بنایی دارد. از این رو در برنامه آموزشی دوره دبستان و در کتب درسی این دوره، تلاش گسترده ای صورت گرفته است تا با آموزش های مناسب به دانش آموزان، پایه های اولیه همبستگی ملی بنیان گذاشته شود. در برنامه آموزشی این دوره، با طرح موضوعات مختلف، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، سعی شده است تا فرآیند شکل گیری همبستگی ملی تقویت شود. با این همه، با نگاهی آسیب شناسانه در می یابیم که با وجود تلاش و تاکید فراوان برای ایجاد همبستگی ملی، همچنان ضعف هایی در برنامه ها وجود دارد که با رفع آن ها می توان بهتر و موثرتر در مسیر تحقق اهداف آموزشی و دستیابی به همبستگی ملی گام برداشت.
نگاهی به موانع و کاستی های توسعه تفکر پژوهشی در مدارس به عنوان بخشی از نظام آموزشی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت علمی از طریق پژوهش حاصل می شود و برای دستیابی به تولید علم و اندیشه ورزی می بایست به فعالیتهای تحقیقی و پژوهشی کارامد مجهز بود. امروزه اقتصاد علمی در جهان به عنوان وسیله ای برای قدرت نمایی و نشانی از توسعه بافتگی خودنمایی می کند و توسعه تفکر پژوهشی یکی از شاخص های توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود. بنابراین بودجه و هزینه زیادی را به امر تحقیق و پژوهش اختصاص می دهند و با نیاز سنجی معقول در صدد رفع نیازها بر می آیند. بدیهی است چنانچه تحقیق در تار و پود حیات اجتماعی جامعه ای رسوخ کند و ریشه ای به آن پرداخته شود در برنامه ریزی ها، هدف گذاری ها و اولویت بندی ها به تحقیق و پژوهش احساس نیاز می شود و هرگز مورد بی اعتنایی قرار نمی گیرد. اما در کشورهایی با توسعه پیرامونی نیازی به پژوهش به طور اصولی و اساسی دیده نمی شود بنابراین بدون ارتباط منطقی میان تحقیق و کاربردی و عملیاتی شدن آن نمی توان به توسعه علمی دست یافت. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش اسنادی به این پرسش پاسخ داده شود که چایگاه پژوهش و کاستی های تفکر پژوهشی در مدارس به عنوان بخشی از نظام آموزشی کشور چگونه است؟ مدرسه به عنوان یکی از عوامل اجتماعی شدن و همچنین مرکزی برای اماده سازی نسل فردا نقش عمده ای را می تواند ایفا کند اما شناخت کاستی ها و موانع پژوهش در مدارس تابعی از نظام اجتماعی ایران می باشد.بنابراین به بستر و حیات جامعه ایرانی و ساختار ،ماهیت و کارکرد تحقیقات و تنگناهای و چالش های امر پژوهش نیز اشاره شده است و در نهایت راهکارهایی نیز ارائه گردیده است.
رابطه ابعاد باورهای معرفت شناختی و خود کارآمدی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان مقطع راهنمائی در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی با عملکرد تحصیلی در درس علوم تجربی بود. بدین منظور گروهی متشکل از 475 دانش آموز سال سوم راهنمائی از 10 مدرسه دولتی مشتمل بر مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و عادی دولتی انتخاب شدند و به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت نمودند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق، مقیاس «ارزیابی باورهای معرفت شناختی درباره علوم فیزیکی» و «مقیاس خودکارآمدی در علوم تجربی» بود. نتایج حاصل از محاسبه ضرائب همبستگی و تحلیل های رگرسیون چند متغیره نشان داد که روابطی پیچیده بین ابعاد باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی در درس علوم تجربی برقرار است. در این میان، مهم ترین عوامل پیش بینی کننده ابعاد خودکارآمدی دانش آموزان در درس مذکور، دو بعد پیچیدگی ساختار دانش و یادگیری تدریجی و تجمعی می باشد. یافته های پژوهش به وضوح مبین آن است که هر چه دانش آموزان ساختار دانش تجربی را منسجم تر و فرآیند یادگیری را تدریجی و تجمعی تر بدانند، خودکارآمدی بیش تر ی را در حل مسائل، آزمون و کاربرد این درس تجربه می نمایند. افزون بر این، تحلیل مسیر نشان داد که خودکارآمدی، قوی ترین عامل پیش بینی کننده عملکرد تحصیلی است و ابعاد باورهای معرفت شناختی به طور عمده از طریق خودکارآمدی، عملکرد تحصیلی دانش آموزان را در درس علوم تجربی پیش بینی می کنند.
مقایسه اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه ایده آلیسم و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی با اهداف تربیتی مکاتب فلسفی و مقایسه آن ها با یکدیگر از آن روی که می تواند باعث ایجاد شناخت و آگاهی، و بروز روحیه نقادی نسبت به خط مشی ها و برنامه ریزی های آموزشی شود مطلوب و مفید است. در این نوشتار که برگرفته از مطالعه ای اسنادی (کتابخانه ای) پیرامون بررسی و مقایسه اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه ایده آلیسم و پراگماتیسم است، وجوه اشتراک و افتراق مبانی فلسفی و اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه این دو مکتب فلسفی مورد مطالعه قرار گرفته است. عمده ترین نتایج حاصله از این نوشتار عبارتند از:
در خصوص مبانی فلسفی این دو مکتب :در هستی شناسی وجه عمده اشتراک، رسیدن به واقعیت از طریق تحریک و برانگیختگی و راهنمایی و وجه عمده افتراق در ماهیت حقیقی هستی است که در ایده آلیسم روحی مطلق ولی در پراگماتیسم تجربه نامعین و متکثر می باشد. در معرفت شناسی وجه عمده اشتراک در فراهم شدن زمینه های یادگیری و راهنمایی غیرمستقیم دانش آموز و افتراق آن ها در مطلق و عقلانی بودن معرفت در ایده آلیسم و نسبی و تجربی بودن در پراگماتیسم است، 3ــ در ارزش شناسی، وجه عمده اشتراک، مربوط به آگاهی در روابط دموکراتیک و نظم اخلاقی جهانی و افتراق آن ها در مطلق و بر اساس عمل انجام یافته بودن در ایده آلیسم و نسبی و بر اساس نتیجه عمل بودن در پراگماتیسم می باشد. در خصوص اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه این دو مکتب در جنبه جسمانی، وجه عمده اشتراک در تندرستی و ایجاد زمینه برای فعالیت های اجتماعی و افتراق آن ها در استفاده از فعالیت جسمانی برای تقویت عقل به منظور درک حقیقت در ایده آلیسم و ارضای نیازها و غنی سازی تجربه ها در پراگماتیسم می باشد. در اهداف هنری، وجه عمده اشتراک، رشد عاطفی، ذهنی و جسمی بچه ها، و وجه افتراق، توجه به آفریدگار زیبایی و اعتدال در ایده آلیسم و توجه به بیان ارزش های تجربه و تغییر محیط و ارضای نیازها در پراگماتیسم است. در اهداف اخلاقی، وجه عمده اشتراک، رشد خصوصیات اخلاقی نظیر روح همکاری متقابل، مسئولیت پذیری، دانایی و. .. و افتراق آن ها در توجه به قوانین فراگیر مطلق ایده آلیستی و توجه به رفتارهای تحقیق شده سودمند اجتماعی پراگماتیستی می باشد. در جنبه عقلانی وجه عمده اشتراک در توجه به کارآیی عقل در حل مسائل جامعه، و وجه افتراق در ارتباط با منبع کلی دانش در ایده آلیسم و توانا ساختن فرد برای ساخت بناهای ذهنی توسط خود، در پراگماتیسم می باشد.
آسیب شناسی نمره 20
منبع:
گزارش مهر ۱۳۸۷ شماره ۲۰۱
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی سیر تحول برنامه درسی آموزش علوم در جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از نوع مطالعات کیفی است که با دو روش تطبیقی و توصیفی- تحلیلی به بررسی سیر تحول برنامه ی درسی آموزش علوم در جهان، پرداخته است. بدین منظور اسناد و مدارک مربوط به موضوع در کشورهای پیشرو و منتخب در زمینه علوم و فناوری گردآوری و بررسی شده تا نتایج پژوهش آماده شود. مقاله حاضر تلاش می نماید، مراحل مختلف سیر تحول آموزش علوم در جهان و عناصر اساسی هر مرحله شامل هدف ها، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.
نتایج به دست آمده، پنج مرحله را در سیر تحول برنامه ی درسی آموزش علوم از نیمه دوم قرن نوزدهم تاکنون، مشخص و معرفی نموده است. در مرحله اول از سال 1850 تا 1920، آموزش علوم صرفاً به دنبال آماده کردن دانش آموزان برای گذراندن امتحانات ورودی دانشگاه ها و ادامه تحصیلات بوده است. در مرحله دوم از سال 1920 تا 1957، آموزش علوم به دنبال آماده کردن دانش آموزان برای انجام کارهای عملی و حل مسایل روزانه زندگی بود. در مرحله سوم از سال 1957 تا 1980، آموزش علوم به دنبال پرورش افراد از دوران کودکی و شناخت محیط و سازش خلاق با آن بوده است. در مرحله چهارم از سال 1980 تا 2000، به فرآیند پژوهش، حل مسئله و طرح و توسعه مهارتهای تفکر در آموزش علوم اهمیت بیشتری داده شد. مفهوم «سواد علمی» مطرح شد. در مرحله پنجم از سال 2001 به بعد، پرورش سواد علمی- فناورانه چند بعدی هدفی اساسی است. تقویت یادگیری مادام العمر نیز مد نظر است. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند به برنامه ریزان، مؤلفان کتاب های درسی و معلمان و سایر علاقه مندان کمک نماید تا با دید وسیع تری نسبت به تدوین بهتر برنامه درسی، تغییر برنامه درسی و انتخاب مناسب تر اهداف، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی اقدام نمایند.
جامعه شناسی جدید آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
چرا بچه ها مدرسه را دوست ندارند؟
منبع:
گزارش مهر ۱۳۸۷ شماره ۲۰۱
حوزه های تخصصی:
هویت ملی در کتاب های درسی - آموزش و پرورش مورد مطالعه : دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نظام های آموزشی در شکل دهی به هویت ملی کشورها نقش بی بدیلی به عهده دارند. تحلیل و بررسی علمی مواد به کار رفته در نظام های آموزشی و نیز بسامد کاربرد هر یک از مولفه های اصلی و فرعی، موضوع بررسی کارشناسانه است. تحلیل این مولفه ها، ابزار مناسبی برای ترسیم نقشه کلان سیاست فرهنگی یک کشور خواهد بود. نویسندگان مقاله در این پژوهش، با تحلیل و بررسی شانزده جلد از کتاب های درسی تاریخ، جامعه شناسی، زبان و ادبیات فارسی رشته های علوم تجربی، علوم انسانی و ریاضی و فیزیک در مقطع متوسطه، به دنبال بررسی انعکاس مولفه های هویت ملی ایران و شاخصه های آن، جهان ایرانی و تبیین مفهوم نظری هویت در این آثار هستند. این مصادیق و عناصر شامل چهار عنصر اصلی فرهنگ، دین و مذهب، تاریخ و قلمرو سیاسی – جغرافیایی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مولفان کتاب های درسی و برنامه ریزان آموزش و پرورش در انعکاس عملکرد مناسبی داشته اند؛ اما در حوزه تمدن ایرانی عملکرد آن ها نسبتا ضعیف است.
روش تحقیق در این پژوهش تحلیل محتوا مبتنی بر ارایه آمار و ارقام است. "