فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۳۹۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برای تعیین رابطه بین خودارزشیابی های محوری با اشتیاق شغلی زنان سرپرست خانوار کمیته امداد شهر اهواز طرح ریزی شده است. زنان سرپرست خانوار را می توان به عنوان یکی از ارکان اساسی هر جامعه در نظر گرفت. نمونه آماری بر اساس تناسب حجم نمونه با جمعیت مورد مطالعه و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان [1](1970) 200 نفر برآورد شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه خودارزشیابی های محوری جاج و همکاران (2003) و اشتیاق شغلی سالانوا و شائوفیلی (2007) بوده است. پایایی بدست آمده با استفاده از آلفای کرونباخ عزت نفس 78/0، خودکارآمدی 82/0، جایگاه مهار 72/0 و ثبات هیجانی 74/0 محاسبه شده است. این پژوهش در پی پاسخ گویی به این دو فرضیه است که بین خودارزشیابی های محوری و اشتیاق شغلی زنان سرپرست خانوار رابطه دارد. مؤلفه های خودارزشیابی های محوری قدرت پیش بینی اشتیاق شغلی را در بین زنان سرپرست خانوار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین خودارزشیابی های محوری و اشتیاق شغلی زنان سرپرست کمیته امداد رابطه مثبت و معنی دار است. با نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون با روش ورود مکرر بین متغیرهای پیش بین با متغیر اشتیاق شغلی برای کل آزمودنی ها همبستگی چندگانه 441/0=R بدست آمده است که در سطح 001/0> P معنی دار است.
تحلیل میزان مشارکت زنان روستایی شهرستان فلاورجان در تعاونی ها: کاربرد نردبان مشارکت شری آرنستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت فرآیندی است جمعی که افراد دخیل در آن به صورت آگاهانه، آزادانه برای رسیدن به هدف تلاش نمایند با توجه به اهمیت نقش زنان به عنوان نیمی از قشر جامعه و مشارکت به عنوان یکی از مولفه های مهم توسعه پایدار، در این مطالعه، به بررسی سطح مشارکت و تبیین عوامل موثر بر آن پرداخته می شود. به این منظور در این مطالعه موردی، توصیفی- پیمایشی، میزان مشارکت زنان در تعاونی روستایی شهرستان فلاورجان با110 نفر عضو در بیست روستا به مرکزیت پیربکران، بر اساس سطوح گوناگون نردبان شری آرنستین، مورد بررسی قرار گرفت که نمونه ای به حجم 86 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید، ابزار جمع آوری داده پرسشنامه و مصاحبه بود. روایی پرسشنامه به وسیله جمعی از اساتید به تایید رسید و پایایی آن به وسیله ضریب کرونباخ برای هر سازه جدا محاسبه شد و برای تمامی موارد بیش تر از 5/0به دست آمد. برای سنجش سطح مشارکت از الگوی نردبان شری آرنستین پیروی شد، هشت پله مشارکت به ترتیب از پایین به بالا عبارتند از: دگرگون سازی، مرتفع سازی، آگاه سازی، مشاوره، توافق، شراکت، قدرت قانونی و کنترل. بر اساس یافته های پژوهش، اولین اولویت مربوط به پله شراکت و کمترین آن مربوط به پله مشاوره بود. با استفاده از روش تحلیل عاملی، عوامل موثر بر مشارکت در چهار دسته نهادی، فردی- شخصیتی و اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی تقسیم شد. نتایج حاصل از ضریب همیستگی نشان می دهد بین عوامل اجتماعی و میزان مشارکت، با احتمال 99 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد بین عوامل اقتصادی و میزان مشارکت، با احتمال 99 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. بین عوامل نهادی و میزان مشارکت، با احتمالی 90 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
بررسی رابطه میزان سرمایه اجتماعی خانواده و ویژگی های کارآفرینانه در شخصیت افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه میزان سرمایه اجتماعی خانواده با ویژگی های کارآفرینانه در شخصیت افراد شرکت کننده در دوره های کوتاه مدت آموزش کارآفرینی در سال 1388 در مناطق گوناگون شهر تهران، به انجام رسیده است. نمونه مورد مطالع ه متشکل از 201 نفر می باشد که براساس فرم ول نمونه گ یری ک وکران و به صورت تصادفی ساده از بین 2010 نفر انتخاب شده اند. روش پژوهش، پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای متشکل از سئوالات استاندارد شده درباره متغیر وابسته تحقیق و سئوالات استاندارد شده و محقق ساخته درباره متغیر سرمایه اجتماعی خانواده و سایر متغیرهای مستقل و زمینه ای می باشد.
ابعاد کارآفرینانه مورد نظر پژوهش در شخصیت افراد عبارتند از: ریسک پذیری متعادل، کانون کنترل، نیاز به موفقیت، سلاست فکری، عمل گرایی، تحمل ابهام، رؤیا پردازی و چالش طلبی. یافته های تحقیق نشان می دهد که سرمایه اجتماعی خانواده با متغیر وابسته تحقیق یعنی شخصیت کارآفرین رابطه معنادار و مثبت دارد. این متغیر با هفت بُعد از ابعاد هشت گانه کارآفرینانه در شخصیت فرزندان رابطه معنادار و مثبت داشته است، اما با بُعد میزان عمل گرایی در شخصیت فرزندان رابطه معنادار نداشته است.
شناسایی عوامل مؤثر بر قصد و نیت رهبری و کارآفرینی دانشجویان دختر (مورد مطالعه: دانشجویان رشته مدیریت دانشگاههای دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش بانوان در رهبری امور گوناگون و توانایی آنان در کارآفرینی و راه اندازی کسب و کارهای نوین، در این پژوهش تلاش شده عواملی که بر قصد و نیت رهبری و کارآفرینی بانوان مؤثر است مورد بررسی قرار گیرد. پس از طراحی مدل مفهومی پژوهش، پرسش نامه پژوهش به وسیله پژوهش گران طراحی شد. پایایی پرسش نامه به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن به وسیله نظر خبرگان و تحلیل عاملی مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر رشته مدیریت دانشگاههای شهر تهران می باشند. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه به مقدار 315 نفر برآورد شد. داده ها به وسیله نرم افزار ایموس مورد تحلیل قرار گرفتند و نتایج پژوهش نشان دادند انگیزه رهبری و کارآمدی رهبری بر قصد و نیت رهبری تأثیر مثبت و معنادار دارد؛ شبکه های اجتماعی و کارآمدی کارآفرینی بر قصد و نیت کارآفرینی تأثیر مثبت و معنادار دارد؛ افزون بر این ها، مشخص شد که کارآمدی رهبری و انگیزه رهبری و کارآمدی رهبری و کارآمدی کارآفرینی دارای تأثیر مثبت و معنادار بر یکدیگرند. افزون بر این نتایج، مشخص شد که حمایت های مالی و انگیزه کارآفرینی بر قصد و نیت کارآفرینی تأثیر معناداری ندارد؛ هم چنین، شبکه های اجتماعی بر قصد و نیت رهبری تأثیری معنادار ندارد.
کاوش کیفی راهکارهای ارتقای فرهنگ کار مورد بررسی: متخصصان دانشگاه های بروجرد
حوزه های تخصصی:
ارتقاء کشور و بهره وری ملی در سایه کار و تلاش میسر شده و زمانی می توان به این هدف والا دست یافت که مایه اصلی این تلاش؛ یعنی انسان های تلاش گر، کارطلب، و مجهز به فرهنگ کار پیشرونده در جامعه وجود داشته باشد، فرهنگ کار پیشرفته می تواند زمینه مناسب برای سخت کوشی، خلاقیت، ابتکارات و نوآوری ها، احساس تعهد و مسئولیت پذیری، وجدان کاری و انضباط اجتماعی را در جامعه عظیم کار کشور فراهم سازد. بنابراین پژوهش حاضر درصدد شناخت ابعاد مختلف ارتقای فرهنگ کار از دید متخصصان دانشگاهی با استفاده از روش نظریه زمینه ای بوده است. جامعه آماری تمام کارمندان متخصص دانشگاه های شهرستان بروجرد می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک اشباع نظری 40 نفر تعیین گردید. داده های پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته جمع آوری شد. در خلال تحلیل داده ها، هشت مقوله مشارکت، به رسمیت شناخته شدن، سیستم پاداش، صلاحیت شغلی، توانمندسازی، فرهنگ پذیری، ابداع و نوآوری و مذاکره در مورد نقش استخراج شدند و سپس، مقوله های مذکور در قالب یک مقوله هسته ای «ساختار گشایی راهبردی فضای کار» ترسیم و مورد بحث قرار گرفتند.
تبیین عوامل اجتماعی و فردی مؤثر بر فرهنگ کار (مورد مطالعه، کارکنان صنایع شهرستان کاشان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر توجه به نقش و جایگاه ویژه کار در رشد و رکود اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی جوامع، و تلاش در جهت اعتلای فرهنگ کار و رفع موانع پویایی آن یک ضرورت ملی است. در همین راستا در سال های اخیر بویژه با عنایت به وضعیت کشور در مناسبات اقتصادی و سیاسی بین المللی توجه ویژه ای از سوی مسئولان نظام به نقش و اهمیت کار و فعالیت اقتصادی به عنوان عامل اساسی در تغییر وضعیت موجود صورت گرفته است. در این راستا در این مطالعه تلاش گردیده است تا عوامل زمینه های مؤثر بر فرهنگ کاری حاکم در جامعه ما در دو سطح اجتماعی و فردی شناسایی و بررسی شود. روش پژوهش این مطالعه پیمایش اجتماعی و جامعه آماری آن کارکنان صنایع نساجی کاشان است، بر اساس یافته های این عوامل اجتماعی همچون مشارکت، اعتماد و روابط اجتماعی میان کارکنان در مقایسه با عوامل فردی و انگیزشی سهم و نقش بیشتری در کیفیت فرهنگ کاری آنها دارند. در حالی که عوامل فردی و انگیزشی همچون امنیت شغلی و احساس عدالت بیشتر نقشی بازدارنده دارند تا محرک.
بررسی تغییرات ساختار اشتغال و پیامدهای اقتصادی- اجتماعی در استان لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که مسأله اشتغال نیروی انسانی در برنامه های توسعه اقتصاد ایران از دغدغه های اصلی سیاست گذاران اقتصادی است، بنابراین تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن، مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه بخش ها و ترکیب آن در در مناطق مختلف کشور می باشد. استان لرستان، با وجود منابع غنی طبیعی، تنوع آب و هوایی، آب فراوان، دشت های وسیع، معادن متنوع، نیروی کار جوان و فراوان و سرشار از قابلیت های گردشگری در بین استان های کشور و در اقتصاد ملی موقعیت ضعیفی داشته و طی سال های گذشته، نتوانسته است به تناسب توانمندی ها و فرصت های خود از اقتصاد ملی سهم مناسبی کسب کند. هدف از این مطالعه، تحلیل وضعیت اشتغال در بخش های عمده اقتصادی استان لرستان طی سال های1390-1380 است. برای این منظور از داده های مربوط به نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال های 1380 و1390 استفاده شد تا با بکارگیری دو مدل اقتصاد پایه و تغییر- سهم، به بررسی علل رشد متناسب یا نامتناسب شاغلان استان لرستان نسبت به کل کشور (اقتصاد مرجع) و همچنین تشخیص بخش های دارای مزیت نسبی و قدرت رقابتی استان بپردازیم. نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده نامتناسب بودن وضعیت رشد شاغلان استان لرستان نسبت به شاغلان کشور در دوره مورد بررسی است، به طوری که مدل تحلیل تغییر- سهم، علت این عدم تناسب را تغییرات رقابتی و ساختاری منفی بیان می کند. همچنین نتایج حاصل از بکارگیری ضریب نسبت مکانی، بیانگر پایه ای بودن بخش کشاورزی با ضریب81/1 و غیرپایه ای بودن بخش های صنعت و خدمات با ضرایب 79/0 و 85/0، طی دوره مورد بررسی است و به عنوان یک توصیه سیاستی می توان نتیجه گرفت که حرکت بخش کشاورزی استان در جهت مزیت نسبی کشور و حرکت بخش های صنعت و خدمات برخلاف جهت مزیت نسبی کشور طی دوره بررسی بوده است.
بررسی عوامل مؤثر بر درآمد شاغلان روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش به مثابه مؤثرترین عامل سرمایه انسانی با ایفای نقشی به سزا در رشد و توسعه اقتصادی کشورها همواره در کانون توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان اقتصادی بوده است. با در نظر گرفتن اهمیت آموزش و تحمل هزینه های سنگین آن برای ارتقای کیفیت نیروی انسانی در ایران، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر آموزش بر درآمد افراد روستایی در قالب تابع دریافتی مینسر پرداخته و نکته بارز آن استفاده از الگوی چندسطحی برای برآورد اثرات آموزش و تجربه در درآمد افراد است. بدین منظور، از اطلاعات مرکز آمار ایران در مورد 13953 شاغل روستایی در طرح هزینه- درآمد خانوار روستایی سال 1391 استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که آموزش دارای نقش مثبت و معنی دار در دریافتی روستاییان است؛ همچنین، با ثابت در نظر گرفتن سایر شرایط، درآمد گروه مردان 62 درصد بیش از گروه زنان روستایی و نقطه حداکثر تجربه کاری آنها هم بیش از زنان است. بنابراین، پیشنهاد می شود که در راستای ارتقای درآمد روستاییان، برنامه ریزان به توسعه آموزش و استفاده بهینه از افراد دارای تحصیلات به ویژه افراد دارای تحصیلات آموزش عالی توجه بیشتری داشته باشند.
پتانسیل کارآفرینی و برخی عوامل اجتماعی مرتبط با آن (مورد مطالعه: دانشگاه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی به عنوان یکی از حلقه های تأثیر گذار در امر توسعه، روشی مورد توجه جهت حل معضل بیکاری در بسیاری از جوامع است. هدف این مقاله، بررسی عوامل تأثیرگذار بر پتانسیل کارآفرینی دانشجویان می باشد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز (۱۵۷۲۰) در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ هستند که ۳۲۱ نفر با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب و داده ها جمع آوری و برای تحلیل داده ها از ضریب هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است. براساس نتایج میانگین نمره پتانسیل کارآفرینی دانشجویان (۲۸/۷۰) متوسط رو به بالا بوده و در بین ابعاد متغیر پتانسیل کارآفرینی بعد توفیق طلبی (۳۰/۷۷) بالاترین نمره را داشته است. همچنین، مشخص شد که با مثبت ترشدن ارزیابی و نگرش دانشجویان به خوداشتغالی، کار و تحرک اجتماعی، نمره پتانسیل کارآفرینی آن ها بهبود یافته است. از طرفی، شیوه تربیتی دموکراتیک باعث تقویت کارآفرینی دانشجویان شده است. در تحلیل های رگرسیونی نیز مشخص شد پتانسیل کارآفرینی نمونه، از متغیر نگرش به خود اشتغالی (۳۴/۰) بیشتر متأثر است و بعد از آن متغیرهای شیوه تربیتی والدین (۲۶/۰)، ارزیابی از تحرک اجتماعی (۲۰/۰) و نگرش به کار (۱۳/۰) به ترتیب بیشترین نقش را در تبیین متغیر وابسته دارند.
شناخت عوامل اجتماعی مؤثر بر مهاجرت نیروی کار به کانادا طی سال های 86 تا 91(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر اساس پرسشنامه های تکمیل شده توسط افرادی که دارای شرایط اقدام برای مهاجرت از طریق دفاتر مشاوره شغلی و کاریابی بین المللی دارای مجوز از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بوده اند، انجام شده است و به همین دلیل اطلاعات استخراج شده از آن بسیار دقیق و صحیح است و این موضوع نقطه قوت و ویژگی این پژوهش است. بنابراین یافته های این پژوهش بر اساس تحلیل ثانویه اطلاعات دفاتر مشاوره شغلی و کاریابی بین المللی است که مبنای تحلیل قرار گرفته است. در پژوهش حاضر تلاش شده است با بهره گیری از روش های کتابخانه ای و پرسشنامه ای، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و پس از ورود داده ها توسط نرم افزار SPSS، اطلاعات به دست آمده مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی و همچنین تحلیل عاملی استفاده شده است. نتایج و یافته های پژوهش نشان می دهد که مهمترین عامل مهاجرت افراد به کانادا، یافتن شغل و درآمد بیشتر بوده است و نیافتن و کمبود شغل مناسب در کنار مسایلی چون امنیت شغلی و محدودیت های اجتماعی از عوامل دافعه در ایران بوده است.
تحلیل جامعه شناختی بی رمقی معلمان متوسطه شهریاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی جامعه شناختی بی رمقی معلمان متوسطه شهریاسوج پرداخته شده است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه های روانشناختی فرادنبرگ، پاینز، مسلش و لیتر در خصوص مفهوم بی رمقی و نیز تئوریهای جامعه شناختی مرتبط با این مفهوم استوار است. شیوه نمونه گیری در این تحقیق نمونه گیری متناسب با حجم و ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه بوده است. پس از جمع اوری اطلاعات در قالب پرسشنامه ،داده ها به کمک نرم افزار SPSS در قالب جداول توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.بر اساس یافته های تحقیق نشان داده شده که بین متغییر مستقل (احساس محرومیت نسبی ) و متغییر های زمینه ای (رشته تحصیلی) و بی رمقی معلمان رابطه وجود دارد در حالی که بین متغیرهای (پایگاه اقتصادی، اجتماعی وجنس) و بی رمقی معلمان رابطه وجود ندارد. متغیرهای وارده در تحلیل رگرسیون توانسته اند 41 درصد از تغییرات متغییر وابسته یعنی بی رمقی اجتماعی را تبیین کنند.
عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با موفقیت تعاونی های تولیدی شهر یزد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تولید نیروی محرکه اقتصاد هر کشوری است و باعث رشد و شکوفایی و توسعه کشور می شود. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با موفقیت تعاونی های تولیدی شهر یزد است. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق را همه اعضای تعاونی های تولیدی فعّال شهر یزد تشکیل می دادند که 196 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. برای گردآوری داده ها در تحقیق حاضر از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. اعتبار آن از نوع صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین تحصیلات، مشارکت، آموزش و سرمایه فرهنگی با موفقیت تعاونی های تولیدی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره، متغیرهای مشارکت، تحصیلات، آموزش و سرمایه فرهنگی در مجموع توانستند 38 درصد از تغییرات موفقیت تعاونی های تولیدی را تبیین کنند. موفقیت تعاونی های تولیدی به عوامل متعددی وابسته است و بررسی آنها نیازمند اتخاذ رویکرد چندوجهی است.
بررسی رابطه هوش اجتماعی با قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابلیت کارآفرینی نیروی انسانی جوامع به عنوان یکی از عوامل کلیدی پیشرفت اجتماعی مورد مطالعه جامعه شناسان و اقتصاددانان قرار گرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش اجتماعی با قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفته است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 94-1393 می باشد که تعداد آن ها 7187 نفر بوده که از این تعداد 430 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. براساس نتایج تحقیق، ارتباط معنی داری بین هوش اجتماعی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز با قابلیت کارآفرینی آنان وجود دارد. همچنین، تفاوت میانگین قابلیت های کارآفرینی به تفکیک گروه های عمده تحصیلی معنی دار بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می داد که میانگین قابلیت کارآفرینی و هوش اجتماعی بر حسب جنسیت دانشجویان متفاوت نمی باشد. از ابعاد سه گانه هوش اجتماعی، پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارت های اجتماعی، آگاهی اجتماعی و نیز از متغیرهای شناسایی، جنسیت و وضعیت بورسیه تحصیلی، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان قابلیت کارآفرینی دانشجویان داشته اند.