فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۲۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به توصیف چگونگی بازبینی حالت های ساختاری فاعلی، مفعول رایی، ازی، برایی، بایی و به ای و نقش های تتا می پردازد. پیکره مورد بررسی 182 جمله دارای فعل مرکّب متعدّی است که در چارچوب فرضیه های موجود در برنامه کمینه گرا تحلیل می شود. تمامی حالت های ساختاری در رابطه هسته - مشخّص گر بازبینی و به محض ادغام با هسته گروه، نقش تتای آنها بازبینی می شود. برخلاف فرضیه های کمینه گرا، بازبینی حالت مفعول رایی توسّط عنصر «را» صورت می گیرد؛ اگر بروز واجی داشته باشد. در بازبینی سایر حالت های مفعولی، همزمان با بازبینی حالت ساختاری، نقش تتای گروه های حرف تعریف نیز بازبینی می شوند، به طوری که مشخّصه بازبینی کننده با نقش تتای حرف اضافه ارتباط دارد. همچنین نمی توان رابطه معناداری میان همه حالات دستوری و نقش های تتای گروه های اسمی قائل شد، بنابراین نمی توان افعال را به دسته بندی های مشخّصی تقسیم کرد.
روش های بیان نفی در زبان روسی
حوزه های تخصصی:
یکى از مسائل مشکل و پیچیدهء زبان روسى، وجود جملات منفى است. ساخت این جملات با توجه به معانى مختلفشان. نه تنها براى افراد غیر اسلاو که براى سخنگویان ملت هاى اسلاو غیر روس نیز مشکل ساز و قابل بحث و بررسى است. گاهى اوقات با توجه به محل قرار گرفتن ادات نفى، دانشجویان دچار سر در گمى شده و چندین جملهء متفاوت روسى را توسط یک جملهء فارسى ترجمه کرده و جملهء به دست آمده را معادل آن ها مى پندارند. در بعضى موارد، وقتى ساختار جمله منفى است، چه در سبک محاوره اى و یا کتابت، براى بیان مفعول مستقیم به طور گریزناپذیر به جاى حالت مفعولى از حالت اضافى استفاده مى شود. این مقاله بر آنست تا با مقایسهء انواع جملات منفى، ساخت و معانى متفاوت آن ها را در زبان روسى و معادلشان در زبان فارسى مورد بررسى قرار دهد.
تحلیل پوسته ای گروه فعلی در زبان فارسی بر پایة برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چامسکی[1] (1995) به پیروی از لارسن[2] (1988، 1990) تحلیل پوسته ای گروه فعلی[3] را در خصوص چگونگی اشتقاق نحوی ساخت های فعلی چند متممی مطرح کرده است. بر اساس این تحلیل، ترکیب سازه ای گروه فعلی از: (الف) گروه فعلی هسته ای درونی[4] با هستة فعل واژگانی[5] و (ب) گروه فعلی پوسته ای بیرونی[6] با هستة فعل سبک انتزاعی[7] و تعبیری سببی[8] یا عامل گری[9] تشکیل می شود. در این مقاله شیوة اشتقاق نحوی برخی از ساخت های فعلی زبان فارسی شامل گزاره های سببی، گزاره های دارای فعل متعدی دو مفعولی با متمم های گروهی و گزاره های دارای فعل متعدی دو مفعولی با بند متممی بر پایة تحلیل پوسته ای گروه فعلی مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. تحلیل پوسته ای این دسته از گروه های فعلی نشان می دهد که اشتقاق این گونه ساخت های نحوی، ضمن تبعیت از فرضیة اعطای نقش معنایی یکسان[10]، تحت تأثیر دیگر اصول و عملیات نحوی مطرح در برنامة کمینه گرا از قبیل گزینش[11]، ادغام[12]، اصل هسته[13] و اصل ترکیب دوتایی[14] نیز قرار دارد و این ساخت های نحوی می توانند به عنوان فرافکنی های دو جزیی[15] متشکل از گروه فعلی هسته ای درونی و گروه فعلی پوسته ای بیرونی توجیه و بر اساس مبانی و اصول کمینه گرایی مشتق شوند.
بررسیِ کاربرد انواع بند، آرایش واژگانی و دستگاه های آن، در نوشتارِ دانش آموزانِ دخترِ پایه های دوم تا پنجم ابتدایی در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به توصیفِ کاربردِ انواع بند، آرایش واژگانی و دستگاه های مربوط به آن، در نوشتار دانش آموزانِ پایه های دوم تا پنجم ابتداییِ شهر کرمان می پردازد. چارچوبِ نظری پژوهش، نظریة نقش گرای مقوله و میزان هلیدی (1961) است، که باطنی (1348)، بر روی زبان فارسی پیاده کرده است. نتایج به دست آمده، حاکی از این است که در ظهور ساخت های نحویِ نوشتاری نیز، همچون گونه گفتاری، سلسله مراتب وجود دارد. و ساخت های پیچیده و نشان داری مانند جملات پرسشی، منفی، مجهول و ساخت های چندمتممی، دیرتر در نوشتار دانش آموزان ظاهر می شوند، و از بسامد وقوع کمتری نیز برخوردارند. ظهور بسیاری از ساخت های نحویِ پیچیده، و افزایش کاربرد آن ها، در جریان افزایش پایة تحصیلی، نقش مثبت آموزش را در پیشرفت گونة نوشتاریِ زبان، در نزد دانش آموزان، نشان می دهد.
مفاهیم اصلی نحو و واحدهای تشکیل دهنده آن در زبان معاصر و ادبی روسی
حوزه های تخصصی:
دستور زبان روسى از دو بخش مهم صرف و نحو تشکیل شده است. صرف قواعد تغییرات واژه ها را در گفتار و نحو قواعد ترکیب کلمات را در جمله مورد بررسى قرار مى دهد. مفاهیم در قالب ترکیب بین چند واژه نمود پیدا مى کنند. مجموعه این ترکیب ها تشکیل دهنده گفتار هستند و از عبارات و جملات تشکیل مى شوند. با توجه به این مطلب که ساختار و معناى جمله روسى اکثر اوقات بر پایه صورت واژه ها شکل مى گیرد از این بابت نحو روسى ارتباط تنگاتنگ با صرف پیدا مى کند. نحو هر زبان در مورد قواعد مربوط به ارتباط واژه ها با یکدیگر بحث و گفتگو مى نماید. در زبان روسى معاصر نحو از واحدهاى زیر تشکیل شده است: گروه واژه، جمله ساده، جمله مرکب و گروه جمله هاى مرتبط. در این مقاله سعى شده مفاهیم اصلى نحو زبان روسى، ارتباطات نحوى بین اجزاء تشکیل دهنده کلام و واحدهاى اصلى نحو از دیدگاه زبان شناسان معاصر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
ساخت موضوعی ارجح در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که بر اساس آرای نظری و روش شناسیِ به کاررفته در آثار دوبوآ (1980، 1987، 2003 و 2006) شکل گرفته، تلاشی است در جهت بررسی پدیده نحویِ کنایی و ارتباط آن با الگوهای دستوری و جریان اطلاع در کلام. پرسشِ پژوهش این است که آیا زبان فارسی در کلام، الگوی نحویِ خاصی را ترجیح می دهد؟ با اشاره به مطالعات دوبوآ، فرض شده است که الگوی کلامیِ زبان فارسی، الگوی کنایی-مطلق است. پیکره مورد بررسیِ این پژوهش، روایت های کلامیِ گویشوران زبان فارسی پس از مشاهده فیلم کوتاه «گلابی» است. در این پژوهش ابتدا ویژگی های اصلیِ صرفی، نحوی و ساختِ اطلاعیِ گروه های اسمیِ آشکار در جایگاه های موضوعیِ فاعلِ بند متعدی(A)، مفعول بند متعدی(O) و فاعل بند لازم (S) را مورد بررسی آماری قرار داده و پس از اثبات وجود ساخت موضوعیِ ارجح در کلام فارسی، که در نتیجه گرایش ها و تمایلاتِ گویشورانِ این زبان در نحوه به کارگیریِ گروه های اسمیِ آشکار و حاوی اطلاع نو به وجود می آید، به این نتیجه رسیدیم که این گرایشِ کلامی منجر به ایجاد الگوی ویژه ای می گردد که خصوصیاتِ آن منطبق با خصوصیات ساخت های نحویِ کنایی در نظام حالت است. به صورتی که گویشورانِ این زبان، به طور طبیعی، گروه های اسمیِ آشکار و حاوی اطلاع نو را بیشتر در جایگاه های فاعل بند لازم و مفعول بند متعدی به کار می برند و در مقابل، اطلاعات مفروض، یا دست کم قابل دسترس، را به صورت تخفیف یافته در جایگاه فاعل بند متعدی جای می دهند. در ادامه دو گرایش کلامیِ دیگر، یعنی پیوستگیِ مبتدا و جان داریِ مبتدا و تأثیر آن بر الگوی حالتِ غالب در زبان فارسی، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که الگوی حالتِ غالب در یک زبان تحت تأثیر و در نتیجه رقابت عوامل کلامیِ مختلف به وجود می آید و علیرغم آنکه گرایش ساخت موضوعیِ ارجح در زبان فارسی یک الگوی کنایی در کلام را به وجود می آورد، اما دو گرایش مورد مطالعه دیگر، نحو زبان فارسی را به استفاده از الگوی فاعلی– مفعولی هدایت می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خصوصیات بنیادینِ ساخت های کنایی در حوزه نحو زیر تأثیر گرایش کلامیِ ساخت موضوعیِ ارجح و ویژگی های آن در حوزه کلام پدید آمده اند.
ظرفیت در ساخت های اسنادی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت های اسنادی در زبان فارسی در زمرة ساخت های سه جزئی قرار دارد لیکن در این مقاله با استناد به شش دلیل، ساخت های اسنادی تک موضوعی قلمداد خواهند شد، ضمن اینکه استدلال می شود که مسند در این نوع جملات به عنوان محمول، ایفاگر نقش است.
کارکرد نشانه ای حروف غیرعامل در فهم ساخت نحوی از دیدگاه رضی استرآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حروف غیرعامل» حروفی هستند که تاثیر اعرابی ندارد؛ به همین علّت در آموزش نحو نادیده گرفته شده اند؛ بررسی ها نشان می دهد این حروف نقشی کلیدی، در شناخت ساخت نحوی و درک معنای متن دارند که می توان آن را «کارکرد نشانه شناختی- معنایی حروف غیرعامل» نامید. اگرچه نحوی ها گاهی با عنوان «معانی الحروف» به آنها پرداخته اند؛ اما بررسی سازمان یافته ای از کارکرد نشانه ای آن ها، به منظور درک ساخت نحوی وفهم دقیق معنای متن، انجام نشده است. از نظر رضی استرآبادی، جنبه نشانه ای- معنایی و ساختاری حروف یاد شده، جزء عمل نحوی آن ها به شمار می رود. این مقاله بر آن است که با توجه به اهمیت و گستردگی حضور این حروف در زبان عربی، با بهره مندی از نظر رضی استرآبادی، کارکرد نشانه ای آن ها را در فهم ساخت نحوی نشان دهد و به این پرسش پاسخ دهد که بر اساس دیدگاه نشانه شناسی، بارزترین کارکرد نشانه ای این حروف، در درک ساخت نحوی و فهم متن چیست !؟ برای پاسخ به این پرسش با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی متون مختلف و تجزیه و تحلیل دیدگاه این نحوی برجسته، پرداختیم که نتایج نشان می دهد: حروف غیر عامل در شناخت ساخت نحوی نقش درخوری دارد وبیانگر نوعی ارتباط بین دال ومدلول در دو بخش صورت ومحتوا است وبر این اساس، مهم ترین کارکرد نشانه ای آن را می توان در تمییز وتشخیص جایگاه دستوری کلمات و جملات دانست .
حالت نحوی ضمیر مستتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی حالت نحوی ضمیر مستتر همواره یکی از چالش های نظریة زبان از آغاز کار دستور زایشی تاکنون بوده است. دستوریان حاکمیت و مرجع گزینی، این مقولة تهی را بر اساس قضیة ضمیر مستتر، بدون حالت نحوی انگاشتند. اما فقدان حالت، و نیز اتکا به مفهوم حاکمیت، ضمیر مستتر را متفاوت از هر عنصر اسمی دیگر می کرد. به منظور پرهیز از این وضع، فرضیة حالت تهی در آغاز کار برنامة کمینه گرا این عنصر را دارای حالت نحوی تهی دانست که آن را با هستة زمان واقع در بندمتمم در ساخت های کنترلی ناخودایستا بازبینی می کند. فقدان محتوای این نوع نگرش به حالت، هم از نگاه نظری و هم از دید تجربی مورد نقد قرار گرفت. سرانجام استدلال شد که چنانچه ضمیر مستتر بتواند حالتی را از خود بروز دهد، آن گاه همچون دیگر عناصر اسمیآشکار، داراییک حالتنحوی متعارف خواهد بود. بر این پایه، کاوش کنونی تلاش می کند به نقد و بررسی دیدگاه های پیشین دستوریان دربارة حالت ضمیر مستتر پرداخته و نشان دهد این عنصر پنهان دارای یک حالت متعارف ساختاری است که آن را با هستة زمان بند متمم در ساخت های کنترل خودایستای التزامی بازبینی می کند.
ساخت سببی زبان فارسی بر اساس طرح پوسته فعلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمانیکه لارسن ( 1988 ) استدلال کرد که گروه فعلی از دو پوسته ( لایه ) یکی با هسته فعل سبک و دیگری با هسته فعل واژگانی تشکیل شده است ، زبانشناسان کو شیده اند تا بر این اساس ساخت های متعددی را در زبان های مختلف تجزیه و تحلیل کنند و نقایص و اشکلات احتمالی آن را بررسی نمایند و در تکامل آن تعدیل هایی بوجود آورند . ساخت سببی فارسی با توجه به گوناگونی و تنوع ساختار نحوی آن می تواند در این راستا مورد توجه واقع شود .
داده های این مقاله نشان می دهد که ساختار درونی ساخت های سببی فارسی تا حدودبسیار زیادی با طرح لارسن سازگار است . ساخت های سببی زبان فارسی به درستی نشان می دهند که گروه فعلی از دو فرافکن فعلی فعل سبک و فعل واژگانی تشکیل شده است . فعل سبکی که بعنوان هسته پوسته فعلی بالائی قرار می گیرد به دو صورت بدون نمود آوائی و با نمود آوایی به صورت ؛ ’’کردن‘‘ٍ ٍٍ و یا پسوند ’’: ان‘‘ : در ساخت سببی فارسی تظاهر می یابد. همچنین در این مقاله استدلال شده است که در برخی موارد فعل سبک سببی در همنشینی با فعل های متفاوت از خودرفتار متفاوت بروز می دهد بر این اساس بنظر می رسد که نظریه هایی صرفا صوری که ملاحظات معنایی را نادیده می انگارند نمی توانند به نحوی مطلوب به تحلیل ساخت های زبان بپردازند .
همچنین این پژوهش نشان می دهد که حداقل در یک مورد ملاحظات نقشی نقش معنا داری را در تحلیل ساختار نحوی ایفا می کنند . شاید بتوان از آن به عنوان شاهدی در جهت تعامل نقش و ساختار نحوی که نقش گرایان بر آن تاکید می ورزند استفاده کرد.
زمان و نمود در کردی موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف جستار حاضر توصیف نظام زمان دستوری و تبیین ارتباط آن با نمود در کردی موکریانی است. لذا ابتدا زمان دستوری را توصیف کرده و سپس ارتباط آن را با انواع نمود دیدگاهی و موقعیتی روشن می سازیم. نتایج نشان می دهد که کردی موکریانی دارای یک نظام زمانی دوشقی (گذشته و غیرگذشته) است که در ترکیب با مفاهیم وجه نما و نمودنما می تواند ترکیبات زمانی متفاوتی را بسازد. ترکیب این نظام با مفاهیم وجهی صور متفاوتی از جمله ساختارهای آینده نما و پسایندی را به وجودمی آورد. علاوه بر این در ترکیب نمود و زمان ساختارهای کاملی از جمله کامل نتیجه ای، تجربی و متأخر پدید می آیند. همچنین نتایج نشان می دهد که زمان حال حاوی نمود ناقص بوده و زمان گذشته بی نشان ترین زمان برای نمود کامل است. تمام نمودهای موقعیتی به سهولت با گذشتة ساده همراه می شوند، اما برخی از آنها (لمحه ای، دستاوردی و در مواردی افعال ایستا) در زمان حال دچار نمودگردانی می شوند.
ساخت بیش ارتقاء در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر می کوشیم بدون خدشه وارد کردن به جهانی های اشاره شده در برنامه کمینگی و صرفاً با استفاده از پارامترهای زبانی ساخت ارتقایی را در زبان فارسی تبیین کنیم و نشان می دهیم در این زبان نیز همانند دیگر زبان های ضمیرانداز ثابت نوع خاصی از ساخت ارتقایی تحت عنوان بیش ارتقاء امکان پذیر است که به موجب آن گروه اسمی فاعلی حتی پس از مطابقه با هسته زمانی فای کامل در بند درونه می تواند به جایگاه موضوعی بند بالاتر ارتقاء یابد. البته در این نوع ساخت، برخلاف دیگر ساخت های ارتقایی غیر موضعی، تطابق فاعل ارتقاء یافته با هسته زمانی بند بالاتر امکان پذیر نیست. در مقاله حاضر به تبعیت از فرناندز و سلگویرو (2008 و 2011) نشان می دهیم در واقع به موجب پارامتر تأخیر در بازبینی حالت، ارتقای فاعل به فاعل در زبان فارسی بدون نقض شرط چاره نهایی صورت می گیرد. از سوی دیگر به نظر می رسد مجاز نبودن تطابق فاعل ارتقاء یافته با فعل بند پایه با عدم بازبینی چندباره مشخصه های فای گروه اسمی در این زبان مرتبط است که بازبینی مشخصه های فای هسته زمانی بند پایه با بند متممی را در پی خواهد داشت و بازنمون این امر بر روی فعل بند پایه به صورت تصریف پیش فرض سوم شخص مفرد خواهد بود. به این ترتیب با در نظر گرفتن پارامترهای مطرح شده سازگاری ساخت بیش ارتقاء با ضمیر اندازی زبان فارسی تبیین می شود.
اصطلاحی شدن در زبان فارسی در قالب برنامة کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان، یکی از مواردی است که در تحلیل های نحوی می توان به آن استناد نمود. از جملة این موارد می توان به ردفورد (1997 & 2014) اشاره کرد که وی با اشاره به نحوة شکل گیری اصطلاحات در زبان انگلیسی، فرض فاعل درون گروه فعلی را در قالب برنامة کمینه گرا تبیین نموده است. این پژوهش که به تحلیل اصطلاحات زبان فارسی اختصاص یافته است، نشان می دهد که اصطلاحی شدن در زبان فارسی فرضیة فاعل درون گروه فعلی را تقویت می کند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که روند شکل گیری ساختار گروه بیشینه در زبان فارسی منطبق بر قاعدة ادغام در برنامة کمینه گرا و از پایین به بالا می باشد.
این پژوهش همچنین نشان می دهد که اصطلاحی شدن در زبان فارسی در سطوح فعل تیره، گروه زمان و ساختارهای متنی شکل می گیرد. علاوه بر این، تحلیل ارائه شده در این جستار نشان می دهد که اصطلاحی شدن در سطوح متعدد، قبل و بعد از انجام فرآیندهایی نظیر قلب نحوی و مبتدا سازی صورت می گیرد.
نقدی بر تحلیل پوسته ای گروه فعلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آهنگر (1387) در تحلیل گروه فعلی پوسته ای (لایه ای)[1] زبان فارسی و برخی از ساخت های فعلی این زبان، یادآور می شود که اشتقاق این ساخت های نحوی ضمن پیروی از فرضیة بیکر[2] (1988)، تحت تأثیر دیگر اصول برنامة کمینه گرا قرار دارد. بااین همه، به نظرمی رسد که برخی از تبیین های وی از یک سو با آموزه های نظری برنامة کمینه گرا سازگار نیستند و از سوی دیگر، از تبیین شماری از شواهد زبان فارسی بازمی مانند. به این ترتیب، نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن نقد مقالة پیش گفته و برشمردن اشکالات نظری و تجربی آن، گروه فعلی پوسته ای زبان فارسی و جایگاه روساختی هستة گروه فعلی را بر پایة مفهوم قدرت[3] تحلیل کند. دراین میان، نشان داده می شود که مشخصة تصریف[4] فعل اصلی (و فعل سبک) در زبان فارسی قوی است و سبب ارتقای عنصر فعلی به هستة گروه نقش نمای بالاتری می شود که میزبان مشخصة متناظر تصریف است. افزون بر این، پیشنهاد می شود که بند متممی مشخصة تعبیرناپذیری[5] دارد که در زبان فارسی قوی[6]است و در روند بازبینیِ خود، جملة پیرو را به گروه زمانِ بند اصلی برمی کشد و به آن منضم می کند.
دو قالبگی «قید» در زبان عربی (تکمله ای بر مقاله ی قید دکتر آذرنوش )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«قید» نامی است که دکتر آذرنوش در سال 1367 شمسی، بر منصوب های غیررکن در نحو عربی نهاد و نشانه آن را نصب دانست. مقاله حاضر، ضمن تأیید این نام گذاری، با دلایلی قید را دارای دو قالب دانسته است: یکی مفرد و منصوب که آذرنوش پیش تر بدان اشاره کرده بود و دیگری مرکب و مجرور با حرفِ جر که نگارنده آن را ادعا کرده و دلایلی برای اثبات آن آورده است.
این دلایل عبارت اند از: خویشاوندشمردن نصب و جر ازسوی برخی نحویان قدیم؛ تصریح دستورنویسان فارسی به قیدبودن ترکیب های جارومجرورِ به کاررونده در فارسی؛ امکان مجرورشدن بخش عظیمی از منصوبات عربی با حرف جر؛ معادل یابی بسیاری از این منصوبات با یک جارومجرورِ مشابه به دستِ واژه نامه نویسان. هدف از این پژوهش آن بوده که در کنار قالبی که دکتر آذرنوش برای قید عربی پیشنهاد کرده است، قالب دومی جارومجرور برای آن نشان دهد تا از این راه، به آموزش نحو عربی به عربی آموزان یاری رساند. با این راهکار، برای بسیاری از جارومجرورهایی که اغلب نقشی برای آن ها تعیین نمی شود، نقشی دستوری معین می گردد و درنهایت، برای قید دو قالب مفرد اغلب منصوب و مرکب به دست می آید. سرانجام،قید در عربی یا واجب النصب است یا واجب الجر و یا جائز النصب و الجر.
جمله واره های متممی در کوردی سورانی و سلسله مراتب مرجع گزینی متمم ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مطالعة لایة نحوی زبان در برخی از لالایی های زبان فارسی: بررسی ساخت جمله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
بررسی نحویساخت مجهول:رویکرد گذر پنهانی- کریمی/ عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با اتخاذ رویکرد متأخر کمینه گرا به ساخت مجهول، موسوم به رویکرد گذر پنهانی (کالینز، 2005)، به بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی پرداخته می شود. فرضیة یکنواختی تخصیص نقش های معنایی (بیکر، 1988) جایگاه زیرساختی موضوع بیرونی را هم در جملة معلوم و هم در جفت مجهول آن یکسان فرض می کند و این در حالی است که در انگاره های سنتی زایشی، شیوة ادغام موضوع بیرونی در دو ساخت معلوم و مجهول متفاوت است. رویکرد گذر پنهانی از آن جهت در نظریه پردازی زایشی مورد توجه قرار گرفته است که هم سو با فرضیه یکنواختی تخصیص نقش های معنایی می تواند تبیینی شفاف از اشتقاق ساخت مجهول در زبان هایSVO به دست دهد. بررسی مجهول در زبان فارسی می تواند در دو سطح به فهم ما از چگونگی اشتقاق نحوی این ساخت ها کمک کند. نخست آن که تبیین نحوی ساخت مجهول فارسی در رویکرد گذر پنهانی افق جدیدی را در حوزة نظریه پردازی در خصوص نحو زبان های ایرانی نمایان می سازد و دوم آن که بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی به عنوان زبانیSOV این امتیاز را به ما می دهد تا به برطرف نمودن کاستی های رویکرد اتخاذی در تبیین مجهول در زبان هایSOVبپردازیم.