آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

آهنگر (1387) در تحلیل گروه فعلی پوسته ای (لایه ای)[1] زبان فارسی و برخی از ساخت های فعلی این زبان، یادآور می شود که اشتقاق این ساخت های نحوی ضمن پیروی از فرضیة بیکر[2] (1988)، تحت تأثیر دیگر اصول برنامة کمینه گرا قرار دارد. بااین همه، به نظرمی رسد که برخی از تبیین های وی از یک سو با آموزه های نظری برنامة کمینه گرا سازگار نیستند و از سوی دیگر، از تبیین شماری از شواهد زبان فارسی بازمی مانند. به این ترتیب، نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن نقد مقالة پیش گفته و برشمردن اشکالات نظری و تجربی آن، گروه فعلی پوسته ای زبان فارسی و جایگاه روساختی هستة گروه فعلی را بر پایة مفهوم قدرت[3] تحلیل کند. دراین میان، نشان داده می شود که مشخصة تصریف[4] فعل اصلی (و فعل سبک) در زبان فارسی قوی است و سبب ارتقای عنصر فعلی به هستة گروه نقش نمای بالاتری می شود که میزبان مشخصة متناظر تصریف است. افزون بر این، پیشنهاد می شود که بند متممی مشخصة تعبیرناپذیری[5] دارد که در زبان فارسی قوی[6]است و در روند بازبینیِ خود، جملة پیرو را به گروه زمانِ بند اصلی برمی کشد و به آن منضم می کند.

تبلیغات