دین گریزی و گرایش جوانان به فرهنگ غرب همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دین داران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی برای نسل جوان محسوب می شود.
این پدیده در سده های اخیر، به ویژه در قرن بیستم، بخش عظیمی از جهان را فرا گرفت و حتی موجب به وجود آمدن مکاتب فلسفی الحادی و ایدئولوژی های دین ستیز یا دین گریز گردید. اما چرا انسان که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با درون مایه های دین پیوند تکوینی دارد، به دین گریزی روی می آورد و چرا دین گریزی در نسل جوان، نمود بیشتری دارد؟
در پاسخ، باید گفت: در دین الهی هیچ عنصر گریزاننده وجود ندارد; اگر انسان ها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نایل آیند، هرگز از دین نمی گریزند. افزون بر این، عقل و عشق ـ هر دو ـ در متن دین جای دارند. دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه می کند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط می بخشد. بنابراین، علت دین گریزی را باید در خارج از قلمرو دین حق و آموزه های دینی جستوجو کرد. بدون تردید، عوامل متعددی در بروز دین گریزی نقش دارند که در این نوشتار به بخشی از آنها اشاره می گردد.
چکیده
امروزه علیرغم تحولات چشمگیر در عرصههای مختلف تعلیم و تربیت، در زمینه روشها و رویکردهای تربیت اخلاقی و ارزشی تلاشهای لازم صورت نگرفته است. ضعف و نارسایی موجود در این زمینه ناشی از پارهای تردیدها و ابهامهایی است که از جمله آنهاست: ابهام در مبانی تربیت اخلاقی، تضاد موجود بین اهداف تربیت اخلاقی و روشهای آن، ابهام در نتایج آن که متضمن نوعی تلقین و یا رفتار مصنوعی است، ابهام در مورد اصول تحول اخلاقی، وجود مفاهیم و تعابیر متضاد و مختلف از تعلیم و تربیت اخلاقی، وجود مدلهای متعدد، مسئله تمایز بین تربیت اخلاقی و آموزش ارزشها، ضرورت و امکان تربیت اخلاقی، اعتبار مبانی معرفتشناختی آموزش اخلاقی و ارزشی و تردید نسبت به اثربخش بودن آنها. ارائه پاسخ مناسب برای همه این ابهامات مستلزم طرح مباحث مربوط به رویکردها و روشهای تربیت اخلاقی و ارزشی و تدوین و طراحی روشها و رویکردهای مناسب آن است. نویسنده در این نوشتار در پی بیان مسائل مربوط به تربیت اخلاقی و ارزشی، مفهومشناسی تربیت اخلاقی و ارزشی و طرح مختصر روشها و رویکردهای تربیت اخلاقی و ارزشی است و بر این باور است که طرح و تبیین و توصیف روشها و رویکردهای فوق در رفع ابهامات و مشکلات مطرحشده موثر خواهد بود.
یکی از جلوههای نور و ظلمت، اخلاص و شرک است. اخلاص بالاترین مرتبه توحید به شمار میآید.این دو مفهوم زمانی قابل درک و فهم عمیق هستند که در آیات قرآن کریم در مقابل هم و با دقت مورد پژوهش قرار گیرند.چرا که قرآن در بسیاری از آیات شریفه، تمامی انسانها را به وحدانیت خداوند سبحان دعوت میفرماید.از اینرو باید دانست که منظور از این وحدانیت چیست و قرآن کریم در مسیر این دعوت، آدمی را از چه چیزی بر حذر میدارد؟به عبارت دیگر، از دیدگاه قرآن چه چیزی شرک تلقی میشود تا از رهگذر چنین پژوهشی، مرز بین شرک و اخلاص روشن شود؟در این نوشتار برآنیم که معنای حقیقی«شرک»را از میان آیات شریفه استخراج کنیم و به بررسی انواع و مراتب آن بپردازیم.آنگاه استدلال قرآن کریم را بر نفی شرک، و سپس مفهوم حقیقی اخلاص را تبیین کنیم.
با توجه به اینکه پیام قرآن در این راست«لا تعبدوا إلاّ اللّه» است، باید معنای عبادت نیز روشن شود، تا مرز بین این دو مفهوم-شرک و اخلاص-بارز گردد.لیکن قبل از هر کلام دیگر، ابتدا گزارش کوتاهی از معنای لغوی این دو واژه ارائه میدهیم.