فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
از گذشته رنگ جایگاه خاصی در زندگی بشر داشته است. امروزه روانشناسان از رنگ ها برای تحقیق و شناخت ویژگی های روحی افراد بهره می گیرند. آزمون رنگ لوشر بهترین آزمون روانشناسی است. در دنیای ادبیات شاعر و نویسنده با انتخاب واژگان خاص روحیه و طرز تفکر خود را نشان می دهد. این تحقیق با برآورد فراوانی واژه رنگ ها در دیوان سمیح القاسم، به بررسی کیفیت این آزمون در این دیوان می پردازد. رنگ قرمز پربسامدترین رنگ در دیوان سمیح القاسم است که نشان از تمایل او به رهبری مردمش و پی گیری امور انقلابی دارد. رنگ سیاه دومین انتخاب این شاعر مبارز در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در برابر تیرگی ها و ظلم های صهیونیست ها است. رنگ سبز سومین رنگ انتخابی سمیح القاسم می باشد، از دیدگاه لوشر رنگ سبز اگر در ردیف سوم قرار گیرد، اهمیت فوق العاده خود را از دست می دهد. رنگ قهوه ای آخرین رنگ در ترتیب رنگ های سمیح می باشد. از نظر لوشر فرد با این انتخاب در مرحله آخر، نشان می دهد به دنبال استقلال است و از آرامش جسمانی خویش برای رسیدن به استقلال می گذرد، و این همان خصوصیت بارز سمیح القاسم است.
نماد پردازی قرآنی در شعر معاصر فلسطین ( شخصیت یوسف (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمادها، همواره در دو حوزه ی معناگرایی و تصویرآفرینی نقش پربار داشته اند و همین دو خصلت ارزشمند ادبی سبب شده است تا نمادها در ساز و کار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. شاعران نیز برای رهایی از ورطه ی تاریک و ناپیدای شعارزدگی وگریز از هرگونه سانسور، راهی جز تمسک به نمادهای گوناگون نیافتند .بر همین اساس می توان گفت یکی از انگیزه های رویکرد شاعران معاصر فلسطین به سمبل(نماد)، بیان غیر مستقیم افکار واندیشه واحساسات می باشد. در این روش شاعر به منظور پربار کردن محتوای شعری و تبین اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی جامعه و حالات درونی خود به صورت رمز گونه، پرده از حقایق می گشاید. در میان سمبلها، نمادهای دینی به لحاظ ماهیت مذهبی و تأکید شاعران بر محتوای غنی فرهنگ قرآنی، نسبت به نمادهای حماسی، نمود بیشتری دارند. از میان نمادها ی قرآنی شخصیت حضرت یوسف (ع) به دلیل برخورداری از پتانسیل ودلالتهای بالقوه و سازگار با تجربه درونی شاعران فلسطین،نسبت به سایر سمبلهای دینی بسامد بیشتری داشته است. شاعران فلسطینی در آثار خود ابعاد داستانی شخصیت حضرت یوسف (ع) را مورد بازنگری قرار داده، از آن، در جهت انتقال داده های ذهنی خود به شکل رمزگونه ونمادین بهره جسته اند. در ضمن شاعران فلسطین در پرداختن به این گونه نمادها (نمادهای قرآنی) همواره وجه تحریکی و تشجیعی آنها را مد نظر داشته اند. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که فراخوانی شخصیت حضرت یوسف (ع) در شعر فلسطین، مفاهیمی چون مقاومت وپایداری،امید و رهایی ازگرداب بحرانهای سخت، را پررنگ وتقویت کرده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی و توصیفی است و سعی در پاسخ دادن به سؤالات زیر دارد:
الف: نماد چیست و چه تأثیری بر فرآیند زبان شعری دارد؟
ب: مهمترین انگیزه های شاعران فلسطین از کاربرد نمادین شخصیت حضرت یوسف (ع) چیست؟
ج: فراخوانی شخصیت یوسف (ع) و داستان آن، چه تأتثری بر افق شعری شاعران فلسطینی ومخاطبان آنان داشته است.
دور الفونیم الوظیفی وانزیاحاته فی مقطع وصف الناقة لمعلّقة طرفة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ الفونیم وحدة صوتیّة تسهم فی تمیز کلمة من أخری. یندرج موضوع العلاقة بین الفونیم والدلالة فی إطار العلاقة بین الدالّ والمدلول فاستمرّ الجدل بین علماء اللغة منذ القدیم حتی الآن حول طبیعة هذه العلاقة. یری البعض أنّ الفونیم یلعب دوراً دلالیّاً فی النصّ الإبداعیّ من خلال صفاته ومخرجه بینما یعتقد الآخرون بعدم وجود علاقة بین الفونیم والمعنی. نهتمّ فی هذه الدراسة أوّلاً بإحصاء الفونیمات فی معلّقة طرفة وذکر نسبة انزیاحها الحضوریّ والغیابیّ فی مقطع وصف الناقة وهو یشکلّ جزءاً من القصیدة الجاهلیّة تکاد لاتخلو قصیدة منه. وثانیاً نسعی أن نقوم بدراسة علاقة الانزیاح الحضوریّ والغیابیّ للفونیمات مع المعنی فی مقطع وصف الناقة. وأخیراً نتوصّل إلی أنّ الفونیم یلعب دوراً دلالیاً فی النصّ الشعریّ، وفی وصف الناقة لمعلّقة طرفة تحتلّ الفونیمات التی تلائم دلالات صفاتها ومخارجها مع هذا المشهد من المعلّقة، حضوراً مکثّفاً بینما قلّ حضور فونیمات لا تتناسق مع مقطع وصف الناقة.
عناصر القصه فی شعر عبد الوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توطدت العلاقه بین الشعر والقصه منذ القدیم، بما لم تکن القصه رائجهً فی الأدب العربی قدیماً فنجد شعراء یحکون فی ثنایا أشعارهم حکایات وقصصاً. ومع رواج القصه والفنون السردیه أصبحت القصه الشعریه أهم أسالیب البیان الشعری فی الشعر الحدیث کما أصبحت وسیله ناجحه من وسائل القناع والتناص. والقصیده الحرّه بما تحتوی علی الروح الجماعیه وتتّسم بالبنیه الدرامیه علی عکس الشعر القدیم القائم علی الذات الفردیه؛ تقتضی هذه البنیه إلی تشکیل البناء القصصی.
نقصُد فی هذه الدراسه تبیین عناصر القصه فی شعر عبد الوهّاب البیاتی مهتمین بأربع قصائد: «عن وضاح الیمن والحب والموت» وقصیده «موت المتنبی» و«مجنون عائشه» و«عذاب الحلاج» معتمدین المنهج الوصفی – التحلیلی. فقد عُنی البیاتی عنایه فائقه بالبناء السردی والدرامی وجاء بالمشکّلات السردیه. نجد أنه یروی بدل أن یشعره فقد تضافرت فی قصائده القصصیه عناصر القصه فهو کالسارد یتوقف علی الشخصیه ویخرجها من الغنائیه إلی الروائیه ویزوّدها بانفعالات وأبعاد مختلفه کما یهتم بتکوین الحیز القصصی و الزمن. والقصه عنده مکتسبه من التاریخ والأدب والأسطوره ویتغذی الشاعر من التاریخ دائماً.
بررسی فراهنجاری معنایی در اشعار غادۃ السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غادۃ السّمّان یکی از شاعران تأثیرگذار جهان عرب است که بیشتر آثار وی به چندین زبان زنده ی دنیا ترجمه شده است. یکی از شگردهایی که این شاعر برای گسترش بعد معنایی و شاعرانه کردن سخن خود به کار برده، آشنایی زدایی(فراهنجاری) معنایی است. به باور فرمالیست ها در درک انسان از جهان پیرامون، فرایند عادت جریان دارد. عادت کردن انسان به محیط پیرامون موجب می شود که بسیاری از پدیده ها از نگاه دقیق انسان دور بماند و درک حسی انسان از زندگی مختل شود. آشنایی زدایی با فاصله انداختن میان انسان و این عادت ها، فضایی برای درنگ و لذت ادبی مخاطب پدید می آورد و ادراک حسی انسان را دوباره سامان می بخشد. یکی از مهم ترین گونه های آشنایی زدایی، فراهنجاری معنایی است. غادۃ السّمّان برای آشنایی زدایی معنایی در اشعار خود، از صور خیال و آرایه های معنوی بهره ی فراوان برده است. در مقاله ی پیش رو، گونه های مختلف فراهنجاری معنایی در چهار منظومه ی این شاعر (غمنامه ای برای یاسمن ها؛ ابدیت، لحظه ی عشق؛ زنی عاشق در میان دوات؛ در بند کردن رنگین کمان) و حوزه های بسترساز این فراهنجاری ها بررسی شده است. این پژوهش به صورت کمّی- کیفی انجام شده و نمونه ها از راه جست وجوی کتابخانه ای گردآوری شده است.
هنجارگریزی معنایی در قصیدة «رَحَلَ النَّهَار» بدر شاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی، بحثی در نقد صورتگرا و یکی از نظریّه های ادبی معاصر است که مبنای آن بر پایة علم بلاغت استوار می باشد. در رویکردهای جدید زبان شناختی، نظریّه پردازان معاصر هنجارگریزی را ابزار شعرآفرینی معرّفی کرده اند و برای آن انواع گوناگونی برشمرده اند. در این میان، هنجارگریزی معنایی بیش از همه در عرصة شعر بازخورد دارد. شاعر با به کارگیری این صنعت و طولانی کردن فرایند ادراک مخاطب، پیام هنری خویش را به وی عرضه می کند، چراکه در این نوع از هنجارگریزی، بازی دال ها، گریز و سیلان معنا را به دنبال دارد که باعث تعویق معنا و ایجاد خوانش های متعدّد در ذهن مخاطب می شود. گذری بر شعر سیّاب، گرایش وی به کاربرد رمز و اسطوره را در بازپرداخت مفاهیم شعری خویش، آشکار می سازد. وی با چنین رویکردی، عناصر زیباشناختی کلام خویش را افزوده، کارکرد واژگان زبانی را رنگی مجازی بخشیده است. نمودهای بیانی علم بلاغت در شعر سیّاب، جلوه هایی از هنجارگریزی معنایی هستند که نگارندگان به بررسی این عناصر در قالب دو محور جانشینی و همنشینی در قصیدة «رَحَلَ النَّهَار» و کارکرد آنها در بازتاب پیام شعری وی پرداخته اند و از این رهگذر، تبیین نموده اند که بسامد بهره مندی وی از عناصر بلاغی و طولانی کردن فرایند ادراک مخاطب، تأثیر شگرفی بر همراهی مخاطب با معانی شعری وی دارد.
المرأه فی شعر خلیل مطران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الملخ ّص إن عصر النهضه یعد عصر التحولات الجذریه فی الساحات السیاسیه و الإجتماعیه حیث شاهدنا فیه أن الأدب تأثر بصحوه طرأت علی المجتمع فانعکست التحولات فی الشعر و فی موضوعاته. من أبرز الموضوعات التی عنی بها فی هذا العصر هی قضیه المرأه التی أصبح الشعراء ینظرون إلیها بنظره تختلف عما کان فلاغرو إذا وجدنا شاعراً کمطران وهو من رواد الشعراء الرومنسیین فی عصر النهضه یتطرق الی موضوع المرأه فی شعره. لکن الموضوع یقتضی تسلیط الضوء علی زوایاه لکی یتضح لنا کیف ینظر مطران إلی المرأه، و ما الجدید فی نظرته هذه و کیف یلتجئ إلی الرومنسیه فی تصویره للمرأه فی الشعر. فأصبحنا ندرس الموضوع فی هذه المقاله وأثناء دراسه أعماله الشعریه فی المجلدات الثلاثه لدیوانه وتحلیل قصائده التی تعالج هذا الموضوع وخاصه عده من قصائده المعروفه فی هذا المجال وجدنا أن مطران اهتم بالمرأه فی الإطارین الإجتماعی والعاطفی. ففی الإطار الإجتماعی ینظر مطران إلی المرأه کرکن أساس فی المجتمع، فهو لا یصورها -کما یصورها بعض معاصریه -صوره مخلوق ضعیف یجب أن نحامیه وإنما یصورها بطله؛ فمطران عند معالجه القضایا التی تعانیها المرأه لا یهتم بالقشور بل یسبر الأغوار فی الجذور لتعالج المشاکل من العمق، ثم لمطران وجهات نظر جیده فی المرأه عندما یطرحها کموضوع عاطفی فی شعره فهو لا ینظر إلی جمالها الجسمی فقط وإنما ینظر الیها کموجود ذی شخصیه إنسانیه و عواطف وبرّ وحنان.أما الاتجاه الرومنسی فیظهر فی شعره عندما یبدی أدقّ العواطف والمشاعر فی الحب، ویستخدم الأسلوب القصصی أحیانا لیطرح موضوع حبه بصوره غیر مباشره لأن فی الطریقه غیر المباشره تأثیراً أعمق واجتذاباً أکثر للقارئ، کما أنه یستفید من التکرار لیساهم مخاطبه فی الجو العاطفی الذی یعیشه الشاعر.
معرکه الحیوان الوحشی فی قصائد جاهلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول البحث معرکه الحیوان الوحشی فی القصیده فی العصر الجاهلی، ویبیِّن مکانه الحیوان فی حیاه الإنسان حینذاک، ویدرس أبرز معارکه فی القصیده: معرکه الثَّور الوحشی، ومعرکه الحمار الوحشی، ثمَّ معرکه الظلیم.
ویتناول آراء نقاد درسوا الدلاله فیهذه المعارک، وذهبت آراؤهم فی ثلاثه اتجاهات: الاتجاه الذی یرىأنها استطراد فی النص الشعری، والاتجاه الذی یرى أنها ذات صله وثیقهبالأسطوره، أما الثالث فیرى أنهامعادل لصراع الإنسان مع الحیاه.
وقد أبدى الباحث رأیا خاصا فی قوه هذه المعارک أو ضعفها، أرجعه إلى الحاله النفسیه للشاعر، وخلص البحث إلى نتائج، ذُکِرتْ فی نهایته.
دلالة السیمیائیة فی قصیدة ""لامیة العرب"" للشنفرى ""دراسة وتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ممّا یمیز اللغة الأدبیة عن غیرها من اللغات العادیة احتواء اللغة الأدبیة على سمات وعلائم لغویة ترمز إلى دلالات ورموز معنویة طریفة. إنّ وجود هذه السّمات اللّغویة فی اللغات الأدبیة یرتقی بمستواها التعبیری ویزید من طاقاتها الإیحائیة بحیث یعود بإمکان القارئ فهمها وتفسیرها من منظور جدید بعد توظیفه السمات والدلالات اللفظیة التی تحفّ بالنصّ الأدبی وتمنحه طاقة دلالیة مخصّبة لا تستنفد حیویتها ودینامیکیتها عبر القرون والأعصار وممّا له دورٌ هامٌ فی عملیة استیعاب النصّ الأدبی استجلاء طرائفه وجمالیته والکشف عن العناصر الفنیة التی أعطت على النصّ الأدبی رمزیتها وسیمیائیتها؛ إذن یمکن القول إنّ الاتجاه السیمیائیة فی مطالعة النّص الأدبی یُعدُّ من أهمّ الصیغ والآلیات اللغویة التی یستخدمها اللغویون لخرق الحواجز والتّوغل فی أعماق النصّ.
یحاول هذا المقال من خلال المنهج الوصفی– التحلیلی أن یدرس ""لامیة العرب"" للشاعر الجاهلی الشنفرى مستعیناً بالسیمیائیة التی حظیت باهتمام شدید من قبل علماء اللغة فی الآونة الأخیرة. من النتائج التی توصلنا إلیها عبر هذا البحث هی أنّ الدراسة السیمیائیة تساعد على استقصاء الجمالیات الخفیة فی قصیدة الشنفرى وکشف الکنوز المعنویة المختبئة فی تضاعیفها؛ فتنطوی عناصر السیمیائیة فی اللامیة على ما یلی: البیئة القبلیة، والترحال، وبیئة الوحوش، والذئب، وتحمّل المشاقّ، والنّفس الأبیة.
موازنة توصیفیّة بین ألفیة ابن مالک وألفیة الرّبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت للمنظومات النحویّة التعلیمیّة کألفیة ابن مالک أهمیّة کبیرة فی مجال تعلیم وتعلّم قواعد اللغة العربیة لعقود من الزمن، إلاّ أنّه فی العصر الجدید ومع ظهور الکتب الحدیثة والمتطوّرة ضعف دور تلک المنظومات فی هذا المجال. ویبدو أن السّبب فی ذلک هو هذا التّقدم الملحوظ الذی نشاهده فی منهجیّة عرض المواضیع النحویّة والصرفیّة فی الکتب الحدیثة إلى جانب الوضوح والسّهولة التی تتمتع بها هذه الکتب، ما تجعل الأساتذة والطلبة فی کثیرٍ من البلدان یمیلون نحو هذه الکتب. فیأتی هذا البحث لیُوازن بین منظومتین من بین المنظومات النحویّة القدیمة والجدیدة وهما ""ألفیة محم د بن عبد الله ابن مالک الأندلسی "" (600 – 672ه ) و""ألفیة عبد العظیم الربیعی"" (1323 – 1399ه ) لیفتّش عن المحاسن والعیوب فیهما بغیة تقدیم اقتراحٍ بشأن تطویر هذا الأسلوب التعلیمی، وخلاصة هذا الاقتراح هی: « إعادة نظم المباحث النحویّة والصرفیّة حسب المنهج المتطوّر المتَّبع فی الکتب الجدیدة النّاجحة وبالأخص من حیث ترتیب ذکر المباحث والتفکیک بین مباحث الصّرف والنّحو، لتُضاف إلى الکتب الجدیدة على شکل مقطوعات شعریّة منفصلة فی نهایة کل مبحث، مع مراعاة الوضوح والسّهولة والدّقة العلمیّة، إلى جانب الاستفادة من محاسن المنظومات النحویّة السابقة وتحاشی معایبها بعد التعرّف على مواضع الضعف والقوة فیها.»
الالتفات وإحکام مبانی القصائد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یحاول هذا البحث حفرَ أرض (الالتفات) فی المدوّنه النقدیّه العربیّه القدیمه؛ زاعماً أنّ محاریث الدارسین قصّرت عن بلوغ طبقاتها العمیقه، وما تکنزه من لطائف وأسرار. ویجلو الخطُّ البیانیّ للالتفات- من الضمائر إلى أزمنه الفعل إلى المعانی فالأغراض، ومن زخرفه الکلام إلى صناعته وإنتاج دلالته، ومن البیت إلى القصیده، ومن علم البدیع إلى علم البیان إلى علم المعانی فالنقد- واحدهً من صور التوهُّج فی تراثنا النقدیّ، ولعلّ هذه اللطائف والأسرار، ونظائرها فی بحوثٍ أُخَرَ، توطِّئ لإنشاء حوارٍ بین تراثنا البلاغیّ والنقدیّ والحاضر النقدیّ، عسى أن ینتج هذا الحوارُ رؤیهً جدیدهً لإحکام بناء القصیده، ومنهجاً متکاملاً نظراً وإجراءاً فی تناول الإبداع؛ بإدراک الکلّیّه التی تنتظم أجزاءه، والوحده التی تنتظم تنوُّعَه؛ بالالتفات من نحوِ الجمله، وبلاغه الجمله، ونقد الجمله، إلى نحو النصِّ، وبلاغه النصِّ، ونقد النصّ.
ششتری و نقش او در گسترش شعر عرفانی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ششتری از جمله شاعران نامدار سده هفتم هجری در اندلس است که شعر او افزون بر درون مایه های عرفانی، از زبان و ساختاری متفاوت با سروده های سایر عرفا برخوردار است. او مضامین عرفانی و معانی صوفیانه را در قالب زجل و موشّح که ساختاری متفاوت با قصاید کلاسیک عربی دارد و زبان آن عامیانه و مورد اقبال مردم است، بیان نمود و از این رهگذر، شعر عرفانی را نه برای طبقه صوفیه که برای عامه مردم سرود. هدف از پژوهش پیش رو، بیان نقش ششتری در شعر عرفانی عربی است؛ به همین منظور، ابتدا به جایگاه ششتری در عرفان و ادب عربی می پردازیم و پس از ذکر نوآوری های او در بیان مضامین عرفانی با به کارگیری گویش های عامیانه و زبانی ساده و صریح و به دور از پچیدگی ها و رمزپردازی های صوفیه، تعریفی از موشّح و زجل صوفیانه که ششتری از پایه گذاران آن است، بیان می کنیم و بازتاب مضامین عرفانی را در نمونه هایی از موشّحات و زجل های او نشان می دهیم.
ثنائیة التوظیف لقناع المسیح (ع) فی شعر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ من أهمّ ما یمیّز الشعر المعاصر, هو استعراض الموضوعات السیاسیة والاجتماعیة المتنوّعة التی تحیط بالشاعر بطریقة فنّیة غیر مباشرة, ممزوجةً بالنزعات الذاتیة والجوانب الغنائیة. فالشاعر المعاصر یقوم علی أساس التزاماته الشعریة بالإفادة من الأشکال الفنّیة المتنوّعة کالرمز، واستدعاء الشخصیّات التراثیة. وجدیر بالقول إنّ تقنیة القناع هی من أجمل الطرق الفنّیة للتعبیر عن أفکار الشاعر بکلّ موضوعیة. فالسیّاب، کغیره من شعراء هذا الاتجاه، یؤکّد فی مجال توظیفه لهذه التقنیة علی ثلاثة أصول: الصلب، والتضحیة، والبعث, والنشور، وذلک من خلال التماهی بشخصیة المسیح، کی یصوّر للمتلقّی مدی الآلام التی تحمّلها فی سبیل إیقاظ شعبه، ویستعرض به نتائج کفاحه وتضحیاته. وقد قام الشاعر فی سبیل الوصول إلی غایته باستخدام تقنیة قناع المسیح بصورتین مختلفتین: وهو فی الأولی، والتی تتجلّی فیها مظاهر الأمل والتفاؤل بالغد المشرق، یتحلّی بالمعانی الأصیلة التی تضمّنها رمز المسیح، أی معنی الفداء والبعث بعد الموت، ولکن فی الصورة الثانیة تنقلب المعانی بطریقة فنّیة وتتعارض مع المضمون الرئیس المستنبط من أسطورة المسیح؛ وهی الشعور بخیبة الأمل من التغلّب علی المحن الفردیة, والمشاکل الاجتماعیة, والسیاسیة، فتتحول عنده أسطورة الانتصار إلی رمز الخسارة والفشل. والغایة من هذا التوظیف العکسی تمکین الشاعر من التعبیر عن تجربته الشعریة المعاصرة والتی هی نتیجة التناقضات الخارجیة فی المجتمع والأزمات النفسیة وذلک علی المستوی الفردی والعام.
مقاله به زبان عربی: ارزش های اخلاقی شنفری در قصیده لا میه العرب (القیم الاخلاقیه للشّنفری فی لامیه العرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگارندگان به بررسی ابیات لامیه العرب پرداخته، با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی، جلوه ای از ارزش های اخلاقی شنفری و نیز رنج های روحی شاعر که وی را به سوی چنین ارزش هایی سوق داده ارائه می کنند.
این بحث متأثر از حدیثی است که بیانگر التزام شاعر به ارزش های اخلاقی است. مضمون حدیث این است: «لامیه العرب را به فرزندان خود بیاموزید زیرا به آنان مکارم اخلاقی می آموزد». بدین ترتیب با بررسی ابیات اخلاقی مندرج در لامیه العرب میزان صحت حدیث آشکار می شود.
مقاله به زبان عربی: پژواک گذشته و حال در شعر ادریس جماع (أصداء الماضی والحاضر فی شعر إدریس جَمَّاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی بازتاب گذشته و حال در شعر ادریس جماع شاعر معاصر سودان و میزان بهره گیری شاعر مذکور از این تکنیک می پردازد. آیا الهام پذیری شاعر از گذشته آگاهانه بوده یا اینکه تنها از رهگذر محاکات و تقلید بوده است؟ آیا از تجربه حال نمود یافته در ابوالقاسم الشابی - بویژه تعامل شابی با طبیعت و تقدیس طبیعت توسط او – بهره مند شده است یا تنها مقلد این تجربه می باشد؟ رهیافت این مقاله این است که جماع نه تنها گذشته را دریافته، بلکه به اندازه توان خود کوشیده تا آنرا در قالبی نو ارائه کند و شخصیت خود و دیدگاه شاعران معاصر نسبت به آن را بیان کند، همینطور نه تنها از تجربه شابی – با وجود کوتاه بودن – استفاده کرده، بلکه به آن پختگی، قرار، و آرامش بخشیده است. قدر مسلم این است که نگاه و دیدگاه های او از رهگذر شعرش به به تصوری فلسفی معین یا ایدئولوژی استوار ختم نمی شود، ولی در عین حال به وضوح بر شاعریتی با حد و مرزی آشکار دلالت دارد.
دراسة موازنة لصورة الروم فی الأشعار الحربیة لأبی تمام و أبی فراس الحمدانی (بررسی و مقایسه بین تصویر رومیان در اشعار جنگی ابو تمام و ابوفراس الحمدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر عباسی علاوه بر جنگ های بین قبیله ای، جنگ های بسیاری بین خلفای عباسی با رومیان و خُرّمیان، وهمچنین بین حَمدانیان و رومیان در گرفته، این مقاله که شیوه وصفی ـ تحلیلی را دنبال کرده برای بررسی جنگ های عرب با روم اشعار جنگی دو شاعر برجسته ی قرن 3 و4 هجری را مد نظر قرار داده است، دو شاعری که در محیطی مشابه زیسته اند و دینشان اسلام و دشمنشان روم بوده است.
یکی از آنها ابوتمام الطائی است که با زبان گویای خود و با اشعارش در جنگ شرکت کرده ودیگری ابوفراس الحَمدانی است که با تمام موجودیتش در جنگ حضور یافته است.
اما ابو تمام بیشتر در قصیده های مدحی خود به وصف جنگ مسلمانان با رومیان پرداخته است برای همین بیشتر این قصیده ها را با غزل گویی یا وصف خرابه ها شروع کرده و همچنین ناچار بوده که جنگ را همانطور که ممدوحانش می پسندیدند وصف کند، ولی به هرحال او توانسته با این اشعار خود یاد فرماندهانی مثل ابو سعید الثَّغری را که تاریخ به فراموشی سپرده بود زنده کند. ولی ابو فراس در قصیده های فخری و مدحی خود مستقیما و بدون تکیه بر غزل گویی و مفصل گویی به وصف جنگ پرداخته است.
مقاله به زبان عربی: آیرونی در شعر معروف الرصافی (المفارقة التصویریّة فی شعر معروف الرصافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی فنی است که شاعر معاصر آن را برای بیان تناقض میان دو شخص متقابل که بین آن دو طرف نوعی از تناقض و تضاد است به کار می گیرد و شامل تعریفاتی است همانند؛ نخست: انسان عکس مقصود خود را در نظر بگیرد، دوم: مسخره کردن، سوم: تهکم. آیرونی تکنیکی کاملا متفاوت با طباق و مطابقه است چه از جنبه ساختار فنی و چه از جنبه کاربرد القائی و ضمنی. به همین خاطر آیرونی برای بیان تناقض میان دو طرف شکل می گیرد؛ این تناقض گاهی آن چنان فراگیر می شود که کل قصیده را در بر می گیرد و به دو بخش جدایی ناپذیر تقسیم می شود: آیرونی لفظی و آیرونی موقعیت، از عناصر بارز آیرونی، تضاد میان ظاهر و پنهان است. آیرونی یکی از پایه های شعر معروف رصافی به شمار می رود که این عنصر فنی را برای بیان افکار و عواطفش بکار می گیرد، و در خلال آن جامعه عراق و خفقان سیاسی و وجوه استعمار آن جامعه را به تصویر می کشد؛ این ابزار شعری در شعر رصافی به بیداری مردمی و ترغیب و تشویق به استقامت در مقابل استعمارگران می انجامد. این پژوهش در تلاش برای تعیین مواضع آیرونی و همچنین تحلیل آن در شعر معروف الرصافی است که در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی بدان پرداخته ایم.
الملامح الرومانسیة فی شعر فدوی طوقان (جلوه های رمانتیسم در شعر فدوی طوقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط اجتماعی-سیاسی و فکری موجود در جهان عرب پس از سه دهه اول قرن بیستم شرایطی مناسب برای ظهور جنبش رمانتیک بود. این مکتب مدتهای مدیدی بر ذائقه عمومی چیره شد و بر نسل جوان تأثیر گذاشت. این نسل از طریق ترجمه ادبیات غربی با این مکتب آشنا شد و اصول آنرا پایه ریزی کرد. ازجمله فرزندان این نسل شاعر فلسطینی فدوی طوقان را می توان نام برد. او که پس از برادرش- ابراهیم طوقان– به ارکان شعر فلسطینی استحکام بخشید در مجموعه های شعری نخستین خود تحت تأثیر جریان رمانتیک قرار گرفت. پس از جنگ 1967م دیگر مجموعه های شعری او غالبا رنگ واقع گرایانه به خودگرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی-توصیفی، نخستین مجموعه های شعری فدوی طوقان رامورد بررسی قرارمی-دهد تا ازمهمترین مضمون های رمانتیک دراشعار وی پرده بردارد.
رویکردی تطبیقی به بینش فرجام شناسانه ی شعر بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدر شاکر السیاب، شاعر نوپرداز عراقی در دوره ی معاصر (1964-1926) و به باور برخی صاحب نظران، طلایه دار جریان نوپردازی در شعر معاصر عربی، از سرایندگانی است که در متن نمادگرایانه ی بسیاری از سروده های خویش در جایگاه یک «شاعر- مکاشف» به طرح و تبیین گونه ای ادبیات مکاشفه ای (Apocalyptic Literature) می پردازد؛ در ادبیات فارسی نیز، فروغ فرخزاد(1345-1313) از برجسته ترین سرایندگان معاصر در گستره ی ترسیم و تبیین ادبیات مکاشفه ای در شعر به شمار می رود. مقاله ی حاضر، جستاری توصیفی- تطبیقی است در راستای ترسیم نمودهای ادبیات مکاشفه ای در شعر «رؤیا عام1956» بدر شاکر السیاب و «آیه های زمینی» فروغ فرخزاد؛ و می کوشد تا پس از ترسیم چارچوب، زوایا و شاخصه های ادبیات مکاشفه ای و بیان گونه های آن به توصیف و تبیین چگونگی ظهور و بروز آن در متن ادبی بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد، خوانش سازه های ادبیات آپوکالیتیک در دو متن و بازکاوی و تطبیق بینش و نمود آپوکالیپس(Apocalypse) در سروده های یادشده بپردازد؛ از مهمترین این نمودها که در پژوهش پیش رو مورد توجه قرار دارند، عبارت اند از : مکاشفه های پیش گویانه ی دو شاعر به منظور ملموس ساختن اکنونِ بحران، فاجعه، بی نظمی و بی عدالتی، ترسیم کشمکش دو جریان خیر و شر یا به دیگر سخن روایت نبرد اهورا و اهریمن با رویکرد به دوران معاصر با طرح احتمال تحقق حالت برتر و بکارگیری اساطیر رستاخیز، نجات و قربانی به منظور آفرینش فضایی آخر الزمانی و رستاخیزی.
پیوند موسیقی و رثا در شعر خنساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خنساء از بزرگترین زنان شاعر ادب عربی است و در زمینهی رثا چنان مشهور است که کمتر شاعر تازی به پای او میرسد. مرثیههای او در سوگ دو برادرش صخر و معاویه حاکی از احساسات زنانه و عاطفهی سرشار او است. خنساء با انتخاب مجموعهای از گوشنوازترین قوافی و مناسبترین اوزان و بهکارگیری صنایع لفظی و معنویای مثل جناس، طباق، سجع، ترصیع، تسمیط و سایر افزایندههای موسیقایی و ایجاد پیوند بین مضمون و موسیقی مرثیههای خود توانسته احساسات زنانه و حزن و اندوه درونی خود را به بهترین وجه به خواننده القا کند. پژوهش حاضر بر آن است که با روش کتابخانهای و استفاده از شیوهی تحلیل ساختار و محتوا، موسیقی اشعار خنساء و پیوند آن با مضمون رثا را که وجه غالب اشعار اوست، مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.