پژوهشنامه ادب غنایی
پژوهشنامه ادب غنایی سال یازدهم بهار و تابستان 1392 شماره 20 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ادب غنایی با احساسات شاعر سر و کار دارد و عبارت است از انعکاس تجربیات عاطفی و درونی او در کلام هنری که باعث انگیزش و تاثّر خواننده می گردد. در ادب غنایی شاعر یا نویسنده خویشتنِ خویش را بیان می کند و ضمن آن به بیان عواطف و احساسات خود نسبت به زندگی و طبیعت می پردازد. بنابراین هر سخنی را که ریشه در ژرفای احساس هنرمند داشته باشد و بتواند تاثیری عمیق بر عواطف مخاطب بگذارد، می توان در زمره ی ادب غنایی جای داد. در این نوشتار احساسات فردی و شاعرانه ی سید علی صالحی، یکی از شاعران معاصر ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفته است تا از این طریق با افق معرفتی و دلالتی او بیشتر و بهتر آشنا شویم. روش کار ما در این نوشتار شیوه ی تحلیل محتوایی اشعار وی بوده است وعاطفهی شاعر در ارتباط با انسان، عشق، زن، امید، ناامیدی، اندوه، شادی، پیری، وارستگی، شعر و شاعری، سوگند و مرگ مورد تامل قرار گرفته است. در اغلب موارد حالت، نگاه و احساس صالحی به این مقوله ها، از نوع خاصی است که با نگاه و برخورد عاطفی دیگر شاعران فرق دارد.
گهرهای فراوان بر بام شعر گلچین (بررسی و تحلیل عواطف و درون مایه های شعر گلچین گیلانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عاطفه از بخشهای مهم شعر است و غالباً اصلیترین هدف شاعر از سرودن شعر انتقال عواطف و احساسات است. در واقع میزان تأثیر پذیری هر شاعر از محیط خارج و ترکیب آن با تجربیات قبل و بازسازی تصویری نو در ذهن، عاطفهی او نامیده میشود؛ به این ترتیب میان شاعران از جهت نوع عاطفه و بیان آن و نیز تأثیرگذاری بر خواننده تفاوتهایی اساسی وجود دارد. از آنجا که عاطفه و درونمایه ی شعر معلول تجارب شخصی شاعر است، با بررسی و تحلیل عواطف و درونمایههای یک شعر میتوان برخی از زوایای مبهم ذهن و زندگی شاعر آن را روشن نمود.
مجدالدین میرفخرایی (گلچین گیلانی) یکی از شعرای تأثیرگذار در گسترش شعر معاصر فارسی است. در این جستار ابتدا مختصری از زندگی گلچین گیلانی آوردهایم؛ آنگاه همراه با شاهد مثالهایی، به روشی توصیفی به عواطف و درونمایههای شعر گلچین از جمله عشق، غم و اندوه، امید و نومیدی، یادها و خاطرهها، وطن، تقدیر، مرگ و زندگی و راز هستی پرداختهایم.
نمود ویژگی های جریان سیال ذهن در داستان« ماهان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جریان سیال ذهن» پیش از آنکه تکنیکی در داستاننویسی مدرن محسوب شود، اصطلاحی روانشناسانه بود که ویلیام جیمز روانشناس امریکایی، در باب چگونگی شکل گیری خاطرات، افکار، رویاها و احساسات درونی انسان به کار برد. بعدها نویسندگانی که بنیان خلق آثار خود را ذهن آدمی قرار دادند و به دنیای درونی و اندیشهها و عواطف فردی او روی آوردند، از این اندیشهها سود بردند و جریان سیال ذهن را به عنوان شیوهای از داستاننویسی به کار گرفتند. حوزههایی که این شیوه از داستان با آن سر و کار دارد به طور کلی: ذهن و واقعیت ذهنی، حالتها و نمودهای حیات درونی و خویشتن حقیقی انسان، همچون: افکار، احساسات، تخیلات و رؤیاها را در بر میگیرد. همچنین زمان حسی (غیر تقویمی) که زمانی درونی و حلقوی است و زبان پیچیدهای که با زبان معمولی و روزمره تفاوت دارد، از ویژگیهای این شیوهی داستان نویسی است. هفت پیکر نظامی گنجوی در قلمرو داستا ن پردازی از دیدگاههای مختلف، تأویل پذیر است و در سر تا سر آن به شرح کامل و اصیل تجربههای انسانی پرداخته شده و هستی درونی آدمی با تمامی افعال و نمودهای آن مورد توجه قرار گرفته است. چهرههای مختلف و صداهای متنوع یک انسان، تضادهای روحی انسانی که با پناه بردن به نیروهای خلاق درونی بر این تضاد پیروز شده است، پیوند خودآگاه و ناخودآگاه، ذهن و عین، واقعیت و رؤیا، درهم ریزی زمان و... از نمودهای برجستهی جریان سیال ذهن در این کتاب است. در این مقالــه کوشش شده است تا با تکیه بر بعضــی از عناصـر «جریان سیال ذهن» و برجستهسازی آنها، به افسانه ی ماهان در هفت پیکر نظامی پرداخته شود و رویکرد جدیدی از این داستان ارائه شود.
نقد و بررسی عاطفه در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عاطفه یا احساس، زمینه ی درونی و معنوی شعر و عنصر بنیادین در شکل گیری هر اثر ادبی است. از همین روی بررسی آن بیش از عناصر دیگر متن ادبی ضروری می نماید. هدف این مقاله تحلیل عنصر عاطفه در شعر نیمایوشیج از زوایای مختلف آن است.در این مقاله ابتدا همه ی رویکردهای عاطفی به دو دسته دریافت و انتقال عاطفه تقسیم شده و بعد از نگاهی گذرا به نوع عاطفه در شعر نیما به تشریح حوزه دوم پرداخته و مسائلی مانند تناسب عاطفه با عناصری مثل تصویر، زبان، اندیشه، موسیقی، فضاسازی، تجربه شعری و ...، و استمرار عاطفه در سراسر شعر مورد بررسی قرار گرفته شده است. استمرار عاطفه و هماهنگی آن با عناصر دیگر شعر، موجب انسجام و وحدت ارگانیک شعر او شده است به گونه ای که در اشعار توصیفی و روایی کوتاه تمام عناصر هماهنگ در طول شعر در راستای عاطفه حرکت می کنند و در اشعار روایی بلند هرچند عواطف مختلفی حس می شود اما هر یک به اقتضای موقعیت و فضای شعر تغییر یافته است.
غزل زاییده ی عشق و عشق زاییده ی جمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر غنایی شعریست که احساسات و عواطف شخصی گوینده را بیان کند و اگر حاوی و اندیشههای مختلفی هم باشد، این معانی و اندیشه ها در خدمت بیان عواطف شاعر است. غزل بارزترین نوع شعر غنایی است که بر مدار عشق میگردد. خواه عاشقانه خواه عارفانه، عاطفه عشق را پیش از آن که جزو وجود شاعر و تجربه ی غالب حیات او شود، نمیتوان به گونه ای کاذب بر خود بست، به همین سبب صمیمیت عاطفی و غالباً حقیقی عشق بر زبان غزل تأثیر می گذارد و از آنجا که انسان موجودیست سرشار از عواطف متناقضی همچون عشق، نفرت و غم، شادی و یأس، امید و ترس، دلاوری و خشم و رحم و میل، ادب غنایی و غزل می تواند عرصهی بروز و ظهور این عواطف باشد. عشق نتیجهی جلوهی معشوق است و جلوه لازمهی ضروری حسن. جمال معشوق است که عاشق را شیفته می سازد یعنی زیبایی عشق آفرین است و جمال از عشق که زاییده ی آن است تفکیک ناپذیر است، عشق که نخستین فرزند جمال است با خود گرما و نیرویی را به همراه دارد که همه ی موجودات هستی را به حرکت در می آورد. این مقال بر آن است که پیوند بین غزل و عشق و همچنین عشق و جمال را به روش تحلیل متن مورد واکاوی و توصیف قرار دهد.
ترانه سرایی در ایرانِ پس از پیروزی انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترانه کلامی آهنگین و مخیّل با درون مایه ای عاطفی است که به زبان ساده و عمومی سروده می شود و قابلیت زیادی برای همراهی با موسیقی دارد. ترانه ها جزئی از ادبیات عامه شمرده می شوند و به علّت اینکه ظرفیت زیادی برای طرح مسائل گوناگون دارند، امروزه در نقش یک رسانه ی عمومی ظاهر شده اند و کارکردهای متنوّعی از جمله اطلاع رسانی، آموزش و تبلیغات پیدا کرده اند.
به رغم اهمیت ترانه ها در دوره ی معاصر و فراگیر شدن آن، این ژانر فرهنگی _ اجتماعی کمتر مورد توجّه پژوهشگران ادبی قرار گرفته است و در آثار انتشار یافته نیز بیشتر ترانه ها صرفاً گردآوری شده اند . این مقاله بر آن است تا پس از مرور تاریخچه ی ترانه سرایی در ایران، خصوصیات زبانی، ادبی و روایی ترانه های فارسی را در سه دهه ی اخیر بررسی نماید، اهداف ترانه سرایی را توضیح دهد و گونه های آن را معرفی نماید و مهمترین ترانه سرایان این دوره را باز شناساند. یافته ها نشان می دهد که سادگی بیان، زبان عامیانه، سادگی تصاویر شعری، کاربرد اندک آرایه های ادبی، ریتمیک بودن، احساسی بودن، لحن صمیمی و روایی بودن از مهمترین خصوصیات ترانه های این دوره است.
رویکرد پدیدارشناختی در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار سهراب سپهری از رازناکترین و پیچیدهترین آثار ادبیات نوین فارسی است. این پژوهش نشان میدهد که سپهری در چند دفتر آخر عمیقاً تحت تأثیر دیدگاههای پدیدارشناختی قرار داشته شخصیت فکری، محتوا، زبان و سبک شعر او نیز دچار دگرگونی فراگیر شده بود. بسیاری از توصیههای نظری او همخوان با آموزهها و آرای پدیدارشناسان بویژه ادموند هوسرل(1859- 1938) است. حضور قاطع «من» متفکر شاعر در تعریف پدیدهها و ارائه ی گزارهها، ابراز تردید در آموزههای عرفی، سنتی و علمی، به تعلیق درآوردن پیشفرض ها و رجوع به عین اشیاء، تأکید بر فهم وادراک پدیدهها، بازتعریف پدیدههای مادی و انتزاعی، عادتگریزی، داشتن نگاه چند بعدی و توصیه به کشف و بعد پنهان پدیدهها،تعلیق دلالت واژگان، ارائه ی صورتگرایی متفاوت و تحولات بنیادگرایانه در محور همنشینی و جانشینی زبان و نیز ماهیت متفاوت «تنهایی» در پنج دفتر اخیر شعر سهراب سپهری از نشانههای رویکرد پدیدارشناختی اوست. پژوهش نشان میدهد وجود پربسامد و گاه هنجارشکنانهی کلماتی مانند سفر، عبور، معنی، یعنی، آگاهی، تجربه، فهم، ادراک، بُعد، جهت، سمت، ضلع، پشت و مواردی از این دست در اشعار اخیر سپهری در شبکه ی نشانهشناختی پدیدارشناسی قرار میگیرد.
بررسی مقایسه ای تغزّل شریف رضی و غزل سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از رهگذر ادبیات مقایسه ای، در این پژوهش، تلاش نمودهایم تصاویر و مضامین به کار رفته در غزلیات شریف رضی و سعدی را با هم مقایسه کنیم و تطبیق دهیم. علیرغم اینکه تفاوتهای زیادی در سبک غزل سرایی و نوع نگرش آنها نسبت به مسأله عشق، وجود دارد؛ عناصر و مضامین مشترک فراوانی در غزلیات این دو شاعر دیده میشود که اگر این مسألهی را نه از باب تقلید سعدی که از باب توارد بدانیم؛ باز هم دلایلی چون آشنایی سعدی با زبان عربی و تأثیرپذیری وی از ادیبان نامدار عرب از یک سو و شهرت شریف رضی به عنوان برجستهترین غزل سرای ادب عربی از دیگر سو، احتمال متأثّر شدن سعدی از شریف رضی را فزونی میبخشد. از دیگر نتایج پژوهش مذکور این است که غزل شریف، خشن و یادآور سبک جاهلی است. در مقابل، شعر سعدی به خاطر محیط جذّاب شیراز، زیبا و دلنشین است و در غزل وی علاوه بر تشبیهات زیبا، آرایههایی چون تناسب، تضاد، جناس، ایهام و... از بسامد بالاتری برخوردار است.
غم و شادی عرفانی و کیفیت آن در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه غم و شادی به عنوان مهمترین حالات روحی انسان در زندگی او آشکار است. شاعران عارف ایرانی درآثارشان مفصلاً به غم و شادی و انواع و جلوههای آن پرداختهاند که با بررسی آن علاوه بر شناخت تفکرآنان درمورد غم و شادی انسان، میتوان به ارائه ی راهکارهایی برای رساندن انسان به شادی های حقیقی و غیرزودگذر پرداخت. سنایی غزنوی به عنوان اولین شاعر عارف ایران، در کلیاتش به تفصیل به انواع غم و شادی پرداخته و غم های محمود (غم هایی که انسان را به شادی میرساند) و شادی های محمود (حقیقی و بادوام) را از غم های مذموم (غم هایی که در ظاهر با اهمیت هستند اما انسان را دچار شدیدترین اندوهها میکنند) و شادی های مذموم (زودگذر و فریبنده) جدا کرده و مصادیق و موارد هریک را مفصلاً بیان کرده است. در این مقاله با روش تحلیل محتوایی دیوان سنایی به بررسی انواع غم و شادی محمود و مذموم در شعر سنایی میپردازیم و اندیشه ی وی را درباره ی غم و شادی بیان میکنیم.
عاشقانه های سیاسی- اجتماعی در شعر معاصر تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالهی حاضر مضمون اشعار عاشقانه در شعر معاصر تاجیکستان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که شعر معاصر تاجیکستان در محدوده ی تاریخی 1917م. از زمان انقلاب اکتبر روسیه تا قبل از فرو پاشی آن و استقلال تاجیکستان در 1991م. در زمرهی آثار مکتب رئالیسم سوسیالیستی قرار می گیرد، مضامین شعری آن از جمله عاشقانه های شعر تاجیک نیز تحت تاثیر دیدگاههای سوسیالیستی است. بدین ترتیب عاشقانههای مکتب رئالیسم سوسیالیستی، عاشقانه هایی سوسیالیستی و سیاسی- اجتماعی به شمار می رود. در واقع در دوره ی مذکور عشق، گویی تنها بهانه ای برای بیان رسالت حزبی شاعر سوسیالیست است و محبوبی که از سوی شاعر کمونیست این دوره مورد ستایش قرار میگیرد نه تنها زنی سنتی به شمار نمی رود ،بلکه خود در فعالیت های سیاسی-اجتماعی البته در تأیید سیاست های حاکم گام برمی دارد. در عاشقانه های مورد بحث آنچه از معشوق ستودنی است، زیبایی های ظاهری او نیست بلکه تلاش او در صنعت و کار است که البته این دو از اصول سوسیالیسم به شمار می رود.
همهی موارد فوق با کاوش در برجسته ترین نمونه های شعری از شاعران دورهی شوروی تاجیک بررسی شده است.
زنجیره ها، عناصر و گزاره های روایی در داستان «بانوی حصاری» از هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «بانوی حصاری»، یکی از هفت داستان شگفتانگیز و پرماجرای هفتپیکر نظامی است. با توجه به ساختار ویژهای که این داستان دارد، مقالهی حاضر به نقد و تحلیل ساختار و اجزای روایت در آن براساس دیدگاههای گریماس اختصاص یافته است.شیوهی کار به این صورت بوده که ابتدا نظریات گریماس دربارهی ساختار وعناصر واجزای تشکیل دهندهی یک روایت، نقل وبررسی شده وسپس این عناصر و اجزا در داستان بانوی حصاری، شناسایی وتجزیه وتحلیل گردیده است. زنجیرههای روایی در ساختار این روایت شامل زنجیره های پیمانی، اجرایی وانفصالی است.زنجیرهی پیمانی، بیانگر پیمانی است که بین«بانوی حصاری» (فرستنده) با شاهزادهی جوان (شناسنده؛ گیرنده) بسته میشود، زنجیرهی اجرایی شامل آزمونها و مبارزههایی است که قهرمان باید پشت سر بگذارد تا به هدف برسد و زنجیرهی انفصالی، حاکی از سیر رخدادهای داستان از وضعیت نامتعادل به وضعیت متعادل و پایان خوش داستان است. در این روایت ساختارکلی« فقدان قرار داد (بینظمی) وجود قرار داد (نظم)» به کار گرفته شده است؛ یعنی درآغاز داستان، به دلیل عدم وجود قرارداد وضعیت پریشانی به وجود میآید.بعد فرستنده قرارداد و پیمانی وضع میکند؛ که در نتیجهی آن نظمی برقرار و در پایان داستان به خاطر اقدامات قهرمان، آرامش حاکم میشود.
کارکرد عناصر فانتزی درمنظومه ی غنایی همای و همایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های عامیانه و ادبیات غنایی از گسترده ترین عرصه های حضور عناصر فانتاستیک است. «همای و همایون» از کهن ترین منظومه های عاشقانه، توانسته است این عناصر را در خود گرد آورد. با این تفاوت که حضور آنها در آثار منظوم نسبت به آثار منثور از نمود کمتری برخوردار است. نگارنده بر آن است که با معرفی اجمالی خواجوی کرمانی و آثار وی، نوع داستان، نشانه شناسی عناصر داستان های فانتاستیک، طرح شناسی فانتاستیک، تخیل شناسی شخصیتهای واقعی و تخیّلی، شگرد های طرح شناسی، مکان ها و بناهای فراطبیعی، و ... را در منظومهی عاشقانهی همای و همایون بررسی کند و برتری این داستان را بر داستان های منظوم و منثور هم دوره ی آن بازنماید.
ریخت شناسی داستان زال و رودابه، بهرام گور واسپینود، گشتاسب و کتایون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه، این جاودانه اثر فردوسی، قرن هاست بر تارک ادبیات ایران و حتی جهان جای دارد، در این بین ماجراهای عاشقانهی شاهنامه با توجه به تم غالب حماسی آن، کمتر کنکاش شده است. این جستار به بررسی وتحلیل داستان ""زال ورودابه"" و دو داستان مشهور دیگر شاهنامه، یعنی ""بهرام گور و اسپینود""، ""گشتاسب و کتایون"" میپردازد. ماجراهای فوق از مشهورترین قصّه های عاشقانهی شاهنامهی فردوسی می باشند. برای دستیابی به نتایج دقیق از این پزوهش، داستان ها را به شیوه ریخت شناسی تا حدّ ممکن به وسیله جداول و نمودارها مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. سپس نتایج به دست آمده را بر همدیگر تطبیق می کنیم. هرچند از لحاظ ساختاری ویژگی های مشترکی بین سه داستان مشاهده می شود ولی چند ویژگی اصلی مانند تسلیم مسالمت آمیز قدرت و تغییر دین یکی از شخصیت های اصلی، اسپینود، از موارد اختلاف بین داستان ها می باشد که قابل توجه است.
پیوند موسیقی و رثا در شعر خنساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خنساء از بزرگترین زنان شاعر ادب عربی است و در زمینهی رثا چنان مشهور است که کمتر شاعر تازی به پای او میرسد. مرثیههای او در سوگ دو برادرش صخر و معاویه حاکی از احساسات زنانه و عاطفهی سرشار او است. خنساء با انتخاب مجموعهای از گوشنوازترین قوافی و مناسبترین اوزان و بهکارگیری صنایع لفظی و معنویای مثل جناس، طباق، سجع، ترصیع، تسمیط و سایر افزایندههای موسیقایی و ایجاد پیوند بین مضمون و موسیقی مرثیههای خود توانسته احساسات زنانه و حزن و اندوه درونی خود را به بهترین وجه به خواننده القا کند. پژوهش حاضر بر آن است که با روش کتابخانهای و استفاده از شیوهی تحلیل ساختار و محتوا، موسیقی اشعار خنساء و پیوند آن با مضمون رثا را که وجه غالب اشعار اوست، مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
رویکردهای نوستالژیک در شعر م. سرشک (شفیعی کدکنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در نقد روانشناسی «نوستالژی» است. نوستالژی یا غم غربت، در اصطلاح عبارت است از: احساس دلتنگی و حسرت نسبت به گذشته ها و چیزهایی که اکنون از دست رفته و معمولاً همراه با حالت حسرت، دلتنگی و درد است. این مقوله در بیشتر اشعار شاعران فارسی تجلی دارد، اما در شعر معاصر به دلایلی از جمله اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و نیز تغییر زندگی انسان ها انعکاس ویژه ای دارد.
این مقاله به طور محوری در پی پاسخ بدین سوالات است: آیا نوستالژی در شعر م. سرشک نمود دارد؟ انواع نوستالژی در شعر م. سرشک کدامند؟ و م. سرشک به کدام یک توجه بیشتری دارد؟ و سوالاتی از این قبیل. در این مقاله ابتدا به تعریف و ریشه شناسی واژه ی نوستالژی در دو دسته:
1- نوستالژی گذشته گرای فردی 2- نوستالژی گذشته گرای جمعی توجه شده است. در ذیل هر کدام از این دو دسته، به مؤلفه های متعددی از جمله دوری از وطن، دوری از معشوق، بازگشت به دوران کودکی و جوانی و نیز بازگشت به تاریخ و اسطوره پرداخته شده است.