فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۶۹۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
تعد منهجیه ریفاتر فی السیمیولوجیا من أبرز المناهج التی تعنى بدراسه النص الأدبی لبلوره الظاهره الإبداعیه. فالنص الشعری فی العصر الحدیث أصبح ظاهره أدبیه، یستمد معانیه من الإیماءات التأویلیه والشفرات الأدبیه. ومن هذا المنطلق یمکننا أن نعتمد على سیمیائیه ریفاتر کمنهجیه لإضاءه النص وتأویله. وهذه المنهجیه ترتکز على القراءه التی تنقسم إلى نوعین؛ القراءه الخطیه (القراءه السطحیه) والقراءه الاسترجاعیه التی یقوم بها القارئ المتمکن والمثقف عن طریق تفکیک النص وترکیبه باستخدام ثقافته وطاقاته اللغویه والأدبیه لاستکشاف الفکره الرئیسه التی یقدمها النص. ومن هذا المنطلق قمنا بدراسه تأثیر النکسه فی شعر أمل دنقل على ضوء نظریه ریفاتیر فی سیمیائیه الشعر معتمدین على المنهج الوصفی التحلیلی لنکتشف أثر النکسه فی شعره ومدى تغییر موقفه على مر الزمن وقد توصلنا إلى أن الشاعر کان یصور مواقف الشعوب العربیه من النکسه والسلطه ولهذا کان یتغیر تأثیر النکسه على شعره بناء على نوعیه تداعیاتها على الشعب ووفقا لمنهجیه ریفاتیر وجدنا أربعه ماتریسات (الفکره الرئیسه التی تدور حولها القصیده) فی أشعار أمل خلال هذه الفتره تمثل أربع مراحل مرّت بها الشعوب العربیه والأمر الثانی الذی توصلنا إلیه هو تلاؤم الشخصیات التاریخیه والرموز فی قصائده مع کل مرحله یمرّ بها الشعب.
الغموض والتعامل بین النصّ والقارئ عند الجرجانیّ فی ضوء الفلسفه الظاهراتیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلى معالجه نظریه الجرجانی من منظور الظاهراتیّه، فإن نظریته یجب أن تدرس ویستفاد منها، لیس لأنها کانت الأولى من عده جهات، بل لأنها لا تزال تعمل، ففیها شواهد لما یبحث عنه الظاهراتیون حالیا، خاصه فی ما یتعلق بقضیه التعامل بین النص والقارئ، وکذلک فی مسأله الغموض. وتعتمد الدراسه علی المنهج الوصفیّ والتحلیلیّ بالاستعانه بمعطیات الفلسفه الظاهراتیه التی تؤکد فی الأدب فکره مفادها: إن علی من یدرس عملا أدبیا ألّا یعنی بالنص الفعلی فحسب، بل علیه أن یعنی، أیضا، وبدرجه مساویه، بالأفعال التی تتضمنها الاستجابه لذلک النص. وفی هذا السیاق نستفید من آراء رومن انغاردن وولفغانغ أیزر. ویبدو أن نظریّه الجرجانی لا تخلو من الملامح الظاهراتیه فی صیغتها الانغاردنیه فیما یتعلق بأهمیه تجاوب المتلقی مع النص وعلاقه الحوار بینهما. وعنده نقطه التقاء بجمالیه التجاوب لأیزر فی دعوته القارئ إلى المشارکه الفعاله وإعاده بناء النص
تحلیل گفتمان رمان «الحرب فی بر مصر» اثر یوسف القعید (براساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 160
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان به عنوان یک رویکرد میان رشته ای در مطالعات و در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده می شود. تحلیل گفتمان انتقادی که ریشه در زبان شناسی انتقادی دارد در میان انواع گوناگون تحلیل گفتمان موضوع موردتوجه نورمن فرکلاف است. فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی خود، به بررسی توصیف، تفسیر تعامل بین بافت و گفتمان و تبیین چگونگی تأثیر دوسویه ساختار اجتماعی و گفتمان می پردازد. بررسی رمان «الحرب فی بر مصر» اثر یوسف القعید با بهره گیری از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) فرکلاف و در پی پاسخگویی به کیفیت تحلیل انتقادی گفتمان رمان مذکور در سطوح توصیف، تفسیر و تبیین، مشخص می کند که نویسنده در سطح توصیف، با ایجاد تقابل ها و تضادهای معنایی و کاربرد واژگان خاص در پی بیان اندیشه های خویش است و در سطح تفسیر، به بافت موقعیتی، پیش فرض ها و میان متنی های گفتمان توجه دارد و چارچوب و موضوع مورد نظر خود را در قالب رمان و طی گفتمان ها بیان می کند و در سطح تبیین قصد دارد تأثیر ساختار اجتماعی در نوع گفتمان و تأثیر بازتولیدی که این گفتمان می تواند در تغییر ساختار بگذارد را به تصویر کشد.
واقعه الغدیر فی ملاحم الشعر المسیحی؛ قراءه تداولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعد القصیده الملحمیه أو الملحمه، قصیده سردیه طویله. یحاول هذا البحث تقدیم قراءه جاده لملاحم الشعر العربی المسیحی التی استلهمت من یوم الغدیر الکثیر من العبر، والاستنتاجات. فأخذ الشعراء المسیحیون ینسجون من وحی هذا الیوم صورا فنیه بقدرات إبداعیه لتوجیه المتلقین إلى أهمیته فی تصحیح مسار الإنسانیه .تُعد ملاحم الشعر العربی مادهً شعریهً ثریهً، ومهمهً لم تسلط علیها الضوء،ولم تقدم عنها دراسات أدبیه لکی تبرز مکامن الابداع المتجسد بین ثنایا لغتها، ودلالتها، وصورتها. نحاول فی هذا البحث قراءه هذه الملاحم وفق ماجاءت به معطیات النظریه التداولیه لبیان قدره الشعراء على الاستلهام الفکری، والفنی من یوم الغدیر، وتأسیس خطابٍ شعری موجه إلى المتلقی لحثهِ وتوجیهه على الالتزامِ بالمعطیاتِ والعبرِ والأفکار المنطویه تحت فکره یوم الغدیر التی من شأنها الدعوه إلی التمسک بأواصر سفینه أهل البیت إلى نجاه الانسانیه. هذه المفاهیم والمعطیات مجتمعه زادت من إصرارنا على قراءه ملاحم الشعر المسیحی، محاولین البحث عن مدى قدرتها على تحقیق عملیه التواصل بین الأوساط المتلقیه کما ارتأینا إلى تحلیلها بطریقه مغایره عبر التعمق فی دلالاتها، ومقاصدها، وحقیقه الوظائف التی تؤدیها اللغه فیها، وأهدافها التواصلیه من خلال الترکیز على بنیه اللغه، والوظائف الأساسیه التی تؤدیها باعتباره خطاباً لا یتجسد إلا عبر اللغه کونها العصب فی أحداث التواصل بین المبدع والمتلقی.
تحلیل تطبیقی زبان زنانه در شعر معاصر عُمان و ایران ( با تکیه براشعار سعیده بنت خاطرالفارسی و طاهره صفارزاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
76 - 96
حوزه های تخصصی:
زنان شاعر در سال های اخیر، با شناسایی هویت زنانه ی خویش، توانسته اند با جریان سازی در حوزه ی زبان و اندیشه، پایه گذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغه های شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و هم گام با مردان در حوزه های مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطره ی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینه ی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نام آشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکل دهی ادبیات زنانه، ایفا کرده اند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانه ی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج می زند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانی ا ست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه های شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوه ای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارت های فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل می شود. تفاوت ها و شباهت های زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار می گردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک می گیرد درحالی که زبان زنانه در شعر صفارزاده به عنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطن دوستی، طبیعت گرایی و ... بهره گرفته اند.
طرحواره های تصویری قدرتی وجهتی در حبسیه های محمد جواد جزایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
17 - 32
حوزه های تخصصی:
طرحواره های قدرتی و جهتی از گونه های طرحواره تصویری اند و این تصاویر فرایند شناختی را که در اثر تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند فراهم آورده است و امکان درک مفاهیم انتزاعی را به وجود می آورند. این پژوهش در چهارچوب نظریه طرحواره، اشعار حبسیه دارای طرح واره قدرتی و جهتی محمدجواد جزایری را با رویکرد زبان شناسی شناختی مورد تحلیل قرار می دهد. براین مبنا پژوهش حاضر باهدف تحلیل انواع استعاره های مفهومی جهتی و قدرتی در اشعار محمدجواد جزایری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است که تاکنون از این دیدگاه اشعار وی مورد تحلیل قرار نگرفته است. نتیجه بررسی اشعار محمدجواد جزایری چنین بوده که مفاهیم انتزاعی طرحواره های قدرتی در حبسیه های این شاعر درکنار زدن مشکلات و سد های پیش روی مقاومت و پایداری و طرحواره های جهتی برای تلاش و مبارزه، عزم و اراده و ثبات عمل که همگی احساس مثبت را القا می کنند، جای می گیرند و شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدأ(عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد(باطنی و انتزاعی) در تبیین این مفاهیم سود می جوید که همگی جهت ملموس تر نمودن مفاهیم ذهنی و عینیت بخشی مفاهیم بوده است.
تقدیس درخت در رمان «درخت انجیر معابد» و «دومه ود حامد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
161 - 180
حوزه های تخصصی:
احمد محمود و طیب صالح در این دو اثر خود، ناکجاآبادی آفریده اند که مردمانش دل در گرو درختی داشته اند. احمد محمود در درخت انجیر معابد، تصویری از یک جامعه ترسیم کرده که افراد آن سخت به معجزه گری و قدسیت درخت ایمان آورده و درخت را به نماد باورها و اعتقادات آیینی این مردمان خوش باور تبدیل کرده ا ند و در این راستا اقدام به انجام اعمال و مناسکی کرده اند که در عرف ادیان الهی شایسته نیست برای غیر خدا انجام گیرد. کارهایی همچون: درمان خواهی بیماران، استغاثه، نذر و نیاز، حاجت طلبی و مناجات و.... هیچ کس جرأت مخالفت با درخت یا حق انکار قدسیت درخت را نداشته؛ و هر صدایی که از این غرض، سخن می گفته در گلو خفه می شده است.مشابه این سرسپردگی ها و امید بستن ها و شفاجویی ها را طیب صالح در داستان «دومه ود حامد» آورده است. دومه ود حامد درخت بی ثمری است که مثل انجیر معابد در باور مردمان موقعیتی شبه خدایی یافته بود؛ به گونه ای که مردم آن را طواف می کردند، به درگاهش راز و نیاز می بردند، برای آن نذر و قربانی انجام می دادند و هیچ مخالفتی با آن را برنمی تابیدند. در این مقاله بنا داریم با روشی توصیفی – تحلیلی به واکاوی بن مایه تقدیس درخت در این دو داستان بپردازیم تا ضمن اشاره به اسطوره ها و کهن الگوهای بیان کننده نوع ارتباط انسان با درخت، به تبیین زمینه ها و انگیزه های تقدیس درخت بپردازیم و روشن کنیم که چرا و چگونه یک عنصر ذاتاً نامقدس تقدس می یابد؟ و چه سازوکاری به کار بسته می شود تا این مهم محقق شود؟ نتایج کار نشان می دهد که تقدس درخت در رمان درخت انجیر معابد شدیدتر از داستان دومه ود حامد است و مناسبات پیرامون آن پر دامنه تر می باشد
نشانه شناسی رمزگان های زبانی در سروده «ملحمه الهجره الثالثه» از «کاظم السماوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
170 - 186
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند. کلیدواژه ها : نشانه شناسی، رمزگان ها، کاظم السماوی، ملحمه الهجره الثلاثه. نشانه شناسی رمزگان ها، یکی از روش های نوینی است که ناقدان در بررسی و تأویل متون ادبی به آن اهتمام ورزیده اند و از مفاهیمی اساسی است که نشانه ها به وسیله آن، معنای ویژه خود را می یابند. کاظم السماوی (1919- 2010م) از شاعران توانمند معاصر عراق است که بخش قابل توجّهی از شعر وی را نشانه ها، نمادها و اسطوره ها تشکیل می دهد. سروده «ملحمه الهجره الثلاثه» از اشعاری است که وی در آن، با خلق مجموعه ای از نشانه ها؛ پیام مورد نظر خود را با مخاطب در میان می گذارد. این پژوهش کیفی، به شیوه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از نسخه های خطّی و کتابخانه ای، به بررسی این قصیده برای یافتن مهم ترین رمزگان های زبانی آن و بیان ارتباط آن ها با زندگی شاعر از یک سو و نقش آن در هماهنگی قصیده از سوی دیگر، پرداخته است. هدف از بررسی و تحلیل این قصیده از منظر رمزگان ها آن است تا خواننده تا حدّ زیادی با زوایای پنهان شعر سماوی و اندیشه وی آشنا شود. نتایج نشان می دهد که نشانه های شخصیّت شاعر و گرایش های شخصی او به طور واضح در رمزگان های مربوط به صاحب متن و عنوان تجسّم یافته است؛ همان طور که یکپارچگی قصیده به کمک رمزگان های زیبایی شناختی و بینامتنی به اضافه دیگر رموز محقّق شده است که این امر، بر ارزش ادبی قصیده افزوده است. همچنین، بررسی ها، حاکی از آن است که سروده حاضر، برخاسته و متأثّر از زندگی وی و سال های دراز غربت و تبعید است که شاعر به صورت آگاهانه بسیاری از رمزگان ها را برای بیان مقصود خود که همان برانگیختن حسِّ مبارزه و مقاومت است بکار گرفته است. وی به خوبی توانسته است در پسِ این نشانه ها، مقصود خود را بیان و با خواننده ارتباط برقرار کند.
أثر السیاق فی توظیف الأفعال لدى أحمد عبد المعطی حجازی دراسه من منظور إستراتیجیه الخطاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
81 - 96
حوزه های تخصصی:
إستراتیجیه الخطاب عملیه یقوم بها المرسل لتخطیط الخطاب واستعمال الوسائل اللغویه التی توصله إلى الهدف. تجعل هذه العملیه المرسل یختار فی المستوی الصرفی، البنى الصرفیه المناسبه التی توافق قصده فی سیاق محدّد. من هنا قد یستخدم المرسل البنى الصرفیه فی غیر معناها ویرید بها معنى یدلّ على القصد ویناسب السیاق ویستخدم من أبواب الأفعال ما تنقل الهدف إلى المرسل إلیه بدقّه وسهوله. هذا، وقد أثّر السیاق والهدف على استعمال البنى الصرفیه عند عبد المعطی حجازی فجعلاه یستعمل الأفعال فی شعره حسب ما یقتضی السیاق. یهدف هذا البحث إلى دراسه إستراتیجیه الشاعر حجازی فی توظیف الأفعال للتواصل مع المخاطب والوصول إلى الهدف. وبما أنّ هذا التوظیف یختلف على أساس السیاق، فیعتمد البحث على المنهج التداولی الذی یهتمّ کثیرا بالسیاق وعناصره. أمّا النتائج التی توصّل إلیها البحث فهی خضوع الأفعال لنفسیه الشاعر وسیاق کلامه، حیث تعدل الأفعال أحیانا عن زمنها الأصلی إلى التعبیر عن الزمن النفسی وتحمل المعنى الموافق للسیاق والمقاصد. وإنّ کثره الأفعال الماضیه لدى الشاعر فی حدیثه عن الغربه فی المدینه القاسیه تؤدّی إلى أن یخیّل المخاطب أنّ الشاعر قد أنشد تلک القصائد بعد ترکه المدینه، بینما أنشدها الشاعر خلال عیشه فی المدینه؛ فمن هنا قد یحمل الفعل الماضی معنى یوافق مقاصد الشاعر ونفسیته فی السیاق المحدّد. وکذلک قد انحرف الشاعر عن استخدام الأفعال الماضیه إلى استخدام الأفعال المضارعه للحدیث عن قضیه تاریخیه؛ ذلک أنّه لم یقصد وصف حادثه تاریخیه فحسب، بل أراد من وراءها التعبیر عن حالته النفسیه فی عصره الحاضر. قد وظّف الشاعر أبواب الأفعال حسب مقاصده وجاء بأبواب تکون کوسیله تنقل المعانی إلى المخاطب وکمرآه تصوّر نفسیه الشاعر وأفکاره.
تحلیل رمان " وطن من زجاج" یاسمینه صالح بر اساس رویکرد گفتمان انتقادی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی انتخابی تئو ون لیوون، رویکردی جامعه شناختی- معنایی است که به طور خاص برای تحلیل نحوه بازنمایی کنشگران اجتماعی طراحی شده و استراتژی های زبانی متن را با تنوع زیاد بررسی می کند. ون لیوون با ارائه فهرستی از شیوه-های بازنمایی کنشگران اجتماعی و تعریف و تبیین هریک از آنها، استدلال می کند که مطالعه مؤلفه های جامعه شناختی - معنایی گفتمان، نسبت به بررسی مؤلفه های زبان شناختی محض، شناختی عمیق تر و جامع تر از متن ایجاد می کند. الگوی او با عنوان بازنمایی کنشگران اجتماعی، الگوی مناسبی در تحلیل گفتمان انتقادی به شمار می رود که با کاربست آن می توان به لایه-های معنایی زیرین متن دست یافت. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد است رمان وطن من زجاج اثر یاسمینه صالح، نویسنده معاصر الجزایری را با استفاده از رهیافت حذف و اظهار ون لیوون تحلیل کند، میزان بسامد و دلیل کاربست هریک از این مؤلفه ها را مشخص نموده و پرده از زوایای ناگفته متن بردارد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسامد مؤلفه اظهار بیش تر از مؤلفه حذف است و این نشانگر تمایل نویسنده به گفتار روشن و بی پرده در بیان حقایق است. درباره بازنمایی جنسیت نیز می توان گفت که در این رمان مردان نقش چشم گیرتری نسبت به زنان ایفا می کنند و این می تواند بیانگر کمرنگ سازی و به حاشیه راندن زنان در کشور الجزائر باشد.
تصویرپردازی در شعر ابراهیم نصرالله (بررسی موردی تشبیه، استعاره و مجاز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم نصرالله یکی از شخصیت های متعهد و برجسته ادبیات مقاومت فلسطین است که به مدد شگردهای هنری و بلاغت تصویر، روشنگر تجربه های انسانی می شود و روایتی از عشق و مبارزه، رنج و اندوه، پایداری، امید و هر آنچه را که بر انسان فلسطینی می گذرد در اختیار مخاطب آثارش قرار می دهد. وی در این راستا از ظرفیت های بالقوه زبان و ادبیات برای تأویل پذیری و جانداری شعر بهره برده تا به نیاز مخاطب خویش پاسخ دهد. این پژوهش، به روش توصیفی، تحلیلی و آماری با تکیه بر تصاویر بلاغی به بررسی دیوان «الأعمال الشعریه» نصرالله می پردازد تا به این مهم دست یابد که تصویرپردازی در اشعار این شاعر، چگونه در راستای انتقال اندیشه های وی به مخاطب به کار رفته است؟ بررسی حاکی از این است که ابراهیم نصرالله، آگاهانه از طیف گسترده ای از تصاویر در راستای زیباسازی شعر و در نتیجه القای اندیشه ها و عواطف خود نسبت به مردم دردمند فلسطین بهره برده است. تصویرپردازی در اشعار وی بازنمود قدرت معناآفرینی و خیال پردازی شاعر در انتقال عواطف نسبت به فلسطین و در خدمت ارزش های والای انسانی و در نتیجه تاثیرگذاری بیشتر در مخاطب است، از همین رو به رونق و زیبایی بلاغی و محتوایی شعر وی انجامیده است.
الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی شعر أدونیس (دیوان "التحولات والهجره فی أقالیم النهار واللیل" و "المسرح والمرایا" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یهتمّ الشعراء بعنصر المکان فی أعمالهم الأدبیه کثیرا، لما یحمل من دلالات فی بنیه النص، إضافه إلی الدور الذی یؤدی فی تشکیل الفضاء الحیوی للنص. لقد أجاد أدونیس فی توظیف المکان ودینامیته بأشکالها المختلفه فی شعره؛ فیتّسم المکان فی شعره بالحرکه یجعل منه کائناً دینامیکیاً، له دور فاعل فی تبیین موقفه وأحاسیسه حیال حوداث مجتمعه وعصره، وربما وجد فی توظیفه هذا، تعبیرا سامیا عن التطلعات والأحلام التی تسکن فی باطن الشاعر. صور أدونیس الشعریه مکتظه بأنواع الحرکیّه المکانیه ومنها: الحرکه العمودیه، الحرکه السفلیه، الحرکه الدائریه، الترواح بین الحرکات ، الحرکه الافقیه أو العرضیه. یحاول هذا البحث رصد الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی البناء الشعری عند أدونیس علی أساس المنهج النفسی، حینما یحاول أن یربط أبعاد دلالاتها بعواطف الشاعر ومشاعره مقترناً بالمنهج الوصفی التحلیلی – الإحصائی محاولاً الاستشهاد بنماذج شعریّه دالّه علی توظیف الحرکیه المکانیه فی أشعاره، کشفاً عن أنواع الحرکیه المکانیه ودلالاتها فی صوره الشعریه. وقد انتهی البحث إلی أنّ الحرکه العمودیه فی تجربه أدونیس تشکّل اتساعاً و شمولاً وهی ترتبط برؤیته التفاؤلیه والثوریه حیال قضایا موطنه، ثم تأتی الحرکه السفلیه موحیه الاتجاه الصوفی الوثنی عند الشاعر وتعدّ رمزاً للخصوبه وازدهار الحضاره العربیه بدل الضعف والموت، ووظّف الشاعر الحرکه الدائریه فی المرتبه الثالثه لتبیین هیمنه فکره اللامکان علی ذاته، والتداوم والاستمرار فی الثوره وعدم الاستسلام، ثم ظهر الترواح بین الحرکات لیتضح القلق المسیطر علی ذات الشاعر واصراره علی تغییر الظروف وأما الحرکه العرضیه فقد جاءت فی المرتبه الأخیره، وتمثّل الدعوه إلی رفض السکون بحثا عن الاکتشاف والبناء.
معرفی و خوانش نقدی کتاب «إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ادبیات تطبیقی بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته و حوزه های مطالعاتی آن گسترش یافته است. اما آنچه در این میان ضروی می نماید، پیروی از اصول ساختارمند و انجام پژوهش های روشمند است تا از قبَل آن، دستاوردهای مفید فایده ای حاصل آید و زمینه را برای مطالعات مرتبط فراهم تر کند.ِ در همین راستا کتاب إشکالیه التیّارات و التأثیرات الأدبیِه فی الوطن العربی؛ دراسه مقارنه/ چالش جریان ها و تأثیرات ادبی در موطن عربی؛ بررسی تطبیقی، نوشته سعید علوش سعی دارد ضمن بیان چالش ها و بررسی تأثیر و تأثرهای موجود در جریان های معاصر ادب عربی، آن ها را به شیوه ای علمی، مورد نقد و تحلیل دهد و با ارائه نمونه هایی چند، راه های برون رفت از چالش ها را گوشزد نماید. گفتار پیش رو قصد دارد با روش تحلیل محتوای کمّی و کیفی و با هدف معرفی، نقد و تبیین مؤلفه های شکلی و محتوایی اثر یاد شده، نقاط قوت و ضعف احتمالی آن را به تصویر کشد. نتایج حاصله نشان می دهد با وجود آن که برخی کاستی های هر چند صوری در این اثر دیده می شود، ولی اساس آن عالمانه و مشفقانه خلق شده و در روشمند کردن پژوهش های این حوزه، به نوبه خود گامی رو به جلو برداشته است.
تراجایی در بسامد با رویکرد تطبیقی به رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی و فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع روابط متن، بیش متنیت است که رابطه بین دو متن ادبی را بررسی می کند. این رابطه بر اساس برگرفتگی است و به عنصر هم حضوری نمی پردازد. براساس دیدگاه ژنت رابطه برگرفتگی، به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. تراگونگی به معنای تغییر در گفتن چیزی به شیوه ای دیگر است، در حالی که تقلید گفتن چیزی دیگر به روشی مشابه است و برخلاف تراگونگی هدف در آن تغییر نیست. تراگونگی نیز زیر شاخه هایی دارد که از مهم ترین آنها تراجایی است که در شکل و معنا رخ می دهد و موجب تکثیر معنا می گردد. بررسی بسامد یا ارتباط دفعات تکرار فعل با بازگویی آن در پیش متن و بیش متن دلالت بر تغییر آن از طریق تراجایی دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت است. با توجه به آن که رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی تحت تأثیر رمان فرانکنشتاین (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در بسامد رخدادهای بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در تعداد دفعات بازگویی رخداد های بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. بسامد مکرر و منفرد تکرار شونده در بیش متن با ابجاد ابهام و تکرار نشانه ها مصداق عینی تراجایی است.
«إنّ» و«أنّ» بین المصدریه والتوکید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
37 - 56
حوزه های تخصصی:
یعتبر موضوع « إنّ » و« أنّ » من المصادیق البارزه للمنهج المعیاری فی دراسه النحو العربی. و یعتقد عامه علماء النحو أنّ « إنّ » و« أنّ » کلتیهما للتوکید، وتکون « أنّ » مصدریه، بینما لا تکون « إنّ » مصدریه أبداً. هدف المقاله هو إثبات أنّ « إنّ »، إضافهً إلى کونها للتوکید، من الممکن أن تأتی مصدریه أحیاناً، وذلک فی وسط الکلام، وأنّ « أنّ » للمصدریه فقط، دون التوکید. ولإثبات تلک المسأله، کان لا بدّ لهذه الدراسه من التعریف بمواضع کسر همزه « إنّ » وفتحها وجوباً وجوازاً، وذلک لرسم صوره واضحه حول الموضوع لدى القارئ. فتناولت الدراسه مواضع فتح همزه « إنّ » وجوباً، حیث اکتفت بضابط تلک المواضع، وهو أن تصلح مع معمولیها لتکوین مصدر مؤوّل، ثم تطرقت إلى مواضع کسر همزه « إنّ » وجوباً، وبعد ذلک ذکرت مواضع جواز الأمرین؛ الکسر والفتح اللتین یظهر فیهما تعسّف المنهج المعیاری فی النحو العربی واضحاً. إنّ المنهج الذی اتبعته الدراسه هو مناقشه آراء النحاه فی نقطتین رئیسیتین، هما: ما هی الأدلّه الموجوده على کون «أنّ» توکیدیه؟ هذا أولاً، وثانیاً إنّ عدم جواز کون «إنّ» للمصدریه لا یقبله واقع اللغه العربیه. وقد اعتمدت المقالهُ على المنهج الوصفی فی دراسه النحو العربی الذی ینصّ على أنّ النحوی یجب أن یصف الظواهر اللغویه لا أن یضع القوانین لها، وکذلک على علم الأصوات الذی ینصّ على العلاقه المباشره بین الصوت والمعنى، غیرَ مستغنیهٍ عن المنهج التحلیلی، وأثبتت عدم وجود أدلّه على کون « أنّ » للتوکید، ولا مانع من کون « إنّ » للمصدریه فی بعض المواضع فی وسط الکلام. وقد أشارت إلى مسأله مهمّه فی هذا الصدد، وهی أنّ مسأله إمکان التأویل وعدمه لیست مهمّه، لأنّها لیست واقعیّه؛ فالمهمّ هو موقع جمله « إنّ » والمعنى الذی یرسمه ذلک الموقع فی الذهن.
قَصِیدَهُ الشَّیخِ صَالِحِ الکَوَّازِ الحِلِّی فِی رِثَاءِ السَّیدَهِ الزَّهْرَاءِ (علیها السلام) دراسه أسلوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
75 - 90
حوزه های تخصصی:
لا ریب فی أنّ للشعر العربی أسراراً وجمالیات فنیه مقصوده. فالشاعر ینسجُ أفکاره فی القصیده نسجاً محکماً ویضعها وضعاً دقیقاً. فإن هذه الدراسه تسعى إلى الکشف عن أوجه الجمالیات الکامنه فی قصیده بحقّ مولاتنا فاطمه الزهراء ( J ) للشاعر صالح الکواز الحلّی (ت1291ه .ق)، ورصد الظواهر الأسلوبیه فیها على المستویات الثلاثه: الصوتی والصرفی والترکیبی. وقد استفادت هذه الدراسه من المنهج الأسلوبی؛ لما له من مزایا تتعلّق باستنتاج الدلالات من الظواهر اللغویه الوارده فی النص؛ ووجدنا على المستوى الصوتی أنَّ استعمال الأصوات المجهوره الشدیده أکثر من المهموسه الرخوه، دلاله على الإجهار بالحزن وبیان الظلم الذی وقع على بضعه رسول الله وآله ( G )؛ وأمّا على المستوى الصرفی فإنَّ استعمال الشاعر لصیغه "فعَّل" فی ستّه مواضع یدل على المبالغه والتکثیر، فقد حمله ذوقه الخاص إلى مثل هذه الاستعمالات لیُفصح عمَّا یُرید إبرازه من بیان عظمه هذا الأمر وأهمیته، فجاءت هذه الصیغه مناسبه للجوّ العام للقصیده؛ وأما على المستوى الترکیبی فنلاحظ أنَّه أکثر من التوکید بصورٍ متنوعه؛ لتثبیت الوقائع التاریخیه التی جاءت فی النصّ من قبل أعداء الرسول وآله.
دراسه الهویه البصریه فی تصامیم أزیاء النساء فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یشهد قطاع التصمیم فی عصرنا الحاضر عرضا وتجسیدا للهویه والانتماء بحیث یصبح التصمیم للأشیاء قائما على تحقیق المصالح ومراعاه القوانین البصریه للأمم والشعوب التی تمثلها؛ وانطلاقا من هذه الأهمیه قام المصممون الإیرانیون بعرض أعمالهم فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء اعتمادا على الفنون الإیرانیه -الإسلامیه، وقدموا رؤىً مبدعه وأفکارا جدیده فی هذا المجال. وهذه الأفکار والرؤى الجدیده جاءت لتسلط الضوء على ثقافه شعوب هذه الأرض وتنمّی هذه الثقافه وتبرزها للآخرین، وفی الوقت نفسه تحاول إحیاء وإعاده إنتاج الهویه الوطنیه وتعزیزها لتکون بمثابه سفیرا تشکیلیا على الصعید الدولی والعالمی. وعلى هذا الأساس قامت هذه الدراسه للإجابه على السؤال التالی: کیف وظّف المصممون فی أعمالهم المعروضه فی مهرجان فجر للموضه والأزیاء، الهویهَ البصریه الإیرانیه -لإسلامیه؟ وبناء على تحلیل البیانات فإن مکوّنات الهویه هنا یتمّ تصنیفها حسب أربعه اتجاهات. وکانت النتیجه النهائیه للبحث هی مراعاه التغطیه فی الزی واللباس فی الاتجاه الدینی من جانب المصممین فی کافه أعمالهم، وهی ظاهره خلقت تعارضا بین الأزیاء والغایه المنشوده، وذلک بسبب فقدان التنسیق بین العناصر البصریه للأزیاء مع بعضها البعض، ولم تتضمن من الناحیه البصریه دلالات عن الهویه الإیرانیه.
صوره الطفل فی شعر الأطفال المقاوم شعر سلافه الحجاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
155-182
حوزه های تخصصی:
تمثّل الطفوله فی التجربه الإبداعیه عنصراً مهماً وحیویاً وحساساً للغایه یوظفها الأدیب أو الشاعر وفق رؤیته الإنسانیّه ومنطلقاته الإبداعیه. ومن هذا المنطلق غطّت صوره الطفوله (البراءه والطهاره) معظم تجارب الشاعره المناضله الفلسطینیه سلافه الحجاوی فی دیوانها حلم شعر الأطفال وأعمالها الشعریه الأخری ممّا عکس ثراء هذا الجانب الوجودانی فی شعرها. لقد تمخضت الدراسه عبر المنهج الوصفی-التحلیلی عن أثر توظیف صور الطفوله المستوحاه من واقع المعاش والطبیعه وعناصرها من قبل الشاعره فی انتاج صورها الشعریه الولیده من رحم المعاناه، وتسلیط الأضواء علی صوره واقع أطفال فلسطین وانقاذهم من جحیم المعاناه التی یعانونها فی أرضهم المستباحه. تدلّ نتائج البحث علی أنّ نصوصها الشعریه المشفره وغیر المشفره الموجّه للأطفال مفعمه بالقیّم الإنسانیّه النبیله ومبادئ الأخلاق والمعرفه والإبداع. فأتت الطفوله وصورها فی ظل الاحتلال الصهیونی والتجویع والحرمان موزعه بین الأمل والألم، وبین الحّب والکراهیه، بین الحریه والسجن، وبین البناء والهدم، وبین المدرسه والمعتقل، مؤکده فی ذلک علی ضیاع القیّم الإنسانیّه وسط صمت بشری رهیب، ورغم تلک المآسی التی فجّرها المحتل الصهیونی فی وئد الطفوله واحلامها، فکان شعرها یبث دوماً رسائل المحبّه والتعایش.
تحلیل نقدی لمکانه قضیه نقص العقل فی الأنثروبولوجیا الجنسیه للأنثى، مع الترکیز على تقییم آراء المفسرین المعاصرین حول آیه القوامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
235-258
حوزه های تخصصی:
تعتبر آیه القوامه واحده من الآیات الأساسیه فی القرآن الکریم والتی تدور حول مکانه المرأه فی الأسره والمجتمع. وتؤثر الأسس الأنثروبولوجیه للمفسرین کثیراً على تفسیر هذه الآیه وأحکام الفقه والحقوق والقوانین الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه. وتختلف وجهات النظر حول مفهومی «لقوامه» و «الفضل» ونطاقهما فی الآیه. وتتمثل وجهه النظر البارزه حول معیار الفضل فی قضیه «العقل». تتناول هذه الدراسه الأسس التی أرسى علیها المفسرون المعاصرون أسس وجهات نظرهم حول الاختلاف بین العقل لدى الرجال والنساء، وذلک بالاستعانه بالمنهج التحلیلی الوصفی على أساس المبادئ الأنثروبولوجیه، وبعد تقییم النتائج، خلصتْ إلى أنه لا یوجد أی نقص فی العقل الذاتی للمرأه؛ بل هی فی جوهرها مماثله للرجل. ویکمن الفرق فی نوع العقل والتعقل فی البعد التنفیذی. وتمثل العقبات الطبیعیه والبیئیه تأثیراً لا یمکن إنکاره فی شده هذه القوه وضعفها، ونتیجه لذلک، تتجاوز الطبیعه الذکوریه الطبیعه الأنثویه فی مجال التعقل.
الآخر الشرقی من منظور الأنا الغربی فی روایه سباق المسافات الطویله لعبد الرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
259-286
حوزه های تخصصی:
برز فی ثمانینیات القرن الماضی حقل معرفی جدید یهتم بالبحث الثقافی والسیاسی والتاریخی معاً، ضمن توجه جدید یؤکد على تداخل میادین المعرفه بإزاله الحواجز الافتراضیه بینها، اصطلح علیه بالدراسات مابعد الکولونیالیه (أو مابعد الاستعماریه). إن الشرق والغرب یعدان من المباحث الأساسیه للخطاب ما بعد الکولونیالی؛ فالتقابل بین الشرق والغرب وإن کان له أساس جغرافی إلا أنه تقابل حضاری.تعد روایه "سباق المسافات الطویله" هی السادسه بین روایات عبدالرحمن منیف تتناول القضایا الإنسانیه والمجتمع العربی، ومعالم مابعدالکولونیالیه، حیث إنّ الراوی یشیر إلی سیطره الغرب علی الدول الشرقیه وحصوله علی المصادر النفطیه فی هذه البلاد، ویصور نظره الغرب إلی الشرق. وهذا البحث ضمن المنهج الوصفی – التحلیلی ومن خلال قراءه مابعد کولونیالیه للروایه المذکوره، یهدف إلی الکشف عن ایدئولوجیات المستعمِر الوافد إلی الشرق وبیان نظرته إلیه ووصفه له وعدم إعطائه صوتاً. ومن نتائج البحث یمکن الإشاره إلی استمرار عملیه التشویه السلبی للآخر الشرقی، ومحاوله الأنا الغربیه الجاده لنهب ثروات أهل الشرق وإحکام سیطرته علیهم فی معزل عن التفاعل الإیجابی البنّاء والمثاقفه الطبیعیه القائمه علی الإحترام والإنصاف.