فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
367 - 386
حوزه های تخصصی:
نسخه خطی حدائق الانوار، رساله مفصّلی در عرفان و توحید، با نثری ساده و مرسل اثر محمدصادق بن محمدباقر قومشمی است که در دوره قاجار می زیسته و اثرش جزو آثار دوره بازگشت ادبی می باشد. مؤلف در فصل اول مقدمه، شرح حال خودش را ذکر نموده و کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه را در چند گلزار و شجره تنظیم نموده است. در این نسخه، مؤلف اشعار و حکایات زیادی از شاعران و نویسندگان دیگر آورده است. حکایت های حدائق الانوار، نمونه ای از ادبیّات داستانی در متون نثر عرفانی فارسی است. نویسنده، در این کتاب مضامین تعلیمی، اخلاقی و عرفانی را به بهترین شکل بیان نموده و از مضامین مشترک با اندیشه های امام علی(ع) در نهج البلاغه برخوردار است. با توجه به اهمیت تاریخی و ادبی این اثر، نگارنده در این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – مقایسه ای میزان اثرپذیری مفهومی و محتوایی محمدصادق قومشمی را از نهج البلاغه در آفرینش کتاب حدائق الانوار نمایان سازد و با محوریت مضامین و اندیشه های دینی و اخلاقی به عمده ترین مضامین مشترک این دو کتاب، از جمله تقوا و پرهیزکاری، عدالت و دادورزی، پرهیز از ظلم و ستم و احسان و نیکوکاری بپردازد.
واکاوی معنویّت و عرفان از دیدگاه سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
63 - 82
حوزه های تخصصی:
معنویّت یکی از مهم ترین بحث های امروز در جهان به ویژه غرب است که اصحاب حکمت خالده و سنّت گرایان از جمله سیدحسین نصر نیز تأکید ویژه بر آن دارند. هدف اصلی این پژوهش، تبیین معنویّت از منظر سیدحسین نصر است که با روش تحلیل محتوا در تبیین داده ها صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد ادعاهای نصر مثل وحدت متعالی ادیان، در عین اختلاف ظاهری و اذعان به حقانیت و حجیت همه مسالک معنوی و معنوی نما و رسیدن به معنویّت واحد امکان پذیر نیست و این به نوعی به معنویّت التقاطی می انجامد. در این مقاله کوشش بر آن است که ابتدا برای فهم بهتر معنویّت و عرفان مورد نظر نصر به ریشه های فکری او مثل سنّت گرایی، وحدت متعالی ادیان و حکمت خالده پرداخته شود تا تبیین معنویّت بر اساس منظومه فکری وی روشن تر و بهتر فهم شود. سپس به تحلیل و بررسی دیدگاه نصر درباره معنویّت خواهیم پرداخت.
گوناگونی آراء درباره ابلیس در میان مفسران و عرفای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیطان (متمرد و گمراه کننده انسان) در ادیان ابراهیمی از موضوعات مهم و بحث انگیز در میان فلاسفه، متکلمان و عرفا است. در میان مفسران در مورد ابلیس و شیطان سه دیدگاه مطرح است: الف) از جن بوده است؛ ب) از فرشتگان بود و سپس از جنیان شد؛ ج) از فرشتگانبود.
طرفداران هر کدام از دیدگاه ها برای اثبات نظر خود به آیات و روایات زیادی متوسل شده اند؛ اما در نظری دقیق،ابلیس از جن بود و به دلیل عبادت فراوان در جایگاه ملائکه قرار داشت. در نظر عرفا نیز دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. بیشتر عرفا ابلیس را مظهر بدی و اغوا کننده انسان دانسته اند؛ اما برخی مثل حلاج، عین القضات همدانی، احمد غزالی و... به دفاع از ابلیس پرداخته اند و او را عاشق خالص خدا و موحد حقیقی دانسته اند. در دیدگاه مکتب وحدت وجودی، ابلیس، شیاطین و بدان مظهر صفات جلالی خداونداند و از اراده خدا خارج نیستند. این مقاله به صورت توصیفی و تحلیلی تدوین یافته است.
بررسی و تحلیل سطوح معنایی اصطلاح «التباس» و نسبت آن با تثلیثِ «عشق، زیبایی و تجلیّ» در نگرش عرفانی شیخ روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
31 - 53
حوزه های تخصصی:
شیخ روزبهان یکی از مشایخ تأثیرگذار در تحول جریان تصوف است که به سبب پیچیدگی های نظام اندیشگانی و زبانی اش کمتر شناخته شده است. یکی از این پیچیدگی ها که در مرکز نگرش عرفانی وی قرار دارد و با تثلیث بنیادین ساختار فکری او یعنی: «عشق، زیبایی و تجلی» و نیز مراحل سه گانه سلوک روزبهانی پیوندی ناگسستنی برقرار می کند، اصطلاح «التباس» و لایه های مختلف معنایی آن است. به رغم پیچیدگی مفهوم «التباس» و اهمیت آن در زمینه ادراک جهان بینی عرفانی روزبهان، تاکنون تحقیقی که تمام جوانب این اصطلاح را روشن گرداند، انجام نشده است. در این پژوهش با تفحص و غور در آراء شیخ، روشن می شود که اصطلاح التباس در نگرش شیخ، دو معنای کلی دارد؛ نخست، التباس در معنای ساده پوشش و لباسی از جنس طاعت، نور و زیبایی است و دوم، در معنای حجاب یا واسطه ای است که ظرف تجلی است و تجلی از مسیر همان حجاب رخ می دهد. «التباس» در معنای دوم خود، کارکردی بسیار اساسی در تمام منازل سلوک شیخ دارد. اگر سلوکِ مبتنی بر منظومه فکری روزبهان را دارای سه منزلگاه اصلی (عشق انسانی، عشق الهی، معرفت و توحید) فرض کنیم، التباس، با سه لایه معنایی گوناگون، یعنی تجلی التباسی از نوع اول، تجلی التباسی از نوع دوم و تجلی التباسی از نوع سوم، در تمام مراحل حضور فعال دارد.
نشانه شناسی عناصر عرفانی- اسطوره ای در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
23 - 38
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی به بررسی نشانه هایی می پردازد که در زبان و همچنین آثار ادبی به کارگرفته شده اند. ماده اصلی ادبیات، زبان است و زبان ساختاری یکپارچه از نشانه هاست. شاعر یا نویسنده به حکم اینکه از زبان برای بیان اندیشه خود کمک می گیرد، با نشانه های زبانی سروکار دارد. مقاله حاضر با شیوه تحلیلی- توصیفی سعی دارد نشانه شناسی عناصر عرفانی و اسطوره ای را در منظومه عرفانی منطق الطیر بررسی کند. بررسی حاضر به این نتیجه دست یافته است که عطار در منظومه خود، از پرندگان به عنوان نشانه ها و عناصری عرفانی و اسطوره ای برای بیان مفاهیم سلوک عرفان استفاده کرده است. مهم ترین این نشانه ها سیمرغ است که به عنوان پرنده ای اساطیری، در منظومه منطق الطیر عنصری نمادین و نشانه ای اسطوره ای در مفهوم حقیقت وجودی به کاررفته که هر سالک پس از طی مراحل سلوک عرفانی به آن دست می یابد. همچنین دیگر پرندگان نشانه هایی برای طیف راهبران راه عرفان هستند که در متن مقاله حاضر به تفصیل درباره آن ها بحث شده است.
دگرگونی جایگاه و ارزش خرد از آثار حکما تا آثار عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
13 - 42
حوزه های تخصصی:
خرد و عقل از مهم ترین عناصر مفهومی و واژگانی پهنه ادب فارسی است که دامنه کاربرد آن از آثار نخستین شعرای فارسی دری که بیشتر رویکردی آفاقی و حکمی داشتند تا آثار شعرای قرن پنجم تا هشتم که رویکرد آنها به تدریج انفسی و عرفانی شد گسترده شده و جایگاه آن در این سیر زمانی تغییرات عمیقی یافته است. این برداشت های متناقض در آثار این دو دسته از شعرا، که می توان از آنها به حکما و عرفا یا صوفیان یاد کرد، می تواند موضوع تحقیقات زیادی باشد (و بوده است) و در این تحقیق به سیر تدریجی این دگرگونی (که حاصل عوامل و شرایط گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی زبانی بوده است) از آثار نخستین شعرا که بیشتر صبغه ای حکیمانه داشتند تا آثار شعرای قرن هفتم و هشتم که بیشتر سبغه و رنگ عرفانی و صوفیانه داشتند پرداخته شده. هم شعرای حکیم و هم شعرای عارف اشعار متعددی با مضمون عقل یا خرد داشته اند اما ازآنجاکه دیدگاه و نگرش کلی آنها به سایر پدیده های مادی و معنوی کاملاً متفاوت و گاه متضاد است با وجود استفاده تقریباً یکسان از این واژگان، محصول کار آنها متفاوت و متباین و گاه متناقض است. دلیل این امر آن است که دیدگاه این دو دسته از شاعران از منابع و مشرب های فکری کاملاً متضادی درباره پدیده های عالم هستی سرچشمه می گیرد.
بررسی سخن و خاموشی سیاه وسپید در اندیشه و آثار مولانا جلال الدین بلخی و شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن یکی از ویژگی های مهم بشراست که پیوند ناگسستنی با اندیشه وتفکرآدمی دارد، ونکته مهم آن است که هریک ازگروه های اجتماعی زبان خاصی رابرای بیان مقاصدخود برمی گزینند؛یکی از این زبان ها زبان عرفانی است واز جمله اینعارفان وارسته مولانا جلال الدین بلخی و شمس تبریزی هستند که آثاری ارزشمند بنام های مثنوی معنوی و مقالات شمس رابه مجموعه متون عرفانی اضافه نموده اند؛ یکی ازموضوعات موردتوجه ایشانتوجه به مسأله خاموشی و سکوت و سخن درعرفان است که درزیر بنای فکری ایشان گنجانیده شده است وبا بکارگیری ازعنصر رنگ وواژه هایی چون سیاه وسپید آنها راخاص و ویژه نموده اند، آنچه ما در این مقاله بدان می پردازیم، بررسی سخن وخاموشی سیاه و سپید در اندیشه این دو عارف استواین که این عبارات در اصل به چه معنی بوده است
وجوه معنوی کسب و کار در سنّت ملامتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
225 - 241
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران معاصر به بنیادهای فکری جریانات معنوی اسلام در موضوعاتِ مرتبط با حیات مادی و شیوه های زندگی دنیایی کمتر توجه کرده اند. کسب و کار، از جمله این مقولات است که در دوران معاصر اهمیت ویژه ای یافته و از قضا، در معنویت اسلامی نیز به ابعاد اخلاقی و معنوی آن توجه شده است. ملامتیان خراسان که از اصیل ترین گروه های معنویت گرای ایرانی در دوران اسلامی اند، نگرشی ویژه به کسب و کار به مثابه امری معنوی داشته اند. توجه به مبانی فکری و شیوه عملی برجسته ترین نمایندگان اهل ملامت (حمدون قصار، ابوالحفص حداد و عثمان حیری)، با روش تحلیل متنی، نشان می دهد که تأکید آنان بر ملامت نفس و در پی آن، پنهان داشتن سلوک و مبارزه با ریاکاری، سبب نقد آنان از کسانی شده که به بهانه زهد و توکل، بر ترک کسب و کار توصیه می کرده اند. اندک گزارش های موجود نشان می دهند که اهل ملامت هم در عرصه نظر و هم در عرصه عمل، کار را وسیله ای برای رشد باطن و مبارزه با نفس می دانسته اند. در نظر آنان، کار بهترین راه برای کسب روزی حلال است و با پرداختن به آن، علاوه بر خوارداشتن نفس، سالک از سقوط در دام ریاکاری رها می شود و اینکه، کار نه تنها با دو آموزه توکل و فقر منافات ندارد، بلکه، چون یکی از بهترین راه های اخفای سلوک است، پرداختن به آن ضروری است.
مفاهیم نمادین نور در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
39 - 56
حوزه های تخصصی:
بشر از همان اوان حیات خود بر زمین، با پدیده های رازآمیز بسیاری روبه رو بوده است و یکی از رازآمیزترین این پدیده ها برای او، نور بوده است. نور، نوع زندگی و معماری فضای زیست آدمی را تحت تأثیر قرارداده و افزون بر جنبه مادی و فیزیکی حیات بشر، به تدریج بر جنبه ذهنی و معرفتی وی نیز پرتو افکنده است. در ساحت معرفتی و فلسفی، نور، چشم انداز بحث هایی ظریف را فراروی آدمی گشوده است. در کنار همه این ویژگی ها، نور به عنوان تجلّی زیبایی، در خدمت بیان هنری درآمده و گونه های هنر را از امکانات مادی و بیانی وسیعی بهره مند کرده است. در این مقاله با استفاده از نظریه نماد، کارکردهای نمادین نور و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و ... در دیوان حافظ تبیین می شود. و نیز سعی کردهایم به بررسی لایه ها و وجوه گوناگون نور از قبیل نور نماد حق تعالی، انسان کامل، جهانِ غیب به منزله نور، حضور نور در مکان، خوراک و شراب و تبیین مقوله فنا و بقا در دیوان حافظ با استفاده از پدیده نور بپردازیم تا دریچه ای دیگر برای شناخت کامل تر دیوان این شاعر برجسته گشوده شود.
تأویل عرفانی در تفسیر آیات الولایه راز شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
78 - 96
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن کریم به مقامات اهل بیت یکی از مهم ترین گرایش های رایج در عرفان شیعی است. یکی از مهم ترین تفاسیری که در آن آیات قرآن به جایگاه اهل بیت تفسیر شده، تفسیر آیات الولایه اثر میرزا ابوالقاسم حسینی شریفی ذهبی معروف به « میرزا بابا » و متخلّص به « راز شیرازی » ( 1202- 1286 ق ) از عارفان سلسله ذهبیه است . او در تفسیر خود 1001 آیه از قرآن کریم را در شأن ائمه علیهم السلام و دشمنانشان دانسته، از این رو، آنها را در پرتو تعالیم عرفانی شرح کرده است. از ویژگی های مهم این تفسیر قابل استفاده بودن آن برای عامه مردم است. رازشیرازی، برآن است که در این تفسیر از روش تفسیر و تأویل حضرات ائمه بهر برده و معرفت خویش را در این باب از ریاضت های شاقه و سیر و سلوک و پیروی از اهل کشف و معرفت حاصل کرده است. از مهم ترین مفاهیم عرفانی که در شأن ائمه علیهم السلام مطرح گردیده می توان به انسان کامل و ولایت اشاره کرد که در جای جای این تفسیر مطرح شده اند. افزون بر این، تدقیقات راز شیرازی در این تفسیر نیز حائز اهمیت است.
ریشه شناختی «وحدت وجود» در «کشف الحقایق» نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
13 - 31
حوزه های تخصصی:
نسفی در کتاب «کشف الحقایق»، چونان یک آموزگار مدرسی، به رسته بندی مطالب و موضوعات عرفان اسلامی – به ویژه وحدت وجود- پرداخته است؛ مع الأسف، آموزگاری که کمیت تحلیلش لنگان است. در این راه، آشکار است که، همگام با و پیرو دیگر عرفا، خود را از پیچیدن به استدلالات فلسفی و کلامی دور نگاه داشته است، و مانند فلاسفه عرفان پیشه ای چون شیخ اشراق، مخاطب را به گذرگاه های صعب العبور برهان و استدلال نمی برد. با توجه به منش کتابت او، همچنان که گنجینه موروث عرفانی پیش از خود را به دوش می کشد، -که ریشه های آن را می توان در فلسفه یونان (به ویژه افلاطون و نوافلاطونیان) و هند باستان باز جست- از برخی از اساتید عرفان، چون ابن سبعین و ابن عربی بیشترها خوشه برچیده است. حتی در انتخاب عناوین فصول و بخش های مختلف کشف الحقایق، بعید نیست که از آثار ابن سبعین و ابن عربی، به گونه ای مستقیم تاثیر گرفته باشد؛ به ویژه در انتخاب دو عنوان اصحاب «نور» و «نار»، که مهمترین آراء نسفی را در باب وحدت وجود، می توان در پرداخت همین دو بخش به ملاحظه کرد. در این جستار، ریشه نگاری عقاید او در باب وحدت وجود، نشانگر تاثیر بی چون و چرای او از ابن سبعین و ابن عربی است؛ که البته در این ریشه نگاری، آراء ابن سبعین تازگی خاص خود را دارند.
تأویل های عارفانه و عاشقانه مولانا از قصه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
77 - 100
حوزه های تخصصی:
مثنوی به عنوان یکی از مهم ترین آثار عرفانی منظوم زبان فارسی از جنبه های مختلف شایسته بررسی است. مولانا در مثنوی بسیار از آیات قران بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قران کریم تأویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آنها است. تأویل در فرهنگ اسلامی و بخصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن به کار برده می شود. اصولاً اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولانا است به همین دلیل او به تأویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قران کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تأویل آیات قران کریم در مثنوی شیوه ای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون می آورد؛ ولی ظاهر را نفی نمی کند. یکی از مهم ترین شرایط تأویل از نگاه او تأویل خویش است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و لازمه آن دوری از هوی و هوس است. دومین و شاید اصلی ترین مؤلفه تأویل از نگاه مولانا اثر و نتیجه آن است به این معنی که تأویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند. موضوع این پژوهش تأویل عارفانه و عاشقانه مولانا از آیات قران کریم است. یکی از مهم ترین شرایط تأویل از نگاه مولانا، تأویل خویشتن است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و نتیجه آن فلاح و رستگاری است به این معنی که تأویل باید آدمی را به سعادت رساند و به رحمت خداوند امیدوار سازد.
قلب در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب در لغت به معنای دگرگونی و وسط و از نظر اصطلاحی لطیفه ربانی و در قران و عرفان مقصود از آن مرکز الهی و آگاهی انسان است. آن مرکز وجود انسان اعم از مراتب جسمانی، عاطفی، عقلانی و معنوی، همچنین مرکز خدای متعال نیز است.برخی عرفا اطوار وجودی آدمی را جسم، نفس، دل، روح، سر، سرالسر و قلب را به هفت مرتبه (صدر، قلب، شغاف، فؤاد، سویدا و مهجه القلب) تقسیم می کنند. عارفی که با تطهیر قلب و با ذکر حقیقی به این قلمرو روحانی می رسد با آن خدا را می بیند. پس سلوک نوعی درنوردیدن قلب و ترقی از مراتب مختلف وجود و قلب به مراتب بالاتر است. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی تدوین یافته است
آیین های مشترک سمک عیّار با فتوّت نامه سلطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذخیره ها و میراث فرهنگی جوامع متمدن، قوای دفاعی معنوی در مقابل هجوم بیماری های فرهنگی و معنوی است. اعتقادات و آیین های هر ملتی در صورت بروز بحران، می توانند جامعه را از آسیب ها و بیماری های اجتماعی و فرهنگی مصون بدارند. بویژه در شرایطی که مجموع نظام ارزشی کهن در حال بی اعتبار شدن و نظام ارزشی جدید بیگانه در حال استقرار و جایگزینی می باشد. این ذخائر فرهنگی و اخلاقی که به صورت رسوم عرفی و آداب قدیمی در بَطن جامعه و لایه های درونی آن وجود دارد با تجلی خود و به وسیله افزایش قدرت اعتقادی و باورهای معنوی و اخلاقی افراد جامعه می تواند ضایعات اخلاقی و اجتماعی را کاهش دهد. از جمله آثاری که در رابطه با آیین فتوّت و جوانمردی نوشته شده، دو اثر (سمک عیّار و فتوّت نامه سلطانی) سراسر سرشار از اندیشه ی فتوّت و آیین جوانمردی ا ست. در این پژوهش سعی شد تا به پنجاه و یک آیین مشترک بین دو اثر پرداخته شود و مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
مقایسه تطبیقی استعاره مفهومی شراب عرفانی در غزلیات مولانا، خمریه ابن فارض مصری و ساقی نامه ظهوری ترشیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
377 - 396
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر اساس چهارچوب نظری نظریه لیکاف و جانسون به بررسی و مقایسه تطبیقی استعاره مفهومی شراب عرفانی مشترک در غزلیات مولانا و قصیده خمریه(میمیه) ابنفارض مصری و ساقی نامه ظهوری ترشیزی پرداخته است.و هدف آن معرفی نگاشت نام های شراب عرفانی و حوزه های مبدا آن از جنبه الهی و و عرفانی آن در اشعار مذکور است. چراکه با مقایسه تطبیقی و تحلیل معنایی این واژه می توان نگرش یک ملت و جامعه را در یک حوزه مفهومی درک کرد و میزان تاثیر و تاثر آن ها را سنجید و به نقاط اشتراک و افتراق این شعرا در به کارگیری این واژه پی برد. پس به این منظور پس از جست وجو در پیکره های مورد بحث، عبارات استعاری فراوانی که دربرگیرنده استعاره مفهومی شراب عرفانی هستند به دست آمد و برمبنای آن ها نگاشت نام ها و حوزه های مبدا استخراج گردید و با طبقه بندی آن ها و اراِئه شواهد لازم به تحلیل و مقایسه آن ها پرداخته شد و مفهوم اصلی و کانونی شراب عرفانی در اشعار مذکور مشخص گردید.
تجلی عرفان در غزلیات رضا قلی خان هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
109 - 130
حوزه های تخصصی:
عصر صفویه و پس از آن را نمی توان به یکباره دوران محو و قهقرای تصوف دانست زیرا اوضاع آشفته اجتماعی این عصر منجر شد تا پس از یک دوره فترت، مردم توجه ویژه ای به عارفان این دوره داشته باشند و رهپویان این وادی در این زمان آثار ممتازی از خود به یادگار گذارند. از جمله می توان از رضاقلی خان هدایت به عنوان یکی از نمادهای فرهیختگی دوره قاجار نام برد. وی علاوه بر امور درباری و دیوانی، در مسیر عرفان نیز سلوک کرده و در این زمینه آثار قابل توجهی از خود به یادگار گذاشته است. در این مقاله نگرشی به عرفان دوره قاجار صورت گرفته، طریقه طریقتی رضاقلی خان هدایت، سبک شعری، سطح عاطفی و فکری شاعر و بازتاب مباحث عرفانی در غزلیات وی مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل داستان »هلال پنداشتن آن شخص خیال را» از مثنوی معنوی براساس مؤلفه های فردیتِ یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
217 - 236
حوزه های تخصصی:
با ظهور نقد ادبی جدید و رویکردهای آن، خوانش متون ادبی از دیدگاه های گوناگون امکان پذیر شد و دریافت معنای متن گستره بیشتری پیداکرد که به کمک آن می توان به شباهت های معنی دار متون مختلف پی برد. آنچه یونگ با عنوان نقد کهن الگویی و مضامین ناخودآگاه جمعی یاد می کند؛ در روان آدمی نهادینه شده و به خصوص در آثار ادبی مختلف تجلی یافته است. مفاهیم ابداعی یونگ؛ ازجمله کهن الگوهای باستانی مانند نقاب، پیر خرد، سایه ...وطبیعتِ هدفمندِ روانِ انسان، به سوی تفرّد پیش می روند. در عصر حاضر، با پیوند هرچه بیشتر ادبیات و روان شناسی، مطالعه آثار ِادبی با رهیافت نظریات یونگ رونق بیشتری یافته است. یکی از نظریاتی که در این آثار کاربرد دارد، نظریه فرآیند فردیّت است؛ که مراحل تکامل فرد را به صورت علمی مرور می کند. یونگ و مولانا درصدد هستند تا راه دستیابی انسان به سوی کمال را ترسیم نمایند. پژوهشِ حاضر با این رهیافت سعی دارد؛ با تحلیلِ محتوا، کهن الگوهایِ متنِ داستان شخص خیال بین وعُمَر را استخراج نماید و با فهم آن ها و قراردادنِ برابرنهاد کهن الگوی مناسب، داستان را بازشناسی نماید؛ و متن را براساس مؤلفه های فردیت یونگ تحلیل نماید. این پژوهش به روش کتابخانه ای، با رویکرد تحلیلی توصیفی انجام گرفته است.
واکاوی طریقت حروفیه در دوره عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
249 - 268
حوزه های تخصصی:
حروفیه یکی از طریقت های صوفیانه مهم و تأثیرگذار در تاریخ امپراتوری عثمانی بود که بررسی مناسبات آن با دولت عثمانی، جهت روشن ساختن زاویه ای از پیوند دولت عثمانی با طریقت های صوفیه، از اهمیت بسیاری برخوردار است. زمینه های پیدایش حروفیه به قرن 8 ق./ 14 م. در ایران برمی گردد. آن زمان که این طریقت در آناطولی پایه گذاری شد، توانست از طریق پیوند با بکتاشیه نفوذ خود را در قلمرو امپراتوری عثمانی گسترش داده و چندین قرن در تحولات سیاسی و اجتماعی امپراتوری عثمانی نقش داشته باشد. خواست بنیادی پژوهش حاضر، بررسی چگونگی شکل گیری و نضج و بالندگی حروفیه در قلمرو عثمانی با نگاهی به زمینه های پیدایش و آغاز آن و نیز روابط و تأثیرات حروفیه بر دیگر طریقت های تصوف، بویژه بکتاشیه و همچنین نقش سیاسی و اجتماعی حروفیه در امپراتوری عثمانی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. نتایج و دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که از نخستین سال های تأسیس دولت عثمانی میان این دولت و طریقت حروفیه مناسباتی وجود داشته است و داعیان حروفیه با نفوذ در قلمرو عثمانی و ایجاد روابط محکم با بکتاشیه و نفوذ در میان ملیت های مسیحی و لشکر ینی چری، به ترویج عقاید حروفی گری پرداختند. حروفیان جهت دستیابی به اهداف اجتماعی و سیاسی خود، همواره در صدد فعالیت هایی بر علیه حکومتگران عثمانی بودند. آراء و عقاید بدعت آمیز و توطئه گری های آن ها علیه دولت عثمانی باعث گردیده بود، عثمانی ها همواره در طی قرون مختلف در پی سرکوبی و تعقیب و تعذیب آن ها باشند.
معرفی و نقد شروح برجسته گلشن راز شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
297 - 316
حوزه های تخصصی:
منظومه گلشن راز شبستری را به حق می توان یک دوره کامل عرفان نظری و حتی شناسنامه عرفان نظری دانست. این کتاب به رغم اختصار در حجم و تعداد ابیات، مضامین بلند و عمیق عرفانی را به شایستگی تبیین کرده و همین امر، فهم دقیق محتوای آن را حتی برای اهل فن نیز بسیار دشوار نموده است؛ لذا شرح های بسیار زیادی بر آن نوشته شده و این نوشتار درصدد آن است که ضمن معرفی مهم ترین شروح گلشن راز، به اختصار به نقد و بیان اهم ویژگی های آنها بپردازد. در نتیجه می توان گفت در میان مهم ترین شرح هایی که در این پژوهش مطالعه شده اند، شرح مفاتیح الاعجاز، هم به لحاظ پرداختن به تمام ابیات گلشن و هم به لحاظ عمق مطالب برجسته ترین و تأثیرگذارترین شرح به شمار می آید که شروح پس از آن کمابیش وام دار آن هستند.
کارکرد عرفانی نماد رنگ در مثنوی های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
231 - 252
حوزه های تخصصی:
رنگ ها شکلی از بیان احساسات، افکار و تجربیات آدمی هستند. توجه به آن ها در متون عرفانی به دلیل نقش تأویل پذیری در شناخت بینش شاعران صوفی مسلک اهمیت ویژه ای دارد. ضرورت پژوهش حاضر کشف رموز رنگ هایی بود که عطار از آن به زبان نمادین مفاهیم باطنی را تأویل کرده است. بازگشایی معنای رمزی رنگ های به کار رفته در چهار مثنوی عطار و رسیدن به معانی نهفته و عرفانی زﻣیﻨه تازه ای برای درک معانی اشعار وی فراهم می کند. پرسش اساسی اینجاست کدام رنگ ها و با چه مفاهیم رمزی در اشعار شیخ عطار بازتاب داشته است؟ نگارنده در این جستار حین بررسی چهار منظومه عرفانی شاعر با رنگ های نمادین مواجه شد. این رنگ ها، سپید یا سفید، سیاه و کبود، نیلی یا فیروزه ای، زرد، سبز و سرخ بودند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عطار علاقه وافری به استفاده از زبان نمادین رنگ برای بیان مفاهیم عرفانی دارد. نمود حالات عرفانی از طریق زبان سمبلیک رنگ در مثنوی ها مخاطب را به عمیق ترین لایه های درونی عرفان کشانده است.رنگ ها در زبان شعری عطار با پیشینه اعتقادی، اساطیری، ادبی و عرفانی دارای تأویل های منفی و مثبت بودند.