خرد و عقل از مهم ترین عناصر مفهومی و واژگانی پهنه ادب فارسی است که دامنه کاربرد آن از آثار نخستین شعرای فارسی دری که بیشتر رویکردی آفاقی و حکمی داشتند تا آثار شعرای قرن پنجم تا هشتم که رویکرد آنها به تدریج انفسی و عرفانی شد گسترده شده و جایگاه آن در این سیر زمانی تغییرات عمیقی یافته است. این برداشت های متناقض در آثار این دو دسته از شعرا، که می توان از آنها به حکما و عرفا یا صوفیان یاد کرد، می تواند موضوع تحقیقات زیادی باشد (و بوده است) و در این تحقیق به سیر تدریجی این دگرگونی (که حاصل عوامل و شرایط گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی زبانی بوده است) از آثار نخستین شعرا که بیشتر صبغه ای حکیمانه داشتند تا آثار شعرای قرن هفتم و هشتم که بیشتر سبغه و رنگ عرفانی و صوفیانه داشتند پرداخته شده. هم شعرای حکیم و هم شعرای عارف اشعار متعددی با مضمون عقل یا خرد داشته اند اما ازآنجاکه دیدگاه و نگرش کلی آنها به سایر پدیده های مادی و معنوی کاملاً متفاوت و گاه متضاد است با وجود استفاده تقریباً یکسان از این واژگان، محصول کار آنها متفاوت و متباین و گاه متناقض است. دلیل این امر آن است که دیدگاه این دو دسته از شاعران از منابع و مشرب های فکری کاملاً متضادی درباره پدیده های عالم هستی سرچشمه می گیرد.