کنترل جمعیت و تحدید نسل، سیاستی است با روش های گوناگون که از سوی اندیشمندان کشورهای غربی اتخاذ و در سطح بین المللی به اجرا درآمده است؛ در حالی که این سیاست ها، مخالف آموزه های دینی ما و هدف آن، کاهش جمعیت جوامع مسلمان است واجرای آن در کشورهای در حال توسعه و جوامع اسلامی، منجر به آسیب هایی در خانواده ها شده است. از این رو سوال اساسی در پژوهش حاضر آن است که سیاست کنترل جمعیت چه آسیب هایی را برای خانواده ها در پی دارد و دیدگاه فقها در خصوص روش های کنترل موالید چیست؟ در این مقاله با بررسی تاریخچه به کارگیری سیاست های کنترل جمعیت در ایران، مطالعه اهداف این سیاست ها وهمچنین بررسی نظرات فقها، به این نتیجه می رسیم که اجرای این سیاست ها، آسیب های فراوانی را به دنبال دارد؛ همچون آسیب های اخلاقی و تربیتی برای فرزندان، مجاز شدن سقط جنین و عقیم سازی، ابتلای زنان و مردان به بیماری های مختلف و.... لذا باید از اجرای این سیاست ها جلوگیری به عمل آید و ضمن تشویق خانواده ها به تکثیر نسل، روش هایی برای مدیریت آن به کار گرفته شود.
بسیارى از صاحبنظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامى ایران یکى از عوامل مهم و تأثیرگذار در رشد بیدارى و آگاهى مسلمانان و افزایش فعالیتهاى مؤثر اسلامى انقلابى در جوامع مسلمانان بوده است. مقاله حاضر نیز، درصدد است به برخى از این آثار بپردازد. از این رو، در آغاز مقاله به وجوه مشترکى که زمینه تأثیرگذارى و تأثیرپذیرى متقابل انقلاب اسلامى و جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر را فراهم مىآورد، اشاره شده است. این در حالى است وجوه افتراقى نیز که بین آنها وجود دارد، آثار مثبت تأثیرگذارى و تأثیرپذیرى متقابل را کاهش مىدهد. پس از آن، بازتاب انقلاب اسلامى بر جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر مورد بررسى قرار مىگیرد، در پایان یک نمونه، از تأثیر انقلاب اسلامى بر جنبشهاى اسلامى، یعنى حزبالله لبنان را مورد بررسى قرار مىدهیم.(1)