یکی از مفاهیم قرآنی در باب معاد، مسألهی اعراف و اصحاب اعراف است که در آیات 46 تا 49 سورة الاعراف به آن اشاره شده است، دربارهی این که منظور از اعراف چیست و کجاست، و اعرافیان چه کسانی هستند؟ دیدگاههای مختلفی در بین مفسران وجود دارد. در این میان، روایات رسیده در این باب، نکات گوناگونی را بیان داشته که عمدتاً به دو نظر اشاره کردهاند که اعرافیان، شفیعان (صاحبان مقام و منزلت) و یا گنه کارانی هستند که حسنات و سیئاتشان بر یکدیگر برتری ندارد. از بررسی و تحلیل این روایات، چنین نتیجهگیری میشود که میتوان با تکیه بر روایات صحیح السند و صریح الدلالت، میان این مباحث به ظاهر متفاوت را با هم جمع کرد و آن اینکه اعرافیان دستهای از مومنان گنه کار و نیز انسانهای دارای مقام و منزلتی هستند که به عنوان ناجیان و شافعان گنه کاران هستند؛ از این رو، تمایز و تفاوتی که بین روایات دیده میشود، برطرف شده و از رهگذر آن، همنوایی روایات با آیات اعراف مستفاد میشود.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و با هدف بررسی نقش علم لغت در دستیابی به قرائتصحیح، به بررسی لغوی برخی از قرائت های اختلافی پرداخته و نقش آفرینی علم لغت رادر قرائت قرآن به صورت جزئی اثبات و سه گونه نقش برای آن بیان کرده است: نخست،نقش علم لغت در تعیین قرائت که به عنوان نمونه قرائت «وَدَعَکَ» به تخفیف را بررسیده وبه دلیل ندرت یا عدم وضع ماضی، مصدر و وصف از این ماده نتیجه گرفته است که اینقرائت واقعی نیست و قرائت به تشدید متعین است. دوم، نقش علم لغت در رد قرائت که بهعنوان نمونه به بررسی لغوی واژه «ثَنْی» نتیجه گرفته است که قرائت «یُثْنُون» از باب افعالمردود است. سوم، نقش علم لغت در ترجیح قرائت. با استناد به معنای لغوی «تلقی»،قرائت رفعِ «آدم» بر قرائت نصب ترجیح دارد. در پایان با بررسی لغوی «ضَنِینٍ» این نتیجه به دست آمده است که علم لغت در برخی از موارد، در تعیین یا ترجیح قرائت ناتوان است.
بحث پیرامون تحریف و یا عدم تحریف قرآن کریم،از دیرباز توجه محدثین،اخباریون و مفسران شیعه و سنی،حتی علماء ادیان دیگر را به خود معطوف نموده است.هرگروه با استناد به دسته ای از روایات،در پی اثبات نظریه خود می باشد.البته قائلان به تحریف نیز،سخنی از زیادت به میان نیاورده اند و تنها از وقوع برخی نقیصه ها سخن رانده اند که علامه طباطبایی ـ طی هفت فصل ـ با استدلالات روشن و قطعی این دعا را رد نموده و عدم ایجاد هر گونه تحریفی درقرآن را به اثبات رسانده است.ما در این نوشته پس از تعریف واژه تحریف و بیان عوامل پیدایش نظریه تحریف،این هفت فصل را به طور مختصر می آوریم.