قرآن کلام وحى و معجزه جاوید پیامبر گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله است که خداوند بشارت حفظ آن را از پیش داده است؛ «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»(2) و این حفظ قرآن و عدم تحریف آن از اعتقادات مسلّم ما مسلمین مىباشد. از این رو، اختلاف قرائتها و روشن شدن حقایق آن از اهمیت ویژهاى برخوردار است؛ چرا که دیدگاه ما را نسبت به اصل اعتبار و سندیّت قرآن روشن مىکند و با پاسخگویى به سؤالهایى که در این زمینه مطرح است، به شبهاتى درباره عدم تحریف قرآن پاسخ داده مىشود. سؤالهایى از این قبیل که آیا اختلاف قرائتها در قرآن تأثیر داشته یا خیر؟ و اگر مؤثر بوده این تأثیر در چه حدى است؟ و آیا این اختلافات به اعتقاد مسلّم ما که همان عدم تحریف قرآن است خللى وارد مىسازد؟
اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا پیرامون اختلاف قرائتها تحقیقى نماییم که شامل: منشأ پیدایش این اختلاف، قرّاء و راویان آنها، شرایط حاکم بر زمان آنها، بررسى روایت آنها از جهت متواتر بودن و عدم آن، بررسى آثار فقهى اختلاف قرائتها و... نظریههاى فقها در مقام قرائت در نماز و در غیر نماز و بررسى تاریخىِ پیدایش اختلاف قرائتها و نظریههاى مختلف در این زمینه مىباشد.
تاریخ تفسیر قرآن در یک قرن اخیر با نهضتهای اجتماعی به ویژه نهضتهای اصلاح دینی که چون رستخیز فکری سراسر اقالیم اسلامی را درنوردیده؛ درهم تنیده شده، به طوری که بدون توجه و ارجاع به نهضتهای اصلاحی نمیتوان تفسیر را در چارچوب تاریخیاش ملاحظه کرد.
نهضتهای اصلاح گرایانهی دینی کما بیش از یک قرن پیش در شرق اسلامی آغاز گشته و از سرزمینی تا سرزمین دیگر در عین تشابه، تفاوتهایی در اصول داشته است یعنی علاوه بر داشتن علل مشترک، در هر منطقه آثار و سیر و آغاز و تداوم متنوعی داشته است و یکپارچه و یکباره و منسجم با انگارههای ثابت و واحد نبوده است.
خصوصیت اصلی رنسانسی که به صورتهای مختلف و با مضمون واحد یا مشابه در سراسر عالم اسلام سر بر آورده، این بوده است که اسلام را نه یک عقیده مهجور و ایمان قلبی، بلکه یک نظام کامل عیار دینی و دنیوی و اخلاقی و سیاسی و عبادی و اجتماعی میدیدهاند یعنی یک فرهنگ بالنده نه یک دین راکد که درحاشیه اجتماع به راه خود برود، و محور اساسی این تفکر، قرآن کریم بوده است.
عامل دیگر اندیشهی اصلاح در نزد شخصیتهایی چون سیدجمال تا محمدعبده وسیدقطب تاعلاّمه اقبال، و آیةالله طالقانی، تا شهید مطهری و شهید صدر و درخشانترین خورشید آنان حضرت امام خمینی1، اعتقاد به باز بودن باب اجتهاد بوده است.