فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۷٬۱۴۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
سیمای قرآن در اشعار بهار
منبع:
بشارت ۱۳۸۷ شماره ۶۴
بررسی مصادیق راسخان در علم در نگاه مفسران
حوزه های تخصصی:
قرآن در آیه162 نساء و آیه هفت آل عمران از «راسخون فی العلم» یاد نموده است. مقاله پیش رو به بررسی این مسئله پرداخته که راسخون فی العلم چه کسانی هستند؟ در آیه اول، منظور از راسخان عده ای از علمای بنی اسرائیل اند؛ اما درآیه دوم، میان مفسران اختلاف وجود دارد. برخی آن را منحصر به اهل بیت علیهم السلام می دانند و برخی، غیر ایشان را نیز داخل مصادیق راسخان در علم می دانند. راسخان در علم دو معنا دارد؛ معنای عام که شامل همه افراد می شود و دیگری معنای خاص که به اهل بیت علیهم السلام اختصاص دارد.
گستره معنایی آیة لایمسه الا المطهرون و تحریم تماس بدون طهارت شرعی با نوشتار قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابتدایی ترین نگاه به آیة لا یمسّه الا المطهرون چنین می نماید که منطوق آیه در بیان حکم حرمت تماس بدون طهارت با نوشتار قرآن باشد. تأمل در اندیشه و سخنان کسانی که قائل به این حرمتند، نشان می دهد که مطالعة آنها حصر توجه به ظاهر آیه است، در حالی که تأمل در مفهوم و محتوای این آیه با توجه به آیات پیش و پس آن و ژرف اندیشی در معانی واژگان مورد نظر، مفهومی را فراتر از آنچه فقیهان یاد کرده اند فراوری پژوهشگر می نهد. کوشش ما در این مقاله بر این است که پیش از هر چیز، واژة قرآن و مدلول واقعی آن را در عصر نزول وحی تبیین نمائیم، سپس به نکاتی دربارة مرجع ضمیر «لایمسه» و واژة «مطهرون» و اراده ای که از کاربرد تعبیر منفی «لایمسه» شده است، اشاره نماییم.
برتری انسان بر سایر آفریدگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم از تکریم انسان و برتری او بر بسیاری از آفریدگان خدا سخن گفته است. این بحث در طول تاریخ اسلام، همواره بین دانشمندان مسلمان مطرح بوده است که آیا این برتری مطلق است یا نسبی و اگر نسبی است، نسبت به چه موجوداتی؟ این تکریم به چه معنا و دارای چه ابعادی است؟
در این گفتار، به بررسی این موضوع میپردازیم. امتیازات گروه های برترِ موجودات (انسان، جن و ملَک) را مورد بررسی قرار میدهیم و جایگاه انسان را در این میان تبیین میکنیم. به نظر نگارنده، انسان در میان موجودات مختار مکلّف، از جن بالاتر است و اگر به مقام خلیفه اللّهی دست یابد، از فرشتگان نیز برتر خواهد رفت. هم چنین اگر خود را با اعمال ناشایست از درجه ی انسانیت حقیقی ساقط سازد، نه تنها از جن مؤمن، که از هر موجودی پست تر خواهد گردید.
جلوه های زیبا شناختی نماز در قرآن و حدیث
حوزه های تخصصی:
زیبایی بخشیدن به روح و معنویت،خواست همیشگی انسان است و بی گمان، در فرهنگ اسلامی و قرآن کریم،این زیبائی به طور پیوسته برای مسلمانان،به صورت نماز ترسیم شده است،هیچ یک از اعمال عبادی،به اندازه نماز،از چنین ظرفیتی برخوردار نیست.زیرا،تمام وجود انسان را،از جهات بدنی و ظاهری گرفته تا جهات ذهنی،قلبی،باطنی و معنوی،در خدمت خدا قرار می دهد،تا وجودی الهی شود.به همین سبب،پس از معرفت خدا،نماز،بهترین عمل خوانده شده است. در قرآن و حدیث،به هیچ عمل عبادی،مانند نماز اهمیت داده نشده است خاستگاه این نوشتارراز گشائی،از جلوه ها ی زیبایی شناختی نماز،در قرآن و احادیث می باشد.
زن و عرفان
معناشناسی توصیفی واژه""عزم""در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عزم از واژگان کلیدی قرآن کریم است. میزان اثرگذاری ""عزمِ قرآنی"" بر سرنوشت انسان، آن را به یک واژه اساسی تبدیل کرده است. پژوهش حاضر، واژه ""عزم"" را از نگاه معناشناسی ساخت گرا و براساس روابط هم نشینی و جانشینی بررسی می کند. با توجه به آیات ""عزم""، دو واژه ""امر"" و ""صبر"" پربسامدترین هم نشین ""عزم"" است. واژگان ""توکل""، ""طلاق""، ""عقده النکاح""، ""شاورهم""، ""عهدنا""و ""نسیان"" دیگر همنشین های عزم است که هر کدام فقط یک بار با این واژه هم نشینی داشته اند. در میان همنشین های عزم، صبر جایگاه ویژه ای دارد، تا آنجا که برخی این دو را مترادف دانسته اند. سیاق هم نشینی عهد با عزم نیز بر جایگاه مقدماتی عهد الهی نسبت به""عزم قرآنی"" دلالت دارد. بررسی همنشین های عزم نشان می دهد، در چارچوب قواعد هم نشینی و جانشینی واژه مناسبی برای جانشینی ""عزم"" وجود ندارد. با توجه به همنشین های واژه ""عزم""، چهار مؤلفة معنایی برای آن مشخص شد. تعریف ""عزمِ قرآنی""، بر اساس مؤلفه های معنایی آن چنین است: در فرهنگ قرآن، ""عزم""، ارادة حکیمانة قاطع، بر بندگی خداوند متعال است. انسان مؤمن با کسب و حفظ چنین اراده ای بر عهد الهی استوار و از وسوسه نفس و شیطان در امان خواهد بود .
تأثیر قرآن و حدیث در دیوان مولانا حسن کاشی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران ایرانی از آغاز پیدایش زبان فارسی، کم و بیش به قرآن کریم و احادیث توجّه داشته اند. این توجّه در سده های هفتم و هشتم با گسترش معارف اسلامی و اندیشه های عارفانه به اوج خود می رسد. مولانا حسن کاشی، شاعر پارسی گوی شیعی سده ی 7 - 8 ه . ق به اقتضای تربیت خانوادگی، علاقه ی شخصی، ذهنیّت مذهبی و سنّت انعکاس معارف اسلامی در شعر پارسی با این منابع معرفتی آشنایی عمیق داشته و در اشعار خود به ویژه در قصاید به مناسبت های مختلف از آن ها بهره گرفته است. موضوع پژوهش حاضر بررسی تأثیر قرآن و حدیث در شعر اوست و پس از اشاره ای به احوال شاعر، به شیوه های مختلف استفاده ی وی از قرآن و حدیث از جمله تلمیح، تصویر، اقتباس، ترجمه، تأویل و تفسیر و حلّ پرداخته شده است. هم چنین ترکیباتی که شاعر در به کارگیری آن ها وامدار قرآن و حدیث است، بررسی شده؛ در نهایت اهداف شاعر از کاربرد قرآن و حدیث از جمله استشهاد و استناد، تشبیه و تمثیل، تعلیل و توجیه، برهان و استدلال، تبرّک و تیمّن، توصیف و بررسی گردیده است. این پژوهش بیانگر تأثیرپذیری گسترده ی شاعر از قرآن کریم و به میزان کمتر از احادیث است. شیوه ی غالب اثرپذیری او تصویری و بیشتر با هدف توصیف به ویژه توصیف و منقبت حضرت علی (ع) است.
نقش هنجارگریزی واژگانی در کشف لایه های معنایی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزه های تخصصی:
کشف لایه های زیرین معنایی قرآن کریم در رسیدن به برداشت های جدید از قرآن، کارایی به سزایی دارد. بهره بردن از روش های نوین و یافته های جدید علم زبان شناسی در کنار به کار بستن قواعد با ارزش علم اصول، گام کارآمدی در دست یابی به لایه های معنایی عمیق قرآن شمرده می شود. یکی از این روش ها، توجه به هنجارگریزی در متن مقدس وحی است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام می شود، شیوه ای نوین برای کشف دلالت های التزامی آیات قرآن، پیشنهاد شده و با بررسی نمونه هایی از آیات قرآن کریم نشان داده شده دقت در هنجارگریزی چگونه می تواند به پیداکردن معانی جدید در آیات قرآن بینجامد. افزون بر بیان معانی التزامی، شواهدی از کلام معصومان(ع) و سخن مفسران و بزرگان دین نیز برای بیان حجیّت و نشان دادن صحّت چنین برداشت هایی ارائه شده است.
هوشمندی وتسبیح حقیقی عالم خلقت از منظر قرآن و روایات
حوزه های تخصصی:
جهان هستی سراسر هوش، شعور و ادراک است و تمامی موجودات هستی نسبت به خداوند متعال مراتبی از معرفت و شناخت را دارا هستند و با توجه به بهره ای که از وجود برده اند معرفت آنها نیز متفاوت و دارای شدت و ضعف است. آیاتی که بیان کننده حمد و تسبیح عالم هستی، سخنوری آگاهانه حیوانات، حشر حیوانات و...است به خوبی این ادعا را تایید می کند و تبلور این معرفت را می توان درآنها مشاهده نمود.
همچنین روایات ائمه معصومین علیهما السلام بر این موضوع تأکید دارد که تسبیح، حمد و سجده اشیاء عالم حقیقی، عالمانه و از روی معرفت به پروردگار خویش و با زبان قال است.
اقلیم شناسی در قرآن
منبع:
بشارت ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
گونه شناسی آیات علمی قرآن و مبانی استنباط گزاره های علمی از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیش از ده درصد از آیات قرآن کریم به انواع مختلفی از پدیده های طبیعی و برخی از ویژگی های آن ها اشاره شده است. این امر، لزوم اهتمام ویژه به شناخت آیه های علمی قرآن، انواع و گونه های آن ها و نیز مبانی استنباط و برداشت علمی از این آیات را نشان می دهد. با بررسی آیات قرآن کریم ملاحظه می شود که اشاره به پدیده های طبیعی، به گونه های مختلف و در سبک های متفاوتی آمده است. در برخی آیات علمی، خداوند متعال به صراحت به بیان پدیده های طبیعی پرداخته و انسان ها را به مشاهده و اندیشه ورزی در آن ها دعوت می نماید. در مقابل در آیاتی متعدد نیز به سبک ها و شیوه های گوناگون، اشاراتی غیر صریح به انواعی از پدیده های طبیعی شده است. یافته های این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده است، حاکی از آن است که علاوه بر اینکه در آیات علمی صریح قرآن به طیف وسیعی از پدیده های طبیعی به طور مستقیم اشاره شده، موارد متعددی از ویژگی های پدیده های طبیعی نیز در آیات علمی غیر صریح بیان شده است. از جمله این آیات می توان به آیات قصص، آیات قسم، آیات مثل و تشبیه، آیات مربوط به وقایع آستانه قیامت، آیات توصیفگر پدیده های فرامادی و آیات الاحکام اشاره کرد. اما برای هر گونه برداشت و استنباط علمی صحیح و مستدل از آیات علمی صریح و غیر صریح قرآن، علاوه بر مبانی عام تفسیری، توجه به مبانی ویژه ای برگرفته از قرآن و اصول عقلایی محاوره ضروری است. این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین مبانی اثرگذار در استنباط از آیات علمی عبارت اند از: عدم راهیابی باطل به قرآن و به عبارتی به حق بودن و واقع نمایی آیات قرآن، قرینه متصل غیر لفظی بودن علم قطعی برای کلام الهی، حکمت آمیز بودن قول و فعل الهی و در نهایت ضرورت وجود اسباب در اداره و انجام امور توسط خداوند.
ارزیابی نظریه روان کاوی فروید از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه روان کاوی فروید، یکی از نظریات مهم در قرن نوزدهم بوده که تأثیر شگرفی در تربیت داشته است. این نظریه از منظر روش، بر روش تجربه گرایی در غرب تکیه دارد و از منظر ماهوی، با مکتب مادی گرای اومانیسم هم سان است. نظریه پیش گفته دو رکن اساسی دارد؛ یکی ساختهای سه گانه ذهنی و دیگری حالات سه گانه روانی. به باور فروید، از میان ساخت های سه گانه ذهنی، نهاد برترین و بنیادی ترین ساخت است و منبع انرژی های غریزی جنسی به شمار می آید. وی ناخودآگاه را عامل اساسی در تربیت معرفی می کند. نظریه فروید از منظر معارف دینی به ویژه نهج البلاغه، در هر دو رکن پیش گفته، مخدوش است: نخست، روش تجربه گرایی انحصارگرا، روشی درست در شناخت انسان نیست. دوم، اومانیسم مکتبی انحرافی در شناخت انسان است که به ابعاد مترقی انسان توجهی ندارد. سوم، انسان دارای ساختهای سه گانه ذهنی نیست و صرفاً یک ساخت ذهنی دارد و چهارم، برخلاف نظر فروید، ضمیر ناخودآگاه بیشترین تأثیر را در رفتارهای انسان ندارد.
«حق انتقاد» از منظر قرآن و سنّت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«انتقاد» به عنوان یکی از مهم ترین مظاهر آزادی بیان، محک مناسبی برای سنجش مردمی بودن نظام های سیاسی است. در نظام اسلامی که در دو مرحله حدوث و بقا، نیازمند رضایت عمومی می باشد، «نقد حاکمان» یا «نقد رفتار حاکمان»، حق شهروندان یا به نوعی تکلیف آنان به شمار می آید. این حق و تکلیف که مستفاد از آموزه های دینی است، به وسیله افراد به صورت مستقل یا در قالب تشکل های مدنی و احزاب سیاسی یا در ساختار نهادهای سیاسی قابل اعمال می باشد و نظام اسلامی، به تأمین و تضمین به کارگیری این حق از سوی شهروندان موظف است. نوشتار حاضر ضمن بررسی مفهوم انتقاد و تفاوت های آن با مفاهیمی چون عیب جویی، آزادی بیان و مخالفت، با بهره گیری از آیات قرآن کریم و سخن و سیره پیشوایان معصوم، به تبیین جایگاه و مبانی این حق پرداخته است و این فرضیه را مطرح می کند که منتقد در نظام سیاسی اسلام، از مصونیت برخوردار است و حتی در فرض تجاوز از مرزهای انتقاد، حاکمیت باید به نفع حق عمومی، از حق خویش بگذرد