نقش دین در شکلگیرى و شکوفایى تمدن بشرى از دیدگاه بسیارى از مورخان و جامعهشناسان ادیان قابل انکار نیست . پیامبران الهى پیامآوران خوشبختى دنیوى مردم در کنار سعادت اخروى آنها بودهاند .
در نگاه قرآن در سرلوحه تعلیمات انبیا، علاوه بر ایمان به غیب و عبودیت پروردگار، دعوت بشر به عدالت، مبارزه با هرگونه ظلم و تبعیض و استبداد و اختناق و اسارتهاى اجتماعى و سیاسى، برقرارى امنیت و حاکمیت عدل و حق، تعلیم و تربیت، خودسازى، آزادى فکرى و روحى از خرافات و عقاید باطل، روشنبینى، واقعنگرى و فرجامبینى و نیز احساس مسؤولیت در برابر بیچارگان و مستضعفان، نیز مشاهده مىشود .
نمونه روشن نقش دین در تمدن بشرى نقش اسلام در سرزمین حجاز است . اسلام توانست در اندک زمانى در سرزمین سوخته و برهوت و جامعه جاهلى آن منطقه که نشانى از تمدن و فرهنگ و اخلاق در خود نداشت، مظاهر تمدن را در حد بالایى در معرض دید جهانیان بگذارد . یکى از مؤلفههاى اصلى تمدن بشرى، «امنیت» است . جامعهاى که از این نعمتبزرگ برخوردار نباشد، به یقین نمىتوان آن را جامعه متمدن نامید . آنچه که در این تحقیق مورد بررسى قرار گرفته است، نقش دین در همین مؤلفه اساسى تمدن بشر «امنیت» است . در این تحقیق اهمیت امنیت از دیدگاه اسلام و نیز ساز و کارهایى که اسلام براى عینیتبخشیدن به آن منظور کرده است، مورد بررسى واقع شده است .
آنچه پیش رو دارید ادامه بحثى است که در شماره نهم و یازدهم مجله مطرح شده است . قسمت اول این مقاله، در صدد نقد و بررسى مقاله دکتر سروش تحت عنوان «اسلام ، وحى و نبوت» (2) بود که نویسنده یک تئورى تحت عنوان «تئورى انطباق وحى و شریعتبا محیط» را ارائه نمود و مدعى شده است که آموزهها و احکام اسلام تنها متناسب با محیط و جامعه صدر اسلام است و عصرى و موقتى بودن آنها از لوازم مهم این تئورى است . در شماره نهم، هم تئورى وهم لوازم آن مورد نقد قرار گرفت و در شماره یازدهم نیز این نظریه ایشان که تنها احکام غیر عبادى موقتى است مورد نقد واقع شد . و مقاله حاضر نیز به نقد دو مطلب دیگر که در مقاله دکتر سروش مطرح گردید، مىپردازد . مطلب اول این که ایشان از طرفى مىگوید وحى تابع پیامبر علیه السلام بوده است و یا این که وحى فرآورده شخص پیامبر است و یا پیامبر شارع احکام اسلام بوده است و از طرف دیگر به صراحت مىگوید که پیامبر مثل همه انسانهاى دیگر در طول رسالتخویش در حال دگرگونى و تحول و تکامل بود . مطلب دوم بحثبسط تجربه نبوى مىباشد که وى معتقد است تجربه پیامبرانه همیشه ادامه خواهد داشت و در هیچ زمانى منقطع نخواهد شد . نویسنده هر دو مطلب را مورد نقد و بررسى قرار مىدهد .