فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۵٬۷۲۹ مورد.
جایگاه فلسفه دین در سنّت فلسفة اسلامی به روایت ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
این مقاله سعی میکند نشان دهد که در سنّت فلسفة اسلامی، مجموعة نسبتاً کامل و منسجمی از مباحث «فلسفة دین»، به طور یکجا در نظام فلسفة سینائی بیان شده است. برای این کار، به معرفی مقالة دهم از کتاب «الهیات شفا» ابنسینا خواهیم پرداخت که معمولاً چندان به آن پرداخته نمیشود. این مقاله، آخرین بخش کتاب «الهیات شفا» و مشتمل بر 5 فصل است که تقریباً در بر دارندة مهمترین عناوینی است که به طور پیشینی باید در موضوع فلسفة دین مطرح شوند. در یک فلسفة عقلی وابسته به سنّت کلاسیک ـ مانند فلسفة ابنسینا که موضوع فلسفه را موجود از آن جهت که موجود است میداند و مسائل فلسفه را عوارض ذاتی این موضوع معرفی میکند ـ اولین پرسش این است که هر مسئلة فلسفی جدید باید از عوارض ذاتی موجود مطلق یا موجود چونان موجود باشد. به این ترتیب، باید برای فلسفة دین و هر فلسفة مضاف دیگری، جایگاهی منطقی در نظام وجود مطلق پیدا کرد. در این مقاله، این موضوع و همچنین سایر مباحثی که در فلسفة دین ابنسینا آمده است ـ از جمله بحث عدالت به عنوان معیار نیازمندی به دین ـ تبیین گردیده و به ارزیابی انتقادی آن پرداخته شده است. مهمترین خصوصیت فلسفة دین ابنسینا، عقلانیّت دین و هماهنگی کامل آن با اصول پیشینی عقل نظری است که در عین حال، روح نظریة انسان کامل عرفانی نیز در آن یافت میشود. در مجموع میتوان گفت که طرح مباحث فلسفة دین نزد ابنسینا، نشان دهندة ویژگیهای یک فلسفة دین شیعی است.
متافیزیک ارسطو و ابن سینا در تقابل با دیدگاه مثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
بازخوانی نقادانة دیدگاه ارسطو دربارة ساختار هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو ساختاری را که برای عالم وجود معرفی می کند بر پایة مفاهیم اوسیا، مادة نخستین، صورت، قوه، فعل و کمال استوار است. به رغم کوشش هایی که او در معرفی اوسیا، به عنوان مسألة کانونی فلسفة اولی، به عمل آورد؛ این مفهوم در معرض ایراد و اشکال است؛ ارسطو گاهی صورت، و گاهی نیز تک فرد مرکب از ماده، صورت و اعراض را اوسیا خوانده و با این وجود، ماده را سبب و موجب فردیت موجودات طبیعی می داند. هر یک از این سه باور ارسطو در معرض اشکال است. اما وی در امتداد تبیین تکوّن طبیعت و دگرگونی های آن به اوسیای غیر متحرک نخستین رهنمون می گردد و آن را فعلیت یا کمال محض معرفی می کند. در این موضع نیز سخنان وی دستخوش نقصان است. این مقال برخی اشکالات در این زمینه را نشان می دهد و در پایان به برخی عوامل نقصان آرای ارسطو اشاره می کند.
شاخصه هاى کلان مکتب فلسفى با تأکید بر مکتب مشّاء و اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه فلسفه اسلامى با سه مکتب معروف فلسفى یعنى مشاء، اشراق و متعالیه روبه روییم. نگاه درونى به مسائل گوناگون مطرح در این مکاتب و تحلیل و بررسى آنها، بخش عمده کتب و مقالات را به خود اختصاص داده است؛ ولى نگاه بیرونى و کل نگرانه به این مکاتب و بررسى شاخصه ها و مؤلفه هاى تشکیل یک مکتب فلسفى و فرایند تحقق آن در گذر زمان نیز بسیار مهم است. بدین سان پرسش اصلى این است که مختصات یک مکتب فلسفى که موجب تمایز آن از مکاتب دیگر مى شود چیست؟ و به راستى چرا در فلسفه اسلامى، تنها با سه مکتب مواجهیم؟ در مقاله پیش رو، کوشیده ایم ضمن تبیین و تحلیل این شاخصه ها، آنها را بر دو نظام مشائى و اشراقى تطبیق کنیم. مدعا این است که مکتب مشاء و اشراق داراى نقطه آغاز، روش خاص فلسفى، ابزارهاى لازم براى وصول به مقصود و دستگاه سازوار هستى شناختى هستند که با دقت در مجموعه تعالیم آنها هم مى توان این عناصر را یافت و هم مى توان تحلیل کرد که چرا به آنها مکتب فلسفى گفته مى شود و وجه تمایز آنها از یکدیگر چیست. نتیجه اى که از این تحلیل به دست مى آید دو مطلب است، اولاً، مبانى کلان لازم براى تأسیس یک مکتب فلسفى تبیین مى شود؛ ثانیا، روشن مى شود که صرف اتحاد روش فلسفى دو حکیم و یا اتفاق آنها در یک یا چند مسئله به معناى یکى بودن نظام فلسفى ایشان نیست؛ به گونه اى که حتى وجود یک مشخصه جدید، هویت ساز مکتب جدیدى کاملاً متمایز از مکاتب پیشین مى شود.
بررسی پاسخ حکمت متعالیه به شبهه «ارتباط علم پیشین الهی و اختیار انسان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه های دینی از آغاز تاکنون با چالش ها و شبهات گوناگون مواجه بوده است. برخی از این شبهات طبیعی و معلول جولان فکری آدمیان بوده و برخی معلول عناد مخالفان و غرض ورزان می باشد. از جمله شبهات در عقاید دینی، مسئله «ارتباط علم پیشین الهی با اختیار انسان» است که از دیرباز ذهن متفکران را به خود مشغول کرده است؛ یعنی یکی از پرسش های جدی این است که آیا علم آغازین خداوند به افعال آدمی موجب سلب اختیار او می گردد؟
در این مقاله از روش تحلیلی توصیفی به بررسی پاسخ شبهه از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته ایم که معتقدند علم ازلی خداوند به افعال انسان با وصف اختیار تعلق می گیرد؛ یعنی متعلق علم ازلی الهی افعال اختیاری انسان است و در آخر، نتیجه گرفته شده که علم پیشین الهی هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد و سبب جبری شدن افعال آدمی نمی گردد.
انعکاس فلسفه فلوطین درحکمت صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلوطین از حکمای یونان باستان است و کتابش اثولوجیا تأثیرات فراوانی بر فلسفهٔ اسلامی نهاده است. در بین حکمای مسلمان، صدرالمتألهین بیشترین استفاده را از آراء و نظریات او کرده است؛ به طوری که بسیاری از نظریاتِ خاصِ حکمت متعالیه، ریشه در آرای فلوطین دارد. برخی از آرای فلوطین عبارتند از: اعتقاد به ذومراتب بودن هستی، قاعدهٔ بسیط الحقیقه کل الاشیاء، قاعدهٔ الواحد، اعتقاد به ذومراتب بودن نفس و حضور مراتب وجودی در نفس آدمی، اعتقاد به حضور تمام موجودات عالم ماده در عوالم برین و... . اما دو فلسفهٔ فلوطینی وصدرایی دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی است؟ نوشتار پیش رو درصدد است ضمن معرفی آراء و نظریات اساسی فلسفهٔ فلوطین و صدرالمتألهین، موارد مشابهت و افتراقِ این دو فلسفه را نشان دهد. ازجمله نتایج این تطبیق و مقایسه، کشف و درک میزان تأثیرپذیری حکمت متعالیه از فلسفهٔ فلوطین است.
دیدگاه عرفانی امام محمّد غزّالی و جلال الدّین مولوی در باب رؤیت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش پژوهشی مقاله از نوع تحلیل محتواست. هدف مقاله مقایسه و بیان تمایز و تشابه دیدگاه غزالی و مولوی دربارهی امکان رؤیت خداوند است. هر دو در مسلک کلامی، اشعری، و معتقد به رؤیت خداوند هستند، امّا آنان درباره ی کیفیت، محل و ابزار رؤیت خداوند نگرش و تفسیر عرفانی هم دارند. دیدگاه کلامی غزّالی غالب بر دیدگاه عرفانی او، امّا دیدگاه عرفانی مولوی غالب بر دیدگاه کلامی اوست. غزّالی بعد از بحثهای فراوان کلامی و عرفانی، سرانجام همانند اشاعره، خداوند را نه در دنیا، بلکه در آخرت و فقط برای مؤمنان باچشم سَر قابل رؤیت میداند، امّا مولوی مقلد صرف کلام اشاعره نیست. او خداوند را در دنیا و آخرت با چشم دل قابل مشاهده، و چشم سَر را همیشه از دیدن خداوند ناتوان میداند. او چشم سَر را از حواس مشترک میان انسان و حیوان میداند که دیدن با آن، فضیلتی برای انسان به بار نمیآورد، امّا انسان حواس باطنی نیز دارد که مایهی کرامت انسانی است و رؤیت نیز با همان حواس باطنی ممکن خواهد بود.
روش اشراقی شاخصه اساسی حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان مکاتب موجود فلسفی، مکتب اشراق با بهره گرفتن از «روش اشراقی» از سایر نظام های فلسفی متمایز می شود. پژوهش حاضر با هدف تبیین نظام اشراقی از طریق بررسی اجمالی مبانی و عناصر فلسفی تأثیرگذار در این مکتب، به نگارش درآمده است. مقاله پیش رو ضمن بهره گیری از آثار و آراء شیخ اشراق، از میراث مکتوب بزرگان حکمت و دیگر اندیشمندان این عرصه نیز مدد گرفته است.
اما آنچه به عنوان ثمره نهایی این بحث می تواند مورد توجه قرار گیرد آن است که شیخ اشراق هرچند روش استدلالی را در کنار روش اشراقی به منظور وصول به حقیقت، شرط ضروری و لازم معرفی می کند، اما اکتفا به روش برهانی محض را در دست یابی به مقصود حقیقی (کشف واقع) ناکافی دانسته و روش کارآمدتر را طریقی می داند که ضمن بهره گیری از آراء مشائین، پایه ها و مبانی خود را بر اساس آموزه های شریعت حقه و نیز منابعی همچون آراء حکمای باستان مبتنی ساخته باشد، به گونه ای که مؤید وفاق و هماهنگی عقل و اشراق گردد. در این مقاله از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
علم حضوری نفس از دیدگاه شیخ اشراق و محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که نفس، در کلام شیخ اشراق، واجد دو جه علوی و سفلی ست، ضرورتاً، واجد دوگونه فعل است: فعلی که با عنوان «تدبیر جسم» شناخته می شود و فعلی که متضمن معرفت و سیر و سلوک عرفانی است؛ اما از آن حیث که نفس، به عالم نور تعلق دارد و از جنس نور است، بنا به تعریف نور، نخست «آشکار بر خود» است و دوم «آشکار کننده ی غیر خود». بنابراین، شیخ اشراق، در اثبات تجرد نفس، نخست از «ادراک مستمر نفس» یا «خودآگاهی نفس» سخن می گوید و سپس، از دیگر اقسام علم حضوری بحث می کند. تقدم این سنخ از علم حضوری بر دیگر انواع آن نشانگر ضرورت آن برای دیگر اقسام معرفت است. به طوری که شناخت نفس از مفارقات علوم و امورات جسمانی سفلی، حاصل شدت و ضعف در همین سنخ ضروری و متقدم علم حضوری است.
واکاوی بسترهای شکل گیری شخصیت علمی و دینی علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علّامه طباطبائی یکی از مشاهیر و متفکران بزرگی است که با غور در دین مبین اسلام، طرق متفاوتی را در نحوه فهم دین به جهانیان عرضه داشت. مقاله حاضر با سیری در گذشته این مرد الهی و آثار برجای مانده از او و شاگردانش، بسترها و زمینه هایی که این عالم ربانی را به سمت شکل گیری معرفتی عمیق در دین سوق دادند را احصاء نموده، به بررسی آنها می پردازد. در این میان، ویژگی های شخصیتی و نوع تربیت ایشان که نمونه بارز تربیت اسلامی است، نقش مهمی را در این حرکت دارند.
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، عوامل متعددی در شکل گیری شخصیت علمی و دینی علّامه مؤثر دانسته شده است که در این میان تأثیرات خانواده، استادان و همراهان وی از برجستگی افزون تری برخوردارند، هرچند که امدادهای غیبی در حیات ایشان نیز جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است. شرایط فرهنگی و معرفتی دوران حیات او نیز از جمله عوامل دیگری است که به حرکت ایشان در معرفت دینی جهتی خاص دادند.
پژوهشى درباره عقل نظرى از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
عقل نظرى مهم ترین قوه نفس ناطقه است که اصلى ترین کارکردش از نظر فلاسفه، ادراک کلیات است. این کلیات دربردارنده صور و معانى، تصورات و تصدیقات، قضایاى صادق و کاذب، و نظرى و عملى، واجبات، ممکنات و ممتنعات، ظنیات، یقینیات و... است. عقل نظرى بدون نیاز به بدن و قواى بدنى، آن کلیات را به گونه اى ویژه و با علم حضورى از مبادى عالیه دریافت مى کند و نقشش در این دریافت، تنها انفعال و تأثر است؛ اما اینکه مبادى عقل نظرى چیست و مراتب آن کدام اند و آیا همه افراد مى توانند به همه مراتب آن نایل شوند و نیز عقل نظرى چه نقشى در تولید علم و اخلاق دارد و آیا مى تواند در حصول سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت نقشى داشته باشد و موانع این نقش کدام اند، پرسش هایى اند که پاسخشان از نظر ابن سینا و ملّاصدرا در این مقاله کانون بررسى و تحقیق قرار مى گیرد.
جبر و اختیار در اندیشة صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله جبر و اختیار از قرن اول در بین متفکران اسلامی مطرح، و مورد تأکید قرآن کریم و روایات بوده و در طول تاریخ، دیدگاه های مختلفی در تفسیر آن ارائه شده است. متکلّمان اشعری با انگیزة حفظ توحید افعالی، به دیدگاه جبر گرویدند؛ اما از عدل الهی غفلت کرده، و آن را فدای توحید افعالی نمودند. متکلمان معتزلی در کشمکش توحید افعالی و عدل الهی جانب عدل را گرفتند و با طرح دیدگاه تفویض، توحید افعالی را زیر سؤال بردند. مکتب اهل بیت(ع) با طرح دیدگاه «امر بین الامرین»، با حفظ هر دو اصل توحید افعالی و عدل الهی به تبیین اختیار انسان در پرتو فاعلیت الهی پرداخت. این دیدگاه، از نقایص دو دیدگاه قبلی مبرّاست. ظرافت «امر بین الامرین» باعث شده است تفاسیر متعددی برای تبیین آن از سوی متکلمان، فیلسوفان و عارفان ارائه شود. این نوشتار با روش تحلیل عقلی به بررسی این مسئله پرداخته است و ضمن نقد جبر فلسفی و ارائة پاسخ به مسئلة تسلسل اراده ها، به تبیین تفسیر امر بین الامرین می پردازد.
کمال انسان از دیدگاه ملّاصدرا و بررسی میزان هماهنگی آن با آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین اصل در حوزه معرفت و شناخت، تبیین کمال انسان است. حکمت وجودی در انسان، ژرف تر از حکمت خلقت در سایر موجودات است؛ چراکه انسان وجود جامع و فراگیری است نسبت به آنچه در عالم ملک و ملکوت می گذرد. انسان عصاره لوح محفوظ و صراط مستقیم بین بهشت و دوزخ است. بعد ملکوتی انسان سرّی است از اسرار الهی و ظهوری است از خلافت الهی که به حکم مظهریت «الظاهر و الباطن»، می تواند در عالم ملک و ملکوت، تصرف نماید.
این نوشتار در پی آن است که کمال انسان را از منظر ملّاصدرا بررسی نموده، میزان هماهنگی دیدگاه ایشان را با قرآن کریم ارزیابی کند. با بررسی اجمالی دامنه کمال انسان، انگیزش بیشتری پیدا کرده، در کمال و سعادت خویش، گام های استوارتری خواهیم برداشت.
بررسی مفهوم فلسفة اسلامی در آثار شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهة اخیر اندیشمندان و متفکران به فلسفة اسلامی به عنوان موضوع و مسئله ای مهم توجه نشان داده اند. این پرسش مهم در این زمینه مطرح است که تعبیر فلسفة اسلامی به چه معناست. پس از روشن شدن این معنا و نیز تفسیر ویژگی «اسلامی» در این فلسفه، باید تفاوت های این فلسفه را با آنچه فلسفة غرب می خوانیم نشان دهیم، یعنی بگوییم که چه تفاوت هایی به ما اجازه می دهند از چنین تعبیری استفاده کنیم. در این مقاله کوشش شده تا پاسخ این پرسش ها را با توجه به آثار شهید مطهری (و به تعبیری از دیدگاه ایشان) بررسی کنیم. از نظر شهید مطهری فلسفة اسلامی و فلسفة غرب تفاوت های زیادی دارند که این تفاوت ها را در سه بخش پرسش ها، پاسخ ها و زیست- محیط می توان دسته بندی کرد. با این بیان که در فلسفة اسلامی شاهد پرسش های جدید و پاسخ های جدید به پرسش های قدیمی هستیم و اینها تا حد زیادی به سبب زیست- محیط خاصی است که فلسفة اسلامی در آن پرورش یافته است. در این زیست- محیط عناصر فرهنگی خاصی از جمله قرآن، روایات، کلام اسلامی حضور دارند که افق های ویژه ای را در برابر دیدگان فیلسوفان مسلمان گشوده اند.