فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۶۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم درباره علم غیب این است که: علم ائمه (ع) به جهان غیب مطلق و نامحدود است یا محدود؟ نکته مهم این است که در آیات و روایات، تعبیرات به ظاهر متفاوتی دیده می شود. در این بحث، علم غیب را طبق دلالت آیات و روایات و از منظر کلامی طباطبایی و شاگردان وی بیان می کنیم. غیب دارای مراتب و مراحلی است؛ مثل غیب از حواس مانند گذشته و آینده، علم کتاب، علم لدنی، علم به لوح محو و اثبات، لوح محفوظ، علوم خاص به خدا مثل زمان قیامت، و علم ذات به ذات. ادله علم غیب نیز بر دو قسم است: ادله عقلی و فلسفی که مبتنی بر قدرت و کمال نفس در اتصال به مبدأ عالی است؛ ادله نقلی که برخی علم به غیب را به طور کلی از غیرخدا نفی کرده اند و برخی علم را با شرایطی برای انبیا و اولیا ثابت می کنند. در جمع بین این دو دسته راهکارهایی عرضه شده است، از جمله: تقسیم علم به استقلالی و تبعی، لوح محفوظ و محو و اثبات، تفکیک بین معانی غیب و مانند آن.
مراتب کمال انسان: بررسى، تحلیل و نقد دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش بررسی، تحلیل و نقد دیدگاه فخر رازی درباره مراتب کمال انسان، به روش توصیفی- تحلیلی است. وی کمال را به تقویت دو قوه عقل نظری و عملی تعریف می کند و در برخی آثارش از کمال به عنوان معادل سعادت بهره می گیرد. او در آثار مختلفش مراتب متعددی برای کمال ترسیم کرده است. دیدگاه های مختلف او درباره کمال را می توان در ابتدا بر دو قسم دانست: مراتب کمال انسان در دنیا و مراتب کمال در آخرت؛ و مراتب کمال انسان در دنیا را می توان از سه منظر فلسفی، اخلاقی و عرفانی دسته بندی کرد. هر کدام از این اقسام نیز با تقریرهای مختلفی بیان می شوند.
معرفت خداوند در اندیشه شیخ مفید و علامه طباطبائی با توجه به دیدگاه های معرفت شناسی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوت هایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایه رابط بودن آن تعیین
می شود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز به شمار می رود. در مکتب صدرایی، وجود رابط به این معنا جایگاه متفاوتی با وجود رابط در قضایا دارد. اما در اندیشه کانت، به رابط بودن وجود در قضیه حملیه حصر توجه شده است. وی به قصد نقادی برهان وجودی آنسلم، بر این باور است که وجود در قضیه، هیچ افزایشی در مفهوم موضوع ایجاد
نمی کند؛ بلکه تنها نقش رابط را دارد. ملاک محمولیت در قضیه، فزون بخشی است که در وجود رابط دیده نمی شود. این وجود رابط که به کلام صدرالمتألهین شباهت دارد، غیر از آن چیزی است که ملاک مجعولیت در حکمت متعالیه تحقیق شده است. ملاصدرا به نوع دیگری از وجود رابط پرده بر می دارد که از تحلیل اصل علیت به دست آورده است و بر اساس آن تمام ممکن ها را عین ربط به ذات حق می داند. ایشان در حوزه قضایا، علاوه بر قضیه مرکبه، هلیه بسیطه را نیز می پذیرد که محمول آن وجود است. کانت این دسته از قضایا را بی معنا می داند و گزاره «خدا وجود دارد» را ترکیبی و تحلیلی نمی شناسد، اما ملاصدرا آن را مفاد ثبوت الشیء قرار می دهد به گونه ای که اگر افزایشی در موضوع ایجاد نمی کند، به دلیل ماهیت نداشتن ذات حق و اصیل بودن وجود است.
نقش تربیتی انبیا (ع) در سیر معرفتی انسان ها از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دید غزالی، انبیا (ع) تأثیری بنیادین در رساندن سایر انسان ها به عالی ترین مرتبه معرفتی دارند. این تأثیر، علاوه بر این که در حوزه تعلیم حقایق به انجام می رسد، تأثیری تربیتی است که با ایجاد تغییر در ساحت های عاطفی ارادی انسان ها ساحت معرفت را به مرتبه یقین و به سطح مکاشفه می رساند. نقش تربیتی انبیا هدایتگری «سفری» است که انسان در نفس خود به سوی حقیقت در پیش می گیرد تا «قابلیت» دریافت حقایق را بیابد. رسیدن به این قابلیت مستلزم «تسویه» و «اعتدال» و «انسجامی نفسانی» است، تا وی «یکسره» به حقیقت توجه یابد. انسان ها در مواجهه با نبی قالب زبانی مکاشفه او را دریافت می کنند. تبعیت از دستورات شرع و پیروی از حرکات و سکنات و اقوال و افعال انبیا انسان ها را در سفری معرفتی همراهی می کند که غایت آن ظهور عالی ترین مرتبه معرفتی در ایشان است. در این مرتبه است که طالبان معرفت می توانند به «فهم» و «تأویل» باطن حقایق شرع و معرفت به واقعیت های روحانی دست یابند، که شامل موجودات روحانی و ربط و نسبت های میان موجودات و معنای وجود آنها می شود.
بازشناسی شخصیت اخباری محمد امین استرآبادی با بررسی دیدگاه علم الهی او(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
میزان اثرگذاری عالمان دین از بررسی دیدگاه های آنان امکان پذیر است. محمدامین استرآبادی، که به عنوان مؤسس یا مروج مکتب اخباری شناخته می شود، از این مقوله جدا نیست. بررسی آثار و اندیشه های مکتب اخباری، به خصوص بنیانگذار آن، از دیرباز مورد توجه جدی پژوهشگران بوده است. با اینکه اغلب کتب باقی مانده از استرآبادی از نظر حجم به حوزه های فلسفه و کلام مربوط می شود، نه بررسی کامل موضوعات فلسفی و کلامی و نه ایجاد یک روش منسجم اعتقادی، هیچ یک، جزو اولویت های او نیستند. اگرچه شاید در نگاه اول او هیچ علاقه ای برای ارائة دیدگاه های کلامی نداشته باشد، با بررسی مسئلة علم الهی از دیدگاه او متوجه خواهیم شد که تعمیق و بررسی همة جوانب این موضوع مهم مورد اهتمام این عالم اخباری نیز بوده است. در این موضوع، استرآبادی در چهار اثر مهمش: المباحث الثلاثة، الفوائد الاعتقادیة، الفوائد المکیة و دانشنامة شاهی، علاوه بر بحث پیرامون کیفیت علم الهی و اشاره به دیدگاه های اندیشوران مسلمان، به مباحث دیگری همچون امکان علم الهی، ذاتی یا فعلی بودن علم الهی، کیفیت علم الهی و تأخیر یا عدم تأخیر آن می پردازد.
رابطه مشیت الهی در هدایت و اضلال با مسئله اختیار انسان: (مقایسه نظر محمدحسین طباطبایی و محمدباقر بهبودی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه در پی بررسی رابطه مشیت خدا در امر هدایت یا اضلال انسان با مشیت انسان است و هدف از نوشتار حاضر یافتن پاسخی مناسب و نوین برای دعوای دیرینه جبر و اختیار انسان است. این نوشتار به شیوه توصیفی و مقایسه ای صرفا با نگرشی قرآنی به این مسئله می پردازد. محور بحث نوشتار پیش رو یافتن تعریفی مناسب برای مشیت خدا و در کنار آن بیان نوع ارتباط مشیت انسان با خواست خدا است. هم چنین، نگارنده به دنبال یافتن مفهوم اذن خدا در مشیت او و نقش مشیت خدا در القای ایمان یا شرک به انسان ها- به عنوان اهم مصادیق هدایت و اضلال- است. نگارنده محدودیت این مطالعه را از دو جهت در نظر دارد: یکی مشیت الهی در امر هدایت و اضلال، و دیگری بیان آن از منظر دو دانشمند معاصر: محمدحسین طباطبایی و محمدباقر بهبودی. از اهم یافته های این پژوهش تصور حیطه اختیار بشر بر اساس تعریف مشیت خدا است، به این صورت که اگر مشیت را عبارت از نوامیس و فرمول های طبیعت بدانیم- آن گونه که بهبودی گفته است-، زمانی مشیت خدا به منصه ظهور می رسد که با قوانین طبیعت همراه و همگام شود. در هر حال، چه اراده آدمی همگام با قوانین طبیعت باشد و هدایت یابد و چه راه اضلال در پیش گیرد، انسان در چهارچوب قوانین طبیعت آزاد است که آن را کشف کند و، مطابق با خواست آفریننده، به کار بندد یا از آن رویگردان شود. اما اگر مشیت را، بنا به تعریف طباطبایی، به دو صورت تکوینی و تشریعی در نظر گیریم، هدایت و اضلال الهی در بخش هدایت و مشیت تشریعی بر اساس حکمت خدا قرار می گیرد و انسان، از روی اختیار، یا خواست خود را با خواست خدا یکی می کند یا برعکس، اما در حیطه مشیت تکوینی، انسان مجبور به پیروی از قواعد و نظام سبب و مسببی است که امور شرعی چون هدایت و اضلال را شامل نمی شود.
نظریه احوال از کلام تا فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه حال نخستین بار به صورت رسمی توسط متکلم معتزلی، ابو هاشم جبایی مطرح شده است. این بحث که ناظر به مسئله صفات باری تعالی بوده، در مواجهه با محذور شرک ارائه گردیده. اما بسیاری از متکلمان و فیلسوفان، این نظریه را مردود شمرده اند. ظاهر کلام فیلسوفان نشان گر آن است که آنها بین نظریه حال و نظریه ثابت نوعی ترادف دیده اند و لذا نقد نظریه حال در سیاق استغراب از نظریه ثابت و تهاجم به مؤلفینش دیده می شود. تکیه اصلی ناقدان این دو نظریه بر معقول نبودن واسطه میان وجود و عدم است و آنان با این رویکرد هستی شناسانه، نظرات کلامی را با تمرکز بر مسئله علم الهی به معدومات به چالش کشیدند.
واقعیت این است که نظریه حال فارغ از کیفیت علم الهی، ناظر به نحوه اتصاف خداوند به مطلق صفات بوده است و شبیه آن پیش از مطرح شدن در حوزه معتزلی، در اندیشه شیعی توسط هشام بن حکم مطرح گشته است. اینکه رابطه ذات و صفات از وجهه نظر متکلمین مورد نظر چه سنخیتی با سخن فلاسفه در این زمینه داشته است مجال را برای پیگیری رابطه پنهانی نظرات آنان با ایده های عرفانی که صفوف عرفا را از فلاسفه جدا کرده باز می کند.
اهمیت مبحث صفات خدا از یک طرف و ویژگی تشیع در ارائه مباحث ظریف اعتقادی و وجود سابقه ای از این دست نظریه در آن از سوی دیگر، بازخوانی تاریخی این نظریه و بازشماری کارکردهای آن را لازم می گرداند.
کارآمدی راه حل های فیلسوفان و متکلمان مسلمان در پاسخگویی به مسأله عملی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
مسأله شر که به عنوان مسأله ای علیه وجود خداوند ادیان مطرح بوده است، هم از بعد نظری قابل طرح است هم از بعد عملی. در مسأله عملی شر، بعد عملی و کاربردی شرور درزندگی و تأثیر آنها بر ایمان انسانها مد نظر قرار می گیرد و این سوال پاسخ داده می شود که در مواقع رسیدن شرور، چطور ایمانمان را حفظ کنیم؟
در این مقاله، پس از شرح راه حل های فیلسوفان و متکلمان مسلمان به مسأله شر،کارآمدی راه حل های هریک بررسی شده است. مهم ترین یافته این مقاله این است که با آنکه در ابتدای امر به نظر می رسد تنها راه حل متکلمان پاسخگوی مناسبی برای مسأله عملی شر است، اما با نگاه دقیقتر در می یابیم که راه حل های ارائه شده توسط فیلسوفان اسلامی افزون بر آنکه پاسخگوی مسأله نظری شر است، بدلیل استفاده از روش کشف و شهود برای دستیابی به آنها ، قادر به پاسخگویی به مسأله عملی شر نیز بوده و از کارایی بالایی برخوردارند.
عوالم ممکنه و نظام احسن در اندیشه ی فخر الدّین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه عوالم ممکنه و نظام احسن در اندیشه ی فخر الدّین رازی، از دو قسمت، تشکیل شده است:1- این که یک موجود توانا وجود دارد که علمش، قدرتش و تمام صفات دیگر که دارد، کامل و مطلق است و از تمام صفات نقص، مبرّا است.
2- این موجود واحدی که خدا است، اگر اراده کند جهانی با نظام احسن خلق کند؛ می تواند این فعل را انجام دهد، امّا از آن جایی که، مخلوق ، نمی تواند، مطلق باشد؛ همیشه میان اجزا عالم مخلوق، خلئی وجود دارد که از این طریق، حرکت اجزا، امکان خواهد داشت؛ یا در نهایت این جهان، یا هر جهان دیگر، خلئی وجود دارد، با وجود این خلأ؛ خداوند می تواند به خلق یک جهان با نظام احسن، بسنده کند و می تواند عوالم مختلف در یک اندازه کمال یا اندازه های مختلف در کمال، در آن خلأ بیافریند و به هیچ دلیلی، نمی توان، قدرت خداوند را محدود کرد و گفت: تنها خداوند، یک جهان را آفرید یا می آفریند، بلکه قدرتش و تمام صفاتش کامل و مطلق و همیشگی است و همیشه، دستش برای خلق کردن جهان ها، باز است؛ علاوه بر این، نمی توان به طور قطعی گفت: نظام جهان فعلی ما، بهترین نظام ممکن است.
دوگانگی دیدگاه فخر رازی در مصداق شناسی معصوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخر رازی، متکلم و مفسر شهیر اهل سنت، نویسنده ای پرتألیف و توانا در تحلیل مباحث کلامی است. همین امر یکی از دلایل صعوبت فهم نظر نهایی وی در برخی مسائل است و دیدگاه او در برخی مسائل متزلزل و مبهم به نظر می رسد که از آن جمله می توان به مسئله «مصداق شناسی معصوم» اشاره نمود. رازی همانند بسیاری از متکلمان مسلمان، وجود معصوم را جهت حفظ شریعت از تغییر و تحریف ضروری می داند. وی در کتاب المطالب العالیه در مسئله نبوت، دیدگاه اهل تشیع را در باب عصمت ائمه به صراحت حق می داند که مغایر با دیدگاه او در برخی دیگر از آثارش می باشد. در این پژوهش ضمن تحلیل دوگانگی دیدگاه وی در باب «مصداق شناسی معصوم»، مدعای برخی پژوهشگران در باب آثار و اندیشه های فخر درباره مسئله یادشده نیز نقد شده است. قدر مسلّم آن است که وی اصل وجود «معصوم» را پس از پیامبر اسلام ضروری می داند و مصداق آن را در مواردی «اجماع» و در مواردی «شخص کامل» معرفی کرده، ائمه شیعه ازجمله صاحب الزمان (ع) را از مصادیق شخص کامل و معصوم می شمارد.
دعا از دیدگاه قاضی عبد الجبار همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی عبدالجبار همدانی شرایط دعا را اراده، علم به مقام کسی که از او طلب می کنیم، بیان قید خالی بودن از مفسده، و خاضع و خاشع بودن می داند. در دیدگاه معتزلی وی، فلسفه ی دعا لطف بودن آن است. وجه لطف بودن دعا، این است که خداوند ما را امر به دعا کردن فرموده و خدا امر به کار قبیح نمی کند. دعا تقسیمهایی دارد. دعا در حق غیر و لعنت، دعا برای مؤمن، فاسق و کافر، دعا برای امر حسن یا قبیح و نیز دعا برای اموات از تقسیمهای دعا هستند. از نظر وی دعا برای اموات، از طرف بازماندگان آن ها بی تأثیر است. دعا گاهی واجب است. این وجوب یا از حیث متعلَّق دعاست و یا از حیث شخص داعی. دعا در طلب رزق از خداوند مؤثر است، زیرا عقل و شرع آن را حسن می دانند و طلب حسن، حسن می باشد.
جایگاه معرفت شناختی انبیاء در سیر معرفتی انسانها از دید غزالی: نقش تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در این مقاله به روش تحلیلی، به مسئله نقش معرفت بخشی انبیا (ع) از دید غزالی می پردازد. این نقش که هم شامل نقش تعلیمی و هم تربیتی است، در جنبه تعلیمی، نقشی مستقیم و غیرمستقیم است. نیز این که تعلیمات انبیا هر دو حوزه حقایق ناظر به عالم واقع و معرفت های اخلاقی را شامل می شود. در این نقش علاوه بر این که ایشان به عرضه حقایقِ ورای مرتبه عقل استدلالی می پردازند، ارائه دهنده طریق دست یابی به عالی ترین سطح عقلانی معرفت نیز هستند تا انسان ها با صعود در مراتب معرفتی، خود، بدان معرفت عالیه دست یابند. در این راستا، یگانگی و پیوستگی عمیقی که میان عقل و شرع (تعلیمات نبوی) از دید غزالی وجود دارد نیز مورد توجه قرار می گیرد و روشن می شود که غزالی شروع حرکت عقلی علمی انسان را با دریافت معرفت وحیانی (شرع) به یکدیگر گره می زند و به نظر او اساساً این، تنها سطح نبوی معرفت یا علم مکاشفه است که راهنمای انسان در رسیدن به معرفت یقینی، که استکمال معرفت عقلانی انسان در مرتبه پایین تر است، می شود.
بررسی تجسم اعمال از دیدگاه ملاصدرا و علامه مجلسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی قیامت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
در طول تاریخ، تجسم اعمال مخالفان و موافقانی سرسخت داشته است. ملاصدرا براساس مبانی حکمت متعالیه - از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، تشخص وجود، حرکت جوهری نفس، فاعلیت نفس، تجرد خیال و خلق صور بدون مشارکت ماده – تجسم پذیری کردارها را تبیین نموده است. در مقابل، مرحوم مجلسی به شدت و با تعصب تمام نه تنها قائلان به تجسم اعمال را تکفیر نموده بلکه با ارائه ادله، آن را مستلزم محال می داند.
در این مقاله، به ارزیابی این دو نظر، نقاط مشترک و موارد قوت و ضعف آنها پرداخته می شود. نگارنده نظریه ملاصدرا را پذیرفتنی می یابد و درستی آن را با برهان اثبات می نماید.
گستره عصمت انبیا از دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر فخر رازی، ضروری است که پیامبران بعد از بعثت معصوم باشند. در عین حال، او عصمت قبل از بعثت را برای پیامبران لازم نمی داند. او معتقد است که پیامبران به صورت عمد گناه کبیره انجام نمی دهند، اما صدور گناه کبیره از آنان به صورت سهوی امکان دارد. او گستره عصمت انبیا را در چهار مسئله اعتقاد، تبلیغ و رسالت، احکام و فتاوی، و افعال و سیرت می داند. او با تکیه بر برخی مبانی، مثل جبرانگاری عصمت؛ دلایل عقلی، مثل بداهت عقل؛ و دلایل نقلی، مثل آیه 23 سوره جن، عصمت انبیا را اثبات کرده است. همچنین او به شبهاتی که در این خصوص با توجه به برخی از آیات قرآن مثل آیه 87 سوره انبیا جلوه کرده پاسخ داده است.
بازسازی و تحلیل چهار الگوی خداباوری در اندیشه ی غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالی از جمله اندیشمندانی است که به مساله ی توجیه باور به وجود خدا پرداخته است .وی برای خداباوری چهار الگوی مختلف مطرح می کند که عبارتند از؛ الگوی خداباوری پیامبران، الگوی خدا باوری اولیاء، الگوی خداباوری متکلمان و الگوی خداباوری عوام. او هر یک از این الگوها را مناسب برای گروهی خاص از مردم می داند. غزالی معتقد است در میان چهار الگوی ذکر شده بالاترین درجه ی باور به خدا در الگوی خداباوری پیامبران و اولیاء حاصل می شود است که مبتنی بر شهود عرفانی هستند. این همان چیزی است که ما امروزه آن را تجربه ی دینی می نامیم. لذا می توان نظریه ی او را نوعی قرینه گرایی مبتنی بر تجربه دینی تلقی کرد. لازم به ذکر است که می توان الگوهای چهارگانه ی غزالی را در قالب یک الگوی طولی و تشکیکی بازسازی کرد که در این قالب الگوی خداباوری انبیاء و اولیاء در بالاترین مرتبه و سایر الگوهای خداباوری در درجات دیگر قرار می گیرد.
آثار دینداری با تاکید بر آرای روانشناختی غزالی در احیاعلوم الدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالی از جمله اندیشمندان اسلامی و در پی احیای علوم دین بوده و در احیاء علوم الدین سعی داشته است تا طرحی احیاگونه برای دینداران زمانه خویش ارائه کند. در این پژوهش هدف این بوده است که آثار دینداری، با تکیه بر نظرات و آرای روان شناختی غزالی بیان شود. به همین منظور، تأملات غزالی در چهار ربع عبادات، عادات، مهلکات و منجیات از احیاء علوم الدین ذیل آثار گوناگون معرفتی، معنوی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی طرح شده است. دینداری معرفت اندیشانه درگرو پاسخ به دغدغه های وجودی و تفسیری است. منجیات دین، برای دینداران علاوه بر رفع مهلکات به ایجاد احساسات مثبت عاطفی کمک می کنند. اخلاق جایگاه وسیعی درحوزه دینداری دارد. دینداران در حیاتشان باید همواره بکوشند که فضائل اخلاقی را کسب و از رذائل دوری کنند. در اندیشه غزالی، دین سعادت دنیوی و اخروی دینداران را تأمین می کند.
سعادت عظمی از منظر غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش این است که از منظر غزالی ملاک های اصلی سعادت عظمی چیست؟ روش تحقیق آن توصیفی تحلیلی است. غزالی در مکتوبات مختلف خویش ملاک های متعددی برای وصول به سعادت عظمی و تحقق آن بیان می کند که عبارت اند از: معرفت الهی، تقرب به خدا، لقای الهی، نظر به وجه الهی در آخرت، داشتن بیشترین حب به خدا در آخرت، تفکیک سعادت عظمی از حیث نظری و عملی. او برای تحقق عامل پنجم (داشتن بیشترین حب به خدا در آخرت) دو روش پیشنهاد می کند. روش اول، قطع علاقه به دنیا و اخراج حب غیر خدا در قلب؛ و روش دوم، افزایش معرفت به خدا می باشد. همچنین او بر این باور است که سعادت عظمی از حیث نظری، کشف جلال و عظمت الهی، و از حیث عملی، اتصاف قلب به عقاید و اخلاق محمود است. نگارنده بر این باور است که ملاک های ارائه شده از سوی غزالی مانعةالجمع نیستند، بلکه امکان جمع آن ها وجود دارد.
نقش عقل و وحی در اندیشه کلامی غزالی
حوزه های تخصصی:
عقل و وحی به عنوان دو عنصر در نظام معرفتی انسان، نقش بسزایی را در اندیشه غزالی ایفا می کنند. غزالی شناخت موضوعات و مسائل دینی و کلامی را بوسیله عقل و شرع(وحی) توجیه می کند. برطبق اندیشه کلامی غزالی، برخی از عقاید دینی و شرعی نیازمند تأیید عقلی است. غزالی از متفکران اشعری است که به عنوان یک متکلم، سعی در آشتی بین امور عقلی و نقلی داشته است. نگاه غزالی به عقل در کنار محدودیت هایی که برای آن قائل است، تا حدودی مثبت ارزیابی می شود. اما نگاه او به امور نقلی و وحیانی باعث شده که وی قالب بندی اندیشه خود را بر اساس مبانی دینی یعنی قرآن و روایات شکل دهد. این متفکر دست عقل را در رساندن انسان به سعادت حقیقی کوتاه می داند، و مقام عقل را در مقابل کشف و شهود تنزل می بخشد، از طرفی دیگر احکام عالم ملکوت و آسمان و زمین را مربوط به مرتبه وحی می داند چرا که وحی را نفسی که ذات آن کمال یافته است دریافت می کند و الهام را بخشی از آن به شمار آورد.
حجیّت و اعتبار عقل و شرع(وحی) نزد غزالی با توجه به آرای او در این باره اهمیت خاصی دارد. او بین عقل و وحی رابطه و پیوند عمیقی قائل است. بنابراین عقل و عقلانیت را بهترین پشتیبان شریعت به حساب می آ رود.
تبیین کاربست عقل در فهم نصوص دینی از دیدگاه ابوحامد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش شناسی فهم نصوص دینی از مسائل اساسی روش شناسی مطالعات دینی است؛ به این معنا که برای فهم نصوص دینی از چه ابزراها و رویکردها و رهیافت هایی می توان بهره گرفت. در این میان عقل در فهم متن، از موضوعیت خاصی برخوردار است. درباره نقش عقل در فهم نصوص دینی، همواره بین متفکران اسلامی، اعم از نص گرایان و عقل گرایان اختلاف بوده است. نص گرایان برای عقل در فهم متن مقدس اعتبار چندانی قائل نیستند و دربرابر عقل گرایان، برای آن حجیت و اعتبار قائل اند. آیا غزالی در روش فهم نصوص دینی با مشی عقل گرایی طی مسیر می کند یا با روش نص گرایی؟
به لحاظ روشی بین این دو نگاه تعارض به نظر می رسد. یعنی نمی توان هم به نص گرایی تمایل داشت و هم عقل گرایی را پذیرفت. راه جمع این دو چیست؟ غزالی ازجمله متفکرانی است که بین این دو جمع می کند. در این تحقیق روش تجمیع غزالی را بررسی خواهیم کرد.
گستره عصمت انبیا از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی عصمت و معانی آن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
خواجه طوسی در مرحله عصمت انبیا به اعتبار بُعد نظری، معتقد است که پیامبر در دریافت، حفظ و انتقال وحی کاملاً معصوم است و هیچ گونه خطایی نه سهواً و نه عمداً از او صادر نمی شود اما به اعتبار بُعد عملی، معتقد است که عصمت شامل قبل از بعثت و بعد از بعثت، گناهان کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، نفرت آور و غیرنفرت آور و حتی داوری در منازعات، تشخیص موضوعات احکام دینی، مسائل اجتماعی و تشخیص مصالح و مفاسد امور و مسائل عادی زندگانی هم می شود. او با تأکید بر لطف بودن «عصمت» در حقّ دارنده آن بیان می کند که عصمت این گونه است: عبد معصوم، در عین قدرت بر انجام معصیت، انگیزه ترک دارد و به سمت طاعات ترغیب می شود. ازآنجاکه خواجه حصول وثوق و اعتماد کامل به انبیا را که تأمین کننده غرض از رسالت ایشان است بدون تصور عصمت امکان پذیر نمی داند، «عصمت» را عقلاً و نقلاً به طور مطلق ضروری می شمارد. ایشان به دلایل نقلی نظیر آیات ناظر به عدم نفوذ شیطان نسبت به مخلصان و مطهران، هدایت یافتگی انبیا، و نرسیدن عهد الهی به ظالمان، و دلایل عقلی نظیر لزوم وثوق و اطمینان، لزوم تکلیف به محال، و لزوم مخالفت با پیامبر در صورت عدم عصمت استناد می کند.