فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵٬۵۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو با روش استنباطی و اجتهادی تلاش شده است با تحلیل منظومه فکری علامه جعفری در حوزه فلسفه های مضاف، به ویژه فلسفه علم، به برداشتی از ماهیت فلسفه مضاف از دید وی دست یافته شود. یافته های مقاله را می توان به این صورت خلاصه کرد: الف) برخی از مؤلفه های تشکیل دهنده فلسفه مضاف روئوس ثمانیه علوم است که در آثار پیشینیان وجود دارد؛ ب) بن مایه های فلسفه مضاف در اندیشه حکیمان پیشین وجود دارد؛ ج) فلسفه مضاف دانشی ناظر است که اصول و مبانی ثابت و متافیزیکی علوم را به جهت پایداری علم و با هدف عالی حیات انسانی بیان می کند.
معاد جسمانی از منظر قاضی سعید و آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
معاد جسمانی عنصری از منظر ابن سینا و ملاصدرا، دو طلایه دار حکمت اسلامی، با محذوراتی مواجه است. قاضی سعید قمی شاگرد باواسطه صدرالمتألهین و آقاعلی مدرس زنوزی شارح مکتب صدرا می باشد، با وجود این، هر دو دیدگاهی متفاوت از دیدگاه صدرا در باب معاد جسمانی ارائه داده و قائل به حشر ابدان عنصری شده اند. به باور هر دو حکیم، آخرت در نشئه ای متفاوت از نشئه دنیا تحقق می یابد. همچنین تعلق نفس به بدن با مرگ از بین نمی رود، بلکه توجه نفس به بدن حتی بعد از پوسیده شدن بدن و تفرق اجزا وجود دارد و اجزای بدن بعد از مرگ، حرکت و سیر تکاملی خود را ادامه می دهند و نفس در قیامت به بدنی تعلق می گیرد که از همین ماده اجزای بدن دنیوی تشکیل شده است. بعد از تبیین دو دیدگاه مشخص خواهد شد که تبیین آقاعلی مدرس از قوت علمی و استدلالی بیشتری برخوردار است.
پارادوکسهای سفر در زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیراً مسأله سفر در زمان به صورت جدی در میان فیلسوفان و فیزیکدانان مطرح شده است. بر پایة تعریف دیوید لوئیس، سفر در زمان در صورتی اتفاق می افتد که زمان شخصیِ مربوط به مسافر مفروض با زمان خارجی، یعنی زمانی که در جهان پیرامون وی سپری شده است، متفاوت باشد. پاره ای از فیلسوفان ایدة سفر در زمان را کاملاً بحث انگیز دانسته و با نظر به برخی پارادوکس ها، که ظاهراً از پذیرش امکان چنین سفری زاده می شوند، آن را ممتنع دانسته اند. در مقابل برخی کوشیده اند پارادوکس های مذکور را حل کرده، با امتناع سفر در زمان مخالفت ورزند. در این جستار بخشی از مهمترین پارادوکس های سفر در زمان از جمله پارادوکس های «سفر بدون مقصد»، «تغایر زمان»، «علیت قهقرایی»، «تغییر گذشته»، «جبرگرایی»، و «پدربزرگ» بررسی می شود. در پایان نیز پارادوکس جدیدی به عنوان «پارادوکس اینهمانی» معرفی می شود. نتیجه نهایی این است که هر چند تلاش های خوبی در جهت حل این پارادوکس ها صورت گرفته، هنوز امکان سفر در زمان، به ویژه سفر به گذشته، به لحاظ فلسفی در هاله ای از ابهام قرار دارد.
تحول «حمل» در فلسفه اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث منطقی که با پذیرش اصالت وجود دستخوش تحول جدی می شود مسئله «حمل» یا «هوهویت» است. ملاصدرا در این مسئله با بهره گیری از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظریه جمهور حکما را اصلاح و متناسب با مبانی وجودی خود بازسازی کرده است. در فلسفه ملاصدرا بر خلاف دیدگاه جمهور حکما، حقیقت هر حملی نوعی اتحاد در وجود است، همچنین علاوه بر وحدت و کثرت، رکن سومی در تحقق حمل دخالت دارد و آن رجوع وحدت به کثرت است. ملاصدرا در آثار خود حمل اولی را به سطحی بالا ارتقا داده که مختص به فلسفه او است و تنها بر مبنای اصالت و تشکیک وجود می تواند به کار گرفته شود؛ در این سطح، حمل اولی، اتحاد در وجود اجمالی و حمل شایع، اتحاد در وجود تفصیلی است. همچنین او حمل حقیقت و رقیقت را به عنوان قسمی مستقل به اقسام حمل افزوده است.
رویکرد فخر رازی به تحلیل معناییِ «معرفت» و واژگان مرتبط با آن در متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رازی با تحلیل واژگان مرتبط با مفهوم معرفت از جمله شعور، ادراک، فقه، فهم و ... که از متون دینی استخراج کرده است، نتایجی معرفت شناختی را در اختیار ما قرار می دهد. از جمله نتایج به دست آمده آن بوده که کسب معرفت برای انسان امری ممکن است و در عین حال انسان محدودیت های معرفتی دارد؛ معرفت امری مشکک است؛ افراد بر اساس استعداد خویش در یکی از مراتب معرفت قرار می گیرند و این گونه نیست که تمام باورهای انسان موجه باشند؛ همچنین اینکه معارفی مانند علم لدنی، علم حدسی و فراست را نمی توان توجیه عقلانی کرد. تحلیل فخر از واژگان مرتبط با معرفت نشان می دهد که معرفت با سایر ابعاد وجودی انسان دارای تأثیر متقابل است. همچنین تحلیل وی زمینه ساز استخراج نکاتی بود که امکان تعریفی دینی از معرفت را در اختیار ما قرار می دهد. در این تعریف، علاوه بر مؤلفه های باور و صدق، به تنوع کمّی و کیفی قوای معرفتی انسان ها و نقش اعتماد به دیگران (به ویژه پیامبران) نیز توجه شده است. این تعریف، برون گرایانه است و نشان می دهد که اموری چون رفتار و عوامل ماورایی بر معرفت با محوریت باور مدخلیت دارند. بنابراین تفاوت نحوه ارتباط انسان ها با ماوراء سبب تشکیک در معرفت است. بر این اساس هدف این مقاله ارائه تعریف جدیدی از معرفت در فضای مباحث معرفت شناختی با استفاده از مطالب ارائه شده توسط فخر رازی است و برای این هدف از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده ایم.
تفسیر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و کاربرد معرفت شناختی ماهیت از نگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه اصالت وجود از عمده ترین و بنیادی ترین مسائل فلسفی است که در کانون توجه فکری و فلسفی صدرالمتألهین قرار دارد و بسیاری از مسائل مهم فلسفی بر آن استوار است، متأسفانه عدم تفکیک دقیق مسائل هستی شناسی و معرفت شناسی در متون فلسفه اسلامی و حکمت صدرایی، چنان که در ابهام و پیچیدگی بسیاری از مسائل فلسفی تأثیر گذاشته و بر وضوح مقاصد حکمای ما سایه انداخته، بر اصل این مسئله و پیامدها و نتایج آن نیز تأثیر گذاشته است. در این مقال کوشیده ایم ضمن ارائه پیشینه بحث، با تفکیک دو حیث معرفت شناختی و هستی شناختی و با تکیه بر مبانی و عبارات صدرالمتألهین با روش توصیفی تحلیلی این مسئله را مورد واکاوی قرار دهیم و تفسیر صحیح او از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را از دو جهت هستی شناختی و معرفت شناختی بررسی و کارکرد معرفت شناختی ماهیت را تبیین کنیم.
کارکرد نظریه ادراکات اعتباری در اندیشه سیاسی- اجتماعی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
اندیشه سیاسی- اجتماعی علامه طباطبایی با توجه به عمق و وسعتی که دارد می تواند راهگشای بسیاری از مسائل سیاسی دوره کنونی در جوامع مختلف باشد. یکی از مهمترین مبانی تفکر فلسفی علامه طباطبایی که اندیشه سیاسی- اجتماعی ایشان را متاثر ساخته است و به نوعی جهت نگاه علامه را تعیین می کند نظریه ادراکات اعتباری است. در این مقاله با توجه به اهمیت و ضرورت طرح اندیشه سیاسی- اجتماعی علامه و مبانی آن سعی شده است از سویی مبانی و مفروضات معرفتی اندیشه سیاسی علامه طباطبایی و از جمله مهمترین آن یعنی نظریه ادراکات اعتباری و از سوی دیگر به کارکرد این رویکرد در اندیشه سیاسی- اجتماعی یعنی نوع نگاه علامه به مسائل مختلف سیاسی جامعه از جمله منشا معضلات فکری- اجتماعی، انسان، جامعه، حکومت و وضع مطلوب آن، قانون، عدالت و اقتصاد پرداخته شود. نتیجه اینکه اندیشه سیاسی-اجتماعی علامه طباطبایی در پرتو نظریه ادراکات اعتباری از قابلیتهایی برخوردار است که در عین تمایز از اندیشه های نسبی گرا، فضای جدیدی را در عالم سیاست می گشاید و در کنار پایبندی به اصول ضروری اسلام، نتایج و کارکردهایی را در پی دارد که پاسخ بسیاری از مشکلات زمانه را مبتنی بر پذیرش تکثّر و تغییر ارائه می نماید. واژگان کلیدی:علامه طباطبایی، اندیشه سیاسی- اجتماعی، ادراکات اعتباری، حکومت، عدالت، قانون
نسبت معرفت آرمانی با معرفت دینی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی آن است تا به این مسئله پاسخ گوید که چه نسبتی میان معرفت آرمانی و معرفت دینی وجود دارد. برای این منظور مباحث گوناگون و پراکنده ملاصدرا در باب علم، عالم و معلوم در چارچوبی منظم بازسازی شده است. در این بازسازی منظم، علاوه بر این که جزئیات جدیدی از نظر ملاصدرا مطرح می شود، با نگاه جدیدی از ملاصدرا مواجه می شویم که نتیجه و حاصل بررسی علم، عالم و معلوم آرمانی از منظر اوست. به نظر می رسد او در این مباحث در پی نزدیک کردن معرفت فلسفی به معرفت دینی بوده و درنهایت این دو را دو روی یک سکه به شمار آورده است و با مباحثی که در این باره مطرح کرده ما را به استنباط این مطلب رهنمون نموده است که گوهر دین چیزی جز حکمت نیست و مابقی امور صرفاً صدفی جهت حفاظت از این گوهر گرانبها است.
نقدی بر معرفت شناسی مطالعات مربوط به آینده، با تأکید بر عقلانیت آینده نگاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرعت بالای تغییرات و افزایش عدم اطمینان و پیچیدگی در شرایط محیطی هزاره جدید، موجب پرهیز از برنامه ریزی و تصمیم گیری با پیش فرض خطی بودن تغییر در پارامترهای مختلف و روی آوردن هرچه بیشتر به آینده پژوهی در سطوح و حوزه های گوناگون شده است. اما مطالعات مربوط به آینده، همواره با چالش های معرفت شناسی مواجه بوده اند. در این پژوهش، ابتدا به نقد نظریه وندل بِل در معرفت شناسی آینده پژوهی، به عنوان یکی از شهیرترین نظریه پردازان در این عرصه، پرداخته شده و سپس عقلانیت آینده نگاری راهبردی به عنوان رویکردی عملگرا در آینده پژوهی، مورد واکاوی قرار گرفته است؛ بدین معنا که گزاره هایی که با رویکرد آینده نگاری راهبردی از مطالعات مربوط به آینده مستخرج می شوند، چقدر عقلانی هستند. یافته های پژوهش، ضمن احصاء مهم ترین ایرادات وارد بر نظریه بِل، نشان می دهند که «حلّ مسئله نمودن»، «دقت در پیش بینی»، «توازن بین موضوعات»، «سادگی»، «گستردگی» و «سازگاری» در کنار «ارزش گرایی» معیارهایی هستند که آینده نگاری راهبردی را به عنوان رویکردی موجّه و معقول معرفی می نمایند که می تواند به موفقیت دراز مدت مطالعات مربوط به آینده کمک شایانی نماید. بر این اساس، پیشنهاداتی در راستای توسعه و بکارگیری آینده نگاری راهبردی به متصدیان امر در دانشگاه ها و صنایع و متولیان دولتی ارائه شده است.
مقایسه و ارزیابی رابطه جاودانگی و معنای زندگی در اندیشه تولستوی وملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسئله رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملا صدرا به عنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است ،تولستوی که زمانی احساس پوچی می کرده تصمیم می گیرد راه حلی بیابد،پس از سفرهای متعدد و مطالعه علوم مختلف و بالاخص کنکاش در زندگی واحوالات گروه های مختلفی از مردم اعم از پوچ گرایان و کسانی که زندگی را معنادار می دانند به این نتیجه می رسد که لازمه معنادار بودن زندگی جاودانه بودن انسان است والا سعادت و بامعنا بودن زندگی توهم وخیالی بیش نیست واین نتیجه حاصل استقراء و مطالعه در زندگی مردم است نه حاصل یک نظام فلسفی نظاممند. اما ملاصدرا با توجه به نظام فلسفی خاص خود که بر اساس مبانی واصول نظاممندی طراحی شده،اثبات می کند که انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است و نفس و بدن رابطه اتحادی دارند ونفس انسان بواسطه اتحاد با ادراکات وتاثیر پذیری از فضایل اخلاقی وانجام دستورات شریعت ، سعه وجودی پیدا کرده و به تدریج به تجرد وروحانیت وجاودانگی می رسد و هدف نهایی وحقیقی از زندگی انسان رسیدن به مبداء هستی است وچون مبداء هستی نهایت ندارد پس انسان در صورتی می تواند در مسیر هدف ومعنای زندگی گام بردارد که جاودانه باشد لذا با اثبات عالم برزخ وقیامت سیر انسان را بی نهایت می داند واین تفسیر از زندگی ومرگ نه تنها ترسناک نیست وباعث پوچی نمی شود بلکه موجب پویایی ، امید ، آرامش و معناداری زندگی می شود .
تمایز فلسفه ابن سینا و ارسطو به روایت کتاب تهافت ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
درباره هویت وماهیت فلسفه ابن سینا سه مساله مهم را می توان مطرح ساخت :اول اینکه آیا این فلسفه ادامه فلسفه ارسطوست ؟ دوم اینکه اگر چنین است چه نوع ادامه ایی است، شرح است یا بسط ؟ ومساله سوم اینکه اگرچنین نیست، چه تفاوتی با فلسفه ارسطو دارد و با چه معیاری می توان این تفاوت را شناخت؟ مقاله برای پاسخ به این سه سؤال خوانش ابن رشد از فلسفه ابن سینا را به کمک گرفته و صرف نظر از انتقادهای ابن رشد به ابن سینا و پاسخی که می توان به آنها داد، اصل تفاوتها را به روایت ابن رشد که شارح مهم و معتبر ارسطوست بر می شمارد. مقاله، دیدگاه ابن رشد درباره تفاوت فلسفه ابن سینا و ارسطورا از سه جنبه مورد بررسی قرار می دهد: تعابیری که نشان از این تفاوت دارد، اصول کلی و مبنایی و جزئیات فلسفی مورد مناقشه در کتاب تهافت التهافت. بدین صورت، به نظر ابن رشد، فلسفه ابن سینا ادامه فلسفه ارسطو نیست و در بیش از پنجاه موضع مهم با آن متفاوت است.
بدن و رابطه آن با علم و ادراک از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان اسلامی، به خصوص مشائیان، براساس تبیینی که از رابطه نفس و بدن و ماهیت این دو به دست می دهند، علم و ادراک را فعل نفس و نه بدن می دانند. از نظر ایشان، علم نفس به بدن از سنخ علم حصولی است. اما براساس دیدگاه ملاصدرا علمِ نفس به بدن همانند خودآگاهی نفس است و از سنخ علم حضوری به شمار می آید. طبق نگرش صدرایی نه تنها بدن متعلَّق علم حضوری و خودآگاهی نفس قرار می گیرد، بلکه در تمام مراتب ادراک نیز حضور دارد و در هر کدام از آنها نقشی ایفا می کند؛ تا جایی که اگر اختلالی در بدن ایجاد شود تمام مراحل ادراک و حتی ادراک عقلی نیز دستخوش تغییر و تحول قرار می گیرد. در این نوشتار ابتدا به ذکر انواع بدن از منظر ملاصدرارا می پردازیم و سپس مسئله علمِ نفس به بدنو نقش بدن در ادراک از نظرگاه صدرایی را تبیین و تحلیل می کنیم و درنهایت به این نتیجه خواهیم رسید که بدن، مرتبه ای از مراتب نفس و نه جوهری جدای از آن است. این امر به ما امکان می دهد تا بپذیریم که حضور و نقش بدن در ادراک اگرچه به اندازه نفس نیست، اما کمتر از آن هم نیست و از این دیدگاه جمهور فلاسفه که معتقدند فقط نفس در ادراک نقش دارد فاصله بگیریم. در واقع، علم النفس صدرایی، فقط بررسی نفس نیست، بلکه تبیینی از ماهیت انسان است که بدون توجه به بُعد جسمانی او ناکافی است.
فلسفه عمل با نگاهی به دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مسئله تحلیل فلسفی عمل و کنش انسان از دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات» مورد بحث قرار گرفته است. جناب علامه با طرح چند اصل فلسفی مهم می کوشد فرایند شکل گیری فعل اختیاری انسان را از منظر فلسفه عمل تبیین کند. اهم اصول مورد نظر ایشان عبارت اند از اصل نیاز، میل و گرایش، اصل توجه، اصل گزینش، اصل ضرورت اعتباری و اصل تشکیک وجودی. دیدگاه علامه با استفاده از این اصول و نحوه تعامل آنها درنهایت ما را به مُدلی از فلسفه عمل می رساند که در عین تشابه با کنش های فروانسانی و طبیعی- در سطح جمادات، گیاهان و حیوان ها- در مرتبه و سطحی بالاتر از مراتب و سطوح وجود و به نحو تشکیکی رخ داده، ویژگی های متفاوتی را بروز می دهد که منشأ انتزاع صفت های آگاهی و اراده و اختیار می شوند. درنتیجه و بر این اساس هیچ یک از نظریه وحدت انگاری تقلیل گرا و نظریه دوگانه انگاری تباینی، تفسیر درستی از کنش انسانی به دست نمی دهند، بلکه باید نظریه دوگانه انگاری تشکیکی- و مراتبی- را مبنای تحلیل و تبین کنش انسان قرار داد.
مطالعه تطبیقی آثار انسان شناختی سوبژکتیویسم و وجود تعلقی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
با تأمل در فلسفه ملاصدرا می توان دریافت که انسان موجودی است دارای استعدادهای نامحدود که با به فعلیت رسیدن در این عالم معنا پیدا می کند و چون به عنوان موجودی محدود تعلق وجودی به وجود لایتناهی دارد، تلاش می کند وجود خود را تحقق و معنا بخشد. لذا باتوجه به وجود تعلقی انسان و نقش عالم در معنا بخشی به وجود او، می توان به نسبت انسان با عالم و حرکت به سوی حق تعالی که غایت همه حرکت های اوست، پی برد. اما وقتی دکارت «من» را در جایگاه «سوژه» و عالم را به عنوان«ابژه» در برابر آن بنا نهاد، «سوبژکتیویسم» و تقابل بین انسان با عالم به عنوان یکی از مهم ترین آثار آن در فلسفه غرب پدید آمد. در این مقاله هدف تبیین نسبت انسان و عالم است با التفات به حیثیت وجود تعلقی او در فلسفه صدرایی در مقابل ثنویت انسان و عالم که از آثار اجتناب ناپذیر «سوبژکتیویسم» است و بالاخره رسیدن به اینکه تعلق و وابستگی انسان به خداوند در حرکت جوهری و به تبع آن فقر جوهری است که انسان صدرایی را از سوبژکتیویسم و هر نوع تفکر خودبنیادی امتیاز می بخشد.
بازاندیشی در مبانی قاعدة الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعدة الواحد، یکی از قدیم ترین و پرحاشیه ترین قواعد فلسفی است که همواره با مخالفت ها و موافقت های فراوان به خصوص توسط متکلمان روبرو بوده است. بسته به تفاوتِ تعریف ها از مبادی تصوری این قاعده، مصداق و مجرای این قاعده نیز تغییر کرده و از وحدتِ صادرِ اول تا تعدّدِ قوای نفس، کاربرد پیدا نموده است. مخالفان، اغلب این قاعده را ناقضِ فاعلیت و قدرت و ارادة مطلق خداوند شمرده اند. در این میان، در برخی از آثار سهروردی و صدرالمتألهین -که از مدافعان این قاعده اند- نیز عباراتی وجود دارد که لازمه ای جز نفی یا ترقیقِ بسیارِ این قاعده دربرنخواهد داشت. باید گفت برخی از حکما، از این قاعده، چونان «اصل ِاصیل» و «حصنِ حصین» دفاع کرده اند، اما با بازاندیشی در برخی مبادی این قاعده، می توان ادلّة آن را موردِ نقد و بازنگری قرار داد تا معلوم گردد که برای دفاع از این نظریه، می بایست از دلایلِ دیگری بهره جست.
خوانشی نو از جایگاه بحث از زمان در نمط پنجم کتاب الاشارات و التنبیهات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در نمط پنجم کتاب اشارات خود طی دو فصل متناوب از زمان بحث به میان آورده است که به واسطه اختصار، تاب تفاسیر مختلفی را دارد. در این میان، خوانش برخی از شارحان آن بوده است که ابن سینا در صدد اثبات وجود زمان و سپس بیان ماهیت آن است. این خوانش دقیق نیست و با هدف ابن سینا از نگارش نمط پنجم اشارات سازگاری ندارد. بر اساس تفسیر دیگری، هدف ابن سینا اثبات آن است که حادث مسبوق به ماده است. این خوانش هم با وجود آن که به حقیقت نزدیک تر است، دقیق و کامل نیست. بر اساس خوانش جدیدی که در این مقاله ارائه شده است، منظور نهایی ابن سینا از طرح این دو فصل آن است که بر اساس مسبوقیت حادث به زمان، مسبوقیت حادث به ماده را نتیجه بگیرد تا در نهایت نشان دهد که مفهوم حدوث زمانی در عین حال مسبوقیت به ماده را لازم می آورد و بنابراین مفهومی پارادوکسیکال است. هدف غایی او از بحث زمان در نمط پنجم آن است که با ارائه یک برهان خلف نشان دهد که تصور حدوث زمانی عالم، تصور معقولی نیست. بنابر این بحث از زمان در این نمط بحثی ضمیمه ای نیست، بلکه بخشی از یک استدلال کاملتر است که به برخی از مقدمات آن تصریح نشده است.
بررسی تطبیقی نظر امام خمینی(ره) راجع به اسامی خاص براساس نظریات ارجاع در فلسفه ی زبان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، براساس دو پرسش اساسی در فلسفه زبان معاصر، یعنی پرسش در باب چیستی معنا و همچنین پرسش در باب چگونگی ارجاع الفاظ، سعی خواهیم کرد ارزیابی نقادانه ای از آرای اصولیِ امام خمینی(ره) درباب اسم های خاص ارائه کنیم. بدین منظور، ابتدا نظریه ی آخوند خراسانی(ره) را در باب معنای اسامی خاص و همچنین انتقادات امام خمینی در این رابطه را مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس به بررسی آرای امام خمینی(ره) درباب چیستی معنا و همچنین مکانیزم ارجاع درباب اسامی خاص خواهیم پرداخت. ما به طورخاص بر بازسازی نظریه ی ایشان درمورد مکانیزم ارجاع در باب اسامی خاص متمرکز خواهیم شد؛ بدین منظور که استدلال کنیم این نظریه با نظریه ای در فلسفه ی زبان معاصر که به اصطلاح «نظریه ی توصیفی ارجاع» نامیده می شود، مشابه است. در گام بعدی به تشریح انتقادات کریپکی، فیلسوف و منطق دان معاصر آمریکایی، علیه نظریه ی توصیفی ارجاع خواهیم پرداخت. مقاله را با این نتیجه گیری به پایان خواهیم برد که اگر نظریه ی ارجاع امام خمینی را بتوان به نحو معقولی با نظریه ی توصیفی ارجاع مشابه دانست، آنگاه انتقادات کریپکی بر هر دو نظریه وارد است.
تحلیل وجودشناختی فرآیند صدور فعل از منظر ابن سینا و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
«شناخت فرآیند صدور فعل» از منظر هر یک از فیلسوفان مسلمان، یکی از ارکان کشف دیدگاه وی در حیطه مباحث فلسفه عمل است. فرآیند صدور فعل نزد متکلّمان و فیلسوفان سینوی، در چند مرحله خاصّ تبیین می گردد. فرآیندی که صدرالمتألهین در مقامی از آن تبعیّت کرده و در مواضعی دیگر، دیدگاه متفاوتی را اتّخاذ و ارائه می نماید. مسأله اساسی این جستار، کشف مواضع حقیقی اختلاف و اتّفاق ابن سینا و صدرالمتألهین در تحلیل وجودشناختی فرآیند صدور فعل است. ره آورد به دست آمده نشان گر آن است که اگرچه صدرالمتألهین در تحلیل مفهوم شناختی مبادی صدور فعل با ابن سینا همراهی کرده و چند مرحله متباین امّا مترتّب برهم را ترسیم می نماید، اما در تحلیل وجودشناختی، اتّحاد وجودی مبادی صدور فعل را مطرح نموده و با نگاه تشکیکی به قوای نفس که برخواسته از مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه است، مراتب صدور فعل را نیز درضمن مراحلی تشکیکی تبیین می نماید. بر اساس دیدگاه وی، تمام معانی نفسانیِ متقدّم بر فعل (مبادی صدور فعل)، معانی ای در هم تنیده بوده و هر معنا از حیث وجودی، عین معنا و مبدأ دیگر است.
ارزیابی نقدهای علامه سمنانی بر تقریر آقاعلی مدرس در اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرا به عنوان مهم ترین طراح مسئله اصالت وجود یا ماهیت، به نحو مستقل به تعیین محل نزاع اصالت وجود و یا ماهیت نپرداخته است. اما آقاعلی مدرس که مشی صدرایی دارد، با درک این نقیصه در حکمت متعالیه، بحث مستقلی را در این باره مطرح نموده است. در مقابلِ او، علامه سمنانی با نگاهی متقابل و به نحو مفصل و از جهات مختلف، به تبیین آقاعلی مدرس اشکال کرده و خود ادعایی متفاوت در مسئله ارائه نموده است. در این مقاله، ضمن طرح تقریر مدرس و بررسی آن، نقد سمنانی بر این قول به تفصیل بیان شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش، نو و فاقد سابقه و روش آن، تحلیلی و انتقادی است. این جستار نشان می دهد که اگرچه تحریر مدرس پذیرفته نیست، لکن نقدهای سمنانی به تقریر ایشان در دو موردْ پذیرفتنی و در موارد دیگر، غیر قابل قبول و دچار اشکالات جدی است.
مرورى گذرا بر مباحث علم النفس فلسفى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
علم النفس دانش مطالعه نفس و احکام و ویژگى هاى آن است. فیلسوفان با نگاهى فلسفى به نفس پرداخته، و دستاوردهایى را فراچنگ آورده اند. مهم ترین مسائلى که ایشان درباره نفس بررسى کرده اند، عبارتند از: تعریف و هویت نفس، وجودِ نفس، مادى یا مجرد بودنِ آن، قواى نفس، حادث یا قدیم بودن نفس، وحدت یا تعدد نفس، ارتباط نفس و بدن، ثابت یا متغیر بودن نفس، جاودانگى یا فناپذیرى نفس، سعادت و شقاوت نفس، و تناسخ نفس.
آنچه در مقاله پیش رو، مطرح شده، معرفى این مباحث و مرورى گذرا بر آنها، به ویژه با تکیه بر آراى ابن سینا و صدرالمتألهین، است. به این امید که به همت فرهیختگان و پژوهشگران، مباحث پیرامون نفس، در حدى که شایسته است، گسترش یابد.