مقالات
حوزه های تخصصی:
شخص بودن خداوند یکی از مباحث جدید الهیات غربی است که خداوند را وجودی شخص وار قلمداد می کند. در این مقاله پرسش اصلی آن است که در حکمت متعالیه آیا خداوند ویژگی یا مجموعه ای از ویژگی هایی را دارد که بتوان بر اساس آنها او را یک شخص قلمداد نمود؟ این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده می کند. در ابتدا مسئله شخص بودن خداوند و ویژگی ها و معیارهای ضروری آن تبیین می شود و سپس بر اساس یافته های این پژوهش با صفت کمال دانستن شخص بودن و با مبانی فلسفی چون عدم تناهی، بساطت و صرافت ذات الهی، قاعده «معطی شیء فاقد شیء نیست» و همچنین اشتراک معنوی اوصافی که بر انسان و خداوند حمل می شوند، می توان این وصف را، با حذف نقایص، برای خداوند اثبات نمود و به چالش های جدی شخص بودن خداوند، از جمله مسئله «وحدت وجود»، با تقریر دقیقی که از حکمای اسلامی بیان شده است، پاسخ گفت و درنهایت شخص بودن خداوند را از منظر حکمت متعالیه اثبات کرد.
رابطۀ حقیقت علم با حقیقت اراده از منظر صدرالمتألهین و علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین بین «مفهوم»، «حقیقت نفس الامری» و «حقیقت عینی» تمایز می گذارد و معتقد است یک حقیقت می تواند به صورت های مختلف محقق شود؛ چنان که چند حقیقت می توانند در یک موطن به یک وجود و در موطن دیگر جداگانه محقق شوند. ایشان حقایق علم و اراده را ساری در کل هستی می شمارد و معتقد است امکان ندارد وجودی مطلقا فاقد علم و اراده باشد، هرچند ممکن است مراتبی از وجود و علم و اراده جداگانه محقق شوند. اما علامه مصباح نه تمایز سه حدیِ «مفهوم»، «حقیقت نفس الامری» و «حقیقت عینی» را می پذیرد، نه اجتماع چند حقیقت نفس الامری در یک وجود را و نه وحدتِ شخصی یک حقیقت و تکثر تعینات آن در مراتب و مواطن مختلف را. ایشان در بحث علم و اراده نیز نه اجتماع آنها در یک وجود را برمی تابد و نه وحدت حقایق آنها در عین تکثر تعینات شان را. «سؤال اصلی» این تحقیق درباره نوع رابطة علم و اراده است و «هدف» از این تحقیق، شناخت اراده و مقومات آن به عنوان یکی از شئون انسان شناسی است. ما در این پژوهش با «روش» تحلیلی، توصیفی و مقایسه ای به این «نتیجه» رسیده ایم که باوجود اختلاف مبانی، هر دو حکیم می پذیرند که نوعی علم، تلازم ضروری و غیر قابل انفکاک با نوعی اراده دارد.
بررسی دلالی «تسبیحات اربعه» بر جمع بین تشبیه و تنزیه از منظر علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث از صفات الهی خصوصاً صفات خبری، همواره از مباحث مهم و بحث برانگیز بوده است. سه نظریه تشبیه، تعطیل و تنزیه مهم ترین رویکردها به این بحث اند. در این میان عرفا با استفاده از آموزه وحدت شخصی وجود به جمع میان تشبیه و تنزیه قائل شدند. در این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است، به بررسی دلالت تسبیحات اربعه بر جمع میان تشبیه و تنزیه از نظر علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) پرداخته و روشن می شود که ایشان به جمع میان تشبیه و تنزیه اعتقاد دارند و تسبیحات اربعه را نیز بر همین اساس تفسیر نموده اند. البته در نحوه دلالت تسبیحات اربعه بین این دو متفکر اختلاف نظر وجود دارد؛ به طوری که هر دو مقام «تسبیح» را مقام تنزیه می دانند، هر دو مقام «تحمید» را دال بر تشبیه می دانند، در بیان مقام «تهلیل» طبق معنایی که تهلیل، توحید در الوهیت است، نظر علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) یکسان و به معنای مقام جمع میان تشبیه و تنزیه است. در بیان مقام «تکبیر» علامه طباطبایی (ره) تکبیر را ناظر به مقام توحید اطلاقی و وحدت شخصی وجود می داند؛ اما امام خمینی (ره) طبق احتمالی مقام تسبیح را دال بر چنین مقامی می داند. اما آنچه با میراث عرفان اسلامی قابل تطبیق است، این است که مقام تکبیر فوق مقام تسبیح است.
جایگاه حرفه ها در نگاه انسان شناختی صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که در نگاه انسان شناختی ملاصدرا حرفه ها چه جایگاهی دارند و معیار طبقه بندی و گزینش آنها چیست؟ این معیارها با روی کرد تبیینی و نه توصیه ای بررسی گردیده است تا قواعد عام و معیارهای کلی برای نحوه انتخاب حرفه ها به دست آید. این تحقیق از نوع نظری، روی کرد آن عقلی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. با این نگاه، ابتدا به استخراج مسائل مرتبط با موضوع مقاله در آثار ملاصدرا پرداخته، سپس با تحلیل آنها اولویت هایی را بیان کرده است. حرفه ها بر اساس فضیلت فاعل، درخشانی هدف و غایت، شرافت موضوع و زیبایی کیفیت و حالتی که از آن برای انسان حاصل می شود، طبقه بندی می شوند. با توجه به این معیار، حرفه ها در یک رده قرار ندارند و طبق قاعده، حرفه ها به ترتیب اولویت در چند طبقه جای می گیرند: 1. حرفه هایی مانند معلمی که با جان انسان مرتبط است؛ 2. حرفه هایی مانند پزشکی که حیات بدن وابسته به آنهاست؛ 3. حرفه هایی مانند مهندسی که در حفظ حیات بدن سودمندند. درجه بندی ارزش مدارانه حرفه ها و صناعات به رتبه بندی نظام ها و نهادهای اجتماعی و فرایند تقسیم کارهای اجتماعی و در نتیجه تعیین وظایف انسان در موقعیت های گوناگون کمک می کند.
بررسی مرتبه اسمای مستأثره در نظام هستی شناختی عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اسمای مستأثره از موضوعات مشترک میان عرفان و شریعت است. در شریعت این اسما مختص حضرت حق دانسته شده است. در آثار عرفانی هم مطالب مختلفی درباره این اسما به خصوص مرتبه آنها آمده است. ما در این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تعیین مرتبه این اسما و آثار و نتایج آن خواهیم پرداخت. در میان عارفان درباره مرتبه اسمای مستأثره چهار دیدگاه وجود دارد: مقام ذات، شئون ذاتی اندراجی در مقام ذات، مقام احدیت و اسمای ذاتی. بر اساس دو دیدگاه نخست، تعبیر «اسم» و نیز تعبیر «استیثار» که در روایات آمده، تسامحی است؛ ضمن اینکه سوگند به این اسما که در برخی روایات آمده، با مبانی عارفانی قابل توجیه نیست، بر خلاف دو دیدگاه اخیر که این مشکلات را ندارند. تعیین مرتبه اسمای مستأثره در حل چند مسئله دیگر موثر است: نخست مسئله وحدت یا تعدد این اسما؛ طبق دو دیدگاه مقام ذات و مقام احدیت، اسم مستأثر یکی است؛ ولی طبق دو دیدگاه دیگر اسمای مستأثره متعددند. دوم مسئله علم به اسمای مستأثره؛ طبق دو دیدگاه مقام ذات و شئون ذاتی در مقام ذات، علم به این اسما امکان پذیر نیست؛ ولی بر اساس دیدگاه مقام احدیت و اسمای ذاتی انسان کامل می تواند بدان علم داشته باشد. سوم مسئله وجود مظهر برای این اسما؛ بر اساس دو دیدگاه مقام ذات و شئون ذاتی، این اسما، مظهری ندارند، بر خلاف دو دیدگاه دیگر که این اسما دارای مظاهر مستأثره اند.
واکاوی تأثیر شناختی عواطف بر فهم پدیده ها از دیدگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای شناختی عواطف در سال های اخیر به طور ویژه مورد توجه معرفت شناسان قرار گرفته است. از مهم ترین چالش ها در این زمینه آن است که آیا می توان از عواطف به عنوان ابزاری در جهت فهم بهتر یک پدیده سود برد. دو دسته از پاسخ ها را می توان ناظر به این پرسش مشاهده نمود. گروهی عواطف را مانع کسب شناخت و فهم درست از پدیده ها معرفی کرده می کنند و گروهی دیگر مدافع کارکردهای مثبت شناختی برای عواطف اند. از آنجا که بازخوانی و بازسازی سنت عرفانی ما حاوی بصیرت های راهگشایی در باب مسائل روز است، هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه مولانا جلال الدین محمد بلخی در راستای پرسش فوق و ارائه تحلیلی از چگونگی تأثیر مواجهه عاطفی در فهمِ بهتر یک پدیده است. به منظور کشف دیدگاه وی، علاوه بر مثنوی معنوی به فیه ما فیه و مکتوبات مولوی نیز رجوع شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد از منظر مولوی، مواجهه عاطفی با یک پدیده می تواند از طریق ایجاد همدلی و تغییر در نحوه توجه به آن، زمینه ساز فهم بهتر آن گردد. همچنین از آنجا که هر فرایند عاطفی شامل ارزیابی و قضاوت درباره یک پدیده است، مطابق نظرگاه عرفانی مولانا، زمانی مخاطب می تواند به این ارزیابی اعتماد کند که به لحاظ معنوی از صفای باطنِ لازم برخوردار باشد.