فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵٬۵۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
رابطه تکوینی بین جزای اخروی و عمل انسان که از آن به «تجسم اعمال» تعبیر می شود، یکی از مهم ترین مباحث معاد است. تصریح به این رابطه پیش از صدراییان و در لسان عرفا به ویژه ابن عربی شکل گرفت. محی الدین با طرح نظریات بدیع خود در مورد خیال، تقسیمات و احکام آن، کمک شایانی برای فهم تجسم اعمال و اثبات آن در عوالم اخروی نمود. از نظر او، خیالْ ظرفی برای تلطیف محسوسات یا تجسم معانی است و راه ادراک این معانیِ تجسم یافته در عالم مثال نیز قوه خیالی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. وی ارتباط بین قوه خیال و عالم مثال را از راه خواب و مکاشفه امکان پذیر می داند؛ به طوری که انسان در خواب و مکاشفه از حواس ظاهری به حواس باطنی منتقل شده و معارف عِلوی را مشاهده می کند. علاوه بر دو راه ذکرشده، محی الدین به خلق اشیا در خارج توسط «همت» نیز اشاره می کند؛ به طوری که ایجاد اشیای عینی در این دنیا، اختصاص به اوتاد داشته و در آخرت، وصفِ تمام انسان ها بوده و سبب خلقِ صور نیکو یا زشت توسط نفس خواهد شد. تجرد برزخی قوه خیال نیز یکی از مقدمات اثبات تجسم اعمال است که از برخی عبارات محی الدین قابل دستیابی می باشد.
بررسی معرفت شناسی اخلاق در دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی اخلاق از مبادی اخلاق، و شناخت گرایی و ناشناخت گرایی اخلاقی از دیدگاه های مهم معرفت شناسی اخلاقی است. شناخت گرایی اخلاقی به نظریه ای اطلاق می شود که امکان شناخت برخی احکام اخلاقی ثابت و مبتنی بر خارج را معتقد باشد. احکام اخلاقی، زمانی ثابت هستند که یا واقعیت عینی داشته و یا بر واقعیت عینی مبتنی باشند؛ به طوری که مفاهیم و گزاره های اخلاقی تنها بر نظر و عقیده نفسانی شخص یا گروهی مبتنی نباشند. فارابی با تعیین راه های شناخت در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار گرفته و راه های متعددی را برای شناخت احکام اخلاقی معرفی نموده است. فارابی به برهان پذیری جمله های اخلاقی و وجود بدیهیات اخلاقی معتقد است و نسبیت گرایی اخلاقی را برنمی تابد. به نظر می رسد دیدگاه فارابی در مباحث معرفت شناسی اخلاق به تکمله هایی نیاز دارد؛ مانند تبیین عقلانی برای مستقل بودن تقوا از وحی و الهام و برای بدیهی بودن گزاره های اخلاقی.
تمایز وجود و ماهیت نزد فارابی و مقایسه آن با نظر بوئتیوس در باب تمایز وجود و موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر ارسطو در باب وجود و موجود در طول تاریخ فلسفه، از جانب شارحان و دیگر فلاسفه مشاء بارها مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله شارحان مهم و تأثیرگذار ارسطو در این مورد (در دو جهان مسیحیت و اسلام) بوئتیوس و فارابی هستند. فارابی در سنت فلسفه اسلامی به عنوان نخستین متفکر، پرسش از معنای وجود را به طور جدی مطرح نموده و با گذار از تمایز منطقیِ میان وجود و ماهیت به تمایزی متافیزیکی، امکان تمایز میان واجب و ممکن را طرح و سپس با رویکردی نوافلاطونی به توجیه آفرینش بر اساس نظریه فیض پرداخته است. بوئتیوس نیز به عنوان نخستین متفکر مشایی سنت فلسفه مسیحی است که بحث تمایز وجود و موجود را شالوده فلسفه خود (مخصوصاً در باب مسئله شر) نموده است. او با استفاده از نظریه صورت و ماده، این تمایز را توجیه نموده که شرحی است بر نظر ارسطو در این باب، لیکن با رویکردی الهیاتی. چنین توجیهی وی را بر آن داشته که جهت تبیین مسئله آفرینش و رابطه خالق و مخلوق از نگاه افلاطونی و مسئله بهره مندی او نیز کمک بگیرد. در این نوشتار بعد از تبیین مسئله تمایز، به تحلیل دیدگاه هر دو متفکر در مورد ماهیت این تمایز، انگیزه های نیل به آن و نتایج و پیامدهای آن در فلسفه این دو فیلسوف پرداخته شده است.
مطالعه تطبیقی استقلال مفهومی وجود رابط در ملاصدرا و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ذهن و خارج از مهم ترین مسائل فلسفه است، انحای وجود در خارج، منشأ تحقق حکایات و تصورات ذهنی است. در اندیشه ملاصدرا موجود فی نفسه محکی وجود محمولی است و موجودات رابط از استقلال تصوری و مفهومی بی بهره اند. اسپینوزا نیز تصور استقلالی از صفات و حالات را بدون لحاظ جوهر ممکن نمی داند. به نظر او، حالات استقلال مفهومی نداشته و حتی در مقام تحقق معرفت تصوری خویش نیز در پرتو جوهر لحاظ می شوند. در این مقاله با روشی تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف را در این مسئله مورد مطالعه تطبیقی قرار داده، ضمن تبیین همگرایی و تشابه دیدگاه آن ها، اختلاف نوعی را به مثابه موضوعی مشترک در فلسفه تطبیقی معرفی نموده و نشان داده ایم که صدرا و اسپینوزا چگونه از رهگذر این تلقی به لوازم دیگر این نگرش رهنمون گردیده اند.
مقایسه روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس از نگاه هرمنوتیک عام و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه روش تفسیر متن مقدس در دو مکتب مختلف، از آن جهت اهمیت دارد که هر یک به نوبه خود اثر شگرفی بر اندیشمندان زمان خود و پس از آن گذاشته است. با توجه به گسترش مباحث معرفت شناسی و تطبیقی میان اندیشمندان غربی و مسلمان، ضرورت بررسی روش و غایتمندی تفسیر متن مقدس را به صورت جزئی از دو دیدگاه غربی و اسلامی برگزیدیم، که در عین حال مقدمه ای باشد بر پاسخ به برخی شبهات اعتقادی و معرفتی از جمله نسبی بودن معرفت دینی و تفسیر به رأی. مراد از روش تفسیر متن مقدس، شیوه استفاده از ابزار و راه های مختلف برای تبیین معنای متن مقدس است و مراد از غایتِ تفسیر آن، هدفی است که مخاطب در کنکاش علمی برای تبیین معنای آن دنبال می کند. بنابراین در نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این سٶال اصلی هستیم که بین طرفداران هرمنوتیک عام (که یکی از شاخه های هرمنوتیک محسوب می شود) و حکمت متعالیه در روش و غایت تفسیر متن مقدس، چه شباهت ها و فرق هایی است؟
نظریه «روح معنا»؛ تقریرها و نقدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه «روح معنا» که گاه از آن به «وضع الفاظ برای معانی عامه» نیز تعبیر شده، خاستگاهی عرفانی فلسفی داشته و به عنوان راهکاری در حل متشابهات قرآنی و روایی مورد توجه اندیشمندان بوده است. جستجو در آثار عرفا، فلاسفه و مفسران، نشان از استنادات فراوان یکه تازان ساحت علم به این نظریه دارد تا آنجا که آن را «شاه کلید معرفت و اصلِ اصولِ فهم اسرار قرآنی» نامیده اند. بر اساس این نظریه فاخر، الفاظ برای معنایی عام تر و گسترده تر از آنچه تصور می شود، وضع شده اند. نتیجه این تعمیم معنایی، دستیابی به لایه های عمیق تری از معانی در عین پایبندی به ظواهر الفاظ و رهایی از تأویلات و تفننات بیانی می باشد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که تقریرهای مختلف نظریه معانی عامه کدام اند و آیا می توان به گونه ای روشمند، این نظریه را تحلیل و اثبات کرد؟ باید اذعان نمود که ارائه تحلیل علمی از موضوعی که ابعاد مختلف قرآنی، فلسفی، عرفانی و اصولی دارد، کاری است دشوار که این جستار، کوشیده تا آن را به انجام رساند.
بررسی مفهوم «من» و آگاهی از دیدگاه حکمت متعالیه و عصب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث آگاهی و «من» از مهم ترین مباحث تاریخ فلسفه است. ملاصدرا مانند سایر فلاسفه اسلامی، مفهوم «من» و آگاهی را به نفس نسبت می دهد. لکن وی بر خلاف فلاسفه پیشین سعی کرد تبیینی یگانه انگارانه از رابطه نفس و بدن ارائه دهد تا مشکلی را که پیشینیان بر اساس تبیین دوگانه انگار از نفس و بدن داشتند، حل کند. از نظر وی، انسان را جوهری در حال حرکت است که از نحوه وجود ضعیف تری به نام بدن به نحوه قوی تری از وجود به نام نفس مجرد تبدیل می شود. این در حالی است که در علوم اعصاب، آگاهی را به مغز نسبت می دهند و معتقدند که «من» نیز از آگاهی به دست می آید. اما عصب شناسان هنوز توضیح کاملی درباره چگونگی آگاهی ارائه نکرده اند. از این رو با استفاده از آسیب های مغزی که باعث تغییر و از دست دادن آگاهی می شود، نظریه خود را توجیه می کنند. لکن از آنجا که در حکمت متعالیه، نقش مغز در فرایند آگاهی انکار نشده است، این دلیل برای توجیه مادیت آگاهی کفایت نمی کند. طبق دیدگاه حکمت متعالیه، آگاهی را نمی توان صرفاً به ماده (مغز) نسبت داد، هرچند که فعل و انفعالات مغز، زمینه ساز آگاهی هستند. اما طبق این دیدگاه، آگاهی و «من» امر مجردی است که عامل وحدت دهنده ادراکات مختلف است و توانایی تجزیه و تحلیل و مقایسه این ادراکات را دارد، در حالی که در علوم اعصاب، در مورد چنین عاملی، تبیینی ارائه نشده است.
نقدهای ملاصدرا بر تقریر ابن سینا از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برای اثبات وجود خداوند براهین مختلفی ارائه شده است. یکی از براهین مشهور در اثبات وجود خداوند، برهان وجوب و امکان است، که برای اولین بار توسط ابن سینا در آثارش تقریر شده است. بعد از او متفکران اسلامی و غربی تقریرهایی از این برهان را با تفاوت آورده اند. این برهان در جهان اسلام از سوی بعضی از متفکران از جمله غزالی، ابن رشد، ملاصدرا و... و در جهان غرب از سوی هیوم، راسل و...مورد نقدهایی قرار گرفته است. ملاصدرا بطور مستقیم و غیر مستقیم چندین نقد بر تقریر ابن سینا از برهان امکان و وجوب دارد. این نقدها که در آثار ملاصدرا آمده شامل نادرستی ویژگی این برهان، استفاده از دور و تسلسل در آن، استفاده از وجود اعتباری به جای وجود حقیقی، وجود مغالطة ترکیب و ... می شود. بررسی این نقدها عدم کارایی آن ها را نشان می دهد. این نوشتار به شیوة تحلیلی- توصیفی، نقدی درصدد تبیین درستی یا نادرستی این نقدها است.
بررسی نقد سیدعبدالأعلی سبزواری بر مبانی توحید در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی، با صدر المتألهین شیرازی (ره) در نتیجه قول به اشتراک معنوی وجود، تشکیک و اصالت آن و تحت تأثیر اندیشه عرفا، با تفسیری از توحید آشنا شد که از آن به بعد نظر غالب حکما در این بحث گردید. این نظریه همان وحدت وجود است که صدرالمتألهین، با تبیین آن بر اساس مبانی فلسفه خویش، آن را به عنوان ناب-ترین نظریه توحید به فلسفه اسلامی عرضه کرد. وحدت وجود آن قدر در فلسفه و اندیشه فلاسفه نفوذ پیدا کرد که از آن به توحید اخصّ الخواصی تعبیر گردیده، در حالی که توحید مورد اعتقاد فلاسفة سابق، به توحید عوام تعبیر شده است. اما سیدعبدالأعلی سبزواری(ره) با ابتنای به قرآن و سنت و پیرو نفی سنخیّت بین واجب و ممکن، اشتراک لفظی و اصالت ماهیت، بیانی کاملاً متفاوت از توحید صدرایی ارائه می دهد. وی کامل ترین و بهترین بیان توحید را در قرآن و سنت می داند؛ توحیدی که نه تنها وحدت وجود نیست بلکه مخالف و مقابل وحدت وجود است. بر مبنای ایشان وحدت وجود نه تنها توحید حقیقی نیست بلکه «لاتوحید» است. اگر چه سخن از توحید حقیقی مجالی فراخ تر می طلبد، اما مقاله حاضر سعی دارد با تبیین مبانی هر یک از این دو نظریه توجه مخاطب را به این نکته جلب کند که کدام یک از دو نظریه فوق، شایسته مقام جلال و جمال الهی است.
پیش فرض های هستی شناختی علوم طبیعی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد پوزیتیویستی در علوم طبیعی جدید که روش این علوم را به تجربه منحصر می دانست، هرچند در ابتدا مورد استقبال قرار گرفت اما در نیمة دوم قرن بیستم به چالش کشیده شد و برخی فلاسفة علم با مطرح کردن نقش پیش فرض ها، تأثیر ساختارها و عوامل غیر تجربی را در علوم طبیعی نوین برجسته نمودند؛ چنانکه امروزه، تصویر سنتی علم به عنوان امری صرفاً تجربی، اعتبار خود را از دست داده است. در مقالة حاضر تلاش شده ضمن استخراج برخی پیش فرض های هستی شناسی علوم طبیعی جدید مانند اصالت کمیت، اصل سادگی و انحصار واقعیت موجود در ماده؛ نشان داده شود که اولاً: با وجود ادعاهای دانشمندان مبنی بر ابتنای این علوم بر مشاهده و آزمایش، پیش فرض های غیرتجربی نیز نقش پررنگی در فرآیند علوم طبیعی دارند ثانیاً: علی رغم وجود برخی مبانی مشترک میان علوم طبیعی جدید و قدیم نظیر اصل علیت و اصل کیهان شناختی، تفاوت های مبنایی نیز میان آنها وجود دارد که بر اساس آن نمی توان علوم جدید را تداوم طبیعیات قدیم دانست و الگوی جدید با رویکردی ماده گرایانه و تک بعدی، برخی ابعاد عالم هستی را نادیده گرفته است. از این رو برای قرار گرفتن علوم طبیعی در جایگاه شایستة خود لازم است در این پیش فرض ها تأمل و بازنگری صورت پذیرد.
جایگاه اندیشه ذوق تأله در نگاه ملاصدرای متقدم و متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
صدرالمتالهین در آغازین دوره های تفکر فلسفی اش متأثر از محقق دوانی است. کتاب مبدأ و معاد او شاهدی بر این تأثیر است. او ابتدای بخش مبدأ این کتاب را مطابق با اندیشه اصالت ماهیت و ذوق تأله نگاشته است. این مقاله در نظر دارد در چهار محوراصلی نظریة ذوق تأله را در کتاب مبدأ و معاد صدرا نشان دهد. توحید واجب الوجود و نحوة مواجهه با شبهة ابن کمونه، نحوة موجودیت واجب و ممکنات، چگونگی انتزاع مفهوم واحد از امور متخالف از جمله محورهای مذکور است. مقایسه گام به گام عبارات صدرالمتألهین و محقق دوانی در بحث توحید واجب الوجود به خوبی نشان می دهد که صدرا هم در خود نظریة ذوق تأله و هم در بیان مقدمات آن تا چه اندازه از محقق دوانی بهره برده است. جالب اینجا ست که شارحان و مترجمان کتاب مبدأ و معاد، هیچ یک نه از این تأثیر پذیری سخن گفته اند و نه از اینکه صدر المتألهین در زمان نگارش این کتاب، فیلسوفی ذوق التأله بوده است سخنی به میان آورده اند.
چالش های انگاره «علم بلامعلوم» در تبیین کیفیت علم قبل الایجاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله «علم قبل از ایجادِ خداوند به اشیا؛ برتری دیدگاه علم بلامعلوم بر نظریه علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» (معین الدینی و نصیری، 1393: ش23/165 188) در اثبات برتری انگاره «علم بلامعلوم» در تبیین کیفیت علم قبل الایجاد، از سویه های مختلف دچار مشکل می باشد. مسیری که مقاله طی می کند، بر خلاف ادعای اثبات برتری و بیان مزایا، در جهت ابطال نظر رقیب و اثبات نظر منتخب می باشد. این خط سیر بر محور این نکات ترسیم شده است: تبیین تحویلی نگر به نظریه رقیب و فرو کاستن آن در برخی مبانی و ابعاد، نقدهایی بر نظریه رقیب بر اساس تقریر ناقص و نامقبول از آن، نفی حیثیت ذات الاضافه از مفهوم علم، رد علم حضوری، و طرح نظریات نامرتبط به موضوع مقاله، و از همه شگفت آورتر انتساب نظر خود به روایات در حد برداشت مستقیم عنوان و محتوا از روایات و تخطئه نظر مقابل، و معنون نمودن نظر منتخب با عنوان اختراعی «علم بلامعلوم» بدون تبارشناسی پدیدآورندگان آن. به رغم جهت گیری عنوان مقاله برای نشان دادن برتری نظر منتخب، ابطال نظر رقیب، در نفی ادعای حیثیت ذات الاضافه از مفهوم علم و انتساب متهورانه نظر خویش به ساحت پاک اهل بیت مقصور می گردد. بررسی ناقدانه این مقاله و سنجه روش مند مدعیات آن با معیارهای دقیق، می تواند راهگشای پاسداری از میراث حکیمان متأله و احتراز از ظاهرگرایی در سامان الهیات باشد.
تحلیل و بررسی نظر ابن سینا درباره فاعلیت تحریکی بر اساس مبانی وجود شناختی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی طبیعیات
فاعل تحریکی تعبیری است که ابن سینا پس از آن که علیت به معنای اعطای وجود را از مقام فاعل های موجود در عالم طبیعت سلب می کند، به منظور توجیه تأثیرات آن ها به کار می گیرد. لیکن تأملی دقیق در معنا و نحوه وجود حرکت حاکی از این است که در نظام فکری ابن سینا، حرکت ازجمله امور ممکن و از عوارض لاحق بوده و لذا در پیدایش خود نیازمند علت مستقلی است که آن را ایجاد کند. بنابراین فاعل طبیعی که در ابتدا مفید حرکت فرض شده بود، اکنون با این توضیح به عنوان معطی الوجود مطرح می شود. بر همین اساس این پرسش ها شکل می گیرد که بالاخره نقش فاعل طبیعی چیست؟ و اینکه گفته می شود فاعل طبیعی حرکت می بخشد، به چه معنا است؟ آیا تفاوتی بین ایجاد حرکت با ایجاد سایر موجودات هست که به ابن سینا اجازه می دهد علیت به معنای ایجاد حرکت را منسوب به فاعل طبیعی بداند؟ در این مقاله، پس از ارائه و تحلیل موضع ابن سینا در دو بخش علت ایجادی و علت تحریکی، ضمن اشاره به تناقض ظاهری موجود در کلام ابن سینا، تلاش می شود که از «نظریه میل» او به عنوان راهی برای حل این تناقض استفاده شود.
فلسفه عرفان در اندیشه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان شناسی یکی از راهبردهای بنیادین دوره جدید و نیازهای کنونی جامعه اسلامی - انقلابی در حال تکوین تمدن نوین اسلامی است. اندیشیدن درباره عرفان اسلامی و تولید فلسفه عرفان اسلامی، برآمده از درک و دردهای عمیق و از اضلاع مهم منظومه اندیشه ای استاد مطهری; است؛ وی که به اهمیت فلسفه های مضاف و ضرورت تولید آنها به ویژه در فلسفه اخلاق اسلامی، فلسفه دین اسلامی، فلسفه تاریخ اسلامی و... به طورکامل پی برد و در گفتارها و نوشتارهای حکیمانه و آینده نگرانه اش از جمله «وظیفه های اصلی و کنونی حوزه های علمیه» به آنها اشاره کرد. اکنون پرسش این است که استاد شهید در فلسفه عرفان اسلامی چه بینش و گرایشی داشت و عرفان اسلامی را در معانی، مبانی و ساز و کار سلوک تا شهود چگونه بیان و تبیین کرده و نظر و نظریه هایش چیست؟ نوشتار پیش رو به برخی از موارد یادشده پاسخ داده و فرضیه تولید فلسفه عرفان اسلامی را به صورت دلالت های تطابقی، تضمنی و التزامی از میان آثار نوشتاری و گفتاری استاد مطهری جست وجو کرده است.
بررسی و ارزیابی انتقادات غزالی بر ابن سینا در مسأله ی حدوث و قدم عالم؛ با تکیه بر مبانی سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالی که در بیشتر مباحث، رویکردی کلامی دارد، ابن سینا را به دلیل سه مسأله، ازجمله اعتقاد به قدم زمانی عالم، تکفیر کر ده است. اما این پرسش که انتقادات وی تا چه میزان درست بوده و آیا می تواند توجیه گر مناسبی برای تکفیر ابن سینا باشد، همواره موردعنایت اندیشمندان بوده است. بررسی و ارزیابی مبانی و دلایل ابن سینا و غزالی در مسأله ی حدوث و قدم عالم، حاکی از این است که ادعای غزالی مبنی بر اینکه اعتقاد به قدم زمانی عالم، در تقابل با معلولیت عالم و اختیار خداوند است و متون دینی نیز حاکی از حدوث زمانی عالم می باشند، ادعای باطلی است؛ زیرا مشکلات و نتایج فاسدی مثل انقطاع فیض از فیاض مطلق، انفکاک معلول از علت تامه و ترجیح بلامرجّح را به دنبال دارد که غزالی نیز از توجیه مناسب این اشکالات و ارائه ی پاسخ قانع کننده به آن ها ناتوان بوده است. ازطرف دیگر، بررسی مبانی و دلایل ابن سینا بر قدم زمانی عالم نیز نشان می دهد که این اعتقاد، هیچ منافاتی با معلولیت عالم و اختیار خداوند ندارد؛ زیرا درست است که عالم، قدیم زمانی است؛ اما همین عالم، به دلیل ممکن الوجود بالذّات و واجب الوجود بالغیر بودن و مسبوق بودن وجود غیری اش به نیستی ذاتی آن، حادث ذاتی می باشد، همچنین نظریه ی حدوث ذاتی، از نتایج فاسدی که مترتب بر نظریه ی حدوث زمانی عالم است مصون می باشد و علاوه بر این، با حدوثی که در متون دینی به آن اشاره شده نیز کاملاً سازگار است؛ بنابراین روشن می شود که انتقادات غزالی بر ابن سینا، نادرست و به دور از اصول اخلاقی حاکم بر نقد منصفانه است.
تبیین معرفت از دیدگاه فیلسوفان مشّاء
حوزه های تخصصی:
پذیرش جهان واقع و امری خارج از ذهن ادراک کننده، مورد قبول تمامی فلاسفه مسلمان بوده است. فارابی در آثار خود از جمله در احصاء العلوم، رساله ای در عقل، کتاب الحروف، التنبیه علی سبیل السعاده، که مهم ترین آثار وی در معرفت شناسی است، توصیفی کامل و جامع از نظریه معرفت و معنای عقل بیان کرده، که متاثر از فلاسف یونانی است. فارابی عقل را واجد چهار مرتبه می داند؛ عقل بالقوه، عقل بالملکه، عقل فعال، عقل بالمستفاد. گفته شده که فارابی این تقسیم بندی را متاثر از جریان نوافلاطونی و شرح اسکندر افرودیسی ارائه کرده است. ابن سینا تعریف های متعددی در باب ادراک در آثار خود آورده است که عبارتند از: هر ادراکی عبارت از اخذ صورت مدرَک به نحوی از انحاء. یا ادراک عبارت از حصول صورت مدرَک در ذات مدرِک، یا تمثل حقیقت شیئ نزد مدرِک که مشهود مدرک واقع شود. از نظر ابن سینا، معرفت و شناخت از راه ادراک حسی و ادراک عقلی به دست می آید؛ بدین معنی که ادراک عبارت از پیدایش صورت آنچه ادراک می شود، در ذات ادراک کننده است. با این حال وی معتقد است که ادراک حسی به تنهایی برای اثبات واقعیت کافی نیست، برای معرفت به هستی اشیاء باید از عقل استمداد طلبید. در این نوشتار به تبیین نظر و دیدگاه دو فیلسوف مسلمان، فارابی و ابن سینا در باب علم و ادراک و معرفت می پردازیم، که توجه به آن به منظور آشنایی با معرفت شناسی اسلامی ضروری است.
فلسفه مضاف از دید علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو با روش استنباطی و اجتهادی تلاش شده است با تحلیل منظومه فکری علامه جعفری در حوزه فلسفه های مضاف، به ویژه فلسفه علم، به برداشتی از ماهیت فلسفه مضاف از دید وی دست یافته شود. یافته های مقاله را می توان به این صورت خلاصه کرد: الف) برخی از مؤلفه های تشکیل دهنده فلسفه مضاف روئوس ثمانیه علوم است که در آثار پیشینیان وجود دارد؛ ب) بن مایه های فلسفه مضاف در اندیشه حکیمان پیشین وجود دارد؛ ج) فلسفه مضاف دانشی ناظر است که اصول و مبانی ثابت و متافیزیکی علوم را به جهت پایداری علم و با هدف عالی حیات انسانی بیان می کند.
معاد جسمانی از منظر قاضی سعید و آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
معاد جسمانی عنصری از منظر ابن سینا و ملاصدرا، دو طلایه دار حکمت اسلامی، با محذوراتی مواجه است. قاضی سعید قمی شاگرد باواسطه صدرالمتألهین و آقاعلی مدرس زنوزی شارح مکتب صدرا می باشد، با وجود این، هر دو دیدگاهی متفاوت از دیدگاه صدرا در باب معاد جسمانی ارائه داده و قائل به حشر ابدان عنصری شده اند. به باور هر دو حکیم، آخرت در نشئه ای متفاوت از نشئه دنیا تحقق می یابد. همچنین تعلق نفس به بدن با مرگ از بین نمی رود، بلکه توجه نفس به بدن حتی بعد از پوسیده شدن بدن و تفرق اجزا وجود دارد و اجزای بدن بعد از مرگ، حرکت و سیر تکاملی خود را ادامه می دهند و نفس در قیامت به بدنی تعلق می گیرد که از همین ماده اجزای بدن دنیوی تشکیل شده است. بعد از تبیین دو دیدگاه مشخص خواهد شد که تبیین آقاعلی مدرس از قوت علمی و استدلالی بیشتری برخوردار است.
تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معقولات که از نوع مفاهیم کلی اند بر سه دسته تقسیم می شوند: معقول اول، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی. علامه طباطبایی معقول ثانی فلسفی را به مفاهیمی که عروض آنها ذهنی و اتصافشان خارجی اند تعریف کرده و نقش علم حضوری را در دستیابی به آن برجسته شمرده است. آیت الله مصباح یزدی این نوع از مفاهیم را مفاهیمی انتزاعی که حاکی از نحوة وجود است می داند و همچون استادش نقش علم حضوری را برجسته می شمارد. وی برای سنجش و کندوکاو ذهنی نقش زیادی قایل است و، از این رهگذر، دامنة معقولات ثانیه را گسترش داده است. ازآنجاکه علامه طباطبایی ثبوت خارجیِ وجود رابط را پذیرفته است، چگونگی ارتباط معقولات ثانیة فلسفی را با خارج به نحو وجود فی غیره تفسیر می کند. تحقق این مفاهیم را در خارج به نحو وجود رابط و فی غیره می داند. اما آیت الله مصباح یزدی تحقق مفاهیم فلسفی را صرفاً به وجود منشأ انتزاع دانسته، هیچ نحو وجودی حتی ضعیف برای مفاهیم فلسفی در خارج قایل نیست، چه ایشان تحقق خارجی وجود رابط و نسبت را در خارج قبول ندارد