فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۱۷٬۸۸۲ مورد.
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
67 - 84
حوزه های تخصصی:
عین القضات، در جایگاه یک مسلمان موحد، خداوند را خالق و مبدأ کل و ابلیس را از آفریده های او می داند. او بیشتر از همان ابلیسی سخن می گوید که در ادیان توحیدی، مخصوصاً دین اسلام مطرح است؛ یعنی ابلیسِ نافرمان متکبر، دشمنِ خدا و بدخواهِ نوع بشر؛ اما آنگاه که سخن او حال وهوای شطح و طامات به خود می گیرد، از ابلیس، جانب داری و تنزیه و تقدیس می کند. نگاه او، در چنین مواردی، با معتقدات اسلامی و صریح آیات قرآن و روایات هم خوانی ندارد. عین القضات در ارائه این اندیشه از صوفیان مدافع ابلیس چون حسن بصری، حلّاج و احمد غزالی و اندیشه گنوسی و عرفان قبالای یهود و برخی اندیشه های ایران باستان تأثیر پذیرفته است. همچنین میان دیدگاه عین القضات در دفاع از ابلیس و احیاناً تقدیس او با اندیشه های شیطان پرستی (از دیرباز تا کنون)، وجوه مشترک و جنبه های تمایزی وجود دارد. وجه مشترک، تلقی مثبت و جانب دارانه از ابلیس است؛ اما تفاوت را باید در موضوعاتی مانند «معیار ارزیابی منزلت ابلیس»، «جایگاه ابلیس در عالم و نسبت او با خدا و انسان» و «ابلیس، موضوع سجده بر آدم و میوه ممنوعه» جستجو کرد. معیار ارزش گذاری منزلت خاصی که عین القضات برای ابلیس قائل است به گمان او بندگی، تقرب و عشق ابلیس در بارگاه الهی است، نه تقابل ابلیس با خداوند. بر این پایه، ابلیسِ عین القضات موحّد است و در توحید بر همه سبقت می گیرد؛ اما ابلیسِ شیطان پرستان این کمالات را ندارد و همواره با نیروهای خیر و خدای واحد مطلق تضادّ و تقابل دارد. او ارزش خود را مرهون تکبّر، سرکشی، گستاخی و نافرمانی در مقابل خداوند می داند؛ چنانکه می تواند بر مسند خدا بنشیند و در معرض پرستش قرار گیرد و خود به وجودآورنده دینِ شیطانی شود.
مقایسه و تحلیل روش شناسی هرمنوتیک قرآن علامه طباطبائی و دکتر نصر حامد ابوزید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
135 - 150
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نوین در مواجهه با متن، سبب تحولات بزرگی در فهم و تفسیر متون مقدس شده است. این رویکردها اسلام را در برگرفته که دینی متن محور است و باعث پیدایش دیدگاههای نو در شناخت و فهم قرآن شده است. یکی از این دیدگاه ها پژوهش ادبی قرآن است که با تحولات نظریه و نقد ادبی نوسان های فراوانی پیدا کرده است. این نوع از پژوهش، وحی ازنظر مؤمنان یعنی الهی بودن آن را نادیده می گیرد که نتیجه آن باعث دورشدن از شناخت مؤمنانه دین و ادبی شدن فهم آن می شود. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی و انتقادی – مقایسه ای به مسئله روش فهم و تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی، صاحب تفسیر ارزشمند المیزان (نماینده یکی از روش های فهم سنتی) و نصر حامد ابوزید، متفکر نام آشنای مسلمان (نماینده روش فهم جدید) می پردازد تا همانندی ها و ناهمانندی های میان نظریات این دو متفکر را در این باره آشکار کند؛ زیرا آراء این دو متفکر در تقابل با هم است و مقایسه آنها راهگشای جستجوگران در کشف حقیقت خواهد بود. یافته های این پژوهش نشان می دهند اصول فکری این دو اندیشمند درباره مبانی فهم قرآن، بسیار دور از هم و متفاوت است؛ البته ریشه این اختلاف عمیق را باید در بینش و نحوه نگرش آن دو به انسان و جهان و خلقت آن دو دانست. اساس پروژه نصر حامد ابوزید، نوسازی اندیشه دینی با تأویل (تفسیر به رأی) است. روش فهم او ناظر به واقعیات خارج از وحی است و بیشتر به فهم تاریخی با روش های پوزیتویستی گرایش دارد. او معنا را نزد مفسر می داند و امکان داوری میان تفاسیر مختلف را نمی پذیرد. همچنین تلاش می کند برای فهم قرآن آن را عرفی سازد. بر اساس مبانی هرمنوتیکی ابوزید که از روش پژوهش ادبی ناشی می شود، اصل دین و ماهیت وحی دگرگون می شود. حال آنکه علامه طباطبایی روش فهم قرآن را از توصیه های شارع برداشت می کند و برای فهم صحیح قرآن پدیدارشناسانه می اندیشد. او فهم معتبر قرآن را در گرو قدسی شدن انسان می داند. ازنظر او، معنا همان مراد مؤلف است و امکان داوری میان تفاسیر مختلف وجود دارد.<br /> ازنظر علامه، ایمان به هدایت ابدی قرآن با نگرشی خاص به جهان و خالق آن امکان پذیر است. ایمان چیزی از جنس عقل نیست و نباید توقع داشت انسان به صرف هدایت عقل به همه آنچه پیامبران رسیده اند، برسد.دیگر اینکه درجات بالای ایمان با شهود، ممکن است و شهود فقط با تزکیه و تأمل به همراه راهنمائی انبیاء ممکن است. با عقل محض، فهم بسیاری از حقایق قرآن به دست نمی آید؛ یعنی چیزی که ابوزید در تلاش است به آن برسد.
تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
معرفت قلبی از دیدگاه شریعت و مکتب ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
درمنظومة آیات و روایات اسلامی، محل معرفت قلب است و علم حقیقی همان معرفت قلبی است.مهم ترین ویژگی های معرفت شهودی و قلبی مطرح در آیات و روایات عبارت اند از: وهبی و از سوی خداوند بودن، نامتعارف و غیرعادی بودن، مستقیم و عاری از تفکر و واسطه بودن، شناختی بودن، برخورداری از حقیقت و صدق، برخورداری از متعلَّق فرامادی وغیبی، نتیجة تقوا و مجاهده [درونی و بیرونی] بودن. عرفا نیز، به تبعیت از شریعت ناب، قایل به معرفت عرفانی و قلبی اند. از دیدگاه ابن عربی معرفت حقیقی شناختی قلبی، بی واسطه، غیراکتسابی و وهبی است که با حصول استعداد نفس از طریق رعایت تقوا، مجاهده و سلوک عملی حاصل می شود . روشن است که تطابق دیدگاه عرفا بر شریعت مبین اسلام به دلیل پایبندی آنان به دستورات و اصول اسلامی است
مبانی عقلی تناسخ ملکوتی در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تناسخ ملکوتی عبارت است از: انتقال نفس از بدن دنیوی به بدنی اخروی که متناسب با ملکاتی است که نفس در دار دنیا کسب کرده است. در بحث تناسخ ملکوتی دو مسئله اساسی مطرح است: اول چگونگی انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی، یعنی کیفیت تحقق تناسخ ملکوتی و دوم چگونگی شکل گیری بدنی که نفس به آن منتقل می شود. درباره مسئله اول باید گفت: این انتقال، در حقیقت، تحول جوهری نفس در مرتبه مثالی خودش است، نه جدایی از بدن دنیوی و پیوستن به بدن اخروی. اصول عقلانی در تبیین این مسئله عبارت اند از: اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و قیام صدوری صور ادراکی به نفس. در نتیجه این اصول می توان گفت: بدن مثالی ای که نفس پس از مرگ با آن زندگی می کند از منشآت خود نفس است. ازاین رو، انتقال نفس از بدنی به بدن دیگر مطرح نیست بلکه نفس با صورت تحول یافته بدنی که از آغاز تکوین خویش با آن همراه بوده محشور می شود. اما مسئله دوم با اصولی چون تجرد نفس در مرتبه خیال، توانایی آن بر ساخت صور و ابدان، اتحاد عاقل و معقول، و امکان سیر نفس در عوالم سه گانه قابل تبیین است. بر اساس اصل اتحاد عاقل و معقول، تمامی مکتسبات انسان در زندگی دنیا با نفس او اتحاد می یابد و نحوه وجود رحمانی یا شیطانی آن را تعیین می کند
ارزیابی دیدگاه ابوزید درباره تاریخ مندی قرآن با تأکید بر گفتاری بودن وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
73-88
حوزه های تخصصی:
نظریه تاریخ مندی قرآن، ادعایی است که از سوی برخی مسلمانان نوگرا به تبعیت از مستشرقین، تکرار شده است. آنها هر اصلی که در تعارض با ایده تاریخیت باشد منکر و هر امری را که در توجیه اصل تاریخیت کارآمد باشد با بازخوانی آن، به نفع مدعای خود تفسیر می کنند. توجیه ملازمه بین سبک گفتاری قرآن با نظریه تاریخیّت و عصری بودن برخی احکام آن در راستای ادعای حیث گفتمانی وحی و رابطه دیالکتیک متن با واقع از سوی نصر حامد ابوزید یکی از این موارد است. بررسی این دیدگاه از جهت تقابل با جاودانگی اسلام و احکام ثابت آن حائز اهمیت است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و به هدف نقد و بررسی ادعای فوق نگاشته شده است تا معلوم گردد ادعای ارتباط بین گفتاری بودن و تاریخیت، با اشکالات متعدد عقلی و نقلی، مواجه است و موارد فراوانی مانند برخورداری قرآن از بطون و ژرفایی نامتناهی، و سازوکارهای بهره برداری ازآن تا قیامت در نقض ادعای فوق وجود دارد.
زبان اخلاق و نقش آن در جهانی شدن حکومت مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی رحمت الهی در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی که در دو قرن اخیر ظهور نموده، روش های خوبی برای بررسی و درک بهتر متون ارائه کرده است. استعاره در این رویکرد استعاره مفهومی نامیده شده است. این مقاله به بررسی استعاره مفهومی رحمت الهی در قرآن کریم که ساختار پیچیده و متشکل از چندین نوع استعاره دارد و بسط معنایی حاصل از آن که مالکیت و استیلا و علم خداوند به نعمات اخروی و دنیایی را بیان می کند، می پردازد. در شواهدی از آیات قرآن، رحمت خداوند همچون اموال گرانبها در گنجینه هایی ذخیره شده که خداوند در مواقع لزوم و شایستگی بنده، برای بهره مندی در آن را می گشاید یا نعمت های معنوی مانند ارسال رسل و نزول قرآن به صورت بارانی که بر بندگان می بارد، مفهوم سازی شده است و در گونه دیگری، رحمت خداوند به مثابه ظرف یا پهنه وسیع یا حجیمی است که بنده می تواند داخل آن برود یا خارج از آن باشد. قرآن به کمک استعاره های مفهومی جهانی از اندیشه را به روی بشر گشوده و مفاهیم بسیار پیچیده از امور غیبی و مجردات را با زبانی ساده و ملموس به بشریت عرضه کرده است.
بررسی تحلیلی سوبژکتیویسم و پیامدهای آن در توسعه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوبژکتیویسم گوهر و ذات مدرنیته است، توسعه مدرن عقلانیت خود را که از مهم ترین شاخصه های آن می باشد بر مبنای معرفت شناسی سوبژکتیویسم قرار داده که مبتنی بر اصالت سوژه است. بر این اساس یگانه موجود حقیقی، انسان است و دیگر موجودات تمثیل و وجود ذهنی، قائم به سوژه و اصول تعریف شده در نزد او هستند و در نتیجه عقل ابزاری و خودبنیاد انسان که پایین ترین مرتبه عقل انسانی است جانشین عقل دینی و وحی می شود. عدم توجه به مراتب بالاتر عقل, داشتن درک واضح تر از بدن, عدم تبیین چگونگی نیل به وجود از معرفت و تقدم درک هستی خود نسبت به حالات ذهنی مهم ترین نقدهایی است که برذات سوبژکتیویسم وارد شده است. از جهت پیامدها نیز می توان گفت بحران عقلانیت و رشد فزاینده عقلانیت ابزاریِ سکولار و در نتیجه رواج پوچ گرایی، انکار مرجعیت وحی و در نتیجه اعطای حق قانون گذاری به انسان، تغییر معیار ارزش ها و بحران ارزش های اخلاقی، دوری انسان از هویت فطری و خدابنیاد و محروم گشتن از درک حقیقت و در نهایت دور شدن از مسیر سعادت واقعی و همه جانبه در اثر بسط شئون مختلف سوژه ریشه در اندیشه سوبژکتیویسم دارد.
تاثیر گناه بر معرفت از دیدگاه استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو به بررسی متعلق تاثیر گناه بر معرفت و کیفیت تاثیرگذاری آن از منظر شهید مطهری می پردازد که امروزه به طور مستقل در معرفت شناسی مورد توجه قرار گرفته است. استاد مطهری به دلیل اهمیت ساحت عقیدتی در انسان، با محور قرار دادن آیات و روایات در آثار مختلف خود به این مسئله پرداخته است. میل به پذیرش عقاید تقلیدی، تاثیر غرور علمی بر عدم کسب معرفت، تاثیر مادی گرایی اخلاقی بر مادی گرایی اعتقادی از مصادیق تاثیر گناه بر علوم حصولی و ممانعت گناهان از علم حضوری به خود و خدا، تاثیر رذایل بر خواطر انسانی و تاثیر گناهان بر قلب انسان از مواردی است که استاد مطهری در رابطه با تأثیرات گناهان بر معرفت های حضوری انسان به آن ها اشاره کرده است. از نظر شهید مطهری با تکرار گناه و مداومت بر اعمال ناپسند، حاکمیت نفس از بین رفته و جنبه عقلی و ملکوتی نفس به تدریج کم رنگ می گردد؛ تا جایی که گناه هم مانعی برای کسب معرفت و هم عاملی در عدم اذعان و تصدیق به حقیقت می شود.
امکان معرفت عقلی به خداوند متعال از منظر حکیم سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور معمول در آثار فلسفی مسلمین، معرفت پذیری خداوند به صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است بلکه در بیشتر موارد به عنوان یک اصل موضوع تلقی گشته است. حکیم سبزواری علی رغم رویکرد منتقدانه ای که در نسبت با اندیشه های تعطیل گرایانه اتخاذ نموده، عقل را بدون مدد الهی عاجز از معرفت خداوند می داند و بیان می کند آنچه که خداوند را از طریق براهین می شناسد، عقلی است که به نور خداوند تقویت گشته است و در عین حال عقل از نیل به کنه ذات خداوند ناتوان است، بدان جهت که علم حصولی اکتناهی منوط به حصول تام ماهیت معلوم برای عالم است و خداوند به سبب تنزه از ماهیت از دسترسی عقول مبرا می باشد. حکیم سبزواری در تبیین نظریه خویش علاوه بر اقامه استدلال، به روایات صادره از ناحیه عصمت و نیز بیانات اهل معرفت استشهاد نموده است.
مفهوم کمال در علم النفس ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «کمال» در اندیشه ارسطو به طور کلی با دو واژه «انرگیا» و «انتلخیا» بیان شده است که هر دو در انگلیسی به (Actuality) ترجمه شده است. ارسطو در بحث علم النفس برای تعریف نفس یکبار نفس را به صورت بدن طبیعی تعریف کرده است و در ادامه آن را به «کمال اول» تعریف کرده است و «کمال نخستین» را در برابر کمال نهایی یا ثانوی قرار داده است. او در تبیین کمال بودن نفس و چرایی «کمال نخستین» برای نفس از آنالوژی تناسب بهره می گیرد. پرسش این است چرا در تعریف نفس از صورت به کمال گذر کرده است؟ معنی کمال در تعریف نفس چیست؟ مراد از «اولی» بودن در «کمال» در تعریف نفس چیست؟ چرا ارسطو نفس را کمال نخستین معرفی کرده است؟ مؤلفه های کمال نخستین نسبت به کمال نهایی چیست؟ بهره ارسطو از آنالوژی ها در تعریف نفس چه بوده است؟ در این نوشتار با بیان آنالوژی ها در تعریف نفس در صدد تحلیل این مسئله و پاسخگویی به این پرسش ها هستیم.
تأملی در منابع و تاریخ نگاری عاشورا در دو قرن نخستین اسلامی
حوزه های تخصصی:
واقعه کربلا از ناگوارترین وقایع جهان اسلام است اما نقطه عطفی در تاریخ تشیع به شمار می آید و در تکوین تشیع بیشترین سهم را ایفا کرده است. رسالت این نهضت در پیام رسانی و آگاهی بخشی به امت اسلامی و همچنین ذکر مصائب امام حسین(ع) و یاران ایشان منجر به نوعی از تاریخ نگاری به نام مقتل نگاری شد. مقتل نگاری به طور خاص به تاریخ نگاری عاشورا اطلاق می شود.
مقتل ها عموماً به توصیف ظلم و ستم و شهادت یکی از امامان معصوم(علیهم السلام) می پردازند اما این اصطلاح به دلیل عمق فاجعه عاشورا به واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و فرزندان و یاران ایشان منحصر شد. مقتل نگاران شیعه، نوشتن درباره ائمه(ع) را نوعی وظیفه دینی تلقی می کردند و مقتل های که با احساسات و عواطف تاریخ نگاران عاشورا عجین شد بر روحیه شیعیان تأثیر گذاشت و موجب توجه به آرمان های شیعی و پشتیبانی از اهل بیت(علیهم السلام) شد.
واکاوی منابع و همچنین معرفی معروف ترین تاریخ نگاران عاشورا در دو قرن نخستین اسلامی از اهداف این پژوهش است. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و متکی به منابع دست اول است.
معیار و مصداق برهان صدیقین از نظر استاد جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
43 - 61
حوزه های تخصصی:
وجود خدا یکی از ژرفترین دغدغههای بشری است و بر آن براهین متقنی اقامه شده است. اما برهانها عموماً بر وجود خلق مبتنی بوده است. این دسته از براهین با آنکه وجود واجب و خدای متعال را الزامی میکنند، با نظر به برخی از اصول عقلی، مانند «قاعده ذوات الاسباب» و «قاعده مالاسبب»، محدودیتهایی در خود دارند. از این رو، فیلسوفان اسلامی در صدد براهینی برآمدهاند که این محدودیتها را نداشته و بر آن، برهان صدّیقین نام نهادهاند. اولین تقریر از ابنسینا است و دومین تقریر آن را ملاصدرا طرح کرده است. پس از ملاصدرا تابعان حکمت متعالیه تقریرهای دیگری به دست دادهاند. در بررسی این امر که آیا این براهین تنگناهای برهانهای خلقی را ندارند، به معیاری نیاز است که با آن بتوان این برهانها را سنجید؛ معیار استخراجشده از بیانات فیلسوفان این است که باید برهان «از خدا به خدا» و سیر علمی، «من الله الی الله» و به تعبیر ملاصدرا راه و مقصد یکی باشد. بر این اساس، از نظر استاد جوادی آملی تنها برهانی که بهحق معیار صدّیقین و راه و مقصد در آن یکی است، برهان علامه طباطبایی در «تعلیقات بر اسفار» و در کتاب قیّم «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است؛ اما برهان ابنسینا و ملاصدرا واجد چنین خصوصیتی نیستند. نتیجه برهان علامه هم وحدت اطلاقی واجب را اثبات میکند و هم بر هیچ مسئله نظری در فلسفه مبتنی نیست.
بررسی ویژگی ها و شاخص های تمدن آخرالزمان از منظر قرآن کریم با تحلیل همانندی های آن با حکومت های اولیای الهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی معناشناختی «جعل امامت» (با تکیه بر اصل اصالت تعبیرهای قرآنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی معناشناختی واژگان و عبارات قرآن، یکی از راه های جدید مطالعات قرآنی است. هدف نگارندگان در مقاله حاضر، بررسی این مسئله است که چرا خداوند در قرآن برای نصب امام از واژه جعل بهره جسته و از واژگانی که در حوزه معنایی آن هستند، مانند «اجتباء، اصطفاء، اختیار، فَعَلَ، صَنَعَ، خَلَقَ، وَضَعَ» استفاده نکرده است؟ برای وصول به این هدف، کلیه آیات مربوط به «جعل» و 6 آیه مربوط به «جعل امامت» مورد بررسی قرار گرفت و روشن گردید که واژه «جعل» در قرآن، هم به خداوند و هم به انسان نسبت داده شده است، ولی عبارت «جعل امامت» فقط به خداوند نسبت داده شده که بیانگر اراده و امر اوست. همچنین از طریق تحلیل سیاق و استخراج مفاهیم جانشین و همنشین «جعل»، ویژگی ها و مؤلفه های معنایی «جعل امامت» مشخص شد و با استفاده از اصل معناشناسی شناختیِ «اصالت تعبیرهای قرآنی»، روشن گردید که هیچ یک از واژه های نام برده نمی توانند جانشین واژه «جعل» محسوب شده و رساننده سطوح و لایه های معنایی آن باشند.
معمّای آزمون حضرت زهرا سلام الله علیها قبل از آفرینش ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
89-108
حوزه های تخصصی:
در زیارتنامه حضرت زهرا ÷ آمده است: «ای آزموده ای که آفریدگارت تو را قبل از آفریدنت آزمود و تو را شکیبا یافت!» عبارت مذکور در این مقاله با تحلیل عقلی و برهانی تبیین شده است. حضرت زهرا ÷ به استناد روایات، پیش از خلقت صُلبی (مادی و دنیوی) خلقتی نوری داشته است. ارتباط وجود نوری و وجود دنیوی حضرت و نیز متحد بودن و در عین حال مختلف بودن این دو وجود که مدلول عبارت مورد بحث است، با تمسک به اصول فلسفی تبیین می شود. همچنین با استناد به ادله ی عقلی و نقلی تبیین شده است که سنت الاهیِ «امتحان» با دو گونه ی تکوینی و تشریعی اختصاصی به حیات دنیوی ندارد و در عوالم پیش از عالم دنیا نیز جاری بوده است. روش کار در این مقاله توصیفی تحلیلی است.
تحلیل و بررسی نمادانگاری نشانه های ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی نقد سیدعبدالأعلی سبزواری بر مبانی توحید در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی، با صدر المتألهین شیرازی (ره) در نتیجه قول به اشتراک معنوی وجود، تشکیک و اصالت آن و تحت تأثیر اندیشه عرفا، با تفسیری از توحید آشنا شد که از آن به بعد نظر غالب حکما در این بحث گردید. این نظریه همان وحدت وجود است که صدرالمتألهین، با تبیین آن بر اساس مبانی فلسفه خویش، آن را به عنوان ناب-ترین نظریه توحید به فلسفه اسلامی عرضه کرد. وحدت وجود آن قدر در فلسفه و اندیشه فلاسفه نفوذ پیدا کرد که از آن به توحید اخصّ الخواصی تعبیر گردیده، در حالی که توحید مورد اعتقاد فلاسفة سابق، به توحید عوام تعبیر شده است. اما سیدعبدالأعلی سبزواری(ره) با ابتنای به قرآن و سنت و پیرو نفی سنخیّت بین واجب و ممکن، اشتراک لفظی و اصالت ماهیت، بیانی کاملاً متفاوت از توحید صدرایی ارائه می دهد. وی کامل ترین و بهترین بیان توحید را در قرآن و سنت می داند؛ توحیدی که نه تنها وحدت وجود نیست بلکه مخالف و مقابل وحدت وجود است. بر مبنای ایشان وحدت وجود نه تنها توحید حقیقی نیست بلکه «لاتوحید» است. اگر چه سخن از توحید حقیقی مجالی فراخ تر می طلبد، اما مقاله حاضر سعی دارد با تبیین مبانی هر یک از این دو نظریه توجه مخاطب را به این نکته جلب کند که کدام یک از دو نظریه فوق، شایسته مقام جلال و جمال الهی است.
تبیین معرفت از دیدگاه فیلسوفان مشّاء
حوزه های تخصصی:
پذیرش جهان واقع و امری خارج از ذهن ادراک کننده، مورد قبول تمامی فلاسفه مسلمان بوده است. فارابی در آثار خود از جمله در احصاء العلوم، رساله ای در عقل، کتاب الحروف، التنبیه علی سبیل السعاده، که مهم ترین آثار وی در معرفت شناسی است، توصیفی کامل و جامع از نظریه معرفت و معنای عقل بیان کرده، که متاثر از فلاسف یونانی است. فارابی عقل را واجد چهار مرتبه می داند؛ عقل بالقوه، عقل بالملکه، عقل فعال، عقل بالمستفاد. گفته شده که فارابی این تقسیم بندی را متاثر از جریان نوافلاطونی و شرح اسکندر افرودیسی ارائه کرده است. ابن سینا تعریف های متعددی در باب ادراک در آثار خود آورده است که عبارتند از: هر ادراکی عبارت از اخذ صورت مدرَک به نحوی از انحاء. یا ادراک عبارت از حصول صورت مدرَک در ذات مدرِک، یا تمثل حقیقت شیئ نزد مدرِک که مشهود مدرک واقع شود. از نظر ابن سینا، معرفت و شناخت از راه ادراک حسی و ادراک عقلی به دست می آید؛ بدین معنی که ادراک عبارت از پیدایش صورت آنچه ادراک می شود، در ذات ادراک کننده است. با این حال وی معتقد است که ادراک حسی به تنهایی برای اثبات واقعیت کافی نیست، برای معرفت به هستی اشیاء باید از عقل استمداد طلبید. در این نوشتار به تبیین نظر و دیدگاه دو فیلسوف مسلمان، فارابی و ابن سینا در باب علم و ادراک و معرفت می پردازیم، که توجه به آن به منظور آشنایی با معرفت شناسی اسلامی ضروری است.