فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
وجودی بودن مرگ نزد ملاصدرا، برخلاف فیلسوفان اگزیستانسیالیسم امکان معرفت بدان را فراهم می سازد. وی آن را رهایی دهنده نفس از جسم و قید و بند عالم دنیوی می داند. در نتیجه معرفت بدان و درکی وجودی از طریق این رهایی، صعود از عالم حس به عوالم مثالی و خیالی را برای فرد مهیا می سازد. «معنای زندگی» نیز گرچه از جمله مسائل فلسفی مطرح برای انسان مدرن است، اما براساس نگرش صعود انسان از عوالم مادی، مثالی و سپس عقلی در این نظام فلسفی، تبیینی ویژه به خود می گیرد. بر این اساس، تمام عوالم پایین تر مندرج در عالم بالاتر قرار داشته و در نتیجه انسان به واسطه شناخت از نفس و آگاهی یافتن از ابعاد این ادراک وجودی، توانا به زیستی جاودانه می شود. «مرگ اندیشی» سبب معرفت درباره گذران عمر و تحول جوهری نفس از نشئه جسمانی به سوی تجرد و سرانجام جدایی از جسم می شود. امری که ربط وثیقی با کمال نفس و غایت یابی او داشته و سبب معنایابی و انقلابی در نگرش به مرگ، به عنوان امری وجودی می گردد. از نظر ملاصدرا مرگ همان استکمال جوهری نفس و تحول آن به سوی عالمی دگر است. مطابق با رأی او مرگ امری ضروری و اجتناب ناگزیر است؛ زیرا نفس در مسیر فعلیت یافتن خود، وقتی به غایت برسد، به ضرورت از بدن جدا می شود. «معناداری زندگی» و ارتباط فلسفی آن با «مرگ اندیشی» از جمله مسائل مهم در فلسفه دین معاصر است که فیلسوفان اگزیستانس هر یک، به گونه ای منحصر به فرد، بدان پرداخته و نظرات بدیعی را در این ساحت رقم زدند. تحلیلی فلسفی از دیدگاه های ملاصدرا به دلیل طرح اندازی جامع ترین نظریات در باب حقیقت مرگ از یک سو و اندیشه معطوف به مرگ به عنوان مسئله ای فلسفی از سوی دیگر (از طریق استنباط نگرش فلسفی وی) و در نتیجه معناداری حیات ناب به واسطه میل به جاودانگی انسان، در مقایسه با فلاسفه پیش از خود، مقصود اصلی این مقاله است.
جایگاه حرفه ها در نگاه انسان شناختی صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
99 - 124
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که در نگاه انسان شناختی ملاصدرا حرفه ها چه جایگاهی دارند و معیار طبقه بندی و گزینش آنها چیست؟ این معیارها با روی کرد تبیینی و نه توصیه ای بررسی گردیده است تا قواعد عام و معیارهای کلی برای نحوه انتخاب حرفه ها به دست آید. این تحقیق از نوع نظری، روی کرد آن عقلی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. با این نگاه، ابتدا به استخراج مسائل مرتبط با موضوع مقاله در آثار ملاصدرا پرداخته، سپس با تحلیل آنها اولویت هایی را بیان کرده است. حرفه ها بر اساس فضیلت فاعل، درخشانی هدف و غایت، شرافت موضوع و زیبایی کیفیت و حالتی که از آن برای انسان حاصل می شود، طبقه بندی می شوند. با توجه به این معیار، حرفه ها در یک رده قرار ندارند و طبق قاعده، حرفه ها به ترتیب اولویت در چند طبقه جای می گیرند: 1. حرفه هایی مانند معلمی که با جان انسان مرتبط است؛ 2. حرفه هایی مانند پزشکی که حیات بدن وابسته به آنهاست؛ 3. حرفه هایی مانند مهندسی که در حفظ حیات بدن سودمندند. درجه بندی ارزش مدارانه حرفه ها و صناعات به رتبه بندی نظام ها و نهادهای اجتماعی و فرایند تقسیم کارهای اجتماعی و در نتیجه تعیین وظایف انسان در موقعیت های گوناگون کمک می کند.
نقد و بررسی قواعد «آنسلم» در شناخت «موجود کامل»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
165 - 190
حوزه های تخصصی:
«الهیات کمال» رویکردی است که با تکیه بر تعریف خدا به موجودی که در تمام جنبه ها کامل است، به تفسیر مفهوم خدا و تحلیل صفات او می پردازد. آنسلم نخستین کسی است که تحلیلی نظام مند از مفهومِ موجود کامل ارائه می دهد. از آنجا که مباحث بعدیِ فیلسوفان واکنشی به نظرات اوست، لذا تبیین آراء وی اهمیت خاصی دارد. در این مقاله بر اساس روش توصیفی، تحلیلی به این پرسش پرداخته می شود که بر اساس دیدگاه آنسلم، چه قواعدی را می توان برای شناخت تفصیلیِ موجود کامل و همچنین استخراج صفات الهی به کار گرفت. هدف این مقاله تبیین نقاط ضعف و قوت دیدگاه آنسلم است. در مجموع می توان پنج قانون کلی را از عبارات آنسلم استخراج کرد؛ او ابتدا سعی می کند بر پایه مقایسه میان موجودات جهان به این هدف برسد. مهم ترین نقد این شیوه آن است که نمی تواند مهم ترین هدف الهیات کمال، یعنی استخراج صفات الهی را به درستی تأمین کند. آنسلم در موضعی دیگر، مقایسه میان وضعیت های مختلفِ یک موجود را محور کار قرار می دهد. او در آثار بعدی اش همین شیوه را دنبال می کند و در نهایت به این نتیجه می رسد که چون خداوند در بالاترین وضعیتِ قابل تصور قرار دارد، بنابراین هر امر قابل تصوری را که اتصاف به آن بهتر از عدم اتصاف به آن است، باید دارا باشد. می توان قاعده نهایی آنسلم را پس از انجام اصلاحاتی، قابل دفاع دانست؛ به این صورت که با اضافه کردن قیودی، امکان تعارض بین صفاتی را که خداوند می تواند در نظر ابتدایی داشته باشد، لحاظ گردد.
تحلیلی بر روایات خروج دجّال در آخر الزمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
27 - 52
حوزه های تخصصی:
دجال از مفاهیم مشهور آخرالزمانی در روایات اسلامی است. مضامین این روایات گاه تنها به اصل خروج موجودی به نام دجال در آستانه رستاخیز تأکید دارند، اما در بخشی از آنها ماجراهای تفصیلی و ویژگی های شگفت انگیزی وجود دارد که موجب طرح دیدگاه های مختلف در این باره و توجیه روایات با هدف پذیرش آنها شده است. از یک سو روایات تفصیلی غالباً در منابع سنی ذکر شده و منابع شیعی تنها حاوی روایات اصل خروج دجال است و از سوی دیگر موضوع دجال به منابع دینی اهل کتاب و راویان اسرائیلیات پیوند می یابد. این امر بررسی دیدگاه ها و تحلیل اجمالی وضعیت دلالی و سندی روایات خروج دجال را ضروری می نماید. طبق این تحقیق اصل خروج دجال از مفاهیم اصیل اسلامی است و حتی فراوانی روایاتی که از جزئیات و تفصیل ماجراهای آن سخن گفته اند، علیرغم لزوم توقف بر آنها، شهرت و استفاضه این موضوع را نشان می دهد.
واکاوی مسئله تصرفات امام غایب از منظر عقل و نقل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
115 - 130
حوزه های تخصصی:
یکی از شبهات مخالفین شیعه، مسئله عدم تصرف امام زمان؟عج؟ در زمان غیبت و ناسازگاری آن با ضرورت وجود امام در هر زمان است و پاسخ اجمالی آن است که: اولاً این علم به عدم تصرف از کجا برای شما پیدا شده است؟ آیا به صرف این که ما از تصرفات امام بی خبریم، می توانیم منکر وجود آنها شویم؟ ثانیاً این عدم تصرف امام غایب _ به فرض اثبات آن _ مستند به او نیست بلکه به سبب عوامل بیرونی است که تأثیری در امامت ایشان و لزوم و ضرورت آن ندارد به قول خواجه طوسی: وجوده لطف و تصرفه لطف آخروعدمه منا. ثالثاً نزد عقلا هیچ تلازمی بین غیبت و عدم تصرف نیست بلکه ممکن است کسی در عین غیبت تصرّفات گوناگونی داشته باشد ولی به دلیل غیبتش، تصرّفات او نیز از نظر و ادراک ما پنهان بماند. در این مقاله به ابعاد مختلف این بحث به تفصیل سخن گفته شده است.
استمرار امامت در آیه اطاعت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
207 - 230
حوزه های تخصصی:
یکی از معارف مشترک بین شیعه و اهل سنت اعتقاد به امام مهدی؟عج؟ است، با این تفاوت که غالب علمای اهل سنت قائلند در آخرالزمان متولد خواهد شد، اما شیعه قائل است متولد شده و فعلاً غایب است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد، بنابراین سخن در این است که فارغ از روایت های خاص طرفین، از آیه های قرآن هم که مورد قبول طرفین است، می توان دلیلی بر وجود امام معصوم اقامه کرد؟ در صورت مثبت بودن جواب، در زمان حاضر هم امام معصومی وجود دارد؟ هدف این تحقیق این است که براساس آیه شریفه Gیا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ...F(نساء: ۵۹) که در آن به صورت مطلق امر به اطاعت اولی الامر شده است و علمای شیعه به اتفاق ائمه معصومین؟عهم؟ را مصداق آن می دانند و مفسران اهل سنت در مصداق آن اختلاف نظر دارند، ثابت کند یکم این که: اولی الامر معصوم هستند؛ دوم این که: در هر زمانی فردی به عنوان ولی امر معصوم در خارج وجود دارد که اطاعت از او واجب است؛ سوم این که: اگر او را نمی یابیم، ناگزیر براساس اعتقاد شیعه باید غایب باشد و این غیبت مانع از اطاعت او نخواهد بود. در این نوشته جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای بوده و تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی اطراف سه مسئله انجام گردیده است: الف) اثبات عصمت اولی الامر؛ ب) اثبات وجود خارجی فردی از اولی الامر در هر زمان؛ ج) امکان اطاعت از ولی امر زمان حاضر حتی اگر او را نیابیم. بنابراین لزوم وجود ولی امر و امام معصوم در زمان حاضر و وجوب اطاعت از او از آیه شریفه اطاعت قابل استفاده است.
تحلیل نظریه «تبدیل حامل شخصی دین به حامل نوعی» علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
5 - 32
حوزه های تخصصی:
اهل سنت به طور عموم نزول «آیه اکمال» را در نهم ذی الحجه سال دهم هجرت دانسته و شأن نزول را اموری مانند فتح مکه، نزول احکام گوشت های حرام و... دانسته اند. در مقابل، شیعیان زمان نزول را هجدهم ذی الحجه و شأن نزول را ابلاغ ولایت امام علیG دانسته اند. پرسش این است که طبق دیدگاه اهل سنت چه رابطه ای بین این روزهای خاص با اموری مانند مأیوس شدن کفار، اکمال دین و اتمام نعمت وجود دارد. در برابر دیدگاه شیعه نیز این سؤال مطرح است که این نظر با تعداد زیاد روایاتی که سبب نزول را روز عرفه دانسته اند چگونه قابل جمع است؟ صاحب تفسیر المیزان، دیدگاه های مختلف را بررسی نموده و سعی در اثبات دیدگاهی با عنوان «نظریه تبدیل حامل شخصی دین به حامل نوعی» دارد. همچنین علامه با پذیرش نزول آیه اکمال در هجدهم ذی الحجه، این احتمال را هم ممکن می شمارد که آیه در روز نهم نازل شده باشد و در روز هجدهم ابلاغ شده باشد.در این نوشتار با روش توصیفی، تحلیلی دیدگاه علامه مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده است که نظریه علامه سازگاری کامل با واژگان به کار رفته در آیات مربوط به ولایت دارد و در این صورت فرقی ندارد زمان نزول آیه اکمال را هجدهم ذی الحجه بدانیم یا نهم ذی الحجه، لیکن نحوه جمع روایات نزول توسط علامه قابل تأمل است، لذا در پایان روش دیگری برای جمع دو دسته روایات پیشنهاد شده است.
بررسی انتقادی دیدگاه آلوین پلنتینگا درباب آموزه بساطت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
103 - 124
حوزه های تخصصی:
بساطت الهی در معنای این همانی ذات و صفاتِ خداوند از مهمترین آموزه های خداباوری کلاسیک است. بر مبنای خداباوری کلاسیک از آنجا که هرگونه ترکیب نشان از وابستگی کل به اجزا دارد و خدا بی نیاز محض است، پس هیچ گونه ترکیبی در خداوند راه ندارد. اتکای این آموزه بر مباحث متافیزیکی مانند «شیء» و «ویژگی» منجر به برخی انتقادات از سوی بعضی از فیلسوفان تحلیلی معاصر شده است.در نگاهِ انتقادی آلوین پلنتینگا، عینیت ذات و صفت، همچنین این همانی صفات با یکدیگر، با تکیه بر مبانی متافیزیکِ تحلیلی به این می انجامد که اولاً خدا فقط یک صفت داشته باشد و آن صفت چیزی نیست جز «خودش» و ثانیا پذیرش چنین عینیتی، صفت(و یا ویژگی) بودنِ خداوند را در پی خواهد داشت. مبتنی بر این دیدگاه ویژگی ها، هویت انتزاعی دارند و تمامی هویات انتزاعی هم از نظر علّی بی اثرند. در نتیجه، پذیرش این مبانی منجر به ناسازگاری آموزه بساطت با دیگر صفات خداوند همچون قیّومیت او می شود. در نهایت یا می باید به آموزه بساطت به دیده شک نگریست و یا از مبانی متافیزیکی دیگری برای توضیح رابطه ذات و صفات الهی دفاع کرد. مقاله حاضر کوششی است برای توضیح این ناسازگاری و نشان می دهد با پذیرش ویژگی بی حدی ذات در الاهیات کلاسیک، تبیین متافیزیکی رابطه ذات و صفات در خداوند، الگوی دیگری غیر از متافیزیک مقبول پلنتینگا می طلبد. دیگر آنکه با وجود عینیت ذات با برخی ویژگی ها مانند ویژگی «وحدت» و ویژگی «این همان بودن» تبیین آنها با الگوی رابطه مصداق یافتگی خلاف شهود و مستلزم تسلسل است.
کارکرد رفتاری و کنشی فرهنگ انتظار در تعمیق راهبرد مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
29 - 48
حوزه های تخصصی:
مفهوم انتظار یکی از کانونی ترین مفاهیم فرهنگی شیعه است و در روایات از آن به برترین اعمال، با فضیلت ترین و بهترین عبادات و برترین جهاد امت یاد شده است. شهید سلیمانی;، یکی از برجسته ترین تربیت یافتگان فرهنگ انتظار است و با درک عمیقش از انتظار، راهبرد مقاومت را در منطقه، عمق ویژه ای بخشید. وی با بهره گیری از فرهنگ انتظار توانست الگوی مناسبی از انسان منتظِر را به عنوان یک مدرسه و مکتب درس آموز به نمایش گذارد. بررسی نقش فرهنگ انتظار در تعمیق و گسترش راهبرد مقاومت که مکتب شهید سلیمانی; از آن الگو گرفته است؛ می تواند در شناسایی توانایی ها و ویژگی های پایداری موجود در فرهنگ انتظار؛ همچنین در شناخت فرصت ها و چالش ها به منظور رسیدن به هدف های بلندمدت و ترسیم آینده مطلوب، کمک نماید. از این رو پژوهش پیش رو تلاش دارد با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوا، منابع موجود کتابخانه ای و دیجیتالی، را مورد بررسی قرار دهد؛ و ضمن تبیین مفاهیم «فرهنگ، انتظار، راهبرد، مقاومت و مکتب» به این سوال پاسخ دهد که: فرهنگ انتظار برای تعمیق و گسترش راهبرد مقاومت در مکتب شهید سلیمانی; چه نقشی داشته و این مکتب چگونه از آن الگو گرفته است؟ از مهم ترین یافته ها و نوآوری های این مقاله تبیین نقش فرهنگ انتظار برای تقویت و تعمیق راهبرد مقاومت در مکتب شهید سلیمانی; در حیطه رفتارها و کنش ها است که مورد بررسی قرار داده شده و به آثاری چون: شجاعت، عدالت ورزی، ظلم ستیزی، تعهد و مسئولیت پذیری و... که فرهنگ انتظار در تحکیم آنها نقش دارد؛ و می تواند موجب تقویت و تعمیق راهبرد مقاومت شود؛ اشاره شده است. برای تأیید مطالب یاد شده، از بیانات مکتوب و منقول شهید سلیمانی; که در تبیین اندیشه مقاومت مبتنی بر فرهنگ انتظار نوشته و یا ایراد شده؛ استفاده گردیده است.
تأیید عیسی(ع) به روح القدس در قرآن کریم و مسیح شناسی مبتنی برآگاهی شلایرماخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
65 - 86
حوزه های تخصصی:
مسیح شناسی مبتنی بر آگاهی که در الهیات جدید مسیحی توسط شلایر ماخر مطرح شد برخلاف الهیات سنتی بر طبیعت بشری عیسی تأکید بیشتری می کرد و امتیاز عیسی را در داشتن شناختی ناب و مستمر از خداوند می دانست که عصمت از گناه را نیز برای وی همراه می آورد. این مقاله در پی آن است تا با بررسی نحوۀ تأیید عیسی از سوی روح القدس در قرآن کریم قرابت مدلول آیات مرتبط با مسیح شناختی جدید مسیحی را در تبیین توانمندی های فراعادی عیسی روشن سازد. برای این منظور تفسیر آیات مرتبط در تفاسیر روایی و کلامی جمع آوری و با دیدگاه شلایرماخر در مورد طبیعت انسانی عیسی مقایسه شده است. در نتیجه مشخص شد که برخی تفاسیر با الهام از روایات و تحلیل فلسفی، روح القدس را عالی ترین مرتبه از مراتب روحی انسان معرفی کرده اند. این مرتبه در انسان های کامل و برخی پیامبران همچون عیسی شکوفاست و ایشان را قادر می سازد تا با مدد از آن، شناختی حضوری از خداوند و دیگر حقایق به دست آورند.
خطای استدلال از راه بهترین تبیین و استفاده از آن در رقابت میان تبیین علمی و الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تعارض های علم و دین، مبتنی بر تعارض میان تبیین علمی از یک سو و تبیین دینی یا متافیزیکی از سوی دیگر هستند. اغلب دانشمندان علوم طبیعی مدعی هستند که وقتی ما تبیین چیزی را در علم یافتیم همه تبیین های دیگر بی فایده می شوند و تبیین های متافیزیکی و دینی را متعلق به دوره پیش از علم مدرن می دانند. بعضی از فیلسوفان علم، منطق تبیین علمی را منطق استنتاجی می دانند و بسیاری نیز مدعی هستند که هدف ما در علم یافتن بهترین تبیین است و یافتن بهترین تبیین به معنای تضعیف یا رد تبیین های رقیب است و لذا تبیین های دینی و متافیزیکی را بی اعتبار می سازد. اوج این استدلال را می توان در نزاع تکامل داروینی و ایده خلقت در الهیات دید. هدف ما در این مقاله بررسی منطق استدلال هایی است که از قدرت تبیین کنندگی نظریه ها برای ترجیح یک متافیزیک یا جهان بینی بر دیگری استفاده می کنند. در این مقاله پس از معرفی بعضی از خطاها در استدلال های مبتنی بر تبیین، نشان خواهم داد که توسل به تبیین علمی نمی تواند رابطه علم و دین را به تعارض جدی بکشاند.
تأثیر باور به نظریه مدیریت از فرادست بر رفع اختلال افسردگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۴
7 - 26
حوزه های تخصصی:
اختلالات روانی ریشه های عمیقی در شناخت و باورهای افراد دارد و افسردگی به عنوان رایج ترین بیماری روانی از این قاعده مستثنی نیست. ریشه های عاطفی و روانی تصادمی خاص با باورهای مذهبی دارد و تعیین آثار این مواجهه به درمان گران این امکان را می دهد که به شیوه های تازه ای در برخورد با افسردگی بیندیشند. این نوشته در پی آن است که تأثیر باور مذهبی مهدویت را درمان ریشه های این اختلال بررسی کند و با توجه به پذیرش روزافزون روش شناختی در درمان گری، از معارف مهدوی برای فراهم آوردن آموزه های لازم برای درمان افسردگی یاری بجوید. روش تحقیق مبتنی بر تحلیل افسردگی از سوی آرون بِک متفکر شناختی است که با بخشی از آموزه های مهدوی که امیدزا و انگیزه ساز هستند تلاقی داده شده و آثار این تلاقی از نگاه تحلیلی بررسی شود. نتایج بررسی نشان می دهد که معارف مهدوی دارای این ظرفیت است که نگاه شخص به خود، آِینده و جهان پیرامون را دچار تغییر کرده و نه فقط ریشه های شناختی افسردگی را درمان کند بلکه انگیزه های کافی روانی و عاطفی برای ایستادگی در برابر حسن ناکامی و شکست را در فرد فراهم بیاورد.
تحلیل و بررسی رویکرد شیخ طوسی در تفسیر آیات «امامت» و «ولایت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
5 - 31
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به امامت منصوص و بلافصل امیرالمؤمنینG به عنوان شاخصه اصلی اعتقاد امامیه به شمار می رود و عالمان امامیه از دیرباز به تثبیت آن از مسیر تفسیر آیات توجه داشته اند. مسئله اصلی این پژوهش تحلیل و بررسی رویکرد شیخ طوسی در تفسیر آیات امامت و ولایت است که با مقایسه تفسیر شیخ با تفسیر همفکران وی در مکتب کلامی امامیه بغداد همچون سید مرتضی و شیخ مفید و نیز روش تفسیری سابق مفسران امامیه همچون قمی و عیاشی انجام پذیرفته است. برای رسیدن به این هدف با روش تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، همه آثار شیخ مطالعه و تفسیر وی از این آیات از جهاتی همچون جایگاه روایت در تعیین مراد از آیات، رویکرد تأویلی مبتنی بر روایات، نگاه تقریبی در استدلال ها و جایگاه اقوال مفسران در تفسیر شیخ تحلیل شده است. تفسیر شیخ طوسی از آیات ولایت و امامت را می توان تفسیری اجتهادی مبتنی بر فهم عقلایی از کلام وحی و با لحاظ تراث روایی امامیه و امتداد مکتب تفسیری امامیه بغداد دانست که با توجه به جایگاه ویژه موضوع امامت در مرزبندی مذاهب اسلامی تلاش دارد تا با رویکردی تعاملی در عین دفاع از مبانی قرآنی اندیشه امامت و لزوم نص برای تعیین ولی، زمینه طرح دیدگاه تفسیری شیعه و ارائه مبانی قرآنی امامیه در موضوع امامت را در محیط فکری جامعه اسلامی آن دوران فراهم کند.
بررسی تطبیقی دیدگاه کلامی دو مکتب قم و بغداد در خصوص تجهیز امام معصوم(ع) (مطالعه موردی: تجهیز موسی بن جعفر الکاظم(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
21 - 50
حوزه های تخصصی:
تجهیز امام معصوم(ع) متوفی بدست امام معصوم در قید حیات یکی از مباحثی است که در اندیشه کلامی و فقهی شیعه مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار با شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی باور اعتقادی دو مکتب قم و بغداد در این خصوص پرداخته می شود. با بررسی رویکرد و دیدگاه دو مکتب قم و بغداد روشن می شود که مکتب قم با تَعبُد و التزام به روایات، تجهیز معصوم متوفی بدست معصوم بعدی را به عنوان قاعده ای قطعی، تغییرناپذیر و فرا زمانی و فرا مکانی می شناسد؛ حال آنکه فقهای متکلم مکتب بغداد بر خلاف فقهای محدث مکتب قم، نه تنها روایات وارده در خصوص تجهیز معصوم را در حوزه اخبار آحاد قرار می دهند؛ بلکه قطعیت و تغییرناپذیری این مسئله را به عنوان یک قاعده ی مسلم کلامی و فقهی نمی پذیرند. مکتب بغداد ضمن آنکه اولویت تجهیز معصوم را بدست معصوم بعدی پذیرفته است، اما آن را به درجه ای از قطعیت ارتقا نداده است تا در صورتی که برای امام زنده در تجهیز امام متوفی موانع و محدودیت هایی به وجود آمد، همچنان خود را ملتزم و متعبد به این قاعده بداند. مکتب متکلمان و محققان، قائل به تجهیز امام حسین، امام کاظم و امام رضا(ع) بدست معصوم بعدی نیست. از گزارش های تاریخی نیز چنین درک می شود که متولی تجهیز امام کاظم(ع) یکی از دوستان آن حضرت بوده است.
«جهان مربوط» و «جهان های نامربوط» نظریه جهان شناسی کلامی مبتنی بر آموزه «هفت آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باب جهان شناسی کلامی، آموزه هفت آسمان از محوری ترین آموزه هاست که عالمان مسلمان و از جمله دانشیان امامیه بدان توجّه کرده اند. در باب این آموزه تاکنون هفت نظریه ی اصلی مطرح شده است که به نظر می رسد هریک از آنها دارای ابهام ها و ضعف هایی است که نتوانسته اند دیدگاهی جامع، منسجم و در ارتباط با دیگر آموزه های دینی عرضه نمایند. در این پژوهش کاستی ها و ابهامهای این دیدگاه ها برنموده شده و آنگاه با منبع قراردادن قرآن و روایات و بهره گیری از یافته های مسلم علوم تجربی و با استفاده از روش ترکیبی تفسیر علمی و تفسیر قرآن به قرآن، دیدگاهی جدید با عنوان «جهان مربوط و جهان های نامربوط» مطرح می شود که ابهامات و اشکالات نظریات پیشین را ندارد. این نظریه ی جدید مبتنی بر تحلیلی نوین از ساختار منظومه شمسی است و در آن ادعا شده است که هر یک از آسمان های هفت گانه دارای عنوانی خاص در قرآن بوده که بر مصادیق مشخص عینی و خارجی در منظومه شمسی قابل تطبیق است و از این جهت دارای امتیاز و نیز ابتکار در مقایسه با دیگر دیدگاه ها است.
تحلیل و بررسی دو رویکرد کلامی در پاسخ به آیات نافی عصمت پیامبر اسلام (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
299 - 325
حوزه های تخصصی:
ثمره پذیرش عصمت انبیاء،حجیت گفتار، کردار و تقریر آنان است. پیامبر اسلام(ص) به ادله قطعی از عصمت تامّ برخوردار است، اما برخی با استناد به ظواهرآیاتی چند، بر عصمت پیامبر شبهاتی وارد نمودند. این نوشتار در صدد است با روش توصیفی، تحلیلی و با هدف بررسی دو رویکرد در پاسخ دهی به آیات نافی عصمت پیامبر اسلام(ص) به تحلیل پاسخ های ایجی در کتاب «المواقف» و علامه طباطبایی در تفسیر «المیزان» بپردازد. یافته ها نشان از آن دارد که اختلاف رویکردی آن دو، به اختلاف در مبنای کلامی راجع است؛ چون ایجی به عنوان یک متکلم اشعری اهل سنت به پاسخ می پردازد و علامه طباطبایی به عنوان مفسر قرآن و فیلسوف شیعی اثناعشری به شبهات نافی عصمت پاسخ می دهد. علی رغم این اختلاف، هر دوی آن ها با پذیرش عصمت پیامبر اسلام(ص) عقیده دارند که با بررسی شأن نزول و ارجاع متشابهات به محکمات و با تکیه بر مبانی کلامی و دقت نظر در آیات موضوعی، شبهات ادعایی، ناشی از فهم ظاهری آیات بوده و قابل ارتفاع هستند.
پژوهشی در دیدگاه های کلامی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی (مشکوه النور) سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
119 - 136
حوزه های تخصصی:
ابن سینا به یک فیلسوف عقل گرا مشهور است و متفکران وی را رئیس مشائیان درحوزه اندیشه می دانند. درکنار این شهرت، او یک طبیب ماهر نیز هست و دیدگاه هایی هم درحوزه عرفان و کلام دارد. در این پژوهش، درصدد واکاوی دیدگاه های کلامی و اعتقادی وی با اتکا به آثار برجای مانده از او و دیگر اندیشمندان مرتبط با وی با استفاده از روش توصیف و تحلیل هستیم. آثار و شهرت فلسفی بوعلی به ویژه درحوزه فسلفه مشاء و عقل گراییِ حداکثری با رویکرد برون دینی، بررسی دقیق دیگر جنبه های اندیشه وی و به ویژه حوزه کلامی و اعتقادی درون دینی اش را تاحدی دشوار کرده است. هرچند ابن سینا به روش و داده های فلسفی خود پایبند بوده، در موارد خاص، دیدگاه هایی صریح را فراتر از اندیشه فلسفی با رهیافت کلامی و دین مدارانه مطرح کرده است که وجوه مختلف آن، ظرفیت انجام دادن یک پژوهش دقیق را دارد. در این تحقیق، اندیشه های کلامی و اعتقادی وی به عنوان یک مسلمان معتقد را بررسی می کنیم.
مسئله حیات در فلسفه ابن سینا: بررسی انتقادی دیدگاه تاوارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی (مشکوه النور) سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
227 - 244
حوزه های تخصصی:
بحث درباره حیات و چیستیِ آن، یکی جنجالی ترین مباحث بین رشته ای درمیان محققان است که فلاسفه نیز ازنگاه خود بدان پرداخته اند. ابن سینا از اولین فیلسوفان اسلامی ای است که در آثار خویش به این بحث پرداخته و به مشکل اساسی تعریف حیات اشاره کرده است. تاوارا به عنوان یکی از معدود پژوهشگرانی که به بحث حیات در آثار ابن سینا پرداخته، بدون توجه به مشکل اساسی موجود در تعریف حیات نتیجه گرفته شیخ الرئیس در آغاز فعالیت فلسفی خود، با تعریف حیات به عنوان تغذیه و نمو، گیاهان را جزء موجودات زنده قلمداد کرده است؛ اما در ادامه و در سِیر تکامل فکری خویش با عرضه کردن تعریف دیگری از حیات و یکی دانستن آن با ادراک و حرکت ارادی، از این نظر روی گردانده و گیاهان را از دایره شمول موجودات زنده خارج کرده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل مفهومی و تحلیل متن، نخست، دیدگاه تاوارا را نقد کرده ایم. مهم ترین نقدهای مطرح شده درخصوص نظر وی عبارت اند از: برداشت ناقص از متن ابن سینا؛ توجه نکردن به مشکل اساسی تعریف حیات در فلسفه این فیلسوف؛ نبودِ تکامل زمانی و تاریخی در تعریف حیات در فلسفه بوعلی. پس از آن، در افقی گسترده تر، مسئله حیات در فلسفه شیخ الرئیس را بررسی کرده و نتیجه گرفته ایم وی در آثار خویش، نه دو تعریف، بلکه پنج تعریف متفاوت را درباره حیات به دست داده است و این تعاریف را نمی توان حاصل یک سِیر تکاملی در بستر زمان دانست؛ بلکه بازگشت این تعاریف متعدد به مشکل اساسی موجود در تعریف حیات است که بوعلی تا پایان زندگی فلسفی خود با آن مواجه بوده است.
ادراک و انگیزشِ عقل عملی در اندیشه صدرایی؛ تأملی بر دیدگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
119 - 132
حوزه های تخصصی:
عقل به مثابه منبعی از منابع معرفت به دو قسم نظری و عملی منقسم می شود؛ وجود عقل نظری و نقشی که در ادراک کلیات ایفا می کند، مورد پذیرش همگان است، اما وجود استقلالی عقل عملی (مستقل از عقل نظری) و نیز مدرِک بودنش مسئله ای چالش برانگیز و اختلافی است. فیلسوفان در این زمینه به دو گروه تقسیم می شوند: برخی منکر وجود عقل عملیِ مستقل از عقل نظری گشته و گروهی قائل به آن شده و به اثباتش مبادرت ورزیده اند. در میان دسته دوم نیز جماعتی منکر کارکرد ادراکی عقل عملی گشته و در مقابل، طائفه ای قول به مدرِک جزئی بودن آن را اختیار کرده اند. ملاصدرا در آثارش با تکیه بر دو ملاک (انفکاک و افعال وجودی متناقض)، وجود عقل عملی را مستقل از عقل نظری دانسته و با اِسناد مفاهیمی چون «استنباط»، «فکر»، «تروّی»، «حدس»، «الهام»، «اعتقاد» و «حکم» که ملازم ادراک هستند، ادراک جزئی را برای عقل عملی اثبات می کند. از برخی عبارات وی کارکرد انگیزشی نیز فهم می شود. ما در این نوشتار ضمن ارائه صورت بندی نوینی از نظریه صدرا به مناقشه صغروی (و نه کبروی) در دو ملاک مذکور پرداخته و با عنایت به اینکه همه انواع ادراک جزئی، قوای مناسب به خود (مانند حاسه، متخیله و متوهمه) را دارند، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رهنمون شده ایم که عقل عملی وجودی مستقل از عقل نظری ندارد و بالتبع کارکرد ادراکی و انگیزشی نیز برای آن متصور نیست.
بررسی دیدگاه اشتیاق حاجی درباره نیازمندی الزامات اخلاقی به امکان های بدیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
157 - 178
حوزه های تخصصی:
درباره نیازمندی مسئولیت اخلاقی به امکان های بدیل در ادبیات معاصر اختیار، بحث های فراوانی صورت گرفته است، لیکن درباره نیازمندی سایر انواع احکام اخلاقی به امکان های بدیل شاهد بحث چندانی نیستیم. «اشتیاق حاجی» در آثار متعددی کوشیده است این خلأ را جبران کند. وی در همین راستا استدلال می کند که الزامات اخلاقی به امکان های بدیل نیاز دارند. وی برای نیل به این هدف، با استناد به برخی اصول شهودی مانند اصل هم ارزی، قانون کانت/ الزام و قانون کانت/ نادرستی، استدلال هایی را صورت بندی می کند که نشان می دهند الزامات اخلاقی از قبیل «باید»، «نادرستی» و «درستی» نیازمند امکان های بدیل هستند. نوشتار حاضر با روش توصیفی، تحلیلی، پس از نگاهی گذرا به استدلال های حاجی، پاسخ های وی را به یکی از مهم ترین اشکالات مطرح شده علیه اصول شهودی که مبنای استدلال هایش را شکل می دهد، مرور کرده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استدلال وی درباره تحقق سرزنش پذیری اخلاقی در وضعیت های عاری از الزام اخلاقی آفاقی، قابل پذیرش نیست.