فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۸۷۴ مورد.
ارایه یک مدل تحلیلی غیرخطی برای میانگین سالانه زمان مصرف روزانه قله بار الکتریکی در کشور
حوزه های تخصصی:
ایران رتبه نخست را در رشد مصرف سرانه انرژی در جهان داراست. اینکه چه عواملی چگونه در این پدیده مؤثر هستند، نیازمند تحلیل است و برای تحلیل این روند، بدست آوردن الگویی که آن عوامل را بشناساند و تغییرات آتی را برآورد کند، ضروری است. با تفکیک تقاضای انرژی الکتریکی به دومتغیر توان و زمان، برای هریک الگویی مجزا به دست می آید. در این مقاله، با استفاده از نتایج یک الگوسازی خطی برای مطالعه اثر دما در میانگین سالانه زمان مصرف روزانه، یک الگوی دینامیکی غیرخطی بدست آمده تا نشان دهد قله بارالکتریکی به طورمتوسط چند ساعت درروز به انرژی الکتریکی نیاز دارد و این میزان تحت تاثیر چه عواملی و چگونه تغییر می کند.
پژوهش ها نشان می دهد که دما، میزان وزش باد و البته عوامل اقتصادی و اجتماعی دیگری مانند قیمت ها، جمعیت و رشد فن آوری بر میزان مصرف انرژی مؤثر است. ترکیبات متنوع از عوامل مزبور و شکل توابع گوناگون غیرخطی که تبیین کننده روابط علـﹽی میان متغیرها هستند، شمار الگوهای نامزد برای این پدیده را بالا می برد. با روشی که در الگوسازی و انتخاب الگو در این پژوهش دنبال شده است، ازمیان تعداد زیادی از الگوهای موازی، چند الگوی مناسب تر بررسی و سرانجام مناسب ترین مدل دینامیک تعیین می شود. این الگوها در تکمیل دیگر الگوهای به دست آمده برای بار، نشان می دهند که علاوه برتاثیر دما، افزایش نسبی قیمت انرژی الکتریکی برخلاف تاثیر ناچیز آن در میزان بار بیشینه، در کاهش ساعات مصرف وسایل الکتریکی تاثیر درخور توجهی دارد
بهینه سازی ، محور توسعه
حوزه های تخصصی:
استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای بهبود مدیریت پورتفولیوی پروژه سازمان
حوزه های تخصصی:
طراحی مدل رقابت پذیری در سطح بنگاه با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاریافته و شبکه های بیزین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات مهم بنگاه ها، نداشتن رویکردی مشخص برای افزایش رقابت پذیری است. در این مقاله مدلی برای بررسی و اندازه گیری توان رقابتی بنگاه ارایه می شود. برای استخراج مدل مفهومی اولیه، نظریات، تئوریها، مدلها، رویکردها و چارچوبهای مرتبط با رقابت پذیری در سطوح مختلف بنگاه، صنعت و ملی و همچنین پژوهشهای پیشین مطالعه شد. نتیجه آن شناسایی رویکردهای اصلی مورد استفاده در تدوین مدل مفهومی اولیه بود. با استناد به این رویکردها مدلی با سه جزء اصلی منابع ورودی سازمان، موقعیت بنگاه در بازار و توان خلاقیت و نوآوری برای اندازه گیری توان رقابتی بنگاه توسعه داده شد. در ادامه پس از گردآوری داده ها از طریق نظرسنجی از خبرگان، با استفاده از تکنیکهای تحلیل عاملی اکتشافی، مدلسازی معادلات ساختار یافته و مدلسازی شبکه های بیزین، این مدل مورد بررسی، اصلاح و نهایتا تایید قرار گرفت. این مدل در صنعت پتروشیمی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. پس از تایید مدل، مشخص شد که توان رقابتی شرکت صنایع شیمیایی ایران بیش از هر چیز وابسته به منابع است.
مسیریابی بهینه سیستمهای حملونقل در انبارهای اتوماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستمهای نگهداری مواد و کالا از جمله سیستمهایی هستند که در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری داشتهاند. این پیشرفتها هم در زمینه سختافزاری مانند سیستمهای قفسهبندی، ماشینهای ذخیرهسازی و بازیابی مواد و هم در زمینه نرمافزاری نظیر مدلهای زمان سفر و استراتژی بکارگیری تجهیزات رخ داده اند. توسعه سیستم ذخیرهسازی و بازیابی اتوماتیک (AS/RS) یکی از مهم ترین پیشرفتها در مسیر مدرن کردن مکانیزم صنایع است. یک سیستم حملونقل در انبار اتوماتیک که گاهی اوقات به انبار مرتفع اطلاق میشود، ترکیبی از تجهیزات و کنترلهاست که مواد را سریع تر و با امنیت بیشتر و کارآتر از روشهای سنتی جابجایی، ذخیره، بازیابی و یا جابجا میکند. در این مقاله مدل جدیدی در حوزه مسأله فروشنده دورهگرد (TSP) ارائه شده که در آن مسأله مسیریابی حملونقل اقلام و قطعات از یک AS/RS بر اساس یک سفارش متشکل از چند قلم کالای متنوع مدلسازی شده است. این مدل نشانگر ساختار ریاضی مسألهای جدید است که بر پایه تعمیم مسأله فروشنده دورهگرد (GTSP) بنا شده است. مسأله جدید "مسأله فروشنده دورهگرد تعمیمیافته تو در توی مرتبه 2 "(2-nested GTSP) نامیده شده است. در این مقاله ضمن ارائه مدل ریاضی این مسأله جدید، نشان داده شده که با استفاده از این مدل میتوان مسأله ترتیب برداشت اقلام یک سفارش از یک AS/RS را که در آن هر قلم کالا در بیش از یک مکان نگهداری میشود، حل کرد. چگونگی حل مسأله به روش بهینه و همچنین یک الگوریتم فرا ابتکاری مورچگان که آنرا ACSrank نامیدهایم طراحی شده و محاسبات مقایسهای برای دوازده مسأله نمونه نشان داده شده است.
ارائه یک رویکرد نوین از کارت امتیازی متوازن با استفاده از تاپسیس فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رتبهبندی واحدهای کارا با ترکیب رویکرد تحلیل پوششی دادهها و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در سازمانهای بازرگانی استانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گستردهتر شدن سازمانها و افزایش دامنه نظارتی مدیران، ارزیابی و کنترل واحدهای سازمانی به ضرورتی برای مدیران تبدیل میشود. اصولاّ مدیران با تعریف شاخصهای گوناگون و اندازهگیری آنها اقدام به سنجش عملکرد بخشهای زیرمجموعه میکنند. این ارزیابی اگرچه برخی معانی را به مدیران منتقل میکند، لیکن در نظر گرفتن این شاخصها به صورت جداگانه و بی توجهی به ارتباط میان آنها باعث تصویری ناقص از موضوع تحت بررسی خواهد شد. در این تحقیق با استفاده از مدل ترکیبی تحلیل پوششی دادهها و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به ارزیابی کارایی نسبی سازمانهای بازرگانی استانی پرداخته شده است. پس از شناسایی متغیرهای ورودی و خروجی در واحدهای تصمیمگیری با بررسی ماموریتهای استراتژیک و مسئولیتهای سازمانهای بازرگانی استانی در گام بعدی با جمعآوری دادههای تحقیق در بازه زمانی سال 1385 با استفاده از مدل BCC خروجی محور با مقادیر اصلاح شده اقدام به سنجش کارایی نسبی سازمانهای بازرگانی شده است. پس از آن به منظور رتبهبندی نهایی، واحدهای گروه ناکارا با توجه به امتیاز حاصل از مدل تحلیل پوششی دادهها رتبهبندی شدهاند و سازمانهای کارا با استفاده از مدل ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل پوششی دادهها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. شناسایی واحدهای کارا و امکان برنامهریزی و هدفگذاری استراتژیک عملکرد با استفاده از جواب مدل، مهمترین خروجی این تحقیق میباشد.
تحلیل داده های آماری تصادفات رانندگی به وسیله درخت تصمیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مقایسهای تحلیل دادهها در شش سیگما، با کمک ابزارهای آماری و فنون تصمیم¬گیری چند شاخصه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"امروزه شش سیگما بهعنوان یک رویکرد کارا و اثربخش حل مسأله شناخته شده است، رایجترین متدلوژی در شش سیگما ،متدلوژیDMAIC است که شامل پنج مرحله تعریف مسأله، اندازهگیری و سنجش،تحلیل، بهبود و کنترل میباشد. یکی از مهمترین ارکان متدلوژی شش سیگما استفاده از تکنیکها و روشهای آماری متعدد بهمنظور تحلیل دادهها وشناسایی علل ریشهای معایب میباشد.بهعبارت دیگر یکی از نقاط قوت این روش در مقابل سایر رویکردهای بهبود،استفاده از روشهای آماری می باشد. به گونهای که در فاز تحلیل با استفاده از ابزارهای آماری میتوان میزان تأثیر علل بالقوه را بر عوامل بحرانی کیفیت سنجش کرد. براساس بررسی پژوهشهای انجام شده تاکنون دستهبندیهای متعددی از فنون آماری و جایگاه کاربردی آزمونهای آماری در فاز تحلیل شش سیگما ارائه شده است، که بهطور عمده به دو دسته پارامتریک و ناپارامتریک تقسیم میشوند.
هدف این پژوهش در مرحله اول شناسایی دقیق نارساییها و کمبودهای ناشی از بهکارگیری آزمونهای آماری در فاز تحلیل شش سیگما و در مرحله دوم ارائه راهکار برای برطرف کردن موانع با استفاده از فنون تصمیمگیری چند شاخصه (MADM) در فضای تحقیق عملیات میباشد.
با توجه به نتایج این پژوهش سه دسته از موانع و مشکلات اصلی حاصل از بهکارگیری آزمونهای آماری عبارتند از: شرایط استفاده از فنون آمار پارامتریک مهیا نباشد، حجم دادهها بسیار کم باشد و یا هیچ آزمون فرض مناسبی برای تصدیق علل ریشهای وجود نداشته باشد.
در این پژوهش با هدف برطرف کردن نقایص موجود، به مطالعه منابع علمی معتبر در زمینه فنون تصمیمگیری چند شاخصه و بررسی انواع دستهبندی آن فنون پرداخته شد. در نهایت مدل و الگوریتم جدیدی برای بهکارگیری فنون MADM در فاز تحلیل شش سیگما ارائه شد:
در الگوریتم ارائه شده به ویژگیهای تصمیم گیرنده،مشخصات تکنیکهای MADM ، ویژگیهای مسأله و معیارهای مربوط به جواب بهدست آمده نیز توجه کافی شده است. در ادامه مقاله نتایج حاصل از بهکارگیری بخشی از الگوریتم و مدل پیشنهادی در یک شرکت صنعتی ارائه گردیده است که تأییدی است بر پوشش خلأهای موجود و راهکارهای جدید ارائه شده (در این مقاله در فاز تحلیل متدلوژی شش سیگما). در نهایت و در بخش مطالعه موردی از دو تکنیک رایج آنتروپی شانون و TOPSIS برای سنجش میزان تأثیر علل بالقوه بر عوامل بحرانی کیفیت استفاده شد که نتایج آن با روشهای آماری مقایسه شده است، نتایج نشان میدهد که استفاده از روش MADM علاوه بر تعیین وزن هر علل بالقوه ، رتبهبندی کاملی نیز از علل بالقوه به نسبت میزان تأثیر آنها بر CTQها ارائه میکند."
بهبود کارایی و رتبه بندی با الگو ی تحلیل پوششی داده ها
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی توسعه شبکه انتقال در جهت بهینه نمودن کفایت خطوط به کمک الگوریتم ژنتیک
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی توسعه شبکه انتقال یکی از بخشهای اساسی برنامه ریزی توسعه سیستمهای قدرت است که مهمترین هدف آن مشخص کردن تعداد، زمان و مکان احداث خطوط انتقال جدید برای افزودن به سیستم انتقال میباشد. تاکنون روشهای متنوعی برای حل مسئله برنامه ریزی استاتیکی توسعه شبکه انتقال ارائه شده است که در هیچ یک از آنها میزان کفایت خطوط پس از پایان سال افق برنامه ریزی، مورد توجه قرار نگرفته است. بدین معنا که شبکه توسعه یافته، بعد از چه مدت کفایت خود را از دست داده و نیاز به توسعه مجدد خواهد داشت. این مقاله کفایت شبکه انتقال را بعد از توسعه مورد بررسی قرار داده و با لحاظ نمودن این امر، برنامه ریزی توسعه شبکه انتقال را در جهتی انجام داده است که شبکه توسعه یافته، حداکثر کفایت را در تامین بارها داشته و دیرتر دچار اضافه بارگذاری گردد. نتایج بدست آمده از اجرای ایده پیشنهادی بر روی شبکه معروف گارور مؤید آن است که با انتخاب منطقی هزینه سرمایه گذاری، شبکه ای به مراتب مقاومتری از نظر از دست رفتن کفایت خطوط به دست خواهد آمد.
موازنه خط مونتاژ با رویکرد الگوریتم ژنیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر فرآیند تولید تعدادی ماشین آلات و تجهیزات و همچنین میزان نسبتاً ثابتی از نیروی انسانی موجود است که جهت انجام عملیات تولید از آنها استفاده میشود. در بسیاری از موارد با مشاهده نحوه کار یک فرآیند میتوان دید که تعدادی از ماشین آلات، مشغول کار نیستند ولی تعداد دیگری از تجهیزات، یکسره مشغول بکار بوده و در جلوی آنها مقدار زیادی از قطعات ، آماده بسته شدن روی ماشین جهت انجام عملیات ساخت هستند و در مقابل تعدادی از کارگران به شدت مشغول کار میباشند و حجم قابل توجهی از کار انجام نشده، در کنار آنها انباشته گردیده است.وجود زمانهای بیکاری و یا وجود کار بیش از حد، یعنی نبود توازن و تعادل در فرآیند تولید، از جمله عواملی هستند که مشکلاتی را برای مدیریت سیستم ایجاد میکند. برای رفع این معضلات مدیر ناچار به ارائه راهکارهایی جهت بهبود وضع موجود است. یکی از راهکارهایی که مدیر می¬تواند برای رفع مشکل عدم توازن و تعادل در فرآیند تولید از آن استفاده کند بحث موازنه و یا متعادل سازی خط تولید است. در این مقاله برای حل مسئله موازنه خط مونتاژ، از روش الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. الگوریتم ارائه شده روش جدیدی را به هنگام انجام عملیات تقاطع و ترکیب کروموزومها ی والد جهت تولید فرزند و نیز ایجاد جهش در کروموزومها، ارائه می¬دهد. و در نهایت ،کارایی جوابهای بدست آمده از روش الگوریتم ژنتیک با روش عددی مقایسه میشود.
مدل سازی و ارزیابی اثر تغییر ساعت رسمی بر مصرف برق به کمک شبیه سازی مبتنی بر رگرسیون های چند متغیره ظاهراً نامرتبط
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی اثر تغییر ساعت بر مصرف برق است. در این مقاله مدلی توسعه داده شده است و به کمک آن اثر تغییر ساعت بر مصرف برق در ناحیه تحت پوشش استان تهران تجزیه و تحلیل شده است. رهیافت تجزیه و تحلیل در این مقاله، رهیافت شبیه سازی مبتنی بر مدلهای رگرسیون چند متغیره است. مدل رگرسیونی استفاده شده در این مقاله، سیستمی از 24 معادله رگرسیونی چند متغیره است که بوسیله روش رگرسیونهای ظاهراً نامرتبط حل شده است. سه سناریوی مختلف تغییر ساعت تجزیه و تحلیل شده اند: تغییر ساعت، گسترش تغییر ساعت و تغییر ساعت دوبل. مدل رگرسیونهای ظاهراً نامرتبط با داده های 1383 تا 1385 نشان می دهد که طبق سناریوی تغییر ساعت پتانسیل کاهش مصرف برابر 9/162 مگاوات ساعت (معادل 87/0 درصد از کل مصرف در بهار و تابستان 85) و پتانسیل کاهش پیک در این سناریو میزان 102 مگاوات معادل 9/1 درصد کاهش در پیک ساعتی برآورد شده است. در سناریوی گسترش تغییر ساعت پتانسیل کاهش مصرف برابر 7/176 مگاوات ساعت (معادل 82/0 درصد از کل مصرف 8 ماهه از اسفند تا مهر) و پتانسیل کاهش پیک در این سناریو میزان 97 مگاوات معادل 9/1 درصد کاهش در پیک ساعتی برآورد شده است. در سناریوی تغییر ساعت دوبل پتانسیل کاهش مصرف برابر 5/68 مگاوات ساعت (معادل 36/0 درصد از کل مصرف در بهار و تابستان 85) برآورد شده است. پیک ساعتی در این سناریو میزان 482 مگاوات معادل 3/9 درصد افزایش یافته است.