فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳٬۳۰۵ مورد.
تحلیل رفتارهای زیست محیطی ساکنان شهر رشت با تأکید برسبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل زیست محیطی بعنوان یکی از تهدید های عمده برای بشر در قرن بیست و یکم شناخته شده اند.اکثر مسائل زیست محیطی پیامد رفتار انسان است و این رفتارها در خلأ صورت نمی پذیرند و انوع تعیین کننده های زمینهای، هویتی در آن دخیل می باشند به طوری که در بررسی رفتارهای زیست محیطی توجه به سبک زندگی و نحوه مواجه افراد با محیط زیست حائز اهمیت است. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سبک زندگی و رفتار های زیست محیطی ساکنان شهر رشت می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش افراد بالای 16 سال ساکن شهر رشت می باشند که از طریق نمونه گیری خوشه ای بصورت تصادفی انتخاب شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بین سبک زندگی و رفتارهای زیست محیطی رابطه ی معناداری وجود ندارد. به نظرمی رسد مسئله محیط زیست در شهر هایی مانند رشت به عنوان یک مسئله ی مهم اجتماعی تلقی نمیشود و بحثی است که هنوز وارد عرصه عمومی نشده و محدود به نخبگان جامعه می باشد.
تحلیل جامعه شناختی نقش عوامل ساختاری در شکاف بین نگرش و رفتارهای زیست محیطی (مورد مطالعه: شهروندان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تهدیدهای زیست محیطی، از مهم ترین مشکلات انسان قرن بیست ویکم به شمار می روند؛ به طوری که افکار عمومی معطوف این مسئله شده اند و در سطح جهانی، حساسیت بسیاری در این زمینه به وجود آمده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان تأثیر عوامل ساختاری- اجتماعی بر شکاف بین نگرش و رفتار زیست محیطی انجام گرفته است. جامعة آماری شامل شهروندان بالای 15 سال شهر کرمانشاه است. با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 410 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پژوهش، با رویکرد کمی و به روش پیمایشی انجام شد و داده های آن، از طریق پرسشنامه گردآوری شدند. مطابق یافته ها، علی رغم پایین بودن میانگین متغیرهای واسطه ای (الزام هنجاری، امکانات و دانش زیست محیطی)، میانگین نگرش و رفتارهای زیست محیطی شهروندان، متوسط روبه بالاست. آزمون فرضیه ها نشان می دهد این متغیرها بخشی از واریانس شکاف بین نگرش و رفتار زیست محیطی را تبیین می کنند. به عبارتی، با افزایش سطح متغیرهای فوق، میزان شکاف بین نگرش و رفتار زیست محیطی کاهش می یابد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان می دهد متغیرهای مستقل پژوهش 13/0 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند. در یک نتیجه کلی می توان گفت عوامل فوق درواقع، سیاست های کاهش این شکاف را تقویت می کنند و رفتارهای زیست محیطی مسئولانه را ترویج می دهند.
بررسی تأثیرات سبک زندگی ورزشی بر تغذیه ورزشکاران: مطالعه موردی دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی در دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از این عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی، نهادهایی مانند دانشگاه است که با آموزش های خود به دانشجویان، در سبک زندگی آنها تأثیرگذار است. دانشجویان رشته تربیت بدنی که سابقه ورزشی نیز دارند، در معرض این سبک زندگی قرار می گیرند؛ این تأثیرگذاری در عرصه های مختلفی بروز می کند و یکی از این عرصه ها تغذیه است. در این پژوهش تأثیرگذاری این سبک زندگی بر تغذیه دانشجویان تربیت بدنی بررسی می شود. تغذیه می تواند عاملی فراتر از سیری باشد و در گروه ورزشکاران کارکرد هویتی و متمایزسازی نیز داشته باشد؛ بنابراین در مرحله بعدی به بررسی دیدگاه این افراد در مورد غذا، چگونگی انتخاب غذا و دلایلشان پرداخته شده است. از میان دانشجویان دختر تربیت بدنی دانشگاه گیلان با خصوصیات مورد نظر این پژوهش، با استفاده از نمونه گیری انباشتی، 15 نفر انتخاب و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. سپس متن مصاحبه ها تحلیل محتوا شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دانشجویان دختر تربیت بدنی دانشگاه گیلان سبک زندگی ورزشی دارند و تغذیه شان از این سبک زندگی متأثر است. کیفیت این تأثیرگذاری و موانع آن در بخش یافته ها بیان شده است. علاوه بر آن، با توجه به مصاحبه های انجام شده، غذا نقشی مؤثر در عضویت در گروه ورزشکاری دارد و دانشجویان برای اینکه خود را ورزشکار بدانند، سعی در پیروی از تغذیه خاصی دارند.
تصویرهای شهر در فیلم های سینمایی ایرانی: 1390-1309(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا تصویرهای گوناگون عمده ای را که از شهر در طول تاریخ سینمای ایران در فیلم های ایرانی بر پرده رفته است، در مرحله اول شناسایی وطبقه بندی و در مرحله دوم تبیین کند یعنی ارتباط آن ها را باتحولاتی که درکالبد و حیات اجتماعی شهرها پدیدار شده اند، توضیح دهد. در فیلم هایی که روایت فیلم در شهر روی می دهد، دوربین به اجبار بافت یک شهر را در زمان ساخت آن فیلم (همان گونه که هست) به نمایش درمی-آورد، اما در عین حال فیلمساز، همچون هنرمند می تواند با انتخاب زاویه دوربین، فاصله از سوژه، حرکت دوربین، رنگ، ریتم، صدا، تدوین و سایر عناصر سازندة هنر ترکیبی سینما، شهر را آن گونه که او می بیند به مخاطب نشان دهد. پس تصویر شهر فقط عکسی از واقعیت شهر نیست، بلکه مثل هر تصویر هنری دیگر شهری است که هنرمند دریافته است. افزون بر این، همان طور که از جامعه شناسی هنر دریافته ایم، این تصویر یک محصول فردی و برداشتی انتزاعی از شهر نیست، بلکه فیلمساز، خودآگاه یا ناخودآگاه، بخشی از روح و معنای زمانه و جامعه خود را باز می تاباند و به همین جهت دریافت او از شهر جزیی از میراث شناخت جامعه شناسانة شهر است.
روش ما در این پژوهش ساختارگرایی نکوینی مبتنی بر دیدگاه لوسین گلدمن است. در این روش ابتدا کوشیده شده تا ساختار مشترک فیلم های دربرگیرنده هریک از تصاویری که از شهر در فیلم های ایرانی درطول تاریخ این سینما، دیده شده است استخراج شود. روش ما برای این کار نشانه شناسی بوده است. در مرحله بعد این ساختارها با ساختار اجتماعی وتحولات آن مقایسه شده اند، تا معانی اجتماعی تصویرها کشف شوند، و از آنجا که از دیدگاه گلدمن، آفریننده اصلی آثارهنری نه مولف، بلکه گروه اجتماعی است که این جهان بینی درون آن شکل گرفته است؛ کوشیده ایم تا میان تصویرهایی که از شهر ارائه شده و نقش و جهان بینی طبقات واقشاراجتماعی پلی زده شود و روشن شود که این تصویرها محصول نگاه کدام گروه ها و طبقات اجتماعی به جامعه است؟
بر اساس آن چه دربالا آمد، کاوشی در فیلم های سینمایی ایرانی در طول تاریخ نزدیک به یک قرن آن، نشان می دهد که به طورکلی درهرکدام از دوره های پیش وپس از انقلاب چهار تصویر مشخص و متمایز از شهر در فیلم ها مشاهده شده اند (جمعاً هشت تصویر). اما نکته بدیع این است که آنچه از بررسی تصویرهای شهر در تاریخ سینمای ایران روشن می شود، غلبه تأمل برانگیز فیلم هایی است که در آن ها شهر، نه به عنوان فضایی زیبا و دل-نشین، شاد و امیدبخش، روان و با هویت، زنده و با اصالت؛ بلکه به مثابه مکانی خطرناک، فریبنده، مرگبار، سراب گونه، وحشت انگیز و حسرت بار بازنمایی شده است. به نظر می رسد این دید منفی، ارتباط زیادی با جابه-جایی های وسیع جمعیتی، گسترش سریع شهرها، انقلاب، موج مهاجرت ها و... دارد که منجر به بی ثباتی زندگی در شهرها شده است. به بیان دیگر می توان گفت که در این سال ها شهرنشینان با شهر به تفاهم نرسیده اند.
زنانگی و مردانگی در جامعه افغانستان: تحلیل گفتمان فیلم سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا فیلم«سنگ صبور» بیان کننده ماهیت واقعی زندگی زناشویی جامعه افغانستان است؟
برای جواب به این سؤال و اینکه آیا شخصیت ها و کارکردهای زن و مرد در این فیلم، نشان دهنده فرهنگ مردان و زنان افغانی هست یا خیر؛ مفاهیم تشکیل دهندة مردانگی و زنانگی دیالوگ های یکی از معروف ترین فیلم های افغانی به نام «سنگ صبور» با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلاو و موف و با نظریه روان کاوانه «کارن هورنای» و نظریه انتقادی شرق شناسی تحلیل شده اند. فیلم سنگ صبور، زندگی زناشویی یک مرد جنگی مجروح و همسرش را در زمان جنگ های داخلی در شهرکابل بازنمایی می کند. تحلیل انجام گرفته بیانگر این است که مفاهیم زنانگی و مردانگی بازنمایی شده در سنگ صبور نمایان گر ماهیت فرهنگ روابط زناشوهری افغانی ها نیست. البته، شیوه های گفتمانی، به خصوص گفتمان رد و بدل شده میان مرد مجروح جنگی و همسرش بیانگر بخشی از گفتمان حاکم در افغانستان است که نمی توان آن را تنها گفتمان حاکم دانست.
نگرش سیاسی – اجتماعی نوگرای دانشجویان و تأثیر خانواده و دانشگاه بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان به سمتی که می نگرد، حرکت می کند. این نگرش انسان است که به زندگی او جهت می دهد و در سرتاسر زندگی او را هدایت می کند. پژوهش حاضر قصد دارد به بررسی نگرش سیاسی – اجتماعی نوگرای دانشجویان و عوامل مؤثر برآن همچون خانواده و دانشگاه بپردازد. چارچوب نظری پژوهش، تلفیقی از نگره های دانشمندانی همچون دیویی، هگل، آدورنو و فروم است. روش تحقیق، پیمایشی است. نمونه مورد نظر (360 نفر) به شیوه سهمیه ای از میان تمامی دانشجویان دانشگاه اصفهان انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، با توجه به سطح سنجش متغیرهای مورد بررسی، از آماره های توصیفی و آماره های استنباطی استفاده شده است. کلیه عملیات اجرایی پردازش داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و Amos انجام شده است. میانگین نمره نوگرایی کل پاسخگویان نشان می دهد که میزان نوگرایی دانشجویان در حد بالایی است. یافته ها همچنین حاکی از آن است که بین هر دو بعد الگوهای ارتباطی خانواده و نگرش سیاسی - اجتماعی نوگرای دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. در حالی که جهت گیری گفت و شنود رابطه مستقیم دارد، بعد همنوایی خانواده رابطه ای معکوس با نوگرایی دانشجویان داشته است. میان دیگر متغیر مستقل تحقیق، یعنی نفوذ اجتماعی – سیاسی دانشگاه با نگرش دانشجویان رابطه معناداری وجود نداشت. دو متغیر جنسیت و پایگاه اجتماعی – اقتصادی دانشجویان نیز رابطه معناداری با نگرش سیاسی – اجتماعی نوگرا داشته اند.
توسعۀ مشارکتی محلۀ فرحزاد تهران به عنوان تفرجگاه و مقصد گردشگری: بستر و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، بستر و موانع توسعه مشارکتی یکی از تفرجگاه های اصلی و محلات سیاحتی تهران، موسوم به فرحزاد، مورد تحلیل قرار می گیرد. طی مقاله، نخست وضعیت فرحزاد از منظر سکونت/ محیط مصنوع، ویژگی های اجتماعی و گسترش کسب و کارهای خدمات رسان جهت بازدیدکنندگان توصیف و ذی نفعان اصلی توسعه محله شناسایی می شود. سپس، بستر و موانع توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی در فرحزاد در دو محور عملیاتی- ساختاری و اجتماعی- فرهنگی مورد توجه قرار می گیرد. بدین منظور، هم برنامه های تهیه شده توسط بخش عمومی جهت فرحزاد و هم دیدگاه های ذی نفعان مختلف در مورد بستر و موانع مشارکت تحلیل می شود. روش های به کار گرفته شده جهت مطالعه حاضر مشتمل بر تحلیل طرح ها و داده های موجود، مشاهده و نیز مصاحبه های نیمه ساختارمند با بازدیدکنندگان، ساکنان، دست اندرکاران برنامه ریزی و دیگر ذی نفعان بوده است. نتایج تحلیل برنامه های تهیه شده جهت فرحزاد که در لفظ و ظاهر بر ماهیت سکونتی- گردشگری محله تأکید می ورزند، حاکی از کم توجهی به جنبه های اجتماعی توسعه و به ویژه مشارکت جماعت محلی است. همچنین، بر پایه مصاحبه ها و مشاهدات، سطح پایین آگاهی، انسجام و همبستگی اندک، ناهماهنگی میان اهداف و تمهیدات نهادهای بخش عمومی و مشکل مالکیت امکان مشارکت محلی را، از جمله در توسعه فعالیت های تفرجی و سیاحتی، کاهش داده است.
باستان شناسی نظام صنعتی؛ رویکردی در تبیین تأثیر متقابل انسان و صنعت در شهر، مطالعه موردی کارخانه سیمان ری در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باستان شناسی نظام صنعتی، شاخه ای از باستان شناسی است که علی رغم عدم پذیرش همه جانبه جامعه دانشگاهی به عنوان شاخه ای از باستان شناسی تا 20 سال گذشته، توانسته کمک های ارزشمندی به مطالعه تاریخ جوامع صنعتی ارائه دهد. در اینجا سعی شده که نسبت به روش شناسی مطالعه میدانی بر وجه جامعه شناختی، فرهنگی و تحلیلی باستان شناسی نظام صنعتی تأکید بیشتری صورت گیرد. به همین منظور ابتدا تاریخچه ای از نظام صنعتی و تحلیل های نظری مرتبط با آن بیان می شود. سپس تاریخچه ای از باستان شناسی صنعتی و روش شناسی مطالعه در این حوزه ارائه می گردد. در ادامه سعی می شود که بر رهیافت های نظری این حوزه ی پژوهشی، پرداخته و در نهایت امکانات باستان شناسی صنعتی در ایران مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد. در این رویکرد بررسی کارخانه سیمان ری به صورت موردی نمونه عینی از این نوع پژوهش معرفی شده است
فمینیسم و چالش های تاریخی در جریان های فکری انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه نظریه فمینیستی محدودیت های ساختاری سبب حذف زنان از فرایند تولید دانش شده است. در طول تاریخ، تولید دانش، موضوع دانش و شناخت دانشمند حوزه هایی مردانه انگاشته شده اند. در این نوشتار با استفاده از مرور اسنادی و فراتحلیل تاریخچه علم انسان شناسی نشان می دهیم که این رشته از پیش داوری ها و دیدگاه های جنسیت زده مصون نبوده و در دوران شکل گیری و تحول، بسته به پارادایم های مسلط تاریخی جهت گیری کرده است. جریان فمینیسم در عرصه دانشگاهی، رشته انسان شناسی را با چالش های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش ش ناختی ای مواجه ساخت که سبب تغییر بنیادین پارادایم های پیشین شده است. سه چالش عمده در این حوزه نفی ذات انگاری زیستی شناختی، نفی تفاوت های جنسیتی مغزی- هوشی و رد نظریه حرم و سلطه جنسی نرینه در نخستی ها بوده است. در نتیجه، رشته انسان شناسی در دوران معاصر، تحت تأثیر سه چالش تاریخی فمینیستی، با کنار گذاشتن دیدگاه های طبیعت گرایانه و برساخت گرایانه ، به تأیید ارتباط میان پیوند میان طبیعت و تربیت گرویده است.
بسترها و منابع گذران فراغت جوانان (مطالعه پیمایشی جوانان 18 تا 29 سال استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت فراغتی در کنار بازنمایی فردیت و تمایز، مجرایی برای شناخت ذائقه، سبک زندگی و تعلقات اجتماعی جوانان به شمار می رود. تجربة فراغت، بیان انتخاب فردی از میان الگوهای رفتاری و گزینه هایی است که عوامل مکان، بستر و منابع را دربرابر فرد قرار می دهند. در همین زمینه، پژوهش حاضر به بررسی بسترها و منابع گذران فراغت جوانان می پردازد. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه، درمورد 400 نفر از جوانان 18 تا 29 سال استان کردستان انجام گرفت و نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. برمبنای یافته های توصیفی، بیش از یک سوم وقت جوانان در برنامه های فراغتی عادی و غیرعادی سپری می شود. در میان ابعاد فراغت عادی و غیرعادی، بالاترین میانگین به ترتیب به فراغت غیرجدی و نابهنجار اختصاص دارد. بررسی رابطة اشکال سرمایه با الگوهای گذران فراغت نشان می دهد با افزایش بهره مندی جوانان از منابع و سرمایه های فرهنگی و اجتماعی، فراغت عادی افزایش و فراغت غیرعادی کاهش می یابد. با این وصف، سرمایه اقتصادی الگوی کاملاً متفاوتی را به نمایش می گذارد؛ بدین معنا که سرمایه اقتصادی، با الگوی گذران فراغت عادی و غیرعادی همبستگی مثبت دارد؛ هرچند تأثیر تقویت کنندگی آن بر فراغت غیرعادی، بیشتر از فراغت عادی است. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهای مذکور 4/40 درصد از تغییرات الگوی فراغت عادی و 5/34 درصد از تغییرات الگوی فراغت غیرعادی را تبیین می کنند.
اعتیاد و زوال زندگی: انسان شناسی رنج برای لب خط تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی رنج، جریان قوی درد، زوال زندگی، ساختار محروم کننده، سوژه تضعیف هدف از این پژوهش آن است که بتوان که با توسل به انسان شناسی رنج زندگی های رنج مند، شکسته، کاهیده، خُردشده و له شده را با تکیه بر پرسه هایی در تجربه کار میدانی به نثری رنج مند بیاید. انسان شناسی رنج در باب اعتیاد حداقل باید چهار ویژگی داشته باشد: 1) ضد تقلیل به معتاد، 2) اولویت تجربه زیسته در زندگی شخص، 3) به نقد کشیدن ساختارهای اعتیادآور و 4) تعهد اخلاقی با رابطه ای شفقت آمیز نسبت به دیگری. محله لب خط تهران انباشتی است از انسان های بسیار با رنج های بسیار، دارای فضاهایی با اتمسفرهایی از اعتیاد، درگیری و تعفن. انسان های لب خطی، انسان هایی هستند مهاجر از جاهای دیگر ایران به قصد کسب درآمد در تهران، اما گرفتارشده در تخدیر و تحقیر، غرق شده در تعفن و تنزل، اسیرشده در بیماری و بیچارگی. در انسان نگاری تصویرهایی از کوچه ها و تصویرهایی از اتاق ها را با لحظاتی از زندگی چند نفر لب خطی در قطعه ها و پاره های نوشتاری همراه خواهم کرد. در نهایت با خلق مفهوم جریان قوی درد سیاست های کلان، خرد و شخصی را که در کار به زوال کشاندن زندگی یک لب خطی هستند ترسیم می کنم. هدف از این فرایند همدردی، مستندسازی و نقد است. شده. لب خط.
عوامل اجتماعی مؤثر بر تبدیل سفال از ""صنعت"" به ""هنر"" در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر برای پاسخ به این پرسش تدوین شده است که چگونه سفال از حوزة وسائل زندگی عامة مردم، به حوزة هنر وارد شد. ازمنظر جامعه شناسی هنر، عوامل اجتماعی مختلفی درکارند تا برخی محصولات فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه، محصول هنری تلقی شوند و برخی دیگر غیرهنری. سفال و سفال گری در ایرانِ گذشته صنعت تلقی می شد و در خانه های مردم به منزلة ابزار زندگی به کار می رفت، اما امروز محصولات سفالی کاربرد کمتری به مثابة وسیله دارد. امروزه، سفال گری نوعی هنر تلقی می شود که به دو دستة هنر عامه و هنر زیبا تقسیم پذیر است. مقالة حاضر، با مروری بر سیر تاریخی تحولات سفال، عوامل اجتماعی مؤثر بر این تغییرات را مطالعه می کند. روش تحقیق مقاله کیفی و متشکل از دو تکنیک اسنادی و مصاحبه است. یافته های تحقیق نشان داد از زمانی که ظروف سفالی به دلیل ورود ظروف چینی از شمار ابزار خانگی خارج شدند، درمعرض ازبین رفتن و فراموش شدن قرار گرفتند. ازآنجاکه این ظروف بخشی از مؤلفه های فرهنگی و هویتی جامعه را در طول سالیان تشکیل می دادند، نهادهای اجتماعی بر آن شدند تا با حفظ آنها به منزلة میراث فرهنگی از نابودی کلی این صنعت دستی جلوگیری کنند. فرهنگی، آن را به حوزة هنرهای زیبا وارد کردند و در عمل نیز موجب شکل گیری آثار سفالین کاملاً هنری شدند که در گالری های هنری به نمایش درمی آینددرنتیجه، به تدریج، با فعالیت های تبلیغی و
زیست مجردانه در تهران، مطالعه ای به روش نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصمیم افراد به زندگی مستقل از خانواده و عملی کردن آن، در سال های اخیر به یکی از فرایندهای برجسته و قابل اعتنا در شهرهای بزرگ ایران تبدیل شده است؛ طبق آمار غیررسمی اعلام شده از سوی مدیرکل فرهنگی سازمان ملی جوانان در شهریورماه سال 90، حدود 27 درصد جوانان در کلان شهرهای کشور زندگی مستقل از خانواده دارند، این نرخ در تهران به 30 درصد می رسد و این آمار در حال افزایش است. تحقیق منتهی به این مقاله به مطالعه ابعاد گوناگون این سبک زندگی با استفاده از گراندد تئوری پرداخته و در پی ارائه توصیفی فربه از آن بوده است. در این کار کوشیده ایم با استفاده از فن مصاحبه به دیدگاه های افرادی که این نحو زندگی را در پیش گرفته اند نزدیک شویم و به تاریخچه زندگی آنان دست یابیم تا نحوه هویت یابی، استراتژی های مختلف افراد و خانواده ها در مواجهه با مسائل زندگی مستقل، جریان های منتهی به آن و عوامل تأثیرگذار بر این اقدام را شناسایی کنیم. در این کار در مرحله کدگذاری محوری با استفاده از خانواده کدگذاری معرفی شده توسط استراس و کوربین، زمینه ها، علل، استراتژی ها و پیامدهای زندگی مستقل از خانواده را از مصاحبه ها استخراج کردیم و با وام گرفتن از خانواده های کدگذاری دیگر، مرحله انتقالی و عناصر هم نشین با این نحو زندگی را نیز نشان داده ایم. در پایان در مرحله کدگذاری انتخابی سه خطّ روایی مختلف را با محوریت استقلال و تأثیرگذاری جدی شهر تهران از خلال مصاحبه ها تشخیص داده و ذکر کرده ایم.
مطالعه کیفی از نحوه درک و تصور کنشگران از مصادیق تحقیر اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیر اجتماعی یکی از مسائلی است که گاه آگاهانه و زمانی ناآگاهانه در جریان انتقال پیام شکل می گیرد. وجود آمارهای روزافزون اختلالات روانی و به تبع آن، پیامدهای اجتماعی نشأت گرفته از آن، ما را نسبت به طرح این مسأله جدید در حوزه آسیب شناختی حساس نموده و سؤال تازه ای را مطرح کرده است که در سالیان طولانی، بدان توجه چندانی نمی شد. از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با اتخاذ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 40 زن و مرد ساکن شهر تهران، به بررسی درک و تصور سوژه ها از مصادیق تحقیر اجتماعی، با کنکاش در تجربه زیسته آنان بپردازد. یافته ها نشان داد که انواع و اقسام تحقیر با توجه به انگیزه های تحقیرگر، شامل چهار نوع تحقیر معطوف به هدف، تحقیر معطوف به غفلت، تحقیر معطوف به قدرت و تحقیر معطوف به تحقیرشدگی است که مصادیق تحقیر اجتماعی، با عطف به اهداف و محورهایی که در چهارچوب آن شکل می گیرد، به دو دسته تحقیر کلامی (شامل: القاب تشبیهی و غیرتشبیهی، تمسخر و استهزا، به کارگیری الفاظ رکیک ) و غیرکلامی (مستقیم و غیرمستقیم) تقسیم می شود.