فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل پیش بینی کننده در ایجاد اعتماد در روابط مدیران و دبیران دبیرستان های دخترانه متوسطه نظری در آموزش و پرورش شهر قزوین می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و دبیران دبیرستان های دخترانه متوسطه نظری در آموزش و پرورش شهر قزوین می باشد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتماد (نیهان و مارلو،1997)، رهبری تحول آفرین (یس،1985)، عدالت رویه ای (نیهف و مورمن،1993) و حمایت سازمانی (هگواتر و دیگران، 2003) بهره گرفته شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شده است. نتایج حاصله نشان داد که بین حمایت وعدالت ادراک شده، رهبری تحول آفرین و اعتماد رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین سبک رهبری تحول آفرین بیشترین تاثیر را بر روی اعتماد دارد و هر سه متغیر در سطح کمتر از 001/0 معنادار می باشند.
بررسی نقش مستقیم محرکهای زنجیره تأمین و نقش تعدیلگری فرهنگ سازمانی در بهبود عملکرد زنجیره تأمین مطالعه موردی: شرکتهای تولیدی استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق بررسی نقش محرکهای زنجیره تامین بر یکپارچگی زنجیره و عملکرد شرکتهای تولیدی استان
قزوین میباشد. در این تحقیق فرهنگ سازمانی به عنوان عامل تعدیلگر رابطه استفاده شده است. تحقیق شامل
1 فرضیه میباشد که دادهها با استفاده از پرسشنامه از نمونه 95 تایی از مدیران زنجیره تامین، بر اساس مدل
معادلات ساختاری و با تکنیک حداقل مربعات جزئی جمعآوری و مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرار گرفته
اند. یافتههای تحقیق حاکی از وجود تاثیر مثبت محرکهای داخلی و تاثیر منفی محرکهای خارجی بر
یکپارچگی زنجیره تامین میباشد. بررسی اثر تعدیلکنندگی فرهنگ سازمانی بر رابطه بین محرکها و
یکپارچگی نشان داد که فرهنگ سازمانی اثر تعدیلکنندگی در رابطه بین محرکهای خارجی و یکپارچگی
زنجیره دارد، اما بر رابطه میان محرکهای داخلی و یکپارچگی اثر تعدیلکنندگی ندارد. در نهایت یکپارچگی
زنجیره تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد مالی و عملیاتی سازمان دارد. نتایج حاصل از این تحقیق درک
صحیحی به مدیران زنجیره تامین ارائه میدهد و آنها را به شناسائی عوامل تاثیرگذار بر یکپارچگی و بهبود
عملکرد سازمان رهنمون مینماید.
الگوی معنویت افزایی در سازمان، ارائه نظریه ای داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی معنویت افزایی در یکی از نهادهای انقلاب اسلامی است. روش تحقیق به صورت کیفی و به صورت مشخص شیوه نظریه پردازی داده بنیاد است. جامعه آماری تحقیق شامل نخبگان و خبرگان سازمانی است که هم با موضوع تحقیق آشنا، و هم به همکاری مایل باشند. نمونه گیری نیز به روش نمونه گیری نظری، قضاوتی و هدفمند صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته، مشاهدات محقق و اسناد سازمانی است که جمع آوری آن در بازه زمانی بهمن 1394 تا تیر 1395 صورت گرفت. تحلیل داده ها به شیوه شناسه گذاری باز، شناسه گذاری محوری و شناسه گذاری انتخابی انجام شد که حاصل آن الگوی معنویت افزایی در سازمان است.
تحلیل گفتمان سازمانی؛ بررسی رهگفت های ارتباطی در محیط کار (مورد مطالعه: دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان سازمانی رویکردی کیفی و نوین در واکاوی طبیعت گفتمان در سازمان به شمار می آید. این پژوهش از دیدگاه روش شناختی، در بستری پساساختاری بر آن است تا به بررسی پدیده ای برجسته در گفتمان سازمانی؛ «رهگفت های ارتباطی» بپردازد. از این رو، به مدت هشت روز گفت وگوی سه نفر در محیط کاری (دفتر آموزش دانشکده) ضبط، پیاده سازی و به متن (پیکره) تبدیل گردید، تا بتوان در بررسی کاربرد رهگفت های ارتباطی این محیط کاری از آن بهره جست. بر اساس تحلیل پیکره و یافته های پژوهش رهگفت های ارتباطی در پنج دسته از یکدیگر باز شناخته شدند؛ روایات عمومی، روایات سازمانی، تعارفات، گفتارهای میانه و گفتارهای ارتباطی- اجرایی. همچنین، برآیند به عمل آمده نشان می دهد که برآورد و ارزیابی فعالیت سازمانی، ایراد رفع مسئولیت، انتقاد از روند انجام فعالیت، اظهار ناخشنودی از شرایط کاری و ابراز هویت سازمانی، در کنار رهگفت های اجرایی از جمله کارکردهای رهگفت های ارتباطی است. بر اساس برآیندهای پیش گفته، پیشنهاد می شود که به نقش روش شناختی و معرفت شناختی «تحلیل گفتمان سازمانی» در بررسی طبیعت گفتمان سازمان توجه بیشتری شود؛ زیرا بکارگیری این روش کیفی، موضوعی محوری در درک و برداشت درست از پدیده های پیچیده سازمانی و امری مهم در واکاوی فرهنگ سازمانی به شمار می رود. افزون بر این، از این روش نوین می توان برای افزایش آشنایی پژوهش گران با گفتمان سازمانی و همچنین در امر آموزش منابع انسانی و گسترش سرمایه اجتماعی نیز بهره جست.
تأثیر قابلیت بازاریابی، نوآوری و یادگیری بر عملکرد سازمان «مطالعه موردی:پتروشیمی تبریز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به عملکرد بالاتر هدفی است که سازمانها برای رسیدن به آن به اقدامات مختلفی روی می آورند. قابلیّتها نقش مهمی در ایجاد مزیت رقابتی برای سازمانها ایفا می کنند و از جمله این قابلیّتها می توان به بازاریابی، نوآوری و یادگیری اشاره کرد. در حالی که اغلب مطالعات در مورد تأثیر این قابلیّتها بر عملکرد، اغلب به صورت مجزا صورت گرفته است، در این پژوهش سعی بر ارائه مدلی یکپارچه شده است تا تأ ثیر هر سه قابلیت به صورت متحد و مکمل همدیگر بر عملکرد سازمان سنجیده شود. بدین منظور و برای سنجش تأثیر قابلیت بازاریابی، نوآوری و یادگیری بر عملکرد شرکت پتروشیمی تبریز تعداد 265 پرسش نامه بین کارکنان رسمی با مدرک کارشناسی و بالاتر توزیع شد که از این تعداد 255 پرسشنامه برای تحلیل مناسب تشخیص داده شد. در این پژوهش از نرم افزارSPSS و LISREL برای تجزیه و تحلیل داده استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهدکه رابطه معناداری بین قابلیّت بازاریابی و عملکرد سازمان وجود دارد، همچنین بین قابلیّت نوآوری و عملکرد سازمان و ونیز قابلیّت یادگیری و عملکرد سازمانی رابطه معناداری موجود است. بین قابلیّتهای بازاریابی و نوآوری و یادگیری به عنوان قابلیّتهای مکمل هم و عملکرد سازمانی نیز رابطه رابطه معناداری دیده می شود.
بررسی نقش میانجی قابلیت یادگیری سازمانی در رابطه بین تسهیم دانش و قابلیت نوآوری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی رابطه بین تسهیم دانش و قابلیت نوآوری سازمانی با نقش میانجی گر قابلیت یادگیری سازمانی در رابطه بین این دو متغیر است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان جهاد کشاورزی سه شهر از خراسان رضوی است. تعداد حداقل حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان برابر 107 نفر در نظر گرفته شده و برای نمونه گیری از روش طبقه ای متناسب استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه است که از مقالات چانگ و همکاران ، شنگ و چن ، و هایو و همکاران استخراج شده است. روایی صوری، روایی سازه و پایایی سازه پرسشنامه ها مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاکی از آن هست که بین تسهیم دانش و قابلیت نوآوری سازمانی رابطه معنادار وجود دارد و قابلیت یادگیری سازمانی این رابطه را میانجی می کند. بنابراین، پیشنهاد می شود مدیران سازمانی برای ارتقا میزان قابلیت نوآوری سازمانی، برنامه هایی برای تسهیم دانش بین کارکنان تعریف نمایند تا به این صورت از میزان یادگیری بالای سازمان در جهت افزایش قابلیت نوآوری استفاده شود.
مدل ساختاری سازمان فضیلت گرا در دانشگاه های منتخب استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر، شناسایی شاخص ها و عوامل موثر بر سازمان فضیلت گرا و آزمون مدل ساختاری سازمان فضیلت گرا در دانشگاه های منتخب استان یزد است. در روش تحقیق این پژوهش، رویکرد ترکیبی کمی و کیفی به کار رفته است. بدین گونه که برای شناسایی شاخص های سازمان فضیلت گرا از روش دلفی که از جمله روش های کیفی است، استفاده شد و از روش کمی مدل سازی معادلات ساختاری برای آزمون مدل استفاده شد. در این مقاله، ابتدا با توجه به ادبیات تحقیق، شاخص های موثردرایجاد سازمان فضیلت گرا استخراج و سپس با تشکیل پنل دلفی و سه دوراجرای تکنیک دلفی درمورد این شاخص ها اجماع حاصل شد.شاخص های بدست آمده، مبنای تهیه پرسش نامه اصلی تحقیق قرارگرفت. جامعه آماری تحقیق،کارکنان دانشگاه های منتخب استان یزد بود.یافته ها نشان داد که پنج عامل اصلی شامل رهبری، فرهنگ سازمانی، منابع انسانی ،ساختار و فرایند وتوجه به ذینفعان از شاخص ها، توسط تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، قابل استخراج است که این پنج عامل درمجموع، حدود 81 درصد ازتغییرپذیری متغیرها راتوضیح می دهد. نتایج حاصل از تحلیل مسیر مدل ساختاری سازمان فضیلت گرا، حاکی از این است که از میان پنج عامل استخراجی، عامل فرهنگ سازمانی بیشترین اثر مستقیم را بر سازمان فضیلت گرا دارد و عامل توجه به ذینفعان از لحاظ مجموع آثار مستقیم و غیرمستقیم، رتبه اول را در سوق دادن سازمان به فضیلت گرا به خود اختصاص داده است.
بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیت های چابکی سازمانی (مطالعه موردی: یکی از سازمان های نیروهای مسلح)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای رقابتی امروزی که تغییر یکی از مهم ترین ویژگی های آن می باشد، ضرورت دارد سازمان ها برای حفظ و بقاء حیات خود به دنبال چابکی باشند تا بتوانند در کوتاه ترین زمان و با کمترین هزینه به بهبود کیفیت و ایجاد نوآوری در محصولات و خدمات خود بپردازند. مقاله حاضر با هدف بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی بر قابلیت های چابکی سازمانی در یکی از سازمان های نیروهای مسلح با روش توصیفی – پیمایشی و از نوع همبستگی به رشته تحریر درآمده است و سعی می کند پنج فرضیه وجود رابطه بین ""فرهنگ تصمیم گیری گروهی""، ""فرهنگ یادگیری""، ""فرهنگ اشتراک قدرت""، ""فرهنگ مشارکت"" و ""فرهنگ تحمل مخاطره"" بر ""چابکی سازمانی"" را به آزمون گذارد. برای آزمون فرضیه های فوق از یک پرسشنامه محقق ساخته متشکل از 48 سوال استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ آن با استفاده از نرم افزار SPSS، 994/0 محاسبه شد. نمونه آماری تحقیق نیز با استفاده از جدول مورگان تعداد 140 نفر برآورد شد که به سوالات پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج معادلات ساختاری به قرار زیر می باشد.
بین ""فرهنگ تصمیم گیری گروهی""، ""فرهنگ یادگیری""، ""فرهنگ اشتراک قدرت""، ""فرهنگ مشارکت""، ""فرهنگ تحمل مخاطره"" و ""چابکی سازمانی"" رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
مدیریت فرهنگ سازمانی بر مبنای مدل موجودی فرهنگ سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاصل طرحی تحقیقاتی از نوع کاربردی است که در سال 1393 با هدف ارتقای فرهنگ سازمانی در یک شرکت صنعتی به اجرا درآمده است. این پژوهش، برای شناسایی ویژگی های فرهنگی موجود و مطلوب بر مبنای مدل موجودی فرهنگ سازمانی و ارزیابی وضعیت عوامل اثرگذار بر فرهنگ سازمانی در شرکت مذکور، نوعی مطالعه موردی را به کار گرفته است. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران و کارکنان شرکت بودند که به تناسب هریک از گام های تحقیق (مراحل مختلف مدل موجودی فرهنگ سازمانی) نمونه هایی به روش تصادفی ساده از آن استخراج و نظرات آنها عمدتاً از طریق ابزار پرسشنامه (با روایی و پایایی تأیید شده) سنجیده شد. یافته ها نشان دهندة حاکمیت ویژگی هایی بود که بر مبنای مدل مورد اشاره، تناسب زیادی با فرهنگ تهاجمی داشت و ویژگی های فرهنگ سازنده، در سطح نسبتاً ضعیفی قرار داشت. تحلیل شکاف فرهنگی نیز نشان دهندة آن بود که بیشترین شکاف فرهنگی (فاصله بین فرهنگ موجود و مطلوب) در گونه فرهنگ سازنده دیده می شود. در تحلیل وضعیت عوامل علّی اثرگذار بر فرهنگ سازمانی شرکت نیز یافته های تحقیق بیانگر آن بود که از میان عوامل علّی مؤثر بر فرهنگ سازمان، 3عامل سامانه ها، مهارت ها و ساختار در سطح مناسبی قرار نداشته اند. بر مبنای این یافته ها و با توجه به آسیب شناسی فرهنگی در شرکت که با هدف کاهش شکاف فرهنگی و ارتقای ویژگی های فرهنگ سازنده صورت گرفت، برنامه بهبود مشتمل بر تعدادی طرح پژوهشی و اقدام اجرایی در یک دورة زمانی 4 ساله تعریف شد.
عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در کارمندان دانشگاه علامه طباطبائی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی کارمندان دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفته است. روش پژوهش پیمایشی و از نوع همبستگی هست. جامعه آماری آن شامل تمام کارمندان دانشگاه علامه طباطبائی هست که در سال 1394 مشغول به کار بودند. حجم نمونه 200 نفر از کارمندان دانشگاه علامه طباطبائی که به روش طبقه ای انتخاب شده بودند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن و رفتار شهروندی سازمانی توره جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره، معادلات ساختاری،ANOVA و T مستقل استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای 20Spss- و 75/8Lisrel- انجام گرفت.نتایج نشان داد که بین عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی، وفاداری، مشارکت و جوانمردی (001/0p≤) و با وظیفه شناسی (05/0p≤) رابطه معنادار وجود دارد. همچنین مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و ضریب رگرسیون استاندارد عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی 30/0 به دست آمد. از بین ابعاد عدالت سازمانی، عدالت توزیعی و رویه ای قادر به پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی بودند (05/0p≤). با مقایسه متغیرهای عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در سطوح مختلف متغیرهای جمعیت شناختی، تفاوت معناداری در اکثر ابعاد مشاهده نگردید. پژوهش حاضر تصدیقی بر رابطه عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی کارمندان هست. لذا با انجام و اتخاذ استراتژی هایی در راستای بهبود عدالت سازمانی، می توان گام های مؤثری در جهت نیل به اهداف متعالی سازمان برداشت.
تبیین و انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و رتبه بندی عوامل مؤثر بر استقرار آن(مطالعه موردی: قطعات خودروسازی آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان به دلیل هزینه سنگین خرید و اجرای آن و همچنین پیچیدگی های تطبیق فرآیندهای سازمان با سیستم جدید، از تصمیمات خطیر مدیریتی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف تبیین و انتخاب سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و رتبه بندی عوامل مؤثر بر استقرار آن با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چندشاخصه فازی انجام گرفت. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت مسأله و هدف، تحقیق کاربردی محسوب می شود. از نظر روش گردآوری داده ها، تحقیق میدانی به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر مدیران و کارشناسان صنایع مربوط می باشد. طبق جدول استاندارد مورگان نمونه آماری پژوهش به صورت تصادفی ساده 226 نفر انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی انجام گرفت. عوامل مؤثر بر انتخاب و استقرار سیستم برنامه ریزی منابع سازمان(زیرساخت، رشد اقتصادی، قدرت تولیدی، موفقیت منطقه ای و مقررات منطقه ای، فرهنگ رایانه ای، اندازه سازمانی، تعهد مدیران و مهندسی مجدد فرایند)شناسایی شدند. همچنین پس از بررسی نرم افزارها و سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان(7 نوع سیستم) که موجود و دارای عملکرد بهتر هستند ، انتخاب گردید، که براین اساس و با توجه به تجزیه و تحلیل های که انجام گرفت نتایج به دست آمده حاکی است که، سه سیستم اولویت دار برنامه ریزی منابع سازمان که دارای وزنهای نزدیک به هم نیز هستند، عبارتند از: سیستم Oracleبا بیشترین وزن(6960/0)، سیستم QAD (6101/0) و سیستم PeopleSoft(5978/0) سه نوع سیستم برنامه ریزی منابع سازمان می باشند که از نظر گروه کارشناسان پژوهش در اولویت قرار دارند، سیستم Lawson، سیستم J.D.Edwards، سیستم SAP، سیستم Bann در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
شناسایی مؤلفه های سازمانهای فضیلت و جهادی (مورد پژوهش: کمیته انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جریان انقلاب اسلامی و تحولات آن نهادهای جدیدی شکل گرفت که با سازمانهای مرسوم تفاوتهای اساسی داشت. مطالعه این نهادها کم و بیش از دیدگاه های متفاوت از جمله مدیریت جهادی مورد توجه قرار گرفته است. از دید اخلاق فضیلت نیز می توان این نهادها را مورد بررسی قرار داد. اخلاق فضیلت یکی از مهمترین نظریه های اخلاقی است که در حوزه های گوناگون از جمله مدیریت در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است؛ لذا از این نظریه می توان در حوزه مدیریت و سازمان استفاده، و به سمت سازمانهای فضیلت محور حرکت کرد. انقلاب اسلامی زمینه شکل گیری سازمانهای فضیلت محور را ایجاد نمود. در این پژوهش سعی شد سازمان فضیلت محور، مؤلفه ها و ویژگیهای آنها در انقلاب اسلامی با توجه به دو نهاد انقلاب اسلامی جهاد سازندگی و کمیته انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. روش این پژوهش، کیفی است که از طریق مصاحبه با فعالان این دو نهاد انجام شده است که این مصاحبه ها بر اساس تحلیل مضمون (تماتیک) مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت، مؤلفه های سازمان فضیلت محور که شامل فضیلتهای همرشدی، تقوای سازمانی، اخوت سازمانی، حکمت، ایثار همه گیر، شجاعت، اخلاص، مجاهدت مستمر، اسوگی مدیر و انعطاف پذیری است، ارائه شده است.
بررسی اثر فراموشی سازمانی هدفمند و غیرهدفمند بر فرایند یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراموشی سازمانی مفهومی جدید است که مدتی است به متون نظری سازمان و مدیریت وارد شده و مورد توجه محققان در این عرصه قرار گرفته است. در پژوهش پیش رو اثر فراموشی سازمانی (هدفمند و غیرهدفمند) بر فرایند یادگیری سازمانی بررسی شده است. پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی و از نوع پیمایشی و از منظر هدف کاربردی است. برای جمع آوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی به کار گرفته است. جامعة مورد بررسی همة مدیران و کارشناسان دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی شهر تهران و نمونة پژوهش نیز طبق فرمول کوکران 127 نفر است که به روش تصادفی ساده از جامعة آماری انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن است که فراموشی سازمانی هدفمند اثر مثبت و معنادار بر فرایند یادگیری سازمانی دارد، در حالی که فراموشی سازمانی غیرهدفمند بر مراحل فرایند یادگیری سازمانی اثر معنادار نداشته است. در ادامه نیز اثر فراموشی سازمانی هدفمند و غیرهدفمند بر متغیرهای گوناگون اندازه گیری شد. برای مثال مشخص شد فراموشی سازمانی هدفمند بر نشر دانش، عملکرد دانش و بازنگری نتایج اثر معنادار و مثبت دارد. همچنین، نتایج نشان داد فراموشی سازمانی غیرهدفمند بر متغیرهای یادشده اثر معنادار نداشته است.
• ارائه چارچوب استراتژیک آموزش و بهسازی سازمانی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب آموزش و بهسازی استراتژیک سرمایه های انسانی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی می باشد. روش تحقیق به کار گرفته شده توصیفی و از نوع آمیخته (ترکیبی از روش های کمی و کیفی) است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه است، که در ابتدا نوع خاصی از پرسشنامه برای اجرای روش نظرسنجی از خبرگان و با هدف نهایی سازی مدل تحقیق طراحی و در سه مرحله اجرا گردید. پس از نهایی سازی الگو به شیوه فوق، به منظور اجرای پیمایش پرسشنامه دیگری شامل 4 بعد، 13 مؤلفه و 60 شاخص که وضعیت موجود و وضعیت مطلوب بر اساس آن با یک مقیاس ده درجه ای توسط پاسخگو درجه بندی شده است طراحی گردید. یافته های پژوهش نشان داد که در چارچوب پیشنهادی 9 متغیر پیش بین شامل عوامل قانونی (0.222)، عوامل اقتصادی (0.322)، عوامل تکنولوژیکی (0.212)، عوامل اجتماعی (0.350)، استراتژی آموزش (0.265)، نگرش راهبردی به آموزش (0.306)، نیازسنجی آموزش (0.265)، مدیریت اجرایی آموزش (0.219)، فرهنگ یادگیری و رشد (0.333)، همبستگی معنادار با متغیر ملاک (آموزش و بهسازی استراتژیک در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) دارند.
بررسی روابط بین سرمایه اجتماعی، مشارکت سازمانی و سرمایه انسانی در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی نقش مهمی در بازشکل دهی و تغییر پایدار در جامعه دارد. در این فرایند عوامل مهمی همچون سرمایة اجتماعی، مشارکت سازمانی و سرمایة انسانی نقش آفرینی می کنند. بنابراین، هدف جستار مورد نظر، بررسی اثرات سرمایه اجتماعی بر مشارکت سازمانی به همراه نقش سرمایه انسانی بین کارکنان دانشگاه نوشیروانی بابل بوده است. جامعه مورد نظر، کارکنان دانشگاه (180 نفر) بوده و نمونه مورد نظر بر اساس جدول مورگان با توجه به روش تصادفی ساده (113 نفر) انتخاب شده است. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه استاندارد سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال با پایایی (85/0)، پرسشنامه سرمایه انسانی نادری با پایایی (87/0) و پرسشنامه مشارکت سازمانی دنیسون با پایایی (90/0) و روایی آن براساس نظر متخصصان برای هر سه ابزار، مناسب گزارش شده است. روش تجزیه وتحلیل با استفاده از نرم افزار لیزرل و نمونه معادلات ساختاری انجام پذیرفته است. نتایج، حاکی از تأثیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت سازمانی و سرمایه انسانی است؛ همچنین، سرمایه انسانی بر مشارکت سازمانی اثر داشته است.
تأثیر ارتباطات سازمانی اثربخش بر پیاده سازی معماری مدیریت منابع انسانی، پژوهشی در استانداری خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری مدیریت منابع انسانی یکی از مفاهیم نوینی است که در عرصه معماری سازمانی مطرح است. تأکید معماری منابع انسانی در مکانیزم انتقال سازمانها از دیدگاه سنتی شغل محور به دیدگاه نوین دانش محور است. در پیاده سازی معماری منابع انسانی باید به ارتباطات سازمانی به عنوان منبع ارزش آفرینی توجه نمود زیرا ارتباطات سازمانی بستر تبادل و تسهیم دانش میان افراد محسوب می شود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ارتباطات سازمانی اثربخش بر معماری مدیریت منابع انسانی در یکی از سازمانهای دولتی صورت گرفته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی-پیمایشی است. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه ای سه قسمتی شامل، قسمت اول اطلاعات جمعیت شناختی قسمت دوم مربوط به سنجش ارتباطات سازمانی اثربخش است که بر مبنای شش مؤلفه مدل رابنز و متشکل از 37 سوال است و قسمت سوم پرسش نامه که برای سنجش معماری منابع انسانی است متشکل از 19 سوال برگرفته از مدل معماری مدیریت منابع انسانی ریدر و همکاران (2012) می باشد که پس از کسب اطمینان از روایی و پایایی ابزارهای اندازه گیری بین حجم نمونه تحقیق که از جامعه مدیران و کارشناسان استانداری خراسان رضوی بودند توزیع و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار LPS و SPSS صورت گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که ارتباطات سازمانی اثربخش با معماری مدیریت منابع انسانی رابطه مثبت و معنا داری داشته و در پیاده سازی آن نقش دارد.
ارزیابی مدل سازمان روایتگر مطالعه موردی: صنعت برق جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ مدل سازمان روایتگر در صنعت برق مورد ارزیابی قرار گرفته است. پژوهش از نوع بنیادی- کاربردی بوده و چهارده فرضیه برای این بررسی مورد مطالعه قرار گرفته اند. شرکت مادر تخصصی مدیریت تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران (توانیر) به عنوان جامعه آماری انتخاب گردید، تعداد جامعه مورد نظر 183 نفر و نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان، 150 نفر است. در این پژوهش ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده و با استفاده از عوامل تعیین شده در مدل سازمان روایتگر، طراحی و اعتبار سنجی شد. پرسشنامه بصورت طیف لیکرت پنجگانه بوده و به منظور محاسبه پایایی آن از روش آلفای کرونباخ (0.83) استفاده شد. با آزمون فرضیات مشخص گردید که از بین چهارده رابطه موجود، دوازده رابطه از لحاظ آماری معنی دار و دو رابطه باقیمانده در سطح اطمینان 95 درصد معنی دار نیستند (فرضیه دوم؛ رابطه بین ساختار و فرهنگ با روابط سازمانی و فرضیه چهارم؛ رابطه بین ساختار و فرهنگ با ارزش ها) ؛ به این ترتیب مدل آزمون شده سازمان روایتگر (مدل عملیاتی) ارائه می گردد. در پژوهش از آزمونهای تحلیل عاملی، تحلیل مسیر و معادلات ساختاری و رگرسیون استفاده شده و نرم افزارهای SPSS و لیزرل بکار گرفته شدند. در خاتمه پس از بحث و نتیجه گیری پیشنهادهایی که برآمده از نتیجه پژوهش هستند ارایه شده است.
ارائه مدل هوشمندی سازمان: مورد مطالعه شرکت های تولیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش پیچیدگی و فشار رقابتی خصیصه محیط سازمان های امروزی است. عدم پاسخ مناسب و به موقع به تغییرات محیطی، موجب به خطرافتادن بقای شرکت می شود. هوشمندعمل کردن بهترین پاسخ به این چالش هاست. هدف تحقیق حاضر توجه به قابلیت های داخلی سازمان و به ویژه پاسخ به این پرسش است که اگر سازمان دنبال هوشمندعمل کردن است، کدام یک از ابعاد داخلی را باید پرورش دهد؟ تحقیق از نظر هدف، توسعه ای– کاربردی و از بعد روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق کارکنان شرکت های تولیدی تحت پوشش شرکت شهرک های استان کرمانشاه به تعداد 3531 نفر است که از طریق روش نمونه گیری طبقه ای (اختصاص متناسب) 347 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که برای طراحی آن از تکنیک دلفی طی سه راند استفاده شده است. روایی ابزار گردآوری از طریق اعتبار همگرا و پایایی از طریق بار عاملی و پایایی مرکب مورد تأیید قرارگرفته است. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اسمارت پی ال اس و روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. تحلیل یافته های بخش ساختاری مدل، نشان داد که 14 درصد از سطح هوشمندی در شرکت های تولیدی موردمطالعه از طریق سازه میزان کار گروهی، 18 درصد توسط میزان تفکر سیستمی، 21 درصد به وسیله میزان باز بودن سازمان، 16درصد توسط آزاد اندیشی سازمانی و 33 درصد توسط بصیرت سازمانی با بیشترین تأثیر، تعیین می شود.
فرهنگ سازمانی دوسوتوان و عملکرد: نقش حیاتی دوسوتوانی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم دوسوتوانی سازمانی، به توانایی سازمان برای توجه به دو هدف ناسازگار سازمانی به طور برابر اشاره می کند که در شرایط عدم اطمینان به طور معمول اثری مثبت بر عملکرد دارد و به عملکرد پایدار، بقا و موفقیت طولانی مدت منجر می شود. اما این فقط در صورتی امکان پذیر است که فرهنگی ایجاد شود تا اعضای سازمانی را قادر کند از شایستگی های موجود بهره برداری کنند (بهره برداری) و از طرف دیگر فرصت ها و توانایی های جدید را کشف کنند (کتشاف). هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی نقش فرهنگ سازمانی دوسوتوان و دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد است. بدین منظور و برای آزمون فرضیه های پژوهش، شرکت های فعال در صنایع غذایی به عنوان جامعة آماری پژوهش انتخاب شدند و پرسشنامه بین مدیران 62 شرکت توزیع، جمع آوری و تحلیل شده است. مدل پیشنهادی بر مبنای مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی با کمک نرم افزار Warp PLS تجزیه وتحلیل شد. نتایج تحلیل از رابطة بین فرهنگ سازمانی دوسوتوان و دوسوتوانی، همچنین رابطة این دو با عملکرد حمایت می کند. همچنین، با توجه به نتایج، نقش میانجی دوسوتوانی در رابطة فرهنگ سازمانی دوسوتوان و عملکرد تأیید شد.
ارائه مدل ساختاری مدیریت دانش و انعطاف پذیری سازمانی (با در نظر گرفتن نقش فرهنگ سازمانی و نوآوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه آماری پژوهشِ توصیفی- پیمایشیِ حاضر که به صورت مقطعی در نیمه اول سال 1393 مورد مطالعه قرار گرفته است، کارکنان یکی از سازمان های دولتی استان بوشهر است. نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از شیوه مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار آموس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، فرهنگ سازمانی و ترویج نوآوری سازمانی تأثیر عمده ای در ایجاد انعطاف پذیری سازمانی بر پایه مدیریت دانش دارد. آزمون فرضیه ها همچنین نشان داد، مدیریت دانش به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر انعطاف پذیری سازمانی تأثیرگذار است. در نهایت پیشنهاد می شود، مدیران سازمان با فراهم آوردن زمینه های فرهنگی مناسب، از نوآوری سازمانی به عنوان دروازه ورود به مدیریت دانش با هدف ایجاد سازگاری سازمانی استفاده نمایند.