این مقاله در پی بررسی میزان تأثیر ارزیابی از ساختار دانشگاه و عاملان دانشگاهی در تبیین اعتماد اجتماعی دانشجویان است. رویکرد مقاله توصیفی- علی و روش تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در سال 1389 را شامل می شود. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه است که پس از بررسی روایی و پایایی، در بین 678 دانشجو با روش نمونه گیری خوشه ای طبقه بندی نامتناسب اجرا شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که متغیر ارزیابی از ساختار دانشگاه به طور مستقیم و متغیر ارزیابی از عاملان دانشگاه به طور غیرمستقیم از مسیر متغیر ارزیابی از ساختار دانشگاه بر اعتماد اجتماعی اثر می گذارند.
تعلیم وتربیت اسلامی اهمیت ویژه ای برای انسان قائل است که در راستای آن شناخت ابعاد وجودی انسان نیزتحقق می یابد، ازطرفی هدف اساسی فلسفه تربیت در انسان، تقویت و رشد کمال عقلانی است. پژوهش حاضربا روش توصیفی – تحلیلی، در صدد است با شناخت تربیت فلسفی از دیدگاه ملاصدرا، پاسخی برای تربیت انسان داشته باشد. زیرا آموزش تفکر و تربیت عقلانی و گسترش آن از مهم ترین مبانی فلسفه است که موجب علوّ هر بنیانی است. تربیت در فلسفه یعنی رشد خرد بر اساس غایت فلسفه به گونه ای که بتواند تحلیل و معنای درستی از زندگی داشته باشد، از آن جا که هدف از آفرینش انسان، تکامل و سعادت است نتایج بدست آمده ی آن نیز که تربیت عقلانی انسان با اتکاء به شناخت نفس است، امری لازم و ضروری است، زیرا از نگاه ملاصدرا کمال نفس منتهی شدن به نور الهی است.
این مقاله فوتبال را از منظر دانش انسان شناسی به عنوان یک واقعه تام اجتماعی مورد مطالعه قرار میدهد و می کوشد تا رفتارهای جمعی و کارناوالی مرتبط با فوتبال را به عنوان یک خرده فرهنگ مورد بررسی و مطالعه قرار داده و پیوند آن را با سایر پدیده های اجتماعی و فرهنگی جامعه پدیدار سازد. مطالعات میدانی، در این تحقیق جلوه های خرده فرهنگ کارناوالی در ایران را این گونه نشان میدهد: رقص و پایکوبی، کاربرد مواد منفجره، شکستن و خرد کردن اشیاء، دگرگونی مدل پوشش زنان، از میان رفتن فاصله های اجتماعی، بهره گیری از سمبولیسم ممنوع، استفاده از زبان طنز آلود و غیر جدّی و گاه رکیک. این جلوه ها سعی در ساختار زدایی از وضعیت های رسمی در فرهنگ جامعه دارند. خرده فرهنگ کارناوالی فوتبال در ایران، خود را در قالب پرچم، لباس، آرایش، آرایه، بوق و صدا، رقص، پایکوبی و صدا و گاه آشوبگری موقت در نظم اجتماعی نشان میدهد. مطالعات انسان شناسی نشان میدهد که بکارناوال فوتبال نمی توان از منظر یک ضد فرهنگ نگریست بلکه کارناوال های فوتبال در واقع گونه های یک خرده فرهنگ منتقد هستند که تنها در نتیجة بسته بودن مفهوم فرهنگ تبدیل به یک ضد فرهنگ می شوند و با خشونت می آمیزند.