فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
بروز مخاطرت انسانی و طبیعی در مقیاس کروی، تغییر در گفتمان ها، درون مایه و جهت گیری جستارهای سیاسی - امنیتی را در پی داشته است. پایان جنگ سرد آغازی بر طرح مفاهیمی نو در حوزه امنیت شد که بنیاد آن بر همکاری و تعامل میان واحدهای سیاسی استوار است. طرح مفاهیم امنیت انسانی، امنیت زیست محیطی و ... با توجه به نقش فزاینده مخرب انسان در زیست کره و پیامدهای فضایی آن در قالب بحرانهای اجتماعی - سیاسی توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف داشته است. به نظر می رسد پیامدهای عمدتا ناخوشایند برخاسته از فروسایی محیطی، گرمایش کروی و تغییر اقلیم، اثرات دیرپایی در حوزه معیشت و امنیت پایدار افراد و اجتماعات در سراسر زیست کره بویژه در کشورهای در حال توسعه به دنبال داشته است. در این میان، علوم جغرافیایی که به طور سنتی پیامدهای فضایی ناشی از مناسبات اکولوژیک انسان - محیط را کانون مطالعات خود قرار داده عمدتا در قالب ژئوپلیتیک انتقادی، به تحلیل ابعاد امنیتی مناسبات یاد شده پرداخته است، به طوری که در چارچوب آن، دیگر صرف دولت کانون مطالعات جغرافیای سیاسی نیست بلکه امنیت انسانی فراتر از مرزهای سیاسی در بستر زیست کره محور پژوهش و کانون توجه قرار گرفته است.
سنجش آسیب پذیری، نقطه آغاز مدیریت ریسک در خشکسالیمطالعه موردی: سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب، جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از بلایایی است که بیشترین خسارات مالی را در ایران برجای می گذارد. شعاع تأثیر این بلای خزنده در مناطق روستایی بیش از سایر نقاط بوده و در این بین جامعه کشاورزی بیشترین تبعات ناشی از خشکسالی را تجربه می کنند. لذا، کشاورزان بیشترین گروه آسیب پذیر به شمار می روند. مدیریت خشکسالی در ایران مبتنی بر مدیریت بحران است. این در حالی است که محققان معتقدند که مدیریت ریسک، مؤثرترین شیوه مدیریتی برای مقابله با خشکسالی است. لذا برای بکارگیری چنین مدیریتی، سنجش آسیب پذیری، اولین گام برنامه ریزی برای مدیریت ریسک خشکسالی محسوب می گردد. بنابراین، هدف از این مطالعه، سنجش آسیب پذیری اجتماعی– اقتصادی در میان کشاورزان گندم کار در شهرستان های سرپل ذهاب، اسلام آبادغرب و جوانرود در هنگام خشکسالی در استان کرمانشاه بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ آسیب پذیری اقتصادی، جوانرود (37/3) بالاترین ضریب آسیب پذیری و به دنبال آن سرپل ذهاب (30/3) و اسلام آبادغرب (20/3) در رتبه های بعدی قرارگرفتند. سنجش آسیب پذیری اجتماعی نشان داد که سرپل ذهاب با ضریب آسیب پذیری (28/3) بالاترین رتبه و اسلام آباد غرب (61/2) و جوانرود (54/2) در رده های بعدی جای گرفتند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهای مناسبی را برای مسوولان مدیریت خشکسالی در استان کرمانشاه به همراه داشته باشد. لذا هرگونه تغییر رویه از مدیریت بحران به مدیریت ریسک مستلزم این امر است که مسوولان، سنجش آسیب پذیری مناطق را بطور مستمر انجام دهند و آن را مبنایی برای تخصیص اعتبارات با توجه به درجه آسیب پذیری هر منطقه قرار دهند.
سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)و نقش آن در مکان یابی مناطق مخاطره آمیز شهری جهت استفاده در مدیریت بحران (مطالعه موردی: منطقه 8 شهرداری تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به روند رو به رشد جمعیت وتراکم جمعیتی مناطق شهری کشورهای در حال توسعه علی الخصوص در شهرهای پرجمعیت و مستعد از نظر لرزه خیزی، لزوم نگرشی همه جانبه و فراگیر به حوادث طبیعی وفجایع ناشی از بروزآنها بیش ازپیش جلوه نمودهاست. شهر تاریخی تبریز به خاطر نزدیکی به گسلهای راستلغز فعال یکیاز شهرهای زلزله خیز ایران به شمار میآید. در این بین شهرداری منطقه 8 تبریز که بهعنوان شهرداریتاریخی وفرهنگی شهر تبریز شناخته میشود، دارای اماکن تاریخی باارزش، بافتی فرسوده، ترافیک سنگین و تراکم جمعیت بالااستکهاهمیتمطالعهو پژوهشرا درزمینه مدیریت بحران بیشتر میکند. در پژوهش حاضرجهت مدیریت صحیح بحراندر منطقه قدیمی8 تبریز، با بهرهگیریاز مدلشاخص همپوشانی وزنیدر محیط GIS، اقدام به تفکیک سطوح خطرپذیر منطقهگردید. لایههای مورد استفاده دراین مدلشامل فاصلهاز گسل، کیفیت ابنیه، تراکم جمعیت، نردیکی به معابر، نزدیکی به فضاهای باز، درمانی، ایستگاه آتش نشانی، اماکن نظامی و انتظامی، پمپ بنزین و همچنین توپوگرافی محدوده موردمطالعه میباشد.نتایج حاصل از خروجی مدل نشان میدهد که تنها 94/13% درصد از محدوده موردمطالعه دارایو ضعیت مطلوبتا بسیار مطلوب میباشد. 37/47% درصد از محدوده نیز در وضعیت متوسط از لحاظ خطرپذیری در مواقع بحرانی قرار دارد. 69/38% درصد از محدوده مورد مطالعه نیز در شرایط نامطلوب تا بسیار نامطلوب قرار دارد که این امر لزوم برنامهریزی دقیق و اصولی را در مراحل قبل، حین و بعد از وقوع بحران از طرف مسئولین این منطقه طلب میکند.
ارزیابی تطبیقی روش های رتبه بندی مخاطرات طبیعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی همواره از مهم ترین موضوعات مطرح در جوامع روستایی به شمار می آمده، و برنامه ریزی برای مقابله و پیشگیری از این مخاطرات و آثار زیان بار آن ها در زمرة اهداف بلندمدت جوامع مذکور بوده است. از این رو همواره استفاده از روش شناسی های علمی روز در مطالعات مربوط به مخاطرات طبیعی بسیار ضروری است. در این زمینه بهره گیری از روش ها و مدل های تصمیم گیری به منظور سازماندهی و برنامه ریزی بهینه ابزارهای مهم قلمداد می گردند که با اهداف متعددی چون اولویت بندی، مدل سازی، تصمیم گیری، انتخاب و نظایر اینها نقش مهمی در حوزه فعالیت هایی از این دست ایفا می کنند. این تکنیک ها در دو گروه عمده مدل های تصمیم گیری چندهدفه و چندشاخصه تقسیم می گردند، که در این میان مدل های تصمیم گیری چندشاخصه با توجه به کارایی بیشتر، خود به دو گروه مدل های جبرانی و غیرجبرانی طبقه بندی می شوند. بدین ترتیب در مقاله حاضر ابتدا بر اساس تعدادی شاخص به اولویت بندی روش های وزن دهی از دیدگاه متخصصان پرداخته می شود و سپس در گام بعدی با در نظر گرفتن مجموعه ای از ?? شاخص برای مخاطرات در روستاهای دهستان سجاس رود استان زنجان با ?? روستا در سطح شوراها، با به کارگیری یک مدل از هر زیرگروه به مقایسه دقت نتایج حاصل از اولویت بندی ?? نوع مخاطره پرداخته شد. یافته ها بیانگر آن بود که از نظر متخصصان مناسب ترین شیوه وزن دهی AHP و رتبه بندی مخاطرات بر اساس روش های تصمیم گیری چندشاخصه بیشترین همبستگی را میان روش SAW با دیگر روش های رتبه بندی داشته است. بدین ترتیب روش SAW را می توان گزینه ای مطلوب تر به منظور رتبه بندی مخاطرات طبیعی در مناطق روستایی به شمار آورد.
بررسی خشکسالی و ترسالی حوضه ارس با استفاده از نمایه های مبتنی بر بارش
حوزه های تخصصی:
عدم کفایت بارش برای رشد حیات در منطقه خشک از ویژگی های دائمی آب و هوای منطقه خشک می باشد، اما کاهش غیر منتظره بارش یا بارش های کمتر از میانگین درازمدت در مدت معین در منطقه ای که کاملا خشک نیست، خطر های زیادی بوجود می آورد که از این پدیده تعبیر به خشکسالی می شود. در این مطالعه به منظور بررسی وضعیت بارش حوضه ارس، داده های مربوط به بارش سالانه برای ایستگاه های اردبیل، اهر، پارس آباد، ماکو، جلفا، خوی و مرند، جهت محاسبه سال های مرطوب و خشک با استفاده از تحلیل آماری مورد استفاده قرار گرفتند. شاخص های استفاده شده در این بررسی عبارت از نمایه بارش قابل اعتماد (DRI)، روش نیچه، نمایه درصد از بارش نرمال (PNPI) است. یافته های این تحقیق منجر به تعیین وضعیت بارش و تعیین فراوانی وقوع ترسالی ها و خشکسالی ها در ایستگاه های مورد مطالعه گردید. نتایج کلی نشانگر این موضوع است که در همه ایستگاه ها پدیده خشکسالی توام با شدت و ضعف هایی حاکم می باشد و در اکثر ایستگاه ها وضعیت بارش در حالت نرمال می باشد. در بین روش های استفاده شده روش بارش قابل اعتماد با داشتن محدودیت های کمتر و قابلیت های بیشتر برای تعیین دوره های ترسالی و خشکسالی، بهتر از دیگر مدل ها تشخیص داده شد.
بررسی نقش مدیریت مخاطرات طبیعی در کنترل سوانح و تصادفات جاده¬ای مورد مطالعه: محور کرج - چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی وقایعی هستند که بر روی ایمنی حمل و نقل جاده¬ای تأثیر گذارند، این مخاطرات سالانه خسارات جانی و مالی فراوانی را بر سیستم¬های حمل و نقل جهان بویژه در محورهای کوهستانی تحمیل می¬کنند. در این تحقیق با استفاده از پژوهشهای میدانی، روشها و تکنیکهای آماری، سیستم اطلاعات جغرافیایی و ماتریس وضعیتهای اقلیمی به بررسی نقش مدیریت مخاطرات طبیعی (ریزش سنگ، لغزش، بهمن، یخبندان و لغزندگی) در کنترل سوانح و تصادفات جاده¬ای در محور کرج – چالوس پرداخته¬ شده است. دستاورهایی که این تحقیق با خود به همراه داشت عبارت بودند از : الف) مهم¬ترین پارامتر طبیعی خطرساز در نیمه جنوبی این محور سقوط بهمن و در نیمه شمالی آن ریزش سنگ و لغزش است. ب) بین پدیده یخبندان و لغزندگی با عامل ارتفاع رابطه¬ی مستقیمی وجود دارد، بطوری¬که با افزایش ارتفاع، پدیده یخبندان زودتر اتفاق افتاده و دیرتر خاتمه می¬یابد. از نظر توزیع مکانی، بخشهای میانی محور مورد مطالعه (کیلومترهای 43 تا 128 کرج) تحت تأثیر شدید یخبندان است. ج) از نظر گستردگی مکانی و زمانی، مهم¬ترین پارامتر طبیعی خطرساز ریزش سنگ است، که بصورت پراکنده از کیلومتر 34 تا 110 کرج را شامل می¬شود. د) بطورکلی در حدود 57 درصد از طول محور کرج- چالوس تحت تأثیر مخاطرات طبیعی است، که از نظر موقعیت مکانی، بخشهای میانی و مرکزی محور مورد مطالعه از کیلومتر 33 تا 118 کرج را شامل می¬شود.
بررسی مدیریت بحران زلزله در بافت های فرسوده شهرکرمانشاه مطالعه ی موردی: محله فیض آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری و سکونتگاه های حاشیه ای و غیر استاندارد در کشورهای در حال توسعه، بنا به دلایلی از قبیل عدم رعایت معیارهای فنی و مهندسی در ساخت بنا، شبکه ارتباطی ناکارآمد، عدم وجود تاسیسات و تجهیزات شهری، بیش تر از سایر بافت های شهری در معرض خطر زلزله قرار دارند. ضرورت کاهش آسیب پذیری شهر در برابر زلزله، یکی از اهداف اصلی برنامهریزی کالبدی و برنامهریزی شهری محسوب میگردد. این مقاله بافت فرسوده محله فیض آباد شهر کرمانشاه را از نظر مدیریت بحران با تاکید بر زلزله جهت ارزیابی آسیبپذیری مورد توجه قرار داده است که شاخص های همچون چون نوع مصالح، قدمت ساختمانها، تعداد طبقات، نوع کاربری، سطح اشغال، کیفیت ابنیه، تراکم جمعیت، عرض معابر و مساحت بررسی شده اند. بدین طریق ابتدا هر یک از شاخصها به صورت مجزا و براساس نظرات کارشناسان وزن دهی شده و سپس این لایهها در محیط نرم افزاری Idrisi براساس روش AHP در ماتریس مقایسه دو تایی وزن دهی شدند، در نهایت وزن نهایی هر یک از شاخصها مشخص گردید و برای بدست آوردن نقشه نهایی آسیبپذیری، در محیط GIS لایه ها با هم ترکیب شدند. نقشه های خروجی آسیب پذیری نشان دادند که در مجموع 61/70 درصد محله فیض آباد بر اساس شاخص های موجود آسیب پذیر می باشند.
قابلیت های استفاده از داده های سنجش از دور در مطالعه توفان های گرد و خاک، سیلاب ها و بارش های شدید
حوزه های تخصصی:
مخاطرات اقلیمی هر ساله در ایران خسارات جانی و مالی بسیاری بر جای می گذارند. بر همین اساس شناخت و ارزیابی این مخاطرات به منظور کاهش اثرات آن ها، از اهمیت فراوانی برخوردار است. با توجه به گسترش جغرافیایی وسیع کشور ایران و پراکنش نامناسب ایستگاه های سنجش زمینی، دسترسی و جمع آوری داده های مخاطرات اقلیمی همواره با مسایل و مشکلات زیادی مواجه بوده است. امروزه با پیشرفت تکنولوژی سنجش از دور فرصت های بسیار خوبی در زمینه جمع آوری و ارزیابی مخاطرات بوجود آمده است. در این تحقیق مخاطرات توفان گرد و خاک 1 و 2 جولای 2008 در خوزستان، سیلاب 11 فوریه 2005 در چابهار و بارش شدید (گنو) 6 جون 2007 جهت بررسی، انتخاب شده اند. ارزیابی این مخاطرات توسط سنجندهای AVHRR, MODIS, SEAWIFS, VISSR و در مواردی MSS و TM صورت گرفته است. در تحقیق حاضر، جهت تشخیص مخاطرات در تصاویر از روش مشاهده بصری استفاده شده است. در این روش از خصوصیاتی مانند: تن، رنگ، شکل، اندازه، بافت که هرکدام معرف خصوصیات ظاهری پدیده ای می باشند و همچنین از تصاویر ترکیب رنگی (RGB) که سبب بارز شدن مخاطرات با رنگی ویژه می گردد برای آشکارسازی مخاطرات استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهدکه جهت مسیر یابی مخاطرات، سنجنده های دارای قدرت تفکیک زمانی بالاتر و برای اطلاع از جزییات و منبع مخاطرات سنجنده های دارای قدرت تفکیک مکانی بالاتر مفید می باشند. سنجنده MODIS و SEAWIFS برای آشکار سازی توفان های گرد و خاک، همچنین سنجنده MODIS جهت آشکار سازی سیلاب مفیدتر از دیگر سنجنده ها می باشد. برای ارزیابی بارش های شدید نیز سنجنده ماهواره METEOSATبه دلیل قدرت تفکیک زمانی هر 30- 15 دقیقه بهترین سنجنده می باشد.
تهیه نقشه خطر حرکت های توده ای با مدل ارزش اطلاعاتی مطالعه موردی: آبخیز باغدشت
حوزه های تخصصی:
امروزه در کشورهای درگیر با مساله حرکت های توده ای تمایل فزاینده ای جهت ارزیابی و تهیه نقشه خطر و خسارت این پدیده ها وجود دارد. شناسایی نواحی مستعد وقوع حرکت های توده ای یکی از اقدامات اولیه در مدیریت منابع طبیعی و کاهش خسارات ناشی از این پدیده ها محسوب می شود. در این راستا با توجه به هدف و شرایط محیطی، مدل های پهنه بندی مختلفی ارایه شده است. در این تحقیق نقشه پهنه بندی خطر حرکت های توده ای با استفاده از مدل ارزش اطلاعاتی در حوضه آبخیز باغ دشت تهیه و کارایی آن مورد بررسی قرار گرفت. زمین لغزش های موجود شناسایی و نقشه پراکنش آن ها به عنوان شاهد تهیه شد. لایه های اطلاعاتی زمین شناسی، شیب، کاربری زمین، جهت شیب، گسل، فاصله از راه و فاصله از رودخانه، بارندگی و ارتفاع تهیه شدند. پس از جمع جبری لایه های اطلاعاتی نقشه پهنه بندی خطر نسبی زمین لغزش با مدل ارزش اطلاعاتی در محیط برنامه Arc-GISتهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین اعداد و رده های خطر این مدل ارزش اطلاعاتی با مساحت لغزش های موجود همبستگی و ارتباط معنی داری در سطح یک درصد بر قرار است. بنابراین مدل ارزش اطلاعاتی در این آبخیز مدل مناسب می باشد.
خوزستان و فاجعه ریزگردها؛ سوء مدیریت دولت ها
حوزه های تخصصی:
بررسی گسل ها، توان لرزه زایی و خطر زمین لرزه در مخروط افکنه های شمال شرق دریاچه ارومیه
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از اشکال ژئومورفولوژیکی پایکوهی در مناطق خشک و نیمه خشک می باشند که با وجود موقعیت مناسب برای اجرای برنامه های عمران و توسعه سکونتگاهی، نسبت به فرایندهای مخاطره آمیز ژئومورفیک از جمله رخداد زمین لرزه حساس هستند. سطوح این مخروط افکنه ها در حال حاضر بستر فعالیت های مختلف انسانی خصوصا فعالیت های کشاورزی و استقرار سکونتگاه های متعدد است. این منطقه یکی از مراکز مهم تامین کننده نیازهای زراعی و کشاورزی بازار تبریز به شمار می آید. مخروط افکنه ها در این منطقه به دلایلی چند از جمله نزدیکی به گسل ها و دارا بودن سازندهای سست و متخلخل (آبرفت های کواترنر)، در معرض خطرات ناشی از زلزله هستند. فعالیت لرزه خیزی این گسل ها از طریق داده های تاریخی و دستگاهی مورد بررسی قرار گرفته است. باتوجه به سوابق رخداد زمین لرزه های متعدد و گاها بزرگ و احتمال رخداد آن در آینده، توان لرزه زایی گسل های منطقه با روش های زارع (1384)، اشجعی و نوروزی (پورکرمانی و همکار، 1376)، محاسبه و نتایج حاصله نشان می دهد، که گسل های منطقه و مجاور آن توان ایجاد زمین لرزه هایی به بزرگی بیش از 6 ریشتر را دارند. بررسی ها همچنین نشان می دهد قابلیت لرزه زایی گسل ها با طول گسل ارتباط مستقیم وجود دارد.
ارزیابی کارایی روش های روندیابی هیدرولوژیکی سیل در رودخانه دز
حوزه های تخصصی:
روند یابی سیل، کاربرد فراوانی در مسایل مربوط به پیش بینی سیل، طراحی مخازن، سامان دهی رودخانه، محاسبه ارتفاع سیل بندها، دیواره های موازی رودخانه و غیره دارد. با وجود تکنیک های روندیابی و داشتن هیدروگراف سیل یک نقطه، می توان ارتفاع سیل مورد نظر رادر هر نقطه از مسیر رودخانه تعیین کرد.
برای روندیابی سیلاب در رودخانه از روش های هیدرولیکی و هیدرولوژیکی استفاده می شود. حل روش های هیدرولیکی پیچیده و طولانی می باشد بنابراین استفاده از روش های هیدرولوژیکی که با محاسبات کمتر و ساده تر می تواند جواب های قابل قبولی ارایه کند اجتناب ناپذیر است.
در این تحقیق به منظور انتخاب مناسب ترین روش روندیابی هیدرولوژیکی روش های ماسکینگام، کانوکس و آت- کین اصلاح شده و مناسب ترین ضرایب هر مدل، تعداد 26 سیل در بازه حرمله- بامدژ در بخشی از رودخانه دز انتخاب شد. برای ارزیابی کارآیی روش ها از شاخص های نکویی برازش مجذور میانگین مربعات خطا و ضریب کارایی و ضریب همبستگی استفاده شد. شاخص مجذور میانگین مربعات خطا بیشترین هم خوانی را با دید چشمی داشت. نتایج نشان داد که در روش های ماسکینگام و کانوکس، روش گرافیکی مناسب ترین روش تعیین ضرایب است. روش های کانوکس (گرافیکی)، ماسکینگام (لوپ) و آت- کین به ترتیب، دارای بیشترین دقت بودند. مقایسه خطاها نشان داد که در روش های مختلف روندیابی، تفاوت چشمگیری در انتخاب دبی مبنا وجود ندارد ولی با این حال دبی متوسط و دبی 50 درصد دبی پیک (نصف دبی پیک) به عنوان دبی مبنا، اولویت استفاده دارند
تهیه نقشه حساسیت رانش زمین، از طریق سیستم استنتاج قاعده مبنای فازی و GIS (منطقه مورد مطالعه: بخشی از استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رانش زمین از جمله بلایای طبیعی است که هر ساله خسارت های مالی و جانی زیادی را به بار می آورد. گسترش بی رویه شهرها سبب گشته است تا مناطق مسکونی زیادی در محل هایی که رانش زمین در آنها بسیار محتمل است پدیدار شوند. این گونه است که تهیه و تدوین نقشه حساسیت رانش زمین، امری بسیار ضروری برای سلامت توسعه شهرها به شمار می آید. هدف این مقاله، ارائه روشی برای استخراج دانش (توابع عضویت فازی و قوانین فازی) برای پیش بینی رانش زمین در بخشی از استان مازندران است. به دلیل مکانی بودن پدیده رانش زمین و همچنین وجود عدم قطعیت مکانی، از تلفیق سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و سیستم استنتاج قاعده مبنای فازی (FRBIS) استفاده شد. در این تحقیق FRBIS از طریق داده های آموزشی به صورت خودکار ایجاد گردید. گام نخست برای ایجاد چنین سیستمی، خوشه بندی داده هاست که بدین منظور از الگوریتم فازی C Means استفاده شده است. برای تعیین تعداد بهینه خوشه ها دو شاخص ارزیابی خوشه (CVI) و سه معیار «دقت و سازگاری و کامل بودن» پیشنهاد گردید و به کار گرفته شد. در ادامه و با تصویر کردن خوشه ها بر روی محورهای مختصات توابع عضویت و قوانین فازی استخراج شدند. در مرحله نهایی و با افزودن دانش کارشناسی به این سیستم عملکرد سیستم بهبود یافت. دقت نقشه حساسیت رانش زمین به دست آمده از طریق سیستم پیشنهادی بیش از 80 درصد است. همچنین با بررسی هیستوگرام نقشه حساسیت رانش زمین ملاحظه شد که 5/13 درصد از مساحت کل منطقه خطرپذیری بالایی دارد. با محاسبه وابستگی بین نقشه حساسیت به دست آمده و نقشه های معیار، مشخص گردید که نقشه حساسیت رانش زمین دارای بیشترین همبستگی با سه نقشه معیار سنگ شناسی و فاصله از جاده و نیز کاربری اراضی است.
کاربرد مدل AHP و منطق فازی در منطقه بندی خطرات زمین لغزش نمونه موردی: حوضه آبریز فریزی، دامنه شمالی کوه های بینالود
حوزه های تخصصی:
ناپایداری دامنه ای به ویژه خطر زمین لغزش از جمله مخاطرات عمده ای است که به دلیل ماهیت مناطق کوهستانی، معمولا از فراوانی زیادی برخوردار است. البته اگر این مخاطره با خطرات دیگری چون زلزله و سیل نیز همراه شود، دامنه وسیع تری به خود می گیرد. زون کوهستانی بینالود به دلیل گسترش سازندهای حساس شیل و فیلیت و همچنین شدت زیاد کاربری اراضی و سایر فعالیت های آنتروپوژنیک، حساسیت ویژه ای در برابر مخاطرات زمین لغزش دارد. در این میان حوضه آبریز فریزی با وسعت زیاد خود و استقرار در بستر دو نوع لیتولوژی متفاوت فیلیتی و آهکی شرایط ویژه ای دارد. ما در این مقاله با استفاده از مدل AHP و منطق فازی به ارزیابی خطر زمین لغزش در حوضه فریزی پرداختیم. مجموعا 15 معیار اصلی مرتبط با وقوع پدیده زمین لغزش مورد تحلیل گرفت. این معیارها به عنوان نقشه های عامل، هر کدام جداگانه کلاسه بندی شده و از روش های آماری ارزش گذاری شدند. نقشه نهایی تولید شده برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه اولا نشان داد که مجموعا حدود 68 درصد از حوضه در معرض خطر بحرانی و متوسط زمین لغزش قرار دارد. ثانیا مشخص کرد که متغیر سازند فیلیتی با برخورداری از معناداری بالا (Sig<0.05)، نسبت به سازندهای دیگر موجود در حوضه همبستگی قوی تری را با متغیر وابسته خطر زمین لغزش دارد(R2=0.835) . اطلاعات برداشت شده با GPS هم انطباق پذیری بالایی با تکنیک مورد استفاده بر اساس منطق فازی نشان داد. همچنین مناسبت کاربرد این مدل برای پهنه بندی ناپایداری های دامنه ای در حوضه های کوهستانی تایید شد.
تحلیل روند وقوع پدیده اقلیمی گرد و غبار در غرب کشور در 55 سال اخیر با استفاده از روش های آمارهای ناپارامتری
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه به منظور شناسایی روند تغییرات زمانی- مکانی وقوع گرد و غبارها در غرب کشور از 16 ایستگاه سینوپتیک که دارای طولانی ترین و کامل ترین دوره آماری بودند؛ استفاده شد. در ابتدا به منظور ارایه دیدگاه اولیه از اقلیم گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه، تغییرات میانگین سال به سال و ماهانه روزهای همراه با گرد و غبار با استفاده از نمودار و نقشه مورد تحلیل قرار گرفته و مشخص گردید که غرب ایران از لحاظ تعداد روزهای همراه با گرد و غبار منطقه همگنی نبوده و تعداد روزهای گرد و غباری سالانه از شمال به سمت جنوب افزایش می یابد. سپس بر اساس روش های آماری به بررسی روند وقوع این پدیده مهم اقلیمی پرداخته شد. دو روش آماری ناپارامتری من – کندال و سنس استیمیتور برای تحلیل روند داده ها انتخاب شد. نتایج نشان داد که با توجه به طبیعت (گسسته بودن) داده های ورودی؛ روش های آماری من- کندال و سنس استیمیتور کارایی بسیار مناسبی را برای تحلیل روند پدیده گرد و غبار از خود نشان دادند. همچنین نتایج حاصل از آزمون های آماری مذکور نشان داد که همه ایستگاه های مورد مطالعه (با استثنای ایستگاه خوی) دارای روند هستند ولی از میان آن ها فقط 8 مورد روند معنی داری دارند (3 ایستگاه روند کاهشی و 5 ایستگاه روند افزایشی دارند). نهایتا نقشه توزیع جغرافیایی نوع روند روزهای گرد و غباری در محیط GIS تهیه و نسبت به تحلیل آن ها اقدام شد.
مقایسه شاخص های SIAP،PN و RAI در بررسی خشکسالی های استان خوزستان با تاکید بر ایستگاه های آبادان و دزفول
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر در میان حوادث طبیعی که جمعیت های انسانی را تحت تاثیر قرار داده است، تعدد و فراوانی پدیده خشکسالی بیش از سایر حوادث بوده است. برای کمی کردن پدیده خشکسالی شاخص های متفاوتی وجود دارد. در تحقیق حاضر با استفاده از شاخص معیار بارش سالانه (SIAP)، درصد از نرمال (PN) و ناهنجاری بارش (RAI) وضعیت خشکسالی ها در دو ایستگاه سینوپتیک آبادان و دزفول در طول دوره آماری ?? ساله (1961-2005) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که فراوانی و توالی (دوره تداوم) خشکسالی ها با درجات مختلف در ایستگاه آبادان بیشتر از دزفول است. بر اساس دو شاخص SIAP و RAI فراوانی خشکسالی های بسیار شدید در ایستگاه دزفول بیشتر از آبادان است و تنها در شاخص PN فراوانی خشکسالی های بسیار شدید ایستگاه آبادان بیشتر از دزفول دیده شد. همچنین در سه شاخص مذکور شدیدترین خشکسالی در ایستگاه دزفول در سال 1964 و در ایستگاه آبادان در سال های 1964، 1973 و 2005 اتفاق افتاده است.
بررسی الگوهای زمانی ـ مکانی در داده های مربوط به زمین لرزه های تاریخی ایران، با استفاده از شاخص ها و مدل های آمار فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش آسیب پذیری در برابر زمین لرزه و برنامه ریزی صحیح به منظور مقابله با آن، نیازمند اطلاعات درست و دقیق و روزآمد یا بهنگام است. در این مقاله داده های مربوط به زمین لرزه های بزرگ تر از 5 ریشتر در ایران از سال 1950 تا 2010 مورد ارزیابی های آماری قرار گرفته اند. ابتدا وجود روند کلی بین بزرگی زمین لرزه ها در دو جهت شمالی ـ جنوبی و شرقی ـ غربی بررسی گردیدند و مشخص شد که روند قابل تشخیصی در بزرگی زمین لرزه ها وجود ندارد. به منظور بررسی وجود خود همبستگی مکانی بین زمین لرزه ها، شاخص های میانگین فاصله تا نزدیک ترین همسایه و K(d) ـ که هر دو فاصله مبنا هستند ـ مورد استفاده قرار گرفته و نشان داده شده است که زمین لرزه ها به شدت از الگوی خوشه ای تبعیت می کنند. اما شاخص های واریوگرام، General G و Global Moran’s I نشان دادند که بزرگی زلزله ها خودهمبسته نیستند. برای اطمینان از فقدان خودهمبستگی بین بزرگی زمین لرزه ها با توجه به تعداد زیاد آنها، منطقه مورد مطالعه به شبکه های یک کیلومتری تقسیم بندی شد و مقادیر ماکزیمم و میانگین بزرگی زلزله ها نیز در هر شبکه تعیین گردیدند. سپس وجود خودهمبستگی بین هر یک از خصوصیات پیکسل ها با استفاده از واریوگرام بررسی شد. در مرحله بعد، به منظور بررسی رفتار زمانی زمین لرزه ها، نمودار فراوانی تجمعی آنها براساس زمان و نمودار بزرگ ترین زمین لرزه در هر سال رسم شدند. بررسی این نمودارها مشخص ساخت که زمین لرزه های بزرگ همیشه وجود داشته اند. در نهایت نمودار فراوانی تجمعی زمین لرزه ها براساس فاصله از گسل نشان داد که 90 درصد زمین لرزه های تاریخی ایران در فاصله کمتر از 40 کیلومتری گسل ها رخ داده اند. نتایج این تحقیق می تواند برای بررسی و کشف مناطق لرزه خیز و پهنه بندی لرزه ای، بررسی روند زمین لرزه ها و پیش بینی رخدادهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد.