فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵۰۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تناسب اراضی برای محصولات کشاورزی یکی از اقدامات ابتدایی و ضروری در توسعه پایدار، جلوگیری از تخریب اراضی و حفاظت از منابع زیستی برای استفاده آیندگان است. در این زمینه و با توجه به اهمیت برنج به عنوان محصولی استراتژیک در کشور، اقدام به ارزیابی تناسب اراضی در استان زنجان با استفاده از قابلیت های ترکیبی سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) در قالب مدل فائو شد. در این پژوهش با توجه به نظرات کارشناسان مربوطه و مطالعه طرح ها و پژوهش های پیشین، از 4 شاخص زیست محیطی (منابع تأمین آب، متغیرهای اقلیمی، خاک، توپوگرافی) و 5 شاخص اجتماعی-اقتصادی (نیروی کار انسانی و ماشینی، فاصله از جاده و بازار، تعداد شرکت های تعاونی) برای مدل سازی تناسب اراضی استفاده شد. برای وزن دهی و تجمیع لایه ها، به ترتیب از روشAHP و روش رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل (TOPSIS) استفاده و در مرحله بعدی نتایج به دست آمده بر اساس مدل پیشنهادی فائو و یک کلاس به عنوان مناطق دارای محدودیت، طبقه بندی شدند. در نقشه اولیه تناسب اراضی به دست آمدهاز شاخص های زیست محیطی 36/114 کیلومتر مربع (51/0%) و در نقشه نهایی بعد از تجزیه و تحلیل اجتماعی-اقتصادی 73 کیلومتر مربع (33/0%)، به عنوان کلاس کاملاً مناسب (S1) شناخته شد. دقت کلی نقشه اولیه و نهایی در مقایسه با نقشه کاربری اراضی منطقه به ترتیب 7/74% و 3/89% به دست آمد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر مهمترین پارامترهای ارزیابی تناسب اراضی برای برنج به ترتیب منابع تأمین آب، اقلیم، خاک، ماشین آلات کشاورزی و توپوگرافی بوده، همچنین کمبود منابع آبی و شوری خاک از مهمترین موانع کشت برنج در منطقه مورد مطالعه به شمار می آیند.
ارزیابی نقش سرمایه اجتماعی در یکپارچه سازی اراضی کشاورزی مطالعة موردی: دهستان حصار ولی عصر شهرستان آوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های توسعه روستایی در ایران، تقطیع و پراکندگی زیاد زمین های کشاورزی بهره برداران است که مدیریت منابع تولید را با مشکلات عدیده ای مواجه ساخته است. بسیاری از پژوهشگران، یکپارچه سازی اراضی را راه حلی منطقی و اجرایی برای حل این معضل می دانند و بر نقش سازنده سرمایه اجتماعی شامل ساختارهای جامعه، انسجام، روابط افراد، و کارایی شبکه های محلی در این فرایند تأکید می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرمایه اجتماعی بهره برداران در تشکیل گروه های خودجوش محلی و یکپارچه سازی زمین های پراکنده اعضا از این طریق است. روش تحقیق برای انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی بود و به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری تحقیق 280 نفر از بهره برداران کشاورزی در روستاهای دهستان حصار ولی عصر بودند که زمین های شان یکپارچه شده بود. از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران، 150 بهره بردار به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسش نامه به شیوه تصادفی ساده توزیع گردید. روایی پرسشنامه را گروهی از صاحب نظران تأیید کردند و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 937/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل کمّی داده ها از آزمون های آماری تحلیل واریانس، کروسکال والیس، همبستگی پیرسنه و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان می دهند که میانگین عددی مؤلفه های سرمایه اجتماعی بهره برداران، تفاوت معناداری با یکدیگر ندارد. نتیجه تحلیل کروسکال والیس نیز نشان می دهد که بهره برداران پروژه های یکپارچه سازی شده در سه روستای مطالعه شده در برخورداری از ابعاد سرمایه اجتماعی تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. نتیجه تحلیل عاملی نقش سرمایه اجتماعی در یکپارچه سازی اراضی در پروژه های اجرا شده نشان می دهد که سه عامل اعتماد متقابل بین بهره برداران (با 39/19 درصد)، مشارکت و همکاری اعضا (با 2/17 درصد) و انسجام اجتماعی و مدیریت اشتراکی (با 56/11 درصد) که عمدتاً با ساختار اجتماعی مناطق روستایی ارتباط نزدیکی دارند، درمجموع نزدیک به 50 درصد از کل واریانس را به خود اختصاص داده اند.
مقایسه کارآیی فنون تحلیل چندمعیاری در بررسی تناسب ارضی (مطالعه موردی: مکان یابی محل دفن پسماندهای شهری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، تعدد معیارهای دخیل در امر تصمیم گیری باعث شده است که استفاده از فنون تحلیل چندمعیاری، اجتناب ناپذیر تلقی شود. با وجود این، هنگام به کارگیری فنون تحلیل چندمعیاری، لازم است استفاده اصولی از آنها در زمینه های کاربردی مختلف، ارزیابی شود. بر همین اساس در این نوشتار قابلیت های استفاده عملیاتی از فنون TOPSIS و WLC، در یک زمینه تجربی (مکان یابی محل دفن زباله های شهر شیراز) به آزمون گذاشته شده و در ادامه، الگویی در اولویت بندی استفاده از این روش ها در زمینه تجربی ارائه شده است. در الگوی ارائه شده، فرض بر این است که بالارفتن میزان غربال زنی پیکسل ها در نقشه خروجی حاصل از هر یک از مدل های معرفی شده که در سطوح مختلف از آستانه های مطلوبیت قابل رهگیری است، می تواند نقطه مثبتی در به کارگیری مدل مربوطه تلقی شود. برای مثال با توجه به نمایه آماری مربوط به خروجی WLC، تعداد پیکسل هایی که تا آستانه مطلوبیت فرضی 214 غربال می شوند، 2262355 پیکسل است، ولی در همان سطح آستانه مطلوبیت فرضی، تعداد پیکسل های غربال شده در خروجی حاصل از TOPSIS، بیش از 2443499 پیکسل است. بنابراین در سطح مطلوبیت بیان شده، کاربرد روش TOPSISاز ارجحیت برخوردار است. بررسی موردی چند نمونه از پیکسل های اولویت دار در خروجی حاصل از روش TOPSIS نیز نشان می دهد که این پیکسل ها به لحاظ معیارهای تعیین شده در مکان یابی محل دفن زباله ها شرایط مطلوبی دارند. این امر می تواند اعتبار نتایج حاصل از به کارگیری مدل را تأیید کند.
بررسی تاثیر رشد پراکنده بر نابودی اراضی کشاورزی صفاشهر و راهبردهای تعدیل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی خصایص برجسته و مهم فرایند شهرنشینی در ایران، گسترش سریع فیزیکی شهرها بویژه طی چند دهه اخیر آنهم بصورت پراکنده است که با آثار متعدد از جمله اتلاف منابع محیطی و ارضی شهرها توام است. شهر صفاشهر نمونه ای است که آسیب های متعددی را از رشد شتابان و پراکنده متحمل شده که مهمترین آنها نابودی اراضی مزروعی و باغی حاشیه این شهر است. پژوهش حاضر، به دنبال تبیین این پدیده با استفاده از برخی شاخص های کمّی مربوط و نیز بررسی تاثیر زیست محیطی آن در رابطه با نابودی اراضی کشاورزی و بالطبع تغییر اقلیم صفاشهر است. تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای- اسنادی، همچنین بهره گیری از سیستم سنجش از دور در تهیه نقشه های مورد نیاز انجام شده است. مهمترین یافته های پژوهش عبارتند از: صفاشهر طی چند دهه اخیر دچار رشد پراکنده شهری شده و این پدیده زمینه نابودی 78 هکتار از اراضی کشاورزی را در طی سال های 1369 – 1381 فراهم کرده است. علاوه بر این، طی همین دوره از میزان اراضی کشاورزی کلاس های خیلی خوب، خوب و متوسط شهر به شدت کاسته شده و در مقابل به میزان قابل ملاحظه ای بر مساحت اراضی کلاس ضیعف افزوده شده است. سرانجام اینکه، از مساحت اختصاص یافته به کلاس حرارتی خیلی خنک و خنک شهر کاسته شده و در مقابل بر کلاس حرارتی گرم و به ویژه خیلی گرم افزوده شده است.
تحلیلی بر کارکرد بازارهای هفتگی در کیفیت زندگی نواحی روستایی شهرستان گنبدکاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
105 - 123
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تبیین کارکرد بازارهای هفتگی در بهبود شاخص های کیفی زیستی و معیشتی خانوارهای روستایی است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی و پیمایشی بود. بر این اساس، سؤالات متعددی در مقیاس های مختلف اندازه گیری (اسمی، ترتیبی و نسبتی) در قالب پرسشنامه تهیه و تنظیم شد. جامعه آماری تحقیق سرپرستان خانوارهای ساکن در روستاهای دارای بازار هفتگی در سه دهستان شهرستان گنبد کاووس بودند. برای تحلیل و سنجش داده ها، از آزمون های تحلیل همبستگی مثل کای اسکوئر و فای/ کرامر و همچنین، از آزمون های مقایسه میانگین فریدمن و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که ایجاد و استقرار بازارهای هفتگی در برخی از روستاها با بهبود شاخص های اقتصادی و اجتماعی از قبیل ایجاد فرصت های شغلی جدید، افزایش درآمد، تنوع شغلی، کاهش هزینه ها و افزایش انگیزه ماندگاری روستاییان و ... رابطه معنی دار دارد. همچنین، نتایج آزمون های فریدمن و کروسکال والیس برای مقایسه شاخص های توسعه کالبدی در روستاهای مختلف نشان داد که استقرار بازار هفتگی با بهبود و ارتقای برخی از مؤلفه های کالبدی رابطه معنی دار دارد. بر این اساس، بهبود اوضاع کالبدی روستا تا حد قابل قبول متأثر از ایجاد بازار در نواحی روستایی مورد مطالعه است
تحلیل ظرفیت های محلی برای توسعه بوم گردی در روستای بنگلایان بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
45 - 70
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با اتکا به دو مفهوم محصول گردشگری و بوم گردی جامعه بنیاد، ظرفیت های محلی روستای بنگلایان در دهستان سیاهو بخش فین از توابع شهرستان بندرعباس به منظور ایجاد امکان عرضه بوم گردی برای گردشگران سنجیده شد. پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی و نیز ماهیت داده های آن کمی– کیفی بود. داده های مورد نیاز برای محاسبه شاخص ها در دو بعد مطالعات میدانی از طریق پرسشنامه (359 نفر از گردشگران و 15 نفر از نخبگان و کارشناسان) و آمار و اطلاعات اخذ شده از سازمان های مرتبط گردآوری شدند. تعیین حجم نمونه برای گردشگران از طریق رابطه کوکران و روش نمونه گیری تصادفی صورت گرفت و در مورد پرسشنامه کارشناسان و نخبگان نیز حجم نمونه بر اساس نظر پرسش گر و به روش نمونه گیری گلوله برفی تعیین شد. همچنین، پایایی پرسشنامه ها با روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد که روستای بنگلایان از نظر جاذبه های گردشگری و وضعیت اجتماعی از ظرفیت های مناسب برای توسعه بوم گردی برخورار است، اما بر اثر فقدان تأسیسات، امکانات و خدمات و همچنین، ضعف عناصر س ازمانی و نهادی، این منطقه دارای ضریب نفوذ، ضریب ماندگاری و ضریب تراکم گردشگری پایین است.
تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در مزارع شالیزاری (مطالعه موردی: روستای ولشکلا شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجایی که تحقیق جامعی در راستای شناسایی پیامدها و نتایج طرح های یکپارچه سازی انجام نشده است، تحقیق حاضر باهدف تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در روستای ولشکلا شهرستان ساری اجرا گردید.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت تحلیلی دارد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از نظرات متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ (833/0) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه شالیکاران روستای ولشکلا در شهرستان ساری است که زمین شالیزاری شان تحت یکپارچه سازی قرار گرفته است (300=N). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، نمونه آماری به تعداد 169 نفر تعیین گردید که در نهایت تجزیه وتحلیل داده ها بر روی 140 پاسخگو با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی 5 عامل را به عنوان پیامدها و اثرات حاصله از اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی شالیزاری در منطقه مورد نظر شناسایی نمود که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پیامد اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، فنی و فرهنگی. بر اساس یافته های تحقیق، یکپارچه سازی اراضی تأثیر ملموس و مثبتی بر وضعیت اقتصادی مردم داشته است. علاوه بر این، بهبود شاخص های زیست محیطی از جمله دستاوردهای اجرای طرح های یکپارچه سازی مطرح شده است. به طورکلی، پنج عامل شناسایی شده درمجموع 42/80 درصد از واریانس مربوط به پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی را تبیین نمودند.
محدودیت ها: ایجاد انگیزه و ترغیب کشاورزان به پاسخگویی سؤالات تحقیق، عمده ترین چالش پژوهش حاضر بوده است.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج تحقیق مبنی بر اثرات مثبت اجرای طرح به ویژه در ابعاد اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی، انتقال تجربیات و توجیه منافع حاصله به سایر مناطق مستعد اجرا یا مشمول طرح، می تواند به عنوان یک اقدام مؤثر بر پذیرش طرح توسط کشاورزان و ایجاد آمادگی آن ها برای اجرای طرح یکپارچه سازی محسوب گردد.
اصالت و ارزش: با توجه به اهمیت منطقه موردمطالعه به عنوان یک منطقه استراتژیک و پایلوت اجرای طرح یکپارچه سازی و به دلیل عدم انجام تحقیقی که پیامدهای اجرای طرح را بررسی کرده باشد، پژوهش حاضر تدوین و اجرا گردیده است. نتایج حاصله می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسئولین مربوطه در برنامه ریزی های آتی گردد.
ارزیابی تأثیرات کشت و پرورش گل محمدی در جامعه روستایی لاله زار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصاد روستایی از اهداف مهم در برنامه ریزی مناطق روستایی است و شناخت توان های بالقوه و بالفعل هر منطقه ای ضرورتی تام در این رابطه دارد. پرورش گل محمدی به عنوان یکی از زیربخش های کشاورزی نقش مهمی در ایجاد اشتغال و درآمدزایی در جامعه روستایی لاله زار استان کرمان داشته و امرار معاش بسیاری از روستاییان این منطقه وابسته به آن می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش این فعالیت در توسعه اقتصادی روستاهای این منطقه صورت گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی و پیمایشی بوده و جمع آوری اطلاعات از طریق عملیات میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری را خانوارهای روستایی دهستان تشکیل می دهند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 250 نفر انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. سنجش پایایی پرسشنامه از طریق مطالعه مقدماتی و آزمون آلفای کرونباخ صورت گرفت. نتایج نشان داد پرورش گل فعالیتی با مزیت اقتصادی در منطقه است که توانسته با جلب مشارکت بالای زنان روستایی، علاوه بر ارتقاء منزلت اجتماعی و اقتصادی، توان بالقوه آنان را در تأمین بخشی از درآمد و تقویت اقتصاد خانوار به فعلیت برساند. همچنین با توجه به ارگانیک بودن پرورش و تولید این محصول، توانسته است فرهنگ پایداری را به سیستم کشاورزی منطقه وارد کند و اثرات محیطی و اقتصادی مثبتی را بر جا بگذارد. ایجاد زمینه های مناسب برای اشتغال و درآمد از طریق فعالیت های جانبی و تقویت انگیزه ماندگاری جمعیت در روستاها، از جمله اثرات دیگر این فعالیت در منطقه بوده است. دورنمای تداوم و گسترش این فعالیت در آینده نیز با توجه به ویژگی های منطقه امیدبخش به نظر می رسد.
به کارگیری روش تصمیم گیری چند معیاره در تعیین اراضی مناسب به منظور استفاده از منابع آب شور در اجرای طرح های پرورش آرتمیا در محیط های خشک و بیابانی (مورد مطالعه: پلایای سیاه کوه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق خشک و بیابانی به دلیل دارا بودن منابع گوناگون از جمله منابع فراوان و بدون استفادة آب های بسیار شور و نامتعارف، در سال های اخیر در کانون توجه برای اجرای طرح های توسعه ای و کسب منافع اقتصادی قرار گرفته است. اجرای هرگونه طرحی در این مناطق، بدون توجه به شرایط خاص محیطی حاکم و ضرورت نگاه ویژه به اجرای این گونه طرح ها در اراضی مناسب، به گونه ای که از آثار و پیامدهای مخرب آنها جلوگیری کند، اجتناب ناپذیر است. این تحقیق با هدف تعیین اراضی مناسب استفاده از منابع آب شور در پرورش آرتمیا، در پلایای سیاه کوه یزد انجام گرفته است. به همین منظور و برای تعیین عوامل مهم، ارزشگذاری و اولویت بندی آنها و تعیین اراضی مناسب از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به مثابة یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از پرسش نامه، معیارهای محیط زیستی، فنی و اقتصادی و اجتماعی معیارهای اصلی در نظر گرفته شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در مناطق بیابانی، بهترین و مناسب ترین عرصه ها از دیدگاه کارشناسان، لحاظ کردن رخساره های ژئومورفولوژی مناسب به مثابة اراضی پایة ارزیابی دیگر معیارها و شاخص هاست و دیگر معیارها از جمله فنی و اقتصادی و اجتماعی، در درجه های بعدی اهمیت قرار گرفت.
بررسی تغییرات عملکرد ذرت تحت تأثیر تغییر اقلیم در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در مطالعات آب و هواشناسی بررسی اثر تغییر عناصر اقلیمی بر عملکرد محصولات کشاورزی در عرصه های جغرافیایی است. این مطالعه با هدف پیش بینی عملکرد محصول ذرت تحت تأثیر پدیده تغییر اقلیم در استان کرمانشاه به انجام رسیده است. از مدل CGCM3 تحت سناریوی A1B و روش ریزمقیاس نمایی[1] و نیز مدل کشاورزی WOFOST با بهره گیری از آمار روزانه عناصر آب و هوایی چهار ایستگاه استان شامل دماهای حداقل و حداکثر، بارش، رطوبت نسبی و ساعات آفتابی در یک دوره 28ساله (2009-1982) استفاده شده است. داده های پایه (2009-1982) و آینده (2050-2023) از سایت سناریوها و داده های اقلیمی کانادا اخذ و میزان تغییر هر یک از پارامترهای اقلیمی پس از ریزمقیاس نمایی بررسی و نتایج وارد مدل شبیه سازی کشاورزی WOFOST شد. نتایج تحقیق نشان داد دماهای حداقل و حداکثر ایستگاه ها در دوره 28ساله آتی به ترتیب به طور میانگین 3/1 و 7/1 درجه سلسیوس افزایش پیدا خواهد کرد. بارش با وضعیت های افزایشی و کاهشی روبه رو خواهد شد. با وجود افزایش طول دوره رشد ذرت آبی در منطقه به دلیل افزایش دما، مقدار عملکرد پتانسیل محصول در آینده به دلیل کاهش بارندگی در بخش هایی از منطقه و نیز کاهش رطوبت نسبی به طور چشمگیری تا میانگین %22 کاهش پیدا خواهد کرد. بیشترین کاهش عملکرد متوجه منطقه سرپل ذهاب در ناحیه پست و گرمسیری غرب استان به میزان %7/28 خواهد بود. [1]. Change Factor
امکان سنجی توسعه پایدار روستایی از طریق توسعه صنایع خلاق: نمونه موردی صنایع دستی روستاهای منتخب استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
51 - 69
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی توسعه پایدار روستایی از مسیر توسعه صنایع خلاق انجام شد. جامعه آماری، روستاهای طرح توسعه اقتصادی و اشتغال زایی استان اصفهان در برنامه پنج ساله ششم توسعه بودند. 122 روستای استان اصفهان در سال اول برنامه مورد بررسی قرار گرفتند که از آن میان، پنجاه روستای دارای توان تولید صنایع دستی به کمک ظرفیت سنجی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. با استفاده از تحلیل سوات و مطالعات میدانی، امکان سنجی کمّی نقاط ضعف و قوت و نیز تهدیدها و فرصت های توسعه صنایع خلاق با توجه به سرمایه های روستا بررسی شد. بر پایه نتایج تحقیق، از پنجاه روستای مورد مطالعه، هفت روستا از طریق توسعه صنایع دستی امکان دستیابی به توسعه پایدار روستایی را نداشتند؛ همچنین، یک روستا دارای شاخص توسعه پایدار روستایی صفر بود. از این رو، پیشنهاد شد که هر روستای دارای امتیاز بیشتر به عنوان مکان کارگاه مرکزی برای تولید، تأمین مواد اولیه، کنترل کیفیت، آموزش و نظارت بر صنایع دستی معرفی شود.
تحلیل توان منابع آب زراعی در نواحی روستایی شهرستان بوئین و میاندشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستاهای ایران غالبا در کنار منابع آبی پایدار اعم آب های سطحی یا منابع آب های زیرزمینی شکل گرفته است. با این حال بنا به دلایل مختلف مانند الگوی کشت و الگوی مصرف منابع آب، با تنش های آبی روبرو هستند. از این رو، شاید بتوان گفت که در سال های اخیر توان منابع آب زراعی روستاها با ویژگی پایداری روستاها ارتباط مستقیم یافته است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی منابع آب زراعی و رتبه بندی روستاها بر مبنای آن به بررسی و تحلیل موضوع در شهرستان بوئین و میاندشت (در غرب استان اصفهان) پرداخته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با استفاده از داده های رسمی و کتابخانه ای و نیز مطالعات میدانی صورت گرفته است. به همین منظور شاخص های توان منابع آبی، اقلیم، ژئومورفولوژی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در 33 گویه مرتبط با پژوهش گروه بندی و بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق شهرستان بوئین و میاندشت است که در سال 1390 بالغ بر 26 هزار نفر جمعیت و 46 روستا دارای سکنه داشته و نمونه تحقیق، 5 روستا در دهستان های مختلف است که بر مبنای پراکندگی، جمعیت و فاصله از مرکز شهرستان انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان داد که نخست اتخاذ سیاست های جدید در زمینه بهره برداری از منابع آب و زمین و توجه به شیوه های صرفه جویانه مصرف آب و اصلاح سیستم های آبیاری نقش مهمی در بالا نگهداشتن توان منابع آبی و پایداری روستاها دارد. سپس با توجه به تنش آبی حتی در نواحی روستایی که فراوانی منابع آبی وجود دارد، ایجاد تعادل در مصرف منابع آب کشاورزی و برقراری سیستم آبیاری مدرن اجتناب ناپذیر است. بررسی توان منابع آب سکونتگاه های روستایی در چهار تیپ مختلف، مشخص شد که روستای دره حوض بالاترین رتبه و روستای معصوم آباد پایین ترین رتبه را داشته است. در نهایت ایجاد زیرساخت و رونق گردشگری در روستای دره حوض و توسعه کشاورزی بر مبنای تغییر الگوی کشت و الگوی مصرف به ویژه در معصوم آباد ضروری است.
نیاز سنجی آموزشی کشاورزان به مسائل مربوط به علوم خاک و زراعت در شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه آموزش کشاورزی عاملی برای پذیرش فناوری های نوین و به کارگیری روش های علمی کشاورزی توسط تولیدکنندگان و بهره برداران است، این تحقیق با هدف بررسی اطلاعات کشاورزان منطقه اهواز از مسائل مربوط به علوم خاک و زراعت جهت تعیین اولویت های آموزشی آنان انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 500 نفر تعیین شد که به صورت میدانی توسط پرسشنامه محقق ساخته با 42 سوال در 8 حیطه آموزشی شامل: آموزش عمومی کشاورزی، زراعی، خاکی، آبی، کودی، تغذیه گیاه، آموزش لوکس 1اول و لوکس دوم به ترتیب شامل 10، 6، 4، 5، 4، 7، 3 و 3 گویه مورد بررسی قرار گرفت. پرسشنامه بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت تنظیم گردید. از روش های توصیفی و آزمون آماری t گروه های مستقل برای مقایسه دیدگاه پاسخ دهندگان استفاده شد. در نهایت تجزیه و تحلیل داده های هر حیطه توسط آزمون تعقیبی LSD با کمک نرم افزار SPSSانجام گردید. نتایج نشان داد که بیشترین نیاز آموزشی کشاورزان در حیطه آموزش مسائل آبی، جهت آشنایی با پارامترهای موثر در کیفیت آب آبیاری با میانگین 341/1±79/1 بوده و این نوع آموزش در اولویت اول قرار گرفت. همچنین یافته های تحقیق حاکی از کمترین نیاز آموزشی پاسخ دهندگان در حیطه آموزش زراعی به منظور آگاهی از روش های مختلف خاک ورزی با میانگین 756/0±38/4 بود که این مسئله در اولویت آخر آموزشی قرار گرفت و بر این اساس نیاز آموزشی کشاورزان منطقه توصیه گردید.
کاربرد برنامه انتقال حقوق توسعه به منظور حافظت از اراضی کشاورزی در شهرستان تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح های توسعه شهری در ایران از کارکرد مناسب و مورد انتظار برنامه ریزان و مدیران شهری و مردم برخوردار نبوده و درصد بسیار کمی از اهداف و برنامه های آن به ثمر نشسته است. این امر موجبات سوء استفاده از منابع طبیعی، اراضی باارزش و حیاتی را بیش از پیش ممکن ساخته است. در همین راستا تغییر و تخریب کاربری اراضی کشاورزی به دلیل ارزش افزوده ایجاد شده در آن، ضعف مدیریت شهری در کنترل بازار زمین و خلاهای قانونی، امر تخریب اراضی کشاورزی و تغییر کاربری در آنها برای استفاده های دیگر را در سال های اخیر تشدید نموده است. در محدوه مورد مطالعه (شهرستان تنکابن) احداث مجتمع های تفریحی- گردشگری و شهرک ها و سازوکار های درآمدزایی شهرداری به همراه عوامل ذکرشده فوق سرعت تخریب اراضی کشاورزی را بیش از پیش افزایش داده است. تحقیق حاضر در تلاش برای امکان سنجی استفاده از مدل انتقال حقوق توسعه در محافظت از اراضی کشاورزی است. بر این اساس، روش تحقیق، مورد پژوهی و جامعه آماری آن زمین های کشاورزی از بخش مرکزی شهرستان تنکابن است. نتایج مطالعه نشان می دهد برنامه به کارگرفته شده انتقال حقوق توسعه به دلیل سودآوری بیشتر برای کشاورزان و اصلاح روند تخریب اراضی کشاورزی، در صورت رعایت تراکم ساختمانی پیشنهادی (100 درصد) و نسبت حق توسعه به حق مالکیت (25 به 75 درصد) قابلیت اجرایی و محافظت از اراضی کشاورزی شهرستان تنکابن را در پی خواهد داشت.
سطح بندی دهستان های شهرستان بندرانزلی بر اساس تغییرات کاربری اراضی روستایی (با استفاده از مدل فرایند سلسه مراتبیAHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطح بندی دهستان ها بر اساس تغییرات کاربری اراضی روستایی معیاری برای تعیین مرکزیت بیشترین تغییرات کاربری اراضی روستایی و کشاورزی به کاربری های ساخته شده و یکی از مسائلی است که امروزه بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. دغدغه اصلی زمین، موانع و محدودیت برای تأمین آن است. به خصوص مرغوبیت زمین های کشاورزی و ایجاد تعادل میان حفاظت و فشارهای توسعه، موضوعی است که باید بدان پرداخته شود. در این پژوهش هدف اصلی بهینه سازی استفاده از زمین است که با استفاده از سطح بندی دهستان ها می توان عوامل مؤثر را شناسایی و آنها را رتبه بندی نمود. بدینوسیله برای رسیدن به توسعه پایدار مشکلات مشخص شده و اقدامات لازم جهت برطرف نمودن آن انجام می گیرد. پژوهش حاضر که با هدف بررسی عوامل مؤثر بر روند تغییرات کاربری اراضی روستایی در شهرستان بندرانزلی صورت گرفته از روش توصیفی- تحلیلی کاربردی استفاده شده است و جامعه آماری در نظر گرفته شد کل روستاهای بندرانزلی (27روستا) است، که حجم جامعه آماری برابر با 6968 و حجم نمونه که با استفاده از روش کوکرال تعیین شده برابر با 364 است. همچنین شاخص های که مورد ارزیابی قرار گرفته شامل: گردشگری، رشد جمعیت، توسعه کالبدی فضایی شهر و اقدامات عمرانی دولت می باشد. برای سطح بندی دهستان ها از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی Ahp استفاده شده است، که با توجه به محاسبات انجام شده دهستان لیجارکی حسن رود رتبه یک که بیانگر بیشترین میزان تغییرات است را دربر داشته. همچنین از نرم افزارExpert choice برای تحلیل داده های مدلAhp ، نرم افزارArc Gis برای رسم نقشه و مدل نهایی استفاده شده است. نتایج حاکی است که از میان شاخص های مورد بررسی گردشگری با توجه به قدمت و عملکرد در محدوده مطالعاتی نسبت به سایر شاخص ها فعالتر بوده و با وزن نسبی 444/0 بالاترین اولویت را از لحاظ تأثیرگذاری در تغییر کاربری اراضی نسبت به سایر شاخص ها در محدوده مطالعاتی داشته است.
بررسی تغییرات الگوی مسکن روستایی و ارزیابی اثرات اقتصادی آن: مطالعه موردی دهستان های آجی چای و میدان چای شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
25 - 49
حوزه های تخصصی:
پژوهش کاربردی حاضر به بررسی تغییرات الگوی مسکن روستایی و ارزیابی اثرات اقتصادی آن در دو دهستان آجی چای و میدان چای واقع در شهرستان تبریز می پردازد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و همبستگی بود که بخش عمده داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری (کوکران) از 350 خانوار جمع آوری شد. یافته های پژوهش بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط قوی و معنی داری بین عوامل تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن روستایی و عوامل اقتصادی وجود دارد؛ همچنین، در توزیع فضایی رابطه بین تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن در ده روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کامل وجود دارد. برای ارزیابی اثرگذاری تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن و تغییرات اقتصادی از مدل بزارش رگرسیونی استفاده شد و نتایج گویای آن بود که شاخص های تغییرات اجتماعی اعم از پذیرش فرهنگی، مصرف گرایی و ناهنجاری های اجتماعی در زندگی روستایی به ترتیب با 256/0، 154/0 و 157/0 در تغییرات الگوی مسکن روستایی مؤثرند؛ همچنین، شاخص های پلان معماری مسکن، کیفیت بنای مسکن، و مقاومت مسکن بر عوامل اقتصادی تأثیر مستقیم دارند.
ارزیابی آماری از انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با استفاده از ماتریس انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پایش تغییرات کاربری ها و درک پویایی آن در یک حوضه آبخیز، از جایگاه خاصّی در مدیریت پایدار آن حوضه برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، استفاده از سنجش از دور و GIS جهت تهیه نقشه تغییرات و شناسایی انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین با به کارگیری ماتریس انتقال و تصاویر ماهواره لندست در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه می باشد. روش: جهت انجام تحقیق، از تصاویر ماهواره لندست در دوره زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ استفاده گردید. بدین منظور پس از انجام پیش پردازش های موردنظر، جهت انجام طبقه بندی از روش های ماشین بردار پشتیبان و روشیءگرا استفاده و سپس اعتبارسنجی گردیدند. همچنین جهتِ برآورد میزان انتقالات و دیگر ویژگی های حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، ابتدا ماتریس انتقالی استخراج شده و سپس طبقه بندی شئ گرا بین دوره های زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ ارائه شد. سپس با استفاده از فرمول های موردنظر، میزان پایداری، افزایش، کاهش، تغییرات کل، تغییرات خالص و مبادله همزمان کاربری های اراضی و پوشش زمین مشخّص گردید. یافته ها/ نتایج: پس از ارزیابی صحت، صحت کلّی برای نقشه های حاصل از ماشین بردار پشتیبان و روش شئ گرا به ترتیب برابر با ۹۴ و ۹۲ درصد و مقدار کاپای آنها به ترتیب ۹۲ و ۸۹ برآورد شد که نشان دهنده برتری روش شئ گرا در مقایسه با روش ماشین بردار پشتیبان است. در کل، هر دو روشِ طبقه بندی توانستند صحت قابل قبولی برای نقشه های کاربری اراضی و پوشش زمین ارائه دهند. نتایج حاصل از انتقالات نشان داد به طور میانگین، ۵۹ درصد از چهره زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ پایداری پوشش داشته است، که بیشترین میزان این تداوم براساس مقدار این کاربری در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ مربوطه به مناطق مسکونی می-باشد. حدود ۱۴ درصد از سطح حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به صورت تبادل همزمان بوده است. همچنین سطوح آبی حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در دوره زمانی فوق، بیشترین ازدست دادگی و کمترین تبادل همزمان را تجربه کرده است. نتیجه گیری: حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در این فاصله زمانی (۲۰۱۵ ۱۹۸۸) تغییرات و انتقالات شدیدی را تجربه کرده است، تاجایی که تنها ۵۹ درصد از چهره زمین، ثابت مانده و قسمت های دیگر، انواعی از انتقال ها را تجربه کرده اند. همچنین سطوح آبی و سپس مراتع، بیشترین آسیب-پذیری را تجربه کرده اند که نشان از افزایش اراضی فاقد پوشش و اراضی زراعی (کشاورزی) می-باشد. این تجزیه وتحلیل ما را به سنجش و تجسّم میزان انتقالات عمده LULC درجهت برنامه ریزیِ آینده حوضه آبخیز دریاچه ارومیه توصیه می کند.
پهنه بندی قابلیت کشت زیتون در استان مازندران با تأکید بر داده های مؤثر اقلیمی و فیزیوگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ارکان اصلی و شناخته شدة توسعة پایدار کشاورزی، به کار گرفتن اراضی کشاورزی بر اساس پتانسیل آن برای مناسب ترین کاربری کشاورزی است. هدف از این پژوهش ، پهنه بندی قابلیت های اراضی استان مازندران برای کشت زیتون در رابطه با نیازهای مطلوب اقلیمی زیتون، بر اساس روش های تصمیم گیری چندمعیاره در محیط GIS است. منابع اطلاعاتی در این پژوهش، پایگاه داده های اقلیمی و منابع فیزیوگرافی است. پایگاه داده های اقلیمی شاملِ درجه حرارت، بارش، تعداد روز های یخبندان، رطوبت نسبی، تبخیر و تعرق از آمار و اطلاعات 28 ایستگاه سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی اداره های کل ذی ربط استان، از زمان تأسیس تا سال 1392 جمع آوری شدند و داده های فیزیوگرافی شاملِ ارتفاع، شیب، جهت، کاربری اراضی، خاک و نقشة قابلیت اراضی می باشند. با استفاده از روش AHP معیار وزنی هرکدام از داده های اصلی؛ اقلیم 590/0، توپوگرافی 224/0، قابلیت اراضی 112/0 و کاربری اراضی 074/0 تعیین شد و با همپوشانی آن ها در محیط GIS نقشة نهایی کشت زیتون برای استان مازندران تهیه شد که حدود 3/21 در صد خیلی مناسب،2/32 درصد مناسب، 2/34 درصد متوسط و 3/12 درصد نامناسب برای کشت زیتون است و درنتیجه مناسب ترین مناطق برای کشت زیتون، میان بندها یا کوه پایه های استان مازندران است که ارتفاع شان تا 900 متر از سطح دریا می باشد . دمای سالانة این مناطق 17 تا 20 درجه و مقادیر بارش سالانه شان 500 تا 800 میلی متر است.
بازشناسی استفاده از پتانسیل جنگل های گیلان با نگرش توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق جنگلی گیلان از رود آستاراچای در مرز ایران و جمهوری آذربایجان تا رود چابکسر در شرق گیلان را شامل می شود و در آن تعداد 2041 آبادی وجود دارد که محلّ سکونت دائم یا موقّت 61,110 خانوار و جمعیّتی برابر 368,120 نفر است. جنگل های گیلان که هم اکنون به صورت نوار باریکی مناطق کوهستانی دامنه های شمالی البرز را پوشانده است، دارای سطحی برابر 550,000 هکتار برآورد شده که با توجّه به تعداد جمعیّت ساکن در این سطح، تراکم جمعیّت برابر 7/0 نفر در هکتار است. وضعیّت جغرافیایی و پستی و بلندی جنگل های گیلان و نیز، امکانات دسترسی به مناطق و آب قابل شرب، نقش اساسی در تراکم و پراکنش دام و جنگل نشین دارد. در طول دو دهه ی 1350 و 1360 با افزایش جمعیّت در مناطق جنگلی و روستایی، روند تخریب و نابودی جنگل ها نیز در استان گیلان شدّت یافت. علل تخریب جنگل های گیلان را می توان در سه عامل: استفاده از جنگل به عنوان چراگاه و چرای بی رویه، قطع غیرمجاز درختان و بهره برداری سنّتی و آتش سوزی جنگل ها دانست. روش جمع آوری اطلاعات در این نوشتار برپایه ی مطالعات کتابخانه ای و مشاهده ی مستقیم از برخی مناطق جنگلی گیلان بوده است و نتایج نشان می دهد که با وجود تلاش ها و اجرای طرح هایی در جهت استفاده ی بهینه از منابع طبیعی، افزایش بی رویه ی برداشت از منابع جنگلی وجود دارد. درنهایت، برای زنده نگه داشتن محیط جغرافیایی گیلان و حفظ عناصر طبیعی حیات در آن، اقدامات اساسی به صورت پیشنهاد ارائه شده است.