یکی از مهم ترین چالش های توسعه روستایی در ایران، تقطیع و پراکندگی زیاد زمین های کشاورزی بهره برداران است که مدیریت منابع تولید را با مشکلات عدیده ای مواجه ساخته است. بسیاری از پژوهشگران، یکپارچه سازی اراضی را راه حلی منطقی و اجرایی برای حل این معضل می دانند و بر نقش سازنده سرمایه اجتماعی شامل ساختارهای جامعه، انسجام، روابط افراد، و کارایی شبکه های محلی در این فرایند تأکید می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرمایه اجتماعی بهره برداران در تشکیل گروه های خودجوش محلی و یکپارچه سازی زمین های پراکنده اعضا از این طریق است. روش تحقیق برای انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی بود و به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری تحقیق 280 نفر از بهره برداران کشاورزی در روستاهای دهستان حصار ولی عصر بودند که زمین های شان یکپارچه شده بود. از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران، 150 بهره بردار به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسش نامه به شیوه تصادفی ساده توزیع گردید. روایی پرسشنامه را گروهی از صاحب نظران تأیید کردند و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 937/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل کمّی داده ها از آزمون های آماری تحلیل واریانس، کروسکال والیس، همبستگی پیرسنه و تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان می دهند که میانگین عددی مؤلفه های سرمایه اجتماعی بهره برداران، تفاوت معناداری با یکدیگر ندارد. نتیجه تحلیل کروسکال والیس نیز نشان می دهد که بهره برداران پروژه های یکپارچه سازی شده در سه روستای مطالعه شده در برخورداری از ابعاد سرمایه اجتماعی تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. نتیجه تحلیل عاملی نقش سرمایه اجتماعی در یکپارچه سازی اراضی در پروژه های اجرا شده نشان می دهد که سه عامل اعتماد متقابل بین بهره برداران (با 39/19 درصد)، مشارکت و همکاری اعضا (با 2/17 درصد) و انسجام اجتماعی و مدیریت اشتراکی (با 56/11 درصد) که عمدتاً با ساختار اجتماعی مناطق روستایی ارتباط نزدیکی دارند، درمجموع نزدیک به 50 درصد از کل واریانس را به خود اختصاص داده اند.