فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
با رشد روزافزون جمعیت و نیاز جوامع بشری به مدیریت بهینة منابع، آمایش سرزمین اهمیت ویژه ای یافته است. تعیین مکان مناسب برای برخی از کاربری ها مانند کاربری های صنعتی، که تأثیری عمده در شرایط اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی دارند، پیامدهای مثبتی برای رشد منطقه خواهند داشت. در این بین از جمله مهم ترین مشکلات پیشِ رو برای مدل سازی و مکان یابی کاربری های صنعتی، تعدد توابع هدف اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی، و تناقض برخی از آنها با یکدیگر است، به گونه ای که روش ها و توابع پایه موجود در سیستم های اطلاعات مکانی (نظیر هم پوشانی) پاسخگوی چنین برنامه ریزی های چند هدفة آمایشی نیست. تحقیق حاضر، در زمینة یافتن مکان های مناسب برای تأسیس صنایع بزرگ و کاربری های صنعتی انجام شده است. در این تحقیق پس از بررسی روش های بهینه سازی همزمان چندهدفه، از الگوریتم چندهدفة ژنتیک NSGA-II به منظور حمایت از تصمیم گیری در یافتن زمین های مناسب برای کاربری صنعتی در محدودة استان زنجان استفاده شده است. روند کار بدین ترتیب بوده است که ابتدا شرایط و توابع هدف مورد نیاز تعریف شده و داده های مورد نظر از مراجع جمع آوری و آماده سازی شده اند. سپس، با استفاده از متد NSGA-II و نرم افزارهای GIS و نرم افزار طراحی شده در این حیطه، زمین های مناسب برای کاربری های صنعتی استخراج گردیده و رتبه بندی شده اند. به علاوه، یکی از مهم ترین نتایج این تحقیق، جبهة جواب های مؤثر بوده است که نتایج حاصل از تغییر اولویت های تصمیم گیری را به مدیران نشان می دهد و آنان را در انتخاب گزینه ای مطلوب از بین گزینه های برتر یاری می رساند. این الگوریتم در محدودة مطالعاتی آزمون گردیده و نتایج آن در شرایط مختلف مورد بررسی قرار گرفته، که در بخش درج شده است.
برآورد مقدار سیلاب حداکثر به روشهای مشاهده ای ، کریگر و اس-سی-اس (مطالعة موردی: رودخانة قره سو در کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد مقدار سیلاب حداکثر حوزة آبریز، بخش مهمی از مطالعات هیدرولوژی در ساماندهی رودخانه است. در این ارتباط لازم است دبی پیک سیل و شکل هیدروگراف آن برای دوره های بازگشت مورد نظر مشخص باشد. انجام این کار مستلزم وجود آمار طولانی مدت و دستگاه لیمینگراف در محل مورد نظر است. در مطالعة حاضر با مقایسة آمار موجود در ایستگاههای آب سنجی و با استفاده از روشهای مشاهده ای،کریگر وSCS اقدام به برآورد میزان سیلاب طرح در حوزة آبریز رودخانة قره سو در استان کرمانشاه شد. ارتباط بین ژئومرفولوژی و هیدرولوژی این امکان را فراهم میآورد تا در حوزه هایی که از نظر ژئومرفولوژی تشابه وجود دارد با ایجاد روابط بین دو حوضة آبریز، برآورد آمار هیدرولوژیکی را در حوزه هایی که فاقد آمار به دست آورد. بدین منظور هیدروگراف های طبیعی و مصنوعی با استفاده از داده های مرفولوژیکی، باران سنجی و هیدرومتری حوضة آبریز و تجزیه و تحلیل هیدرولوژیک تأمین شد و هیدروگراف واحد مصنوعی با هیدروگراف های واحد طبیعی مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. با توجه به دقت مناسب روش SCS که از مشخصه های مختلف اقلیمی، زمین شناسی و فیزیوگرافی استفاده میکند، نتایج این روش به عنوان سیلاب طرح پیشنهاد شد. برای برآورد سیلاب طرح به روش SCS از نرم افزار HEC-HMS استفاده شد که از داده های سیلاب اسفندماه 1376 جهت کالیبراسیون نرم افزار فوق استفاده شد. نتایج مبین مقدار دبی حداکثر 1520m3/s در ایستگاه پلکهنه است. روش کریگر برای برآورد دبی در حوزه های فاقد آمار بهکار گرفته شد که نتایج دبی حداکثر به دست آمده از این روش برای ایستگاه دوآب قزانچی،1530 m3/s برآورد شد.
تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان مازندران- رویکرد تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کاهش نابرابری در استفاده از منابع، امکانات و تسهیلات، یکی از مهم ترین معیارهای اساسی توسعه پایدار در سطح مناطق کشور به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان توسعه در استان مازندران و افزایش میزان ثمربخشی اقدامات آینده، به بررسی سطح توسعه یافتگی شهرستان های این استان پرداخته است. روش پژوهش کمی- تحلیلی بوده که با استفاده از مدل های کمی و نرم افزارهای GIS و SPSS صورت گرفته است. در این مقاله ابتدا 37 شاخص مورد بررسی در زمینه های مختلف با استفاده از روش پیشرفته تحلیل عاملی به 8 عامل تقلیل یافته و سپس به صورت تلفیقی در شاخص ترکیبی توسعه ارایه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان توسعه در سطح شهرستان های استان مازندران متعادل نبوده و به ترتیب 3، 5، 3، 4 و 1 شهرستان در سطوح توسعه یافته تا محروم استان جای گرفته اند. عدم تعادل های شهرستانی موجود در استان، به دلیل تفاوت بارز در توزیع شاخص های مختلف اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، خدماتی و ... بوده که بهبود آن ها در شهرستان های دارای کمبود، ضروری می باشد.
ساماندهی صنایع بازیافت مواد زاید جامد در شهر مشهد لزوم ایجاد شهرک بازیافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"بحث تفکیک زباله در مبدا و بازیافت مواد با ارزش موجود در زباله شهری و استفاده مجدد از آنها از جهات مختلف بهداشتی، زیست محیطی، اقتصادی، اشتغال زایی و غیره مطرح است. تقریبا در تمامی شهرهای ایران، جداسازی مواد قابل بازیافت به صورت غیررسمی توسط بخش خصوصی رواج دارد. عمده بازیافت مواد زاید در شهر مشهد توسط واحدهای کوچک و غیر مجاز و در اکثر موارد غیر استاندارد انجام می شود. موارد بازیافتی از زباله های شهری عمدتا شامل استفاده مجدد از کاغذ، مقوا و پلاستیک های جدا شده از زباله ها می شود. در شهر مشهد کارگاه ها و صنایع موجود در زمینه بازیافت نیز عمدتا حول محور بازیافت این اجزا فعالیت می کنند. غیر از نان که اکثرا به مصرف خوراک دام می رسد، سایر اجزا با گذراندن یک یا دو پروسه تغییر شکل می یابند که یا به محصول جدید تبدیل شده و یا ماده اولیه کالاهای بازیافتی دیگر می باشند.
علاوه بر آن زباله دزدی و یا جمع آوری و تفکیک غیرقانونی زباله در محل های مختلف از قبیل ایستگاه های انتقال زباله، سطل های زباله در محل ها و مکان های تخلیه برون شهری انجام می شود و مواد مختلف بازیابی می گردند. در این حالت به علت عدم نظارت بر فرآیند جمع آوری نه تنها هیچ سودی متوجه بخش دولتی نمی گردد که زیان های متعدد بهداشتی – زیست محیطی به دنبال خواهد داشت. از آن جمله استفاده نامطلوب و غیربهداشتی از این مواد در کارخانجات و صنایع بازیافتی و نیز ایجاد شغل های کاذب می باشد.
در این مقاله سعی شده است پس از بررسی موارد مختلف در زمینه بازیافت مواد زاید جامد شهر مشهد به منظور کاهش هزینه های خدمات شهری، پیشنهاد صنایع بازیافت مواد زاید برای شهر مشهد و نیز مکان گزینی این صنایع انجام گیرد. این امر علاوه بر کاهش هزینه های حمل و نقل زباله شهر مشهد می تواند در ساماندهی حاشیه شهر و نیز کاهش خسارت های زیست محیطی ناشی از بازیافت غیر اصولی زباله موثر باشد.
در این مقاله هدف عمده تعیین اجزای قابل بازیافت و برآورد میزان هر یک از این اجزا در زباله های شهر مشهد و در واقع شناخت بافت فیزیکی زباله شهر مشهد و نیز تعیین صنایع بازیافت و توجیه فنی و اقتصادی این صنایع در شهر مشهد می باشد.
"
توربینهای بادی و ارزیابی پتانسیل انرژی باد در ایران
حوزه های تخصصی:
کانی سازی و اکتشافات ژئوفیزیکی به روش IP/RS و مغناطیس سنجی زمینی در محدوده MA-I و اطراف آن، منطقه اکتشافی مس- طلا پورفیری ماهرآباد، شرق ایران
حوزه های تخصصی:
منطقه اکتشافی ماهرآباد اولین کانی سازی مس- طلا پورفیری شرق ایران است که به طور تفصیلی مطالعه شده است. ارتباط کانی سازی با توده های نفوذی نیمه عمیق عمدتاً مونزونیتی با بافت پورفیری، گسترش آلتراسیون ها و نوع آنها شامل پتاسیک، سرسیتیک- پتاسیک، کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت، کوارتز- کربنات- پیریت، سیلیسی- پروپلیتیک و پروپلیتیک، بافت استوک ورک کانی سازی، مجموعه مینرالی هیپوژن شامل پیریت، کالکوپیریت، بورنیت و مگنتیت و ناهنجاریهای بالای مس و طلا اثبات می کند که کانی سازی از نوع مس- طلا پورفیری است. محدوده MA-I به علت آلتراسیون شدید کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت و تراکم بسیار بالای رگچه های کوارتز- سولفیدی مهمترین بخش کانی سازی منطقه بوده که اطراف آن را آبرفت پوشانده است. برداشتهای IP/RS و مغناطیس سنجی زمینی در محدوده اکتشافی MA-I و دشت اطراف آن انجام شد. حفاری بر روی ناهنجاری شبه مقطع IP به شناسایی کانی سازی سولفیدی در منطقه بسیار وسیعی زیر آبرفت منجر گردید. مطالعات تفصیلی زمین شناسی، آلتراسیون، کانی سازی و ژئوشیمی سطحی و زیرسطحی گسترش کانی سازی پوشیده را در سمت جنوب و غرب محدوده مورد مطالعه تایید می کند. براساس ناهنجاری مغناطیس سنجی زمینی، مرکز سیستم کانی سازی (زون پتاسیک) در جنوب غربی محدوده شناسایی شد. زون آلتراسیون کوارتز- سرسیت-کربنات- پیریت که در اطراف زون پتاسیک واقع شده، دارای پاسخ مغناطیسی بسیار پایین است. برداشتهای IP/RS و مغناطیس سنجی زمینی در وسعت بیشتری نسبت به قبل قویاً توصیه می شود.
نظام عملکردی واحدهای همپیوند با میادین میوه و تره بار تهران مطالعه موردی: سردخانه های تهران (وضع موجود – پیش بینی برای آینده)
حوزه های تخصصی:
در اجرای طرح ساماندهی شهر تهران‘ برنامه ریزی با هدف توزیع مناسب فضایی سازمانهای موجود صنفی از جمله میادین میوه و تره بار مد نظر قرار گرفت. انتقال میادین میوه و تره بار از داخل شهر به محل جدید‘ ضرورت بررسی همپیوندی واحدهای مرتبط با این سازمان صنفی را آشکار ساخت و بدین لحاظ نظام عملکردی سردخانه ها و انبارهای سرد تهران به عنوان یکی از شاخص ترین واحدهای همپیوند با میادین میوه و تره بار تؤام با پیش بینی نیازهای موجود و آتی آن در قالب یک پروژه تحقیقاتی مطرح شد. در یک طبقه بندی کلی و با تهیه پراکندگی سردخانه های موجود تهران مشخص گردید که از کل 32 واحد سردخانه ای تنها 19 واحد در جهت ارائه خدمات به عموم فعالیت دارند و بقیه در اختیار اهداف بخشهای تولیدی و بازرگانی و دیگر مؤسسات خصوصی هستند. ارتباط عملکردی و ظرفیت مفید سردخانه هایی که به خدمات عام اشتغال دارند به ترتیب برای سردخانه هایی که با میدان میوه و تره بار رابطه قوی دارند 70 درصد‘ متوسط 50 درصد و ضعیف 20 درصد می باشد. این در شرایطی است که ضریب اشغال و سرانه بالایی در فعالیت سردخانه های موجود بدلیل نقش دولت و سازمانهای دولتی در نگهداری اقلام غذایی استراتژیک وجود دارد. ضعف رابطه عملکردی بین میادین سنتی میوه و تره بار و سردخانه های تهران با توجه به طرح انتقال میادین مزبور و استقرار در محل جدید‘ برنامه ریزی برای احداث سردخانه ها و انبارهای سرد را در کنار میدان جدید توجیه نموده و ایجاد رابطه عملکردی کارآمد بین آنها را ضروری می دارد. افزایش جمعیت توأم با تأثیر عوامل اقتصادی‘ اجتماعی در یک افق 25 ساله (1370-1395) گویای نیاز روز افزون به تأمین و توزیع مواد غذایی از جمله میوه و تره بار برای جمعیتی افزون بر دو برابر جمعیت حال حاضر تهران است. به عبارت دیگر میزان عرضه و مصرف میوه و تره بار در تهران که اکنون بالغ بر 4 میلیون تن در سال است‘ حجمی برابر با 13000 تن را جهت تخلیه و بارگیری روزانه در سردخانه ها شامل می شود. این مقدار با احتساب میزان ضایعات‘ جذب و گرایش بسیاری از واسطه ها بدلیل مکان یابی منطقی سردخانه و نیز پیش بینی جایگزینی میادین مرغ و گوشت در میدان جدید‘ نیاز به ظرفیتی برابر با 000‘20 تن را مشخص می دارد. بدیهی است با در نظر داشتن رشد جمعیت و افزایش تقاضا در افق 25 ساله‘ نیاز به ظرفیتی بالغ بر دو برابر وضع موجد قابل پیش بینی است. در احداث سردخانه و انبارهای سرد‘ استانداردهای مربوط به مکان گزینی‘ طراحی کالبدی و توجه به ویژگیهای محیطی مطابق آئین نامه های اجرایی تنظیم شده‘ قابل اجراست. نهایتاً بمنظور ارائه شیوه منطقی و صحیح در ایجاد ارتباط و همپینودی فراگیر از سطح میادین تولید تا حد توزیع بصورت خرده فروشی با در نظر داشتن اینکه در وضع فعلی یک برنامه اصولی و جامع و عملکرد سامان یافته در نظام توزیع میوه تره بار با سردخانه های موجود تهران وجود ندارد‘ الگوی مربوطه طراحی و در انتهای مقاله ارائه شده است.
تحلیلی بر معیارها و شاخص های مکان یابی شهرک های صنعتی با تأکید بر اصول برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رشد صنعت به صورت مجتمع، منطقه، ناحیه، قطب یا شهرک صنعتی، پدیده ای است رایج در نواحی شهری، که باید توجه خاصی را در گزینش مکان بهینه این نواحی صرف نمود. از این روی در کشورمان در طی چند دهه اخیر عدم توجه به معیارهای صحیح در مکان گزینی این کاربری، سبب عدم تعادل های فضایی در سطح مناطق شده است. این پژوهش با هدف مطالعه معیارها و عوامل مؤثر در مکان یابی شهرک های صنعتی، به مطالعه و تحلیل این عوامل، مطابق با اصول برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین در ایران می پردازد. جهت انجام این امر از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است، اطلاعات مورد نیاز برگرفته از اسناد و منابع مکتوب می باشد. از این روی در گام نخست با مراجعه به منابع مکتوب و کتابخانه ای، شاخص ها و معیارهای مؤثر در مکان یابی شهرک های صنعتی استخراج گردیدند که با توجه به تأکید این پژوهش بر روی برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین، این معیارها در چهار سطح ملی، منطقه ای، ناحیه ای و محلی طبقه بندی گردیدند. سپس با توجه به برابر نبودن وزن و اهمیت هر معیار اقدام به تعیین وزن آن ها توسط مدل تحلیل شبکه ای (ANP) شد. از نتایج قابل ملاحظه این پژوهش می توان به مواردی همچون مهمتر بودن عوامل و معیارهای طبیعی نسبت به عوامل انسانی و همچنین وزن بیشتر عوامل محلی نسبت به سایر سطوح فضایی و کاهش وزن عوامل با افزایش سطح فضایی از سطح محلی به ملی ذکر نمود.
اولویت بندی صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در شهرستان آذرشهر با روش ترکیبی دلفی و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی به عنوان مهم ترین فعالیت اقتصادی در شهرستان آذرشهر با مشکلات اساسی (عدم بازاریابی مناسب، بالا بودن ضایعات، پایین بودن قیمت محصولات و ...) روبه رو است. بخش اعظمی از این مشکلات با ایجاد صنایع فرآوری محصولات کشاورزی قابل حل است. هم چنین، بخشی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی منطقه مانند، نبود اشتغال کافی، بیکاری پنهان و پایین بودن درآمد، با ایجاد چنین صنایعی فرآوری بهبود می یابد. کشاورزی در آذرشهر طبق آمار شهرستانی، سالانه بالغ بر یک میلیون تن محصولات زراعی تولید می کند و وجود مازاد تولید در برخی از تولیدات دامی و زراعی مثل انواع صیفی جات و انواع محصولات باغی، لزوم توجه به صنایع تبدیلی و تکمیلی را در این شهرستان نشان می دهد. این مقاله در پی اولویت بندی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی است و برای این هدف با اتکا به روش شناسی توصیفی- تحلیلی، ابتدا به شناسایی اهداف و سپس به اولویت بندی صنایع با استفاده از نظرات متخصصان و خبرگان و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی و شهرستان آذرشهر پرداخته شده و با روش ترکیبی دلفی و تاپسیس به این مهم ممارست شده است. نتایج تحقیق حاکی از این نکته است که در شهرستان آذرشهر بایستی صنایع مرتبط با فرآوری محصولات لبنی به دلیل مازاد تولید بیش تر و نیز مشکل فسادپذیری سریع این محصولات و پس از آن صنایع تبدیلی و تکمیلی مرتبط با محصولات باغی به دلیل نقش پراهمیت آن ها در استفاده بهینه از محصولات کشاورزی تولیدی منطقه، در اولویت قرار گیرند.
مکانیابی شهر صنعتی و اثرات زیست محیطی آن بر شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عوامل و معیارهای مؤثّر در مکان یابی شهر صنعتی اراک و اثرات آن بر وضعیّت زیست محیطیشهراراک مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور ساختار محیط طبیعی، زمینهها، سازه ها و عوامل انسانی مؤثّر درانتخاب مکان شهر صنعتی تجزیه و تحلیل و نتایج زیر حاصل شده است: 1- در صنعتی شدن اراک اهداف و الزامات ملّی بر اهداف و امکاناتو اولویّت های محلّی مقدّم داشته شده است. 2- نظام ناهمواری زمین و جهت وزش بادهای محلّی زمینه ساز وقوع پدیدة وارونگی (اینوژن) هوا در شهر اراک میباشد که این امر باعث تشدید آلودگی هوای شهر اراک شده است. 3- واحدهای تولیدی وابسته به شهر صنعتی بالاخص کارخانة تولید آلومینیوم بیشترین سهم را در آلودگی هوای شهردارد، به طوری که 99% آن را آلودگیهای صنعتی تشکیل میدهد. 4- قرارگیری شهر صنعتی اراک در بالا دست حوضة کویر میقان و زمینهای کشاورزی شمال اراک، این حوضة اکولوژیک بسته را از لحاظ بوم شناسی حسّاس و آسیبپذیر کرده است. درنهایت مقالة حاضر به این نتیجه می رسد که مکان یابی شهر صنعتیدر چارچوب الگوی «نو شهرهای صنعتی پیوسته» انتخاب مناسبی برای توسعه شهر اراک نبوده و اثرات منفی قابل توجّهی در شرایط زیستمحیطی این شهر داشته است. بنابراین باید در بارگذاریهای صنعتی جدید در این محدوده امکانات و تنگناها و ملاحظات زیست محیطی « منطقة شهری صنعتی اراک » بیش از پیش مورد توجّه سیاستگذاران، مدیران اجرایی و محقّقان مربوطه قرار گیرد.
استقرار صنعت در روستا و نقش آن در رفاه مناطق روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقیرترین جوامع دنیا را اغلب افراد بدون زمین کشاورزی یا با زمین اندک تشکیل میدهند که عمدتاً در مناطق روستایی زندگی میکنند. نظر به اینکه درامد حاصل از فعالیتهای کشاورزی در این جوامع ممکن است اشتغالی در حد معیشت ایجاد نماید، بیتردید تنوع بخشی به فعالیتهای غیرکشاورزی را میتوان عاملی تأثیرگذار در کاهش فقر روستایی این جوامع دانست. صنعتی شدن روستا به طور گسترده به عنوان اهرمی پویا برای توسعه شناخته شده است. ایجاد اشتغال، توزیع درامد، متنوع نمودن اقتصاد روستایی و کاهش فضایی نابرابری در توسعه اجتماعی ـ اقتصادی به طور سنتی از اهداف اولیه صنعتی شدن روستایی محسوب میشود. این مقاله کوششی است برای نشان دادن اینکه آیا صنعتی شدن بهترین ابزار برای تحقق توسعه در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه است؟ برای پاسخ به این سؤال به تحلیل کشورهای در حال توسعهای پرداخته میشود که طی دو دهه اخیر توانستهاند صنعتی شدن روستا را به عنوان ابزاری برای اصلاح شرایط زندگی جوامع روستایی به کار گیرند و آن را توسعه بخشند. در این ارتباط، دیدگاههای متفاوت در استقرار صنعت در مناطق روستایی و اثرات صنعتی شدن روستا در کشورهای در حال توسعه مورد تحلیل قرار میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در یک روند تکاملی از آغاز دهه هفتاد تاکنون، صنعتی شدن روستا به عنوان قسمتی از راهبرد توسعه همه جانبه روستایی، مهمترین هدفهای توسعه را در مناطق روستایی تحقق بخشیده و ضمن ایجاد اشتغال و افزایش درامد گروههای کم درامد روستایی موجب کاهش فقر و رفاه مناطق روستایی شود
دگرگونی روستاهای حاشیه شهرهای جدید صنعتی: بررسی موردی (الوند - البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد شهرهای جدید صنعتی در مجاورت شهرها و روستاهای موجود، همواره دگرگونی هایی بی سابقه در عرصه های گوناگون زندگی این شهرها و روستاها پدید می آورد. شهر صنعتی البرز در اواسط دهه چهل در چهارده کیلومتری شرق شهر قزوین در حاشیه روستای الوند ایجاد شده است. الگوی مکان گزینی البرز، ویژگی ها و هویّت خاصی بدان بخشیده است. و در نتیجه تحولات پر دامنه ای را در روستای الوند به وجود آورده است. هدف مقاله حاضر شناخت مشخصات پایه ای و تحولات شهر صنعتی البرز به منظور تحلیل و تبیین روند و چرایی دگرگونی ها و نقاط عطف تحولات الوند در چارچوب روش تاریخی - تحلیلی و دیدگاه روند پژوهی بوده است. برای دست یابی به این منظور تلاش شده تا به دو پرسش زیر پاسخ گفته شود: 1) سیر دگرگونی ها و نقاط عطف تحولات الوند و پیوندهای آن با شهر صنعتی البرز طی سال های 1346 تاکنون چگونه بوده است؟2) علل و عوامل بنیادی شکل دهنده به "ساز و کار" حاکم بر دگرگونی های الوند با ماهیت، ویژگی ها و مشکلات کنونی اش چه بوده است؟مقاله، دگرگونی های الوند را از سال 1346 تاکنون در سه دوره بررسی و تحلیل نموده و به این نتیجه رسیده است که شهر صنعتی البرز علت بنیادی تحولات الوند بوده و از آغاز تاکنون "نقش خوابگاهی" مهم ترین کارکرد آن بوده است. هم چنین دگرگونی های الوند تا سال 1361 در شرایط نبود چهار پیش شرط اصلی رشد شهری سالم یعنی "فرصت"، "فرهنگ"، "برنامه ریزی" و "مدیریت شهری" روی داده و در هر حال متاثر از استعدادهای طبیعی، تاریخی و زیست محیطی آن نبوده است. شهر شدن الوند در سال 1361 نقطه عطف مهمی در حیات آن بوده است، چرا که از یک سو، دو پیش شرط حیاتی رشد صحیح شهر یعنی برنامه ریزی و مدیریت شهری بر دگرگونی های الوند حاکم و ناظر شده است و از سوی دیگر، نقش خدماتی الوند که تا آن زمان به صورت خود جوش شکل گرفته بود، در چارچوبی قانونمند به عنوان "نقش دوم"، در حیات اقتصادی الوند، ظاهر می گردد. در مورد سوال دوم نیز نتیجه این بوده است که شکل گیری البرز با ماهیت کنونی اش عمدتا معلول علل و عوامل فرا منطقه ای و نیز شرایط عامی بوده است که در دهه 40 و 50 بر فرهنگ نو شهرسازی در ایران حاکم بوده است. بالاخره، مقاله پیشنهاد نموده است که با عبرت از گذشته، البرز و الوند باید در چارچوب "منطقه شهری - صنعتی قزوین" به عنوان یک "مجتمع شهری - صنعتی جدید"، سازمان دهی، برنامه ریزی و تجهیز شوند.
بررسی و ارزیابی اثرات شهرک ها و نواحی صنعتی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستائی نمونه موردی: شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعتی شدن به عنوان یک تصمیم سرنوشتساز برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال رشد، ضرورتی است که هیچکس نمیتواند آن را انکار نماید. امروزه پرواضح است که صنعتی شدن به عنوان عاملی است که اثرات آن در همه بخشها بویژه در بخش اقتصادی احساس شده و باعث تحرک قسمت زیادی از منابع مالی در جهت توسعه اقتصادی میشود. براین اساس در دو دهه اخیر استقرار صنایع در روستا در قالب شهرک ها و نواحی صنعتی با هدف دستیابی به توسعه روستائی مورد توجه برنامه ریزان و مسئولان ذیربط قرار گرفت. در این تحقیق به منظور بررسی و ارزیابی اثرات و پیامدهای شهرک ها و نواحی صنعتی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستائی، هشت روستا (که در این بین چهار روستا دارای صنایع و چهار روستا فاقد صنایع هستند) در شهرستان بابل به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحقیق که با استفاده از تجزیه و تحلیل آماری (آمار پارامتری و ناپارامتری) بدست آمده، حاکی از آن است که در دو دسته جامعه نمونه اکثر شاخص های توسعه اعم از الگوی مصرف (خوراک، پوشاک وکالاهای مصرفی)، مسکن، بیمه، رضایت و امنیت شغلی، آموزش، انگیزه ماندگاری در روستا تفاوت معناداری را نشان می دهند.
بهره وری صنایع روستایی در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"صنایع روستایی از یک سو به واسطه نقش و جایگاه انکارناپذیرشان در ایجاد اشتغال موثر در نواحی روستایی و از سوی دیگر به دلیل داشتن پیوند تنگاتنگ با بخش های کشاورزی و خدمات نه تنها نقش بسزایی در توسعه روستایی دارد، بلکه در مقیاس کلان و ملی نیز می تواند سهم قابل قبولی از تولید ملی را نصیب نواحی روستایی کند و بدین ترتیب در فرآیند توسعه ملی نیز موثر و سودمند واقع شود. در این راستا، شناخت وضعیت بهره وری صنایع روستایی استان های کشور می تواند مسوولان کشور را در تحقق استراتژی های توسعه صنایع روستایی کشور یاری نماید.
در مقاله حاضر که به واسطه مقیاس و محدوده عمل در نوع خود منحصر به فرد می باشد، با استفاده از اطلاعات پرسشنامه ای و برداشت های میدانی که در مقیاس روستا و در گستره کشور انجام گرفته است، شاخص های مختلف بهره وری جزیی و کل عوامل تولید در صنایع روستایی استان های مختلف کشور طی دوره 1379-1378 محاسبه شده و سپس با استفاده از روش تاکسونومی عددی رتبه بندی صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که صنایع روستایی کشور از صرفه های اقتصاد به مقیاس برخوردار بوده و کشش نهاده موجودی سرمایه بیشتر از نیروی کار و مواد اولیه بوده است. همچنین نتایج تاکسونومی عددی دال بر این است که بهره وری صنایع روستایی استان سیستان و بلوچستان در بین استان های مختلف کشور رتبه اول را به خود اختصاص داده است. بنابراین، پیشنهاد می شود جهت تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه، گسترش صنایع روستایی استان سیستان و بلوچستان به ویژه در بخش صنایع تبدیلی و تکمیلی در اولویت برنامه ریزان و تصمیم گیران بخش صنایع روستایی کشور قرار گیرد. "
مکان یابی نیروگاه های بادی با استفاده از مدل های تحلیل سلسله مراتب فازی و تحلیل شبکه در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انرژی باد یکی از منابع انرژی تجدیدپذیر می باشد که استفاده از آن به دلیل عدم آلودگی محیط زیست و همچنین قیمت پایین توربین های بادی در مقایسه با دیگر انرژی های نو، در بسیاری از کشورهای جهان رو به فزونی گذاشته است. در این راستا یافتن مکان بهینه برای استقرار تجهیزات و تأسیسات بهره برداری از پتانسیل های موجود و بالقوه ضروری است. پژوهش حاضر به مکان یابی محل مناسب جهت استقرار توربین های بادی در استان اردبیل با در نظر گرفتن معیارهای موثر در این راستا می پردازد. به این صورت که از طریق تحلیل سلسله مراتب فازی و تحلیل شبکه، وزن هر معیار و زیر معیارهای آن محاسبه شد. نواحی دارای محدودیت برای مکان یابی نیروگاه های بادی حذف و با استفاده از توابع تحلیلی در GIS، کل محدوده برای هر یک از معیارها پهنه بندی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که قسمت های شرقی شهرستان اردبیل در محدوده سیاسی شهر نمین می تواند به عنوان مکانی مناسب جهت بهره گیری از انرژی باد مورد توجه قرار گیرد. همچنین مقایسه نتایج دو مدل در اوزان به دست آمده، طبقه بندی کلاس ها و صحت سنجی مدل در این تحقیق بیانگر این مطلب می باشد که روش FAHP نسبت به ANP نتایج بهتری را ارائه می دهد.
صنایع روستایی عاملی تاثیر گذار بر فرآیند توسعه اقتصادی و اجتماعی «نمونه تجربی، روستاهای شهر بومهن»
حوزه های تخصصی:
استراتژی ورود صنایع به نواحی روستایی به عنوان راهکاری جهت توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال توسعه تلقی می شود. مسلم است که نواحی صنعتی روستایی باعث جذب صنایع کوچک در روستاها موجب تقویت اقتصاد روستایی، افزایش ارزش افزوده مواد تولیدی، ایجاد مشاغل، صرفه جویی در مصرف سرمایه ها می شود. در این تحقیق به منظور ارزیابی تاثیر نواحی صنعتی در توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی، ده روستا که (که در این بین پنج روستا دارای صنایع و پنج روستا فاقد صنایع هستند) در پیرامون شهر بومهن که در 40 کیلومتری کلانشهر تهران واقع شده است به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. نتایج به دست آمده از این تحقیق که با استفاده از روشهای آماری (پارامتری و ناپارامتری) و مطالعات میدانی در سال 1386 به دست آمده، بیانگر آن است که در دو جامعه نمونه از ده شاخص برگزیده خوراک، پوشاک، کیفیت مسکن، رضایت و ثبات شغلی و عدم مهاجرت و انگیزه ماندگاری و...) در روستاهای مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان می دهند.
نقش انرژی هسته ای در تغییر وزن ژئوپلیتیکی ایران (با تأکید بر منطقة خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت ملی، به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی، برایند توانایی ها و مقدورات یک کشور است که بر گرفته از وزن ژئوپلیتیکی آن است. تأمین امنیت ملی و قدرت چانه زنی هر دولت در عرصة بین المللی هم ناشی از مؤلفه های قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی آن دولت است. افزایش این مقوله ها در گسترش مرزهای ژئوپلیتیکی مؤثرند. مرز ژئوپلیتیکی حوزه های نفوذ کشور متروپل است که مرزهای سیاسی کشور را دربرمی گیرد و تابعی از الگوی رقابت بازیگران در فضای جغرافیایی است. بازیگران سعی بر انبساط فضایی- جغرافیایی قلمرو ژئوپلیتیکی و یا پیشروی مرز ژئوپلیتیکی خود دارند و درمقابل، تلاش می کنند تا قلمرو ژئوپلیتیکی دیگران، به ویژه رقیبان منقبض و محدود شود و مرز ژئوپلیتیکی آن ها پسروی کند. از مؤلفه های تأثیرگذار در تولید قدرت و افزایش وزن ژئوپلیتیکی، انرژی هسته ای است. دسترسی به انرژی هسته ای، به عنوان یک پارادایم، باعث انبساط و انقباض مرزهای ژئوپلیتیکی ایران شده و چالش های ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران را در منطقة خلیج فارس- که در نیم قرن اخیر تابعی از کاهش یا افزایش قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی ایران بوده است- متحول کرده است.
به نظـر می رسـد رویکرد مدبّـرانه به سرچشمه های قـدرت (ازجمله انرژی هستـه ای) می تواند به گستـرش مـرزهای ژئوپلیتیکی و بالا رفتن جایگاه ایران در عرصه های بین المللی بینجامد و موجب تحول در بسیاری از چالش های ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران، به ویژه در منطقة خلیج فارس شود.
تحقیق حاضر با رویکرد و نگرشی توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ این سؤال است که دست یافتن به چرخة انرژی هسته ای، به عنوان عامل فزایندة وزن ژئوپلیتیکی، سبب گسترش مرزهای ژئوپلیتیکی ایران و راهگشای بسیاری از چالش های ژئوپلیتیکی و سیاسی می شود.
بررسی روند شکلگیری محورهای صنعتی پیرامون شهر تهران با تاکید بر محور کرج- قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آغاز روند صنعتی شدن، تهران همواره با دارا بودن تقریبی یک / دوم صنایع، مهمترین قطب صنعتی کشور بوده است و اگر چه اتخاذ خط مشیهای تمرکززدایی صنعتی از سال 1346 به بعد و قانون ممنوعیت احداث صنایع در شعاع 120 کیلومتری تهران در یک دوره زمانی موجبات کاهش تدریجی استقرار صنایع در تهران را فراهم آورد، اما در عوض به انتقال تمرکز صنعتی به نواحی اطراف و ظهور محورهای صنعتی پیرامونی در امتداد جادههای ارتباطی و اصلی و در اتصال به تهران انجامیده است. شکلگیری خودجوش و کنترل نشدة این کریدورهای صنعتی نمایانگر عدم توقف گسترش فضایی قطب صنعتی تهران و وسیعتر شدن فضای قطبش میباشد. در میان این محورها، محور صنعتی غرب تهران به طول تقریبی بیش از 140 کیلومتر که از میان شهرستانهای کرج و هشتگرد عبور میکند و به قزوین میپیوندد، طولانیترین و متراکمترین محور از نظر استقرار صنایع و کانونهای جمعیتی میباشد. در این پژوهش با استفاده از روشهای کتابخانهای و میدانی، علل و چگونگی روند تکوین محور صنعتی غرب تهران در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در هر دو مرحله سیاستهای کنترلی اتخاذ شده از سوی دولت در مقابله با تمرکز صنعتی و ممانعت از گسترش واحدهای صنعتی در محور مزبور کارآمد نبوده است.
تعیین مراحل فنولوژی و محاسبه نیازهای حرارتی گل محمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه فنولوژی برای تنظیم برنامه های بهره برداری از گیاهان، میزان ترکیبات موثر، جمع آوری بذر و مبارزه با آفات گیاهی حایز اهمیت فراوان است. در این پژوهش مراحل فنولوژیکی گل محمدی و نیازهای حرارتی آن در منطقه ی برزک کاشان طی سال های1390-1389 بررسی شده است.جهت انجام تحقیق ایستگاه هواشناسی در مزرعه مورد آزمایش احداث از دوره خواب تا پایان گل دهی بوته ها همزمان با دیدبانی های هواشناسی، دیده بانی فنولوژیک نیز مطابق با روش BBCH انجام گرفت. طی این دوره 5 مرحله فنولوژی به ثبت رسید که عبارت بودند از جوانه زنی، رشد برگ،ظهور گل آذین گل دهی و مرحله رکود.درختچه گل محمدی در مجموع برای تکمیل فعالیت های بیولوژیکی خود تا پایان دوره گل دهی به 2/866درجه _ روز بر حسب دمای موثر و 1337واحد حرارتی بر حسب دمای فعال، در این منطقه نیاز دارد. همچنین میزان تجمع حرارتی گیاه بر حسب دمای موثر(دمای آستانه 2/5) مرحله جوانه زنی (5/48)، رشد برگ (5/174)، ظهور گل آذین (6/305)، گل دهی (4/337) درجه روز و بر اساس دمای فعال (دمای آستانه صفر درجه) به ترتیب 5/134، 5/299، 446، 457 درجه روز محاسبه شد.
پیامدهای فضایی شهر صنعتی کاوه بر شهر ساوه
حوزه های تخصصی:
به دنبال اجرای سیاستهای عدم تمرکز فعالیتهای صنعتی در کلان شهر تهران و استقرار صنایع در شعاع 120 کیلومتری تهران، شهر صنعتی کاوه با هدف استفاده از اراضی غیرکشاورزی و تامین تاسیسات زیربنایی و خدمات رفاهی برای واحدهای صنعتی در سال 1352 ساخته شد.
ایجاد شهر صنعتی مزبور، اثرات فضایی گسترده ای را برای شهر ساوه که در فاصله ده کیلومتری آن قرار دارد، بر جای گذاشت. پیامدهای اثرات یاد شده از دو زاویه قابل ملاحظه است،پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی.توسعه صنعتی، ایجاد اشتغال ، افزایش سطح درآمد های عمومی و … از جنبه های مثبت این پیامدها قلمداد میگردد و رشد شتابان بیرویه شهر و سیل گسترده مهاجرتها، که عمدتاً از روستاها صورت میگیرد، و نبود امکانات و گرانی بخش زمین و افزایش بیرویه بهای مسکن و اجاره بها، جدایی گزینی قومی، حاشیه نشینی وخلق مشکلات زیست محیطی و … از پیامدهای منفی این توسعه محسوب میشود. نگارندگان در این پژوهش تلاش مینمایند ضمن بررسی موضوع به تجزیه وتحلیل پیامدهای یاد شده و ارائه رهنمود بپردازند.