فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۶۱ تا ۴٬۴۸۰ مورد از کل ۶٬۲۹۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی بررسی موضوع مرز در مکان های انسان ساخت و مکان های طبیعی و بررسی موضوع میان فرد با زیست - جهانش هست. با توجه به نقش کلیدی مرز در مکان ها ابتدا به شناخت این پدیده (مرز) و سپس به بررسی آن در مکان ها پرداخته شده، همچنین در پی آن کیفیت مکان های حاصل از وجود این پدیده موردبررسی قرار خواهد گرفت. شیوه پژوهش به طریق مطالعات و کتابخانه ای هست و با استناد به مطالعات موجود توسط پیشگامان رویکرد پدیدارشناسی، این پژوهش در خصوص مرز شکل گرفته است. تا از این طریق فرد به شناخت نسبی از مکان و جهان اطرافش نائل آمده و در مداخلات محیطی اش موفق تر بوده و مکان هایی ایجاد کند که حس مکان و هویت در آن ها حفظ شود. تا شاید این گونه در کنترل زیست - جهانش موفق تر بوده و از پیشرفت مکان های بی هویت و بدون حس مکان حاصل از معماری مدرن پیش گیری کند و مکان هایی را باکیفیت و هویت مشخص ایجاد نماید.
تببینی بر عدالت نور و سایه اندازی آن بر بهزیستی ذهنی شهروندان در بزنگاه کووید 19 (مورد مطالعه: شهرک ثمین زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش نور طبیعی به مثابه کامل ترین و مطلوب ترین نور انکارناپذیر است. تحقیقات سال های اخیر نشان می دهد که نور روز علاوه بر نقش و اهمیتی که در حفظ و بهبود چرخه حیاتی انسان ایفا می کند، اثر درمانی ویژه ای بر بعضی از بیماری های جسمی و روانی داشته و می تواند تا حد زیادی در درمان این گونه بیماران موثر باشد. با این رویکرد نوشتار حاضر اعتقاد دارد نور و کیفیت بخشی آن بر زندگی انسان بر رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تاثیر دارد و به سهم خود می کوشد نور و کیفیت بخشی آن را بر بهزیستی ذهنی را در بزنگاه کووید 19 مورد مداقه قرار دهد. تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت روش ترکیبی شامل راهبردهای کیفی و همبستگی می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ قلمرو زمانی مقطعی (بهمن 1399) بوده است که محقق با توجه به سکونت در محدوده مورد مطالعه طی انجام کار میدانی اقدام به اخذ داده های مورد نیاز کرده است. جه ت جم ع آوری داده ه ای بهزیستی ذهنی شهروندان بر اساس تحلیل و مشاوره با متخصصین روانشناسی از پرسشنامه مقیاس بهزیستی روان شناختی کییز (1995) بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد نور تاثیر قابل توجهی در بهزیستی ذهنی ساکنان مجتمع های مسکونی ثمین داشته است. امری که پسایند آن انطباق و شکوفایی اجتماعی را برای ساکنین (تعامل در قالب روابط و شبکه خانوادگی، گروه دوستان و ارتباطات اجتماعی با ساکنین مجتمع) و (امید به بهبود شرایط زندگی، معنادار دانستن زندگی، باور به پیشرفت اجتماعی) بوده است. همچنین بر اساس آزمون کروسکال-والیس با هدف بررسی اختلاف بهزیستی ذهنی ساکنان بین بلوک های پنج گانه با زیربنای عدالت نور؛ نتایج نشان داد بلوک های جنوبی؛ شرقی و غربی دارای سطح بهزیستی ذهنی مطلوبتری بوده و بر اساس تحلیل رگرسیونی، میزان ارتباط و دوسویگی عدالت نور با بهزیستی ذهنی شهروندان محرز گردید در نتیجه برای ارتقاء بهزیستی ذهنی ساکنان مجتمع های مسکونی، باید برنامه ریزی ویژه ای در زمینه طراحی و معماری ساختمان ها و مجتمع ها جهت برقراری تعادل در دریافت نور انجام شود.
ارزیابی نقش عوامل طبیعی و اقتصادی در پایداری روستاهای حوزه کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول بهار ۱۳۹۱ شماره ۲
41 - 56
حوزه های تخصصی:
سکونتگاههای روستایی موجود در حوزه نفوذ کلانشهر تهران از تنوع بارز مکانی-فضایی برخوردار بوده و مشتمل بر انواع سکونتگاههای کوهستانی و دشتی و نیز عملکردهای مختلف اقتصادی است. در حالی¬که شمال تهران را روستاهای کوهستانی کوچک با عملکردهای خدماتی تشکیل می دهد، غرب و جنوب را روستاهای دشتی بزرگ با عملکردهای صنعتی-کشاورزی و شرق را نیز روستاهای دشتی و کوهستانی با عملکردهای کشاورزی تشکیل می دهد. این تحقیق بدنبال پاسخگویی به این سوالات است که آیا رابطه معنی داری بین عملکردهای اقتصادی و موقعیت طبیعی سکونتگاههای روستایی و میزان پایداری آنها وجود دارد؟ روش انجام مطالعات در این پژوهش با توجه به ماهیت کار مبتنی بر روشهای توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد. اطلاعات مورد نیاز در این بررسی از طریق روش های میدانی و اسنادی گردآوری شده اند. جامعه آماری در این تحقیق منطبق بر حوزه های روستایی کلانشهر تهران است. به منظور انتخاب جامعه نمونه کل سطح کلانشهر تهران به 16 قطاع تقسیم و در هر قطاع تعداد 2 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش انتخاب روستاهای نمونه به صورت تصادفی خوشه¬ای بوده و جامعه نمونه (خانوارهای روستایی) برای تکمیل پرسشنامه خانوارها نیز به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب شده اند. تحلیل یافته های این تحقیق نشان می دهد که بین موقعیت طبیعی سکونتگاههای روستایی در حوزه کلانشهر تهران و میزان پایداری آنان ارتباط معنی داری وجود دارد ولی بین میزان پایداری و عملکرد اقتصادی سکونتگاههای روستایی بجز در بعد کالبدی هیچ ارتباط معنی داری وجود ندارد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته سازندگان شهر تهران در نظام مدیریت ساخت و ساز شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
31 - 46
حوزه های تخصصی:
«ساخت وساز شهری»، عمل ایجاد فضای کالبدی برای پیش برد عملکردهای شهری است؛ و سازمان فضایی شهر در همبستگی با استمرار آن شکل می گیرد. در این راستا مدیریت توسعه فضایی_کالبدی شهر، یکی از مأموریت های مدیریت شهری است؛ که با رد گسست میان محتوا و فرم، می توان تجربه زیسته افراد از مواجهه با این سازمان عمومی را به عنوان یکی از ابعاد واقعیت برای «توضیح و تأویل پیرامون چگونگی نظام مدیریت ساخت وساز شهری تهران» تلقی کرد. از این رو هدف این پژوهش ارائه «تبیینی تفسیری از وضع موجود نظام مدیریت ساخت وساز شهری تهران در تجربه زیسته سازندگان شهر تهران» است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش متشکل از سازندگان شهر تهران است که به صورت هدفمند نمونه گیری شدند. در نهایت با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی ذیل روش کیفی و پارادایم تفسیری، هشت مصاحبه عمیق با ایشان ترتیب داده شد. در این راستا پژوهشگر ضمن رعایت اصول اپوخه(امتناع) در تمام مراحل پژوهش، به خوشه بندی و در نهایت ترکیب تجربیات زیسته، برای رسیدن به توصیفی غنی اقدام کرد. یافته های این پژوهش نشان داد، در تجربه زیسته سازندگان، چهار دسته مضمون فراگیر، شامل «مفروضات اساسی ساخت وساز شهری تهران»، «عوامل توانمندساز سازندگان»، «ناکارآمدی های تحمیلی از سوی نظام مدیریت ساخت وساز» و در نهایت «نقش ذی نفعان مختلف در ساخت وساز شهری تهران و پیامد آن» قابل شناسایی است. نتیجه این پژوهش را می توان به صورت خلاصه چنین بیان کرد که نظام مدیریت ساخت وساز شهری تهران، در پی «تثبیت جایگاه و اعمال قدرت» و برای «انجام آن دسته از مأموریت هایی است که تبعات تخطی از آنها، هزینه و پیگرد قانونی دارد» به پیگیری «تحقق درآمد های مورد نیاز خود» از ساخت وساز مشغول بوده؛ و این مسیر را با اتکا به «عوامل توانمندساز سازندگان(مهارت ها، امکانات، انگیزه ها و نوآوری ها)»، به وسیله «فرآیندها و محتواهای ناکارآمد خود» و به قیمت «کالایی شدن فضای شهری» طی می کند.
تحلیل و ارزیابی مؤلفه های کیفیت زندگی در کانون های جرم خیز، مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر همگام با رشد سریع شهرنشینی، کیفیت زندگی، به عنوان جانشینی برای رفاه مادی، به اصلی ترین هدف اجتماعی کشورهای مختلف تبدیل شده است. در همین راستا هدف از تدوین این مقاله تحلیل و ارزیابی مؤلفه های کیفیت زندگی در کانون های جرم خیز منطقه 12 شهرداری تهران است. روش کار در این تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای (اسنادی) و مشاهدات میدانی است. ابتدا با استفاده از داده های جرائم سرقت به کمک نرم افزار ArcGIS از طریق اکستنشن تخمین تراکم کرنل، کانون های جرم خیز مشخص گردید، سپس از بین جامعه آماری 400 پرسشنامه به شیوه تصادفی در کانون های جرم خیز تکمیل گردید. به منظور تحلیل متغیرهای مورد مطالعه، از نرم افزار spss و روش های آماری t تک نمونه ای و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که متوسط میانگین رضایتمندی ساکنین در ابعاد اجتماعی- فرهنگی 63/2، اقتصادی 98/1، امنیت 56/2، دسترسی به مراکز خرید روزانه 86/2، دسترسی به مراکز تفریحی 65/2، دسترسی به مراکز آموزشی 43/2، زیست محیطی 33/2، زیرساخت های شهری 83/2، مسکن 37/2، حمل ونقل و ترافیک 58/2 و حکمروایی شهری 24/2 در سطح پایینی قرار دارد. هم چنین برای بررسی ضرایب همبستگی ابعاد کیفیت زندگی با کل کیفیت زندگی شهری از همبستگی پیرسون استفاد شد. این آزمون نشان داد که ابعاد یازده گانه کیفیت زندگی با کل کیفیت زندگی شهری رابطه ی مستقیم و معناداری دارد، یعنی با افزایش هر یک از ابعاد کیفیت زندگی بر میزان کل کیفیت زندگی شهری نیز افزوده می شود. در نهایت نتایج نشان داد که مطلوبیت کیفیت زندگی شهری در کانون های جرم خیز منطقه 12 شهر تهران با توجه به کلیه ابعاد و مؤلفه ها خیلی ضعیف بوده است، بنابراین این بخش از شهر تهران از کیفیت زندگی پایینی برخوردار است.
تبیین ویژگی های موثر بر ارتقاء کارآیی فرایند طراحی معماری برای کودکان (مطالعه موردی: کودکان بازه سنی 8 تا 15 سال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اساسی پژوهش، یافتن عوامل مؤثر در ارتقاء کیفیت مشارکت معمار و کودک به منظور نزدیک تر شدن محصول فرآیند طراحی به خواسته های واقعی تر کودکان، از طریق یافت ن پاس خ دو سؤال اص لی است: 1- عوامل مؤثر در ارتق اء کارآیی فرآیند طراحی مشارکتی معمار و کودک کدامند؟ 2- جهت افزایش عمق مشارکت معمار و کودک چه راهکارهایی وجود دارد؟ هدف این پژوهش کیفی، استخ راج و مع رفی ویژگی های اث ربخش در افزایش عمق مشارکت معمار و کودک، در فرآیند طراحی معماری برای کودکان است. جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای، تحلیل محتوا به روش ف راترک یب، دسته بندی داده ها درMAXQDA ، بررسی روایی استنتاج ها با ابزار گل ین، سنجش فراوانی ویژگی های استنتاج شده درExcel ، انجام شد. پایایی نتایج با نظرسنجی از معماران و اعتبارسنجی پاسخ ها با آزمون های تی تک نمونه ای و فریدمن، درSPSS انجام شد. یافته ها نشان داد ارتق اء کارآی ی فرآین د طراح ی مشارک تی وابسته به افزایش عمق مشارکت معمار و کودک است و عم ق مشارک ت وابسته به چهار ویژگ ی اص لی است: فراهم شدن زمینه مشارکت عمیق تر معمار و کودک؛ حضور فعال و مداوم کودکان در ط ول فرآیند ط راحی، درکنار مع مار؛ ایجاد بستر خلاقیت حداک ثری کودکان مشارکت ک ننده؛ و تقویت ویژگی های خاص در طراحان معماری برای کودکان. راهکارهای زیرمجموعه این ویژگی ها، در قالب 22 اصل مختلف استنتاج شد.
چالش های کیفیت محیطی در مکان های تفریحی شهری (نمونه موردی مراکز تفریحی شهر ایلام)
حوزه های تخصصی:
هر شهر ارگان زنده و پویایی است که برای حفظ سلامتی ساکنان و همچنین بقای خود، احتیاج به محیط با کیفیت مناسب دارد. در زمان حاضر شهرهای ایران به گونه ای هستند که به لحاظ کیفیت محیطی، با انواع مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، حکمروایی، زیرساختی و زیست محیطی مواجه اند و این موضوعات نیز ارتباطی مستقیمی با مقوله کیفیت محیطی می یابند. اهمیت این مطلب زمانی بیشتر جلوه خواهد کرد که با نگاهی طراحانه فضاهای شهری موفق را در طول تاریخ بررسی کنبم. درحقیقت، فراهم آوردن فضاهایی با کیفیت محیطی مناسب مهم ترین عامل جذب افراد در این فضاها و تبدیل شدن آن ها به یک فضای فراگیر و قابل استفاده برای عموم مردم بوده است. یکی از مکان های شهری که در کلیت کیفیت محیطی شهر و رضایتمندی شهروندان بسیار اثرگذار است، مناطق تفریحی و گذران اوقات فراغت می باشد. درهمین راستا پژوهش حاضر با استفاده از شاخص های مستخرج از مطالعت قبلی، ادراکات شهروندان شهر ایلام را در مواجه با کیفیات محیط های تفریحی به منظور پیدا کردن مشکلات و مسائل موجود در این فضاها مورد بررسی قرار داده است. برای رسیدن به این مهم با استفاده از گردآوری پرسشنامه ای داده ها و تحلیل آن ها در نرم افزار SPSS اقدام شد. نتایج ناشی شده از تحلیل های آماری حاکی از تسلط 2 عامل تعاملات اجتماعی و محیط های سبز به عنوان عوامل بحرانی در تصاویر ذهنی مردم در امکان تفریحی با در نظر گرفتن کیفیت محیطی در آن ها می باشد. درواقع، این دو عامل بیشترین نقش را در تنزل کیفیات محیطی در ذهن مردم بازی می کنند. نکته جالب این نتایج در غلبه ذهنیت مردم بر عینیت موجود در پاسخ های نهایی می باشد.
ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی، مطالعه موردی: منطقه3 شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
105 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی در منطقه3 شهر تبریز می باشد. روش تحقیق روش، تحلیلی – توصیفی است. روش جمع آوری داده ها اسنادی است. جامعه آماری پژوهش منطقه3 شهر تبریز می باشد..داده های توصیفی و مکانی این پارک ها در قالب یک بانک اطلاعاتی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ذخیره و سپس با طراحی شبکه، دسترسی محدوده منطقه 3 شهرداری تبریز و تعیین موقعیت جغرافیایی پارک ها در آن، محدوده سرویس دهی هر پارک با استفاده از مدل تحلیل شبکه ( مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین با استفاده از رویکرد نزدیکی فضایی پارک ها، وضعیت موجود منطقه سه شهرداری تبریز از نظر مدت زمان دسترسی شهروندان به پارک ها مورد مطالعه قرار گرفته و مناطق خارج از پوشش خدمات رسانی پارک ها برآورد گردید. علاوه بر روش فوق از روش های تحلیل تیسن و بافرینگ نیز برای تعیین حوزه عملکردی و مدت زمان دسترسی به هرکدام از پارک ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با محاسبه فضای مورد پوشش خدمات رسانی پارک های محله ای منطقه 3 شهرداری، پارک های موجود محله ای این محدوده تنها 1/71 درصد از محدوده موردمطالعه را پوشش می دهند. لذا قسمت شمالی این منطقه از شهر نیازمند مکان یابی پارک های جدید محله ای می باشد تا پوشش دسترسی این بخش از منطقه 3 را به حداکثر برسانیم. علاوه بر این بخش جنوبی این منطقه از شهر به دلیل خالی از سکنه بودن عدم وجود شبکه دسترسی در حال حاضر نیازی به ایجاد پارک محله در آن احساس نمی گردد. بررسی و ارزیابی نحوه دسترسی شهروندان به پارک های شهری از دو بعد یکی در قالب نرم افزار GIS و دیگری بهره گیری از دو مدل بافرینگ و تسین از نوع آوری در این حوزه مطالعاتی می باشد.
شناسایی پهنه های همگن جریانی بر اساس جابه جایی های فضایی و الگوهای سفر مطالعه موردی: منطقه کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
61 - 76
حوزه های تخصصی:
الگوهای مختلف جابجایی فضایی، حاصل تأثیر عوامل مختلف سکونت، اشتغال و سطح درآمدند. در واقع نسبت به درجه انحراف از میزان رضایت افراد از ارائه این قبیل عناصر، پراکندگی و جابجایی های فضایی اتفاق افتاده و الگوهای مختلف فضایی شکل می گیرد. بر این اساس، در سطح منطقه کلانشهری تهران با توجه به نحوه پراکندگی این عناصر، انواع مختلفی از جابجایی های فضایی و الگوهای سفر شکل گرفته است. شناسایی پهنه های همگن جریانی در این منطقه، علاوه بر آنکه درکی از ساختار فضایی منطقه به دست می دهد، می تواند موجب برنامه ریزی برای الگوهای بهینه جابجایی فضایی در سطح منطقه شود. از این رو، در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی _ تحلیلی و با استفاده از ابزار تحلیل شبکه، بر اساس داده های مرتبط با جریان سفر افراد در سال 1385 به عنوان در دسترس ترین و مستندترین آمار موجود تا زمان انجام پژوهش، به شناسایی پهنه های همگن جریانی و ویژگی های آنها پرداخته شده است. در این راستا چگونگی برقراری پیوندهای ارتباطی میان شهرها در سطح منطقه کلانشهری و شکل گیری سطوح مختلفی از کانون های جذب و تولید سفر، راهنمای این پژوهش بوده است. نتایج یافته های حاصل از این مطالعه، به شناسایی سه پهنه همگن در سطح منطقه کلانشهری تهران منجر شده است که در هر یک از پهنه ها جابجایی های صورت گرفته بیشتر و منسجم تر از سایر پهنه ها بوده است. پهنه نخست به مرکزیت کلانشهر تهران و کلانشهر کرج، بیشترین سطح از میزان روابط و جابجایی ها را به خود اختصاص داده و همچنین پیوندهای قوی تری را با سایر پهنه ها برقرار کرده است، اما پهنه های شرقی و غربی به دلیل فاصله زیاد از یکدیگر رابطه جریانی قوی را با همدیگر شکل نداده اند.
بررسی سرمایه اجتماعی در بافت های شهری ارگانیک و برنامه ریزی شده (مطالعه لار قدیم و لار جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
165 - 187
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تحلیل تطبیقی سرمایه اجتماعی در دو گونه بافت شهری ارگانیک و برنامه ریزی شده است. برای این منظور شهر لار در قالب دو محدوده لار قدیم و لار جدید به عنوان محدوده پژوهش انتخاب شد. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسش نامه محقق ساخته انجام شد. جامعه آماری شهروندان بالای 15 سال و نمونه آماری 380 نفر است. سرمایه اجتماعی در شهر از طریق مؤلفه های روابط اجتماعی، شبکه اجتماعی، اعتماد بین فردی، اعتماد نهادی، مشارکت اجتماعی و هنجارهای مشترک اجتماعی سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، در هر دو محدوده لار قدیم و لار جدید تراکم جمعیت و اختلاط کاربری اراضی تقریباً مشابه و در هر دو در حد متوسط است و سرانه کاربری های خدماتی و عمومی در لار جدید بیشتر از لار قدیم است. براساس نتایج، وضعیت سرمایه اجتماعی شهروندان شهر لار (هر دو محدوده) 59/3 است و در میان مؤلفه های سازنده سرمایه اجتماعی، به استثنای هنجارهای اجتماعی، در سایر مؤلفه ها، میانگین امتیاز بالای میانگین است. تحلیل مقایسه ای سرمایه اجتماعی در لار قدیم و جدید نشان می دهد که تفاوت معناداری میان آن ها وجود دارد. تحلیل مؤلفه های سازنده سرمایه اجتماعی نیز نشان می دهد، در هر شش مؤلفه مورد مطالعه، نه تنها تفاوت معناداری میان دو محدوده لار قدیم و جدید وجود دارد، بلکه در بیشتر آن ها (جز هنجارهای اجتماعی) وضعیت امتیازها در لار قدیم بیشتر از لار جدید است. در هر دو محدوده، رابطه معکوسی میان سرمایه اجتماعی و دسترسی به خدمات عمومی وجود دارد و با کاهش فاصله شهروندان با این خدمات، سرمایه اجتماعی شهروندان افزایش یافته است. در هر دو محدوده رابطه مستقیم و معناداری میان سابقه سکونت در شهر و سرمایه اجتماعی وجود دارد. سابقه سکونت در محل و تعلق به مکان از جمله متغیرهای مهمی بوده است که بر سرمایه اجتماعی در هر دو محدوده تأثیرگذار بوده اند. تأثیر کاربری مذهبی نیز که از طریق میزان تعاملات مردم با مساجد سنجیده شد، نشان داد که در هر دو محدوده، به جز مؤلفه هنجارهای اجتماعی، در سایر مؤلفه ها هم بستگی مستقیم و معناداری میان دو متغیر وجود دارد.
تحلیلی بر تغییرات نظام شبکه شهری استان ایلام طی دوره های 1365 تا 1390
حوزه های تخصصی:
شبکه ی شهری به مجموعه ای از شهرها گفته می شود که از فضای جغرافیایی نواحی مانند حلقه های زنجیره ای به هم پیوسته، شکل گرفته اند و به علت رشد ناهماهنگ، پرتوافشانی متفاوتی روی ناحیه دارند. بنابراین ازآنجاکه شبکه شهری هم به مفهوم فضایی و هم به مفهوم اقتصادی از نظام مبادله و دادوستد شهرها بر اساس عملکرد پایه ای آن ها حاصل شده و علت بسیاری از مشکلات را در برمی گیرد. شناخت چگونگی این شبکه و تغییرات آن در یک منطقه می تواند روشنگر حداقل بخشی از مسائل باشد. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل ساختار سلسله مراتبی و تغییرات شبکه شهری در استان ایلام است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده است. قلمرو مکانی پژوهش21 شهر استان ایلام و قلمرو زمانی پژوهش دوره 1365 تا 1390 بوده است. ازاین رو روش بکار رفته در این تحقیق توصیفی – تحلیلی است و با استفاده از مدل های رتبه- اندازه، ضریب آنتروپی و حد اختلاف طبقه ای جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده گردیده است. همچنین از نرم افزارهای EXCEL و ARC GIS، به عنوان ابزارهای داده پردازی و تحلیل نقشه ای استفاده شده اس ت. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که شبکه شهری استان ایلام نامتعادل بوده و با پدیده نخست شهری مواجه است و این نظام با پایداری بسیار اندک، تغییرات کمی و کیفی شتابانی را پشت سر گذاشته است. همچنین یافته های مربوط به ضریب آنتروپی نواحی شهری استان ایلام حاکی از وجود نوعی گرایش به تعادل در سازمان فضایی نواحی شهری استان و پراکنش مناسب جمعیت در فضای نواحی شهری با توجه به افزایش تعداد مراکز شهری است، که توانسته است در سطح نواحی شهری استان نظام خدمات رسانی بهتری را فراهم آورد.
رتبه بندی شیوه های زمان بندی طرح های قیمت گذاری تراکم ترافیک در کلانشهرهای توریستی مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
27 - 38
حوزه های تخصصی:
در اجرای سیاست قیمت گذاری تراکم ترافیک در کلانشهرها، نحوه تغییرات نرخ عوارض نسبت به زمان اهمیت زیادی دارد و در میزان کارایی طرح قیمت گذاری تراکم ترافیک و بازدارندگی آن در میزان استفاده از خودروهای شخصی مؤثر است. بنابراین انتخاب مناسب ترین شیوه برای زمان بندی طرح های قیمت گذاری تراکم ترافیک نیازمند تحلیل و بررسی دقیق شیوه های مختلف زمان بندی و ارزیابی آنها با توجه به ویژگی های ترافیکی و اجتماعی شهر مورد نظر است. در کلانشهرهای توریستی به دلیل حضور گردشگران، حجم سفرهای با اهداف تفریحی و خرید در این کلانشهرها بیشتر از سایر شهرهاست. از طرفی بخش زیادی از رانندگان نیز با مسیر آشنایی نداشته و موجب متفاوت شدن الگوی سفرهای درون شهری در این کلانشهرها با سایر شهرها می شوند. به همین دلیل، انتخاب شیوه مناسب زمان بندی طرح های قیمت گذاری تراکم ترافیک در کلانشهرهای توریستی اهمیت بیشتری می یابد. در این تحقیق، سه شیوه زمان بندی عوارض ثابت، عوارض زمان بندی شده و عوارض هوشمند برای زمان بندی طرح های قیمت گذاری تراکم ترافیک در کلانشهرهای توریستی انتخاب شده و با استفاده از روش تحلیل شبکه ای (ANP) و براساس مقایسات زوجی و نظرات کارشناسان رتبه بندی شدند. براساس نتایج، شیوه عوارض زمان بندی شده برای طرح های قیمت گذاری تراکم ترافیک با وزن نرمال 49/0 در رتبه نخست و شیوه های عوارض ثابت و عوارض هوشمند به ترتیب با وزن های نرمال 26/0 و 25/0 در رتبه های دوم و سوم قرار گرفتند. مؤثرترین شاخص های این ارزیابی به ترتیب شاخص های کاهش زمان سفر، افزایش استفاده از حمل ونقل عمومی، کاهش تردد خودروهای تک سرنشین، افزایش سرعت عملکردی و کاهش تصادفات با عابرپیاده، موتور و دوچرخه سواران شناخته شدند. استفاده از نتایج این تحقیق در سیاست گذاری های مدیریت شهری موجب بهینه سازی سیاست قیمت گذاری تراکم ترافیک در کلانشهرهای توریستی مانند شهر مشهد شده و اثرگذاری این سیاست در کاهش تراکم ترافیک و مشکلات ناشی از آن را افزایش می دهد.
کاربست تئوری زمینه گرایی در طراحی ورودی شهرکرمانشاه از سمت همدان
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به فضای ورودی شهر در جریان رشد شتابان شهرنشینی، این فضاها را با بحران بی هویتی روبه رو کرده است. دستیابی به طراحی دارای کیفیت قابل فهم ، رجوع به زمینه طرح راه برون رفت از این مسائل است. هدف از این پژوهش؛ حفظ و تداوم هویت پیشین، ارتباط مخاطب با هویت مکان از طریق ارتباط بصری با عناصر نمادین، ایجاد مکث از طریق ارتباط بصری با نشانه ها و عناصر نمادین محلی در طراحی ورودی شهر کرمانشاه (از سمت همدان) است. روش پژوهش در این پژوهش ترکیبی است. در این پژوهش با رویکرد تفسیرگرایی، سعی شد به این سؤال که افراد، هویت ورودی شهر کرمانشاه از سمت همدان را چگونه درک و ارزیابی می کنند؟ پاسخ داده شود. در این راستا داده ها از طریق فنون مصاحبه عمیق و مشاهده و بازدید میدانی، گردآوری و موردبررسی قرار گرفتند. نمونه گیری، هدفمند بوده و مصاحبه ها پس از 30 نمونه به اشباع نظری رسید. در تحلیل داده های مصاحبه، از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. در نهایت نتایج برگرفته از تحلیل تماتیک و مشاهدات میدانی طبقه بندی و تفسیر شد. نتایج این پژوهش نشان داد عدم به کارگیری عناصر محیطی (انسانی و طبیعی) در ورودی شهر کرمانشاه باعث شده تا ورودی شهر، فاقد مؤلفه های یک ورودی متمایز باشد. مهم ترین عناصر محیطی شناسایی شده به عنوان نشانه و نمادهای بومی کرمانشاه عبارت اند از ؛ طاق بستان، طاق گرا، مصالح سنگ و پوشش گیاهی منطقه، که در صورت کاربست این عناصر در ورودی شهر بر اساس رویکرد زمینه گرایی می توانند باعث هویت بخشی به ورودی و آن را واجد مؤلفه های یک ورودی متمایز نمایند.
سرمایه اجتماعی و پایداری شهری مطالعه موردی: شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
31 - 46
حوزه های تخصصی:
پایداری شهری در گرو تأمین رفاه نسبی، مشارکت شهروندان و افزایش آگاهی اجتماعی برای همه اعضای جامعه است. در واقع پایداری مستلزم رعایت عدالت اجتماعی و توجه متوازن به وجوه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حیات جامعه است؛ به گونه ای که نیروی انسانی را به فراگرد توسعه خوشبین و امیدوار سازد. امروزه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از عوامل محوری اثرگذار بر پایداری سکونتگاه ها چه در بُعد کلان یعنی جامعه و چه در بُعد میانه یعنی بنگاه ها و مؤسسات و چه در بُعد خُرد یعنی خانوارها و افراد شناخته شده است. . هدف مقاله حاضر شناخت ارتباط بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری می باشد. در این پژوهش مفهوم سرمایه اجتماعی شامل دو بُعد شناختی و ساختاری و مفهوم پایداری شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، نهادی و کالبدی می باشد که در این پژوهش ارتباط بین مفاهیم و ابعاد نامبرده با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. جهت رسیدن به هدف تحقیق از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزارهای SPSS و GIS استفاده شده است. جامعه آماری شامل شهروندان بالای 15 سال ساکن در سه ناحیه شهر گرگان می شود که 240 نفر از ساکنان با روش نمونه گیری خوشه ای توأم با تصادفی سیستماتیک در سه منطقه بالا، متوسط و پایین شهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی و وضعیت پایداری شهری در بین محلات مورد مطالعه متفاوت بوده است. در نهایت از طریق تحلیل داده ها و آزمون های آماری این گونه استنباط شد که بین سرمایه اجتماعی و پایداری در شهر گرگان رابطه مثبت و معناداری برقرار است. بنابراین سرمایه اجتماعی بالا وسیله ای برای افزایش پایداری شهری می باشد و بالعکس سرمایه اجتماعی پایین می تواند موجبات ناپایداری را برای ابعاد ساختاری شهر اعم از اقتصاد، اجتماع، نهادها، فضا و محیط زیست فراهم آورد. دلالت های این تحقیق مبنی بر ارتباط وثیق بین سرمایه اجتماعی با پایداری شهری، لزوم توجه به مؤلفه های سرمایه اجتماعی و اتخاذ سیاست هایی برای حفظ، تقویت و ارتقاء سرمایه اجتماعی در راستای تضمین پایداری در فضای جغرافیایی شهر دو چندان می نماید.
بررسی ارتباط امنیت اجتماعی و هویت معماری در کاربری های شهری
حوزه های تخصصی:
بی تردید اگر یک جامعه و حکومتی در جهت ارتقاء و حفظ امنیت خود برنیاید، در برخورد با تغییرات و تحولات مختلف، نمی تواند با شناخت و آگاهی، اجزا مورد نیاز را انتخاب کند. مهمترین مسأله از نظر شهروندان، وجود امنیت در سطوح مختلف شهری است که فقدان آن پیامدهای خطرناکی را به دنبال دارد. عوامل مختلفی می تواند باعث تضعیف یا ارتقاء امنیت اجتماعی شود که یکی از این عوامل هویت در معماری ایرانی است. هویت معماری از گذشته های دور با فرهنگ و زمان و مکان ما عجین شده است، بنابراین باید دید که وقتی هویت معماری به زمان اکنون آورده شود، چگونه می تواند باعث افزایش امنیت اجتماعی شود. در این پژوهش به بررسی ارتباط بین امنیت اجتماعی و هویت پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش ب ه ص ورت ترکیبی از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایش ی (می دانی) است. چهار کاربری متفاوت با شش مکان برای توزیع پرسشنامه بین مراجعه کنندگان انتخاب گردید و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در کاربری های مختلف (اعم از مذهبی، فرهنگی- تجاری، اداری، اقامتی- تفریحی) هر چه از عوامل هویت ساز در مجموعه ها بیشتر استفاده شود، میزان امنیت مجموعه نیز افزایش می یابد. طبق بررسی های صورت گرفته با توجه به استفاده از عوامل هویت ساز در مجموعه، بیشترین میزان امنیت در کاربری فرهنگی و کمترین میزان امنیت در کاربری اقامتی تفریحی است.
ارزیابی مدل های خطی فضایی و غیرخطی در تبیین پراکنش فضایی دفاتر مسافرتی در شهر مشهد، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدل های خطی و غیرخطی کاربرد زیادی در مطالعات پدیده های شهری دارند و پژوهشگران به روش های گوناگون و بسته به نوع مطالعه از آن ها بهره می برند. در بین مدل های خطی، رگرسیون جغرافیایی به دلیل دخالت عامل موقعیت در تبیین پراکنش فضایی پدیده ها از جمله مدل های مؤثر به شمار می رود. از سوی دیگر پیچیدگی مسائل، نگرش محققان را به سمت بهره گیری از مدل های غیرخطی رهنمون ساخته است؛ شبکة عصبی از جمله روش های مؤثر است. این مطالعه به شکل ویژه قصد دارد با تکیه بر مدل های رگرسیون جغرافیایی و شبکه عصبی به تبیین عوامل مؤثر در الگوی استقرار دفاتر مسافرتی در شهر مشهد بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که کدام یک از دو مدل نام برده قادرند تصویر بهتری از این استقرار را به نمایش بگذارند. شیوه مطالعه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مدل های علّی است. این بررسی نتایج متفاوتی را از مدل های بالا نشان می دهد؛ به گونه ای که از نظر رگرسیون جغرافیایی، دفاتر مسافرتی عمدتاً متأثر از فضاهای خاص گردشگری هستند در حالی که از نظر شبکة عصبی، متأثر از فضاهای عمومی شهر هستند. انطباق یافته های هر مدل با واقعیت، بیانگر انحراف کمتر مدل شبکه عصبی در این خصوص و کارایی آن در زمینه پراکنش پدیده های فضایی است.
عوامل و پهنه های زوال کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
زوال را می توان فرایند پالایش جمعیتی و اقتصادی و کاهش تدریجی طبقات یا اقشار متوسط به بالا و افت بخش مرکزی شهرها تعریف کرد. شهر مشهد 2292 هکتار بافت فرسوده دارد که حدود 600 هزار نفر در آن بافت ها سکونت دارند. بر اساس مطالعات اکتشافی به عمل آمده، تحولات این بافت ها در چند دهه اخیر با ماهیت زوال مطابقت دارد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل و انطباق و یا عدم انطباق زوال محلات بخش مرکزی شهر مشهد با بافت فرسوده و قدیمی آن است. برای انجام این پژوهش، 12 متغیر مرتبط به پدیده زوال در سرشماری نفوس و مسکن محلات این شهر انتخاب و بر اساس نمره Z استانداردسازی، مقایسه و بر اساس مجموع امتیاز به نقشه تبدیل شدند. آزمون فرضیات با بررسی جامعه آماری سال های 1365 تا 1390 و بلوک های سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران انجام شده است. تحلیل داده ها از طریق استانداردسازی متغیرها بر اساس نمره Z و آزمون میزان پراکندگی و تجمع پدیده زوال توسط شاخص G (خودهمبستگی فضایی موران) انجام شده است. محلات دارای زوال بر اساس مجموع امتیاز هر یک از محلات در نقشه مشخص شد. پردازش آماری و کارتوگرافی نقشه ها به کمک نرم افزارهای Excel و Arc GIS صورت پذیرفته است. نتایج محاسبات نشان می دهد که میانگین نمرات استاندارد متغیرها در سطح شهر، نزدیک به صفر بوده و دارای اختلاف و تفاضل اندکی در مقایسه با یکدیگر هستند. ازاین رو، از مقایسه تفاضل میانگین امتیازات استانداردشده پهنه های در حال زوال و فاقد زوال شهر مشهد استفاده شد. رتبه بندی متغیرها نشان می دهد که سطح تحصیلات و تبعات شغلی و درآمدی آن و میزان سرمایه گذاری در ابنیه جدید به ترتیب تأثیرگذارترین عوامل در زوال بخش درونی شهر مشهد هستند. همچنین، قدمت و منسوخ شدگی بافت، عامل اصلی نابسامانی محلات بخش مرکزی شهر مشهد نیست، بلکه میزان برخورداری اقتصادی و منزلت اجتماعی موجب زوال این محلات شده اند.
شناسایی اثرات گردشگری و نقش آن در توسعه شهری کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
31 - 44
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از صنایع برتر در حال توسعه، امروزه جایگاه خاصی در اقتصاد کشورها داشته و با اثرات خود نقش فعال و مؤثری بر بهبود ساختار اقتصادی، اجتماعی_فرهنگی و محیطی جوامع ایفا می کند. با توجه به اهمیت فزاینده گردشگری، تحلیل آثار آن بر سایر ابعاد ضرورتی ویژه خواهد داشت. شهر کاشان با برخورداری از توان ها و فرصت های ویژه گردشگری، در ابعاد متفاوت اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی از این پدیده متأثر شده است. در این راستا هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی آثار گردشگری و نقش آن در توسعه شهری کاشان است. پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی_تحلیلی است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 200 نفر محاسبه گردید. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ای با 65 متغیر است که روایی آن با استفاده از نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به میزان 738/0 مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل نتایج پرسشنامه از روش های مختلف آماری و نرم افزارهایSPSS و AMOS استفاده شده است. نتایج حاصل از کاربرد مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد، توسعه گردشگری اثر معناداری بر توسعه شهری در کاشان داشته است. این اثرگذاری دارای بار عاملی 29/0 و سطح معناداری 000/0 بوده که با استناد به آن می توان گفت در سطح اطمینان 99 درصد گردشگری بر توسعه شهری کاشان اثرگذار بوده است. در شاخص های تبیین کننده توسعه شهری رشد خدمات فرهنگی (کتابخانه، مساجد و ...) با بار عاملی 67/0 بیش از سایر ابعاد از توسعه گردشگری اثر پذیرفته است. بار عاملی 66/0 برای توسعه تسهیلات و خدمات زیربنایی و عمرانی (شبکه آب و فاضلاب، مخابرات و ...) این شاخص را در جایگاه دوم قرار داده است. همچنین معناداری اثر گردشگری بر بهبود معیشت ساکنان با بار عاملی 65/0 و سطح معناداری 000/0 مورد تأیید قرار می گیرد. کسب بار عاملی 52/0 برای افزایش خدمات عمومی (خدمات بهداشتی، جمع آوری زباله و...) متأثر از توسعه گردشگری این شاخص را در رتبه چهارم اثرپذیری از گردشگری در مجموعه متغیرهای تبیین کننده توسعه شهری قرار می دهد.
تحلیل فضایی جدایی گزینی اجتماعی- فضایی در بافت های ناکارآمد شهری موردکاوی: محله قیطریه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
158 - 179
حوزه های تخصصی:
مقدمه تصمیم های عجولانه مدیریتی، مدیریت شهری غیرمتخصص و نبود مطالعات دقیق در طرح های توسعه، در شهرها و به خصوص کلان شهرها، منجر به به وجود آمدن محله هایی با بافت ناکارآمد شده است. یکی از عواقب این تصمیم ها، ایجاد مسئله ای به نام جدایی گزینی در محله های شهری است که به جدایی گروه های مختلف جمعیتی منتج شده است که این مسئله می تواند باعث کاهش تعاملات اجتماعی - اقتصادی ساکنان محله های اطراف آن، کاهش ورود بخش سرمایه گذاری برای توسعه این بافت ها، تغییر نگرش در بیشتر شهروندان نسبت به انتخاب فضای سکونتی خود، مهاجرت ساکنان اصلی و ورود جمعیت غیربومی به بافت و ایجاد مشکلات فراوان برای ساکنان بافت یادشده می شود. در نتیجه این جدایی گزینی، تماس های میان اعضای این طبقه فقیر، زیاد و ارتباط بین طبقه ای، کاهش می یابد و با کاهش طبقه متوسطِ ساکن در بافت ناکارآمد، نابهنجاری های اجتماعی در محله ها شدید می شود. بافت فرسوده واقع در محله قیطریه با جمعیتی حدود 3 هزار نفری، واقع در بافت قدیمی این محله است. دلیل انتخاب محله قیطریه، وجود فرسودگی بافت در بخشی از محله و هسته مرکزی آن و وجود ویژگی های اقتصادی – اجتماعی یکسان در دو قسمت محله (محدوده بافت ناکارآمد و بقیه محله) است. البته، توجه به اهمیت محله به عنوان عنصر پایه نظام شهرسازی در مبانی و مباحث برنامه ریزی شهری و میزان رضایت شهروندان از محل سکونت و مشارکت آن ها در روند بهبود محله ها و نبود توجه کافی در این زمینه، اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را چندین برابر می کند. در این راستا، با وجود مسائل متعدد در این بافت ها، بررسی مسئله ارتباط این نوع بافت ها با مسئله جدایی گزینی فضایی – اجتماعی، می تواند از مهم ترین مسائل محله های شهری تلقی شود. بنابراین، در این پژوهش، به بررسی جدایی گزینی کالبدی و اجتماعی در بافت فرسوده و ناکارآمد محله قیطریه تهران پرداخته می شود.
مواد و روش روش تحقیق در مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1395 شهر تهران، داده های طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شده است. برای بررسی نحوه توزیع و پراکنش پدیده های اجتماعی و فضایی کالبدی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل های مختلفی تعریف شده اند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی، مدل خودهمبستگی فضایی محلی موران و مدل تحلیل لکه های داغ و سرد از جمله این مدل ها هستند که در این پژوهش به کار گرفته شده اند. ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی آماره موران نیز الگوی توزیع فضایی عوارض و پدیده ها را با در نظر گرفتن هم زمان موقعیت مکانی و خصیصه های درونی این عوارض ارزیابی می کند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی هم از جمله آزمون های خوشه بندی است که برای تعیین الگوی پراکندگی پدیده ها از آن استفاده می شود. براساس این روش، شاخصی به نام Rn (میزان مجاورت) به دست می آید که دامنه آن بین عدد صفر تا 2/15 متغیر است. این شاخصِ پراکندگی، نحوه و چگونگی الگوی توزیع فضایی پدیده ها و عناصر را در محدوده مطالعاتی بیان می کند.
یافته ها در این قسمت از پژوهش برای سنجش جدایی گزینی، از 30 شاخص در سه بُعد اقتصادی با شش شاخص، بعد اجتماعی- جمعیتی با 15 شاخص و بعد کالبدی- فیزیکی با نه شاخص استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش جدایی گزینی بعد اقتصادی از بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن 1395 استفاده شده، عبارت اند از: نرخ اشتغال، بار تکفل، نرخ فعالیت، نرخ اجاره نشینی، نرخ مالکیت و نسبت جنسی اشتغال. برای سنجش طبقات بعد اقتصادی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 پیوست شد و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی طبقه بندی گروه های جمعیتی انجام شد که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. طبق مدل موران، به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. برای جداشدگی بُعد اجتماعی 15 شاخص استفاده شده است، که چهار شاخص حس تعلق، آرامش و سکون، روابط اجتماعی و اعتماد، از طریق پرسشنامه محاسبه شده و 11 شاخص دیگر (نرخ سواد، بعد خانوار، نسبت جنسی، تراکم جمعیت، نسبت مهاجرنشینی، نسبت طلاق، نسبت جنسی سواد، نسبت جنسی جمعیت محصل، درصد سالمندان، نسبت جنسی سالمندان، نسبت زنان سرپرست خانوار) از طریق محاسبه شاخص ها روی بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن محاسبه شده اند. برای سنجش طبقات بُعد اجتماعی- جمعیتی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 متصل و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. میزان شاخص موران جهانی برابر 0/007 و الگوی توزیع نیز تصادفی است. برای سنجش طبقات بُعد کالبدی فضایی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 مرتبط و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی، اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است؛ که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است.
نتیجه گیری در بُعد اقتصادی، بین شش شاخص مورد مطالعه وزن نرخ اجاره نشینی برابر 0/354 دارای بیشترین وزن و نرخ فعالیت با وزن 0/052 دارای کمترین وزن است. بر اساس شاخص های اقتصادی 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و طبق مدل موران به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. بر اساس خروجی وزن دهی مدل AHP از شاخص های مورد بررسی در بُعد اجتماعی- جمعیتی، نسبت مهاجرنشینی با وزن 0/171 دارای بیشترین وزن و شاخص بُعد خانوار با وزن 0/019 دارای کمترین امتیاز است. در بُعد کالبدی- فیزیکی 11 شاخص بررسی شد، که شاخص فرسودگی قطعات دارای بیشترین امتیاز و اثر آن برابر 0/224 است و خانوار در واحد مسکونی با ارزش 0/028 دارای کمترین ارزش در جدایی گزینی شده است. از مجموع بلوک های محله که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بُعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است. جدایی گزینی بعد اجتماعی- جمعیتی شاخص های تک گروهی در بُعد یکنواختی برابر میانگین آن در سطح محله برابر 0/6 است، در واقع در مرز ورود به جداشدگی بالا واقع شده است. از نظر سطح جداشدگی طبقه متوسط با امتیاز 0/6964 در رتبه اول و طبقه بالا با امتیاز 0/6776 در رتبه دوم و طبقه پایین با امتیاز 0/658 در رتبه سوم جداشدگی قرار دارند. به طور کلی، میانگین این شاخص برای هر سه طبقه برابر 0/67 است. از نظر دسته بندی ایسلند و همکاران در طبقه بالا واقع شده است؛ اما چون فاصله کمی با 0/6 دارد، کمی فراتر از حد آستانه قرار دارد. اما بر اساس شاخص آنتروپی که میانگین آن برابر 0/18 است و چون کمتر از 0/3 است، جدایی شدگی در سطح پایینی اتفاق افتاده است. شاخص جینی نیز برابر 0/683 است و چون بالاتر از 0/6 است، جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده است. بیشترین جداشدگی در طبقه متوسط با امتیاز 0/697 و در رتبه دوم طبقه بالا با امتیاز 0/68 و طبقه پایین به نسبت با میزان کمتر جداشدگی مقدار آن برابر 0/66 است و در تمامی سطوح شاخص آتکینسون نیز جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده و میانگین شاخص نیز برابر 0/678 است.
شناخت عامل های اثرگذار بر مسائل شهری ایران با رویکرد عدالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری دیدگاه قطب رشد پس از اصلاحات ارضی دهه 40 و همچنین ادامه روند افزایش جمعیت و مهاجرت روستاییان به شهرها بعد از انقلاب، تمرکز سرمایه گذاری ها به ویژه در شهرهای بزرگ و بی توجهی به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و امکانات در سایر نواحی شهری کشور تشدید شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش شناسایی متغیرهای کلیدی و اثرگذار و روابط حاکم میان متغیرها در سیستم شهری ایران به منظور تحقق عدالت اجتماعی طی بازه زمانی کوتاه مدت در افق 1410 است. از این رو، فرآیند پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر حسب رهیافت تحقیق، توصیفی-اکتشافی است. داده ها به کمک تکنیک پویش محیطی و با مشارکت 16 متخصص رشته برنامه ریزی شهری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به عنوان اعضای پانل خبرگان گردآوری شده که برآیند آن، شناسایی 21 متغیر اولیه جهت بررسی وضعیت آینده عدالت اجتماعی در شهرهای ایران است. شناسایی متغیرهای اثرگذار و اثرپذیر و روابط حاکم بر میان متغیرها از روش پرکاربرد در آینده پژوهی، «تحلیل ساختاری»، متغیرها استفاده شده است. نتایج تحقیق مبین آن است، متغیر «آموزش حقوق شهروندی»، در محیط سیستم از ثبات و اثرگذاری بسیار بالایی برخوردار است. همچنین، متغیرهای «ایجاد فرصت برابر» و «دموکراسی شهری» به عنوان متغیرهای دو وجهی، «توزیع عادلانه قدرت و ثروت» به منزله متغیر ریسک و متغیرهای هدف شامل «تخصیص عادلانه منابع و امکانات» و «استحقاق»، دارای اثرگذاری و اثرپذیری بسیاربالایی هستند. این متغیرها از ظرفیت بسیار زیادی جهت تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم جهت تحقق عدالت اجتماعی در شهرهای ایران برخوردار می باشند.